فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نعره طوفان داستان ماهیگیری به نام طوفان است که در روستا به همراه همسرش مرجان زندگی آرامی دارد. همزمان با تولد فرزندشان یک گروه فیلمسازی به روستا وارد می شود، و در این میان شعله ستاره فیلم به طوفان علاقه مند می شود. شعله نمونه کاملی از زن افسونگر مدرن است، و اخلاقیات وی در تضاد با مرجان به مثابه تجسم زن سنتی خانگی قرار می گیرد. پژوهش حاضر می کوشد با وام گیری از بحث اندریاس هویسن، نظریه پرداز ادبی معاصر، فیلم نعره طوفان را از منظر ارتباط میان زنانگی و تکنولوژی مورد بازخوانی قرار دهد. هویسن معتقد است در دوران مدرن به تدریج با نمایان شدن جنبه های ویرانگر تکنولوژی به آن ویژگی های زنانه اعطا شد و ایده همسان انگاری زنانگی و تکنولوژی پدید آمد. با وام گیری از دیدگاه هویسن این بحث مطرح می شود که در فیلم شخصیت شعله به عنوان زن افسونگر را می توان به مثابه تجسد تکنولوژی سینما نیز در نظر گرفت. از این رو این اثر را می توان بازتاب دهنده گسست های اجتماعی در مواجهه با مظاهر مدرنیته، زن افسونگر و تکنولوژی سینما در نظر گرفت. در فیلم هراس های جامعه سنتی از کارکردهای غیراخلاقی تکنولوژی سینما، با هراس مردانه از نیروی خانمان برانداز زن افسونگر و تواناییش در ویران کردن نظم اجتماعی در پیوند قرار می گیرد.
واکاوی مضامین پنهان مجالس بزم در دیوارنگاره های کوچک تالار مرکزی کاخ چهلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
143 - 155
حوزههای تخصصی:
کاخ چهلستون به عنوان بزرگترین کاخ در مجموعه ی دولت خانه اصفهان صفوی بود. این کاخ به پذیرایی های رسمی از سفرا و برگزاری جشن ها اختصاص داشت. در تالار مرکزی آن، مجموعه ای از نقاشی های کوچک در بخش بالای ازاره ها وجود دارد که غالباً به عنوان مجالس بزم توصیف می شوند. این توصیفِ درست اما کلی ، موجب شده امکانات گفتمانی ای که در نحوه ی به تصویر کشیدن مفهوم بزم وجود دارد، از نظرها دور بماند. بررسی نقاشی های مذکور به روش توصیفی-تحلیلی، نشان می دهد که آنها تأکید ویژه ای بر نمایش ظروفِ متعدد می نوشی دارند و مجموعه ای از غیاب ها ، همچون معماری، طبیعت زیسته، اسباب موسیقی، نوازندگان و رقاصان، نمایش تأکید مذکور را تقویت نموده اند. مطالعه ی چگونگی و چرایی این موضوع ذیل گفتمان سیاسی صفویان در همان دوران، روشن می سازد که این نقاشی ها فراتر از نمایش بزم درباری عمل کرده اند. تنگ ها، صراحی ها، ساغرها، پیاله ها، قدح ها و سایر ظروف، نه فقط نمایش مصرف باده، که در خوانشی عمیق تر، بازنمایی خود مفهوم مصرف هستند. آنها رابطه ای از مصرف و بدن را به نمایش می گذارند که در همان دوران، در گفتمان سیاسی-اقتصادی صفویان ذیل انحصارطلبی شاه و طبقه ی دربار، منابع اقتصادی را به سوی مصرف فردی(در مقابل مصرف تولیدی)، سوق داد. مقاله ی حاضر به شرح رابطه ی این تصاویر و گفتمان معاصرشان می پردازد.
نگاره ناصرالدین شاه و رجال، گفتمانی از جدالی پنهان در ساختار دربار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره آبرنگی ناصرالدین شاه و دو تن از رجال، یکی از آثار درباری عصر ناصری است که توسط محمدحسن افشار، یکی از نقاشان دربار و به حمایت یک حامی ناشناس درباری پدید آمده و در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به عنوان یک گفتمان به آن پرداخته شده است. در این گفتمان، نقاش در ترکیبی قرینه در بی قرینه، میرزا آقاخان نوریِ صدراعظم را در میان نگاره و ناصرالدین شاه را در سمت چپ آن جای داده و به این ترتیب با توجه به الگوهای پیشینی نقاشی ایرانی که مصدر قدرت را همواره در مرکز تصویر نمایش می داده اند، بر اساس دانش زمینه ای خویش از دربار، به فرآیند غیرطبیعی سازی دست یازیده، از منازعه ای پنهان در مناسبات قدرت میان شاه و صدراعظم پرده برداشته است. مقاله حاضر با پرسش از چیستیِ ایدئولوژی هژمونیک و مسلط، نیز اینکه آیا نظم های تأثیرگذار بر این «گفتمان»، در جهت تثبیت، تضعیف و یا تغییر ایدئولوژی و قدرت هژمونیک گام برداشته اند، بر این دستاورد است که در این منازعه بر خلاف لایه معنایی نخست که صدراعظم را چونان مصدر قدرت نمایش داده، درسطوح زیرین معنایی، ایدئولوژی مسلط، همچنان بر قدرت مطلقه شاه اما به شکلی نوین، با آمیزه ای از نظم های گفتمانی تجددخواهانه، اندیشه باستان گرایانه فرّه مندی و بهره وری از مذهب استوار است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی است و از منظر روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی سامان یافته، داده های آن نیز از منابع کتابخانه ای و دیجیتالی جمع آوری گردیده اند.
کاربست طراحی احساس گرا در محصولات با تاکید بر درک کیفی کاربران: مطالعه موردی آسیاب خانگی زعفران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
37 - 44
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز رویکرد طراحی احساس گرا با پاسخ به نیازهای حسی و عاطفی کاربران در طراحی محصولات خانگی، از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی آسیاب های خانگی زعفران درصدد یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا با ترکیب شاخصه های حسی نظیر آرزو، علاقه، فریبندگی، خوشایندی و لذت بخشی می توان تجربه ارزشمندی را برای کاربران خلق کرد. این پژوهش از نظر هدف، یک مطالعه کاربردی است که در سه گام اصلی با تلفیق دو روش کیفی و کمی و از نوع توصیفی- همبستگی، نیازهای حسی مختلفی را از طریق ابزار مشاهده، مصاحبه های نردبانی و پرسشنامه استخراج کرده و به ارزیابی آنها با استفاده از روش Pr-EMO می پردازد و از نظر روش گردآوری داده ها، در دسته مطالعات میدانی قرار می گیرد. جامعه آماری به صورت هدفمند از بین افرادی انتخاب شده است که به آشپزی علاقه زیادی داشته و از زعفران بیشتری در غذاهایشان استفاده می کنند. نتایج پژوهش پیش رو نشان دهنده ی آن است که با تمرکز بر نیازهای حسی کاربران و ترکیب این احساسات با یکدیگر، نه تنها می توان شخصیت منحصر به فردی را برای محصول خلق کرد بلکه می توان تجربه ای غنی، مطلوب و بادوام تری را برای کاربران رقم زد.
تحلیل انواع گونه های هنجار گریزی در برخی از نقاشی های مدرن بر اساس الگوی لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
123 - 133
حوزههای تخصصی:
هنجار گریزی به عنوان یکی از شگردهای بیانی و روش برجسته سازی در دنیای ادب و هنر به معنای خروج از معیار عادی و آشناست که در پی آن، مخاطب در مواجهه با اثر به درنگ واداشته می شود و معنا به تأخیر می افتد. جایگاه، نقش و اهمیت هنجار گریزی در متون ادبی و هنری به حدی است که منتقدان به بررسی آن از زوایای مختلف پرداخته اند و در این زمنیه نظریات و الگوهایی نیز ارائه نموده اند که به نظر می رسد لیچ توانسته الگویی نسبتاً جامع ارائه نماید. ازاین رو، با توجه به خصلت آشنازدا و مبهم نقاشی مدرن، هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل انواع گونه های هنجار گریزی در برخی از نقاشی های مدرن بر اساس الگوی لیچ است. پرسش مطرح شده این است که کدام یک از روش های هنجار گریزی موردنظر لیچ در نقاشی های مدرن قابل شناسایی است؟ روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی است و اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه اینکه از آنجاکه یکی از خصلت های اصلی هنر و بخصوص نقاشی مدرن، آشنایی زدایی و برجسته سازی در زمینه فرم و محتوی است؛ در برخی از نقاشی های مدرن با انواع هنجار گریزی های موردنظر لیچ یعنی آوایی (استفاده از عناصر بومی)، نوشتاری (برهم زدن ساختار اشکال)، نحوی (جابجایی اشکال از جای اصلی و واقعی شان) و معنایی (تغییر معنای آشنا) روبرو می شویم.
تحلیل اسطوره ی (شاه لیر) با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران (مطالعه موردی: تئاتر ملی لندن 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
71 - 83
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها دارای نمادها و نشانه هایی هستند که باعث باورپذیری اعتقادات و آیین ها در بین اقوام مختلف، در دوران های مختلف گردیده اند. نمادهای اسطوره ای به صورت داستان، هنر و فرهنگ در زندگی اجتماعی نمود پیدا می کنند و بیانگر دیدگاه های روان شناسانه در جامعه می گردند. از نظر ژیلبر دوران، اسطوره همانا نظامی است پویا از نمادها، کهن الگوها و نظامی که با تحریک محرکه هایی تلاش دارد که از طریق کهن الگوها و نمادها در اوج خود به روایت منتهی شود. تئاتر به عنوان رسانه ای مهم؛ قدرت اسطوره سازی را با ابزاری نظیر نقش و بازی بازیگران، صحنه و لباس و گریم به نمایش می گذارد. نمایشنامه ی شاه لیر یکی از شاهکارهای ادبی است که در این پژوهش اجرای نمایشنامه ی شاه لیر(2018 میلادی) با رویکرد اسطوره شناسی دوران، مورد نقد قرار می گیرد. هدف این پژوهش کنکاش در استخراج کهن الگوی غالب در وجود شخصیت شاه است و به دنبال یافتن جواب این سؤال است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر کدامند و چگونه می توان از طریق اسطوره سنجی ارتباط معنی داری را با مضمون اسطوره دریافت؟ این پژوهش از نظر ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها به روش اسنادی و مشاهده ی نمایشنامه صورت گرفته است. نتایج به دست آمده نشانگر آن است که عناصر نمادین در خلق شخصیت شاه لیر در نمونه ی آماری و با در نظر گرفتن اسطوره سنجی دوران، دارای دلالت های صریح و ضمنی مشهودی است که باعث ایجاد ارتباط بیشتر شخصیت با مخاطب خود شده است.
قدرت نگاه خیره: سینما به مثابه ساز و کار نظارتی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
77 - 92
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل آپاراتوس سینمایی به مثابه یک تکنولوژی نظارتی پرداخته و نقش آن در شکل دهی، بازتولید و نقد مناسبات قدرت در جوامع مدرن را مورد بررسی قرار میدهد. این مطالعه با الهام از نظریات میشل فوکو، به ویژه مفهوم «سراسربین» و به روش ساختارشکنانه وی انجام گرفته است و بدین ترتیب، ماهیت نظارتیِ ساختار زیبایی شناختیِ کلاسیک سینما را از مسیر بررسی جایگاه دوربین، تکنیک های تدوین، روابط تماشاگر-پرده و تهیه کننده-تماشاگر، افشا می کند. یافته های تحقیق نشان می دهند که سینما از ابتدا با الگوهای نظارتی مدرن همسو بوده و با ایجاد لذت بصری و ارضای میل نظارتی مخاطب، نظارت را از یک امر تهدیدآمیز به تجربه ای لذت بخش تبدیل کرده است. اما از سوی دیگر، سینمای آگاه به ماهیت نظارتی سینما، تحت عنوان سینمای نظارت، با بهره گیری از ساختار نظارتی سینما، به نقد ابعاد مختلف نظارت در جوامع خود می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که سینما و فناوری های نظارتی مدرن رابطه ای تعاملی دارند؛ به طوری که زبان سینمایی الهام بخش طراحی تکنولوژی های نظارتی شده و هم زمان پیشرفت این فناوری ها بر شکل گیری ژانرهای جدید و بازنمایی پیچیده تر نظارت در سینما تأثیر گذاشته است. تحلیل های ارائه شده، علاوه بر تبیین پیوند سینما با نظارت، نشان دهنده اهمیت تجربه گسترده سینمایی توسط توده ها، در سیطره و پذیرش نظارت در جوامع مدرن است. از طرف دیگر، به توانایی بالقوه سینما در نقد و افشای پیامدهای اجتماعی، روان شناختی و سیاسی نظارت، پرداخته شده است. در پایان، پیشنهاد می شود مطالعات آینده به بررسی سینمای ایران در ارتباط با الگوهای نظارتی رایج در این جامعه بپردازند.
معنای مفهوم تجدد در ادبیات نمایشی میرزافتحعلی آخوندزاده بر مبنای نظریه «تاریخ مفهوم» راینهارت کوزلک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
41 - 17
حوزههای تخصصی:
تاریخ مفهوم دانشی است که چگونگی تغییر و تحول معنای مفهوم یا مفاهیم بنیادین را در تاریخ تبیین می نماید و تاریخ را به واسطه مفاهیم روایت می کند. مفاهیم بنیادین مفاهیم فراگیری هستند که از یک سو موجب تغییراتی گسترده در جامعه می شوند و از سویی دیگر سرنوشت تاریخی یک ملت را نشان می دهند. از نظر راینهارت کوزلک تاریخ مفهوم دانشی بینارشته ای است که از تاریخ اجتماعی، زبان شناسی تاریخی و معناشناسی تاریخی بهره می برد و چارچوب نظری و روش شناسی خود را بر اساس رویکرد «تاریخی- انتقادی»، «اصل درزمانی و همزمانی»، «معناشناسی» و «همگرایی مفهوم و تاریخ» صورت بندی می کند. بر این اساس، مفاهیم به مثابه نیروهای آشکارکننده اندیشه ها، ساختار های اجتماعی و ایدئولوژیک عمل می کنند؛ و چون شأنی تاریخی دارند و در تاریخ رخ می دهند پس در نسبت با مقومات تاریخ هر کشور و ملتی می توانند معنا و کارکرد متفاوتی داشته باشند. با اتکا به نظریه تاریخ مفهوم، در این مقاله مفهوم تجدد، که شأنی بنیادین دارد، در ادبیات نمایشی مورد تأمل و بررسی قرار خواهد گرفت؛ این مفهوم شأنی بنیادین دارد زیرا با ورود به ایران _در دوره فتحعلی شاه قاجار_ موجب دگرگونی های اساسی در ساختار سیاسی و اجتماعی شد و پدیدارهای نوین و گوناگونی را پدید آورد که دلالت بر چگونگی رخدادگی و معنای تجدد در ایران داشتند. برای تبیین معنای این مفهوم بنیادین در آغازگاه تاریخ ادبیات نمایشی ایران، به تحلیل و بررسی انتقادی نمایشنامه های و آثار میرزافتحعلی آخوندزاده پرداخته خواهد شد؛ بدین شیوه که ابتدا معنا و مصادیق تجدد در آثار نمایشی او، بنا به اصل درزمانی، تفسیر و تعریف می شود و سپس، بنا به مقتضیات تاریخ مفهوم و وجود تعاریف متفاوت و متشابه تجدد در میدان اجتماعی زمانه آخوندزاده، تجدد در ادبیات نمایشی آخوندزاده با تعریف تجدد در اندیشه امیرکبیر، ناصرالدین شاه، ملکم خان و حاج سیاح بر پایه اصل همزمانی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و سرانجام معناشناسی مفهوم تجدد بر اساس نظریه تاریخ مفهوم صورت بندی خواهد شد. ضرورت چنین پژوهشی این است که تجدد به عنوان هستی ادبیات نمایشی، موضوع اصلی نمایشنامه های آخوندزاده بود و از همین رو باید دانست که چنین مفهوم بنیادینی، به صورت انضمامی و به دور از تعاریف لغتنامه ای و صورت بندی های از پیش تعیین شده، چه معنایی در سرآغاز تاریخ ادبیات نمایشی ایران داشته و چگونه در بخشی از تاریخ ایران بازنمایی شده و مصداق یافته است.
کارکرد کنشی (عملی) محصولات در فرآیندهای طراحی صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
103 - 113
حوزههای تخصصی:
تا چند دهه قبل، دانش «طراحی صنعتی»، بخش اساسی هر فرآیند تولیدی محسوب می شد که تنها، هدف تولید محصول برای برآوردن نیازهای پایه ای استفاده کنندگان نهایی را دنبال می کرد، اما امروزه تنها برآورد نیاز کافی نیست، بلکه روش برآورد نیاز، کیفیت آن و خواسته های تمامی عاملین مرتبط با محصول ِطراحی شده، نیز اهمیت ویژه ای یافته و درنتیجه، اساس این دانش به سمت ارزش های سه گانه کارکردی (کنشی، زیبایی شناختی و نمادین) کشیده شده است که هدف آن ها ایجاد رابطه ای پایدار میان محصولات و استفاده کنندگان است؛ این مهم در «کارکرد کنشی» زمانی صورت خواهد پذیرفت که فرم مناسبی برای چگونگی تحقق آن با همه جوانب و ظرایف وجود داشته باشد. از سوی دیگر طراحی صنعتی فرآیندهای متعدی را شامل می شود که به طور عام می توان به فرآیندهای مرتبط با «طراحی-ساختن» و فرآیندهای مرتبط با «استفاده» (استفاده، تعمیر و نگهداری، نگهداری و نوسازی) اشاره کرد که به ترتیب در حوزه توانایی و اقدام «عاملینِ طراح - سازنده» و «عاملینِ استفاده کننده» هستند و ازآنجاکه «کنش استفاده از مصنوع» در مقایسه با «کنش طراحی و ساخت» آن، نقش اصلی تری در تعیین نوع فنی مصنوع دارد و استفاده کنندگان با اطلاق کارکردهای خاص به یک شئ، آن را به یک مصنوع خاص تبدیل می کنند؛ بنابراین در فرآیندهای طراحی صنعتی پیش بینی و تمهید روابط شکل گرفته میان مصنوعات فنی طراحی شده و استفاده کنندگان، الویّت پیدا می کند. پژوهش نظری حاضر، هدف واکاوی در کارکرد کنشی محصولاتِ طراحی صنعتی در فرآیندهای ساخت، تولید و استفاده را در دستور کار قرار داده و با روشی توصیفی- تحلیلی به تشریح آن در سه گونه «کارکردهای مأخوذ از طراحی»، «ناظر به موقعیت» و «ناظر به کاربرد» پرداخته است.
تاثیر موقعیت ستارگان بر نگاره های انسانی در دو نسخه صور الکواکب قرن نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
125 - 143
حوزههای تخصصی:
«صورالکواکب الثابته» اثر صوفی رازی جزو کتب آموزشی نجوم قدیم است. این کتاب یک راهنمای مصور شناخت آسمان است که توضیحات جامعی درباره مختصات و ویژگی های نجومی اجرام سماوی دارد. در صورالکواکب برای هر یک از صورت های فلکی دو تصویر قرینه دیده می شود که یکی مربوط به آسمان و دیگری مربوط به کره آسمانی است. از میان 48 صورتِ فلکی مندرج در صورالکواکب، چهارده نگاره با پیکره انسان مرتبط است که از نظر ساختار در دو دسته انسانی (شامل یازده صورت) و موجودات پنداری انسان نما (شامل سه صورت) قرار می گیرد. با توجه به ویژگی های تصویرسازی کتاب مذکور، می توان نگاره های آن را به عنوان نمادی از نگارگری دوره های گوناگون مورد مطالعه قرار داد. پژوهش حاضر با هدف روشن نمودن میزان و نحوه تاثیرپذیری طرح و نقش پیکره های آسمانی در دو نسخه از صورالکواکب قرن نهم هجری از موقعیت سماوی اجرام و ستارگان انجام شده است. نگارندگان در پاسخ به این سوال که "نگارگران صورالکواکب در قرن نهم هجری با هدف رعایت ضوابط نجومی و موقعیت ستارگان، چه تغییراتی در پیکره نگاره های انسانی ایجاد کرده اند؟" به آن دسته از تفاوت های ترسیمی در پیکرنگاری و جامه آرایی پرداخته اند که منشا علمی-نجومی دارد. آن مواردی که نگارگران بر اساس ملاحظات نجومی(برای ثبت موقعیت دقیق ستارگان)، ناچار به اعمال تغییراتی در حالت متعارف پیکره ها بوده اند به طوری که جز با دلایل نجومی توجیه پذیر نیست. و یا به واسطه شکل پیکره آدمی، مجبور به جابه جایی های جزیی در موقعیت ستارگان شده اند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای به تجزیه وتحلیل کیفی چهارده نگاره انسانی و نیمه انسانی در دو نسخه صورالکواکب متعلق به قرن نهم هجری محفوظ در کتابخانه های ملی فرانسه و کنگره آمریکا پرداخته است. نگاره های مربوطه در مقایسه با اصول و قواعد پیکرنگاری رایج در قرن نهم هجری و نیز مطابقت با نقشه آسمان مورد واکاوی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نگارگران صورالکواکب در قرن نهم هجری توانسته اند در زمینه رعایت وجه زیبایی در کنار حفظ ضوابط نجومی به نوعی از توازن دست پیدا کنند. این نوآوری با اعمال اندک تغییراتی در سنن رایج تصویرسازی صورالکواکب، ازجمله جابه جایی علائم و نشانه های ستارگان بر روی پیکره ها و تغییر در شکل لباس ها و ابزار جانبی آنها انجام شده است.
بررسی نگاره مرد سوار بر پرنده در نسخه خطی دقایق الحقایق نصیرالدین محمد معزم هیکلی با رویکرد آیکونولوژی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
95 - 111
حوزههای تخصصی:
کتاب دقایق الحقایق؛ یکی از نسخه های خطی مصور در باب علوم غریبه است که در آناتولی در سال 671 و 672 قمری به خط مؤلف و با 51 نقاشی از کاتب نسخه تصویرگری شده است. تلفیق علوم لیمیا، هیمیا، سیمیا و احکام نجوم در شکل گیری این کتاب تأثیر داشته است. تصاویر این نسخه ارزش زیادی دارند چراکه اطلاعات گسترده ای از اعتقادات مشایخ مسلمان آسیای صغیر، در دوره سلجوقی در اختیار ما قرار می دهد. هدف از این پژوهش بررسی مفهوم نگاره مردی سوار بر پرنده در نسخه دقایق الحقایق بر اساس رویکرد آیکونولوژوی پانوفسکی است. آیکونولوژی دارای سه مرحله اساسی است که می تواند لایه های معنایی ظاهری و پنهان نقوش را برای ما آشکار کند. سؤال هایی که در این زمینه مطرح می شوند: 1. تصویر مردی سوار بر پرنده در این کتاب بر اساس رویکرد آیکونولوژی بر پایه چه اعتقاداتی شکل گرفته است و 2. آیا این اعتقادات منشایی ایرانی دارد؟ ریشه اصلی تصویر مردی سوار بر پرنده بر اساس رویکرد آیکونولوژی را در کجا می توان یافت؟ اهمیت و ضرورت بررسی تصاویر این نسخه آشنایی با اعتقادات پیشینیان و تصویرگری علوم غریبه در قرن هفتم است. برای پاسخ به این سؤال از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و گردآوری کتابخانه ای استفاده شده است. پس از توصیف نقش مرد سوار بر پرنده و مطالعه متن کتاب، مصادیق تصویری در سایر نسخه ها گردآوری شده است تا به کمک آن ها بتوان علت استفاده از چنین مضمونی را دریافت و ریشه های پنهان تصویری مرد سوار بر پرنده را تفسیر کرد. مهم ترین نتیجه پژوهش علت استفاده از چنین نقش مایه ای را مرتبط با مفاهیم کیهان شناختی هند می داند. این نقاشی احتمالاً باید از غاز مرکب برهما -خدای سیاره مشتری- الهام گرفته باشد و یا از گارودا، مرکب ویشنو که با سیاره عطارد در ارتباط است.
انیمیشن مستقل و متریالیستی به مثابه تروما، مطالعه موردی آثار رابرت بریر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی دهه های اخیر مسئله روان زخم و نحوه بیان و بازنمایی تجربه تروماتیک با استفاده از تمهیدات ساختاری و تصویری ویژه، مسئله ای مهم در مطالعات حافظه و سینما شمرده می شود. در این راستا، فیلم آوانگارد و کشف قابلیت ها، نوآوری ها و فرم فلاشبک وار این گونه از فیلم سازی، مبحثی جالب توجه هست که در اغلب این قبیل مطالعات بدان پرداخته شده است. ازاین رو این پژوهش برآن است تا با شناخت و معرفی آثار آوانگارد و تأثیرات آن ها بر آثار پس از خود، قابلیت های بالقوه موجود در فیلم و انیمیشن ساختارگرا، ارتباط و مشابهت آن با حافظه آسیب دیده و چگونگی خلق تجربه اداراکانه جدید را مورد کنکاش قرار دهد. در این راستا ابتدا با تکیه بر دیدگاه روانشناسان و نظریه پردازان حوزه تروما مانند کریس بروین و کتی کاروت، مشخصه های این حافظه غیریکپارچه، تکه تکه و پنهان، تعیین گردد. پس از آن در ارتباط بین فلاش بک ذهنی و فلاش بک فیلمی در مباحث مورین توریم و با استفاده از نظریات برخی از نظریه پردازان فیلم آوانگارد چون پ.آدامز سیتنی و پیترگیدال، به بررسی شاخصه های فیلم متریالیستی و ساختارهای مشابه آن با این حافظه آسیب دیده می پردازیم. در پایان پژوهش نیز تلاش می شود تا مشابهت مشخصه های تصاویر ذهنی برآمده از رویداد و فضای تروماتیک با ویژگی های فلاشبک وار فیلم های آوانگارد و متریالیستی رابرت بریر به تفصیل بیان گردد.
چگونگی کاربست عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرصه نگارگری هنرمندانی مرزهای مرسوم نگارگری را درنوردیده و معیارهای جدیدی را رقم زده اند، ازجمله محمد سیاه قلم است. مسئله ی این پژوهش چگونگی کاربست عناصر تصویری و بصری همچنین طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم است. تمایز این پژوهش با پژوهش های پیشین در پرداختن به عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم برای نمایش هم زمان دو مفهوم زشتی و زیبایی است. پرداختن به جنبه های مغفول مانده در دیونگاره های سیاه قلم، هم و همچنین تحلیل چگونگی بازتاب مظاهر زشتی در آن با تأکید بر دیونگاره محمد سیاه قلم از اهداف این پژوهش است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش، منابع کتابخانه ای و اسنادی به گردآوری مطالب پرداخته است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کیفی از طریق تحلیل اطلاعات با استفاده از کتب، مقالات، تحقیقات و پژوهش های مرتبط با موضوع دیونگاره های محمد سیاه قلم (در اینجا با تمرکز بر عناصر تصویری و بصری و طراحی) مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دیونگاره های سیاه قلم عناصرى از طنز، بازى، سرگرمى و نشاط در عین عجایب نمایی در آن وجود دارد. وی برای ترسیم زشتی و زیبایی از دریچه ی تمرکز بر عناصر بصری و طراحی در دیونگاره ها استفاده کرده است که دسته بندی و تفکیک آن ها ازجمله دستاوردهای این پژوهش است.
تبارشناسی گل سوسن (زنبق) در گل و مرغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
135 - 146
حوزههای تخصصی:
گل سوسن(شوشن) از گیاهان شوش خوزستان با ایزدان ایلامی، پیوند مذهبی خورده است و وجهی نمادین در فرهنگ و هنر ایران باستان دارد. هدف، تبارشناسی گل سوسن و پیوند آن با ایزدان در هنر ایران باستان و استحاله آن در دوره اسلامی است. از این رو نسبت گل سوسن آسمانی با الهه آناهیتا چیست و استحاله آن به اسلیمی در دوره اسلامی چگونه نمود یافته است؟ جایگاه آن در گل و مرغ صفوی تا قاجار چیست؟ روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و الکترونیکی است. یافته ها نشان دارد گل سوسن با دو امشاسبند هورتات و امرتات در متون پیش از اسلام شناخته شده که به همراهی الهه آناهیتا، نگهبانان گیاه و آب برروی زمین اند. در هنر ایران باستان، سوسن در کنار نیلوفر با اهورامزدا، تثلیث مقدس ایرانیان را تشکیل داده و با حضور در دیوارنگاره های پلکان کاخ آپادانا بر وجه مذهبی خویش صحه گذارده اند. در دوره اسلامی، هنرمندان نقش انتزاعی سوسن را در قالب اسلیمی یا آرابسک در اماکن مذهبی تثبیت کردند. از دوره صفوی به بعد که نقاشی ایرانی به طبیعت گرایی متمایل شد، هنرمندان ضمن بهره بردن از نقاشی غربی، آن را به صورت واقع گرایانه نه تنها در نقاشی دیواری و مرقعات بلکه در بافت پارچه ها به کاربردند.
اسطوره شناسی تمثیلی آرایه های کاخ چهلستون اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 104
حوزههای تخصصی:
در هنر ایرانی-اسلامی آرایه ها عناصری مازاد بر اصل اثر نیستند و نه تنها مایه ی تکمیل هنر بلکه مایه ی تشکیل هنر هستند چرا که در هنر ایرانی-اسلامی زیبنده بودن از همان ابتدا با ساختن همراه بوده است. از این راه هدف این مقاله تبیین بن مایه های آرایه های هنر ایرانی-اسلامی در جهت فهم نقش این آرایه ها در تشکیل این هنر قرار گرفت و پیکره ی مطالعاتی آن کاخ چهلستون اصفهان، چه این کاخ در یکی از دوره های طلایی هنر ایرانی-اسلامی یعنی دوره ی صفویه بنا شده است. روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز روش تحقیق این نوشتار قرار گرفت، چرا که آرایه های دوره ی صفوی اغلب نقش مایه های اسطوره ای، نمادین و تمثیلی هستند و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر روشی مناسب جهت تحلیل آثار تمثیلی است؛ کروزر بر آن است که در یک اثر تمثیلی رابطه ی میان صورت و معنا مبتنی بر تمثیل است و از این راه صورت اثر یا نمادی از معنا می شود یا از طریق روایتی اسطوره ای به معنا ارجاع می دهد. این مقاله در نهایت از اسطوره شناسی تمثیلی آرایه های کاخ چهلستون به این نتیجه رسید که معنای پس پشت آرایه های کاخ چهل ستون فرهمندی دقیق تر فرهمندی مورد نیاز برای شهریاری یا به اصطلاح فره ی کیانی است دال بر این که بنیان چنان کاخی تنها از چنین شهریاری ساخته است.
تحلیل سیرت فریدون و تجلی آن در نگاره «فریدون برای آزمودن خصایل پسران به هیأت اژدها در می آید» با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسانه- میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرچا الیاده وقایع باستانی را با اندیشه های تمدن های دیرین مرتبط دانسته، به آن ها ماهیتی دینی می بخشد. این مقاله در تلاش است با رویکرد پدیدار شناسانه دینی ازنظر الیاده به شخصیت اسطوره ای فریدون در شاهنامه و بازتاب آن در نگاره فریدون برای آزمودن پسرانش به هیئت اژدها درمی آید بپردازد. توجه به سیرت فریدون و سایر شخصیت ها در داستان و تجلی آن در نگاره بر اساس وجه انسان آیینیِ جهان باستان، منظور اصلی این مقاله است. در این زمینه سؤال هایی مطرح می شوند مبنی بر اینکه چگونه دگردیسی فریدون به اژدها برای آزمودن خصایل پسران به فرهنگ دینی و اسطوره ای ارتباط می یابد و ارتباط پدیدارشناسانه دینی با عناصر انسانی و غیر انسانی نگاره چگونه تعریف می شود. روش پژوهش حاضر تحلیلی- توصیفی و منابع آن از نوع کتابخانه ای است. نتایج نوشتار نشان می دهد که به طورکلی سیرت فریدون، ماجرای آزمودن خصایل پسران و قدرت دگردیسی او همه در ارتباط با نیروهای ماورایی شکل می گیرد و نقاش با استفاده از عناصر نمادینی چون اژدها، غُرم، موجود وهمی و اسب، در تجسم بخشیدن فضای اسطوره ای داستان کوشیده است.
جابجایی قدرت در میان شخصیت های نمایشنامه های شکسپیر: راهبردی برای دراماتورژی در چهارچوب دیدگاه راسل؛ مطالعه موردی شاه لیر، جولیوس سزار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم قدرت و قدرت خواهی در نظر بسیاری از اندیشمندان بزرگ حوزه های علوم اجتماعی و سیاسی همچون برتراند راسل، میشل فوکو و برخی دیگر که مورد بررسی این پژوهش نیستند، جایگاه ویژه ای داشته و همواره چرخه انتقال قدرت مورد تحلیل و بررسی بوده است. معمولاً این انتقال قدرت از طریق اشکال مختلفی صورت می پذیرد؛ به عنوان مثال «انقلاب»، «کودتا»، «انتخابات» و «مرگ پادشاهان» نمونه هایی از الگوها و دلایل انتقال قدرت هستند. از طرفی امروزه یکی از موضوعات رایج در آثار نمایشی، استفاده از عنصر قدرت در دراماتورژی و کارگردانی است که به ویژه در تراژدی های شکسپیر به وفور قابل اجرا است. در این پژوهش به بررسی عناصر قدرت در سه تراژدی شکسپیر یعنی شاه لیر، مکبث و جولیوس سزار و تطبیق آن ها با نظریات برتراند راسل در باب «قدرت» و مفهوم «انتقال قدرت» پرداخته شده است. پس از تبیین ملاحظات نظری، بازتاب این رخدادهای سیاسی و اجتماعی را در دراماتورژیِ شخصیت های این آثار بر اساس نمونه های اجرایی مورد بررسی قرار داده ایم؛ تا نشان دهیم چگونه می توان از قدرت به عنوان یک عنصر دراماتیک در دراماتورژی و شخصیت شناسی استفاده کرد. نتایج این مقاله نشان می دهد که شناخت انواع اَشکال مختلف قدرت می تواند پیشنهادهای اجرایی متنوع و گسترده ای را در تمامی زمینه های اجرا اعم از طراحی میزانسن و تحلیل روابط شخصیت ها در اختیار کارگردان قرار دهد.
تحلیل اسب نگاره های آبی فام در نگارگری های ایران در سده های دهم تا دوازدهم هجری از منظر عرفان، اسطوره و تمثیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
69 - 85
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی به مثابهٔ فرهنگنامه ای مصور، دامنهٔ وسیعی از تحقیق و تفحص در زمینه های مختلف برای پژوهشگران فراهم می آورد. اسب نگاره ها از جمله زمینه های موضوعی مهم نگارگری ایرانی هستند که در رنگ های معمول و متنوع و گاه با هویت های اسطوره ای مشخصی همچون شبدیز و رخش در نسخه های منظومی چون شاهنامه مصور گشته اند؛ اما تقریبا از نیمه قرن نهم ه ق/پانزدهم م اسب هایی به رنگ آبی پا به میدان نگارگری نهادند و در حد فاصل قرن های دهم تا دوازدهم هجری نقش پررنگ تری در نگارگری یافتند. این دوران مقارن با رشد و اعتلای اندیشه های عرفانی در ادبیات فارسی است و به نظر می رسد عرفان بر نگرش نگارگران نیز بسیار موثر بوده باشد. این پژوهش به هدف شناخت پیوندهای اسب نگاره های آبی فام در نقاشی و عرفان ایرانی – اسلامی و نیز بررسی و تحلیل مفاهیم رنگ آبی در اسب نگاره های آبی فام بر اساس اسطوره و تمثیل و در پاسخ به این سوالات که 1- چه پیوندی میان اسب های آبی فام در نقاشی و عرفان ایرانی –اسلامی وجود دارد؟و 2- زبان تمثیلی و اسطوره ای نهفته در اسب نگاره های آبی فام در نگارگری ایرانی حامل چه پیامی است؟ به شیوه توصیفی – تحلیلی و تطبیقی به روش کتابخانه ای با استناد بر آراء عرفای اسلامی، تمثیلها و اسطوره های ایرانی انجام شده است. نتایج نشان می دهد رشد و اعتلای اندیشه های عرفانی در قرن های نهم تا دوازدهم و نفوذ آن در عرصه های ادبی و هنری بویژه نگارگری موجب به کارگیری برخی عناصر با معنای مشخص عرفانی شده است. کاربرد نمادین اسب اسطوره ها به عنوان الگوی قهرمانی، شجاعت، وفاداری و بکارگیری فام های آبی به عنوان تمثیلی از مفاهیم پاکی، ایمان و معصومیت، بازتابی است از بیان راهواری و هدایت سواری لایق و پاک به سر منزل مقصود و جاودانگی.
مقایسه هنر بلوچی دوزی ایران و پاکستان از نظر شیوه نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک های دوخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
101 - 113
حوزههای تخصصی:
بلوچی دوزی از مشهورترین هنرهای سنتی در میان اقوام بلوچ ساکن در ایران و پاکستان است. مردم این دو خطه در بحث بلوچی دوزی دارای فرهنگ یکسانی هستند اما تمایز بین طرح و تکنیک در مناطق مختلف بلوچستان موجب گستردگی جغرافیای این هنر و تنوع بالا به لحاظ نقوش و نحوه اجرا گشته است. بر این مبنا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای، در پی پاسخگویی بدین پرسش ها است که: میان شیوه دوخت و طراحی نقوش در بلوچی دوزی ایران و پاکستان چه شباهت هایی وجود دارد؟ و مهم ترین تفاوت های موجود در این عرصه کدام اند؟ برای بررسی بهتر، نمونه ها به شیوه انتخابی از میان چهل تکنیک دوخت رایج در مراکز عمده بلوچی دوزی ایران و پاکستان برگزیده شدند. سپس با در نظر گرفتن سه شاخصه اساسی؛ نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک اجرا با رویکرد تطبیقی مقایسه ای میان آن ها صورت گرفت. یافته ها نشان گر آن است که با وجود شباهت های چشمگیر میان بلوچی دوزی ایران و پاکستان، تکنیک دوخت و شیوه اجرای نقش بر روی پارچه، ایجاد تمایز میان بلوچی دوزی های این دو کشور را امکان پذیر می سازد. همچنین شمارش تاروپود در بلوچی دوزی ایران که نوعی مهارت دوخت تلقی می شود، سلیقه هنری خاصی را در این آثار رقم زده که وجه ممتاز این هنر در ایران است.
تولید و تفسیر نشانه ها در هنر تعاملی بر اساس نظریه ی بودریار، مورد مطالعاتی آثار گروه تیم لب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 71
حوزههای تخصصی:
امروزه به کارگیری فن آوری های نوین در خلق آثار هنری به گسترش رویکرد های تعاملی در هنر دامن زده است. نگاه خاص ژان بودریار فیلسوف معاصر و از نظریه پردازان پست مدرن به جایگاه فن آوری در زندگی بشر امروز ، زمینه را برای بررسی نظرات او در هنر تعاملی فراهم ساخته است. به اعتقاد بودریار نشانه ها و رمزگان در جامعه ی پسامدرن بر همه ی شئون زندگی ازجمله هنرتسلط یافته و او به کرات نگرانی خود را از فراموش شدن واقعیت جهان در بین وانموده ها و نشانه ها بیان نموده است. هدف از پژوهش حاضر این است که با تکیه بر مفاهیم کلیدی نظریات بودریار همچون وانمایی و ارزش نشانه و با بررسی دو نمونه ازآثار تعاملی گروه طراحان تیم لب، به این پرسش پاسخ داده شود، چگونه بازتولید نشانه ها و وانمایی مد نظر بودریار در هنر تعاملی رخ می دهد؟ برای نایل آمدن به این هدف، از شیوه توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حضور و کنش مخاطب در هنر تعاملی و تفاوت دیدگاه و نحوه ارتباط او با اثر، نشانه های جدیدی را خلق کرده که بازتولید و تکثیر پذیری نشانه ها در کنار عواملی همچون تعامل، تخیل و حس مخاطب، منجر به محو تمایز بین وانموده و واقعیت و خلق نشانه های بی ارجاع به جهان واقع می گردد.