مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بینامتنیت
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن تحلیل گفتمان شعری در چارچوب زبان شناسی سیستمی - نقش گرای هلیدی (هلیدی، (1994, 1985، بر اهمیت مفاهیم «سیستم» و «نقش» در تحلیل، تاویل و ترجمه شعر تاکید خواهیم کرد و با ارایه مصادیقی از ترجمه شعر انگلیسی به فارسی و بالعکس، بر ضرورت انعکاس رویکرد شاعر به فرانقشهای سه گانه زبان و مشخصا فرانقشهای اندیشگانی و متنی صحه خواهیم گذاشت. استدلال خواهیم نمود که گزینشهای مترجم از نشانه های زبانی و نحوه ترکیب آن گزینه ها در نظام مقصد حتی المقدور باید با فرازهای اندیشگانی و الگوهای متنی شعر مبدا هم راستا (و نه لزوما منطبق) باشند. ضمن اینکه لازم است محصول نهایی ترجمه با معیارهای مقبولیت متنی و تجربه بینامتنی خوانندگان نظام مقصد از ژانر زبانی شعر همخوانی داشته باشد.
ترجمه شعر از متن تا فرامتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن تحلیل گفتمان شعری در چارچوب زبان شناسی سیستمی - نقش گرای هلیدی (هلیدی، (1994, 1985، بر اهمیت مفاهیم «سیستم» و «نقش» در تحلیل، تاویل و ترجمه شعر تاکید خواهیم کرد و با ارایه مصادیقی از ترجمه شعر انگلیسی به فارسی و بالعکس، بر ضرورت انعکاس رویکرد شاعر به فرانقشهای سه گانه زبان و مشخصا فرانقشهای اندیشگانی و متنی صحه خواهیم گذاشت. استدلال خواهیم نمود که گزینشهای مترجم از نشانه های زبانی و نحوه ترکیب آن گزینه ها در نظام مقصد حتی المقدور باید با فرازهای اندیشگانی و الگوهای متنی شعر مبدا هم راستا (و نه لزوما منطبق) باشند. ضمن اینکه لازم است محصول نهایی ترجمه با معیارهای مقبولیت متنی و تجربه بینامتنی خوانندگان نظام مقصد از ژانر زبانی شعر همخوانی داشته باشد.
باختین، گفتگومندی و چندصدایی مطالعه پیشابینامتنیت باختینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران آثار بینامتنیت اغلب با آراء میخائیل باختین به ویژه گفتگومندی و چندصدایی ارائه شده از سوی او بحث را آغاز می کنند، زیرا همین آراء او بود که راه را برای واضع بینامتنیت یعنی یولیا کریستوا گشود و رویکردی نوین در نظریه و نقد ادبی و هنری فراهم آورد. باختین دستکم در مقابل سه جریان مسلط دوره خود یعنی زبانشناسان، سبک شناسان و صورتگرایان ایستاد؛ جریاناتی که با وجود اختلافات، در مورد مطالعه متنی اشتراک داشتند. او به روابط فرازبانشناسی و فرامتنی به ویژه فرامتنهای اجتماعی باور داشت و نقش آنها را در متن ادبی بسیار مهم و اساسی می پنداشت. نظریات باختین بسیار گسترده و متنوع هستند، اما در اینجا فقط به آن بخشی که به بینامتنیت مرتبط می شود، یعنی گفتگومندی و چندصدایی بسنده می شود. بنابراین، پرسش و مسئله اصلی این مقاله همانا بررسی چگونگی ارتباط میان گفتگومندی باختینی و بینامتنیت کریستوایی و میزان تاثیر گفتگومندی بر بینامتنیت است.
بینامتنیت در رمان های پیتر اَکروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با استناد به نظریات سوسور، بختین، کریستیوا و بارت مبانی نظری بینامتنیت را ارائه می کند. سپس دو رمان پیتر اَکروید را بر مبنای این نظریات بررسی می کند. بینامتنیت به ارتباط مضمونی، کلامی، شکلی و ساختاری تعریف شده است، اما صرف پیدا کردن روابط بین متون، نمی تواند رهنمودی ارائه کند که فهم متن را روشن تر کند. از این رو مقاله حاضر به بینامتنیت همچون شکردی نقادانه می نگرد که موجد معانی متعدد است. رمان های پیتر اَکروید عمیقاً با تاریخ ادبیات ارتباط می یابند و فهم آن ها صرفاً با تحقیق ژرف در آثار ارجاع یافته مقدور است.
دو سویگی ارجاعی در سنگ نگاره بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران راجع به منشا و منابع مؤثر بر شکل گیری اثر هنری و ادبی نظرات مختلفی ارائه کرده اند که از آن میان می توان به انواع نظریه های بازتابی و خلاقانه اشاره کرد. در این مقاله برآنیم که نظریه دیگری یعنی عالم نشانه ای را به عنوان مهمترین منشا و منبع اثر ادبی و هنری معرفی کنیم. عالم نشانه ای، جهانی است متشکل از شبکه ها و متنهای نشانه ای که براساس قوانین بینامتنیت عمل می کند و امکان خلاقیتهای جدید را فراهم می آورد. بر اساس این نظریه، روابط بینامتنی هم در تکوین و هم در خوانش اثر مهمترین تاثیر را دارند. آیین نوشتار برای تبیین چنین نظریه و منظوری به یکی از مهمترین آثار به جای مانده از دوره هخامنشی معطوف شده است. به طور دقیقتر، پیکره مطالعاتی این تحقیق کتیبه و سنگ نگاره بیستون است و تلاش میشود ضمن بررسی روابط درون نشانه ای و برون نشانه ای میان متن و تصویر، تاثیر عوامل تاریخی و پیش متن های تصویری متقدم را بر این اثر مطالعه نماییم. مقاله حاضر می کوشد به پرسشهای زیر پاسخ بدهد: 1 ـ آیا سنگ نگاره بیستون به جهان بیرونی و یا روایت تاریخی خاصی ارجاع میدهد؟ 2 ـ چه عنصر یا عناصری از عالم نشانه ای در خلق اثر بیستون مؤثر بودند؟
پسامدرنیسم در رمان «تاریخ سری بهادران فرس قدیم» از دکتر شمیسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله حضور برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی، چون محتوای وجودشناسانه، عدم انسجام، آمیختن انواع ادبی (ژانرها)، اتصال کوتاه، عدم قطعیت، ابهام، آشفتگی زمان و مکان، بینامتنیت، شیفته گونگی شخصیت، تغییرات راوی و زاویه دید و... در یک رمان از دکتر سیروس شمیسا، با نام «تاریخ سری بهادران فرس قدیم» با ذکر مستنداتی از متن، اثبات شده است و با توجه به عنصر غالب پسامدرنیسم در این متن، یعنی برجسته شدن محتوای وجودشناسانه با استفاده از مباحث عرفانی به شکلی تازه و کارکردی(functional) ، می توان گفت این داستان به شیوه ای نو و بومی شده و غیرتقلیدی وارد حیطه پسامدرنیسم شده است، در عین حال که عناصری از مدرنیسم را نیز در خود دارد؛ از جمله آن چنان که لازمه عرفان است، مباحث معرفت شناسانه نیز به نحوی تنگاتنگ و غیر قابل تفکیک از مباحث وجودشناسانه در این متن مورد توجه قرار گرفته اند.
بررسی بینامتنی تصویر شکار در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر شکار و وابسته های آن، یکی از تصاویر پویا و پر ابهام در غزلیات شمس است. با توجه به کثرت کاربرد این تصویر در سایر متون عرفانی می توان به درک روشن تر و والاتری از این تصویر نائل شد. برای این منظور بر اساس نظریه بینامتنیت که - مبتنی بر این اندیشه است که متن نظامی بسته و مستقل نیست و هیچ متنی در خلأ پدید نمی آید و در خلأ ادراک نمی شود، هر متنی خواسته یا نا خواسته با متون دیگر نوشته می شود و با متون دیگر خوانده می شود- به روابط بین متون و در حیطه این تصویر دست یافته، به تأویل و بررسی این روابط پرداخته شده است.
تصویر شکار به عنوان یک تصویر کانونی در نظر گرفته شده و بر اساس آن مهم ترین خوشه های تصویری آن که شامل صید، صیّاد، دام، تیر و کمان و تیغ بلاست، بررسی شده است. در بیشتر متون صیّاد نماد پروردگار است که انسان گریزان را به جانب دام عشق الهی و رحمت خود می کشاند و تیر و کمان قدرت حق و تیغ بلا و آزمایش های الهی همه وسیله ای است، برای صید کردن هستی مجازی انسان و تبدیل آن به هستی حقیقی و رساندن او به مرتبه بقا در حق.
بررسی بینامتنی تصویر دریا در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحقیق در بسیاری از غزل های مولانا نشان می دهد که چشمگیرترین جنبه این غزل ها بعد از موسیقی، کثرت و پویایی تصاویر است. تصاویری که محصول لحظات مکاشفه و از خود بیخود شدن شاعر است. در این لحظات عنصر زبان برجستگی خاصی می یابد تا بتواند معنا را به خواننده القا کند و بسیاری از تصاویر و واژه ها برای بیان دریافت های مکاشفه آمیز مولانا به یاری او آمده و اشعار او حالتی الهام گونه و رؤیا وار می یابد. امکان تأویل این غزل های رؤیا گونه در صورتی حاصل می شود که خواننده عنصر مرکزی آن را بازشناخته و به امکانات زبانی پیشین مراجعه کند. رهیافتی که خواننده را در تحلیلی این گونه یاری می رساند بینامتنیت است. نظریه بینامتنیت، مبتنی بر این اندیشه است که متن نظامی بسته و مستقل نیست و هیچ متنی در خلأ پدید نمی آید و در خلأ ادراک نمی شود، هر متنی خواسته یا نا خواسته با متون دیگر نوشته می شود و با متون دیگر خوانده می شود.
در این مقاله تصویر دریا و وابسته های آن به عنوان یکی از پرکاربردترین تصاویر شعری مولانا بر اساس این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش آن است که به روابط بین متون در حیطه این تصویر دست یافته و به تأویل و بررسی این روابط بپردازد.
از مناسبات بینامتنی تا مناسبات بینارسانه ای بررسی تطبیقی متن و رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت و بینارسانه هر دو پدیده های گفتمانی هستند که نظام های نشانه-معنایی را با آشناییزدایی یا تعامل متن و رسانه، تحت تاثیر قرار میدهند. کاربست بینامتنیت از زمان ظهور آن تا به حال بیشتر در مورد ادبیات و خط تمایز آن تنها رمان های چندرسانه ای بوده است؛ اما در مورد هنرهای گوناگون خصوصا سینما، تئاتر و فضای سایبری به نظر میرسد به خوبی نتوانسته است -خصوصا در حوزه نقد- وضعیت تراگفتمانی تکنیکی و رسانه ای را توجیه کند تا اینکه بینارسانه در ادامه آن ارائه شده است. بینارسانه حکایت از تعامل خصوصیات مختلف رسانه های گوناگون در کنار یکدیگر با حفظ همهی ویژگی های نشانه ای آن ها و سپس تراموقعیتی دارد که ویژگی های اولیه به حالت تعویق و تعلیق درمی آیند. مهم ترین ویژگی این تلاقی رسانه ای استقرار یک ماده و فرم بیان در کنار ماده و فرم بیانی دیگر است. هدف این مقاله علاوه بر بررسی گفتمان بینارسانه ای، مطالعهی نقش آن در نشانه -معناشناسی و هنر میباشد. به همین منظور پس از بازخوانی بینامتنیت، مرزهای تمایز متن و رسانه و در نهایت جلوه های حاصل از تعامل رسانه ها، جهت دستیابی به نظریهی منسجمی در مورد بینارسانه مورد بررسی قرار میگیرد.
بینامتنیت در شعر صلاح عبدالصبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات معاصر عربی، مجموعه ای از مفاهیم نو را در بر دارد که برخی از آنها را از غرب گرفته است. یکی از این مفاهیم، بینامتنیت است که در زبان عربی، واژه «تناص» معادل آن است. بینامتنیت، رویکردی فرهنگی- اجتماعی است که در همه حوزه ها به ویژه ادبیات، رسوخ کرده و دگرگونی هایی شگرف را به وجود آورده است و شاعران معاصر عرب نیز از آن بهره برده اند. در این نوشتار، بر آنیم که بینامتنیت را در شعر صلاح عبد الصّبور، شاعر نو پرداز مصری، با تحلیل محتوا و تکیه بر ابیات او، بررسی و تجزیه و تحلیل کنیم و نمود های آن را در سه محور بینا فرهنگی ، مکالمه گرایی و نشانه شناسی واکاویم. در این مقاله، از تأثیر منابع فرهنگ خودی مانند قرآن کریم در گسترش امید، و ابوالعلاء المعرّی در تبیین اهمیت خرد، بر عبد الصّبور و نیز تأثیر فرهنگ بیگانه مانند تی. اس. الیوت در رواج اندیشه واقع گرایی او سخن گفته ایم و در ادامه، نگاه جامعه شناختی وی را در بیان و اصلاح مسائل و مشکلات اجتماعی، بررسی و تجزیه و تحلیل کرده ایم.
نوآوری های فرمی در آثار داستانی ربیع جابر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ربیع جابر نویسنده،رمان نویس وروزنامه نگار برجسته و مبتکر معاصر لبنانی است که آثارش به زبان های بسیار از جمله زبان فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. این مقاله ضمن معرفی مختصراین نویسنده، با بررسی هفت اثر داستانی او، شامل شای أسود، الفراشه الزرقاء، البیت الاخیر، رالف رزق ا... فی المرآه، تقریر میلیس، الاعترافات و بیریتوس مدینه تحت الارض، در پی شناساندن ابعاد خلاقیت اندیشه و ابتکار در آثار این او است و در چهار بخش نوآوری های شکلی این داستان ها را نشان می دهد. بخش اول تحت عنوان زبان و واقعیت، به جنبه های پسامدرنیستی و بازی های زبانی و موضوع فراداستان در آثار ربیع جابر می پردازد. بخش دوم با عنوان طراحی زاویه دید نو، خلاقیت های نویسنده را در پاره ای مفاهیم چون راوی مرده، راوی دوم شخص و.. مورد بررسی قرار می دهد. در بخش سوم ارتباط میان متنی آثار جابر با دیگر متون داستانی مانند رمان های فرانتس کافکا نشان داده می شود . بخش چهارم به تطبیق نگرش های پسا استعماری در داستان های ربیع جابر با نظریه های پسا استعماری هومی بابا اختصاص دارد.
مولانا و حافظ؛ دو همدل یا دو همزبان؟
حوزه های تخصصی:
در این نوشته کوشیده ام پاسخی برای این سؤال پیدا کنم که: آیا در شعر حافظ هیچ نشانه ای دال بر اثرپذیری حافظ از شعر مولانا هست یا نه؟ در انجام این کار، خود را به دو دلیل ناگزیر از تفکیک حساب محتوای شعر این دو شاعر از حسابِ صورت آن یافته ام: یکی به دلیل سرشتِ تغییرگریز و ایستای معانی و مضامین در هر فرهنگ سنتی از جمله در فرهنگ ایران؛ و دیگری به دلیل ضرورت بهره گیری از دو پایگاه نظری متفاوت (یعنی نظریه بینامتنیت و نظریه استعاره و مجازِ مرسل)، به ترتیب، برای تحلیل محتوای شعر و تحلیل صورت آن. حاصل کوشش من این بوده است که، به لحاظ محتوی، تنها می توان نشان داد که میان این دو شاعر نوعی همدلیِ معطوف به هم فرهنگی وجود دارد و، به لحاظ صورت، شعرِ این دو هیچ شباهتی با یکدیگر ندارد؛ چه، اولاً شعر مولانا شعری صورت شکن است؛ حال آن که شعر حافظ شعری است سخت صورتگرا؛ ثانیاً شعر مولانا شعر سلوک در راستای محور همنشینی است؛ حال آن که شعر حافظ شعر عروج در راستای محور جانشینی است؛ و ثالثاً حافظ، به شهادت شعر او، از مولانا بیش از آن مضمون و صورت در جهت بهینه سازی وام نگرفته که از شاعران دیگر مضمون و صورت وام گرفته است.
بینامتنیت در شرق بنفشه، اثر شهریار مندنی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاشی است برای یافتن ردپای متون دیگر یا به عبارتی بینامتنیت در داستان شرق بنفشه اثر شهریار مندنی پور، نویسندة نسل سوم داستان نویسی ایران. خوانش بینامتنی مخاطب را از ارتباط یک متن با متون دیگر آگاه می کند و بنا بر نظریة بینامتنیت، هیچ متنی در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر خواند یا تفسیر کرد. در داستان شرق بنفشه حضور متون دیگر در متن اصلی به روشنی محسوس است و مؤلف نشانه هایی به کار می برد که با بررسی آن ها می توان جنبه های بینامتنی را تشخیص داد و منابع آن را شناخت. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی و بر اساس نظریة بینامتنیت و بررسی شواهد به دنبال اثبات این فرضیه است که وجوه اشتراک بین داستان شرق بنفشه و سایر آثار مورد بحث، ازجمله غزلیات حافظ، غزلیات شمس، تذکرة الاولیا، بوف کور و ... که در پاره ای موارد ماهیت تقلیدی پیدا می کند، اتفاقی نیست و انگیزة مؤلف از به وجود آوردن عمدی این مجموعه از روابط بینامتنی، ایجاد یک نظام معنایی در جهت رسیدن به مفهومی عرفانی در متن است. پیرنگ همسان، عرفان مشترک، اعتقاد به هستی در نیستی و قدم نهادن به وادی فنا از گزاره های مشترک این اثر با برخی متون دیگراست که در طول داستان از آن ها نام برده می شود. بررسی و تحلیل این اشتراکات در جهت نشان دادن بینامتنیت این اثر با سایر متون مورد بحث و خوانش اثری با مضمونی شرقی از دیدگاه بینامتنی به عنوان نظریه ای امروزی از مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.
تحلیل نسبت میان درون مایه های آثار داستانی سیمین دانشور با پیشینة فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرینش متن بدون ارتباط با میراث ادبی و متون قبل از آن صورت نمی گیرد. رُمان و داستان کوتاه معاصر فارسی ژانری (نوع ادبی) نسبتاً نوپاست. ارتباط این ژانر نوپدید با میراث فرهنگی پُردیرینة ایران موضوعی درخور تأمّل است. در نقد ادبی به منظور بررسی ارتباط بین متون، رویکردی نو به نام بینامتنیّت مطرح است. این پژوهش بر پایة دیدگاه یکی از مؤثّرترین نظریّه پردازان حوزة بینامتنیّت یعنی ژِرار ژنِت، منتقد فرانسوی، شکل گرفته است. مطابق نظریّة او، هرگونه ارتباط متن با غیر خود، فرارَوی متنی یا فرامتنیّت نام دارد که جنبه های متعدّدی را شامل می شود. از این میان، بیش متنیّت و بینامتنیّت دربارة ارتباط بین دو متن است. بینامتنیّت حضور مستقیم متنی در متن دیگر و بیش متنیّت هرگونه تأثیر متنی از متن دیگر است. این جستار، ارتباط مجموعه داستان های «شهری چون بهشت» و «به کی سلام کنم؟» و رُمان های «سووشون»، «جزیرة سرگردانی» و «ساربان سرگردان» را با میراث فرهنگی، به عنوان زیرمتن تحلیل می کند و نقش این بهره گیری در شیوة داستان نویسی دانشور را بازمی کاود. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی سعی کرده است بر مبنای چهارچوب نظریّة بینامتنیّت، آثار داستانی اشاره شده را تحلیل کند. اجمالاً این پژوهش حاکی از حضور مستقیم عناصر نظام فرهنگی و میراث های ادبی ایران در آثار یاد شدة دانشور است.
ابرمتن ها و پیرامتن ها در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ورود مطالعات بینامتنی در هنر توجه برخی اندیشمندانِ بینامتنیت در تحلیل های بینامتنی از مطالعات ژرار ژنت به سازوکارهای مختلف متن جلب شده است. ژنت خود با طرح ترامتنیت 5 قسم از این روابط را پیش روی تحلیل گران متن گذاشت. این مطالعات به مرور زمان به سینما نیز راه یافت. هدف این مقاله بررسی ابرمتن ها و پیرامتن ها -دو جزء ترامتنیت- در سینمای ایران است. در مواجهه با برگرفتگی های سینمایی متوجه خواهیم شد یک متنِ فیلمی از متون دیگر چه ادبی و چه دیگر متون، به صورت های مختلف برمی گیرد. یکی از مسائل این پژوهش شناخت انواع برگرفتگی های سینمایی و ویژگی های آن هاست. در روابط پیرامتنی، متنی در آستانة متن دیگر قرار می گیرد و به نظر می رسد نسبت آن با زمان اکران مهم ترین مسئله در این رابطه است. هدفی که در راستای این مسائل دنبال می شود معرفی الگویی از روابط بینا-متنی است که انواع این برگرفتگی ها و روابط زمانی پیرامتنی را در سینمای ایران مشخص کند. برای رسیدن به مناسبات ابرمتنی و پیرامتنی در سینمای ایران؛ برخی از فیلم های سینمای ایران در دو دهة 1370 و 1380 مورد مطالعه قرار گرفته است.
بینامتنیت و دورباطل: دو مؤلّفه ی پسامدرنیستی در رمان پیکر فرهاد عبّاس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی گمان هر نویسنده با شگرد روایی و دستور زبان خاصّ خود، داستانی با فرم جدید پدید می آورد؛ در این راه گاه از الگوهای روایی کلاسیک، مدرن و پسامدرن استفاده می کند وگاه نیز با هنجارشکنی، شیوه ی نوینی را در دنیای داستان ایجاد می کند. عبّاس معروفی، با شگرد روایی خاصّ خود و با پیروی از الگوی روایی مدرنی دست به نگارش رمان پیکر فرهاد زده، او برخی از مؤلّفه های پست مدرنیسم را نیز در داستان خود مورد توجّه قرارداده است، به گونه ای که این مؤلّفه ها داستان او را به دنیای رمان های پست مدرن نزدیک می کند. پیکر فرهاد رمانی است که از هر گوشه ی آن صدای متنی به گوش می رسد و در بطن هر ماجرایی شخصیّتی تاریخی به چشم می خورد. نویسنده با چنین تمهیدی، بسیاری از سخنان خود را در میان سطور داستان می گنجاند و آشکارا احساس خود را به شخصیّت های تاریخی داستانش نشان می دهد.او در بحث بینامتنیت، آنجا که آگاهانه این مؤلّفه را به کار می گیرد، بیشتر به آثار شاعران و نویسندگان دلخواه خود نظردارد. فروغ فرخزاد، احمدشاملو، صادق هدایت و بیش از همه آثار نظامی مورد توجّه معروفی قرار می گیرد. اوعلاوه براین دو مؤلّفه، اصل عدم قطعیّت را-که مهمترین ویژگی پسامدرن است- درداستان مبنا قرار می دهد. درواقع اساس پیکر فرهاد بر رؤیا، ابهام و تردید است. هیچ چیزدراین داستان قطعی نیست. همه ی حوادث در فضایی خواب زده و رؤیاگونه می گذرد و راوی داستان روایتگر حوادثی است که هنوز رخ نداده است.
خوانش بینامتنی پیکر فرهاد و بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر نظریه بینا متنیت هیچ متنی در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر خواند یا تفسیر کرد. در روند خوانش داستان پیکر فرهاد تاثیرپذیری از بوف کور به روشنی محسوس است در واقع در این اثر، مؤلف نشانه هایی به کار می برد که با بررسی این نشانه ها می توان جنبه های بینامتنی را تشخیص و منابع آن را شناخت. این تحقیق با استفاده از روشِ تطبیقی و بر اساسِ نظریه بینامتنیت و بررسیِ شواهد به دنبالِ اثباتِ این فرضیه است که وجوهِ اشتراک بین داستانِ پیکر فرهاد و بوف کور که در پارهای موارد ماهیتِ تقلیدی پیدا می کند اتفاقی نبوده و این امر بیانگرِ تاثیرپذیریِ عباس معروفی از صادق هدایت در خلق این اثر است. همسانیِ پیرنگ، شیوه ی روایی یکسان(جریان سیال ذهن)، اعتقاد به تناسخ، استفاده از نماد های مشترک مانند نیلوفر کبود و ... از گزاره های مشترک این دو متن است و بررسی و تحلیل این اشتراکات در جهتِ اثباتِ بینامتنیتِ این دو متن از مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.
نقد و بررسی آرای ایزوتسو در حوزة معناشناسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروفسور توشیهیکو ایزوتسو، زبان شناس، فیلسوف، اسلام شناس و قرآن پژوه ژاپنی (1914-1993)، علاوه بر این که قرآن کریم را به ژاپنی ترجمه کرده است دارای دو اثر قرآنی به نام های خدا و انسان در قرآن و نیز مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن است که در آن ها با رویکردی معناشناسانه به تبیین ساختار اساسی آموزه های قرآن پرداخته است. وی متأثر از مکتب قوم ـ زبان شناسی یا مکتب بن است، که طبق آن هر زبانی جهان بینی ویژة خود را دارد، و با برخورداری از پیشینه ای علمی در زبان شناسی و فلسفه، به بررسی معنا شناسانه واژه های کلیدی قرآن می پردازد و سعی می کند با کشف ارتباط معنایی واژگان در یک شبکه معنایی گسترده، به نظام هماهنگ قرآنی دست یابد.
وی در روش خود از معناشناسی هم زمانی و درزمانی استفاده می کند که در معناشناسی هم زمانی نیز از اصول هفتگانه ای پیروی می کند که در پژوهش حاضر از جهات متفاوت مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
بی توجهی به معناشناسی جمله ای و سیاق مندی معنا، ناآشنایی با مکاتب مختلف معناشناسی و تک بعدی بودن ، بی توجهی به تفاوت فهم افراد در دوران پس از نزول قرآن کریم، عدم وجود معیار در تعیین کلمات محوری، دید فلسفی منبعث از منابع غیر اسلامی و آشنایی ضعیف با علوم بلاغی، از جمله محورهای نقد روش شناسی ایزوتسو در این مقاله است.
نگرشی روشمند به جایگاه عهدین در تفسیر قرآن با تکیه بر الگوی نشانه شناختی بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، در پی تبیین روشمند جایگاه عهدین در تفسیر قرآن، نخست، درباره الگوی نشانه شناختی بینامتنیت سخن گفته ایم.بر پایه این الگو، هر متنی بر اساس متن های پیشین استوار می شود و بدین ترتیب، هستی و پیشینه متن و نشانه ها از آنچه تاکنون پنداشته می شد، بسیار ژرف تر و گسترده تر است.متن های دینی و از جمله قرآن کریم نیز از این قاعده جدا نیستند و مفسر توانا باید بتواند از منابع بینامتنی، برای تفسیر قرآن به صورتی بهینه بهره گیرد.در بخش دوم این نوشتار، شایستگی عهدین را برای قرار گرفتن در جایگاه منبعی بیامتنی برای تفسیر بخش هایی از قرآن نشان داده ایم و بدین منظور، ضمن به دست دادن پیشینه این ره یافت نو، بدین مسئله پرداخته ایم که پذیرش این نگاه، لزوماً به معنی راه یابی اسرائیلیات به تفسیر قرآن، پذیرش وثاقت سندی و خاستگاهی الهی همانند قرآن برای عهدین، و نفی دیگر منابع معرفتی برای تفسیر قرآن نیست.
بررسیِ بینامتنیِ نگارة پادشاهی جمشید از شاهنامة بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که بخش عمدة تاریخ نقاشی ایران را کتاب آرایی تشکیل می دهد، برای ریشه یابی سابقة تصویری بسیاری از مضامین، همچون اساطیرِ ایران باستان، باید به این منابع مراجعه کرد. جمشید یکی از شهریاران مطرح اساطیری با ریشه های هند و ایرانی است که در شاهنامه های مصور بسیاری به تصویر درآمده است. مجلس پادشاهی جمشید که در شاهنامة بایسنقری و مکتب هرات و در عهد تیموری خلق شده، از جمله سرآمدان آثاری با این مضمون است. نقاش این نگاره ناشناس است. به این ترتیب برای شناخت ویژگی های نگاره به بررسی اجمالی مکتب هرات و شاهنامة بایسنقری پرداخته شده است. با توجه به پیوند کتاب آرایی با ادبیات و با استناد به مصداق مفهوم بینامتنیت در مطالعات مربوط به نقاشی ایران، تحلیل تطبیقی متن تصویری با نوشتاری روش این پژوهش در نظر گرفته شده است. این نگاره با دو رویکرد ویژگی های صوری و جوهری در رابطة بینامتنی تحلیل شده است. به این منظور جستجوی ریشه های این اسطوره در متون نوشتاری ناگریز می نماید. در نهایت از طریق تحلیل بینامتنی این نگاره می توان دریافت پیوند میان متن نوشتاری و تصویری در هر دو سطح مذکور به شکلی جامع نمود پیدا کرده است.