مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
فتحعلی شاه قاجار
حوزههای تخصصی:
پادشاهان قاجار به دلیل دیدگاه عشیره ای و قبیله ای ، به تحولات بین المللی اهمیت نمی دادند.قدرتهای اروپایی به ویژه انگلیس با سوء استفاده از ناآگاهی دولت قاجار از تحولات جهانی، خواهان گسترش قلمرو خود در ایران و نفوذ در میان دولتمردان قاجار و تحمیل قراردادهای استعماری بودند.
تاثیر سیاست در هنر پیکره نگاری دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات مختلف اجتماعی و سیاسی دوره قاجار،باعث ایجاد بستر جدیدی در عرصه هنر ایران شد.این هنر در عصری ظهور کرد و توسعه یافت که نه تنها در ایران،بلکه عمده کشورهای دیگر جهان نیز دست خوش موج عظیمی از تحولات اجتماعی،سیاسی، قتصادی،صنعتی،فرهنگی و هنری شدند.تحولاتی که از یک طرف،سن،ت های فرهنگی و هنری بخش عظیمی از ملل جهان را تهدید کرده و یا به چالش کشانید و از طرف دیگر،واکنش های متفاوتی را در حوزه های فرهنگی مختلف موجب شد.نقاشی ایران که عموماً با مفاهیمی فرا واقعی و عرفانی و... همراه بود؛در دوره قاجار،این ویژگی خود را به یکباره از دست می دهد و مضامینی این جهانی و ناسوتی جای آن ها را می گیرد.در این پژوهش،به تحلیل توصیفی بر اساس اسناد تاریخی که به دلایل شکل گیری پیکره نگاری و عوامل موثر بر آن توجه شده و خصوصیات و ارزش های آن در زمان حکومت قاجار مورد پرداخته شده است. نقاشی ها و تصاویر دوران قاجار از نظر اهمیت و نقش سیاسی،اجتماعی آن ها مورد بررسی واقع شده اند. برای ارزیابی از تصویرگری دوره قاجار،به چگونگی بهره جویی از تصویر برای تثبیت اقتدار پادشاهی در دوران قاجاریه،پرداخته شده است،سپس در بخش دیگر،به نقش مبتکرانه ای که فرمانروایان قاجار از تصویرگری برای رواج اعتقادات و آیین های درباری بهره جستند، اختصاص یافته است.تشریک مساعی و ارتباطات فرهنگ ایرانی با اروپا و تاثیر و تاثرات آن بر نقاشی این دوره نیز بخشی از این پژوهش است.این تحقیق تلاش داشته که ابعاد جدیدی از هنر این دوره را با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی معرفی نماید.
نقش عبدالرضا خان بافقی در بحران یزد در دومین دوره جنگ های ایران و روس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دومیّن دوره جنگ های ایران و روس در عرصه داخلی فرصتی به برخی شاهزادگان داد تا با استفاده از شرایط موجود در صدد بسط قدرت خویش برآیند. دراین میان ، نارضایتی عمومی از عملکرد محمّد ولی میرزا در یزد به شورشی انجامید که هدایت آن را عبدالرضاخان بافقی عهده دار بود. مقاله حاضر سعی دارد تا مبتنی بر شیوه توصیفی- تحلیلی ضمن بازکاوی در زمینه های اجتماعی این رخدادها، تحولات متعاقب را در پیوندی با حیات سیاسی ایران و رویدادهای کرمان مورد بحث قرار دهد. در واقع، متأثر از عواملی چون مناسبات قدرت میان شاهزادگان، بازتاب ضعف حکومت مرکزی در تشدید رقابت های درونی، و هم زمانی و آمیزش رخدادهای یزد با کرمان، شاه و نایب السلطنه را بر آن داشت تا به بهانه حضور نظامی عباس میرزا در این مناطق، مقصود خود در هدایت قشون به سرحدات شرقی را مکتوم دارند. بدین ترتیب در شرایطی که فتح بدون خونریزی یزد و کرمان تأییدی بر بزرگ نمایی بحران بود، مرگ بدفرجام عبدالرضاخان نیز سیاست گزاری فتحعلی شاه در اداره امور و تأدیب عمال به جای رسیدگی به تخلّفات شاهزادگان را نمودار ساخت.
فتحعلی شاه قاجار و عتبات عالیات ورقی از جهت گیری های مذهبی و سیاست خارجی دولت قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دولت فتحعلی شاه قاجار، عتبات عالیات به عنوان یک نماد عقیدتی در سیاست مذهبی و نیز به عنوان یکی از محورهای اثرگذار در مناسبات ایران و عثمانی مطرح گردید. وجود اماکن مقدس شیعی و اقامت ایرانیان در شهرهای کربلا، نجف و کاظمین و رفت و آمد زوار ایرانی به این شهرها که پیوسته با رفتارهای خصومت آمیز مأموران دولت عثمانی مواجه بود و نیز حملات وهابیان، عتبات عالیات را علاوه بر یک مسأله مذهبی به یک مسأله سیاسی مؤثر بر مناسبات ایران و عثمانی تبدیل کرد و از جمله دولت فتحعلی شاه قاجار را که حفظ و پاسداری از مذهب و سرنوشت ایرانیان را وظیفه خود می دانست، به واکنش های سیاسی و نظامی واداشت.
پیامد این واکنش ها با وجود برخی نتایج موفقیت آمیزش، موقتی بوده و به حل ماندگار این دشواری سیاسی و مذهبی برای دولت ایران نیانجامید.
این مقاله با روش و رویکرد تحلیلی به بررسی جایگاه عتبات عالیات در سیاست مذهبی و خارجی دولت قاجار و روندها و نتایج آن در مناسبات با دولت عثمانی پرداخته است.
روایت پردازیِ هویت سیاسی اجتماعی ایران در منابع تاریخ نگاری دورة قاجار (1210-1250 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور تحلیل تاریخی نگارندة مقاله این است که هویت سیاسی اجتماعی ایران در نیمة اول قرن نوزدهم چه ابعادی داشته و چگونه منابع تاریخ نگاری در بازنمایی معانی و مفاهیم آن به ایفای نقش اجتماعی پرداخته اند. دستاورد بحث حاضر نشان می دهد که برخی معانی و مفاهیم هویتی در منابع تاریخ نگاری، متأثر از وضعیت عصر تأسیس، درصدد جست وجو و کشف خاستگاه ایرانی در جغرافیای سرزمینی ایران برای قاجاریان، انتساب آنان به حکومت های مختلف پیشینی، کاربست القاب شاهان ایران باستان برای حکام جدید و مواجهة نظامی فکری ایران با دنیای بیرونی منجر به انتقال معانی جدید و مفاهیم هویت بخش از جمله ملت، دولت، کشور ایران، ایران زمین، وطن، ایران مدار و فرمانروای ایران شد که نوعی تأکید مورخان بر دالِ مرکزی مفهوم «ایرانِ سیاسی» در روایت پردازی از تاریخ به عنوان عاملِ هویت ساز بوده اند. این مسئله در آثار تاریخ نگارانة عصر تأسیس یعنی رستم التواریخ، ملوک الکلام، شمایل خاقان، تاریخ جهان آرای مروزی و تاریخ محمدی به منزلة گفتمان مسلط هویتی منعکس شده است. روایت هم زمان و متناقضِ «غیریت سازی مرجعیت سازی» از مفهوم فرنگ توسط دنبلی و خاوری صورت گرفته، مفهوم شاهنشاه اسلام و اندیشة شاه نایب امام زمان و برگزیدة فقها از سوی خاوری شیرازی و پردازش تاریخ به زبان گروه های عوام در روایت رستم الحکماء در چهارچوب گفتمان هویت اجتماعی مطرح شده است.
حاجی هاشم خان لُنبانی لوطی یا لومپن؟ و بررسی چرایی شورش او (1239تا1240ق/1823تا1824م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اصفهان دورﺓ قاجار همواره گروه هایی نظیر اوباش، دزدان، الواط، یاغیان و غیره در راستای منافع شخصی یا منافع گروه های دیگر، به تحرکاتی دست می زدند که نابسامانی و هرج و مرج و بی نظمی در شهر را باعث می شد. یکی از این افراد حاجی هاشم خان لُنبانی بود. او عده ای از افراد را به دور خود جمع کرد و دست به شورش زد و برای مدتی اصفهان را در ترس و اضطراب فرو برد. در سال 1240ق/1824م، فتحعلی شاه قاجار با لشکرکشی به اصفهان این شورش را فرونشاند. چرایی شورش حاج هاشم خان و تعیین تعلق او به دسته جات شورشی یا لوطیان، موضوع اصلی این مقاله است که تلاش می شود به روش تاریخی و با شیوﺓ توصیفی- تحلیلی و انطباق داده ها و با استفاده از منابع و مآخذ موجود، دربارﺓ آن بحث، و این موضوع بررسی شود. به نظر می رسد حاجی هاشم خان لنبانی و افرادش جزو لایﮥ اشرار جامعه بودند که با استفاده از وضعیت نابسامان سیاسی و با انگیزه هایی نظیر طمع در مال دیگران، غرور، فخرفروشی و انتقام جویی دست به شورش زدند. همچنین اگر لوطیان را از اخلاف عیاران برشماریم، اطلاق لوطی به حاج هاشم خان لنبانی و افراد تابع او درست به نظر نمی رسد و باید او را در زمرﺓ افراد فرصت طلب شرور به حساب آورد.
گفتمان بازگشت ادبی و هنجارهای تصویری در شمایل فتحعلی شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
137-167
حوزههای تخصصی:
هر گفتمان متشکل از چندین گزاره و صورت گفتمانی است که با توجه به شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در هر دوره به وجود می آید. در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار (1176 1213ق)، گفتمان مسلط بازگشت ادبی که همان گفتمان سنتی محسوب می شود، براساس نظام ادراکی حاکم بر عصری شکل گرفت که در آن شاه و دربار، در مقام نهاد تولیدکننده گفتمان یادشده، اصلی ترین حامی هنر و ادبیات شناخته می شوند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش گفتمان ادبی بازگشت در تصاویر مختص فتحعلی شاه قاجار با توجه به وضعیت سیاسی، اجتماعی، زمینه های معرفتی و سامانه دانایی یا همان روح حاکم بر زمانه است. اگر بپذیریم که تا این دوره، نقاشی ایرانی و ادبیات فارسی کمابیش با یکدیگر در ارتباط و تعامل بوده اند ، باید گفت که با شکل گیری و قدرت یافتن گفتمان ادبی این دوره، هنجارهای تصویری در نقاشی ایرانی نیز دگرگون و ویژگی های تازه ای در آن پدیدار شد که در نگارگری سده های پیشین سابقه نداشته است. نگارندگان در پژوهش حاضر کوشیده اند تا براساس نظریه گفتمان فوکو، به عنوان الگوی روش شناختی و رویکردی بینارشته ای، به این مسئله بپردازند که چگونه گفتمان ادبی بازگشت موجب شکل دهی به تصاویر شاهانه مکتب پیکرنگاری درباری و اثرگذاری بر آن شد. بررسی ها نشان می دهد در این دوره، شعر و توصیفات شعری همچنان به منزله منبع الهام مورد توجه نقاشان بوده است . از این رو صورت های گفتمانی غالب در سبک ادبی بازگشت، یعنی صورت تاریخ و صورت سیاست که به گفتمان قدرت بدل شده بودند، در پرده های نقاشی تصویری جدید از شاه به نمایش گذاشتند؛ به طوری که تصاویر شاه غیرواقعی تر و هاله تقدسش بزرگ تر شد و همچنین پیکره شاه غیرملموس و استعاره ای تر گردید.
سیاست مذهبی فتحعلی شاه قاجار در قبال اهل تسنن در ایران
حوزههای تخصصی:
منابع تاریخ قاجاریه تصویری متشرع از فتحعلی شاه، دومین پادشاه قاجار ترسیم نموده اند. حکومت وی بر بزرگترین مملکت شیعی جهان از یک سو و همجواری ایران با همسایگان پیرو مذهب سنت از سوی دیگر، شناخت سیاست مذهبی وی در قبال اهل تسنن را حائز اهمیت بسیار می سازد که هدف تحقیق پیش رو می باشد. بررسی منابع تاریخی نشان می دهد سیاست راهبردی سلاطین قاجاریه من جمله فتحعلی شاه در قبال اهل تسنن، سیاستی بر مبنای تقابل حداقلی، مدارای مذهبی و تلاش برای تحقق وحدت اسلامی بوده است که می توان آنرا «سیاست تعاملی» نامید. مصادیقی چون آزادی مذهبی، امنیت اجتماعی، عدم وجود روایات دال بر درگیری نظامی حکومت با اهل تسنن، تلاش برای متمایل نمودن سنی مذهبان مناطق مرزی به حکومت مرکزی، نفوذ برخی علمای صوفی سنی در دربار و مراوده اهل سنت با درباریان و علمای شیعه موید این معناست. تاثیرپذیری احتمالی از روایات وارده از معصومین(ع) دال بر لزوم تعامل و تعایش شیعیان با عامه مسلمین، عدم احساس خطر سیاسی یا مذهبی از جانب اهل سنت، از میان رفتن تدریجی روحیه افراطی ضد تسنن در میان شیعیان، حاکم شدن دیدگاه مجتهدین و برچیده شدن تدریجی مشرب اخباری در میان علماء شیعه، جدی شدن خطر استعمار غرب و ضرورت اتحاد اسلامی و جلوگیری از متمایل شدن سنیان ساکن مناطق مرزی به مهاجرت یا پیوستن به همسایگان سنی مذهب رقیب دولت قاجاریه از مهم ترین علل اتخاذ چنین سیاستی بوده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
واکنش علمای شیعه در برابر خودکامگی فتحعلی شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۹
153-176
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تبیین تأثیر مجتهدان شیعه در مهار خودکامگی مطلق شاهان قاجار می پردازد و در قالب مطالعه ای موردی، هم زمان با واکاوی منابع دست اول تاریخی در عصر فتحعلی شاه قاجار (1250 - 1212 ق)، میزان سازگاری نظریه استبداد شرقی و شیوه تولید آسیایی مارکس و انگلس را با اوضاع تاریخی آن ارزیابی می کند. پرسش اصلی پژوهش این است: آیا مجتهدان شیعه در جایگاه گروه اجتماعیِ مستقل از حکومت توانستند استبداد مطلق فتحعلی شاه را مهار کنند؟ برای پاسخ گویی به این پرسش، با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی، منابع دست اول این دوره بررسی و مشخص شده است که نظریه پیش گفته برای تبیین دقیق و علمی روی دادهای تاریخی در بازه زمانی این پژوهش، اطلاق و عمومیت ندارد؛ زیرا به استناد داده های تاریخی آن منابع، کارکرد مجتهدان شیعه بارها به مهار خودکامگی شاهان قاجار و جلوگیری از ستم حکومت بر مردم انجامیده است. پژوهش نشان می دهد که روابط دوگانه مجتهدان و شاه در آن دوره زمانی، بر پایه تأیید همراه با تحدید مجتهدان و پیروی همراه با درخواست مشروعیت شاه، استوار بوده و این ساز وکاری (مکانیسمی) برای مهار خودکامگی مطلق شاهان قاجار در دست مجتهدان شیعه به شمار می رفته است و این نکته خود بر این دلالت می کند که جامعه ایران ساز وکارهایی برای محدود کردن حکومت های خودکامه داشته است، اما پژوهش گران غربی کم تر بدان توجه کرده اند.
بازیابی طرح و نقش پارچه های عصر فتحعلی شاه قاجار با استفاده از پیکرنگاری درباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
۱۰۶-۸۷
حوزههای تخصصی:
هم گام با پیکرنگاری درباری که در نیمه نخست قاجار، پویا بود و در دوره دوم با رواج طبیعت نگاری از رونق افتاد، نساجی سنتی چنین مسیری پیمود و به رغم شکوفایی در ابتدای کار، در زمان پادشاهان میانه این سلسله با ورود پارچه های صنعتی، جایگزینی بیشتری یافت. به واقع در نیمه نخست این حکومت هم زمان با فرمانروایی فتحعلی شاه، هنوز این هنر از نفس نیفتاده و هم چون نقاشی این عصر، با آمیختگی هنر داخلی و خارجی، پیشتاز میدان رقابت بود. برای رهگیری طرح و نقش پارچه های آن روزگار، مقاله حاضر به دنبال این پرسش است: «چگونه می توان با مطالعه در پیکرنگاری های عصر فتحعلی شاه قاجار، نسبت به شناسایی طرح و نقش پارچه های رایج در آن دوره اقدام کرد؟». هدف مقاله آن است که به شیوه تحلیلی_تاریخی و با بررسی هفده مورد از پیکرنگاری های آن روزگار، نقش و طرح پارچه های متداول را بر اساس اصول هنرهای سنتی ایران شناسایی کند. البته مسلما به جهت بستر اصلی این پژوهش و جستجو در هنر پیکرنگار، طرح و نقش پارچه های انواع تن پوش، بیشتر از دیگر گونه های کاربردی موردریزبینی واقع می شوند. نتیجه مطالعه نشان می دهد افزون بر پارچه های بدون طرح و نقش، بیشتر منسوجات آن عصر از طرح های واگیره ای، انواع قابی، محرمات و افشان بهره می گرفتند که معمولا با نقوش گیاهی آرایه بندی می شد. در این بین، طرح های افشان و محرمات در طبقه عامه کاربرد بیشتری داشت؛ طرح افشان تقریبا با پوشاک زنانه و مصارف خانگی تعریف می گشت و محرمات، پوشش معمول خدمه دربار بود. به عکس، انواع منسوج بدون طرح بیشتر در پوشش خاندان سلطنتی مجال ظهور می یافت و گاه با حاشیه دوزی محرمات زینت می شد. طرح های واگیره ای و انواع قابی نیز با گستردگی بسیار، احتمالا در پوشش زن و مرد اقشار گوناگون جامعه مورداستفاده قرار می گرفت.
تحلیل گفتمانی نحوه قرارگیری بدن فتحعلی شاه و بدن ناصرالدین شاه در سپهرِ نشانه ای قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
۱۳۵-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
نقاشی قاجار در دوره متلاطم و آشفته تشکل انقلاب های سیاسی، اجتماعی و تاریخی در مواجهه با هنر و فرهنگ غرب، از عناصر کهنه و نو عبور کرده و در گستره مفاهیمی چالش برانگیز و تازه ساکن می شود. یکی از این مفاهیم، کارکرد بدن است که در برخورد با "نَه- فرهنگ"، همچون یک نظام نشانه ای قدرتمند در نقاشی قاجار و در جهت تولید معنا عمل می کند. "نَه- فرهنگ"، یکی از اصطلاحات کاربردی و اساسی در رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان است که در برابر فرهنگ قرار می گیرد. محوری ترین مفهوم نزد لوتمان، سپهرِ نشانه ای آغشته با فضایی دوگانه است؛ به گونه ای که از تقابل مفاهیم دوتایی در این فضا، معنا زاییده می شود. از این رو، این پژوهش در نظر دارد تا با هدف بهره گیری از "تَن- نشانه ها" در رویکرد نشانه شناسی فرهنگی لوتمان، به بررسی و مقایسه نوع کارکرد و جایگاه تصویر بدن فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه در تقابل با "نَه- فرهنگ" بپردازد. مسئله ای که هدف این مقاله را در بر می گیرد، بر این مبنا است که نحوه نمایش بدن هر دو پادشاه به مثابه تنِ خود درون فرهنگ در مواجهه با تنِ دیگری درون "نَه- فرهنگ" چگونه تبیین می شود. روند بررسی این رویارویی، با استفاده از روش تطبیقی- تحلیلی انجام می گیرد. نتیجه تحلیل گویای این است که تنِ فرهنگی هر دو پادشاه در نظام گفتمانی سپهرِ نشانه ای در مواجهه با "نَه- فرهنگ"، از جایگاه نابرابری نسبت به یکدیگر برخوردار هستند. تصویر تن ناصرالدین شاه پیوسته به سوی تنِ دیگری درون "نَه- فرهنگ" نمایان شده و در دیالکتیک تن خود/تن دیگری، "تن- نزدیک" به شمار می آید؛ علی رغم فتحعلی شاه که از آن دوری می گزیند. در نتیجه با نفوذ "نَه- فرهنگ"، تصویر تن ناصرالدین شاه بیش از تن فتحعلی شاه در معرض تغییر و استحاله قرار گرفته و تنِ فرهنگی شاه به تدریج کم رنگ می شود.
جایگاه نقوش برجسته صخره ای عهد قاجار در بازیابی هویت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
161 - 180
نقوش برجسته صخره ای یکی از مهم ترین یافته های مستند در مطالعات تاریخی و باستان شناختی به شمار می آیند. ضرورت مطالعه این مدرک باستان شناختی، بیشتر به دلیل برخورداری این نقوش از اطلاعات ارزشمند سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک دوره تاریخی است که در قالب نقوش و کتیبه ها برجای مانده اند.
نوشتار حاضر می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که عوامل تأثیرگذار بر ایجاد نقوش برجسته و پیامدهای این اقدام شاهانه چه بوده است؟ رویکرد تحقیق، مطالعه تطبیقی و تاریخی است و در چارچوب نظری بر هوّیت فرهنگی ایرانی تاکید شده است و آن را مقوله ای تاریخی دانسته است. هم چنین در گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای بهره گرفته شده است.
نتایج این تحقیق نشان می دهد شاهان قاجار با هدف یکپارچگی سیاسی ایران و بقای سلطنت خاندانشان و نیز تجدیدحیات هویت ایرانی، به ایجاد نقوش برجسته در مناطق شمالی، جنوبی و غربی ایران اقدام نمودند. بررسی نقوش برجسته ساسانی و قاجاری نشان می دهد که تشابهات موجود بیشتر به مفهوم اقتدارگرایی سیاسی محدود گردیده است. مهم ترین وجه افتراق این نقوش، بی توجهی به موضوعات مذهبی و مشروعیت دینی است که شاه را فارغ از حمایت نیروهای دینی و به شکلی مستبدانه به نمایش می گذارد.
مطالعه تطبیقی مُد لباس بانوانِ دربار فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
385 - 407
حوزههای تخصصی:
تغییر سبک پوشش بانوان در مقاطع زمانی مختلف دوره قاجار، صاحب نظران را بر آن داشته تا در یادداشت های خود هرچند گذرا بر آن نظر افکنند. با توجه به اینکه تحقیقات انجام شده در زمینه چرایی و چگونگی پوشش در این دوران و ارتباط آن با جریان مُد معدود و سطحی بوده، به نظر می رسد پرداخت دقیق تر به این موضوع، امری مهم باشد. این مقاله به صورت تطبیقی به اشتراک ها و افتراق های پوشاک بانوان دو دربار فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار می پردازد و تأکید آن بر مُد لباس و مقایسه اجزای پوشاک اندرونی و بیرونی است. اجزای پوشاک اندرونی شامل شلیته (تُنْبان)، پیراهن، آرْخالق و پوشش سر و اجزای پوشش بیرونی شامل چادر، چاقْچور و روبنده است. با توجه به اینکه عواملی چون مذهب، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ابعاد روان شناختی پادشاهان تأثیر مستقیمی بر شکل گیری جریان مُد و روند تغییر و تحولات مربوط به آن را داشته است، این نوشتار با رویکرد کیفی و به شیوه توصیفی تحلیلی، با تأکید بر دو دوره حکومتی قاجاریه ، به بررسی مجموعه تصاویر به جا مانده از این دوران و مطالعه اسناد و سفرنامه ها برای دسته بندی پوشاک و سبک مُد غالب دربار می پردازد تا مؤلفه های اثرگذار بر تغییر یا ثبات سبک لباس این دوران را بازشناسی و تعریف کند. این پژوهش نشان می دهد، پایبندی به مذهب بین زنان قاجار، عامل بازدارنده مهمی در برابر تغییر کامل سبک پوشش بانوان بوده است؛ به عبارت دیگر، زنان در گزینش البسه خود نقش منفعلی نداشته اند و همچنین نفوذ سلیقه و اراده شخص شاه، عامل بسیار مؤثری در تغییر مدل لباس زنان دربار بوده است.
تفسیر انتقادی بازآفرینی نقش مایه فتحعلی شاه در آثار هنرمندان معاصر ایران باتوجه به «پیکرنگاری درباری قاجار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
105 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش این است با مطالعه نقش مایه دومین شاه قاجار در آثار هنر معاصر ایران، پیوست یا گسست آنها را از هنجارهای تصویری پیکرنگاری درباری قاجار مشخص کنیم تا با تحلیل آنها درباره دلایل ایجاد این گرایش سخن گوییم و سیاق کاری هنرمندان را ارزیابی کنیم. روش پژوهش، تحلیلی-تطبیقی است. به طورکلی مطالعه هنجارهای تصویری قاجار و آثار هنرمندان پیشکسوت و معاصران بر اساس آن، نشان می دهد پیشکسوتان مانند آغداشلو و بنی اسدی با ادامه دادن فرم های رؤیت پذیر شاهان و گفتمان پیکرنگاری درباری قاجار به دنبال گفتمان هویتی با تفسیری نو در نقاشی معاصر هستند. در آثار آغداشلو رویکرد انتقادی هم دیده می شود. هنرمندان معاصر مانند سعید خضایی با ارائه نگاهی نو بر فرم های رؤیت پذیر نقش مایه فتحعلی شاه قاجار از یک سو، با تأکید بر نقش شاهان قاجار و استفاده از آن به سمت جریانی پیش می روند که در بعضی از آثار تبعیت از فرم های رؤیت پذیر موجد سلطنت دوره قاجار را بر نمی تابند و با رویکردی انتقادی هر چه بیشتر از آن می گسلند. افزون برآن، تمایل به جهانی شدنِ ایرانی شدن درگیر با مسائل اجتماعی مطرح در سطح جهان، خواست برخی هنرمندان مانند حامدصدرارحامی را در دوره معاصر به سمت دوره قاجار متمایل می کند. می توان از پیشگامان آثار آغداشلو و از معاصرین اثر سعید خضایی را از نظر سبکی و محتوایی تأمل برانگیزتر ارزیابی کرد.
نقش میرزا محمد اخباری در فراز و فرود مکتب اخباری در دوره فتحعلی شاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پیروزی علمای اصولی بر اخباری ها از مهمترین تحولات درونی تشیع در عهد قاجاریه بود که همواره با پیامدهای سیاسی و فکری همراه بود. موج سوم جنبش اخباری گری توسط میرزا محمد اخباری آخرین نماینده مهم جریان اخباری گری در دوره قاجاریه آغاز شد. پس از این دوره اخباری ها برای همیشه از اصولیها شکست قطعی یافتند. از آن زمان به بعد اصولیان رهبری دینی و سیاسی جامعه شیعه را به دست گرفتند. بنابراین مسأله اصلی این تحقیق، نظر به جایگاه میرزا محمد اخباری در این مرحله از جنبش اخباری گری، نقش ایشان در فراز و فرود مکتب اخباری در دوره فتحعلی شاه قاجار می باشد.چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر این دیدگاه است که قرائت از دین و من ابع دین ی در دورههای مختلف شکل گرفته و این امر موجب پیدایش گرایش های م ذهبی مختلف ی در درون جامع ه شیعی شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که میرزامحمد اخباری در دربار فتحعلی شاه قاجار مقرب شد و با تکیه بر قدرت شاه و سوار شدن بر موج احساسات او به ترویج اخبارگری پرداخت . از دیگر سو می دانیم که میرزا محمد، افزون بر اعتقادات تند اخباری و ضد اصولی خود، گرایش به نوعی عقاید مرتبط با علوم غریبه داشت و شاید این امور و پیامدهای فکری و مذهبی آن هم در تصمیم اصولیان در مقابله با او مؤثر بوده است؛ واژگان کلیدی: میرزا محمد اخباری ، اخباری گری، علمای اصولی، علمای اخباری، فتحعلی شاه قاجار
نقد شمایل شناسانه پیکره نگاره های «فتحعلی شاه» با تکیه بر نظریات سه گانه «ژاک لکان »
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
37 - 50
حوزههای تخصصی:
هنر دوره قاجار در مواجهه با جریان های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی تأثیرات عمیقی را پذیرا بوده است. با شروع سلطنت فتحعلی شاه، سبکی نوین با نام«پیکره نگاری درباری» وارد عرصه نقاشی ایرانی شد، در این شیوه بدون آنکه شباهتی در کار باشد اشخاص به طور قراردادی وارد تصویر می شوند. پیکره نگاری اگرچه از عناصر طبیعت گرایانه ی اروپایی وام گرفته شده، ولی شیوه سنتی آرمانی نمودن واقعیت را حفظ کرده است. این سبک در نگاه اول تنها یک سفارش درباری به نظر می آید، اما مسئله مهم در این میان، تبعیت بی چون وچرای هنرمند از شرایط و امیال حامیان خود است. این شرایط رابطه ای مستقیم با شرایط و وقایع اجتماعی داشته است. ازآنجاکه فتحعلی شاه بیش از سایر شاهان قاجار به نقاشی نمادین و فراواقع پیکره خود علاقه نشان می داد، لذا بررسی دلایل این علاقه مندی و تأثیرات روانی و اجتماعی که در پی داشته است، موجب گشته تا علاوه بر تحلیل صوری نگاره ها، مضمون و معانی نهفته در آن ها نیز مورد خوانش و بررسی قرار گیرد. لذا برای نیل به این هدف، نقد شمایل شناسانه پیکره نگاره ها با استناد بر نظریات «ژاک لکان» (امر تخیلی، نمادین، امر واقع و امر سیاسی) صورت گرفته است تا تحلیل تازه ای از این تصاویر ارائه گردد. جامعه آماری این پژوهش شامل پنج نگاره منتخب از فتحعلی شاه است. پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بررسی کتب و آثار موجود در موزه ها و کتابخانه ها صورت گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد که عدم واقع گرایی و آرمان گرایانه بودن پیکره نگاره ها با توجه به تعاریف امر خیالی، نمادین و واقعی لکان برای برآورده شدن نیازهای روانی شاه قابل توجیه و تحلیل است.
آداب و تشریفات باریابی در دربار فتحعلی شاه قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
11 - 38
حوزههای تخصصی:
فتحعلی شاه قاجار پس از رسیدن به قدرت، علاقه زیادی به تشریفات مجلل و مطوّل درباری نشان داد و با بهره گیری از سنن ایرانی، پی در پی بر آداب و رسوم باریابی افزود. او مایل بود همچون سلاطین و شاهنشاهان مقتدر و معروف ایران، درباری باشکوه تشکیل دهد و عظمت و مکنت سلطنت خود را به رخ دیگران بکشد. نگارندگان این مقاله با تکیه بر داده های تاریخی و با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ می دهند که چه آداب و تشریفاتی برای حضور در دربار فتحعلی شاه قاجار رعایت می شد و هدف از اجرای آنها چه بود؟ یافته ها نشان می دهد که این پادشاه تشریفات درباری و آیین های بار شاهانه، به ویژه مراسم بار عام را که سابقه طولانی در سنت حکومتی ایران داشت و از ضروریات مقام شاهی شمرده می شد، گسترش داد و از آن برای نمایش شکوه و عظمت مقام و جایگاه خود و بسط مشروعیت حکومت خود استفاده کرد.