مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
بین رشته ای
حوزه های تخصصی:
" یکی از امتیازات علم جمعیت شناسی این است که ذاتا چند رشته ای و حتی فراتر از آن یک علم بین رشته ای است که هدفش نه تنها توصیف پیامدها و نتایج تغییرات جمعیت است ، بلکه برای درک مکانیزم هایی است ک این تغیییرات را اداره می کند . مطالعات جمعیتی مستلزم یک چهار چوب نظری است که دیدگاه های علوم مختلف اجتماعی را به هم پیوند و ترکیب نماید تا رفتارها را هم در سطح خرد و هم در سطح کلان و همچنین تاثیرات نهادی و فرهنگی بر روی رفتارها را در نظر گیرد . رویکرد جریان زندگی این چارچوب چند سویه را در مطالعات جمعیت شناختی ارائه می دهد .
"
دانشگاه های مجازی بین المللی رویکردی بین المللی / بین رشته ای در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
تقابل روش های کل گرایی و فردگرایی در تحلیل مقایسه ای مطالعات بین رشته ای در مقابل نئوکلاسیک سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه نشان می دهد دیدگاه های اساسی و برداشت های تحقیقی در مطالعات اجتماعی به نحو برجسته ای قابل تمییز از یک دیگر بوده و عبارتند از: روش های تحلیل فردگرایی سنتی و نئوکلاسیک از یک طرف و روش های تحلیل کل گرایی مشتمل برشیوه های کلیت نگر ،تجمع گرا یی و سیستم گرایی به عنوان روش های تحلیل بین رشته ای از طرف دیگر.این بررسی ضمن تبیین هر یک از این روش ها به این مساله می پردازد که عوامل و نهادهای اقتصادی واجتمایی دارای پیوندهای علّی و سببی متقابل با یک دیگربوده و یا دارای ارتباطات ساختاری می باشند.مطالعه مستقل وایزوله شده این نهادها و اجزاء هرگز نمی تواند درک درست وکاملی ازاین مسایل به دست دهد واین هدف دردسترس نخواهد بود مگر ازطریق اعمال برداشت های ترکیبی وبین رشته ای که متدهای کل گرا مصادیقی ازاین دست می باشند.
ارائه ی الگوی مطلوب طراحی برنامه ی درسی بین رشته ای کارشناسی علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکنون برنامه ی درسی حوزه ی علوم اجتماعی دربرگیرنده ی رشته ها و گرایش هایی است که جمعاً دارای 8 شاخه است. در ساختار نظام های آموزشی پیشرفته دنیا، هم چون آمریکا، کانادا، استرالیا و بیش تر کشورهای اروپایی، علوم اجتماعی دارای دسته بندی های گسترده ای است. هدف پژوهش آن است تا به یاری دانش نظری موجود در ارتباط با برنامه ی درسی بین رشته ای، و با مرور وضعیت کنونی برنامه های درسی حوزه علوم اجتماعی در ایران و جهان و انجام مصاحبه با صاحب نظران حوزه¬ی علوم اجتماعی، به ارائه ی الگویی جهت طراحی برنامه های درسی بین رشته ای در این حوزه پرداخته شود. مصاحبه ها با استفاده از روی¬کرد «راهنمای مصاحبه عمومی» انجام شده است. تحلیل داده های این پژوهش عمدتاً به صورت کیفی (فرآیند سه مرحله ای، استخراج داده ها، عرضه و نمایش داده ها و تفسیر و تحلیل) انجام شد. نتایج پژوهش شامل الگویی طراحی شده است که در نهایت از دیدگاه متخصصان برنامه ریزی درسی و علوم اجتماعی اعتبارسنجی شده است. در بخش اعتبارسنجی مدل برنامه درسی بین رشته ای علوم اجتماعی، از یکی از روش های کیفی تحت عنوان «روش تحقیق گروه های کانونی» استفاده شده است.
شکل گیری و توسعه میان رشته ای ها در آموزش عالی: عوامل و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشته های میان رشته ای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی و پژوهشی میان رشته ای دستاوردها و نتایج مناسبی برای نظام آموزش عالی، دانشگاهها، صنعت و جامعه در کشورهای توسعه یافته داشته است. علاقه مندی و تمایل دانشگاه ها، صنایع، دولت، استادان، محققان و دانشجویان به طراحی و اجرای فعالیتها و رشته های میان رشته ای یکی از مهمترین دستاوردهای فعالیت های میان رشته ای در نظام دانشگاهی و آموزش عالی است. در آموزش عالی و نظام دانشگاهی ایران، شکل گیری و توسعه فعالیت ها و رشته های دانشگاهی میان رشته ای نسبت به اهداف و برنامه، توفیق چندانی نداشته است. در راستای جبران عقب ماندگی های گذشته و فراهم کردن شرایط مطلوب برای شکل گیری و توسعه میان رشته ای ها، هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل و الزامات کلیدی برای شکل گیری و توسعه فعالیتهای دانشگاهی میان رشته ای، است. برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق کیفی ترکیبی شامل مرور اسناد، فراتحلیل یافته های پژوهشهای دیگر و پیمایش محدود، استفاده شده است. در نهایت، با جمع بندی تحقیقات انجام شده، شش عامل عمده و دوازده الزام کلیدی برای شکل گیری و توسعه فعالیت ها و رشته های دانشگاهی میان رشته ای، استخراج و ارائه شده است.
تفکر انتقادی به مثابه روشی عام برای پژوهش های میان رشته ای علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
روش، عنصر اساسی و تعیین کننده در انجام موفقیت آمیز یک عمل، به ویژه پژوهش و مطالعه است. به این معنا که مطالعه یا پژوهش به خودی خود آن اندازه مهم نیست که چگونگی انجام آن. مقاله حاضر در صدد معرفی روشی عام با کاربردی بدون مرز برای انجام پژوهش ها و مطالعات میان رشته ای است، و با برشمردن، تحلیل، و چگونگی کاربست عناصر تفکر انتقادی می کوشد تا آن را به عنوان روشی عام برای انجام مطالعات و پژوهش های میان رشته ای در علوم انسانی ارائه کند.
تحول جغرافیا به عنوان علمی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
جغرافیا به عنوان علم تحلیل فضایی پدیده ها مبتنی بر سه هدف اصلی است: مطالعه ساختارهای فضایی، بررسی نظم مکانی _ فضایی فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و تحقیق روابط و عملکردهای فضایی از طریق سطح بندی سلسله مراتبی سکونت گاه های شهری و روستایی. در نهایت نمود کاربردی جغرافیا یا «برنامه ریزی فضایی» به اصلاح ساختارهای فضایی، انتظام مکانی _ فضایی فعالیت ها و نظم بخشی روابط و عملکردهای فضایی می پردازد. در این نظم فضایی بین ساختار و کارکرد پیوستگی تعاملی وجود دارد. علم به وسیله انقلاب الکترونیکی، ساختاری شبکه ای و پیچیده پیدا کرده که به «علم موج سومی» موسوم است و مطالعات تخصصی گسترش یافته است. مطالعه «تخصصی» سبب می شود که شناخت و درک عمیقی از موضوع مورد بررسی حاصل آید، اما این عمق همواره «نقطه ای» باقی مانده و آن کاربردها نیز می توانند آسیب زا باشند، زیرا در ترکیب با سایر ابعاد زندگی انسانی تنظیم نشده است. چنین علمی نمی تواند نیازهای زندگی انسان را تأمین و در حل مسائل مفید باشد. هدف مقاله حاضر تجزیه و تحلیل دانش جغرافیا به عنوان نظمی میان رشته ای است. تحقیق مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه نشان می دهد، تحقیقات جغرافیایی خصلت بین رشته ای دارد در غیر این صورت نمی تواند مسائل پیچیده جهان کنونی را تبیین کند. جغرافیا می تواند هم از دستاوردهای علوم دیگر از جمله آمار، ریاضی، اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و روان شناسی بهره ببرد، هم خدمات متقابلی به آنها ارائه و خود به شکوفایی برسد.
حسابداری منابع انسانی: پیشینه، مفاهیم، معیارها و مدل های اندازه گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسابداری منابع انسانی رویکردی بحث برانگیز در حسابداری است و می توان آن را تلفیقی از دو حوزه حسابداری و مدیریت منابع انسانی دانست که البته ریشه در نظریه های اقتصادی و روانشناسی دارد. در این پژوهش، سعی شده است ضمن مروری بر پیشینه تاریخی، چارچوب مفهومی، معیارها و مدل های اندازه گیری حسابداری منابع انسانی به همراه برخی ابعاد قابل توجه آن بررسی گردد. همچنین، با تاکید بر ضرورت حسابداری منابع انسانی در سازمان، تعاریف، تفاوت های ظریف مفهومی و پیشینه تجربی حسابداری منابع انسانی نیز مورد کنکاش قرار گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، بررسی هدفمند پیشینه پژوهش با توجه به جنبه های ضروری تحولات مهم در موضوع حسابداری منابع انسانی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که علیرغم بررسی مطالعات پیشین، محققان کماکان نتوانسته اند مدل دقیق و فراگیری برای سنجش منابع انسانی ارائه دهند و این موضوع همچنان بحث برانگیز باقی مانده است. به نظر می رسد، ایجاد تعامل پیوسته در تحقیقات میان رشته ای با تاکید بر حسابداری، مدیریت و اقتصاد برای آشنایی هر چه بهتر با حسابداری منابع انسانی ضروری است.
هویت رشته ای در تاریخ اقتصادی: تأملی در یک اجتماع بین رشته ای
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
101 - 115
حوزه های تخصصی:
مقاله آیلین فیف در (همین شماره)، شماری از مسائل مهم درباره هویت آکادمیک و اهمیت اجتماع بین رشته ای در ایجاد و نگهداری هویت آکادمیک را طرح می کند. این مقاله همچنین از برخی دشواری های اضافی، رو در روی رشته های بین رشته ای مانند؛ فقدان مشروعیت (و بنابراین [فقدان] پشتیبانی نهادی)، منزوی بودن شخصیت های علمی در اجتماعات) «خارجی» و نوعی نگرانی کلی و فقدان خودباوری توسط فعالان آن رشته ها درباره ارزش حوزه کاری شان، بحث می کند. سرانجام، این مقاله به مخاطرات و دشواری هایی که در خصوص پایداری یک رشته علمی مطرح می شوند، می پردازد. از جمله اینکه نداشتن یک هویت مشخص، و در حاشیه قرار داشتن از لحاظ نهادی می تواند گسترش و جذب علاقمندان به این حوزه را در آینده دشوار کند. در مقاله فیف، تمرکز بر روی تاریخ علم بود. [اما] این مقاله برخی از این همانندی های بسیار [نزدیک] و تفاوت هایی که در حوزه تاریخ اقتصادی برای افراد وجود دارد، مورد بررسی قرار می گیرد. برای بسیاری از مورخان اقتصادی، یافتن جایگاه خود در رشته شان هنوز یک مسئله مهم است.
مقایسه مفهوم تجربه زیباشناختی نزد هانس گئورگ گادامر و امام محمدغزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
متفکران مسلمان ایرانی در سده های نخست هجری با برپاساختن نوعی عرفان، در جهت دریافت ادراک ایرانی از مفاهیم دینی حرکت می کردند و امام محمد غزالی از جریان سازترین این اندیشمندان است. یکی از تجربیات عارفانه که وی آن را راهی برای دریافت حقیقت برمی شمارد "سماع" است که درباره شرایط، انواع، حالات سماع کنندگان و درجات آن در کتاب احیاء علوم الدین ، به تفصیل صحبت کرده است. این تجربه خاص عارفانه، نحوه ای از ادراک حقیقت است که با سیر اندیشه غربی متفاوت است. هانس گئورگ گادامر، فیلسوف معاصر نیز که با نقد سوبژکتیویسم در جهت ارایه رویکردی جدید از فلسفه باستان حرکت می کند، با بیان آنچه در فهم هنر رخ می دهد سعی می کند تا نحوه فهم و ادراک از راه هنر تاتر را شرح دهد. اگرچه مفهوم هنر به معنی امروزین در نزد فقیه مسلمان قرن ششم مطرح نبوده؛ اما هدف از این پژوهش که با توجه به رویکرد هرمنوتیکی گادامر و مقایسه توصیفی و تحلیلی این تجربیات زیباشناسانه با یکدیگر انجام شده، تلاش برای خوانشی جدید از اندیشه های یکی از برجسته ترین متفکرین ایرانی در مقایسه با یک فیلسوف معاصر است؛ زیرا شناخت همواره بر اساس مقایسه و تطبیق صورت می پذیرد.
بررسی ابعاد کارآفرینی در مهندسی پزشکی
منبع:
شاخص کارآفرینی سال پنجم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
28-34
حوزه های تخصصی:
با گسترش تحولات مدیریتی در یک قرن اخیر، سازمان ها در ابعاد مختلف به ارائه خدمت می پردازند. همچنین مفهوم توسعه در دوران های مختلف از نظر ابعاد کاربردی آن دچار تحولات فراوان شده است. توسعه و رشد ابعاد کلی آن بطور واقعی تنها به وسیله دولت ناممکن است. امروزه، رشد و توسعه بدون کارآفرینی در ابعاد مختلف آن عملی نیست. افراد کارآفرین و سازمان های خلاق، با شناسایی فرصت های جدید و با بسیج منابع به ایجاد نوآوری در کسب وکار خود پرداخته و باعث رشد و بالندگی شرکت خود می شوند. البته این امر توأم با ریسک و پذیرش خطراتی است که در مراحل اجرای طرح نو دامن گیر فرد کارآفرین خواهد شد، اما اغلب منجر به معرفی محصول یا خدمت جدید خواهد شد. اقتصاددانان بزرگی چون شومپیتر پدیده کارآفرینی را به عنوان انجام ترکیبات جدید توصیف نموده اند. بررسی تحولات چشمگیر جهان در زمینه های اقتصادی و تکنولوژی در قرن بیستم و بیست و یکم به خوبی نشان می دهد که رویکرد اکثر کشورهای جهان به موضوع کارآفرینی موجب شده تا موجی از سیاست های توسعه کارآفرینی در دنیا ایجاد شود. در کارآفرینی رشته مهندسی پزشکی به سرمایه مادی نمی توان بسنده کرد، فکر و اندیشه علمی، به روز کردن اطلاعات و دانش جهانی و از همه مهم تر تضمین اجرایی و برنامه ریزی درست می تواند به عنوان سرمایه معنوی مدنظر باشد که در اکثر مواقع از سرمایه مادی مهم تر است. ویژگی خاص محصولات رشته مهندسی پزشکی در کشور ما این است که تعداد کارخانه های شاغل در تولید محصولات پزشکی محدود می باشد لذا ناچار به واردات از خارج کشور می باشیم.
به روزآمدگی نمایشنامه مکبث اثر شکسپیر از منظر تحلیل گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این جستار مطالعه اقتباس سینمایی نمایشنامه مکبث از منظر بینِ رشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است. مطالعه اقتباس های سینمایی از آثار ادبی، شاخه ای در پژوهش های ادبیات تطبیقی است که در آن پژوهشگر تغییرات حاصل از تبدیل متن نوشتاری به متن دیداری را تحلیل می کند. اقتباس در خلأ صورت نمی پذیرد و از گفتمان های غالب زمان و مکان تولید تأثیر می پذیرد. در این پژوهش گفتمان های غالب اقتباس سینمایی قرن بیست و یکم مکبث در اقتباسی با عنوان اسکاتلند، پی ای به کارگردانی بیلی موریست (2001) تحلیل شده است. بررسی و تحلیل دقیق گفتمان ها در این اقتباس نشان می دهد که چگونه اقتباس های سینمایی آثار ادبی از بافت اجتماعی و فرهنگی خود تأثیر می پذیرند. به سخن دیگر، موریست نمایشنامه قرن شانزدهم شکسپیر را در بطن گفتمان های دوران نوین، یعنی هزاره سوم میلادی، باز آفرینی و اثر نوینی را خلق کرده است. در این تحقیق از نظریه اقتباس لیندا هاچن و الگوی گفتگوی متن آمیختگی رابرت استم به عنوان چهارچوب نظری و روش تحقیق بهره برده ام. این مطالعه نشان داده که چگونه در دنیای امروز، قدرت طلبی، ثروت اندوزی، تبعیض اجتماعی و بی عدالتی به شکل های مختلف هم چنان ادامه یافته است و چگونه صاحبان قدرت و ثروت با استفاده از شیوه های نوین و پیچیده تر، به استثمار فرودستان جامعه پرداخته اند. به سخن دیگر، موریست با اقتباس خلاقانه خود از نمایشنامه قرن شانزدهم شکسپیر برای بیان چالش ها و معضلات جهان معاصر استفاده و اثر جدیدی خلق کرده است.
فقه مِلل بر اساس کتاب احکام الملل و النحل ابوبکر خلاّل (م 311)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۲)
97 - 112
حوزه های تخصصی:
فقه ملل، بحثی دو جانبه و بین رشته ای در میان دو موضوع «فقه و ملل و نحل شناسی» است، امری که همیشه مورد توجه بوده و به ویژه در کتاب های فقهی به آن پرداخته شده است. در شکل بسیار ساده، موضوع این بحث، احکامی است که در ارتباط با معتقدین و متدینین به سایر ادیان، یا همان «ملل» از زوایای مختلف در فقه آمده است. برخی از این نمونه ها بسیار روشن و شناخته شده است؛ مانند احکام اهل ذمّه که در ابواب مختلف فقه آمده است. برای نمونه، حکم ذبیحه اهل کتاب، نجس و پاکی آنان، مالیاتی که به عنوان جزیه باید بپردازند، حکم بناهای دینی متعلق به آنها، مسأله نکاح، ارث، و بسیاری از مسائل دیگر که به نوعی، ذیل رابطه فقه و ملل جای می گیرند.
بازنمایی گفتمان گذشته در متون روایی دیداری: مطالعه موردی فیلم های گذشته و پله آخر(مقاله علمی وزارت علوم)
سینما همچون دیگر متون نوشتاری و دیداری، بازتاب دهنده ارزش های فرهنگی و اجتماعی است و از این رو می تواند در تحلیل های بین رشته ای زبانی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. تحلیل گفتمان این گونه متون، یکی از روش هایی است که می تواند ارتباط متن با جامعه را از منظر جزییات به کاررفته در متن بررسی کند و یافته های ارزشمندی را فراروی پژوهشگران قرار دهد. از میان همه روش های تحلیل گفتمان، روش لاکلاو و موفه، روشی کارآمد در بررسی های متونی است که در آن ها ارجاعات مربوط به اجتماع اهمیت دارد. این روش از یک سو ریشه در مارکسیسم دارد و از سویی از منظر پساساختارگرایی به پدیده ها نظر می کند. هدف این پژوهش، ارائه الگویی برای گفتمان های مربوط به گذشته در متون روایی است؛ زیرا به نظر می رسد امروزه، گذشته در متون روایی دیداری به مسئله تبدیل شده است و از این منظر، بررسی درون مایه گذشته در متون معاصر اهمیت بسیاری دارد. این پژوهش قصد دارد با روش تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه و از طریق بررسی نشانه های متن، به تحلیل بین رشته ای گذشته گرایی در دو فیلم پله آخر و گذشته بپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، گذشته در این متون به صورت گفتمان های متفاوتی، ازجمله حذف، جبران، بازگشت و تثبیت بازنمایی شده است. هر یک از این گفتمان ها نماینده خاص مواجهه با گذشته از سوی طبقات مختلف در جامعه امروز ایرانی است.
تبیین مدل طراحی محیط یادگیری حرفه ای پویا مبتنی بر برنامه درسی بین رشته ای با رویکرد اثربخشی دانش آفرین در دانشگاه های علوم پزشکی شمال کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
ایجاد محیط یادگیری حرفه ای پویا برنامه محور برای تسهیل توسعه حرفه ای برنامه های درسی بین رشته ای می باشد که آینده دانش آفرینی نوین در دانشگاه ها رقم می زند. پژوهش حاضر با هدف طراحی محیط یادگیری حرفه ای پویا مبتنی بر برنامه درسی بین رشته ای با رویکرد اثربخشی دانش آفرین به منظور ارائه مدل می باشد. روش پژوهش حاضر بصورت کیفی – کمی است. جامعه آماری تحقیق کیفی عبارت است اعضای هیات علمی نخبه آموزشی وپژوهشی که به صورت مصاحبه و روش کیفی از 30 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی شمال کشور (استان مازندران، گیلان وگلستان). بخش کمی با توجه به حجم جامعه 3725 نفری به تعداد 250 نفربصورت نمونه ب با روش نمونه گیری منطقه ای بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات از نرم افزار SPSS 26 و همچنین از نرم افزار pls 3 استفاده شد. با استفاده از روش کدگذاری تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر مصاحبه با نخبگان و با استفاده از دلفی فازی مولفه های محیط یادگیری حرفه ای پویا در برنامه ریزی درسی بین رشته ای با نگاه به اثر بخشی دانش آفرین شناسایی ورتبه بندی شده و با استفده از مدل ساختاری وزن های اثربخشی بدست آمده است. نتایج نشان داد که تمامی مولفه های محیط یادگیری حرفه ای پویا در حوزه برنامه ریزی درسی بین رشته ای شناسایی واز بعد معناداری در پژوهش مورد تأیید قرار گرفتند و با بررسی مضامین، مفاهیم و تحقیقات کمی وکیفی الگوی محیط یادگیری حرفه ای پویا برپایه برنامه ریزی درسی بین رشته ای با رویکرد اثربخش دانش آفرین تبیین گردید.
مطالعه تطبیقی داستان رزم کیخسرو و افراسیاب در نگاره های شاهنامه بایسنغری و طهماسبی با رویکرد ساختارگرایانه ولادمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
در دوره ایلخانان، نخستین نسخ مصور شاهنامه تولید شد و اشعار فردوسی، زمینه ای مناسب برای تصویرسازی قرار گرفت. موضوع نگاره «نبرد کیخسرو با افراسیاب» در شاهنامه بایسنغری و طهماسبی، الهام گرفته از اشعار فردوسی است که در هر دو نسخه یکسان است؛ اما نگاره ها تفاوت هایی دارند که به دلیل داشتن تغییرات در بیان بصری حائز اهمیت هستند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و مقایسه دگرگونی های تصویرسازی نگاره ها می خواهد ژرف ساخت داستان را آشکار کند؛ از این رو به این پرسش می پردازد که نگارگران شاهنامه بایسنغری و طهماسبی، چگونه داستان نبرد کیخسرو با افراسیاب را به تصویر کشیده اند؟ شیوه تحلیل در این پژوهش، بین رشته ای است و از رویکرد ساختارگرایی با تکیه بر نظریه ولادمیر پراپ برای تحلیل متن و تصویر استفاده می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو نگاره در تطبیق با شاهنامه فردوسی دچار دگرگونی ساختاری هستند. در این امر، دلایلی مانند متأثرشدن از هنجارهای سیاسی، نظامی، اجتماعی و مذهبی، همچون شرایط ایدئولوژیک حاکم بر زمانه و زمینه و اعتقادات شخصی پادشاهان به عنوان سفارش دهندگان و مکاتب حاکم بر نگارگری مؤثر بوده اند. همچنین سبک شخصی نگارگران در بروز ویژگی های تصویرسازی، سبب ایجاد دریافت متفاوت از داستان فردوسی شده است. این امر حاکی از نوعی دگرگونی ساختاری در عوامل بیرونی و درونی، از قبیل حذف شخصیت رستم، توس و سپس جانشینی شخصیت بایسنغرمیرزا به جای کیخسرو به عنوان قهرمان در نسخه بایسنغری و جانشینی شاه طهماسب به جای کیخسرو در نگاره نسخه طهماسبی است.
تحلیل تطبیقی و بین رشته ای مسئولیت پذیری در نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی و بین رشته ای مسئولیت پذیری در معنادرمانی ویکتور فرانکل، روان پزشک اتریشی و مولانا، شاعر و عارف نامدار ایرانی است. در معنادرمانی آزادی اراده و مسئولیت پذیری توأمان و نمایانگر انسان بودن است. به باور فرانکل شناخت مسئولیت راهی برای کشف معنای زندگی است. مولانا نیز مسئولیت پذیری را مبنای زندگی می داند و انسان را به پذیرش مسئولانه اعمال در دنیا و آخرت رهنمون می سازد. او همچون فرانکل ما را در قبال خداوند، خود، دیگران، موقعیت و سرنوشت مسئول می شمارد و از فرافکنی برحذر می دارد. هدف از این پژوهش بیان شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو اندیشمند درخصوص مسئولیت پذیری و مقایسه یک نظریه مطرح روان شناسی با اندیشه عرفانی تعلیمی مولاناست. پژوهش بین رشته ای حاضر به روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش هاست که وجوه هم سویی یا تفاوت های احتمالی این دو دیدگاه در چیست؟ دستاورد پژوهش بیانگر این است که آبشخورهای دو اندیشه برای بیان یک آموزه واحد متفاوت است. فرانکل از منظر روان شناسی وجودگرا و مولانا بر اساس آموزه های قرآنی و عرفان اسلامی به مسئولیت پذیری پرداخته است. فرانکل معتقد به کشف مسئولیتی منحصربه فرد در تمامی جنبه های زندگی است؛ اما مولانا غیر از باورمندی به مسئولیت های خاص هر فرد، مسئولیت های بنیادین انسانی را نیز بیان کرده است. به عقیده فرانکل انسان در دنیا مسئول انتخاب هایش است؛ اما در نگاه مولانا انسان نه تنها در دنیا مسئولیت انتخاب هایش را بر عهده دارد؛ بلکه با اعمال دنیایی پاداش و جزای اخروی خویش را نیز رقم می زند. فرانکل مسئولیت گریزی را نتیجه ناتوانی در کشف معنا می شمارد و مولانا آن را حاصل غلبه نفس اماره و ریشه بسیاری از بی اخلاقی ها می داند.
تبیین حکم فقهی وسواس از نگاه امام خمینی(ره) با توجه به روان شناسی وسواس
این پژوهش با هدف تبیین حکم فقهی وسواس با کمک گرفتن از علم روانشناسی بر اساس دیدگاه امام خمینی رحمه الله علیه تدوین شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. به منظور بیان و توصیف وسواس در روانشناسی و فقه از روش توصیفی، و برای ارزیابی ادّله و نظریات فقها از روش تحلیلی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر چند ، وسواس از نظر منشاء ایجاد و تبیین، ظاهرا تفاوت هایی با وسواس در لسان دین دارد ولی نکته مهم این است که هر دو در موضوع مشترک هستند. رفتار وسواسی از نظر امام خمینی(ره) حرمت دارد و ادّله ایشان را از دو جهت می توان تبیین کرد یکی به خاطر نصوصی که بصورت صریح از رفتار وسواسی نهی کرده اند و آن را گناه، تبعیت از شیطان و مخالفت با عقل دانسته اند و دیگر به خاطر اینکه رفتار وسواسی مصداق عناوین متعددی مثل قطع و تاخیر در نماز، اسراف، بدعت، تهمت هستند که این عناوین حرام می باشند. با توجه به رویکرد شناخت درمانگری در روانشناسی، تبیین فقهی اخلاقی و عرفانی وسواس توسط امام خمینی(ره) می تواند کمک قابل توجهی در درمان مبتلایان به وسواس در جنبه های مذهبی باشد.
مسیرهای تلاقی و همکاری فلسفه علم با سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۲) ویژه نامه جامع سیاست علم و فناوری
17 - 28
فلسفه علم، علم را به مثابه نظامی از ساختارهای مفهومی و گزاره ای و فرآیندهایی همچون تبیین، حل مسئله، اکتشاف و ارزیابی مورد ملاحظه قرار می دهد و از صدق و کذب و معناداری و توجیه آن می پرسد و بحث می کند. سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری از سوی دیگر، حوزه ای مطالعاتی است که علم را به عنوان یک نهاد اقتصادی-اجتماعی-سیاسی تلقی و نسبت آن را با مقولاتی همچون رشد اقتصادی، رقابت پذیری، امنیت، اشتغال و رفاه می کاود و توصیه هایی را برای عملکرد بهتر نهاد علم از یک منظر اجتماعی صورت بندی می کند. این مقاله با تکیه بر مجموعه ای از مطالعات اسنادی و روش تحلیل مفهومی به مسیرهای ممکن همکاری میان دو حوزه فلسفه علم با مطالعات نوآوری و سیاست گذاری علم و فناوری می پردازد. نتیجه استدلال ها و تحلیل های مطرح شده در مقاله این است که علی رغم استبعاد ظاهری، این دو حوزه دست کم در چهار مسیر زایا می توانند همکاری کنند: ارائه تحلیل فلسفی از سازه های معرفتی و روش های رایج در مطالعات نوآوری، توسعه مفاهیم نوآوری و رشد اقتصادی برای دربرگرفتن ابعاد مسئولانه و اخلاقی آنها، کمک به درک ابعاد ایده پردازانه و خلاقانه فرآیند نوآوری با وام گیری از علوم شناختی و بالاخره کمک به شکل گیری نوعی نگاه نقادانه به فناوری از طریق بکارگیری منابع فلسفه فناوری. چهار مسیر فوق، چشم انداز همکاری میان دو حوزه مذکور را ترسیم می کنند.