مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
زبان و جنسیت
حوزه های تخصصی:
اسامی اشخاص به عنوان عناصر زبانی مورد توجه برخی از زبان شناسانی که به مطالعه اسامی (کوچک) علاقمند هستند قرار دارد. این زبان شناسان در صددند نشان دهند ساختار اسامی و همچنین بسامد اسامی بر اساس ساختارهای متفاوت به چه صورت است. در این پژوهش ساختار هجا و همچنین ترکیب ساخت های سه گانه و شکل گیری الگوهای متفاوت با توجه به بسامد حضور آنها در اسامی زنان و مردان مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور در این پژوهش از مجموعه ای از 11567 اسامی زنان و مردان ایرانی، پس از حذف اسامی تکراری نهایتاً 740 اسم استخراج و مورد مطالعه قرار گرفته است.این پژوهش توزیع انواع هجا در اسامی زنان و مردان به تفکیک و تفاوت بسامد هر ساخت هجایی را در جامعه مورد مطالعه نشان می دهد. این پژوهش همچنین نشان می دهد که اسامی زنان بیش از مردان به هجای سبک ختم می شوند. در خصوص الگوهای هجایی به کار رفته در اسامی مورد مطالعه، این پژوهش نشان می دهد که الگوهایی که در آنها از هجای سبک استفاده شده است در اسامی زنان بیشتر است. این پژوهش همچنین نشان می دهد که به لحاظ تعداد هجای به کار گرفته شده ، اسامی زنان و مردان رفتاری متفاوت دارند.
توصیف زبان شناختی ویژگی های واژگانی گفتمان مکالمه پیام کوتاه زنان و مردان فارسی زبان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تفاوت های موجود میان پیام کوتاه زنان و مردان از منظر زبان شناسی می پردازد. به این منظور، نگارندگان با جمع آوری پیام های کوتاه افراد مختلف، به مقایسه 100 پیام کوتاه زنان به زنان، 100 پیام کوتاه مردان به مردان، 50 پیام کوتاه زنان به مردان و 50 پیام کوتاه مردان به زنان پرداخته اند تا به کمک آن ها تأثیر عامل فرازبانی جنسیّت را بر این پیکره بررسی کنند. درخصوص تفاوت میان دو گروه از پیام های کوتاه زنان به مردان و مردان به زنان نیز باید گفت، در پیام های کوتاه زنان به مردان گفتمان با پیام زن آغاز می شود، در حالی که در پیام کوتاه مردان به زنان گفتمان با ارسال پیام مرد آغاز می شود و این نکته ممکن است بر نتیجه بررسی تأثیرگذار باشد. پرسش این پژوهش این است که پیام های کوتاه زنان و مردان از لحاظ واژگانی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ بدین منظور به بررسی برخی از ویژگی های واژگانی از جمله نوع واژگان به کاررفته مانند صفات، تعدیل کننده ها، تردیدنماها، تشدیدکننده ها و کلمات تابو و همچنین تعداد این واژگان می پردازیم. نتایج نشان می دهند که تفاوت معناداری میان پیام کوتاه زنان و مردان از لحاظ تعداد و نوع واژگان به کاررفته وجود ندارد.
نقد و تحلیل رمان "" چراغ ها را من خاموش کردم "" از منظر زبان و جنسیت
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان و جنسیت در زبان فارسی، موضوعی نسبتاً تازه است که به تحقیق و پژوهش نیاز بسیار دارد. اولین نظریه ها را در این مبحث «رابین لیکاف» در مقاله ی مشهور خود با عنوان «زبان و موقعیّت زن» مطرح کرد که تحول شگرفی در مطالعات زبان شناسی اجتماعی ایجاد کرد، او برای اولین بار اعلام کرد زبان زنان با زبان مردان متفاوت است. مجموع نظریاتش بیشتر حاکی از تسلط زبان مردانه بر زبان بود. در ایران ورود زنان به فضاهای اجتماعی و فرهنگی سابقه چندانی ندارد. با توجه به اینکه در گذشته زنان را مخاطب و خواننده آثار ادبی نمی دانستند و بیشتر مردان برای مردان می نوشتند و بهترین زبان را نیز زبان مردانه می دانستند، باید دید اکنون که آنان فرصت ورود به میدان نویسندگی را یافته و آثار برجسته ای نیز از خود بر جا گذاشته اند، آیا توانسته ا ند زبانی مناسب جنسیت قهرمانان خود ایجاد کنند؟ زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر است که با خلق چند اثر داستانی به ویژه رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» جایگاه مطلوبی در ادبیات داستانی معاصر در میان نویسندگان احراز نموده و جوایز بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و... را به خود اختصاص داده است. بنا به موقعیت و جایگاه ویژه این نویسنده و رمان معروفش در بین داستان نویسان معاصر، بر آن شدیم با پژوهشی این رمان، مکالمات قهرمانان را از حیث زبان و جنسیت بررسی کرده، میزان موفقیت نویسنده را از این منظر ارزیابی نماییم. نتایج به دست آمده نشان می دهد نویسنده در بسیاری از موارد موفق و از حیث پرداختن به موضوعات خاص جنسیت ها فراتر از هنجارهای زبان شناسی عمل کرده ، لیکن در پاره ای از موارد به ویژه رنگواژه ها ناموفق بوده است.
زنانگیِ نوشتار: دیباچه ای بر روش شناسی نسبت زبان و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«زنانگیِ نوشتار» برساخته ای است که این قلم در گفت وگو با مفهوم «نوشتارِ زنانه» الن سیزو، منتقد فرانسوی پیشنهاد کرده است. این اصطلاح برخلاف نوشتارِ زنانه، از یک شیوه قوام یافته نوشتار سخن نمی گوید، بلکه زمینه ها و کلیت نوعی شیوه نگارش را پیشنهاد می کند که می کوشد خود را به استناد هویت زنانه تعریف کند. براساس اصطلاح «نوشتارِ زنانه» به عنوانِ امرِ مفروضِ نوعی شیوه نگارشِ خاصِ زنان، مقالات متعددی نوشته شده و در نشریات معتبر فارسی زبان چاپ شده است. مقاله حاضر، ضمن ردِّ چنین پیش فرضی، می کوشد نشان دهد که نگاهی دیگر به نسبت زبان و جنسیت، هرگونه الگوی پیشینی را که کاربرد شماری از صورت های آوایی و واژگانی را نمودِ زبانِ زنانه تلقی می کند، با دیدة تردید می نگرد، ضمن آنکه توضیح می دهد که آنچه اصطلاحاً «نوشتار زنانه» نام گرفته، نوعی گزینش زبانی بافت محور است که مستند به پیشینه ای نگارشی و مقتضیات اجتماعی- فرهنگی است و به این اعتبار تعیّن مجموعه ای از مختصات کلان ساختاری و ژرف ساختی به حساب می آید.
بررسی سبک گفتاری زنان قزوین بر اساس دو متغیر سن و تحصیلات
منبع:
رخسار زبان سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
۱۰۸ – ۹۴
حوزه های تخصصی:
زبان یک عامل اجتماعی و ارتباط دهنده بین انسانها است. در بین افراد سبک های گفتاری متفاوتی وجود دارد که این تفاوت ناشی از موقعیت و بافتی است که در آن قرار می گیرند. هدف پژوهشگران، بررسی سبک گفتاری زنان شهر قزوین در موقعیت های مختلف بوده است. آنها در بررسی های خود به دنبال آن بوده اند که، انواع سبک گفتاری زنان قزوین چیست و چه رابطه ای بین سبک گفتاری با سن و تحصیلات زنان شهر قزوین وجود دارد؟ در این مقاله ابتدا مفاهیم کلیدی پژوهش از جمله: سبک، زبان و جنسیت و دلایل پیدایش گونه های زبانی- جنسیتی بیان شده و سپس به بررسی دو متغیر سن و تحصیلات و تاثیر آن در سبک گفتاری زنان قزوین پرداخته ایم.
بررسی ویژگی های زبانی زنان با توجه به متغیر سن بر اساس رویکرد لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی گفتار زنان فارسی زبان کرمانشاهی، بر اساس رویکرد تسلط لیکاف ( 1975 ) پرداخته است. هدف از این پژوهش بررسی، توصیف و دسته بندی ویژگی های خاص گفتار زنان مورد مطالعه و نیز بررسی تأثیر متغیر سن بر بسامد استفاده از ویژگی های زبانی مذکور است. داده های پژوهش حاضر به روش میدانی با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه از میان 90 زن فارسی زبان کرمانشاهی در سه رده سنی مختلف، متعلق به طبقه متوسط شهری و دارای سطح تحصیلات دیپلم و پایین تر گردآوری شد. نگارندگان در روند پژوهش به چند ویژگی زبانی جدید افزون بر ویژگی های زبانی رویکرد لیکاف دست یافتند که عبارت ا ند از: «گفتار و لحن کودکانه»، «کشش اصوات»، «زبان نمایشی»، «زبان دوری گزین» و «جاندارانگاری». یافته های پژوهش به شیوه کمّی با استفاده از آزمون مربع خی و نیز شیوۀ کیفی با گریزی بر دانش روان شناسی (نظریه سازوکار دفاعی فروید) تحلیل و تبیین شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیر سن تفاوت معناداری در بسامد استفاده از این ویژگی ها ایجاد کرده است. به غیر از دو ویژگی «آهنگ خیزان در جملات خبری» و «سؤالات ضمیمه»، تمامی ویژگی های رویکرد لیکاف و ویژگی های کشف شده از سوی نگارندگان با بسامدهای مختلف در گفتار زنان مورد مطالعه موجود ند و قابلیت تعمیم به جامعه بزرگ تر و مشابه با جامعه مورد مطالعه در این پژوهش را دارند.
مقایسه کلیشه های جنسیتی در داستان های کودکان گروه سنی «الف» و «ب» از منظر زبان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیشه های جنسیتی را می توان از مفاهیم برجسته در حوزه جامعه شناسی زبان به شمار آورد. این کلیشه ها در همه سطوح زبانی، ازجمله ادبیات کودک یافت می شوند و در بازتولید زبان جنسیت زده و گفتمان مردسالار نقش به سزایی دارند. پژوهش حاضر به بررسی این کلیشه ها در مجموع چهل داستان کودک در گروه سنی «الف» و «ب» پرداخته و درصدد است تا با روشی توصیفی-تحلیلی در چارچوب زبان شناسی فرهنگی میزان و نوع کلیشه های رایج در دو گروه را با یکدیگر مقایسه کند و در ادامه تفسیری زبانی و فرهنگی از این کلیشه ها ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اگرچه در لایه های آشکار و روبنایی زبانی از میزان کلیشه های جنسیتی در داستان های کودکان کاسته شده است لیکن گفتمان مردسالار در سطح ژرف ساخت داستان های کودکان هم چنان حضوری پررنگ داشته و ارزش ها و ملاک های مربوط را از طریق ارائه چارچوب ها و نقش های جنسیت زده در زبان رمزگذاری کرده و به مخاطب القا می کند.
تأثیر جنسیت در بیان جزئیات، در نوشتار فارسی آموزان خارجی سطح پیشرفته از منظر دستور نقشگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
141 - 170
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر جنسیت نویسنده در ارائه جزئیات در نوشتار فارسی آموزان سطح پیشرفته، در چارچوب دستور نقشگرای نظام مند هلیدی است. از آنجاکه بیان جزئیات در دستور نقشگرای نظام مند هلیدی و فرانقش اندیشگانی، در قالب افزوده های حاشیه ای بازنمایی می شوند، در این پژوهش، افزوده های حاشیه ای به کار رفته در نوشتار فارسی آموزان سطح پیشرفته زن و مرد در چارچوب دستور نقشگرای نظام مند، استخراج و بررسی گردیدند. نمونه آماری و پیکره مورد استفاده در این پژوهش، نوشتار 248 نفر از فارسی آموزان خارجی سطح پیشرفته زن و مردِ مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد است. روش نمونه گیری این پژوهش از نوع نمونه گیری تصادفی ساده است. روش کار بدین صورت انجام شد که نوشتار 248 نفر از فارسی آموزان بر اساس جنسیت تفکیک شد (124 نفر زن و 124 نفر مرد). سپس، تمام افزوده های حاشیه ای به کاررفته در نوشتار فارسی آموزان مرد و زن براساس تقسیم بندی هلیدی تعیین شدند. سپس، تعداد و درصد توزیع انواع افزوده های حاشیه ای محاسبه و نتایج با هم مقایسه شد. برای بررسی معنادار بودن تفاوت ها میان زنان و مردان، از آزمون آماری خی دو استفاده شد. سرانجام، این نتایج حاصل شد که زنان بیش از مردان از افزوده های حاشیه ای استفاده کرده اند. مردان، فقط از یک افزوده حاشیه ای (سبب)، بیشتر از زنان استفاده کرده اند. همچنین، از میان افزوده های حاشیه ای موقعیت و مکان پربسامدترین در نوشتار فارسی آموزان سطح پیشرفته بوده است.
مؤلفه های شاخصِ واژگانی در رویکرد لیکاف در رمان های شیوا ارسطویی و سیمین دانشور با تأکید بر «دشواژه ها، رنگ واژه ها و سوگندواژه ها»
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
91 - 122
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر با رونق مطالعات میان رشته ای «ادبیات و زبان شناسی»، مباحثی مانند «ادبیات مردانه»، «ادبیات زنانه» و «مردانه نویسی» و «زنانه نویسی» مدّنظر پژوهشگران قرار گرفته است. اهمیت اصلی این گونه مطالعات توجه به رابطه میان «زبان» و «جنسیت» است. با توجه به اهمیت رمان به ویژه رمان های زنان، مطالعه شاخص های زبانی مرتبط با مقوله جنسیت می تواند در مسیر مطالعات سبک شناسی ادبی آثار زنان راهگشا و مؤثر باشد. در این پژوهش اختلافات زبانی شخصیت های زنان و مردان به لحاظ شاخص واژگانی در رمان های دانشور و ارسطویی به شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی شد. پرسش اصلی پژوهش چنین بود: در بافت متنی داستان های دانشور و ارسطویی، تفاوت میان زبان «زنان» و «مردان» در قالب شاخص واژگانی چگونه نمود یافته است؟ یافته ها حاکی از آن است که در بافت متنی رمان های دانشور و ارسطویی، زبان زنان به لحاظ واژگان و اصطلاحات متفاوت از زبان مردان بازنمایی شده است. در مواردی کاربرد پارامترهای واژگانی بازنمایی شده در داستان های دانشور و ارسطویی با شاخص های مدّنظر لیکاف همخوانی دارد و در مواردی نیز با آن ها مطابقت ندارد. ازآنجاکه در هر 4 رمان زنی درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان زیاد است. از دیگر ویژگی های زبان زنان در این رمان ها استفاده از تصویرگری دقیق و جزئی نگر، و بهره گیری از رنگ واژه های متعدد است. زن های هر دو رمان به دلیل اعتمادبه نفس کمی که حاصل زیستن در جوامع مردسالار است از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده می کنند و از طریق پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از سوگندواژه ها، زبانی مؤدبانه را برای گفت گوهای خویش برمی گزینند که نشانگر ساختارهای زبانی گویندگان محتاط و فرودست است.