فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی آموزه های تعلیمی در اشعار ابراهیم ابوطالب و ناصر کشاورز چکیده پژوهش حاضر با ماهیتی تطبیقی و میان رشته ای درباره ی آموزه های تعلیمی در آثار «ابراهیم ابوطالب» شاعر برجسته ی کودک از یمن و «ناصر کشاورز»، شاعر نامور معاصر ایران در زمینه ی کودک است. هدف این پژوهش شناخت و بررسی اشعاری است که به آموزش موضوع خاص علمی و کاربردی پرداخته اند. در این جُستار با روش توصیفی تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به مؤلفه هایی چون مفاهیم و آموزه های دینی، احترام به پدر و مادر، اخلاق نیکو و رعایت ادب و آموزش نکات بهداشتی در اشعار هر دو شاعر پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، «ابوطالب» و «کشاورز» کودکان را سازنده ی فردای جامعه می دانند که باید برای آموزش آن ها سرمایه گذاری شود و با این دیدگاه مفاهیم تربیتی و اخلاقی را با زبان شیوای کودکانه و به گونه ای غیرمستقیم در اشعار خود به کار برده اند. در زمینه ی زبان هرکدام سبک ویژه ی خود را دارا هستند. زبانِ شعری «کشاورز» نسبت به «ابوطالب» از سادگی و روانی بیشتری برخوردار است. و هر دو از دریچه ی چشم کودکان به مسایل نگریسته اند. واژه های کلیدی : ادبیات تطبیقی، ادبیات کودک، آموزه های تعلیمی، ابراهیم ابوطالب، ناصر کشاورز.
تحلیل گونه های زبانِ ادبی خاطره نگاری با تکیه بر آثار خاطره نگار از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
41 - 70
حوزههای تخصصی:
زبان ادبی یکی از مؤلفههایی است که در انواع ادبی و هنری در تأثیرگذاری بر مخاطب نقشدارد و از منابع ارزنده برای شناخت آثار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دورههای مختلف بهشمار میرود. به بیانی دیگر؛ مطالعه زبان ادبی ماهیت و ساختار افکار و آراء شاعران و نویسندگان را هویدا میسازد. زبان ادبی مانند دیگر زبانها در همه حوزههای جغرافیایی، دورههای تاریخی و بافتهای اجتماعی یکسان نیست. خردهفرهنگهای متفاوت جامعه از عوامل مهم بروز این تنوع اجتماعی است که سبب ایجاد "گونههای زبان ادبی" متنوع شدهاند. نویسندگان و شاعران در طول تاریخ برای بیان خاطرات خود از گونههای متفاوت زبانی بهره بردهاند. این تفاوت زبانی، سبک زبانی خاصی را برای هر اثر ادبی ایجاب کرده است. نگارندگان مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی به بررسی انواع گونههای زبان ادبی در آثار خاطرهنگار از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی پرداختند. نتایج پژوهش از تفاوت زبان ادبی خاطرات حکایت میکند. ازآنجاکه تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی قشرهای مختلف جامعه سبب تنوع زبان و سبک آثار میشود؛ زبان خاطرات رجال حکومتی با زبان خاطرات شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی تفاوت بسیار دارد؛ چنانکه این تفاوت در زبان خاطرات "سردار مریم بختیاری" (عامیانه و گویشی) با زبان خاطرات "مشیرالدوله" (معیار و علمی) دیده میشود و با خاطرات ادبی نظیر آنچه در کتابهای ورقپارههای زندان، روزها و ... (ادبی، تمثیلی) دیده میشود نیز تفاوت بسیار دارد. زبان ادبیِ خاطرات نویسندگان فرهنگی و اجتماعی در قیاس با خاطرات شاعران و رجال درباری تفاوت و تنوع زیادی دارد.
تحلیل ساختار روایی رمان های فریبا وفی بر مبنای رویکرد سارا میلز در سه سطح گفتمان، جملات و واژگان با تکیه بر پرنده من و رؤیای تبّت
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
107 - 146
حوزههای تخصصی:
تجارب زنان و تفاوت آن با تجارب مردان، زمینه ساز شکل گیری رویکردهای مختلفی در زمینه پیوند زبان و جنسیت شده است. زنان و مردان در کارگرفتِ برخی ویژگی های زبانی گرایش های متفاوتی دارند و همین امر سبب تفاوت زبان آنان با یکدیگر می شود. در این پژوهش سعی می شود به شیوه توصیفی – تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داد که در ساختار روایی رمان های فریبا وفی تفاوت میان زبان زنان و مردان در قالب شاخص های مدّنظر سارا میلز در سطح واژگان، جملات و گفتمان، چگونه نمود یافته اند؟ یافته ها حاکی از آن است که در بافت متنی این رمان ها، زبان زنان در هر سه سطح، مطابق با پیش بینی های مدّنظر سارا میلز است. ازآنجاکه نویسنده، زنی است که درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان در نوشتار وی فراوان است، هم چنین استفاده از تصویرگری دقیق، جزئی نگری، بهره گیری از واژگان جنسیتی، رنگ واژه ها، سوگندواژه ها، واژگان عاطفی و مانند این ها. زن های این رمان ها از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده کرده اند و با پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از درخواست های غیرمستقیم، زبانی مؤدبانه را برای گفت وگوهای خویش برگزیده اند. بسامد قابل توجه جملات کوتاه، استفاده از نشانه های فرازبانی سه نقطه، توصیفی، ناتمام، محافظه کارانه و مشارکت گرا با مؤلفه های مدّنظر سارا میلز همخوانی دارد. در سطح گفتمان نیز تعدد شخصیت های زن، زاویه دید سوم شخص، متن روایی و راویگری نویسنده، اشاره به پیشینه خانوادگی، جایگاه اجتماعی زنان، اشاره به بحران های عاطفی و هویتی در زندگی زنان دیده شد. بسامد قابل توجه حضور شخصیت های زن در جریان پیشبرد روایات، نوستالژی، آداب و رسوم و خرافات، امید و انتظار از نمودهای مؤلفه های مورد بحث به شمار می روند.
استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در دیوان فدایی مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فدایی مازندرانی از شاعران آیینی دوره قاجار است که مقتلی با چهار نظام در قالب ترکیب بند دارد. اشعار وی سرشار از صور خیال و آرایه های لفظی و معنایی است اما چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش کتابخانه ای با هدف بررسی استعاره های مفهومی امام حسین (ع) و یارانش در اثر فدایی به دنبال استعاره های مفهومی پرتکرار شاعر و تحلیل ارتباط آن با زمانه و فکر شاعر است. بدین منظور ابتدا ابیات دارای استعاره مفهومی از دیوان شاعر استخراج و پس از طبقه بندی یافته ها، داده های به دست آمده به روش توصیفی- تحلیلی ارائه شد. نتایج نشان می دهد استعاره های مفهومی به کار رفته برای امام و یارانش بسیار بیش تر از سپاه دشمن است. تنوع استعاره ها در حوزه-های مختلف از جمله اجرام آسمانی، جانوران، گیاهان، جواهرات و پیامبران بالاست و این موجب خلق مضامین و تصاویر زیبا و قابل تأملی شده است. بعد از امام، بیشترین استعاره ها مربوط به حضرت عباس (ع)، حضرت قاسم (ع) و حضرت زینب (ع) است. پرتکرارترین استعاره برای شخص امام، «شاه» است که احتمالا تحت تأثیر جایگاه شاه در دوران زندگی شاعر است و پس از آن، خورشید، ماه، گوهر و شیر، بالاترین بسامد را دارد.
بررسی نقوش و متون آیینی سنگ مزارهای قاجاری گورستان های شهنشاه، حیات الغیب و حاجی بکتاش لرستان (بر اساس کارکرد اجتماعی فرد متوفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از دانسته های امروز ما از نحوه زندگی گذشتگان، در نتیجه بررسی باستان شناسان از درون گور ها با آثار بر جای مانده آرامگاه ها، و نقوش کنده شده روی آن ها است. آثار بجامانده در دل سنگ، چون عالمی خاموش، گنجینه هنر گذشتگان را معرفی می کند. از دوره ی قاجاری تعداد زیادی گورستان در نقاط مختلف ایران از جمله استان لرستان به جا مانده است. این پژوهش قصد دارد به بررسی نقوش سنگ قبرهای گورستان های شهنشاه، حیات الغیب و حاجی بکتاش لرستان (براساس کارکرد اجتماعی فرد متوفی) در دوره ی قاجاری بپردازد.پرسش هایی که در موضوع نوشتار حاضر به آن میپردازد عبارت است از: 1. مضمون و محتوای نقوش تزیینی گورستان های مورد مطالعه در ارتباط با فضای اجتماعی و فرهنگی استان لرستان چگونه تفسیر میشود؟ 2. نقوش و تزیینات سنگ قبر قبرستان های مورد مطالعه به چندگروه تقسیم می شوند؟ 3. نقش مایه های سنگ مزارهای مورد مطالعه دارای چه مضامین و مفاهیم نمادگرایانه هستند؟. به منظور رسیدن به اهداف پژوهش روشی که در این مقاله به کار گرفته می شود توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات لازم با استفاده از منابع کتابخانه ای، پایان نامه ها و مقاله-های مختلف و میدانی جمع آوری شده است. نتایج حاصله از بررسی نقوش سنگ قبرهای گورستان های شهنشاه، حیات الغیب و حاجی بکتاش لرستان نشان می دهد نقوش روی سنگ قبرهای گورستان گوشه شهنشاه انجام شد، موضوعاتی همچون مذهبی (نشانه های سوگ و سوگواری، نشانه های عبادت، ایمان) و غیرمذهبی ( نشانه های جنگاوری، شکار، سوارکاری، حیوانات و شجاعت، نشانه های مهمان نوازی، نشانه های بانوان و آراستگی بانوان) به کار رفته است.
مفهوم تناسخ در مثنوی های بیدل بر اساس انگاره های هستی شناختی دین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۵
98 - 75
حوزههای تخصصی:
تناسخ زیربنای اخلاقیات و آخرت شناسی دین هندو را تشکیل می دهد. بیدل دهلوی شاعر معروف فارسی زبان، بارها به مسئله تناسخ در مثنوی هایش اشاره کرده است. در این پژوهش به بررسی مفهوم تناسخ در مثنوی های بیدل می پردازیم. در دین هندو انسان بر اساس قانون کرمه (عمل و عکس العمل) دوباره متولد می شود تا به نتایج اعمال خود برسد. این توالد و تناسخ که به آن «سمساره» می گویند، پیوسته ادامه دارد تا زمانی که انسان به کشف حقیقت غایی در درون و ذات خود برسد. بر اساس اوپه نیشدها هدف از تناسخ، شناخت آتمن یا روح حقیقی است. این روح به علت آمیختن با پرده های مادی و جسمانی از حقیقت خود غافل شده. روح مادی و عنصری دچار تناسخ می شود تا زمانی که بتواند با کنار زدن پرده های مادی و جسمانی به شناخت حقیقت خود برسد و با آن یکی شود. بر این اساس بهشت و جهنم انسان در همین جهان است. بهشت برخورداری از نعمت های این جهان، و جهنم تولد مجدد و دوری انسان نسبت به آتمن یا حقیقت خود است. در مثنوی های بیدل، تناسخ هم در وجه نظری و هم در داستان های رمزی، مفهومی مستند به انگاره های هستی شناختی دین هندو است.
بررسی و تحلیل وجه جمله در بخش اول و دوم تذکرة الاولیای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجه مقوله ای نحوی است که نگرش گوینده را درباره موضوع سخن نشان می دهد. در این مقاله شرح حال دو عارف از بخش اول (جنید بغدادی و بایزید بسطامی) و دو عارف از بخش دوم (ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر) از کتاب تذکرهالاولیا از منظر وجهی بررسی شده است. ابتدا وجه در دو دسته کلی وجه خبری و غیرخبری بسامدگیری، بررسی و تحلیل شده است. به طورکلی، بسامد وجوه غیرخبری در هر چهار بخش تفاوت معناداری ندارد و این موضوع را می توان ازلحاظِ سبک نثر تصوف و نیت گوینده و مؤلف تحلیل کرد. در بخش بعد، از میان وجوه غیرخبری بسامد وجه های امری، پرسشی و شرطی بررسی و مقایسه شده است. از این نظر بین دو عارف بخش اول و دو عارف بخش دوم تفاوت های معناداری وجود دارد. همچنین، دو عارف بخش اول ازلحاظِ به کارگیری انواع وجه شباهت تام دارند و دو عارف بخش دوم علاوه بر تفاوت با بخش اول، با یکدیگر نیز متفاوت اند و می توان آنها را ازنظرِ گفتمانی و سبک شناسانه تحلیل کرد. از منظر گفتمانی، در بخش دوم در مقایسه با بخش اول قدرت بیشتری جریان دارد. در بخش ذکر ابوسعید بیشترین میزان قدرت گوینده و نویسنده در مقایسه با مخاطب دیده می شود. بخش های ذکر ابوالحسن، جنید و بایزید در رتبه های بعدی قرار می گیرند. ازنظرِ سبکی نیز تفاوت های موجود در قسمت های بررسی شده و دیگر مؤلفه های جانبی بررسی شده نشان دهنده سبک متفاوت بخش اول و دوم تذکره است و گمان الحاقی بودن بخش دوم تذکره را تقویت می کند.
تحلیل سبک شناختی نثر فارسی در دوره رشد و تکوین برمبنای فرایند خروج سازه ها
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
101 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی ماهیت اختیاری خروج سازه هایی چون بند موصولی و گروه حرف اضافه ای که در نقش توصیف کننده هسته اسمی ظاهر می شوند، به مطالعه این عوامل در دوره رشد و تکوین زبان فارسی و تأثیر آن بر زبان ادبی آثار این دوره پرداخته است. به این منظور، با نمونه گیری تصادفی نظام مند از ۱۲ اثر این دوره، بخش هایی به تعداد ۱۲۰,۰۰۰ واژه بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که بیش ترین سازه خروج یافته در دوره رشد و تکوین فارسی نو متعلق به بند موصولی است، بعد از آن گروه حرف اضافه ای قرار دارد. هم چنین با تقسیم این دوره از حیات زبان فارسی به دو زیربخش سبک شناختی نثر مُرسل و نثر فنی، مشاهده شد که تفاوت معناداری میان فراوانی و وزن دستوری سازه های خروج یافته در این دو دوره وجود دارد. فراوانی خروج سازه در دوره نثر مرسل بیشتر و در دوره نثر فنی به شکل معناداری کمتر است. براساس تحلیل های سبک شناختی در نثر مرسل که نثری ساده، نزدیک به زبان روایی با جملاتی کوتاه و پردازش آسان است، میزان خروج سازه که پردازش متن را تسهیل می کند، بالاتر بوده است. در مقابل، نثر فنی که پیچیده و دیریاب، با جملات بلند و درهم تنیده است، میزان خروج سازه های کمتری دارد. ازاین رو، همسویی معنادار فراوانی خروج سازه ها با مطالعات سبک شناسی پیشین، نشان دهنده آن است که معیار نحوی خروج سازه ها می تواند شاخصی باشد در کنار سایر معیارهای معمول، و در مطالعات سبک شناسی نثر فارسی به کار گرفته شود.
زمان رستگاری در آخرالزمانی های سنگی بر گوری و شازده احتجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رستگاری» همواره دغدغه آشکار و پنهان آثار ادبی بوده است که گاه از آن به پایان خوش تعبیر شده و گاه در هیئت حیات پس از مرگ بیرون آمده است. پیگیری این مفاهیم در دو اثر سنگی بر گوری و شازده احتجاب نشان دهنده تفکیک دو مفهوم «پایان زمان» به مثابه آخرالزمان گرایی منفعل و «زمان پایان» به منزله آخرالزمان گرایی فعال است. دو رمان در میدانی سرشار از تنش میان این دو زمان شکل گرفته اند. در شازده احتجاب زمان دایره ای و تجدیدپذیر امید را در دل شخصیت اصلی می پرورد؛ حال آنکه نهایتاً جبر زمان تقویمی است که در هیئت مرگ رؤیاهای او را بر باد می دهد. در سنگی بر گوری راوی اقتدار زمان خطی را می پذیرد، اما در پی مقابله با آن به میانجی نوعی زمان دایره ای یا زمان کیفی نیست؛ بلکه رهایی و سعادت را در ایجاد رخنه در زمان خطی بازمی جوید؛ این رخنه در تمنای فرزندآوری تجلی می یابد.
استشهاد به شعر سنائی در سیزده فرهنگِ فارسی و معرّفیِ نوزده بیتِ نویافته منسوب به او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: برای تصحیح و تکمیل آثار سنائی مراجعه به منابعِ جنبی ضرورت دارد، از جمله فرهنگ های فارسی. در این مقاله، ابیاتِ منسوب به سنائی در سیزده فرهنگِ اوّلیّه فارسی بررسی و نوزده بیتِ تازه او معرّفی شده است. روش: روشِ این پژوهش تحلیلِ استنادی است. نویسنده ابتدا به روش کتابخانه ای و برپایه سیزده فرهنگ فارسی ابیات منسوب به سنائی را استخراج کرده است. سپس با استفاده از روشِ تحلیلِ استنادی معلوم کرده است که هر کدام از انتساب ها چه وضعیتی دارد. در ادامه به ذکر نوزده بیت نویافته او پرداخته است که در آثار مُصَحَّحِ او موجود نیست. همچنین، به اختصار مواردی را که سهواً بیتی از دیگران به سنائی منتسب شده، معرّفی کرده است. یافته ها و نتایج: 1) برای تصحیح و تکمیل آثارِ سنائی، توجّه به شواهدِ شعریِ او در فرهنگ های فارسی ضرورت دارد. با بررسی سیزده فرهنگ فارسی از قرن هفتم تا سیزدهم هجری، در مجموع 1515 بیت (یا مصراع) یافتیم که به سنائی منسوب شده است و در میان آن ها نوزده بیت تازه یافتیم که در آثارِ چاپیِ او نیامده است. 2) صحّتِ انتسابِ شاهدهای شعری در فرهنگ های فارسی نِسبی است و گاهی بیتی را سهواً به شخصی دیگر نسبت داده اند. چنانکه در این سیزده فرهنگ سی و یک بیت و یک مصراع به خطا به سنائی منسوب شده و این خطا بیش از همه درباره اشعار سوزنی سمرقندی و هفت پیکر نظامی گنجوی رخ داده است. 3) در فرهنگ های فارسی، از میان آثار سنائی، بیش از همه به ابیاتی از حدیقه الحقیقه و سپس دیوان او استشهاد شده است. 4) آثارِ چاپیِ سنائی جامعِ همه اشعارِ او نیست.
بررسی تطبیقی کارکردهای شناختی فانتزی در داستان های کودکانه منتخب از عادل الغضبان و محمدرضا یوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
91 - 112
حوزههای تخصصی:
داستان فانتزی کودک باوجود رارگرفتن در تضاد با عالم واقع، از شخصیت ها و حوادث فراواقعی ساخته می شود؛ اما اثری ژرف در فکر و روحیه کودک گذاشته و او را برای تکامل اجتماعی و رفتار بهنجار آماده می کند. چنین نگاهی به داستان های کودک در حیطه کارکردِ شناختیِ ادبیات کودک قرار می گیرد. از آن جاکه رشد شناختی در توالی و پیشرفت سایر فرایندهای رشد کودک نقش به سزایی دارد؛ لذا شایسته است در داستان نویسی کودک به کارکرد شناختی متناسب با هر گروه سنی توجه شود. در این پژوهش با تکیه بر روشِ توصیفی-تحلیلی و با هدفِ بررسی کارکردِ شناختی فانتزی در پیشبرد خلاقیت کودک سعی بر آن است فرایندهای جاندارپنداری، نمادپردازی تمثیلی، خودپنداره، عزّت نفس و خوداثربخشی در داستان های منتخب عادل الغضبان و محمدرضا یوسفی مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که داستان های دو نویسنده نقش به سزایی در تحکیم مهارات شناختی رشد کودک داشته و باعث تقویت هویت فردی و اجتماعی وی می شود. شخصیت های فانتزی در داستان های هر دو نویسنده بیشتر با دو کارکرد مهم شناختیِ عزّت نفس و خوداثربخشی، جنبه های خلاقیت را به مخاطب/کودک القا می کند.
پاییزانه و پاییزسرایی در شعر کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
216 - 230
حوزههای تخصصی:
فصل پاییز و پدیده ها و عناصر پاییزی، از موضوعات محوری در شعر کودک به شمار می آیند. در این نوشتار، رویکرد شاعران کودک و انگیزه های آنان در بهره مندی از جاذبه های دیداری و قابلیت های طبیعی و زیستی فصل پاییز بررسی و تبیین شده؛ هم چنین، چگونگی بهره مندی شاعران کودک از ظرفیت های نمادین و اساطیری پاییز در جهت دستیابی به اهداف شعر کودک، تشریح و تحلیل گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بعضی از اشعاری که با موضوعیت پاییز در حوزه شعر کودک آفریده شده اند، در ایجاد پیوند عاطفی و هنری، میان مظاهرِ فصلِ پاییز و مخاطبان کودک موثر بوده؛ هم چنین در آشناساختن خوانندگان با محیط پیرامون و دگرگونی هایی که به واسطه رسیدن فصل پاییز در طبیعت و نیز در حیطه زندگی انسانی رخ می دهد، نقش ایفا می کنند؛ دیگر این که اشعار پاییزی کودکان بر اساس نمونه های مورد رجوع در این پژوهش، قابل تفکیک به چند گونه کلی با عناوینِ «رویکرد تصویری»، «رویکرد کلاسیک»، «رویکرد تصویری- شناختی» و «رویکرد عام» توانند بود و هر یک از این گونه ها دارای ماهیت و مختصاتی مستقل بوده و برآیند نگرش، سبک و شیوه بیانی خاصی هستند که شاعران کودک از آن برخوردارند.
نقش آفرینی حیوانات در منظومه های عاشقانه (بر اساس یکصد منظومۀ عاشقانۀ فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه های عاشقانه بسط یافته شعر غنایی است که مفاهیم عاشقانه در آن باز و گسترده شده، در قالب داستانی کمال می یابد. یکی از عناصر مهم در این داستان ها، حیوانات هستند که نقش های متفاوتی را به عهده دارند. گاه این نقش ها اصلی و سرنوشت ساز و گاه فرعی و پیش برنده حوادث اند. شاعران و نویسندگان منظومه ها به مناسبت های مختلف، برای پروراندن متن خود از حیوانات یاد کرده و نقش های متنوعی برای آنان در نظر گرفته اند. هدف این پژوهش، بیان نقش های حیوانات به عنوان یکی از عناصر و بن مایه ها در منظومه های عاشقانه است. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که: حیوانات در منظومه های عاشقانه چه نقش هایی دارند؟ محدوده مطالعاتی در این مقاله، کتاب «یکصد منظومه عاشقانه فارسی» است. این کتاب، شامل صد منظومه عاشقانه فارسی است که به نثر درآمده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد به جز نقش های بلاغی که شامل تشبیه، استعاره، نماد و ... می شود؛ نقش های ابزاری، پیام رسانی، میانجی گری، عاطفی، پیش گویی و غیب گویی، پزشکی، یاریگری، خواب و تعبیر، قصّه گویی، اسطوره ای، جادویی، مانع، پیش برنده و سبب و عامل مرگ، از جمله نقش هایی است که برای حیوانات در منظومه های عاشقانه ذکر شده است. این پژوهش می تواند الگوی مناسبی برای طبقه بندی عناصر داستان های عاشقانه ارائه دهد.
اسطوره؛ از روایت هستی شناسانه تا ابزار سلطه تبیین نسبت اسطوره و سلطه در رمان شوهر آهو خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره در غالب تعاریف، به خواست های جمعی انسان ها تعبیر شده است. این خواست ها گاه به منظور تفسیر و توجیه پدیده های اسرارآمیز طبیعت، گاه در شکل ضدروایتی در برابر روایت نیستی و مرگ و گاه در شمایل آمال و خواست های دور از دسترس انسان، تبلور یافته است. در کنار این طیف از تعاریف، و بر مبنای رویکردهای فکری-فلسفی معاصر حول محور مفاهیمی از قبیل قدرت و ایدئولوژی، اسطوره ها را می بایست نه الزاماً برآمده از ذهن جمعی انسان پیشامدرن با کارکردهای فوق، بلکه نوعی گفتمان معطوف به قدرت تلقی کرد که در ظرف مناسبات قدرت ظهور می کند و همانند ابزاری به تعبیر آلتوسر ایدئولوژیک، در تقویت یا تضعیف گفتمانی خاص ایفای نقش می کند. از این چشم انداز و با چنین قرائتی از اسطوره، نسبت میان رمان شوهرآهوخانم و اسطوره را دنبال کرده ایم. نتایج نشان می دهد رمان شوهرآهوخانم در واقع شکل سکولار و زمینی شده اسطوره آفرینش است و این اسطوره با حفظ خطوط و چارچوب های کلی خود، در این اثر بسیار مهم و شناخته شده کدگذاری شده است. با قرار دادن اسطوره آفرینش در فرمول خوانش ویژه مقاله حاضر از اسطوره، یعنی گفتمان معطوف به قدرت، مشخص شد که کارکرد این اسطوره مطابق با مقتضیات، مسائل و پروبلماتیک عصر نویسنده، در جهت سرکوب یا دست کم مهار نیروهای گریز از مرکز- در اینجا یعنی زن تحول خواه-، به نفع نهاد قدرتی دیرپا به نام مردسالاری قرار گرفته است.
تحلیل کارکرد اصطلاحات موسیقی در شعر صیدی تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
127 - 167
حوزههای تخصصی:
پیوند و درآمیختگی شعر فارسی و هنر موسیقی، برآمده از همنشینی دیرینه این دو مقوله فرهنگی، در طول تاریخ کهنِ ایران زمین می باشد که در همه ادوار شعر فارسی جاری بوده است. شاعران سبک هندی برای خلق مضامین تازه و ثقیلِ خود، از علوم مختلفی بهره می برند که در این میان موسیقی یکی از پرکاربردترین آن هاست. صیدی تهرانی یکی از شاعران خوش ذوق و کم گوی این سبک است که در مضمون سازی های خود از تلمیحات و اصطلاحات علوم مختلف، از جمله موسیقی بهره برده است. در این پژوهش، دیوان اشعار این شاعر را برای دستیابی به اصطلاحات موسیقایی به کار رفته در آن به روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار داده ایم تا به تبیین کارکرد این واژه ها در اشعار وی بپردازیم. پس از احصاء و بررسی ابیات شاهد، نتایج نشان می دهد که اگرچه صیدی، در مضمون پردازی های خود به اصطلاحات موسیقی توجه داشته و از موسیقی زمانه خود تأثیر پذیرفته است، ولی این تأثیر نتوانسته به مختصات زبانی وی تبدیل شود. چنانکه از بسامد اصطلاحات مستخرج در می یابیم، صیدی تنها 14/2 درصد از مضامین خود را که شامل 58 بیت از 2700 بیتِ دیوان اوست، به اصطلاحات موسیقایی اختصاص داده است. همچنین صنایع ادبی متنوعی که در اشعار این شاعر دیده می شود، اغلب در خدمت مضامین غنایی، به کار گرفته شده اند.
تمثیل پیر در داستان سی مرغ و سیمرغ از منطق الطیر عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تجلی روح الهی در وجود انسان کامل را در عرفان به عشق به ذات حق تعبیر می کنند. در عرفان روح انسان در حال تعالی و سلوک به سوی حق است. انسان کامل در آخرین مرحله سلوک (فنا) حقیقتی خداوند وار همچون سی مرغ عطار و سالکان واصل درآثار عرفانی می یابد. در عرفان مهم ترین ملاک سلوک سالک، برخورداری وی از حضور پیری صاحب نفس و مرشدی دستگیر است. پدر، مرشد یا شیخ در عرفان، با بصیرت و روشنگری و تیزبینی سالکان و انسان ها را به صورت عام به سوی تهذیب نفس، حفظ منش و اخلاق دعوت می کند. عطار نیشابوری، شاعر و عارف بزرگ قرن ششم و هفتم، تمثیل را به عنوان پایه و اصل داستانهایش قرار داده است. وی در منطق الطیر معانی و مضامین بلند عرفانی از جمله مضموم پیر را به بهترین وجه در قالب تمثیل و نماد ارائه داده است. اهمیت حضور پیر و راهنما در نشان دادن راه به سالک، ضرورت پژوهش در این موضوع را ایجاد می کند. هدف از این پژوهش آن است که با روش توصیفی تحلیلی وگردآوری کتابخانه ای به تبین تمثیل و نماد پیر و بیانِ نقشِ هدایتگری و ارشادی آن بپردازد و جنبه های دانایی، رهبری و مراد بودن آن را در شخصیت هدهد، در داستان سی مرغ و سیمرغ از منطق الطیر عطار، نمایان و تحلیل سازد.
درباره بیتی منسوب به لبیبی در فرهنگ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشترِ فرهنگ های کهن فارسی شاهدهای شعری بسیاری همراه با نام سرایندگان آن ها در ذیل واژه ها و ترکیب ها آمده است. این سنّت ارزشمند، افزون بر ارزش های لغوی، گاه سبب شده بیت هایی از دیوان های بربادرفته شاعران کهن فارسی از دستبرد حوادث و فتنه های روزگار در امان مانَد و مانند گنجینه ای ارزشمند به دست ما برسد. لبیبی از شاعرانی است که در فرهنگ ها شاهدهای پُرشماری از شعرهای وی آورده شده است. در این پژوهش ضبط بیتی از او در فرهنگ ها را بررسی کرده ایم و کوشیده ایم بر پایه قرینه های درون متنی و برون متنی، پیشنهاد تازه ای برای تصحیح آن مطرح کنیم.
تحلیل گفت وگو: تداعی ، تاویل و دلالت واکاوی بخشی از پاره گفتار رمان شازده احتجاب
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 68
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفت وگو به عنوان یکی از زیرمجموعه های تحلیل گفتمان، دربردارنده نکات و جزئیاتی است که در واکاوی متون بسیار راه گشا است. در گفت وگوها، رابطه طرفین گفت وگو و طرح مسئله به صورتی است که شخصیت ها بیشتر خود را نمایندگی می کنند و صورتبندی آن به شیوه ای است که جهانبینی، منظر و رویکرد شخصیت ها و بسیاری از ویژگی های دیگر به صورت نسبتاً بی واسطه نمایان می شود. در این پژوهش که بخشی از گفت وگوی پایانی متن انتخاب شده است، به شیوه تحلیلی - توصیفی، مؤلفه هایی چون شیوه تعامل طرفین گفت وگو، آغاز و پایان گفت وگو، نوبت گیری، بازخورد و اصلاح در گفت وگوها و مواردی از این دست بررسی شده و لایه های پیدا و پنهان گفت وگو را با توجه به این موارد تحلیل کرده است. از آن جا که واژه ها و متون در بافت-های متفاوت مجموعه ای از معانی و تعابیر را به همراه دارند، به جنبه های دیگری از دلالت و معنا دست یافته است که در نگاه اول برای مخاطب صورتی آشکار ندارد. بر این اساس، در این پژوهش نسبت ها در طرفین گفت-وگو، شیوه بکارگیری و گزینش واژگان و تعامل شخصیت ها با توجه به جایگاه و سطح اجتماعی آن ها از لحاظ گفتمانی بررسی و خوانشی دلالت مند از متن ارائه شده است. نتیجه این که لایه های دیگری از متن با توجه به بافت و معنا آشکار شده و اهمیت نقش و جایگاه طرفین در مدیریت گفت وگو و کنش های متقابل، بررسی شده است.
معرفی نسخه خطی بحرالخواص و بررسی محتوایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
23 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف: بحرالخواص اثر طبیب کرمانی از مهم ترین کتاب های طبی نگارش شده در قرن نهم هجری است که هفت دست نوشته از آن در کتابخانه های سراسر جهان موجود است. این اثر که قرابادینی در انواع داروهای گیاهی، معدنی و حیوانی و ترکیبات حاصل از آن هاست؛ از حیث درج بدل داروهای کمیاب و نام محلی ادویه ها در ایران و سایر ممالک و فراهم آوردن آرای حکیمان متعدد در کنار نظریات مؤلف، اهمیت ویژه ای دارد. تصحیح و معرفی این اثر موجب شناخت جایگاه آن در میان آثار مشابه، شناخت بدل داروها و ارائه درمان های دارویی نوین در طب سنتی خواهدشد. روش :در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی به معرفی و بررسی محتوایی بحرالخواص پرداخته شده است. یافته ها:بحرالخواص حاصل تجمیع آرای موجود در اختیارات بدیعی و نظریات، تحقیقات و مشاهدات مؤلف و بیش از 60 حکیم دیگر است که برخی از آنان ناشناس اند. ترجمه ادویه ها به پنج زبان و هفت گویش و ارائه ترکیبات دارویی جدید، بحرالخواص را به اثری قابل توجه تبدیل کرده است. نثر این اثر بینابین است؛ به طوری که دیباچه کتاب نثری مصنوع و متکلف و آراسته به آرایه های لفظی و ادامه متن نثری علمی دارد. همچنین کاربردهای کهن زبانی و نحوی، استفاده از آرایه های معنوی و انعکاس اندیشه های ذهنی مؤلف در متن اندک است. نتایج:بحرالخواص اثر طبیب کرمانی مشتمل بر یک مقدمه، سه مقاله و یک خاتمه است و در نگارش آن به صورت مستقیم از اختیارات بدیعی و گلستان سعدی تأثیر پذیرفته شده است. درج اسامی ادویه به پنج زبان فارسی، ترکی، عربی، هندی و یونانی و هفت گویش مصری، شامی، خراسانی، کرمانی، شیرازی و کابلی بر اهمیت این اثر افزوده است. در بحرالخواص از آرای حکیمان مشهوری چون ابوعلی سینا، فخرالدین رازی، انصاری، جالینوس، دیسقوریدوس، ابن سراج الدین جوزجانی، ابن ماسویه، جاحظ، ارسطاطالیس، طبری، بقراط و ... استفاده شده است. تلخیص، تفصیل و تغییر دستورات دارویی دیگر حکیمان، نجوم پزشکی و دستورات دارویی جادویی و خرافی، ارائه بدل داروها و نقل چندین درمان برای بیماری واحد از ویژگی های دیگر بحرالخواص است.
نقدی بر تصحیح های تاریخنامه هرات و تصحیح و توضیح چند کلمه دشوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
155 - 170
حوزههای تخصصی:
زمینه: تاریخ های محلّی افزون بر ارزش های تاریخی و جغرافیایی، از منظر زبانی نیز حائز اهمّیّت هستند، به ویژه آن تاریخ هایی که در گذرگاه های تاریخی و جغرافیایی نوشته شده اند. تاریخنامه هرات تألیف سیفی هروی، از متون کهن تاریخ محلّی خراسان و گزارش وقایع روزگار ملوک آل کرت در قرن های 7 و 8ق است که مؤلّف شاهد عینی برخی از وقایع آن بوده است. مصحّح متونی چون تاریخنامه باید گذشته از شناختی از متون فارسی کهن، با زبان های دیگری نیز که مؤلّف با آنها آشنا بوده است، مأنوس باشد.روش: در مقاله حاضر، با نگاهی انتقادی و با تأکید بر گستره زبانی مؤلّف و با توجّه به عناصر درون متنی و منابع بینامتنی و نسخه ای تازه از این اثر به تصحیح و توضیح برخی از دشواری های زبانی متن پرداخته ایم.یافته ها: از تاریخنامه هرات دو تصحیح موجود است. تصحیح نخست در سال 1322ش توسّط محمّد زبیر صدیقی در کلکته به انجام رسیده است؛ و بار دیگر، در سال 1383 در ایران، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد تصحیح دیگری از این متن فراهم آمده است. هر دو تصحیح خطاها و سهوهای متعدّد و متنوّعی دارند؛ اشکالاتی که برآمده از عدم شناخت وزن، مأنوس نبودن با سبک مؤلّف، نشناختن کلمات ترکی و عربی گاه نادر متن، آشنا نبودن با متون مرتبط با متن مورد تحقیق است.