ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
۲۲۱.

تحلیل نشانه شناختی نقاشی داوری نهایی (رستاخیز) کلیسای وانک با تکیه بر آرا پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی داوری نهایی کلیسای وانک چارلز سندرس پیرس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۳۷۸
کلیسای وانک واقع در منطقه ی جلفای شهر اصفهان، به دستور شاه عباس صفوی و به دست ارامنه مهاجر و ساکن در ایران ساخته شده است. حال بنابراین اصل که دین مسیحیت بر پایه نماد ها شکل گرفته و هنر اولیه آن شمایل نگاری است، نویسنده بر آن است که با بهره گیری از الگوی نشانه شناسی پیرس، نشانه های موجود در نقاشی داوری نهایی موجود در کلیسای وانک را بیابد و آن ها را تحلیل کند. ازاین رو پژوهش حاضر با توجه به سه گانه نشانه ها (نماد، شمایل و نمایه)، در پی پاسخ به این سؤال است که در دین مسیحیت حیات پس از مرگ انسان به چه شکل است؟ اطلاعات موردنیاز در این مقاله به شیوه ی مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده و روش پژوهش آن توصیفی-  تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهند، هر یک از سه وجه سه گانه نشانه ها در آفرینش اثر مورد نظر نقش داشته اند و قرار گرفتن هرکدام از آن ها در بخشی از تصویر و ارتباطشان با یکدیگر حائز اهمیت بوده و در تحلیل و تفسیر اثر تأثیر گذاشته اند؛ به طوری که برای دستیابی به معنای نماد ها، جهت های جغرافیایی و تقسیم بندی نقاشی به دو بخش بهشت و جهنم در نظر گرفته شده است و دو وجه نمایه و شمایل که از طریق مشاهده شباهت ها یافت می شوند و قابل استنتاج هستند، در تشخیص معنای نماد ها یا همان دال های اختیاری، اثرگذار بوده و سبب آن شده که نویسنده عناصر تصویر را به صورت جداگانه رمزگشایی و پیام نقاشی که آموزه های دین مسیحیت و جهان بعد از مرگ انسان است را بازگو کند.
۲۲۲.

واکاوی بوطیقایی ظرفیت های نمایشی عقل سرخ سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ظرفیت های نمایشی عقل سرخ سهروردی نمایش ارسطو بوطیقا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۲۴۰
رساله ی عقل سرخ شیخ شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی ملقب به «شیخ شهید»، فیلسوف نامدار قرن ششم ه.ق و بنیان گذار مکتب حکمی اشراق چه از منظر  قالب و ساختار و منطق روایی و چه از منظر ارسطویی حاوی عناصر قابل تأمل دراماتیک و ویژگی های نمایشی محرز است. ارزش مفاهیم، محت وا و معن ای مستتر در این اثر می تواند به واسطه ی حکمتی که در آن ازسوی شیخ اشراق گنجانده شده است، دست مایه ی اجراگران و نویسندگان حوزه ی نمایش و تئاتر گردد. این رساله با ظرفیت های نمایشی خود سفری سِیروسلوک وار را ترسیم می کند که فرد را از پی فردیت خویش و در راستای شناخت هستی، به سوی حقیقتی متعالی رهنمون می کند که روزگاری ظلمت بر آن پرده افکنده و به شکل پنهان از چشم او دور بوده است. وجود عناصری همچون طرح و ستیز، شخصیت، گفت وگو، زمان و مکان نمایشی ، بحران و آشفتگی و فاجعه و غیره که از منظر ارسطو اساس متن دراماتیک قلمداد می شوند، با علم به جهان بینی شرقی نهفته در عقل سرخ می توانند مورد ارزیابی قرار گیرند. مقاله ی پیش رو با رویکردی تطبیقی و با اتکاء به روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به تبیین جنبه های نمایشی رساله ی عقل سرخ البته مبتنی بر آراء ارسطو در فن شعر می پردازد و این حکایت کهن ادبی را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد تا از طریق مطالعه توصیفی و تطبیقی آن ظرفیت های نمایشی آن  را -که گاه صرفاً در چهارچوب حکایتی کهن مورد مداقه قرار گرفته است- مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد و بدین طریق اثر مطروحه را با ورود به قلمرو درام، به مخاطبان توأمان ادبیات کهن و ادبیات دراماتیک ارائه نماید.
۲۲۳.

واکاوی دلایل عدم وجود میدان مستقلِ سینمایی در نظام هالیوود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سینمای هالیوود فرهنگ توده وار متن کلاسیک واقع گرا پی یر بوردیو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۴۶
نظام سینمایی هالیوود از بدو تولدش آکنده از قواعد نانوشته ای بوده است که شاکله اصلی آن را شکل بخشیده است. این قواعد که از ظاهری ترین امور، همچون مباحث فرمی تا زیرلایه ای ترین مباحث، همچون مباحث اقتصاد سیاسی، جامعه شناسانه و فرهنگی را در بر گرفته است، همواره سازوکاری را تنظیم نموده تا هیچ میدان دیگری خارج از قواعد آن ظهور و بروز نکند. در این پژوهش تلاش می شود تا در وهله نخست با دیدگاهی نسبت به فرهنگ توده وار به نظام هالیوود ورود کرده و از دیدگاه های تئودور آدورنو و دوایت مک دانلد جهت شرح و بسط آن استفاده شود. در مرحله بعد از نگاه کلی جامعه شناختی به مباحث درونی تری وارد شده و در این جهت از مسئله متن کلاسیک واقع گرا و رویکرد های نظری مربوط به آن استفاده خواهد شد تا تصادم فرم و ایدئولوژی نظام هالیوود تبیین گردد. در تمام طول مسیر پژوهش از آراء جامعه شناس فرانسوی، پی یر بوردیو، در جهت قوام دادن به طرح، یکپارچه سازی رویکرد پژوهشی و بسط مفاهیم جامعه شناختی موجود در دو رویکرد یادشده بهره گرفته خواهد شد و بر اساس آن این نتیجه مهم تبیین خواهد شد که صنایع فرهنگی، علی الخصوص مدیوم سینما با به تصویر کشیدن جهان به شیوه ای خاص برای مخاطبان، آنچه را باید و آنچه را نباید در دیدرس باشد، شکل می بخشند. آنها واقعیت را برای مصرف کنندگان خود می سازند و این تصویر از واقعیت معمولاً رابطه درستی با حقیقت ندارد.
۲۲۴.

جستاری در صورت و محتوای نقاشی اجتماعی-انتقادی دهه 90 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی معاصر ایران هنر اجتماعی رویکرد انتقادی هنر به مثابه نقد آشنایی زدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۷۰
یکی از مهم ترین مؤلفه های هنر معاصر که آن را از هنر مدرن متمایز می سازد، خارج شدن از انحصار یک طبقه اجتماعی خاص و پرداختن به اقلیت ها و خرده فرهنگ هایی است که پیش از این امکان دیده شدن نداشتند. نقاشی معاصر ایران در جریان انقلاب اسلامی موفقیت چشمگیری در همراهی با جریان های اجتماعی به دست آورد و قابلیت های خود برای بر هم زدن نظم نمایشی را به اثبات رساند. با توجه به فراگیر شدن جریان هنر اجتماعی-  انتقادی در جهان و ضرورت مطالعه ویژگی های این جریان، هدف پژوهش حاضر تبیین مضامین اجتماعی بازتاب یافته در نقاشی دهه 90 ایران و چگونگی بازنمایی این مضامین در نقاشی ها بود. بدین منظور علاوه بر نقاشی های برگزیده جشنواره های ملی، مستندات گالری های خصوصی و صفحه شخصی هنرمندان برای یافتن آثاری منطبق با تعریف نقاشی اجتماعی بررسی شدند. شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که، بحران هویت انسان معاصر و ضرورت بازنگری در نظام های تمایزگذاری اجتماعی، تخریب محیط زیست و پیامدهای ناشی از آن بر حیات انسان ها و ناامیدی فزاینده به واسطه ی از دست رفتن رفاه و معنویات، مهم ترین مضامین اجتماعی نقاشی این دهه هستند. هنرمندان در این آثار ضمن استفاده از المان های آشنا برای مخاطب به برهم زدن انگاره ی موجود پرداخته اند و در این راه از سوررئالیسم و دفرماسیون، کنار هم قرار دادن عناصر نامتجانس، استفاده از زبان کلامی در همراهی تصویر، ترکیب بندی نامتعارف و به هم ریخته، رنگ های تیره یا اکسپرسیو و سبک فردی استفاده کرده اند تا مخاطب را در حالتی از ابهام و تعلیق قرار داده و به تأمل در وضعیت موجود وادارند.
۲۲۵.

کاربرد نقاشی های کودکانه در ساختار، خلق شخصیت و فضاسازی انیمیشن؛ مورد پژوهی: تطبیق آثار منتخب فرشید شفیعی و مهدیار "کودک ۸ ساله"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخصیت نمایشی فضاسازی کودک انیمیشن نقاشی کودکان فرشید شفیعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۹۹
نقاشی ابزاری هنری است که در آن می توان تصورات ذهنی از دنیای پیرامون را به نمایش گذاشت. کودکان  نیز نقاشی را وسیله ای می پندارند تا به شیوه های گوناگون آرزوها خود را که برایشان دست نیافتنی است، محقق نموده و به تصویر بکشانند. نقاشی برای کودکان جولانگاهی به دور از واقعیت است که خیالشان را در صفحه نمایش مجسم و ثبت می سازد. هم ذات پنداری با کودکان همواره موردتوجه افراد گوناگون و هنرمندان بوده و آن ها تلاش کرده اند برای جذب کودکان روش های مختلفی را مورد استفاده قرار دهند. هنرمندان انیمیشن ساز با چنین پنداشتی آثاری را تولید کرده اند که از جمله می توان به هنرمند نقاش و انیمیشن ساز، فرشید شفیعی اشاره نمود. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی و رویکردی روان شناسانه بر اساس اجماع نظرات روانشناسان کودک انجام شده است. روش تحقیق کیفی و بر اساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای/ میدانی و آرشیوهای صوتی تصویری و بر مبنای مطالعه موردی است. ازاین روی سه اثر خرمالو، ماشین بابام، پیاده رو ساخته فرشید شفیعی از موارد مطلوب گزینش شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصله، نشان از آن دارد نقاشی کودکان از لحاظ سادگی در سبک، رنگ، تصویرسازی می تواند منبع خاصی برای ساخت انیمیشن در سبکی نو باشد که قادر است ارتباط مناسبی با مخاطب برقرار سازد.
۲۲۶.

از «آلسِست»ِ اوریپید تا «فرود»ِ فردوسی: تحلیلی مبتنی بر گفتمانِ قدرتِ فوکو در اپیستمه یونانی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میشل فوکو اپیستمه گفتمان قدرت فرود شاهنامه آلسست اوریپید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۲۴۴
پژوهش حاضر بنا دارد با مطالعه تطبیقی نمایشنامه آلسست نوشته اوریپید و داستان فرود در شاهنامه فردوسی، سویه های مشترک و تمایز نظام دانایی در این دو اثر را تحلیل کند. هم چنین به نظر می رسد یافته های برآمده از این تحقیق را بتوان به تحلیل (استقرای) گفتمان غالب قدرت در ساختار معنایی حاکم بر دوران شکوفایی یونان کلاسیک و نیز فرهنگ ایرانی-اسلامی قرن چهارم هجری تعمیم داد. چارچوب نظری مبحث های ارائه شده برگرفته از اندیشه های میشل فوکو، فیلسوف متأخر فرانسوی و مفهوم هایی همانند اپیستمه و گفتمان قدرت نزد او خواهد بود. روش ارزیابی این پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی بوده و بر همین مبنا داده های لازم برای سنجشِ نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و با ابزار تحلیل گفتمان به دست خواهند آمد. شواهد برآمده از این مطالعه تطبیقی گویای این واقعیت اند که با وجود مؤلفه های مشابه در نظام دانایی هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی نسبت به مفهوم های «تقدیر»، «مرگ»، «عشق» و «خردورزی»، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، به نوع رویکردشان در پذیرش یا رد قدرت متعالی خدا یا خدایان بازمی گردد. به زبانی دیگر، با وجود تأکید بر جایگاه «تقدیر» و «مرگ» در بطن داستان فرود، جان مایه نمایشنامه آلسست، رد تمام آن گفتمان قدرتِ سنتی پیش از خود است. در این اثر فردی بر سریر قدرت خواهد نشست که از سوی گفتمان انسانیِ قدرت تأیید شود.
۲۲۷.

بازتاب باورهای دینی و فرهنگی عصر صفوی در نمادپردازی نگاره های نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا (با تأکید بر دو داستان «یوسف و زلیخا» و «لیلی و مجنون»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر صفوی مکتب نگارگری مشهد هفت اورنگ ابراهیم میرزا نمادپردازی باورهای دینی و فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۸۸
نمادپردازی شیوه بیانی رمزآمیز و موثر در انتقال معناست که در ادوار مختلف، مورد توجه نگارگران ایرانی بوده است. به ویژه عصر صفوی که در آن با رسمیت بخشیدن مذهب شیعی و گرایش دربار و کارگاه های هنری به مصورسازی مضامین عرفانی، کاربرد عناصر نمادین بیش از پیش مطرح گردید. از جمله این کارگاه ها، کارگاه شاهزاده ابراهیم میرزا در مشهد بود که هم به دلیل اهمیت مذهبی و فرهنگی خراسان و هم مصورسازی نسخ فاخری چون هفت اورنگ جامی در آن، مورد توجه بوده است. نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا برگرفته از داستان های جامی است مانند داستان یوسف وزلیخا، که در قرآن کریم و کتب دیگر ادیان آمده و یا داستان لیلی و مجنون که مکرر در ادبیات و فرهنگ ایران بازتاب یافته است. هدف از پژوهش حاضر این است که ضمن بررسی تطبیقی نمادپردازی در نگاره های این دو داستان، رابطه آن با مضامین مختلفی چون باورهای دینی و فرهنگی این دوره را مشخص کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم: 1- فرهنگ و باورهای دینی عصر صفوی چگونه در نمادپردازی دو داستان بازتاب یافته است؟ 2- چه ارتباطی بین نمادپردازی در نگاره های داستان «یوسف و زلیخا» و «لیلی و مجنون» موجود در نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا با فرهنگ و باورهای دینی ایرانیان در عصر صفوی وجود دارد؟ روش پژوهش تطبیقی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای-اسنادی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نگارگران هفت اورنگ از انواع نمادهای فرارونده دینی، فرهنگی و هنری در انتقال باورهای دینی و فرهنگی عصر خود سود جسته اند که کاربرد برخی چون نیلوفر و اسلیمی به تبع از سنت نگارگری دوره صفوی و برخی چون ققنوس و اژدها بر مبنای اساطیر و فرهنگ و نمادی چون کلاه قزلباش منطبق با باورهای مذهبی عصر صفویست. بعلاوه با وجود شباهت های بسیار در استفاده از نمادهای فرارونده هنری، نمادپردازی دو داستان متاثر از محتوای دینی و فرهنگی نگاره ها، متفاوت است.
۲۲۸.

مطالعه و تحلیل شیوهٔ اجرایی خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خاتم معرق دوره قاجار خاتم پره ای خاتم پره ای لایه دار تفکیک رنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۷۱
طبق منابع تاریخی خاتم کاری یکی از هنرهای چوبی ایرانی بوده که با استناد به رحل چوبی محفوظ در موزه متروپولیتن، آغاز آن از دورهٔ آل مظفر شکل گرفته است. خاتم کاری در هر دوره ویژگی های منحصر به فردی داشته و همین مسئله سبب شده آثار شاخصی که از هر دوره بر جا مانده بخش مهمی از هنر ایرانی را شکل دهد. این پژوهش با هدف تحلیل شیوهٔ اجرایی خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر علاوه بر تبیین ویژگی های این شیوه به واکاوی آثار به جای مانده نیز پرداخته است. سؤالات این پژوهش عبارتند از : 1-ویژگی های فنی شیوهٔ خاتم معرق چیست؟ 2-چه عواملی در تداوم خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر مؤثر هستند؟ به منظور پاسخ دهی به سؤالات مطرح شده و همچنین تحقق هدف پژوهش، پس از تبیین شیوهٔ خاتم معرق و تحلیل چگونگی تداوم آن تا دههٔ اخیر، 6 اثر خاتم معرق از دورهٔ قاجار تا دههٔ اخیر به عنوان جامعه هدف پژوهش تحلیل و واکاوی شدند. در این پژوهش روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد آن از نظر روش شناختی، مبتنی بر رویکرد ساخت گرا است. مطالعات و روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده، ابزار و شیوه مورد استفاده مشاهده و روش تجزیه و تحلیل کیفی است. نتایج تحقیق حاکی از آن بوده که شیوهٔ خاتم معرق به گونه ای است که براساس آن در یک اثر خاتم کاری می توان علاوه بر تفکیک رنگی بین خاتم ها، زیبایی، تنوع طرح و نقش نیز ایجاد نمود. با توجه به بررسی های صورت گرفته می توان نتیجه گرفت شیوهٔ خاتم معرق یکی از روش های پر اهمیت در خاتم کاری دوره قاجار بوده که تا دههٔ اخیر تداوم یافته و نمونه های موجود بررسی شده گواهی بر این امر است.
۲۲۹.

مقایسه نقوش هندسی ازاره های کاشی ابنیه دوره تیموری ایران با ازاره های موجود در نگاره های نسخ خطی مصور همزمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقوش هندسی کاشی کاری ازاره دوره تیموری نسخ خطی مصور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۷۰
همواره در ادوار مختلف تاریخی، تأثیر و تأثر بین هنرهای گوناگون آن عصر، دیده می شود. در دوره تیموری نیز مانند سایر مقاطع تاریخی، نقاط مشترک فراوانی بین تزیینات کاشی کاری، با هنرهای همزمان، به ویژه با نگاره های نسخ خطی مصور وجود دارد. با بررسی نگاره های دوره مذکور می توان برخی موارد مشترک را بین نقوش هندسی آن ها با ازاره های کاشی بناهای همزمان، مشاهده نمود. تطبیقِ نقوش هندسی ازاره های کاشی ابنیه تیموریان در ایران، با برخی از نگاره های نسخ خطی مصور همزمان، از لحاظ نوع گره ها، رنگ بندی لعاب و تزیینات موجود بر روی آن ها، هدف اصلی مقاله پیش رو است. بنابراین روش یافته اندوزی اطلاعات و داده ها، به شیوه اسنادی و مبتنی بر مشاهدات عینی است که با روش توصیفی–تحلیلی، صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش عبارتند از: وجوه اشتراک از منظر نوع گره ها؛ نشان دهنده آن است که اغلب گره های به کاررفته در ابنیه این دوره، به ویژه گره «شش ضلعی منتظم»، قابل قیاس با گر ه های ازاره های بناهای موجود در نگاره های نسخ خطی مصور هم دوره است. علاوه براین رنگ بندی لعاب موجود در گره مذکور همانند ابنیه این دوره شامل رنگ فیروز ه ای و سبز یشمی (سبز تیره)، است. تزیینات طلاچسبان و وجود برخی از گل های چندپَر، نقاط اشتراک دیگری است که در کاشی های ازاره بناها و نسخ خطی مصور این عصر می توان دید.
۲۳۰.

مطالعه ی اقتباس ادبی در عکاسی صحنه پردازی شده ی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اقتباس ادبی عکاسی صحنه پردازی شده بازنمایی برداشت ذهنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۲۴۶
هنرها در طول تاریخ از منابع متعدد اقتباس کرده اند. برخی مثل سینما بیشتر و برخی دیگر کمتر. به نظر می رسد عکاسی به دلیل ماهیت واقع گرایانه اش، کمتر به این شگرد تن بدهد ولی بررسی ها نشان می دهد عکاسی هم از همان آغاز، از منابع مختلفی اقتباس کرده است. ادبیات یکی از منابع برای اقتباس در عکاسی بوده است. اما آیا واقعاً امکان اقتباس از ادبیات و منابع ادبی در عکاسی وجود دارد و اگر دارد چگونه؟ در پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، آثار پنج عکاس در زمینه ی اقتباس از ادبیات بررسی شده است. شیوه ی جمع آوری اطلاعات، استفاده از منابع کتابخانه ای (کتاب، پایان نامه، مقاله) و مراجعه به سایت های اینترنتی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، اقتباس از منابع ادبی در عکاسی امکان پذیر است ولی در شاخه ی عکاسی صحنه پردازی شده بیشتر دیده می شود و عکاسان از بین متون ادبی، بیشتر از شعر اقتباس کرده اند تا از نثر و دلیل آن هم امکان اقتباس آزادتر از شعر بوده است. متون ادبی برای این که بتوانند به شیوه ی عکاسی بازنمایی شوند می بایست ظرفیت فضاسازی، شخصیت پردازی، و روایتگری را داشته باشند. با این حال عکاسان بیشتر برداشت ذهنی و درونی خود را در زمان عکاسی به کار می گیرند و بازنمایی عین به عین متن ادبی در عکاسی امکان پذیر نیست.
۲۳۱.

تاثیر موقعیت ستارگان بر نگاره های انسانی در دو نسخه صور الکواکب قرن نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صورالکواکب عبدالرحمن صوفی رازی نگارگری صورت های فلکی هنر دوره تیموری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۸۶
«صورالکواکب الثابته» اثر صوفی رازی جزو کتب آموزشی نجوم قدیم است. این کتاب یک راهنمای مصور شناخت آسمان است که توضیحات جامعی درباره مختصات و ویژگی های نجومی اجرام سماوی دارد. در صورالکواکب برای هر یک از صورت های فلکی دو تصویر قرینه دیده می شود که یکی مربوط به آسمان و دیگری مربوط به کره آسمانی است. از میان 48 صورتِ فلکی مندرج در صورالکواکب، چهارده نگاره با پیکره انسان مرتبط است که از نظر ساختار در دو دسته انسانی (شامل یازده صورت) و موجودات پنداری انسان نما (شامل سه صورت) قرار می گیرد. با توجه به ویژگی های تصویرسازی کتاب مذکور، می توان نگاره های آن را به عنوان نمادی از نگارگری دوره های گوناگون مورد مطالعه قرار داد. پژوهش حاضر با هدف روشن نمودن میزان و نحوه تاثیرپذیری طرح و نقش پیکره های آسمانی در دو نسخه از صورالکواکب قرن نهم هجری از موقعیت سماوی اجرام و ستارگان انجام شده است. نگارندگان در پاسخ به این سوال که "نگارگران صورالکواکب در قرن نهم هجری با هدف رعایت ضوابط نجومی و موقعیت ستارگان، چه تغییراتی در پیکره نگاره های انسانی ایجاد کرده اند؟" به آن دسته از تفاوت های ترسیمی در پیکرنگاری و جامه آرایی پرداخته اند که منشا علمی-نجومی دارد. آن مواردی که نگارگران بر اساس ملاحظات نجومی(برای ثبت موقعیت دقیق ستارگان)، ناچار به اعمال تغییراتی در حالت متعارف پیکره ها بوده اند به طوری که جز با دلایل نجومی توجیه پذیر نیست. و یا به واسطه شکل پیکره آدمی، مجبور به جابه جایی های جزیی در موقعیت ستارگان شده اند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای به تجزیه وتحلیل کیفی چهارده نگاره انسانی و نیمه انسانی در دو نسخه صورالکواکب متعلق به قرن نهم هجری محفوظ در کتابخانه های ملی فرانسه و کنگره آمریکا پرداخته است. نگاره های مربوطه در مقایسه با اصول و قواعد پیکرنگاری رایج در قرن نهم هجری و نیز مطابقت با نقشه آسمان مورد واکاوی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نگارگران صورالکواکب در قرن نهم هجری توانسته اند در زمینه رعایت وجه زیبایی در کنار حفظ ضوابط نجومی به نوعی از توازن دست پیدا کنند. این نوآوری با اعمال اندک تغییراتی در سنن رایج تصویرسازی صورالکواکب، ازجمله جابه جایی علائم و نشانه های ستارگان بر روی پیکره ها و تغییر در شکل لباس ها و ابزار جانبی آنها انجام شده است.
۲۳۲.

چگونگی کاربست عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عناصر تصویری و بصری طراحی دیو نگاری محمد سیاه قلم زشتی زیبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۱۱
در عرصه نگارگری هنرمندانی مرزهای مرسوم نگارگری را درنوردیده و معیارهای جدیدی را رقم زده اند، ازجمله محمد سیاه قلم است. مسئله ی این پژوهش چگونگی کاربست عناصر تصویری و بصری همچنین طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم است. تمایز این پژوهش با پژوهش های پیشین در پرداختن به عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم برای نمایش هم زمان دو مفهوم زشتی و زیبایی است. پرداختن به جنبه های مغفول مانده در دیونگاره های سیاه قلم، هم و همچنین تحلیل چگونگی بازتاب مظاهر زشتی در آن با تأکید بر دیونگاره محمد سیاه قلم از اهداف این پژوهش است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش، منابع کتابخانه ای و اسنادی به گردآوری مطالب پرداخته است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کیفی از طریق تحلیل اطلاعات با استفاده از کتب، مقالات، تحقیقات و پژوهش های مرتبط با موضوع دیونگاره های محمد سیاه قلم (در اینجا با تمرکز بر عناصر تصویری و بصری و طراحی) مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دیونگاره های سیاه قلم عناصرى از طنز، بازى، سرگرمى و نشاط در عین عجایب نمایی در آن وجود دارد. وی برای ترسیم زشتی و زیبایی از دریچه ی تمرکز بر عناصر بصری و طراحی در دیونگاره ها استفاده کرده است که دسته بندی و تفکیک آن ها ازجمله دستاوردهای این پژوهش است.
۲۳۳.

اسطوره شناسی تمثیلی آرایه های کاخ چهلستون اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرایه های هنر ایرانی - اسلامی کاخ چهلستون هنر تمثیلی اسطوره شناسی تمثیلی کروزر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۲۹۷
در هنر ایرانی-اسلامی آرایه ها عناصری مازاد بر اصل اثر نیستند و نه تنها مایه ی تکمیل هنر بلکه مایه ی تشکیل هنر هستند چرا که در هنر ایرانی-اسلامی زیبنده بودن از همان ابتدا با ساختن همراه بوده است. از این راه هدف این مقاله تبیین بن مایه های آرایه های هنر ایرانی-اسلامی در جهت فهم نقش این آرایه ها در تشکیل این هنر قرار گرفت و پیکره ی مطالعاتی آن کاخ چهلستون اصفهان، چه این کاخ در یکی از دوره های طلایی هنر ایرانی-اسلامی یعنی دوره ی صفویه بنا شده است. روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز روش تحقیق این نوشتار قرار گرفت، چرا که آرایه های دوره ی صفوی اغلب نقش مایه های اسطوره ای، نمادین و تمثیلی هستند و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر روشی مناسب جهت تحلیل آثار تمثیلی است؛ کروزر بر آن است که در یک اثر تمثیلی رابطه ی میان صورت و معنا مبتنی بر تمثیل است و از این راه صورت اثر یا نمادی از معنا می شود یا از طریق روایتی اسطوره ای به معنا ارجاع می دهد. این مقاله در نهایت از اسطوره شناسی تمثیلی آرایه های کاخ چهلستون به این نتیجه رسید که معنای پس پشت آرایه های کاخ چهل ستون فرهمندی دقیق تر فرهمندی مورد نیاز برای شهریاری یا به اصطلاح فره ی کیانی است دال بر این که بنیان چنان کاخی تنها از چنین شهریاری ساخته است.
۲۳۴.

استخراج شاخصه های علمی طراحی؛ رهیافتی نظری بر نسبت دیزاین با دانش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طراحی مطالعات طراحی علم طراحی دانش طراحی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۲۰۲
تلاش های بسیاری تاکنون برای روشن ساختن ارتباط طراحی و علم صورت گرفته، اما امروزه ارتباط آنها گاها در هاله ای از ابهام قرار می گیرد. بنابراین پرداختن به این مسئله می تواند خلاء موجود دراین راستا را تا حدودی پرنماید. پژوهش حاضر با هدف ابهام زدایی از ارتباط طراحی و علم و بیان شاخص ترین ویژگی های طراحی به روش توصیفی تحلیلی با استفاده از نظریه داده بنیاد صورت پذیرفته که به لحاظ رویکرد کیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی (کتابخانه ای) می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش بدین صورت می باشد که به شیوه کدگذاری باز 51 ویژگی طراحی استخراج گشته، با کدگذاری محوری در 13حوزه مطالعاتی، جایگاه هر یک از این ویژگی ها بررسی شده و با  کدگذاری انتخابی برای کشف روابط بین آنها، تمامی ویژگی ها براساس شباهت و حوزه مطالعاتی آنها در سه گروه شناخت شناسی، ماهیت و دانش طراحی دسته بندی شده اند. پس از مراحل کدگذاری این تئوری ارائه می گردد که نیمی از شاخص ترین ویژگی های طراحی در حوزه دانش طراحی قرار دارند که دربردارنده سه واژه مطرح شده توسط کراس با نام های طراحی علمی، علم طراحی و مطالعات طراحی، به اضافه دو واژه رویکرد طراحی و تحقیقات طراحی می باشد و این موضوع نشان دهنده اهمیت مطالعه در حوزه دانش طراحی و ارتباط عمیق طراحی و علم دارد.
۲۳۵.

نگاره ناصرالدین شاه و رجال، گفتمانی از جدالی پنهان در ساختار دربار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرکلاف قدرت ایدئولوژی شاه صدراعظم امیرالامرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۲۷۲
نگاره آبرنگی ناصرالدین شاه و دو تن از رجال، یکی از آثار درباری عصر ناصری است که توسط محمدحسن افشار، یکی از نقاشان دربار و به حمایت یک حامی ناشناس درباری پدید آمده و در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به عنوان یک گفتمان به آن پرداخته شده است. در این گفتمان، نقاش در ترکیبی قرینه در بی قرینه، میرزا آقاخان نوریِ صدراعظم را در میان نگاره و ناصرالدین شاه را در سمت چپ آن جای داده و به این ترتیب با توجه به الگوهای پیشینی نقاشی ایرانی که مصدر قدرت را همواره در مرکز تصویر نمایش می داده اند، بر اساس دانش زمینه ای خویش از دربار، به فرآیند غیرطبیعی سازی دست یازیده، از منازعه ای پنهان در مناسبات قدرت میان شاه و صدراعظم پرده برداشته است. مقاله حاضر با پرسش از چیستیِ ایدئولوژی هژمونیک و مسلط، نیز اینکه آیا نظم های تأثیرگذار بر این «گفتمان»، در جهت تثبیت، تضعیف و یا تغییر ایدئولوژی و قدرت هژمونیک گام برداشته اند، بر این دستاورد است که در این منازعه بر خلاف لایه معنایی نخست که صدراعظم را چونان مصدر قدرت نمایش داده، درسطوح زیرین معنایی، ایدئولوژی مسلط، همچنان بر قدرت مطلقه شاه اما به شکلی نوین، با آمیزه ای از نظم های گفتمانی تجددخواهانه، اندیشه باستان گرایانه فرّه مندی و بهره وری از مذهب استوار است. این مقاله در زمره پژوهش های کاربردی است و از منظر روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی سامان یافته، داده های آن نیز از منابع کتابخانه ای و دیجیتالی جمع آوری گردیده اند.
۲۳۶.

خوانش وجوه بصری هنر گروتسک در آثارجنی ساویل بر اساس آرای میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میخائیل باختین گروتسک نقاشی جنی ساویل کارناوال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۲۳۴
جنی ساویل یک نقاش فیگوراتیو از تصاویر بسیار بزرگ و توصیفات کوبنده در مورد بدن گروتسکی زنان و اغلب خودش است.  نقاشی های او با اصطلاحات مختلفی مانند ناخوشایند، بی رحمانه و منزجرکننده توصیف می شود. رئالیسم گروتسک به عنوان یک جریان دارای نفوذ و قدرت در نقاشی فیگوراتیو تا به امروز زنده مانده است. در بدنی تحریف شده به عنوان ابزاری برای با هم ادغام نمودن واقعیت و تخیل. شکاف ها و برآمدگی های این بدن مشترک انسانی ممکن است ناخوشایند یا منزجرکننده به نظر برسند اما باختین این تصاویر احشایی را در چارچوبی بلندنظرانه و مثبت قرار می دهد. این پژوهش با طرح این پرسش اصلی که «چگونه می توان بر مبنای آرای باختین وجوه بصری هنر گروتسک را در آثار جنی ساویل خوانش نمود؟» شکل گرفته و از نظر هدف توسعه ای و از نظر نوع و روش، کیفی و توصیفی-تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق آشکار کننده این واقعیت است که این هنرمند با بکارگیری هنر خود هر آنچه در جامعه امروزی فاخر و بلندمرتبه تلقی می شود به زیر کشیده و آن را از مرکز به حاشیه رانده است و این گونه با درهم شکستن روابط سلسله مراتبی و تقدس زدایی از امر مقدس و آرمانی، اعتراض خود را به بی عدالتی و نابرابری در جامعه ابراز نموده است.
۲۳۷.

انیمیشن مستقل و متریالیستی به مثابه تروما، مطالعه موردی آثار رابرت بریر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تروما حافظه انیمیشن تجربی انیمیشن ساختارگرا/متریالیستی رابرت بریر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۴۱
در طی دهه های اخیر مسئله روان زخم و نحوه بیان و بازنمایی تجربه تروماتیک با استفاده از تمهیدات ساختاری و تصویری ویژه، مسئله ای مهم در مطالعات حافظه و سینما شمرده می شود. در این راستا، فیلم آوانگارد و کشف قابلیت ها، نوآوری ها و فرم فلاشبک وار این گونه از فیلم سازی، مبحثی جالب توجه هست که در اغلب این قبیل مطالعات بدان پرداخته شده است. ازاین رو این پژوهش برآن است تا با شناخت و معرفی آثار آوانگارد و تأثیرات آن ها بر آثار پس از خود، قابلیت های بالقوه موجود در فیلم و انیمیشن ساختارگرا، ارتباط و مشابهت آن با حافظه آسیب دیده و چگونگی خلق تجربه اداراکانه جدید را مورد کنکاش قرار دهد. در این راستا ابتدا با تکیه بر دیدگاه روانشناسان و نظریه پردازان حوزه تروما مانند کریس بروین و کتی کاروت، مشخصه های این حافظه غیریکپارچه، تکه تکه و پنهان، تعیین گردد. پس از آن در ارتباط بین فلاش بک ذهنی و فلاش بک فیلمی در مباحث مورین توریم و با استفاده از نظریات برخی از نظریه پردازان فیلم آوانگارد چون پ.آدامز سیتنی و پیترگیدال، به بررسی شاخصه های فیلم متریالیستی و ساختارهای مشابه آن با این حافظه آسیب دیده می پردازیم. در پایان پژوهش نیز تلاش می شود تا مشابهت مشخصه های تصاویر ذهنی برآمده از رویداد و فضای تروماتیک با ویژگی های فلاشبک وار فیلم های آوانگارد و متریالیستی رابرت بریر به تفصیل بیان گردد.
۲۳۸.

تحلیل انواع گونه های هنجار گریزی در برخی از نقاشی های مدرن بر اساس الگوی لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هنجار گریزی برجسته سازی آشنایی زدایی لیچ نقاشی مدرن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۶۰
هنجار گریزی به عنوان یکی از شگردهای بیانی و روش برجسته سازی در دنیای ادب و هنر به معنای خروج از معیار عادی و آشناست که در پی آن، مخاطب در مواجهه با اثر به درنگ واداشته می شود و معنا به تأخیر می افتد. جایگاه، نقش و اهمیت هنجار گریزی در متون ادبی و هنری به حدی است که منتقدان به بررسی آن از زوایای مختلف پرداخته اند و در این زمنیه نظریات و الگوهایی نیز ارائه نموده اند که به نظر می رسد لیچ توانسته الگویی نسبتاً جامع ارائه نماید. ازاین رو، با توجه به خصلت آشنازدا و مبهم نقاشی مدرن، هدف این پژوهش، شناسایی و تحلیل انواع گونه های هنجار گریزی در برخی از نقاشی های مدرن بر اساس الگوی لیچ است. پرسش مطرح شده این است که کدام یک از روش های هنجار گریزی موردنظر لیچ در نقاشی های مدرن قابل شناسایی است؟ روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی و تطبیقی است و اطلاعات به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه اینکه از آنجاکه یکی از خصلت های اصلی هنر و بخصوص نقاشی مدرن، آشنایی زدایی و برجسته سازی در زمینه فرم و محتوی است؛ در برخی از نقاشی های مدرن با انواع هنجار گریزی های موردنظر لیچ یعنی آوایی (استفاده از عناصر بومی)، نوشتاری (برهم زدن ساختار اشکال)، نحوی (جابجایی اشکال از جای اصلی و واقعی شان) و معنایی (تغییر معنای آشنا) روبرو می شویم.
۲۳۹.

سینما به مثابه یک تکنولوژی افسونگر در فیلم نعره طوفان (1348)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نعره طوفان (1348) ساموئل خاچیکیان زن افسونگر آندریاس هویسن ومپ-ماشین تکنولوژی سینما

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۱۷۸
نعره طوفان داستان ماهیگیری به نام طوفان است که در روستا به همراه همسرش مرجان زندگی آرامی دارد. همزمان با تولد فرزندشان یک گروه فیلمسازی به روستا وارد می شود، و در این میان شعله ستاره فیلم به طوفان علاقه مند می شود. شعله نمونه کاملی از زن افسونگر مدرن است، و اخلاقیات وی در تضاد با مرجان به مثابه تجسم زن سنتی خانگی قرار می گیرد. پژوهش حاضر می کوشد با وام گیری از بحث اندریاس هویسن، نظریه پرداز ادبی معاصر، فیلم نعره طوفان را از منظر ارتباط میان زنانگی و تکنولوژی مورد بازخوانی قرار دهد. هویسن معتقد است در دوران مدرن به تدریج با نمایان شدن جنبه های ویرانگر تکنولوژی به آن ویژگی های زنانه اعطا شد و ایده همسان انگاری زنانگی و تکنولوژی پدید آمد. با وام گیری از دیدگاه هویسن این بحث مطرح می شود که در فیلم شخصیت شعله به عنوان زن افسونگر را می توان به مثابه تجسد تکنولوژی سینما نیز در نظر گرفت. از این رو این اثر را می توان بازتاب دهنده گسست های اجتماعی در مواجهه با مظاهر مدرنیته، زن افسونگر و تکنولوژی سینما در نظر گرفت. در فیلم هراس های جامعه سنتی از کارکردهای غیراخلاقی تکنولوژی سینما، با هراس مردانه از نیروی خانمان برانداز زن افسونگر و تواناییش در ویران کردن نظم اجتماعی در پیوند قرار می گیرد. 
۲۴۰.

واکاوی مفهوم زنده بودن در اجراهای دیجیتال و بینارسانه ای با تمرکز بر گزیده ای از آثار بلست ثیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنده بودن اجرای دیجیتال اجرای بینارسانه ای حضور فلیپ اسلندر بلست ثیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۷۸۲
زنده بودن یکی از مفاهیم کلیدی در حوزه مطالعات اجراست. به طور سنتی، زنده بودن عمدتاً در تقابل با ضبط شده بودن یا هر نوع رسانش دیگر قرار داده شده و اجرای زنده در قیاس با فیلم یا سایر فرم های هنری دربردارنده نوعی رسانش، واجد ارزش و اعتبار دانسته شده است. در سال های اخیر نظریه پردازان متعددی از جمله فلیپ اسلندر درباره این مفهوم به بحث و تبادل نظر پرداخته اند. بلست ثیری، یک گروه هنری انگلیسی که در آثارش ترکیبی از گیم های آنلاین و جهان های مجازی را به کار می برد تا به نحوی اجرایی و اینتراکتیو مخاطب را درگیر کند، در آثار متأخرش به بهره گیری از تکنولوژی برای واکاوی مسائل متعدد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی روی آورده است. دو اثر بینارسانه ای این گروه با عنوان آدم ربایی و کرن، به طور خاص مسائلی را در خصوص زنده بودن برمی انگیزند و زنده بودن در آن ها به ویژه با در نظر گرفتن تبیین نوین فضا قابل بررسی است. پژوهش توصیفی   تحلیلی حاضر با هدف پاسخ به این پرسش انجام شده که با در نظر گرفتن مباحث اسلندر و تعاریف نوین فضا، زنده بودن را چگونه می توان در دو نمونه موردی واکاوی کرد. یافته های پژوهش نشان می دهد این دو اثر بینارسانه ای، زنده بودن را در سطوحی چندگانه و در معنایی کاملاً متفاوت با تبیین های سنتی به نمایش می گذارند. به این معنی که با تعاریف نوین فضا، زنده بودن که پیش تر بر مبنای هم حضوری جسمانی اجراگر و مخاطب در زمان و فضایی مشترک تعریف می شد که مراد از آن مجاورت فیزیکی آن ها بود را اکنون می توان بر مبنای هم حضوری در زمان و فضایی مشترک، اما فضایی که به واسطه تکنولوژی خلق شده، تبیین کرد. به ویژه با فراگیری شبکه های ارتباطی موبایل، در هر لحظه با برقراری ارتباط، فضای نوینی خلق می شود که زنده بودن اثر را به نمایش می گذارد بدون این که لزوماً اجراگر و کاربر در فضای فیزیکی واحدی قرار داشته و هوای مشترکی را تنفس کنند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان