فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۶
115 - 134
حوزههای تخصصی:
نظامی گنجه ای خالق منظومه های پنجگانه موسوم به خمسه، شاعر قرن ششم هجری و استاد فن مثنوی سرایی بزمی است. تقلید از نظامی گنجه ای در تاریخ ادبیات ایران و نظیره سازی از مثنویهای او بعد از قرن ششم رواج جدی یافت. نزدیک یک صد تن از شاعران فارسی زبان در طول هشت صد سال تاریخ ادبیات پس از نظامی موفق شدند در تقلید از وی مثنویهای داستانی با درونمایه حکمی، اخلاقی، عرفانی و تاریخی خلق کنند. یکی از مقلدان نظامی، رشحه اصفهانی شاعر سده سیزدهم بوده است. رشحه اصفهانی در مثنوی نوروز و جمشید، که به تقلید از لیلی و مجنون سرود، تلاش کرد که داستانی جذاب بیافریند و در خلال این داستان تذکره ای از شاعران هم عصر خود درج کند. تذکره منظوم رشحه در تعارض با فن مثنوی سرایی و به عنوان وصله ای نامناسب در میانه داستان عاشقانه توجه احمد گلچین معانی را برانگیخت. گلچین معانی این تذکره را از دل مثنوی بیرون کشید و مستقلاً منتشر کرد. در این پژوهش، که به شیوه توصیفی- تحلیلی نوشته شده است، منظومه نوروز و جمشید نقد و بررسی، و بر اساس نظریه های علمی، دلایل عدم توفیق مقلدان نظامی به طور عام و رشحه اصفهانی به طور خاص مشخص می شود. در خلال این پژوهش با احوال و آثار رشحه به عنوان شاعری توانا در سده سیزدهم آشنا می شویم.
معرفی نسخه خطی بحرالخواص و بررسی محتوایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
23 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف: بحرالخواص اثر طبیب کرمانی از مهم ترین کتاب های طبی نگارش شده در قرن نهم هجری است که هفت دست نوشته از آن در کتابخانه های سراسر جهان موجود است. این اثر که قرابادینی در انواع داروهای گیاهی، معدنی و حیوانی و ترکیبات حاصل از آن هاست؛ از حیث درج بدل داروهای کمیاب و نام محلی ادویه ها در ایران و سایر ممالک و فراهم آوردن آرای حکیمان متعدد در کنار نظریات مؤلف، اهمیت ویژه ای دارد. تصحیح و معرفی این اثر موجب شناخت جایگاه آن در میان آثار مشابه، شناخت بدل داروها و ارائه درمان های دارویی نوین در طب سنتی خواهدشد. روش :در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی به معرفی و بررسی محتوایی بحرالخواص پرداخته شده است. یافته ها:بحرالخواص حاصل تجمیع آرای موجود در اختیارات بدیعی و نظریات، تحقیقات و مشاهدات مؤلف و بیش از 60 حکیم دیگر است که برخی از آنان ناشناس اند. ترجمه ادویه ها به پنج زبان و هفت گویش و ارائه ترکیبات دارویی جدید، بحرالخواص را به اثری قابل توجه تبدیل کرده است. نثر این اثر بینابین است؛ به طوری که دیباچه کتاب نثری مصنوع و متکلف و آراسته به آرایه های لفظی و ادامه متن نثری علمی دارد. همچنین کاربردهای کهن زبانی و نحوی، استفاده از آرایه های معنوی و انعکاس اندیشه های ذهنی مؤلف در متن اندک است. نتایج:بحرالخواص اثر طبیب کرمانی مشتمل بر یک مقدمه، سه مقاله و یک خاتمه است و در نگارش آن به صورت مستقیم از اختیارات بدیعی و گلستان سعدی تأثیر پذیرفته شده است. درج اسامی ادویه به پنج زبان فارسی، ترکی، عربی، هندی و یونانی و هفت گویش مصری، شامی، خراسانی، کرمانی، شیرازی و کابلی بر اهمیت این اثر افزوده است. در بحرالخواص از آرای حکیمان مشهوری چون ابوعلی سینا، فخرالدین رازی، انصاری، جالینوس، دیسقوریدوس، ابن سراج الدین جوزجانی، ابن ماسویه، جاحظ، ارسطاطالیس، طبری، بقراط و ... استفاده شده است. تلخیص، تفصیل و تغییر دستورات دارویی دیگر حکیمان، نجوم پزشکی و دستورات دارویی جادویی و خرافی، ارائه بدل داروها و نقل چندین درمان برای بیماری واحد از ویژگی های دیگر بحرالخواص است.
تحلیل و طبقه بندی ژانرشناختی رمان فارسی بر مبنای مؤلّفه های غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجلّی مؤلّفه های ژانر غنایی در رمان فارسی امری رایج است، اما در ادبیّات معاصر فارسی بررسی و تحلیل دقیقی از آن ارائه نشده است. در پی این فقدان، هدف پژوهش حاضر تبیین مختصّات غنایی در رمان فارسی و طبقه بندی رمان فارسی بر اساس مؤلّفه های غنایی است. ازاین رو، ابتدا ویژگی های اصلی شعر غنایی فارسی، یعنی درون نگری و برجسته سازی زبانی، مشخّص شد، سپس هفت رمان فارسی انتخاب شد که کم وبیش روایتی غنایی گونه دارند. این آثار بر مبنای خصایص ژانر غنایی بررسی شدند و آن ها را در سه گروه طبقه بندی کردیم: رمان های غیرغنایی، رمان های غنایی و رمان های شبه غنایی. در گروه اوّل، برجسته سازی زبانی در خدمت روایت برون گرایانه است و مؤلّفه غنایی منجر به تغییری در طبقه بندی گونه رمان نشده است. در گروه دوم، برجسته سازی زبانی در خدمت روایت درون گرایانه است و زیرژانر تازه رمان غنایی شکل گرفته است. در گروه سوم نیز برجسته سازی زبانی توأمان در سایه روایت برون گرایانه و درون گرایانه قرار دارد و گونه رمان به ژانر غنایی متمایل شده است. این طبقه بندی نگاه تازه ای به مقوله ژانر غنایی در رمان فارسی دارد و امکان شناخت زیرژانر رمان غنایی و درک شباهت ها و تفاوت های آن را با زیرژانرهای مشابه فراهم آورده است. همچنین، تعریف نسبتاً جامعی از رمان غنایی ارائه داده است که این زیرژانر را از انواع مشابه تمیز می دهد.
روابط ترا روایتی نمایشنامه «مجلس قربانی سنمّارِ» بیضایی و «جزاء مینالي» ماجد الخطیب با داستان «سمنار و ساختن خُورنق» در «هفت پیکر» نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
67 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف: نهاده کیفیّت روابط، کشف و فهم مبادلات میان روایت ها یکی از محورهای اجتناب ناپذیر نظری ترامتنی در تجربه روایی است، آنطور که به یکی از شالوده های روایت شناسی تبدیل گشته است. از نسبت های بیناروایتی، که درون یک نظام فرهنگی واحد و یا بینافرهنگی شکل گیرد، بیش متنیّت است که هسته نظرگاه ژرار ژنت را به خود اختصاص داده است. در همین راستا، نسبت روایت نمایشنامه های «مجلس قربانی سنمّارِ» بیضائی و «جزاء مینالیِ» ماجد الخطیب به عنوان بیش روایت با داستان «سمنار و ساختن خُورنق» که در «هفت پیکر» نظامی بدان اشارت رفته، به عنوان «پیش روایت ویا زِبرمتن» مشهود است.روش پژوهش: این گفتاورد با روش مقایسه تطبیقی – تحلیلی، در جستجوی کارکرد عناصر کیفی بیش روایتی با عنوان «عناصر پیرا آرایه ای» و روابط میان آنها در نمایشنامه بیضائی و نمایشنامه الخطیب به عنوان بیش متن ومقایسه آنها با سروده نظامی در هفت پیکر به عنوان پیش متن با تکیه بر نظریه تراروایتی ژنت است. یافته ها: عناصر کیفی بیش روایتی بسان انگیزه، ارزش، شخصیّت، بهره مندی از اسطوره، ملیّت وقومیّت شخصیّت ها در هر دو نمایشنامه فارسی و عربی در مقایسه با سروده نظامی به منظور تولید و باروری روایی در سنت های روایی هر دو نمایشنامه نویس یافت می شوند. نتیجه گیری: بهره مندی از عناصر پیرا آرایه ای در نمایشنامه بیضائی با هویّت سازی جمعی در جامعه ایرانیِ و در نمایشنامه الخطیب با مسائل اجتماعی روز و رنج جامعه عراقی انطباق می یابد. اما؛ قدرت باروری و تکثیر روایی به منظور تولید یک روایت ماندگار در اثر بیضائی که بیشتر با تحلیل تاریخی و خلق صحنه های روانشناختی آمیخته شده، در مقایسه با اثر الخطیب تأثیرگذارتر است.
واکاوی تأویل اشاری آیات قرآن در عرایس البیان و شرح شطحیّات روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار که مطالعه ای کتابخانه ای، به روش تحلیل، توصیف و مقایسه است، در دو بخش تنظیم شده است. بخش نخست به معرّفی روش تأویل اشاری آیات قرآن می پردازد که طیّ آن، مؤوّل کلمه ای را برمی گزیند و هر حرف آن را به حرف آغازین کلمه ای دیگر نسبت می دهد و بدین ترتیب، نگرش خود نسبت به متن را مطرح می سازد. بخش دوم این تحقیق جایگاه تأویل اشاری در آثار روزبهان بقلی(606-522 ه .ق)، معروف به «شیخ شطّاح» را در کتاب های عرایس البیان و شرح شطحیّات واکاوی می کند. او این رویکرد بدیع را در تشریح معانی مقطّعات و غیر مقطّعات قرآن کریم به کار برده است. او که خود به اهمّیّت تأویل اشاری اشاره کرده، در بعضی موارد حروف کلمات تأویل شونده را به کلماتی نسبت می دهد که با همان حرف شروع می شوند و در برخی موارد عرصه را بر روی ذوق خویش می گشاید تا آنچه ضمیر او از الهامات عرفانی دریافت کرده است، با کمک روش تأویل اشاری بیان کند. در این موارد، روزبهان به انتساب حروف کلمه مورد نظرش به حروف آغازین کلمات دیگر پای بند نمی ماند. در چنین مواردی، آن حرف که برای تأویل اشاری برگزیده، نه در ابتدا، بلکه در میانه یا انتهای کلمات منسوب قرار دارند. علاوه بر بُعد روش شناختی، از نظر محتوا نیز در مقطّعات یا غیر مقطّعاتی که او برای تأویل اشاری برمی گزیند، گاهی به روش تفسیر بالمأثور می گراید و دیدگاه تأویلی خویش را با احادیث و روایات معصومین(ع) و همچنین سخنان سایر صاحبان آرای عرفانی مستند می کند و گاهی در پرتو دریافت های درونی خویش مسیر تأویل را هموار می سازد.
نقد روان شناختی اشعار حسین پناهی بر اساس نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو
منبع:
مطالعات ادبیات معاصر ایران سال ۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
43- 71
حوزههای تخصصی:
بسیاری از افکار و احساسات شاعران و نویسندگان در آثارشان نمود می یابد، از این رو مطالعه در آثار آنان، بستر مناسبی برای شناخت جهان ذهنی و شخصیتی شاعران و نویسندگان است. حسین پناهی (1335- 1384 ش)، از نامداران شعر و ادب ایران در سده چهاردهم، در اشعارش، اندیشه ها و احساسات گوناگون خود را به نمایش گذاشته است؛ ت ا ج ایی ک ه ب ه پشتوانه مطالعه در آن، می توان به میزان قابل توجهی، به شخصیت او پی برد. پژوهش حاضر، با روشی توصیفی- تحلیلی، و با بهره گیری از اسناد و منابع کتابخانه ای، بر آنست تا با نقد روان شناختی اشعار حسین پناهی، بر اساس نظریه خودشکوفایی آبراهام مزلو، به شناخت شخصیت این شاعر بپردازد. نظریه مذکور که از نظریه های مطرح و مشهور در مکتب انسان گرایی دانش روان شناسی است، در بعضی از آثار ادبی، از جمله شعر، و نیز داستان هایی که ماهیتی انسان محور دارد، به عنوان رویکردی مهم در نقد روان شناختی این آثار، قابل کاربست است. بنا به یافته های پژوهش، اشعار حسین پناهی نمودار مناسبی از وجوه گوناگونی از شخصیت اوست. در شخصیت این شاعر، هر پنج سطح از سلسه مراتب نیازهای معرفی شده در نظریه خودشکوفایی آبراهام مازلو، قابل مشاهده است. نیز آن که اگر چه فرایند ارضای نیازهای مربوط به سه سطح اول، در شخصیت حسین پناهی، دچار نواقص و نارسایی هایی بوده است، اما باید او را در شمار آن دسته از استثنائاتی قلمداد کرد که صرف نظر از این نواقص و نارسایی ها، به سطح خودشکوفایی نائل آمده است.
بررسی تطبیقی دو بیتی در ادبیات فارسی و ادبیات عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
69 - 89
حوزههای تخصصی:
دوبیتی یکی از قالب ها و گونه های شعری است که کاربرد دوبیتی در ادبیات فارسی پرکاربردتر از ادبیات عربی است. دو فرهنگ، دو زبان و دو ملّیت ایرانی و عربی دارای تعاملات مشترکی در ابعاد مختلف هستند. بدون تردید سبک ها، قالب های شعری و بحور عروضی از این تعامل و به دنبال آن تأثیر و تأثّر بی بهره نبوده است. این تحقیق با هدف بررسی کاربرد دوبیتی در ادبیات فارسی و ادبیات عربی با روش تحقیق تحلیل محتوا و بر اساس شیوه های پژوهشی نوین ادبیات تطبیقی و به ویژه مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی انجام گرفته است. یافته های این پژوهش به صورت مختصر عبارت اند از: در باب خاستگاه دوبیتی، در منابع مورد مطالعه سه دیدگاه وجود دارد: دیدگاهی که خاستگاه آن نوع قالب شعری را پیش از اسلام می داند. دیدگاهی که زایش آن را قرن سوم هجری دانسته است و دیدگاهی که منشأ دوبیتی را بیرون از ادبیات فارسی و ادبیات عربی می داند. به طور قاطع پژوهشگران عرصه ادب فارسی و عربی با استدلال های منطقی و علمی اثبات کرده اند، این وزن شعری در ادب عربی وجود نداشته و برگرفته از ادبیات فارسی و تحت تأثیر آن ادبیات در ادبیات عربی رواج یافته است.
La Description Du Dedans A Travers La Description Du Dehors ; Etude De La Cartographie Litteraire De Retour Dans Cette Ville Tant Aimee(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Retour dans cette ville tant aimée écrit par Nâder Ébrahimi est un récit contemporain persan qui raconte l’histoire d’une amitié d’enfance qui se prolonge jusqu’à la jeunesse et qui se termine par l’amour. Il s’agit d’une relation turbulente qui est fortement influencée par l’espace. Dans ce livre, l’espace est comme un personnage romanesque, vivant et changeant, au courant de l’histoire, elle se métamorphose et influence différemment les personnages. Il s’agit des changements d’une ville où le héros avait vécu pendant longtemps et qu’il avait quittée. Quand il y revient, la ville a subie des changements considérables de sorte qu’elle lui semble totalement différente. Dans cette recherche, nous allons étudier la relation réciproque entre l’espace et le personnage, tout en analysant la présence du personnage dans l’espace et le résultat de cette rencontre dans la ville, dans la rue et dans le quartier. Afin d’analyser la relation du personnage et de l’espace, nous penchons sur des idées de Collot (le triangle moi, monde, mot), nous étudions l’espace dans l’optique de la cartographie littéraire. Il y a des éléments axiaux, dans ce livre, qui fonctionnent en tant que la géographie expérimentée du héros et des itinéraires parcourus par les personnages. Ils nous montrent l’interaction entre la géographie et la littérature, une relation réciproque qui nous aide à trouver la polarisation, ainsi que les changements de l’espace et parallèlement les changements du personnage.
استشهاد به شعر سنائی در سیزده فرهنگِ فارسی و معرّفیِ نوزده بیتِ نویافته منسوب به او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: برای تصحیح و تکمیل آثار سنائی مراجعه به منابعِ جنبی ضرورت دارد، از جمله فرهنگ های فارسی. در این مقاله، ابیاتِ منسوب به سنائی در سیزده فرهنگِ اوّلیّه فارسی بررسی و نوزده بیتِ تازه او معرّفی شده است. روش: روشِ این پژوهش تحلیلِ استنادی است. نویسنده ابتدا به روش کتابخانه ای و برپایه سیزده فرهنگ فارسی ابیات منسوب به سنائی را استخراج کرده است. سپس با استفاده از روشِ تحلیلِ استنادی معلوم کرده است که هر کدام از انتساب ها چه وضعیتی دارد. در ادامه به ذکر نوزده بیت نویافته او پرداخته است که در آثار مُصَحَّحِ او موجود نیست. همچنین، به اختصار مواردی را که سهواً بیتی از دیگران به سنائی منتسب شده، معرّفی کرده است. یافته ها و نتایج: 1) برای تصحیح و تکمیل آثارِ سنائی، توجّه به شواهدِ شعریِ او در فرهنگ های فارسی ضرورت دارد. با بررسی سیزده فرهنگ فارسی از قرن هفتم تا سیزدهم هجری، در مجموع 1515 بیت (یا مصراع) یافتیم که به سنائی منسوب شده است و در میان آن ها نوزده بیت تازه یافتیم که در آثارِ چاپیِ او نیامده است. 2) صحّتِ انتسابِ شاهدهای شعری در فرهنگ های فارسی نِسبی است و گاهی بیتی را سهواً به شخصی دیگر نسبت داده اند. چنانکه در این سیزده فرهنگ سی و یک بیت و یک مصراع به خطا به سنائی منسوب شده و این خطا بیش از همه درباره اشعار سوزنی سمرقندی و هفت پیکر نظامی گنجوی رخ داده است. 3) در فرهنگ های فارسی، از میان آثار سنائی، بیش از همه به ابیاتی از حدیقه الحقیقه و سپس دیوان او استشهاد شده است. 4) آثارِ چاپیِ سنائی جامعِ همه اشعارِ او نیست.
فقیهان صفوی و ابومسلم نامه خوانی (بررسی تحریم قصه های ابومسلم نامه و ارتباط آن با نقدِ تصوف و صوفی ستیزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
163 - 190
حوزههای تخصصی:
شخصیت ابومسلم خراسانی، به صورت های گوناگونی در متون بازتاب یافته است. در منابع حدیثی، غالباً ابومسلم به عنوان کسی که مخالف امامانِ شیعه بوده و امامان وی را طرد کرده بودند، معرفی شده است. در متون جدلی کلامی، ابومسلم منتقم آل علی و براندازنده سبّ امامان و نابودکننده اُمویان معرفی شده است، اما در داستان های عامیانه و به خصوص روایت هایی که امروزه با نام ابومسلم نامه می شناسیم، ابومسلم نه تنها شخصی شیعی، بلکه از شیعیان خاص است که تعالیم معنوی ائمه را هم دریافت کرده و خود اهل طریقت است و صاحب کرامات. همین تصویر از ابومسلم، از طریق سُنّت قصه خوانی در محافل صوفیانه نیز وارد شد و بعدها جزو ارکان مهم دعوتِ خانقاهِ صفوی قرار گرفت. پس از به قدرت رسیدنِ صفویان، صوفیان صفوی با ترویج قصه های ابومسلم در میانِ مردم، هم اهداف قیام صفویان را زنده نگه می داشتند و هم بر مریدان خود می افزودند. فقیهان دربار صفوی، در تلاش برای کاستن از قدرت صوفیان، نخست متوجه این امر شدند و به تحریم قصه خوانی و تخریب شخصیت ابومسلم خراسانی پرداختند. در این مقاله نشان داده شده که تحریم قصه و قصه خوانی و مخدوش کردنِ چهره ابومسلم، یکی از گام های اساسی فقیهان برای مقابله با گسترش تصوف در دوره صفوی بوده است.
هم عرضی رمان بره گمشده راعی با سرشت متکثر مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گذار از جهان قدیم به جهان جدید، بر مبنای دو انگاره «گسست» و «پیوست» دو روایت کلان شکل گرفت. انگاره گسست، جهان جدید را فرایند عقلانی شدن و گذار از سنت می دانست؛ اما از دل آن سویه هایی ناسازگار همچون «رمانتیسم و نوستالژی و نیهیلیسم» زاده شد که میل به رجعت داشتند و ایده شکاف نایافتگی جهان قدیم را ارج می نهادند. انگاره پیوست نیز امتداد و گسترش سنت های الهیاتی و فرهنگی در مدرنیته، و پیوستار آنها را برجسته می کرد. با کنار هم نشاندن این دو انگاره و سویه های مختلف آنها، سرشت متکثر و پاشان مدرنیته و تجربه های مختلف و متناقض آن را بهتر می توان درک کرد. هرچند تکثر و تناقض های درونی مدرنیته را در مدرنیته ایرانی نیز می توان یافت، اما بازنمایی آن را در داستان فارسی کمتر شاهد هستیم. رمان بره گمشده راعی از هوشنگ گلشیری، برخلاف عمده آثار داستانی سنت گریز یا سنت گرای دهه چهل و پنجاه، نمونه ای کم نظیر از ادراک پاشان مدرنیته را عرضه می دارد و حامل حداکثر آگاهی ممکن از این مقوله در دهه پنجاه است. گلشیری در این رمان در پی ستایش یا نفی جهان قدیم و جهان جدید نیست بلکه روایتی انتقادی، توأمان و اندیشمندانه از دیالکتیک جذب/ دفع گذشته و اکنون را عرضه می دارد.
تأویل های گوناگون عطّار نیشابوری و صبغه های استعاری، مفهومی و تشبیهی آن ها
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
183 - 218
حوزههای تخصصی:
ادب فارسی به ویژه نوع عرفانی آن با قرآن کریم و حدیث انسی دیرینه دارد. افزون بر بهره برداری متعارف از این دو منبع مهم اسلامی، گاه شاعران صرفاً عین آیات و احادیث را نقل کرده اند، گاه دست به تأویل زده و در مواردی هم ساختارشکنی کرده اند. عطار نیشابوری از تأویل کنندگان عارف است. او با استعاره، تلمیح و تمثیل، به زبانی ساده و روان و گاه با "زبان اشارت و رمزگ تأویل کرده است. تأویل های ساختاری یا زبانی او در سه گونه واژه محور (واژگانی-استعاری)، جمله محور (انداموار و بر سیاق دو سوی تشبیه مرکب) و خوشه ای (به سان استعاره مفهومی) عرضه شده اند که با بهره گیری از عنصرهای ادبی (تلمیح، تشبیه، تمثیل، استعاره، مجاز، کنایه، نماد، رمز، اغراق، ایهام، آیرونی و حُسن تعلیل) صبغه بلاغی یافته اند. از حیث محتوا هم عطار برابر مشرب عرفانی خود تأویل هایی بدیع و ساختارشکن با درون مایه های عرفانی، اخلاقی، و اجتماعی فراروی خواننده قرار داده؛ و حتی گاه میان نمادهای اساطیری و عرفانی پیوند زده است. در این جستار که گزارشی از پژوهشی توصیفی تحلیلی است به این پرسش که «عطار نیشابوری در آثارش کدام روش بلاغی را هنگام تأویل به کار برده است؟» پاسخ داده شد. عطار در تأویل های خود با استفاده از تلمیح، تمثیل و استعاره قراردادن عناصر متن و گاه با بیان آیرونیک، کنایی و رمزی جنبه ادبی متن را به نکات عارفانه، دینی و تعلیمی پیوند زده است تا صراحت و خشکی مباحث موجب خستگی خواننده نشود و متن ضمن داشتن نکات عرفانی، رنگ ادبی-بلاغی خود را حفظ کند.
بررسی تطبیقی انواع تعارض از دیدگاه عطار و روان شناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
83 - 107
حوزههای تخصصی:
مثنوی های عطار آثاری است که در قالب حکایت، مطالب مهم عرفانی را به نمایش می گذارد. عطار به منظور تبیین دیدگاه عرفانی خویش، علاوه بر ارتباط انسان با خدا، به درونیات انسان و همچنین ارتباط میان انسان با دیگر افراد و جامعه نیز می پردازد. در روان شناسی نیز، این ارتباطات، اهمیت والایی دارد؛ تا آنجا که تعارضات فرد در هریک از موارد مطرح شده، از عوامل مهم ایجاد اختلالات روانی و روان نژندی به حساب می آید. روان شناسان با معرفی انواع تعارض، کوشیده اند راهکارهایی برایِ زدودن این گونه تعارضات ارائه دهند تا از این طریق، به کاهش اختلالات روانی در جامعه کمک کنند. یکی از مباحث مهمی که در آثار عطار نیز زیاد به چشم می خورد، انواع تعارض و راه حل های آن است. با توجه به سادگی زبان عطار و استفاده او از حکایات، ضرورت دارد که برای تبیین مباحث روان شناختیِ همسو با مباحث عرفانی، آثار او از این دیدگاه، مورد مطالعه قرار گیرد. نگارندگان در این پژوهش، کوشیده اند تا با روش توصیفی-تحلیلی و طرح انواع تعارضِ میان فردی، فرد با جامعه و درون فردی، دیدگاه عطار را در مثنوی های چهارگانه وی تبیین کنند. به نظر می رسد عطار، شیوه هایی همسو و گاه، متفاوت با روان شناسان برای حل تعارضات ارائه کرده است که می توان از آن ها برای کاهش تعارضات بهره برد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که حل مسئله از طریق گفت وگو، تمثیل و حکایت، لحن محبت آمیز، بازشناسی و تعریف مشکل، تسلیم و سازش، انتقاد از اوضاع جامعه و نقد حاکمان در قالب شعر، طنز و داستان، همچنین مبارزه با هواهای نفسانی از جمله مهم ترین راهکارهای عطار برایِ زدودن یا غلبه بر انواع تعارضات است.
نقاب و پرسونای انتقادی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین ادبیات و شرایط اجتماعی همواره ارتباطی متقابل و تأثیرگذار وجود دارد. از آغاز شعر فارسی جوهره اعتراض و تعهد اجتماعی در آثار شاعران دیده می شود. اعتراض، مقوله ای از ادبیات است که طی آن روشن فکر به منظور بیان مشکلات جامعه و روشنگری و آگاهی بخشی، نارضایتی خود را از وضع موجود ابراز می دارد؛ از آن جمله شاعران متعهد، به واسطه رسالت و مسؤولیتی که بر دوش خود احساس می کنند، به فراخور شرایط، نسبت به ناهنجاری های گوناگونی که به ویژه در ساختار اجتماعی و سیاسی می بینند بی تفاوت نمی نشینند و واکنش نشان می دهند، در این بین گاهی شرایط جامعه زمینه پیدایش برخی از شگردهای ادبی را فراهم می سازد. از جمله این شگردها، نقاب است که شاعر از میان شخصیت های اسطوره ای و تاریخی فرهنگ خود یکی را برمی گزیند و در پس نقاب او به انتقاد از جامعه خویش می پردازد تا هم به رسالت شعری خود عمل کرده باشد و هم از آسیب در امان بماند. در این نوشتار، کوشش می شود تا با روش توصیفی تحلیلی زمینه ها و عوامل اجتماعی مؤثر در شکل گیری نقاب های شخصیتی در مثنوی های عطار و ارتباط آن با مکتب اعتراض مشخص شود و انواع نقاب های مورد استفاده عطار را بیان می کند.
تحلیل جایگاه تمثیلی گرگ در مقیاس کوچکی از شعر معاصر فارسی( اخوان. مشیری. فرخ زاد و نیما)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر فارسی به عنوان یک عرصه هنری، به بررسی عمیق تر سمبل ها و تمثیل های پیچیده پرداخته است. تمثیل «گرگ» به عنوان نمادی از قدرت، خشونت و ارتباط انسان با طبیعت، در اشعار مختلف به شکل های گوناگون معرفی شده و بررسی آن می تواند بینش های جدیدی درباره ی دغدغه های اجتماعی و فرهنگی شاعران ایجاد کند، هدف ازنگارش این مقاله تحلیل تمثیلی «گرگ» در آثار منتخب شاعران معاصر فارسی است. با تمرکز بر ابعاد مختلف معنایی و فرهنگی این تمثیل، به دنبال بررسی نقش آن در بازتاب مسائل اجتماعی و روان شناختی در شعر امروزاست. ضرورت نگارش تحقیق حاضر با توجه به تحولات اجتماعی و فرهنگی اخیر در ایران و تأثیر آن بر ادبیات، مطالعه ی تمثیل های رایج در شعر معاصر، کمک می کند تا درک بهتری از گفتمان های پنهان و آگاهی اجتماعی شاعران به دست بیاید، بنابراین پژوهش حاضر می تواند زمینه ساز مطالعات بیشتر در حوزه ی تمثیل در ادبیات فارسی باشد، روش این تحقیق به شیوه ی تحلیلی-توصیفی انجام شده است. با انتخاب نمونه هایی از اشعار شاعران معاصر مانند؛ اخوان ثالث، فریدون مشیری، فروغ فرخزاد و نیما یوشیج، تمثیل «گرگ» از زوایای مختلف معنایی بررسی شده است. تحلیل متن، به عنوان روش اصلی تحقیق، این امکان را می دهد که ارتباط این تمثیل با زمینه های اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی بهتر درک شود. این مقاله با در نظر گرفتن تفاسیر مختلف از تمثیل «گرگ» سعی در ارائه ی چشم اندازهای نوین و معتبر در فهم شعر معاصر فارسی دارد.
سنت، متن پنهان «ترجمه آستانه ای» ابوبشر متی از بوطیقای ارسطو؛ نمایش گونگی، نقطه پیوند کمدی و هجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
225 - 270
حوزههای تخصصی:
پژوهشِ پیشِ رو بر پایه الگوی «تفسیر بافتمند» و با تکیه بر قاعده «سنت به مثابه بافت» به بررسی بازتاب «سنت انشاد شعر» در زبان نخستین ترجمه عربی برجای مانده از فن شعر یعنی ترجمه ابوبشر متی و مشخصاً ترجمه کمدی به هجو می پردازد. پیش فرض پژوهش این است که انشاد شعر در سنت ماهیت نمایشی داشته و ابوبشر متی به آن توجه داشته است، از این رو هنر انشاد یا برخوانی شعر را باید «بافت متنی» چیره بر ذهن و ادراک او و «متن پنهان» زبان ترجمه او از فن شعر ارسطو دانست. بررسی انجام شده نشان می دهد که برگردان کمدی به الهجا در ترجمه ابوبشر متی در دو چیز ریشه دارد: الف) پیوند کمدی و هجو در شبکه متنی مبدأ یعنی زبان و ادبیات یونانی با استناد به این واقعیت تاریخی که در کمدی های یونان باستان گاه نشانه های هجو دیده می شود، ب) نمایش گونگی انشاد هجو در شبکه متنی مقصد یعنی زبان و ادبیات عربی با استناد به گزارش های متعدد درباره الگوی نمایشی شاعران در اجرای هجو. امتیاز کار متی، روش تلفیقی او در ترجمه اصطلاحات تخصصی فن شعر و ازجمله «کمدی» است، روشی که به حفظ ماهیت نمایشی کمدی در ترجمه انجامیده است؛ برگردان کمدی به هجو، برگردانی «دورگه و آستانه ای» و به بافت زبانی ادبی مبدأ و مقصد نزدیک است؛ یعنی در زمینه های فرهنگی، ادبی و اجتماعی هر دو ریشه دارد.
نفس و نمادهای مرتبط با آن در شعر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
223 - 256
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات پرتکرار در حوزه ادبیات عرفانی، نفس است. در آثار عرفانی، نفس با تعابیر مختلف و عناوین متعددی توصیف شده که اغلب آن ها نمادین و رمزی است. این پژوهش در پی رسیدن به این نکته است که عطار نیشابوری در آثار منظومش ( الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر، دیوان اشعار، مصیبت نامه و مختارنامه) برای نفس چه نمادهایی را به کار برده و کدام یک از این نمادها ابداعی خود شاعر است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه اشعار عطار و گزینش شواهد شعری است به شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی نمادهای مربوط به نفس در همه آثار منظوم وی پرداخته است. بررسی این اشعار نشان می دهد نمادهای جانوری و همچنین شخصیت های منفی تاریخی- اسطوره ای، بیشترین نمود را در رابطه با موضوع نفس داشته است و علاوه بر این، عطار در بیان مفهوم نفس نمادهای تازه ای به کار برده که پیش از وی رایج نبوده است.
بررسی قصه ها و اساطیر راه یافته در آن ها با تأکید بر رویکرد اکوفمینیسم (انتخاب موردی دوازده قصه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
161 - 192
حوزههای تخصصی:
اکوفمینیسم با دغدغه طرفداری از حقوق زنان، به دنبال پاسخی قانع کننده برای بحران های زیست محیطی و مصائب زنان در جامعه مردسالار است و اساس کار خود را بر پایه اشتراکات زن و طبیعت بنا نهاده است. این رویکرد نو، معتقد است مردان در پیوند با قدرت و همچنین با اتکا بر ابزارهای فرهنگی، رویکردی سلطه محور بر زنان و طبیعت دارند. اکوفمینیست ها با پیش کشیدن اساطیر و نمادهای کهن در جست وجوی مجموعه بینش های تاریخی مسلط بر ذهنیت جوامع اولیه هستند که نمایان کننده یگانگی طبیعت و زنان است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا روایات و اساطیر به کار رفته در دوازده قصه انتخابی را طبق رویکرد اکوفمینیسم بررسی کند و می کوشد با نگاهی به گذشته، اهمیت جایگاه زنان در جامعه و صیانت از طبیعت را به انسان ها یادآور شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که الگوهای نمادین موجود در قصه ها در رابطه با زن زمین، زن آب، زن درخت و زن حیوانات خبر از ریشه های در هم تنیده زنان و طبیعت می دهند. رویکرد رفتاری و نحوه نقش آفرینی قدرت مردان در جامعه مردسالار، موجب تسلط و سرکوب زنان و به حاشیه راندن شأن حضور زنان در اجتماع می شود.
ذیلی بر معنی واژه های عروس و حاجب در فرهنگ بزرگ سخن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار معنیِ دو واژه عروس و حاجب در دو ترکیبِ کشتیِ عروس و حاجبِ خورشید در فرهنگ بزرگ سخن بررسی شده است. این دو ترکیب در تاریخ بیهقی و غزلیّات شمس نیز آمده و در این مقاله با ذکر چند شاهد دیگر و با آوردن دلیل ها و شاهدهایی، یکی دیگر از معنی های این دو واژه به دست داده شده است.
الفتی بن حسینی ساوجی و روایح گلشن قطبشهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
87 - 113
حوزههای تخصصی:
الفتی بن حسینی ساوجی، شاعر شیعی سده یازدهم هجری در دربار عبدالله قطبشاه است که افزون بر اشعاری که در مدح وی سروده، دو رساله «ریاض الصنایع قطبشاهی» و «روایح گلشن قطبشهی» را نیز برای وی یادگار گذاشته است. روایح گلشن قطبشهی را اغلب تذکره نویسان از الفتی یزدی دانسته اند؛ در حالی که بنابر شواهد تاریخی و سبکی از آثار مسلم الفتی ساوجی است و انتساب آن به الفتی یزدی نادرست است. روایح گلشن، رساله ای کوتاه و مشتمل بر دیباجه و هفت رایحه و خاتمه است که با نثر آمیخته به نظم به سبک متون مصنوع و فنی در وصف عبدالله قطبشاه و معرفی خیل و خدم و لشکریان و کاخ های شاهی و جشن ها و اعیاد معروف و زیبایی های حیدرآباد به سال 1051 نگارش یافته است. الفتی مُنتهای همت خود را بر توازن آوایی متن و موزونی جملات گماشته است. از این رو، بهره گیری از انواع سجع و جناس و دیگرآرایه های لفظی چون تتابع اضافات و تکرار در کل اثر چشمگیر است. وی از آرایه هایی چون مراعات نظیر و تضاد نیز برای ایجاد تناسب و توازن معنایی جملات استفاده کرده است.