مطالب مرتبط با کلیدواژه

راینهارت کوزلک


۱.

روشنگری و توتالیتاریانیسم: نقد کتاب Critique and crisis: Enlightenment and the pathogenesis of modern society (نقد و بحران: روشنگری و آسیب زاییِ جامعه مدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۴۱ تعداد دانلود : ۵۵۹
محور اصلی بحث در این مقاله، نقد و بررسی کتاب نقد و بحران: روشنگری و آسیب زایی جامعه مدرن نوشته راینهارت کوزلک است. این کتاب نخستین بار در سال 1959م به زبان (اصلی) آلمانی منتشر شده است و آخرین ترجمه آن درسال 1988م به زبان انگلیسی توسط انتشارات The MIT Press منتشر شده است. تلاش برای نشان دادن و توضیح ریشه های توتالیتاریانیسم سده بیستمی در «روشنگری» سده هجدهمی وجه اصلی همت کوزلک در این کتاب است. مطلقه گرایی در اروپا و ساختار دوگانه تابع/متبوع و اخلاق شخصی/سیاست عمومی آن به عنوان بستر ظهور روشنگری عملا مانع رهایی بخشی مدنظر روشنگری شده و خود در تحلیل نهایی در دامی بزرگتر در غلتیده است. چالش های سیاسی انضمامی متعاقب فروپاشی مطلقه گرایی بویژه بعد از 1789م به بعد روشنگری را درگیر خلق الگوهایی از اندیشیدن و رفتار اخلاقی کرده که تناقض های لاینحل ناشی از آن، تسلیم شدن در برابر تصویری اوتوپیایی از جامعه و پیش بردن ریاکارانه آن را موجب شده و راه را بر ترور و دیکتاتوری گشوده است. به نظر می رسد ایده اصلی کوزلک در نقد روشنگری و ادعای درهم تنیدگی آن با توتالیتاریانیسم سده بیستم که متاثر از ایده کارل اشمیت در کتاب لویاتان در نظریه دولت تامس هابز است عمدتا تصویری جانبدارانه و گزینشی است.
۲.

نبرد مفهومیِ خاورمیانه در میانه امر سیاسی و جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خاورمیانه امر سیاسی جغرافیا تاریخ مفاهیم راینهارت کوزلک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۱۶۵
«خاورمیانه»، مفهومی مناقشه برانگیز از نظر جغرافیایی و سیاسی است. از منظر جغرافیایی درباره حدود آن، اشتراک نظر گسترده ای وجود ندارد و از منظری سیاسی، با توجه به نظریه های جدید در راستایِ توجه به جهانِ غیر غربی، چالش هایی در استفاده و کاربرد مفهوم خاورمیانه به وجود آمده است. برای مقابله با تک صدایی مطالعات و بررسی های اروپایی و آمریکایی در منطقه خاورمیانه، برابرنهادهایی به جای مفهوم خاورمیانه پیشنهاد شده است. عبارت های همچون «خاور نزدیک و شمال آفریقا»، «خاورمیانه شمالی»، «خاورمیانه جدید»، «خاورمیانه اسلامی»، «غرب آسیا»، «آسیای غربی» و «آسیای جنوب غربی» به جای آن پیشنهاد می شود. پرسش اساسی این نوشتار این است که چرا آلترناتیوها نمی توانند در اعاده همان معنایی که مفهوم خاورمیانه منتقل می کند، کامیاب شوند؟ این پژوهش با تمرکز بر مقوله امرسیاسی و از دریچه نظریه و روش تاریخ مفاهیم، می کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا نمی توان از مفهوم خاورمیانه دست کشید. ماهیت «امر سیاسی» که به گونه ای جدی و عمیق بر تقابل های دودویی تاکید می کند، بر این فرضیه صحه می گذارد که نبردی پنهان میان گروه ها و نیروهای سیاسی برای تسلط بر گفتمان ها، که خود را در مفاهیم انضمامی می کنند، در جریان است. از چنین منظری، فرجام نبردِ نابرابر میان دو سوی این گفتمان، پیروزیِ مفهوم خاورمیانه است که بر فرازِ مفاهیم دیگر، به حیاتِ خود ادامه می دهد. اگرچه دانشگاه ها و برخی از محافل آکادمیک؛ همچنین نهادهای بین المللی به نقد ِحضور هژمونیِ مفاهیمی همچون خاورمیانه می پردازند و در دفاع از آلترناتیوها می کوشند؛ اما تسلیم ناپذیری امرسیاسی در برابر جغرافیا؛ مانع مهمی است که استفاده از مفاهیم جایگزینِ خاورمیانه را دشوار می کند.
۳.

انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلابِ مفهومی، مطالعه موردی: مفاهیمِ جمهوریت و اسلامیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انقلاب اسلامی تاریخ مفاهیم راینهارت کوزلک جمهوریت اسلامیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۱۱
انقلاب به مثابه یک رخدادسیاسی، به تحول و دگرگونی های عمده در ساختارهای انضمامی و انتزاعی منجر می شود. مفاهیم «جمهوریت» و «اسلامیت» از جمله مفاهیمی هستندکه در نتیجه آشنایی ایرانیان با مفاهیم سیاسی غربی وارد نزاع های ایدئولوژیک میان گروه های مختلف شدند. رخداد انقلاب ۱۳۵۷، را می توان رجعتِ پیروزمندانه این مفاهیم، در مناقشات بسیار مهم بر سر تعیین شکل دولت، با عبارت «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» دانست. برهمین اساس این نوشتار در پی پاسخگویی به این پرسش است که مفاهیم سیاسی جمهوری و اسلامی در نتیجه انقلابِ ۱۳۵۷ دچار چه تحولات معنایی شده اند؟ این تحولِ مفهومی چه تاثیری بر افق انتظار جامعه ایرانی و در نهایت ساختارهای سیاسیِ ایجاد شده گذاشته است؟ به نظر می رسد، ایجادِگسست در معنایِ مفاهیم «جمهوریت» و «اسلامیت» و بررسی رقابت های موجود بر سرِ این دو مفهوم نشان می دهد درک، برداشت و تفسیر غالب از معنای مفاهیمِ سیاسی می تواند به ساختارهای سیاسی شکل و جهت دهد. برداشت ویژه از این مفاهیم در شکل دادن به افقِ انتظار جامعه ایرانی، سبب ساز ایجاد نوعی خاصی از نهادها در جامعه پساانقلاب شد که درنهایت به تحمیل انتخاب های محدودی در «آینده های تاریخی» منجر شد. در این نوشتار، فصل نخست قانون اساسی، اصول یکم تا ششم به همراه مشروح مذاکرات صورت گرفته درباره متن پیش نویس و هم چنین مذاکرات نهایی بررسی قانون اساسی توسط مجلس خبرگان با بهره گیری از رویکرد تاریخ مفاهیم با هدفِ کشف و گسست معنایی این مفاهیم مورد توجه قرار گرفته است.
۴.

معنای مفهوم تجدد در ادبیات نمایشی میرزافتحعلی آخوندزاده بر مبنای نظریه «تاریخ مفهوم» راینهارت کوزلک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ مفهوم راینهارت کوزلک میرزا فتحعلی آخوندزاده مفهوم تجدد درزمانی همزمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۱۰۵
تاریخ مفهوم دانشی است که چگونگی تغییر و تحول معنای مفهوم یا مفاهیم بنیادین را در تاریخ تبیین می نماید و تاریخ را به واسطه مفاهیم روایت می کند. مفاهیم بنیادین مفاهیم فراگیری هستند که از یک سو موجب تغییراتی گسترده در جامعه می شوند و از سویی دیگر سرنوشت تاریخی یک ملت را نشان می دهند. از نظر راینهارت کوزلک تاریخ مفهوم دانشی بینارشته ای است که از تاریخ اجتماعی، زبان شناسی تاریخی و معناشناسی تاریخی بهره می برد و چارچوب نظری و روش شناسی خود را بر اساس رویکرد «تاریخی- انتقادی»، «اصل درزمانی و همزمانی»، «معناشناسی» و «همگرایی مفهوم و تاریخ» صورت بندی می کند. بر این اساس، مفاهیم به مثابه نیروهای آشکارکننده اندیشه ها، ساختار های اجتماعی و ایدئولوژیک عمل می کنند؛ و چون شأنی تاریخی دارند و در تاریخ رخ می دهند پس در نسبت با مقومات تاریخ هر کشور و ملتی می توانند معنا و کارکرد متفاوتی داشته باشند. با اتکا به نظریه تاریخ مفهوم، در این مقاله مفهوم تجدد، که شأنی بنیادین دارد، در ادبیات نمایشی مورد تأمل و بررسی قرار خواهد گرفت؛ این مفهوم شأنی بنیادین دارد زیرا با ورود به ایران _در دوره فتحعلی شاه قاجار_ موجب دگرگونی های اساسی در ساختار سیاسی و اجتماعی شد و پدیدارهای نوین و گوناگونی را پدید آورد که دلالت بر چگونگی رخدادگی و معنای تجدد در ایران داشتند. برای تبیین معنای این مفهوم بنیادین در آغازگاه تاریخ ادبیات نمایشی ایران، به تحلیل و بررسی انتقادی نمایشنامه های و آثار میرزافتحعلی آخوندزاده پرداخته خواهد شد؛ بدین شیوه که ابتدا معنا و مصادیق تجدد در آثار نمایشی او، بنا به اصل درزمانی، تفسیر و تعریف می شود و سپس، بنا به مقتضیات تاریخ مفهوم و وجود تعاریف متفاوت و متشابه تجدد در میدان اجتماعی زمانه آخوندزاده، تجدد در ادبیات نمایشی آخوندزاده با تعریف تجدد در اندیشه امیرکبیر، ناصرالدین شاه، ملکم خان و حاج سیاح بر پایه اصل همزمانی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و سرانجام معناشناسی مفهوم تجدد بر اساس نظریه تاریخ مفهوم صورت بندی خواهد شد. ضرورت چنین پژوهشی این است که تجدد به عنوان هستی ادبیات نمایشی، موضوع اصلی نمایشنامه های آخوندزاده بود و از همین رو باید دانست که چنین مفهوم بنیادینی، به صورت انضمامی و به دور از تعاریف لغتنامه ای و صورت بندی های از پیش تعیین شده، چه معنایی در سرآغاز تاریخ ادبیات نمایشی ایران داشته و چگونه در بخشی از تاریخ ایران بازنمایی شده و مصداق یافته است.