مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
دیگری سازی
منبع:
علوم ادبی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
119 - 138
حوزه های تخصصی:
دو مفهوم «دیگری» و «دیگری سازی» از مفاهیم پر بسامد در پژوهش های جدید در ادبیات پسا استعماری است. درونمایه اصلی رمانِ «همه چیز فرو می پاشد»، نوشته چینوا آچبه، آسیب شناسیِ علل عدم موفقیتِ مقاومت فرهنگ بومی آفریقایی در برابر فرهنگ غربی است. هر چند بسیاری از منتقدین، در پرتو نظریه نقد پسا استعماری تلاش کرده اند جنبه ضد استعماری رمان و نقش غربی ها را در اضمحلال جامعه بومیِ آفریقایی برجسته کنند اما مقاله پیش رو بر آن است تا نشان دهد که آچبه با پر رنگ کردن نقش مخرب «دیگری سازی» در درونِ خود جامعه سنتی آفریقایی، آن را از جمله علل مهم مقهور شدن فرهنگ آفریقایی در برابر فرهنگ استعماری غرب معرفی کند. اصلی ترین پایه نظریِ نوشته حاضر، نظریات گایاتری اسپیوک (Spivak)، منتقد هندی تبار است. اسپیوک با نقد نظریات خودمحورانه نظریه پردازانِ پسااستعماری و فمینیسم غربی و همینطور با برجسته کردن مفهومِ «به حاشیه رانده شدگان یا نیروهای جزء» (subaltern)، کمک می کند که بتوان آثار ادبی نویسندگان غیر غربی را با نگاه متناسب با این آثار بررسی کرد، نه صرفاً با رویکرد خودمحورانه غربی. مقاله حاضر با تکیه بر این نظریات تلاش خواهد کرد تا نشان دهد چگونه فرآیند دیگری سازی در درون یک جامعه آفریقایی با ایجاد تفرقه و شکاف در درون این جامعه فرصت مناسبی را در اختیار استعمارگران بیگانه قرار می دهد تا با نفوذ و تاثیرگذاری بر به حاشیه رانده شدگان ارکان فرهنگی و ساختار قدرت تا به طور کامل در اختیار بگیرند.
هویت ملی و هویت قومی در زیست جهان دانشجویان بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
217-241
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف کاوش کیفی هویت ملی و قومی در زیست جهان دانشجویان بلوچ در دانشگاه های دولتی و براساس نظریهزمینه ای انجام شده است. مشارکت کنندگان تحقیق، یازده نفر دانشجوی بلوچ مقطع کارشناسی ارشد و چهار نفر دانشجوی دکتری دانشگاه های دولتی بوده اند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق به دست آمده است. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری درخصوص مقولات مختلف مصاحبه ادامه یافتند. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. نتیجه تحلیل داده ها، دستیابی به پنج مقوله محوری و یک مقوله هسته بوده است. مقولات محوری عبارت اند از: چند لایه گی و تکثر منابع هویت بخشی، نوسان هویتی، رفت و برگشت بین هویت ملی و قومی، برجستگی مؤلفه های فرهنگی و فرسایش مؤلفه های سیاسی هویت ملی، بازنمایی هویت بلوچی در اندیشه دیگری و دیگری سازی؛ گجر و برساخت مرز هویتی. مقوله هسته نیز عبارت است از دیگرسازی هویتی سیال. همچنین یافته ها نشان دادند که بستر و منابعی مانند موقعیت مذهبی، موقعیت جغرافیایی و قومی در کنار شرایطی از قبیل احساس تبعیض سیاسی، تبعیض قومیتی، کلیشه سازی رسانه ای، وضعیت اجتماعی، سیاسی، تصورهای قالبی منفی پیوند چند جانبه ای با مقوله هسته پژوهش دارند.
دیگری سازی در نظام های سازماندهی منابع کتابخانه ای در تقابل با برچسب گذاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی وضعیت برچسب های تخصیص داده شده به کتاب های با موضوع اسلام در پایگاه لایبراری ثینگ در مقایسه با سرعنوان های موضوعی کنگره از نظر توجه به دیگری و بازنمایی موضوعات به حاشیه رانده شده.روش شناسی: پژوهش با روش تحلیل محتوا انجام شده است. کتاب های به زبان انگلیسی و مربوط به موضوع اسلام در فاصله سال های 2016 تا 2019 از پایگاه فهرستگان کتابخانه کنگره بازیابی و با نمونه گیری تصادفی تعداد 348 عنوان کتاب بررسی شده است.یافته ها: میانگین فراوانی موضوعات بازنمایی شده با برچسب ها (22/15) بالاتر از میانگین فراوانی سرعنوان-های موضوعی (67/3) برای هر کتاب بوده، مضاف بر اینکه درصد بالایی از برچسب ها (03/83 درصد) با سرعنوان ها هیچ انطباقی (معنایی یا لفظی) نداشته و موضوعاتی بودند که بواسطه سرعنوان های موضوع بازنمایی نشدند؛ اما حداقل 74/67 درصد از برچسب های نامنطبق با سرعنوان ها از متن کتاب ها قابل استخراج بودند.نتیجه گیری: ساختار سرعنوان های موضوعی به گونه ای است که همواره برخی موضوعات که نسبت به گفتمان حاکم بر سرعنوان ها غیرخودی و در جایگاه دیگری بوده، به حاشیه رانده شده و نادیده گرفته می شوند، لیکن برچسب ها فرصتی برای بازنمایی این قبیل موضوعات فراهم می آورند.
دیگری شدگی هویت در رمان نوجوان (مطالعه موردی: رمان چشم اسب اثر جمیله گوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۹شماره ۸۵
341 - 368
حوزه های تخصصی:
«هویت» پدیده ای است که در جریان مراودات اجتماعی و با ایجاد مرز میان خودی و بیگانه ساخته می شود. اهمیت این مفهوم در دوران نوجوانی ضرورت بازاندیشی آن را در عرصه ادبیات بیشتر می کند. رمان «چشم اسب» اثر جمیله گوین از جمله رمان هایی است که هویت سازی و هویت پذیری مهاجران را ترسیم می کند و با وام گیری از مفاهیم و ارزش های غربی و ترکیب آن با شاخص های هویتی شرق، فرهنگ بومی شرقی (هندی) را به چالش می کشد. در این مقاله به این پرسش پاسخ داده می شود که چگونه عناصر هویت ساز غرب، هویت فرد مهاجر را به چالش می کشد و تغییر می دهد و مؤلفه هایی چون دیگری بودن، دو زبانه بودن و... به چه میزان در هویت دهی آنان نقش دارد؛ بر همین اساس، روابط شخصیت های رمان چشم اسب به عنوان نماد و نماینده شرق و غرب و نیز تعلیق و تثبیت هویت آنان در فضای سلطه گرایانه غربی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد نویسنده در فرآیند شکل گیری هویت شخصیت های نوجوان داستان با ایجاد فضایی میانی، نگرش مرکززدایانه و مرکزگرایانه شرق و غرب نسبت به یکدیگر را تلفیق کرده و با خلق سوژه های پیوندی، تمایز و برتری غرب را به عنوان اصلی ثابت توجیه کرده و تابعیت و کمرنگ شدن هویت های بومی را راه ورود به سوی دنیای متمدن و جهانی شدن معرفی کرده است.
انگاره های بازنمایی شده از کشور چین: کاریکاتورهای حوزه گفتمانی غرب پس از شیوع کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
227 - 259
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه چگونگی بازنمایی چین و نحوه ی دیگری سازی از این کشور در کاریکاتورهای منتشر شده از سوی حوزه گفتمانی غرب در دوران بحران کرونا است. در این پژوهش با استفاده از روش نشانه شناسی اجتماعی، 45 کاریکاتور انتخاب شده و با توجه به سه فرانقشِ بازنمودی، تعاملی و ترکیبیِ کرس و ون لیوون مورد ارزیابی قرار گرفته اند. برای تحلیل نتایج تحقیق از نظریات برچسب زدن ادگار و سج ویک، بازنمایی استوارت هال و نظریه ی طرحواره های فرهنگی استفاده شده است. با ارزیابی کاریکاتورهای مرتبط با نقش چین در شیوع کرونا می توان سیاست های بازنمایی در این کاریکاتورها را در دو مقوله ی کلیِ «دیگریِ پست؛ بازنمایی خطر زرد» و «دیگریِ قدرت طلب؛ بازنمایی تهدید قرمز» قرار داد. در کاریکاتورهایی که ذیل مقوله ی اول قرار گرفتند، چین به عنوان دشمنی بالقوه و دیگریِ پست شناسانده شده است که نیاز به آموزش و دنباله روی از غرب دارد. در مقابل، در کاریکاتورهایی که ذیل مقوله ی دوم گنجانده شدند، چین به عنوان عامل تهدیدکننده ی جهان بازنمایی شده است که در این نوع کاریکاتورها نیز ضرورت سیاست های کنترلی در رابطه با چین و حفظ هژمونی غرب القا می شود. براین مبنا می توان گفت رسانه ها (در اینجا کاریکاتورهای منتشر شده) با بازتولید کلیشه های از پیش ساخته نسبت به چین و با هم ارز قرار دادن این کشور با خطر و تهدید، زمینه را برای باور مردم در جهت گیری منفی نسبت به مسائل پیرامون چین فراهم می کنند. این جهت گیری دیگری هراسانه می تواند به صورت کنش های نژادپرستانه در روابط بین فرهنگی نفوذ کرده و حتی زمینه را برای تقابل های نظامی احتمالی فراهم کند.
خوانش پسا استعماری همسایه ها در پرتو نظرات اسپیواک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
337 - 352
حوزه های تخصصی:
رمان همسایه ها یکی از رمان های سه گانه ء « احمد محمود» نویسنده ء اقلیم جنوب ایران است. احمد اعطا (محمود) در این رمان نقش روشنفکران را در زندگی فرودستان در جوامع تحت استعمار بسیار تاثیرگذار می داند. شرق شناسانی چون اسپیواک، هومی بابا، ادوارد سعید و همفکرانشان با مطالعه ء روش های استعمار و تاثیر آن در جوامع، به معرفی شیوه ها، عواقب و عوارض آن پرداخته اند. در این مقاله، رمان همسایه ها ، اثر احمد محمود در پرتو نظرات اسپیواک درباره ء فرودستان به عنوان متن پسا استعماری بررسی می گردد و کوشش می شود این ادعا را ثابت کند که شخصیت های اصلی رمان در روند حوادث، فرودست بودن را تجربه می کنند و نجات آن ها به مقاومت روشنفکران متعهد وابسته است تا فرایند « دیگری سازی» و « جهانی سازی» جامعه ادامه نیابد. از منظر عقاید اسپیواک، این نویسنده می کوشد تا شرایط غیرممکن، حس منفی و ناامیدی فرودستان را مبنی بر این که هیچ چیزی برای افراد به حاشیه رانده شده تغییر نمی کند به تصویر کشد و صدای روشنفکران بومی و متعهد را جایگزین صدای فرودستان نماید.
فمنیسم پسا استعماری و جنبش متقدم زنان در ایران»؛ دیگری سازی و مناسبات سلطه
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۴) جلد اول
73-80
حوزه های تخصصی:
نقد پسا استعماری نقدی است که ماهیت ضد استعماری و ضد امپریالیستی دارد و در آن عوامل ناهم زمان و نامتجانس تربیت و جنسیت که عوامل شکل دهنده هویت اند، موردبررسی قرار می گیرد. آنچه تابه حال «فرهنگ اقلیت ها» نامیده شده درواقع فرهنگ اکثریت است که از دید گروه ها یا جریان های استعماری حاکم به حاشیه رانده شده و سرکوب شده است و به عنوان «فرهنگ اقلیت» در درجه چندم قرارگرفته است. جنبش فمنیسم نیز درگذر زمان اشکال متفاوتی به خود گرفته است. طی دوران استعمار و پس از استقلال اقدامات و فعالیت ها جنبش های عملی و نظری در سایر نقاط جهان صورت گرفت که اینک از آن با نام« فمنیسم پسا استعماری» یاد می شود گرچه اصطلاح فمنیسم برای زنان در ایران واژه نوینی است اما در جنبش متقدم زنان ایران به آن استناد شده و در ادبیات مقاومتی فمنیسم به آن اشاره می گردد.
تحلیل گفتمان شهر مدرن؛ تولد کالبد شهر مدرن و بازنمایی زاغه نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معمولاً پدیده هایی مانند زاغه نشینی، حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی، به عنوان ضایعه و معضل شهر مدرن تلقی می شوند که نقش بازدارنده پیشرفت و توسعه شهرها را ایفا می کنند. در صورتی که مطابق خوانشی پساساختارگرایانه، پدیده های مذکور نه تنها عامل بازدارنده توسعه شهر مدرن ایرانی نمی باشند، بلکه، شهر مدرن از رهگذر وجود چنین فضاهایی تولید و برساخت گردید. تحقیق حال حاضر با نگرش پساساختارگرایی و بر مبنای اندیشه میشل فوکو در پی ارائه خوانشی تبار شناسانه از نحوه تولد شهر مدرن ایرانی می باشد. پیش فرض اساسی چنین خوانشی این است که شهر مدرن، آنچنان که پنداشته می شود پدیده ای ازلی و ذاتی نیست بلکه، شهر مدرن آینه ای تمام قد از دال های زاغه نشینی، حاشیه نشینی، اسکان غیررسمی و .. می باشد. به سخنی، در گفتمان مدرنیته، شهر به فضایی اطلاق می شود که زاغه، حاشیه، اسکان غیر رسمی و... نباشد. زیرا همه عناصر و مقوله های شهری به شکل تاریخی و اجتماعی در برابر "دیگر-ان" برساخت می شوند و معانی شان در گفتمان های متفاوت صورت بندی گردید. در این بین از نظریه صورتبندی گفتمان میشل فوکو برای ردیابی و شناسایی نحوه صورتبندی گفتمان شهر مدرن در ایران -به عنوان روش تحقیق- استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که؛ دال شهر مدرن در ایران درشرایط گفتمانی خاصی امکان حضور یافت، و هویت شهر، بر اساس وجود "دیگری" امکان پذیر شد و برساخته گردید. داستان و فرایند "شدنِ" شهر مدرن در ایران به گونه ای رقم خورد که، در مرحله اول بر"کالبد فیزیکی" به عنوان "دال مرکزی" تکیه زده، و "دیگری" خود را تحت عناوین متفاوتی نظیر: زاغه نشینی، کپر نشینی و اتاق نشینی و... بازنمایی و سرکوب نمود.
بازاندیشی در سیر تحول مفهوم «بربر» در یونان عصر عتیق (از نبرد ترویا تا جنگ های یونانی-پارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶ (پیاپی ۱۴۶)
119 - 142
حوزه های تخصصی:
در متون بازمانده از عصر کلاسیک یونان (حدود 507-323پ.م) به واژه ای پُربسامد -به ویژه برای اشاره به پارسیان هخامنشی- برمی خوریم که امروز هم در ادبیات سیاسی جهان کاربرد دارد: «بربر» یا براساس تلفظ تاریخی آن، «بَربَرُس» ( βάρβαρος ). این واژه که نخستین بار در سرود دوم از «ایلیاد» هومر به صورت βαρβαρόφωνος (= بربر-زبان/ بربر-آوا) برای اشاره به کاریاییان به کار رفته است، تنها دلالت بر «ناهم سانیِ زبانی» داشت و «بیگانه» معنا می داد. طی سده هفتم تا ششم پیش از میلاد، استعمال این واژه فزونی یافت و از آن نه تنها برای «دیگری سازی»[1] زبانی، بلکه برای اشاره به «تمایزاتِ فرهنگی» و «ارزش گذاری نظام اجتماعی اغیار» استفاده شد. در پژوهش پیش رو، نگارندگان بر آن بوده اند تا با تدقیق در ایلیاد هومر و پاره نوشته های یونانی بازمانده از سده ششم پیش از میلاد (عصر عتیق: حدود 800-507پ.م)، دلالت های معنایی واژه بربر را -به مثابه مفهومی غیریّت ساز- وا پژوهیده، نقاط عطف تحول آن را برجسته سازند. یافته های پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ای و با بهره گیری از روش تبیین عقلانی فراهم آمده، نشان می دهد که واژه بربر از همان سپیده دمان یادکردش در چکامه هومر، با دلالت های (تلویحاً یا صراحتاً) منفی عجین بوده است. همچنین با اصلاحات سولون در آتن و رشد فزاینده «به بردگی گیری» غیریونانیان در جهان یونانی سده ششم پیش از میلاد، رفته رفته مرز میان دو مفهوم «بربر» و «برده» برداشته شد و تحقیر «بردگان بربر» به شکل گیری ایده «برتری یونانی بر غیریونانی» انجامید. [1]. Othering
دیگری سازی در سیاست «نگاه به شرقِ» جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرصه بین المللی مانند زندگی فردی و اجتماعی دولت ها تلاش دارند، از راه دیگری سازی، (مانند نظریه صلح دموکراتیک یا مفهوم قدرت هنجارمند اروپا) خود را از دیگران جدا سازند. این دیگری سازی، بخشی از فرایند هویت یابی است و بیشتر پایه نظری دارد. این پژوهش استدلال می کند چنین دیگری سازی در راهبرد نگاه به شرقِ جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه نیز وجود دارد. پرسش اصلی این پژوهش این است که: جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه چگونه با راهبرد نگاه به شرق تلاش دارند، خود را از دیگران جدا سازند؟ و نقطه مشترک یا تلاقی راهبرد نگاه به شرق آن ها چیست؟ در پاسخ به این دو پرسش این پژوهش استدلال می کند ایران و روسیه در چارچوب راهبرد نگاه به شرق با تأکید بر عناصری مانند: جغرافیا، فرهنگ، تمدن، ایدئولوژی و مانند آن تلاش دارند، خود را از دیگران (غرب) جدا سازند و نقطه مشترک این جداسازی، دشمنی با غرب (به ویژه ایالات متّحد) است. ویژگی های مشترک در راهبرد نگاه به شرق دو کشور مانند: هم پوشانی جغرافیایی، تأکید بر سنت گرایی و ارزش های سنتی (ضدجدید) و نظم چندقطبی پادهژمون این موضع مشترک را تقویت می کند. سرشت این پژوهش، کیفی بوده و نگارنده با رویکرد توصیفی- تحلیلی، فرضیه پژوهش را مورد آزمون قرار می دهد. داده های مورد نیاز برای تبیین مسئله نیز از راه مطالعات کتابخانه ای (مقاله ها، کتاب ها و منابع معتبر اینترنتی) گردآوری شده است.