فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۷۹٬۳۳۵ مورد.
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 129
حوزههای تخصصی:
مسأله شکاف میان نظر و عمل اخلاقی، قرن هاست که از سوی متفکرین مختلف، پاسخ های متفاوتی دریافت کرده است. این پاسخ ها بطور کلی در قالب سه رویکرد قابل بازیابی است؛ رویکردهای متمرکز بر: استدلالِ اخلاقی، احساساتِ اخلاقی و هویت اخلاقی. این پژوهش درصدد است تا به تببین تربیت اخلاقی مبتنی بر هویتِ اخلاقیِ یک پارچه یا به عبارتی آرمان اصالت بپردازد. به این منظور، به روش توصیفی- تحلیلی، هویت اخلاقی یک پارچه به مثابه راه حلی کارآمد برای تحقق عمل اخلاقی معرفی می شود. در این رویکرد هر دو بعدِ استدلال و احساساتِ اخلاقی توأمان موردنظر قرار می گیرند. لذا با اولویت دادن به منش و شخصیت اخلاقی، و انسجام و یکپارچگی اهدافِ اخلاقی با اهدافِ شخصی در قالب شکل گیری یک «خودِ اخلاقی»، امکان کاهش شکاف میان نظر و عمل اخلاقی بهتر مهیا می شود. در این راستا، «شخص» با خودشناسی، تعهد و قبول مسئولیت نسبت به «خود»، در مقایسه با متعهد بودن نسبت به یک «اصلِ» خاص، درواقع از نیروی انگیزشی بیش تری برای عملِ اخلاقی بهره مند است. در این پژوهش برخی از اهمِ زمینه ها و موانع شکل گیری یک خود اخلاقیِ اصیل و یک پارچه، به طور مجزا مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب با نزدیکی و سازگاری میان ساحات وجودی ِ فرد، زمینه کاهش شکاف میان نظر و عمل اخلاقی، و بهره مندی از سلامت روانِ بیش تر فراهم می آید.
رباعیات ابوالحسن طلحه
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰۶)
217 - 245
حوزههای تخصصی:
شهاب الدین ابوالحسن طلحه مروزى، از رباعى سرایان مهم اواخر قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجرى است. نام او نخستین بار در تذکره سدیدالدین محمد عوفى در بخش شعراى خراسان یاد شده است. عوفی هجده فقره از رباعیاتش را نقل کرده است و سایر تذکره نویسان همین اطلاعات و اشعار را در کتب خود آورده اند. سیفی نیشابوری در اواخر قرن ششم هجری در کتاب رسائل العشّاق به رباعیات ابوالحسن طلحه استناد کرده و 34 فقره آن را در لابه لای مطالب کتاب گنجانده است. نزههالمجالس جمال خلیل شروانی نیز یکی از منایع مهم رباعیات ابوالحسن طلحه است. در مقاله حاضر، اطلاعات اندکِ موجود در مورد زندگی این شاعر و 85 فقره از رباعیات منسوب به او، از سه منبع فوق و پنج منبع دیگر فراهم آمده است. موضوع اغلب رباعیات ابوالحسن طلحه، عشق و گزارش حالات عاشق و معشوق است.
همدلی در سنت پدیدارشناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
159 - 188
حوزههای تخصصی:
در چند سال گذشته، بحث پر جنب و جوشی حول این موضوع وجود داشته است که آیا و چگونه پدیدارشناسی می تواند به تحقیقات شناخت اجتماعی مدد رساند. به ویژه، برخی تشکیک نموده اند که آیا توصیفات پدیدارشناختی اول شخص از تجربه انترسوبژکیتو و کنش متقابل می تواند نظریه های مشخصی را درباره شناخت اجتماعی تایید یا رد کند (به عنوان مثال، Spaulding 2015). در برابر این گونه ارزیابی، هدف از همکاری حاضر ارائه بررسی اجمالی از بحث غنی و دقیق همدلی است که در سنت پدیدارشناختی یافت می شود، با تمرکز ویژه بر جنبه های این بحث که ما معتقدیم حاوی بینش های مهم و ظریف راجع به رابطه همزمان است.
تحلیل فقهی حقوقی جایگاه بیماری پاندمیک کرونا در حقوق قراردادها، با نگاهی انتقادی به رویه قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
235 - 262
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری پاندمیک کرونا بر اجرای برخی تعهدات قراردادی تأثیرگذار بود و ازاین رو به چالشی جدید برای کنشگران حقوقی، به خصوص قضات در حل اختلافاتِ به وجودآمده، تبدیل گردید. در این راستا باید به این سؤال اساسی پاسخ گفت که اولاً آیا بیماری پاندمیک می تواند به عنوان یکی از اسباب خارجی مؤثر بر قراردادها محسوب گردد یا خیر؟ ثانیاً نحوه و میزان تأثیر آن بر اجرای تعهدات قراردادی و نیز وضعیت قراردادهای متأثر از شیوع بیماری چگونه است؟ جستار حاضر برای پاسخ به سؤالات یادشده از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی استفاده نموده است و ضمن بررسی رویه قضایی در خصوص سؤالات یادشده سعی نموده است با استقرا در مصادیق جزئیِ مطرح در کتب فقهی، در خصوص تأثیر عوامل خارجی بر اجرای عقود و طبقه بندی آن، نظریه ای عمومی ارائه نماید که نه تنها در تشخیص ماهیت حقوقی بیماری کرونا و تأثیر آن بر قراردادها راهگشا باشد، بلکه در رویدادهای نوپدید دیگر نیز کارایی داشته باشد. نتایج پژوهش حاکی است که رویدادهایی مانند بیماری کرونا می تواند به عنوان سبب خارجی شناسایی شود. نحوه تأثیرگذاری بیماری های یادشده نیز بر اساس این که به «منتفی شدن موضوع قرارداد» یا «عدم امکان استیفای مطلوب از موضوع قرارداد» بینجامد، متفاوت است و بر حسب مورد می تواند به وضعیت هایی از قبیل انفساخ، قابلیت فسخ و... بینجامد.
تحلیل و بررسی غایت گرایی اخلاقی از منظر محمد بن زکریای رازی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
32 - 54
حوزههای تخصصی:
محمد بن زکریای رازی از اندیشمندان اسلامی است که صاحب اندیشه و آثار مختلف در حوزه های گوناگون علمی از جمله اخلاق بوده است. با وجود این تاکنون دیدگاه فلسفه اخلاقی وی کمتر تحلیل و بررسی گردیده و در برخی موارد نسبت هایی نظیر شبه اپیکوری یا عدم انسجام بین مواضع اخلاقی به وی داده شده است. این پژوهش در راستای بررسی دیدگاه وی در حوزه اخلاق هنجاری صورت گرفته و ضمن بررسی نسبت دیدگاه وی با انواع غایت گرایی، اندیشه وی را بررسی نموده است. تحلیل اندیشه اخلاقی رازی گواه آن است که وی غایت گرا بوده و تشبه به خدا را غایت اخلاق دانسته است؛ غایتی که البته ملازم با لذات دائمی اخروی است. بنابراین دیدگاه وی از نوع تشبه گرایی است و نسبت لذت گرایی اپیکوری به وی از دقت کافی برخوردار نیست. افزون بر این مواضع وی به صورت منسجمی قابل تفسیر است
بازپژوهی انگاره «یکتاپرستی در باورداشت مشرکان عصر نزول» با کاربست تاریخی قرآن
منبع:
جستارهای تاریخ اسلام سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸
101-122
حوزههای تخصصی:
زیست مشرکان عصر نزول، در حوزه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... مورد توجه قرار گرفته است. قرآن مجید به عنوان تنها منبع وحیانی آن دوره، کمک شایانی به بازشناخت عقیده اعراب جاهلی کرده است. باتوجه به استناد وهابیت به آیات قرآن برای اثبات توحید ربوبی مشرکان، لازم است در گام نخست با استناد به آیات قرآن، ادعای آنان مورد نقد قرار گیرد. آیات قرآن با دو رویکرد توصیفی و تبیینی، به گزارش باورداشت مشرکان پرداخته است. آیات توصیفی، وضعیت اعتقادی مشرکان را تصویرسازی کرده و آیات تبیینی، عقیده صحیح توحیدی را با دو نگرش ایجابی و سلبی ارائه داده است. از رهگذر آیات دانسته می شود که مشرکان از عقیده توحید ربوبی بیزار بودند و مبارزات زیادی با موحّدان ربوبی داشتند. آنان برای پروردگار، معادل و همسان قرار می دادند و شئون ربوبیت را از بت های خود درخواست می کردند. قرآن مجید مشرکان را از شریک پنداشتن برای الله در خالقیت و مالکیت و تدبیر امور برحذر داشته و آنان را به عبادتِ یکتا پروردگار عالم دعوت کرده است. این دلالت های قرآنی، ادعای وهابیت مبنی بر توحید ربوبی مشرکان را به چالش می کشد.
تحلیل انتقادی اخبار اختلافات میان امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا (س)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برخی نویسندگان اهل تسنن روایاتی در منابع تاریخی و حدیثی خود درباره ی اختلافات امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) نقل کرده اند. متن این اخبار حاکی از آن است که این دو بزرگوار با همدیگر اختلاف داشتند که گاهی منشأ اختلاف آنان خواستگاری یا ازدواج امیرالمؤمنین(ع) از جویریه دختر ابوجهل یا أسماء بنت عُمَیس است. بنابراین، زمینه ی اصلی بروز اختلاف بین آنان حسادت و قهر حضرت زهرا(س) است. مطابق برخی روایات، حتی این اختلاف سبب گشت تا رسول خدا(ص) نیز خواهان طلاق دخترشان از آن حضرت باشند. البته این روایات از طریق منابع عامه به منابع شیعی نیز سرایت کرده و اشخاصی همچون شیخ صدوق ضمن نقل، به نقد آن نیز پرداخته اند. این پژوهش با بررسی اخبار منابع عامه و نقد سندی و محتوایی آنها، روشن ساخته که برخی مورخان و محدثان، اخباری برای کاستن جایگاه این دو معصوم جعل کرده اند. آنان برای تخریب شخصیت امیرالمؤمنین (ع) و پایین آوردن منزلت حضرت زهرا (س)، به سمت توجیه علت صدور روایات رسول خدا (ص) درباره ی حضرت زهرا (س) برآمده اند که فرمودند: «فاطمه پاره ی تن من است» و برای تخریب لقب گرفتن امیرالمؤمنین(ع) به «ابوتراب» روایاتی جعل کرده اند. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی و درنهایت، به صورت «انتقادی» سند و محتوای این اخبار را بررسی کرده است.
The role of religion in the formation of Islamic civilization
منبع:
Journal of Interreligious Studies on the Qur'an and the Bible, Vol. ۱, No. ۲, autumn and winter ۲۰۲۴
324 - 355
حوزههای تخصصی:
The main aim of this paper is to demonstrate the effects of the existence and development of religion on Islamic civilization. It employs the analytical and descriptive method to analyze the data. The Islamic civilization starts from the seventh century A.D. as the Prophet Muhammad (PBUH) was born in 571 and started his mission in 610 A.D. The paper found that religion was at the heart of every civilization and has been an integral, a constitutive element in all past civilizations. A close study of the history of the civilization of mankind in the world yields one the idea that it has been religion, which is solely responsible for moderating and organizing human behaviour. It is religion, which controls and moderates the human behaviour and instincts in the social life, and obliges its followers, with a set of laws and commandments, to submit to restraint. The only internal and external agent that prevents any exercise of barbarism and savagery is definitely religion. It seeks, by encouraging and impelling man, to remind him of his dignity, self and talents, and of his role in bringing them to bud and blossom and to perfection. It makes man enjoy a just relationship, a reasonable freedom, a safe economy, sovereign humanistic values, and on the whole, the sublime spiritual and material state. This matter is evident in crucial role of religion in setting up Islamic Civilization and its development both in religious thoughts and the manner of the Holy Prophet of Islam.
درنگی در معنای لغوی- تفسیری واژه «حِلّ» در آیه دوم سوره بلد با تمرکز بر تحلیل انتقادی تفاسیر فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
99-120
حوزههای تخصصی:
شهرت فقهی یا تفسیری معنای برخی واژگان در قرآن، گاه مانع بازخوانی آنها در بستر آیه و فهم صحیح قرآن می شود. واژه قرآنی«حِلّ»، نزد بسیاری از مفسران به خصوص عموم مفسران اهل سنت به معنای حلیت و روا بودن شرعی شهرت دارد و درآیه دوم سوره بلد نیز به همین معنا از سوی آنها به کار رفته و به روابودن قتل برای پیامبر در روز فتح مکه تفسیر نموده اند. این تفسیر ضمن اینکه مخالف اخلاق و سیره پیامبر (ص) در تاریخ و نیز مخالف حکم حرمت شرعی حریم مکه است، خاستگاه برخی شبهات و نقدها در مورد وحیانی بودن قرآن و جایگاه رسول خدا نیز شده است. برخی مفسران فریقین معانی دیگری چون هتک حرمت و حلیت قتل پیامبر توسط مشرکان در مکه یا سکونت ایشان در مکه را مراد آیه دانسته اند. این تفاسیر نیز خالی از إشکال نیست. بر این اساس پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی انتقادی به بررسی لغوی واژه و تأمل در سیاق بر مبنای تفسیر قرآن به قرآن پرداخته واثبات می کند؛ گوهر معنایی ریشه «ح ل ل» در بازشدن و آزاد شدن از قید، محوریت دارد. بنابراین به نظر می رسد در آیه مورد بحث، به معنای رفع تنگنا و آزار پیامبر و به تبع یارانش برای زندگی آزادانه در مکه به دور از مخالفت مشرکان به کار رفته است. در این رویکرد، مطابق با فضای نزول سوره در شرایط زمانی سخت دعوت آشکار، خداوند به گونه تثبیت و تسلی، این گشایش و آزادی را به رسول خود وعده داده است.
واکاوی فقهی تأثیر قصد در تحقق عنوان إعانه بر جرم؛ با رویکردی بر دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
137 - 163
حوزههای تخصصی:
در حقوق اسلام، ادله متعددی بر ضرورت قصد در مباشر دلالت دارد و آن را اساسی ترین رکن در تحقق جرم به شمار آورده که بدون آن، انتساب عنوان مجرمانه و استحقاق مجازات با مشکل مواجه می گردد. این ضرورت در تحقق معاونت مورد اختلاف واقع شده و از امام خمینی به عنوان یکی از مخالفین نام برده اند. از آنجا که گستردگی عملیات اجرایی برخی اعمال، دخالت عوامل دیگر را جهت اجرای قصد مباشر ایجاب می کند، لزوم تدقیق در مسئله روشن می گردد؛ چراکه معاون ممکن است تحت تأثیر فریب مباشر یا برای جلوگیری از عملی شدن تهدید و یا با هدف احسان، اقداماتی انجام دهد که علی رغم فقدان قصد، به دلیل انتساب عنوان معاونت، محکوم به مجازات گردد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای صورت گرفته و حاصل آن نشان می دهد که قول موافق با ضرورت قصد أرجح بوده و بررسی نظرات امام نیز علی رغم قول به کفایت علم و تأکید بر نقش عرف در تشخیص معاونت، بیانگر گرایش ایشان به این قول است. درنتیجه، در برخی مصادیق به دلیل فقدان قصد، عنوان معاونت و استحقاق مجازات منتفی خواهد بود.
تبیینی از شبکه حقوق و تکالیف تربیتی از منظر فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مطالعات اسلامی در تربیت به دلیل اهمیت نگاه بومی و اسلامی لازم و ضروری است. فقه تربیتی هم جریان تازه ای در تربیت پژوهی اسلامی است و ضرورت دارد مطالعات نظام واره در آن برای استنباط سیستم تربیتی توسعه یابد و از رویکرد فقه فردی گذر نماید. به بیان دیگر از آنجا که تربیت، ذاتاً امری اجتماعی است و در عصر حاضر، عرضَاً امری سازمانی، فرهنگی و حتی حکومتی / حاکمیتی است، اقتضاء چنین نگاهی به تربیت در فقه تربیتی چیست؟ در اینباره نگاه نظام وار، کل نگر و جامع در تفقه تربیتی ضروری است. یکی از این مسائل بنیادین این است که آیا تربیت یک مکلف خاص دارد و یا اینکه گروه های مختلف به آن مکلف شده اند؟ آیا تربیت به مثابه یک تکلیف شرعی است که جایگاه بسیار مهمی در شریعت دارد و به مثابه «یکی از امور مهمه شریعت که لایرضی الشارع بترکه» می باشد؟ آیا با نگاه نظام وار و شبکه مند و با هدف استخراج الگویی از حکمرانی تربیتی، می توان احکام تربیتی را ناظر به مکلفان و عاملان تربیتی، صورت بندی کرد؟ بنابراین پرسش های نوشتار حاضر به قرار زیر است: 1. تربیت (به مثابه امری اجتماعی) از منظر فقه تربیتی در پهنه اجتماع، چه مکلفانی دارد؟ 2. تکالیف تربیتی برای هریک از عوامل / بازیگران / مکلفان در چه سطحی از الزام و رجحان است؟ 3. تکالیف تربیتی عوامل / بازیگران نسبت به همدیگر چیست؟ 4. و آیا می توان این تکالیف را به صورت شبکه ای از حقوق و تکالیف تنظیم کرد؟ در ادامه در بخش اول به سوال 1و2 و در بخش دوم به سوال 3و4 پاسخ داده می شود.
روش: روش تحقیق در نوشتار حاضر، روش توصیفی استنباطی است و محقّق برای کشف حقوق و تکالیف و احکام تربیتی مکلفان به تربیت از روش اجتهادی و استنباطی و اصطلاحاً «تفقه تربیتی» بهره می جوید و برای کشف و صورت بندی تناسب احکام مستنبطه و ترسیم شبکه حقوق و تکالیف تریبتی از روش تحلیلی و استنتاجی بهره می برد.
نتایج: طبق بررسی های تفصیلی هدایت و تربیت برعهده چند نهاد در اجتماع گذاشته شده است که عبارتند از: خانواده، نخبگان، عموم مکلفان و حاکمیت. بنابراین تربیت امری است که در میانه وظایف والِد، عالِم، حاکِم و مردم جای دارد. در این پژوهش تلاش شد به اجمال و اختصار، مهمترین ادله وظیفه مندی اصناف مذکور اشاره شود. این پژوهش نشان داد که تربیت در فقه تربیتی و شریعت اسلامی به میزانی مهم است که هیچ گاه بدون متولی نخواهد ماند. به صورت همزمان و درعرض یکدیگر، تربیت بر والد و حاکم واجب و بر عالِم و توده های مردم مستحب و در مواردی نیز واجب است. همچنین در کنار این مسئولیت / ولایت تربیتی در برخی موارد، ولایت طولی و ترتّبی با سازوکار ولایت، تسبیب، نیابت و وصایت نیز قابل تصویر است و درنهایت شبکه ای طولی و عرضی از احکام تربیتی و ناظر به خانواده، عالمان، حاکمان و عموم مکلفان ترسیم می شود که می تواند آغازی برای طراحی یک الگو از حکمرانی تربیتی برای تسهیم اقتدار تربیتی قرار گیرد.
بحث و نتیجه گیری: مساله نوشتار حاضر عبارت است از تبیین شبکه حق و تکلیف تربیتی از منظر فقه تربیتی که به چهار پرسش باید پاسخ می داد. برای این منظور در بخش اول تلاش شد احکام تربیتی عموم مکلفان، عالمان، حاکمان و خانواده تعیین گردد و وجوب و استحباب تربیت برای آنان استنباط شد. در ادامه در بخش دوم برای پاسخ به سوال سوم و چهارم، تلاش شد نسبت ادله و اطلاقات تربیتی در مورد مکلفان چهارگانه فوق با یکدیگر تعیین شود و شبکه حق و تکلیف تربیتی که به صورت طولی و عرضی درهم تنیده است، ترسیم شود و این نتیجه حاصل شد که تربیت به مثابه امری مهم که «لایرضی الشارعُ بِترکه» می باشد و در سپهر جامعه در هر شرایطی، کسی به تربیت تکلیف شده است که تکلیف آن یا به صورت
ترتّبی و لولایی و یا به صورت عرضی، تنجّز می یابد.
دلالت این نتیجه در شبکه طولی و عرضی حقوق و تکالیف تربیتی، تمهید شرایط برای نقش آفرینی اَصالی و بالعرضِ خانواده، نهادهای مردمی و نخبگان در تربیت (رسمی و غیررسمی) است که این مهم نیز، برعهده حاکمیت است. تجربه حکمرانی تربیتی در جمهوری اسلامی ایران با فراز و فرودهایی مواجه بوده و هست و تربیت در وجه رسمی و مدرسه ای آن مطابق دیدگاه فوق، به مشارکت خانواده ها، دیگر عوامل / ذی نفعان / بازیگران نیازمند است و الگوی مشارکت و تسهیم اقتدار / نفوذ در تربیت جای تاملات جداگانه ای دارد که در این مجال نمی گنجد. لزوم احیای ولایت های طولی و عرضی تربیتی مبتنی بر فقه اسلامی را با برخی تجارب در مسائل فتنه و اغتشاشات سال 1401 می توان تایید کرد. توضیح آنکه بنابر برخی گزارشات، میانگین سنی بسیاری از دستگیرشدگان، 15 سال بوده است. این وضعیت درحالی بوده که نقش های تربیتی و ولایت های طولی و عرضی تربیتی در خانه، محله و جامعه حذف شده و در پایان این فرایند، نوبت اقدام قضایی و پلیسی رسیده است. باید سهم ولایت های تربیتی و تعاضد تربیتی را افزایش داد و پیش و بیش از اقدام قضایی و امنیتی به احیای نقشهای تربیتی حذف شده (مانند نقش بزرگان فامیل و عشیره، نقش های محله محور مسجد و امام جماعت، نقش های اصلاحی معلمان و فرهنگیان و اساتید حوزه و دانشگاه) همت گماشت. اساساً در نظم اجتماعی مدرن و از منظر مکتب لیبرالیستی که با ابزار رسانه در جامعه ایرانی در حال نهادینه سازی است، چنین نقش هایی هیچ جایگاهی ندارند.
تقابل عشق و عقل در اشعار سعدی و مثنوی مولوی از منظر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
361 - 377
حوزههای تخصصی:
یکی از بن مایه های فکری در تاریخ ادبیات فارسی تقابل عقل و عشق بوده که اغلب بین عرفان و فلاسفه این جدال مشهود است .نظر به اینکه مباحث مربوط به عشق و عقل در بین شعرا و نویسندگان ادیب از مباحث بنیادین می باشند سعی بر آن شده در این تحقیق به تقابل عقل و عشق با نگاه تطبیقی و بررسی وجوه تضاد و تشابه این قضیه در فکر و اندیشه دو شاعر بزرگ زبان فارسی-مولانا و سعدی- پرداخته شود. نشان دادن اندیشه عرفانی و نگاه عرفانی به مبحث مورد بحث در آثار این دو شاعر هدف اصلی نگارنده این تحقیق است. به هر روی دو ساحت بنیادین عقل و عشق و اختلاف نظر عرفا و فلاسفه بر فکر و اندیشه بسیاری ازشعراء در زبان فارسی تأثیر گذاشته است که نگاه مولانا و سعدی دراین مورد قابل مطالعه و تأمل است. این نتیجه کلی که عقل از نظر هر دو شاعر پسندیده ولی در مفابل عشق محلی از اعراب ندارد پاسخ به این سؤال که کدام یک از بزرگان مورد مطالعه در مباحث محوری موضوع، یعنی عقل و عشق به درجه کمال رسیده اند از دیگر مواردی است که نگارنده را بر آن داشته به این تحقیق بپردازد.
بررسی رویکرد دین شناختی تیله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، به روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی آراء و رویکرد دین شناختی دین شناس و الهیدان هلندی کورنلیس پتروس تیله پرداخته است. از تیله در کنار ماکس مولربه عنوان بنیانگذار علم دین نام برده می شود. او مانند مولر علاقه مند به تحقیق کلی درباره دین در جنبه های مختلف آن بود. دین بر اساس رابطه بین انسان و موجودات فوق بشری بنا شده است. او دین را شناخت خود می داند، تا آنجا که خود را از قلمرو محدود و گذرا بالا برده و تعالی بخشد. علم دین این حقیقت را استوار می سازد که این اعتقاد که خدا به خوبی از بشریت برتر است در همه ادیان مشترک است. یک نوع رابطه عمیق بین بیرون( اصول عقاید و شعایر) و درون( اعتقاد درونی) دین وجود دارد. او بعد درونی دین ( دینداری) را به بهای بعد بیرونی آن ( نظام های اعتقادی، اسطوره ها، شعایر، نهادهای دینی و غیره ) برجسته و پر رنگ نموده و واقعیت دین را شخصی و روانشناختی دانست. جایگاه دین را باید در عمیق ترین بخش روح انسان جستجو کرد. او ادعا می کند که دین اساسا پدیده ای روانشناختی است؛ و ذات آن "تقوا و پارسایی" است. نیاز دینی قدرتمند ترین و عمیق ترین نیاز انسان است. او اعتقاد دارد منشا دین در احساس بی نهایت درون است.
بررسی نقش استعاره ها و اسطوره ها در شکل گیری مسائل و چالش های بینشیِ مبلغین دینی و راهبردهای مواجهه آنها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
106 - 141
حوزههای تخصصی:
استعاره ها و اسطوره ها همواره به عنوان مقولاتی مرتبط با دانش های ادبی، زبان شناسی یا نشانه شناسی مورد توجّه و کاوش قرار گرفته اند و کمتر به نقش های این مقولات در شکل گیری مسائل اجتماعی یا در تصویر راهبردهای عملیاتی حل مسئله توجه شده است. «مدل تحلیل لایه ای علت ها» (CLA) ازجمله روش هایی است که با تأکید بر نقش استعاره ها و اسطوره ها در شکل گیری پدیده ها و مسائل اجتماعی، آنها را به عنوان عمیق ترین لایه های علّت ها قلمداد کرده است که با لایه های بالاتر علّی (لیتانی، علل اجتماعی، علل گفتمانی) در تعامل هستند. پژوهش حاضر که بر مبنای تحلیل لایه ای علت ها انجام شده، درصدد است تا بر اساس آن، نقش استعاره و اسطوره های مؤثر در شکل گیری مسائل بینشی مبلغین دینی را تبیین کند. در این پژوهش، بر پایه مطالعه کتابخانه ای و با تکیه بر روش تحلیل مضمون بازتابی، از بیانات رهبر معظم انقلاب دو مسئله بینشی به عنوان مضمون اصلی استخراج شده و برپایه مصاحبه با فرهیختگان تبلیغی حوزه علمیه و یافته های شخصی نگارنده، لایه های علّی آن تحلیل شده است که در نتیجه آن 7 عامل استعاری و 5 عامل نمادین (اسطوره ای) در رابطه با مسائل بینشی مبلغان دینی، شناسایی گردید. در این پژوهش افزون بر تبیین موارد مزبور، به بیان راهبردهای متناسب با آنها نیز پرداخته شده است.
دیه اعضای داخلی بدن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تعیین مقادیر دیه اعضای بدن از امور توقیفی و نیازمند نص شرعی است. در رابطه با اعضای خارجی بدن، نصوص فراوانی وارد شده و به همین جهت تشخیص میزان دیه آسان تر از اعضای داخلی بدن است؛ چراکه بحث از دیه اعضای داخلی، از سویی با فقدان نصوص شرعی خاص، و از سوی دیگر با نبود سابقه پژوهشی در آثار فقیهان روبرو است. پژوهش پیش رو به منظور یافتن حکم فقهی دیه یا ارش اعضای داخلی، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، به جستجو در ادله و مستندات پرداخته و تلاش کرده تا با ارزیابی ادله یاد شده به ضابطه ای شرعی پیرامون حکم جنایت بر اعضای داخلی دست یابد. بر این اساس، اعضای داخلی همانند اعضای خارجی مشمول قاعده دیه اعضای تکی و دوتایی است. بنابراین هرگاه جنایتی موجب از بین رفتن کامل اعضای داخلی شود، در اعضای تکی موجب دیه کامل و در هریک از اعضای دوتایی موجب نصف است. همچنین در اتلاف جزئی، بسته به میزان جنایت و با در نظر گرفتن سایر قواعد دیات، مانند قاعده مساحت، قاعده شلل و مانند آن، نسبت به پرداخت دیه مسئول خواهد بود.
مبانی فلسفه استعلایی کانت و حکمت متعالیه با تاکید بر قانون علیت
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
26 - 9
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که از ابتدا ذهن بشر را به خود مشغول کرده بیان نسبت بین پدیده هاست. هرکدام از فلاسفه نیز به فرا خور دیدگاه ها و نظریات مختلف خود درباره ی آن به بحث و گفتگو پرداخته اند که معمولا این مباحث ذیل سر فصل علیت گرد آوری شده اند. در این مقاله نویسنده سعی کرده است با بهره گیری از روش کتابخانه ای بعد از بیان مبانی مقدماتی کلی به بررسی تطبیقی دیدگاه دو تن از فیلسوفان بزرگ جهان یعنی امانوئل کانت و صدر الدین شیرازی بپردازد . در نهایت نگارنده به این نتیجه رسیده است که کانت با توجه به دیدگاه شناختی و ساختار فکری خود از علیت به عنوان یکی از مقولات فاهمه و ذهنی سخن به میان آورده و ملاصدرا با توجه به دیدگاه رئالیستی که زمینه فکری خود قرار داده است علیت را به عنوان رابطه حقیقی میان مراتب طولی وجود مطرح کرده است.
Same Essence, Different Forms: The Qur'anic-Mystical View of Allameh Ṭabaṭabaʾi about the Unity of Religions and the Principles of Inter-Religious Dialogue(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Seyyed Mohammad Hossein Ṭabaṭabaʾi (1281-1360 A.H./ 1904-1981 A.D.) is a contemporary Shiite commentator and mystic whose mystical approach could be clearly seen in his inclusive interpretation of the plurality of religions. Ṭabaṭabaʾi believes that the Qur'an seeks to unify religions and defines common criteria such as faith in God and righteous deeds for salvation. Ṭabaṭabaʾi's interpretation of the plurality of religions, based on the Qur'an and mysticism, is that religions have a single essence that exists in all of them in different degrees. This single essence consists of believing in the truth, surrendering to the truth, and acting upon the truth, which will lead to salvation in the hereafter. One of the most important principles of dialogue is recognizing the “other”, respecting them, and acknowledging their benefit from the truth. Ṭabaṭabaʾi's interpretation of the unity of religions can provide these foundations and, based on them, help the followers of religions sit at the table and provide a suitable platform for interacting with one another, understanding each other and their coexistence.
امکان و معناداری ارتباط عاشقانه انسان با امر متعالی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
13 - 32
حوزههای تخصصی:
عشق الهی یکی از صورتهای مهم ارتباط انسان با خداست که با وجود کاربرد گسترده در سنتهای الهیاتی و عرفانی، تصور واحدی در مورد آن وجود ندارد. تبیین این ارتباط، در ساختار تصورات غیرانسانوار از خداوند، همچون واجب الوجود ابن سینا ابهام بیشتری می یابد. ابن سینا واجب الوجود را با مفاهیم و اوصافی کاملاً مابعدالطبیعی، معرفی می کند که متعالی محض و عاری از اوصاف احساسی و شخصیت انسانی است. از طرفی دیگر، اوج ارتباط انسان با خداوند را عشق به او می انگارد و واجب الوجود را عاشق و معشوق می نامد. مقاله حاضر به تبیین معناداری و تحقق پذیری این عشق می پردازد. بوعلی گرچه با ارائه تعریف عام عشق به «گرایش به خیر»، دایره معنایی وسیعی برای آن ایجاد کرده است؛ اما در نهایت عشق انسان به خیر مطلق، از مفهوم شخصی خارج می گردد و متأثر از انگاره «تشبّه» که ریشه در نظریات افلوطین دارد، صرفاً به نوعی «تحول باطنی» معنا می شود. این معنا دربرگیرنده کمال معرفتی و تعقل کلیات از یک سو و تعالیِ عملی و اخلاقی از سوی دیگر است. به نظر می رسد تحقق عشق متعالی، به معنای حقیقی و تحت اللفظی با واجب الوجود سینوی غیرممکن است، از این رو ابن سینا در کاربرد عشق نسبت به خداوند، با حذف ابعاد دیالکتیکیِ آن و وارد ساختن معانی دیگر، وارد «هست و نیستِ» استعاری می شود و این تعبیر را در معنایی مجازی استفاده می کند.
واکاوی فقهی جلوگیری از افزایش جمعیت بزهکار با عقیم کردن بزهکاران
منبع:
فقه و فقاهت سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
25-54
حوزههای تخصصی:
موالید بزهکار، یکی از معضلات مهم جامعه به شمار می آید. فرزندانی که به اراده والدین هنجارشکن خود، -گاه به طمع پول، گاه به به دنبال یک رابطه ناصحیح و غیرشرعی و گاه به خاطر فقر- ناخواسته پا به این دنیا گذاشته و در بستری نامناسب رشد می کنند. ایجاد مانع بر سر راه تولید این فرزندان از طریق عقیم کردن والدین بزهکارشان، به عنوان یکی از راه های برون رفت از این منکر و چالش عظیم اجتماعی محسوب می شود. پرسش اصلی این مقاله عبارت است از اینکه «آیا از نظر فقه می توان برای کنترل جمعیت بزهکار، حکم به جواز نازاسازی اشخاص بزهکار کرد؟» به منظور پاسخ به این پرسش، ابتدا اصل مسئله عقیم سازی مورد بررسی قرار گرفته تا از این طریق حکم آن فی حد نفسه به دست آید. با بررسی اقوال و ادله، دو نظر متفاوت قابل مشاهده است که یکی از آنها حرمت و دیگری جواز است. ادله قائلین به حرمت، دلیل شامل قاعده لاضرر، حرمت تغییر در خلقت الهی و روایات نهی از اخته کردن را در بر می گیرد. از سوی دیگر، قائلین به جواز، این سه دلیل را ناتمام دانسته و با اشکال در صغری و کبرای شمول قاعده لاضرر، همچنین تفسیر دیگری از تغییر در خلقت و نیز اجنبی بودن روایات نهی از اخته کردن، اصل را برائت دانسته و حکم به جواز می دهند. سپس در مرحله دوم مقاله پیش رو، حکم عقیم سازی توسط شخص یا نهاد حکومتی بیان، همچنین جایگاه متولی این عمل اشاره و به محدوده اختیارات حاکم پرداخته می شود. با توجه به ولایتی که برای فقیه ثابت است، این مورد در دایره اختیارات او خواهد بود، از این رو، در فرض انحصار این طریق برای جلوگیری از گسترش بزهکاران و برای مصلحت جامعه می تواند حکم به جواز دهد. در نتیجه، با توجه به عدم انحصار حل مسئله در عقیم سازی، بزهکاری فرد نمی تواند جوازی برای محروم کردن او از حق طبیعی اش در استیلاد باشد و بر نهادهای حکومتی، سازمان ها و تشکل ها لازم است با بهره گیری از روش های جایگزین، مانع از رشد فزاینده بزهکاران شوند.
موضوع شناسی فقهی بانک چشم انسان
منبع:
فقه و فقاهت سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
119-160
حوزههای تخصصی:
یکی از آسیب های رایج خطرناک، بیماری و اختلال در ناحیه بینایی و چشم افراد است. این بیماری در گذشته منجر به از دست رفتن کامل بینایی افراد می گردید. امروزه نیز پیشرفت تکنولوژی و افزایش رسانه های سمعی و بصری به ویژه گوشی همراه باعث بروز بیماری های چشمی و اختلالات بینایی در میان افراد جامعه گردیده است. یکی از این بیماری ها تاری و کدورت قرنیه است که در گذشته موجب از بین رفتن قوه بینایی در افراد می گردید. دانش پزشکی با توجه به پیشرفت های چشمگیری که در درمان بیماری¬ها داشته، توانسته است با انجام عمل جراحی و پیوند قرنیه این مشکل را برطرف نماید. پیوند قرنیه موفق ترین پیوند میان انواع پیوند است. پیوند قرنیه، یک عمل جراحی است که در آن قرنیه فرد با قرنیه اهداء شده از افرادی که از دنیا رفته اند، جایگزین می گردد. اگر قرنیه با تمام ضخامت برداشته شود، پیوند قرنیه نفوذی(penetrating keratoplasty) و اگر قسمتی از ضخامت قرنیه گیرنده با قسمتی از ضخامت دهنده جایگزین شود، پیوند لایه ای (lamellar keratoplasty) نامیده می شود.عمل پیوند قرنیه، با اهداف اپتیکی به منظور بهبود بخشیدن دید بیمار و یا با هدف درمانی به منظور حذف عامل بیماری و در پاره ای موارد با هدف زیبایی به منظور ارتقای کیفیت ظاهری چشم است؛ یکی از نیازهای مراکز درمانی به منظور در دسترس بودن قرنیه برای پیوند تأسیس مرکزی برای نگهداری قرنیه هایی است که از متوفیان دریافت شده است. نوپیدا بودن این نوع عمل جراحی از یک سو و از دیگر سوی برداشت بافت های مورد نیاز آن از بدن اموات و نگهداری آن در بانک چشم باعث به وجود آمدن برخی ابهامات در ناحیه موضوع و حکم این عمل نوین گردیده است. این پژوهش در صدد است تا با موضوع شناسی فقهی این عمل جراحی و تبیین دقیق آن به سؤالات فقهی در این باره پاسخ بدهد.