
اسلام و مطالعات اجتماعی
اسلام و مطالعات اجتماعی سال 12 تابستان 1403 شماره 1 (پیاپی 45) (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزههای تخصصی:
راهپیمایی جمعی اربعین به عنوان هنجار اجتماعیِ زیارت اربعین که خود عنصر شناختی و لایه زیرین فرهنگ ناب شیعه است، کارکردهای اجتماعی و تمدنی فراوانی دارد که نه تنها برای جامعه شیعی، بلکه برای جامعه انسانی امری مبارک و ضروری است؛ اما این حقیقت را نیز نباید از نظر دور داشت که اساساً وقایع بزرگ و تأثیرگذار در جامعه انسانی به همان اندازه که بزرگ و با اهمیت هستند، به همان اندازه در معرض آسیب بوده و ممکن است با موانعی روبرو شده و تأثیرگذاری آن را تهدید کنند؛ زیرا زیاده خواهان در مقابل پدیده هایی که مانع رسیدن آنان به منافع فردی و گروهی باشند، ایستادگی کرده و تلاش می کنند تا در صورت امکان مانع آشکارشدن آن پدیده شوند و به کارامدی آن آسیب وارد کنند. پیاده روی جمعی اربعین به عنوان یک پدیده عظیم فرهنگی-اجتماعی، از این امر مستثنی نیست. این تحقیق، می کوشد با تکیه بر مشاهدات نگارنده و دیگر محققان از جامعه اربعینی، این پدیده را با رویکرد آسیب شناختی، بررسی کند و نتیجه را در اختیار عالمان و سیاست گذاران امور فرهنگی قرار دهد. البته ممکن است در این میان برخی از آسیب های بیان شده، جنبه هشدار داشته و به نوعی آینده پژوهی شده تا زائرین و سیاست گذاران فرهنگی را نسبت به آن حساس کرده و هر کدام بر اساس وظیفه خود از این موهبت حسینی ارزش مند محافظت کنند. البته در مواردی هم با توجه به رخدادها و رفتارهایی که در جامعه اربعینی و محدوده آن رخ می دهد، برای رسیدن به هدف مذکور با روش مشاهده مشارکتی، بر اساس داده های به دست آمده، مشاهده شد که این پدیده بزرگ آیینی با آسیب هایی همچون: سطحی نگری مناسک گرایانه، تفرقه و تشتت فرهنگی، محدودیت و عدم استمرار و... مواجه شده یا در آینده ممکن است با آن مواجه شود.کلیدواژه ها
تحلیل مردم شناسانه پیاده روی اربعین با استفاده از نظریه آیین های گذار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیین ها، مجموعه ای از کنش ها هستند که در یک جامعه به اشکال و اهداف خاصی انجام می شوند و مدعی تأثیر نیروهای مافوق طبیعی بر انسان ها هستند. آیین ها به دو دسته جمعی (در سطح جامعه) و فردی (در سطح زندگی شخصی) تقسیم می شوند. پیاده روی اربعین از دسته اول است؛ هدف اصلی نوشتار حاضر آن است که، نشان دهد آیا می توان پیاده روی اربعین را به مثابه یک آیین گذار و به عنوان نوعی مقاومت در برابر قدرت زندگی روزمره تعریف کرد؟ در این پژوهش ابتدا از روش توصیفی -تحلیلی استفاده شده و داده ها با استفاده از مطالعات اسنادی و با ابزار فیش برداری گردآوری گردیده و سپس از شیوه مشاهده مشارکتی بهره گرفته شده است. آن گونه که نتایج بررسی نشان می دهد، پیاده روی اربعین با دیدگاه تکامل یافته تر ترنر درباره مفهوم آستانگی هم خوانی دارد و اجزای این مناسک منطبق بر مراحل آیین گذار است. همان گونه که انتظار می رفت، این پیاده روی پس از تجزیه به اجزای آیینی اش با بهره گیری از نظریه آیین گذار ترنر، با مراحل گذار (گسست، آستانگی، پیوست) قابل تطبیق است. تمامی مصداق های آستانگی ازجمله: پویایی، همگنی، برابری و نبود مقام، نبود مالکیت و دارایی، سکوت، تواضع و فروتنی و ارجاع به قدرت های رازآمیز در جماعت واره زائرین مشاهده می شود؛ همچنین، مصداق های جماعت وارگی و آستانگی و نیز شکل های انتقال امر مقدس هم در این زیارت یافت شدند. از منظر این پژوهش، زیارت اربعین، نمایش فوق العاده ای از برهم خوردن سلسله مراتب و محدودیت ها و عادات زندگی روزمره و کنشی برای آزادی از قید و بندها و جبرهای ساختاری و رسیدن به قله انسانی انسانیت و آزادگی است.
برساخت معنایی مناسک پیاده روی اربعین (ارائه یک نظریه مبنایی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های رایج سال های اخیر جامعه ایران، که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته، «مناسک پیاده روی اربعین» است. هدف پژوهش حاضر دستیابی به ایده ای است که زائران از این مناسک برای خود بر می سازند. روش پژوهش، کیفی و بر مبنای نظریه داده بنیاد است. اطلاع رسان های این پژوهش 49 نفر از زائران شرکت کننده در مناسک از تمام شهرهای ایران بودند. بیشترین نتایج نشان داد شرایط علّی مؤثر در وقوع پدیده «مناسک پیاده روی اربعین»، عبارتند از: دین خواهی/ و ابراز همبستگی شیعی، شرایط زمینه ای: دغدغه های مذهبی/ جذابیت مقصد، شرایط مداخله ای: عامل سیاسی/ تبلیغات. استراتژی هایی زائران: رعایت کفّ نفس/ اعتماد یابی و پیامدها: مانور قدرت ایران/ بازتولید دین/ و توسعه مبداء و مقصد/ می باشد که در قالب مدل پارادایمی به تصویر کشیده شده اند. یافته های پژوهش حاضر منجر به کشف نظریه ای با عنوان «اراده سیاسی به مثابه شرط کافی» گردید.
بررسی نقش استعاره ها و اسطوره ها در شکل گیری مسائل و چالش های بینشیِ مبلغین دینی و راهبردهای مواجهه آنها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استعاره ها و اسطوره ها همواره به عنوان مقولاتی مرتبط با دانش های ادبی، زبان شناسی یا نشانه شناسی مورد توجّه و کاوش قرار گرفته اند و کمتر به نقش های این مقولات در شکل گیری مسائل اجتماعی یا در تصویر راهبردهای عملیاتی حل مسئله توجه شده است. «مدل تحلیل لایه ای علت ها» (CLA) ازجمله روش هایی است که با تأکید بر نقش استعاره ها و اسطوره ها در شکل گیری پدیده ها و مسائل اجتماعی، آنها را به عنوان عمیق ترین لایه های علّت ها قلمداد کرده است که با لایه های بالاتر علّی (لیتانی، علل اجتماعی، علل گفتمانی) در تعامل هستند. پژوهش حاضر که بر مبنای تحلیل لایه ای علت ها انجام شده، درصدد است تا بر اساس آن، نقش استعاره و اسطوره های مؤثر در شکل گیری مسائل بینشی مبلغین دینی را تبیین کند. در این پژوهش، بر پایه مطالعه کتابخانه ای و با تکیه بر روش تحلیل مضمون بازتابی، از بیانات رهبر معظم انقلاب دو مسئله بینشی به عنوان مضمون اصلی استخراج شده و برپایه مصاحبه با فرهیختگان تبلیغی حوزه علمیه و یافته های شخصی نگارنده، لایه های علّی آن تحلیل شده است که در نتیجه آن 7 عامل استعاری و 5 عامل نمادین (اسطوره ای) در رابطه با مسائل بینشی مبلغان دینی، شناسایی گردید. در این پژوهش افزون بر تبیین موارد مزبور، به بیان راهبردهای متناسب با آنها نیز پرداخته شده است.
کاربست راهبردهای مدارای اجتماعی در حکمرانی اسلامی- ایرانی: فراتحلیل پژوهش ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مداری اجتماعی، به معنای تساهل، بردباری، تاب آوری، صعه صدر و شکیبایی، آزادی بیان، اظهار عقیده و اجماع بر اساس تدابیر جمعی است. بنیان های ظهور حکومت اسلامی و تداوم حکمرانی دینی؛ توجه به اصل مدارای اجتماعی است. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه کاربست راهبردهای مدارای اجتماعی در حکمرانی اسلامی-ایرانی است. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی (پیمایشی)، با نرم افزار 2cma و به روش نمونه گیری غیراحتمالی انجام شده است. از جامعه آماری 46 سند در بازه زمانی 1383 الی 1402 پس از غربال گری و ملاک ورود و خروج و 35 سند (حجم نمونه) با رعایت روایی و پایایی انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد که عوامل سیاسی (آشنایی با حقوق شهروندی، قوم مداری، فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی)؛ فرهنگی (هوش فرهنگی، سرمایه فرهنگی، استفاده از رسانه های جمعی، میزان دین داری)؛ روانی (فردگرایی اخلاقی، امید به آینده، محرومیت نسبی، تاب آوری)؛ اجتماعی (انسجام اجتماعی، احساس تبعیض اجتماعی، رضایت از زندگی، مشارکت اجتماعی) و جمعیتی (سطح تحصیلات، میزان درآمد، پایگاه اقتصادی-اجتماعی) در مدارای اجتماعی تأثیرگذار است.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره دوم متوسطه نظام آموزشی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه ما در جامعه ای با اصول و قواعد اجتماعی زندگی می کنیم، آشنایی با الگوهای تربیت اجتماعی، از ضرورت های قابل توجه تربیت صحیح افراد است. ازآنجاکه افزون بر نقش خانواده ها، بخش بزرگی از تربیت اجتماعی در مدارس از طریق برنامه درسی تبلور می یابد، هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره دوم متوسطه در نظام آموزشی ایران است. رویکرد پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی و از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و تکنیک اشباع نظری به مصاحبه نیمه ساختمند با 15 نفر از متخصصین پرداخته شد. برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شد و در بخش کمّی نیز 286 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه شهر تهران به شیوه تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از روش پرسش نامه محقق انجام گردیده است. تحلیل یافته های کیفی منجر به شناسایی 82 مضمون پایه و 10 مضمون سازمان دهنده شامل ویژگی های؛ اهداف (شناختی، عاطفی و روانی حرکتی)، محتوا (انتخاب و سازماندهی)، روش های یاددهی و یادگیری (گزینش و روش ها) و ارزش یابی (اصول و روش ها) شد. در بخش کمّی نیز نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفه های ذکرشده به خوبی ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی را تبیین می کند و همچنین این ویژگی ها در سطح به نسبت مطلوبی قرار دارند.
واکاوی تجارب زیسته مؤثر یا مخل بر آرامش زنان پس از ازدواج: مطالعه موردی زنان 20تا30 ساله شهر اَهرم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ازدواج، زمینه ساز پربارترین روابطی است که زن و شوهر در طول زندگی مشترک، می توانند با داشتن رابطه مطلوب و سازشی، سلامت روانی و آرامش خود را تعیین کنند. هدف تحقیق حاضر، مطالعه تجارب زیسته مؤثر یا مخل بر آرامش زنان متأهل است که در بازه زمانی 1 تا 5 سال از زندگی مشترکشان گذشته است. روش این نوشتار از نوع کیفی و به روش تحلیل مضمون و تکنیک آتراید استرلینگ به صورت مصاحبه های نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند بوده و جامعه هدف 13 زن متأهل با میانگین سنی 20تا 30 ساله شهر اَهرم از استان بوشهر بوده اند. برای تحلیل مضامین از نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شد که طبق نتایج حاصل از داده های متنی به دست آمده، مقوله فراگیر مهارت های ارتباطی مؤثر شامل عوامل سازمان دهنده ای همچون روابط توجه آمیز عاطفی، روابط سازشگر و پشتیبان، همسویی ارزشی و اخلاقی و تعاملات در ارتباطات با فرزند می باشد. مقولات در ارتباط با تعاملات ناکارامد و مخل آرامش زنان، شامل: مضامین سازمان دهنده، تعارضات در ارتباط با خانواده زوجین، تعاملات افراطی همسر با دوستان، روابط و واکنش های ناکارامد و مشکلات اقتصادی است. همسو با یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت آموزش فنون و مؤلفه های ارتباطی مطلوب بین فردی و تأمین نیازهای شناختی، می تواند عامل بهبود روابط و اصلاح تعاملات ناکارامد و مراقبت و کاهش تعارضات بین فردی در زوجین باشد.