مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
فارسی نو
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، خوشه های صامت پایانی در فارسی میانه و فارسی نو از حیث میزان تبعیت از محدودیت توالی رسایی با یکدیگر مقایسه شده اند. این قیاس در سطوح مختلف بسامدی، اعم از «گونه» ها، «نمونه»ها ، «تکرار در پایان هجا» و «تکرار در پایان واژه»، صورت گرفته، و برای استخراجِ بخشی از این آمارها، ناگزیر بر اساس برخی جهانی های واج شناختی، انگاره ای مفروض برای هجابندی کلمات در فارسی میانه نیز به دست داده شده است. تحلیل های آمار استنباطی نشان می دهد که در هر چهار سطح بسامدیِ سابق الذکر، الگوی کمّیِ تبعیت خوشه ها از محدودیت توالی رسایی برای فارسی میانه و فارسی نو یکسان و بدین قرار بوده است که طبقه «رعایت محدودیت توالی رسایی»، به لحاظ آماری، در صدر و پس از آن، طبقه «نقض محدودیت توالی رسایی» و در آخر، طبقه «رسایی ثابت» قرار می گیرد. در دو سطح گونه ها و نمونه ها، علاوه بر برقراری الگوی کمّی فوق، می توان ادعا کرد که نسبت یا نحوه توزیع خوشه ها در سه طبقه کلی مزبور نیز در دو دوره میانه و نو از زبان فارسی یکسان بوده است.
تحول آوایی پسوند «هر» از هند و اروپایی تا فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پسوندهای زبان فارسی در سیر تحول آوایی شان از هند و اروپایی تا فارسی نو، شکل هایی مختلف یافته اند و «هر» از جمله این پسوندهاست؛ از این روی، در این مقاله کوشیده ایم دگرگونی این پسوند را همراه با شکل کامل تحول یافته واژه ها در هر سه دوره بررسی کنیم؛ البته در این بررسی، بر واژه هایی تأکید کرده ایم که به فارسی نو رسیده اند؛ آن گاه این واژه ها را با توجه به نوع تحول پسوندشان در تاریخ زبان فارسی مرتب کرده و در پایان، بر اساس نوع تحول آوایی نتیجه گیری کرده ایم.
بررسی برخی حروف اضافه در متون فارسی- عبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون فارسی- عبری متونی هستند که زبان آن ها فارسی است، ولی به خط عبری به نگارش درآمده اند. این متون در جوامع عبرانی ساکن ایران قدیم تألیف شده اند. سابقة تألیف این متون به قرن سوم هجری و پیش از آغاز تألیف متون فارسی به خط عربی بازمی گردد. به این دلیل و دلایل دیگر مانند دوری جوامع عبرانی از جوامع مسلمان، زبان متون فارسی- عبری کهن تر از متون فارسی دیگر است و بسیاری از ویژگی های آوایی، صرفی و نحوی دورة میانه را در خود حفظ کرده است. یکی از ویژگی های دستوری مهمی که در متون فارسی- عبری حفظ شده است، کاربرد خاص حروف اضافه مانند ō و pa(d) به شیوة فارسی میانه است. برخی حروف اضافه مانند ’b’z نیز در متون فارسی- عبری معنایی جدید یافته است. برخی حروف اضافه نیز مانند ’zmr تنها در متون فارسی- عبری یافت می شود. ازآنجاکه این حروف اضافه در فارسی نو رسمی وجود ندارند و در دورة اسلامی تنها در متون فارسی- عبری یافت می شوند، بررسی آن ها می تواند سیر تحول این حروف را از دورة میانه تا دورة نو آشکار سازد. در این مقاله خواهیم دید که حروف اضافة فارسی- عبری که از دورة میانه باقی مانده اند، چگونه تحت تأثیر حروف اضافة فارسی نو رسمی قرار می گیرند و به تدریج حروف اضافة فارسی نو جایگزین حروف اضافة فارسی میانه و فارسی- عبری می شوند.
فعل آینده در زبان ها و گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل آینده در زبان های ایرانی از دوره باستان تاکنون با تحولاتی همراه بوده است. در فارسی باستان ساخت خاصی به نام آینده وجود نداشت و غالباً از وجه التزامی برای اشاره به آینده استفاده می شد. در اوستایی، علاوه بر وجه التزامی، فعل مستقل آینده نیز وجود داشت که از این ساخت تنها وجه اخباری و صفت فاعلی موجود است.
در گروه غربی زبان های ایرانی میانه، خلأ کاربرد فعل آینده با وجه مضارع التزامی و مضارع اخباری جبران می شده است. در گروه شرقی زبان های ایرانی (سغدی و خوارزمی)، فعل آینده با افزودن پسوند زمان ساز به آخر فعل واژگانی ساخته می شد.
در فارسی دری، و به تبعِ آن در فارسی نوشتاری امروز، فعل آینده از ترکیب شکل تصریفی فعل معینِ «خواستن» و فعل واژگانی (در شکل مصدر کامل یا کوتاه) بنا می شود. اما در فارسی گفتاری معمولاً این شیوه کاربردی ندارد و عملاً مضارع اخباری جانشین آن گردیده است. در بیشتر گویش های ایرانی ویژگی فعل ِآینده مشابه فارسی گفتاری است.
در این مقاله ضمن بررسی سیر تحول تاریخی فعل آینده از گذشته تا به امروز، چگونگی ساخت آن در برخی از گویش های ایرانی مطالعه شده است
بررسی تطبیقی افعال مسیرنمای زبان های فارسی میانه و نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رده شناسی شناختی بر اصول مفهومی، تجربه و ادراک متمرکز است و می خواهد جهانی ها و تفاوت های موجود در بازنمایی مقوله ها، تجربه ها و موارد دیگر را در زبان های دنیا بررسی کند. یکی از اصول بنیادین زبان شناسی شناختی و به تبع آن رده شناسی شناختی، مردود دانستن تمایز میان زبان شناسی درزمانی و هم زمانی است. در حقیقت، بی توجهی به تغییراتی که در طول زمان در زبان صورت پذیرفته است، به نادیده گرفتن شواهدی می انجامد که به صورت تاریخی بر درک کاربردهای امروزی یک زبان اثر گذاشته اند. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر بررسی اَشکال بیان رویدادهای حرکتی فعل در زبان فارسی میانه (با تأکید بر آثار فارسی میانه زردشتی) و مقایسه آن با زبان فارسی نو برای پاسخ به این پرسش است که در طول زمان و در ادوار مختلف زبان فارسی، بازنمایی رویداد حرکتی فعل دستخوش چه تغییراتی بوده است. چارچوب نظری پژوهش حاضر، رده شناسی شناختی تالمی (2000) است که بر مبنای آن، زبان ها بسته به آنکه شیوه و مسیر حرکت را در ستاک فعل یا تابع های آن رمزگذاری کنند، به دو رده فعل محور و تابع محور تقسیم می شود. یکی از اجزای اصلی رویداد، حرکت مسیر است. بازنمود این رویداد و اجزای آن در زبان های مختلف به روش های متنوعی انجام می گیرد. هر زبان با استفاده از امکانات و گرایش هایی که دارد، این اجزا را به شیوه ای خاص نشان می دهد. بدین ترتیب فعل های حرکتی انواع مختلفی از اطلاعات مسیر حرکت را بازنمایی می کنند. در این مقاله، افعال حرکتی زبان فارسی میانه و نو از همین دیدگاه بررسی و بر اساس سازوکار شناختی مقایسه شده است. بررسی ها نشان داد که فعل در زبان فارسی میانه برای بازنمایی اطلاعات مسیر از امکان فعل محوری بهره می گرفته، در حالی که زبان فارسی نو این امکان را گسترش داده است و علاوه بر فعل-محوری، از امکان تابع محوری نیز استفاده می کند. می توان این نتیجه را اینگونه تفسیر کرد که با بسط گستره شناختی سخن گویان زبان در طول زمان، زبان از امکانات بیشتری برای بیان مفاهیم استفاده می کند.
صرف مجدّد تک صیغه های دورة میانه در دورة نو (یک تحوّل تاریخی زبان فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی، فرایندی وجود دارد که درآن تک صیغه های دورة میانه دیگر به عنوان صیغة فعل شناخته نمی شوند، بلکه به عنوان عنصری بسیط، نه مشتق، در دستگاه فعلی پذیرفته و دوباره صرف می شوند. دلیل فرایند مذکور این است که با از بین رفتن برخی امکانات فعلی زبان فارسی، مانند شناسه های فعلی، صیغه های مختلفی که با استفاده از آن امکانات ساخته شده اند و هنوز در زبان باقی مانده اند به صورت لغات بسیط و قالبی درمی آیند. زیرا امکاناتی که آن صیغه ها بر آن اساس ساخته شده اند، ناشناخته اند. از سوی دیگر تحت تأثیر قاعدة قیاس نیز صیغه های بی قاعده، به تدریج به سوی قاعده مند شدن پیش می روند. این فرایند تاریخی را می توان در دو سطح مشاهده کرد: 1/ سطح واژگانی ؛ 2/ سطح ساختی. در سطح واژگانی دو تک صیغة سوم شخص مفرد و فعل امر مفرد از مصدر «بودن» در دورة نو ماده پنداشته و مجدداً صرف شده اند: 1/ هست؛ 2/ باش. در سطح ساختی دو ساختمان فعلی به صورت کلی، نه از مصدری خاص، مجدداً صرف شده اند: 1/ صیغة سوم شخص مفرد فعل التزامی (فعل دعا)؛ 2/ فعل تمنایی.
واژه های دخیل عربی در کهن ترین متن های فارسی نو بر اساس دست نویس های مانویِ تورفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نمونه هایی از متغیرات سبکیِ خط مانوی در میان دست نویس های مانویِ تورفان بررسی شده است. برخی واژه ها از زبان عربی در دست نویس های متون فارسی نو به خط مخصوص مانوی به کار رفته و در این مقاله معرفی می شوند. یکی از دست نویس های مانوی همزمان با کهن ترین متونِ به اصطلاح فارسیِ کلاسیک مورد توجه قرار گرفته و بررسی دیگر قطعات همسو با آن، به شناسایی کهن ترین واژگان دخیل عربی حدود 90 واژه در نخستین متون فارسی نو انجامید. همچنین بسیاری از متغیرات سبک شناختیِ چندنویسه در دست نویس های متأخر مانوی و به ویژه برخی از حلقه های مفقودشده در فرآیندِ تحول پلاستیکِ خط مانوی، نیز بازشناسی شده است.
تکوا ژ تصر یفی «ی» و کارکرد آن در گذر تاریخی فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
163 - 179
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی کارکرد پسوند تصر یفی «- ی» در فارسی نو اختصاص دارد. هدف مقاله شناخت مفاهیمی است که در فارسی متقد م با این تکوا ژ کد گذاری شده و تغییراتی که اکنون در آن صورت گرفته است؛ به علاوه علت تغییر و تشخیص عنصر یا عناصر زبانی جایگزین آن را نیز پیگیری می کند. نتیجه مطالعه حاکی از این است که تکوا ژ مورد بررسی در موارد ی که بیانگر دو مقوله دستوری نمود تکرار شونده و وجه شامل وجوه التزامی، شرطی، تمنا یی و خیالی بوده دستخوش تغییر گردیده است. نشانه جایگزین آن در مقوله نمود پیشوند «می» است که علاوه بر بیان نمود ناقص، نقش جدید نمود تکرار شونده را نیز یافته و به خاطر پذیرش نقش دستوری تازه، معین فعل «داشتن» هم برای تقویت نقش اولیه اش دستوری شده است. نشانه جایگزین آن در مقوله وجه نیز صورت انتزاعی وجه التزامی است بدین معنا که کارکرد یک و ند صوری و آوایی به یک مقوله انتزاعی واگذار گردیده است. علت این تغییرات را نیز باید در فرایند دستوری شدگی جستجو کرد چون طی آن، در صورت نمودی، پیشوند «می» علاوه بر حفظ نقش پیشین خود، نقش جدید نیز پذیرفته و دستوری تر شده و در صورت وجه نمایی، یک مقوله دستوری، دستوری تر و انتزاعی تر گشته است.
کارکردهای «را» در برخی گویش های فارسی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار بر آن ایم کارکرد نشانه «را» را در برخی گویش های فارسی خراسان بررسی کنیم. بررسی نقش های این نشانه در گویش های فارسی خراسان نشان داد که سرعت تغییرات در کارکردهای این نشانه در این گویش ها نسبت به فارسی معیار کندتر بوده است؛ برخی نقش های این نشانه در دوره های اول و دوم فارسی نو، همچنان در برخی از این گویش ها کاربرد دارد. این نقش ها که بررسی و تحلیل خواهند شد، عبارت اند از کاربرد «را» به عنوان حرف اضافه «به» همراه با گروه اسمی در نقش مفعول غیرمستقیمِ فعل های پرکاربردی چون «گفتن» و «دادن» و ... که در فارسی معیار امروز به کار نمی رود، کاربرد «را» با فعل هایی مانند «بد آمدن»، «خواب آمدن» و ... که در فارسی امروز با واژه بست ظاهر می شوند، و دیگر کاربرد «را» با گروه اسمی در نقش فاعل/ نهاد به عنوان نشانه ای که به لحاظ نحوی زائد است.
کاربردی شدگی فعل «گفتن» در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
25-44
حوزه های تخصصی:
یکی از فرایندهای تغییر زبانی، کاربردی شدگی است و از جمله محصولات این فرایند، گفتمان نماها هستند. گفتمان نماها عناصر زبانی هستند که کلام را یکپارچه می کنند و به گفتمان اجازه انحراف از مسیر اصلی خود را نمی دهند. هدف این مقاله، بررسی کاربردی شدگی فعل «گفتن» در فارسی نو است. به منظور بررسی دقیق تر، فارسی نو را به دو دوره مجزا تقسیم کرده ایم؛ فارسی نو متقدم (از قرن چهارم تا اواخر هفتم) و فارسی معاصر. در فارسی نو متقدم، فعل «گفتن» در مقام فعل اصلی واژگانی در معناهای «بیان کردن» و «نامیدن» کاربرد داشته است و بیان کننده مفهوم وجهیت استقرایی نیز بوده و در ساخت های غیرشخصی شرکت می کرده است. این جزء زبانی در فارسی معاصر با حفظ نقش های قبلی از رهگذر فرایند کاربردی شدگی به گفتمان نما تبدیل شده است. در این نقش متأخر، فعل «گفتن» به صورت های «می گم» و «بگو» درآمده است و نقش های «شروع گفتمان»، «تغییر موضوع» و «اشاره به اطلاعات جدید در گفتمان» را بر عهده دارد. بسامد وقوع گفتمان نمای «می گم» بیشتر از گفتمان نمای «بگو» است. داده های این پژوهش، مستخرج از کتاب های نگاشته شده به زبان فارسی نو متقدم، اینترنت و فیلم های تلویزیونی است. از آن جا که گفتمان نماها بیشتر در گونه گفتاری یافت می شوند، در فارسی معاصر برای بررسی نقش متأخر گفتمان نمایی «گفتن» فیلم های تلویزیونی برگزیده شدند.
تأثیر سلسله مراتب رده شناختی شخص و شمار در تحول تاریخی ضمیرهای انعکاسی فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
89 - 114
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به بررسی تحول تاریخی ضمایر انعکاسیِ مبتنی بر «خود»، در زبان فارسیِ نو می پردازد. همراهی ضمایر شخصی پی بستی با «خود» در همه قرن های این دوره مشاهده نشده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر بر آن است که از منظر رده شناختی و با بهره گیری از سلسله مرتبه های جهانی نمایه سازی شخص و شمار، به بررسی ترتیب ظهور و چگونگی تحول این ضمایر بپردازد. به این منظور، پیکره ای منتخب از سه متن روایی از هر یک از یازده قرن این دوره تهیه شد و جمله های دربردارنده ضمایر انعکاسی شخصی استخراج گردید. فراوانی رخدادِ شخص ها و شمارهای مختلف این ضمایر و همچنین فراوانی نقش های گوناگون آن ها در هر قرن در جداولی نمایش داده شده است. بر مبنای پیکره مورد بررسی، نخستین نشانه همراهی ضمیر شخصی با «خود» در قرن هشتم هجری اتفاق افتاده است. همچنین بررسی پیکره نشان می دهد که همراهی ضمایر شخصی پی بستی با «خود» چه از منظر ترتیب ظهور و چه فراوانی رخداد دارای اولویت سوم شخص بر اول شخص و اول بر دوم شخص است و در نتیجه جان داری نقشی در این تحول ندارد. همچنین در مشخصه شمار اولویت با شمار مفرد است. افزون بر این، نخستین همراهی ضمایر پی بستی با «خود» در نقش ملکی و پس از آن در سایر تأکیدی ها و سپس انعکاسی بوده است.
مراحل اولیه شکل گیری نشانه نمود کامل در مقطعی از فارسی نو: رهیافتی از اطلس زبانیِ کنونی به اطلس تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش می کند بین نقش دستوری «ب » در کنار فعل زمان گذشته در اطلس کنونی ایرانی غربی نو و اطلس تاریخی فارسی نو ارتباط برقرار کند و رفتار آماریِ این نشانه در متون قدیم را در پرتو رفتار آن در گونه های زبانیِ کنونی تفسیر نماید. در نمونه گیری تاریخیِ پژوهش حاضر، در قرن های چهارم تا هفتم، 22 درصد از افعال زمان گذشته دارای ساختمان ساده (غیرپیشوندی و غیرمرکب) با نمود کامل، پیشوند «ب » داشته اند، ولی در قرن های بعد، این آمار به تدریج افت کرده و نهایتا به صفر رسیده است. از سوی دیگر، در قرن کنونی، سطح بسیار بالایی از دستوری شدگیِ «ب » در همین جایگاه در طیف وسیعی از گونه های زبانی ایرانی دیده می شود. نگارنده این دو پدیده زبانی (رفتار تاریخی «ب » و رفتار کنونی آن) را همسو می داند و معتقد است که روند واحدی از دستوری شدگی «ب » برای نقش نشانه نمود کامل در زبان های ایرانی غربی نو در جریان بوده که در گونه فارسی نوشتاری/ معیار، به دلایلی برون زبانی یا درون زبانی به تدریج متوقف شده و در تعدادی از گونه های ایرانی ادامه یافته و به سطح کنونی رسیده است.
نامه فارسی یهودی دندان اویلیق2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به ترجمه و بررسی نامه ای فارسی یهودی به نام دندان اویلیق2 (با شکل کوتاه DU II) پرداخته شده است. این نامه احتمالا از سده 3 هجری (9 میلادی) است و افزون بر اهمیت درونمایه، برخی ویژگی های زبانی بسیار مهمی دارد که در متون فارسی نوشته شده به خط عربی عموما یافت نمی شود. از جمله این ویژگی ها استفاده از حرف ربط kū و ساخت التزامی کهن (دوره میانه زبان فارسی) است. در مقاله حاضر، این نامه ترجمه و ویژگی های زبانی کهن آن تماما بررسی شده و با ویژگی های متون فارسی کهن (به خط فارسی - عربی) و برخی ترجمه های کهن قرآنی (به ویژه قرآن قدس) سنجیده شده است. ویژگی های مذکور نشان دهنده مرحله تحول زبان از فارسی میانه به فارسی نو (فارسی دری) است. ترجمه این پژوهش تفاوت های بسیاری با ترجمه پیشین به انگلیسی و چینی دارد و این ناشی از تفاوت در درک صرفی و دستوری ما از واژه ها و ساختار متن است.
نقشه معنایی مالک واژه بستی در ساخت اضافی فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به بررسی تحول معنایی واژه بست های ضمیری در ساخت ملکی اسمی فارسی نو، قرن چهارم تا چهاردهم هجری، می پردازد. اگرچه مالکیت از منظر ساختی موردتوجه پژوهش هایی بوده، اما تاکنون تحولات معنایی ساخت ملکی مطالعه نشده است. به این دلیل که مالک واژه بستیِ وابسته اسم تا پیش از فارسی نو مشاهده نمی شود، بررسی تحولات رخ داده در این ساخت برای فهم تحول معنایی مالکیت راهگشا خواهد بود. پیکره ای تاریخی متشکل از پانصد هزار واژه از متون نثر این دوره بررسی و از آن میان 1952 نمونه شامل واژه بست های ضمیری ملکی استخراج شد. برمبنای چارچوب نظری هاینه (1997)، نیکیفوریدو (1991)، کوپچوسکایاتم (2002) و لمان (2002)، 21 رابطه معنایی در ساخت ملکی با مالک واژه بستی معرفی شد و بسامد هر یک در پیکره و به تفکیک قرن ارائه شد. بررسی های درزمانی نشان داد که روابط معنایی در طول فارسی نو توزیع یکسانی نداشته، بلکه مسیری را از روابط عینی تر به انتزاعی تر به نمایش می گذارند. دو رابطه خویشاوندی و اعضای بدن بیشترین بسامد را دارند که در کنار تملک به عنوان معانی بنیادین مالکیت معرفی شده اند. برپایه نقشه گسترش معنایی ساخت اضافی در نیکیفوریدو (1991)، نقشه تحولات معنایی ساخت مذکور با اصلاحاتی ارائه شد. همچنین نشان داده شد که در میان انواع شخص و شمار، «ش» و پس از آن «م» بیشترین بسامد را دارند. یافته های پژوهش نه تنها به فهم اشتقاق معانی مالکیت کمک می کند، بلکه معیارهایی زبان شناختی برای بررسی سبک شناختی و زمان بندی متون فارسی نو ارائه داده است. Heine Nikiforidou Koptjevskaja Tamm Lehmann
برخی ساخت های فعلی دوره میانه در متون گونه فارسی جنوبِ غربیِ (بحثی در معرفی یک گونه از زبان فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی زبانی متون دوره تکوین زبان فارسی (254- 617ق) نشان می دهد در این دوران هنوز زبانی به صورت فارسی معیار شکل نگرفته بود. به همین دلیل در حوزه رواج این زبان، متونی شکل می گیرد که مشحون از عناصر گویشی است. یکی از گونه های زبان فارسی که به دلایلی تاکنون به صورت مستقل به آن پرداخته نشده، گونه جنوب غربی است. در این مقاله که هدف آن آغاز معرفی گونه فارسی جنوب غربی است، با مطالعه بخش هایی از کهن ترین متون بازمانده از این گونه زبانی، به بررسی برخی از ساخت های فعلی بازمانده از دوره میانه در این گونه خواهیم پرداخت: 1. ماده مجهول؛ 2. ماده ماضی جعلی؛ 3. پسوند متعدی ساز -ēn؛ 4. ساخت التزامی؛ 5. پیشوند فعلی by-. برخی از این عناصر که هنوز در گویش های ایرانی زنده هستند در فارسی نو رسمی از میان رفته اند. البته در برخی از این ساخت ها، ویژگی های فعلی دوره میانه بسط یافته و ساخت های فعلی جدیدی شکل گرفته است. پس از بررسی موارد مذکور روشن می شود که گونه فارسی جنوب غربی احتمالا به دلیل نزدیکی با حوزه رواج فارسی میانه، بسیاری از ویژگی های فعلی این دوره را در بازه زمانی 254ق (آغاز دوره نو) تا حمله مغول، در خود حفظ کرده است.
بلخیان در کلیله ودمنه: نگاهی به داستانی در باب باز جست کار دمنه و تاملی در انتساب این باب به ابن مقفع
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۸)
127 - 139
حوزه های تخصصی:
در این مقاله از منظر فقه اللغه ایرانی، داستان مرزبان، همسر و بازدارش در باب بازجست کار دمنه از کتاب کلیله و دمنه بررسی شده است. سپس با توجه به اطلاعاتی که از دانش زبانشناسی ابن مقفع در دست است انتساب ساخته و پرداخته بودن این داستان و نیز باب مذکور به ابن مقفع به تیغ نقد سپرده شده است. با توجه به شواهدی که در متن مقاله ارائه می شوند انتساب این باب به ابن مقفع درست به نظر نمی رسد.
نوشتگان (۲): ۵. گنیزۀ افغانستان و یک نامۀ کهنِ آن
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۰۱)
141 - 155
حوزه های تخصصی:
در این شماره از «نوشتگان»، گنیزه افغانستان، یکی از مهم ترین مجموعه هایِ متونِ فارسی-یهودی، به اجمال معرّفی شده است. در ادامه، به یکی از نامه هایِ متقدّمِ این مجموعه، احتمالاً از سده پنجمِ هجری، پرداخته و، ضمنِ اشاره به یک دو ویژگیِ آن، متنِ حرف نوشته و ترجمه آن را به نقل از حییم (Haim, 2012) پیش نهاده ایم. در پایان، فهرستی از واژه ها و عباراتِ متن افزوده شده است.
فارسی میانه یا نو؟ ردیابی یک ساخت فارسی میانه در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های بیان رابطه اختصاص یا مالکیت در فارسی میانه «آن + نشانه اضافه + [دارنده] + [داشته]» است که به نظر محقّقان به فارسی نو نرسیده است. در این نوشته، دو شاهد از یک نامه فارسی یهودی متقدّم به دست داده شده است که نشان می دهد این ساخت در پس از دوره فارسی میانه نیز همچنان زنده بوده است. ضمن اشاره به بازماندن این ساخت در شیرازی قدیم، به احتمال به حوزه کاربرد آن نیز اشاره کرده ایم. ضمناً، مرتبط با نمونه منقول در بحث ساخت مالکیت، شواهدی از کاربرد «که» در معنای «هر گاه؛ اگر» در فارسی نو و زبان های دیگر نیز نقل شده است که علی رغم برخی نوشته های پیشین، نشان می دهد که این عنصر نیز پس از فارسی میانه بر جای مانده است.