فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۰۱ تا ۳٬۲۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
فردوس هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
52 - 69
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: گرافیتی یکی از شیوه های هنری نوین است که پیوندی تنگاتنگ با تحولات اجتماعی در جوامع معاصر یافته است. . با وجود این که بسیاری از آثار گرافیتی در ایران تا حد زیادی متاثر (و یا کپی) از نمونه های خارجی به تصویر درآمده اند، در برخی آثار شاهد آن هستیم که هنرمند با ارجاع به نشانه ها و نمادهای رایج در فرهنگ ایرانی، گونه ای نقد اجتماعی را در واکنش به تحولات جامعه ایرانی در اثر خود بازتاب داده است. لذا مساله اصلی در پژوهش پیش رو چگونگی بازتاب مسائل اجتماعی در آثار گرافیتی ایجاد شده در خیابان های ایران طی دهه های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ شمسی می باشد.هدف: هدف اصلی در این پژوهش تحلیل برخی آثار گرافیتی در ایران دوران معاصر از منظر نشانه شناسی اجتماعی است.سوال: گرافیتی در ایران از منظر نشانه شناسی اجتماعی از چه شاخص ها و ویژگی هایی برخوردار است؟روش: روش این پژوهش از نوع کیفی می باشد و با رویکردی توصیفی تحلیلی مبتنی بر نشانه شناسی اجتماعی به انجام رسیده است. گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و جستجو در منابع اینترنتی صورت گرفته و در انتخاب نمونه ها سعی شده بیشتر به آثاری پرداخته شود که به مضامین اجتماعی در آنها توجه بیشتری نشان داده شده است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از فرایند انجام این پژوهش نشان دهنده آن است که هنرمندان گرافیتی در ایران همچون سایر نقاط جهان به لحاظ جامعه شناختی مسائل و چالش های اجتماعی فضای زیسته خود را در آثارشان مطرح کرده و هر یک به شیوه خود به آنها واکنش نشان می دهند.
تأویل تبارشناسانه خاستگاه آیینی هنر نمایش (با تأکید بر تشابه یابی مؤلفه های نمایش و رقص با سماچه)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
21 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از جالب توجه ترین مباحث تاریخ هنر، نظریه های در مورد پیدایش یک پدیده تا تبدیل شدن آن پدیده به شکل قابل تعریف و پذیرش در قالب یک هنر خاص مطلق است. در این تحول شناسایی، خاستگاه، عوامل و عناصر مؤثر در شکل گیری آن هنر بسیار حائز اهمیت است. تبارشناختی هنر نمایش هم در همین زمره است. «نمایش» به مثابه یک هنر مقوله ای جهان شمول و «نمایش دادن» یک پدیده بسیار کهن نزد انسان هاست. امروزه نمایش به عنوان یک متن هنری برساخت انسانی، جایگاه ویژه ای را در تاریخ هنر دارد. مقاله حاضر با شیوه توصیفی_تحلیلی و تشابه یابی قیاسی سعی دارد که: ضمن بازشناخت «نمایش» به عنوان یک پدیده تاریخی_اجتماعی و اعتقادی_هنری، بخش های مغفول و مفقود مانده از تاریخ مطالعات این هنر در گذشته اش را بازکاود و هم نقش آنها در ایجاد و شکل گیری حرکات آئینی_نمایشی و سنت های نمایشی بعدی هنر نمایش را تأویل کند. روش جستار پیش رو تحلیلی_تأویلی و رویکرد اتخاذی تاریخی است. این پژوهش از نوع کیفی شناخته می شود، که با بهره مندی از داده های اسنادی کتابخانه ای به نگارش درآمده است. سؤال اساسی جستار حاضر این است که خاستگاه بنیادین هنر نمایش چیست؟ نتیجه نهایی جستار نظریه پرداز کنونی آن خواهد بود که با مطالعه دقیق ترِ مبانی نظری و نظریه های خاستگاهی پیشین در مورد «نمایش» به نظریه آشکار از منشأ آن هنر، «نظریه خاستگاهی هنر نمایش از رقص های با سماچه»، دست یازد.
یادداشتی بر استفاده از دانش تقارن در بازآرایی نقوش کاشی های تزئینی در بناهای تاریخی
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
83 - 83
حوزههای تخصصی:
در گذشته هنر طراحی و نقاشی کاشی ها به صورت سینه به سینه و استادکار و شاگردی منتقل می شد، و هر بار خلاقیت هنرمندان مختلف، جلوه متفاوتی به این آثار می بخشید. از این رو شیوه های ترسیم این نقوش هیچ گاه مکتوب نشده است. همانطور که می دانیم، اغلب نقوش به کار رفته در تزیین کاشی های تاریخی، دارای منشأ هندسی هستند و تحلیل و یا ترسیم آن ها نیازمند آگاهی نسبت به دانش قرینه سازی است. لذا در این یادداشت تلاش شده است با طرح فرضیه تطابق عناصر متقارن در نقوش کاشی های تاریخی با عناصر متقارن بلورهای مواد، ضمن بررسی ساختار هندسی نقوش مختلف، قواعدی مبتنی بر داتش تقارن برای ترسیم این نقوش ارایه گردد. گمان می رود که با کمک این روش، بازارایی نقوش سنتی در صنعت تولید کاشی، و نیز بازیابی آن ها برای مرمت بخش های آسیب دیده با استفاده از فرمول نویسی و علامت گذاری آسان تر شود.
واکاوی سوژه قهرمان در مجسمه های فیگوراتیو میکس هنرمندان معاصر ایران از منظر باختین (دهه 90 شمسی)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئلهاز منظر باختین، «سوژه» به واسطهٔ ارتباط گفت وگوییش با دیگری معنا می یابد. گفت وگویی که کشمکش بین سوژه ها و درون سوژه ها را در برمی گیرد. در دههٔ اخیر، برخی از هنرمندان مجسمه ساز ایرانی با به کارگیری قابلیت معنازایی و گفت وگویی انواع مدیا و تلفیق آن ها در قالب رسانهٔ میکس مدیا، دست به خلق فیگورهای انسانی زده اند. با توجه به آنچه باختین از جایگاه سوژه در دو نظام مؤلف و قهرمان بیان می دارد، به نظر می رسد هنرمندان در این آثار با تمرکز بر روی بدن، از آن در بازنمایی تجربهٔ سوژگی خویش بهره برده اند. بر این اساس، در این مقاله آثار را در دو دستهٔ تجربهٔ بیرونی و درونی سوژهٔ قهرمان در تقابل با مؤلف مورد خطاب قرار داده و به تحلیل آن ها می پردازیم.
هدف پژوهشهدف از این پژوهش آن است که با در نظر گرفتن مؤلفه های اصلی باختین، مفهوم سوژه را در آثار موردنظر دریافته و مورد مطالعه قرار دهیم.
سؤال پژوهشمؤلف چگونه در قالب سوژه های قهرمان در مجسمه های فیگوراتیو میکس مدیای معاصر ایران نمود یافته است؟
روش پژوهشگردآوری داده ها بر اساس مطالعهٔ کتابخانه ای و آرشیوی، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد کیفی است.
نتیجه گیرییافته های پژوهش نشان می دهد تجربیات زیسته سوژهٔ قهرمان با تعویض جایگاه خویش در مواجهه با مؤلف، رخدادی متفاوت را بیان می دارد. همچنین، به این نکته پی می بریم که رابطهٔ قهرمان و مؤلف، رابطه ای غیرقابل انکار است.
واکاوی تطبیقی مفهوم زندگی روزمره شهری در آراء هانری لوفور، پیربوردیو و میشل دوسرتو
منبع:
رف سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۴
77 - 98
حوزههای تخصصی:
امروزه شناخت ماهیت زندگی روزمره، علاوه بر نقطه ورود شهرپژوهی انتقادی، مدخل فهم و ادراک ماهیت پیچیده فضاهای عمومی شهری نیز محسوب می گردد، چراکه صاحبان قدرت در فرایند انباشت سرمایه، هوشیارانه آرایش فضایی سازمان یافته ای را در شهرها با گسترش فرهنگ توده ای بر زندگی روزمره ساکنان اعمال می کنند. ازاین رو امروزه در حوزه نظری شهرسازی، شناخت مفهوم زندگی روزمره و مطالعه پیچیدگی های آن از زوایای فلسفی و جامعه شناسی در دستور کار متفکران اجتماعی و شهری قرار دارد. نوآوری و هدف این پژوهش، واکاوی تطبیقی ماهیت، فرایند و نقش زندگی روزمره در شکل بندی اجتماعی فضاهای شهری از دیدگاه سه اندیشمند هانری لوفور، پیر بوردیو و میشل دوسرتو و تدقیق وجوه تشابه و افتراق آن ها می باشد. روش مطالعه، مرور نظام مند منابع مرتبط بوده و یافته های تحقیق نیز مبتنی بر تحلیل و توصیف روشمند متون، تدوین شده است. مطالعات نشان می دهد هر سه متفکر بر این باورند که کنترل بر سازمان فضایی و آمریت بر استفاده از فضا به ابزار حیاتی برای بازتولید مناسبات قدرت اجتماعی تبدیل شده و نظم موجود در فضاهای شهری توسط قدرت های مسلط اعمال می گردد. لوفور با طرح نظریه تولید اجتماعی فضا و تمرکز بر ماهیت و ارزش زندگی روزمره، فضامندشدن فزاینده روابط اجتماعی در شهرها را صورت بندی کرده و با پیوند اقتصاد و انباشت سود طبقات مسلط به تجارب زندگی فردی، عمل فضایی زندگی اجتماعی را رمزگشایی نموده است و با استفاده از ظرفیت های زندگی روزمره در انتشار آگاهی، عمل مقاومت شهروندان در مصرف و بازپس گیری فضا را روشی جهت تغییر و اصلاح دانسته و درعین حال زندگی روزمره را واجد لحظه رهایی و ممکن شدن امر محال نیز معرفی می کند. بوردیو با طرح مفهوم عادت واره و میدان، فرایند شکل گیری ارزش ها در زندگی روزمره را از طریق درونی سازی ساختار ارزشی قدرت های مسلط ، تحلیل کرده و نشان می دهد که شهروندان در هر میدان منطبق با ارزش های حاکم بر آن، رفتار نموده و آگاهانه متناسب با زمان و سرمایه های در اختیار، از فضا جهت منافع خود استفاده می کنند. دوسرتو نسبت به دو متفکر دیگر به فرهنگ توده ای خوش بین تر بوده و آن را در چارچوب اِعمال استراتژی های صاحبان قدرت در فضا، تحلیل می نماید و هم زمان مقاومت شهروندان را به صورت تاکتیک های خلاقانه در زمان مناسب و بدون خارج شدن از نظم مسلط، به جهت استفاده از فضاهای شهری مطابق با نیاز خود، توضیح می دهد.
بررسی معماری اسلامی در مسجد از دیدگاه نمادین (نمونه موردی: مسجد امام اصفهان)
حوزههای تخصصی:
هنر اسلامی، علاوه بر زیبایی ظاهری در طرح و نقش خود، دارای مضمون و معنای درونی بوده و معماری اسلامی به عنوان اولین هنر سازگار با مفاهیم اسلامی، با مسجد آغاز می شود. مسجد از آن خداست و به مثابه نمادی از او، در نشانه های نمادین، مطرح می شود. چراکه بهترین نمونه تجلی مفاهیم در کالبد، بیان حقایق معنوی به زبان رمز و اشاره است. این پژوهش با هدف بررسی نمادهای معماری اسلامی در عناصر معماری مساجد(نمونه موردی مسجد امام اصفهان)، در پی پاسخ به این سوال بود که «جایگاه نمادها در اجزای مسجد امام اصفهان، به صورت نمادین چگونه است؟». در این راستا پژوهش حاضر از روش توصیفی تحلیلی، با مطالعات کتابخانه و شیوه های مرسوم جمع آوری اطلاعات اسنادی مرتبط با مباحث مذکور، به تحلیل بنای مسجد امام اصفهان با دو رویکرد استقرایی و استنباطی پرداخت و از آنجا که از یک سو تعدد استفاده از هر نشانه ای می تواند به مرور زمان آن را تبدیل به نماد کند و از دیگر سو، مسجد معنایی فراتر از این عالم در خود دارا است، لذا تاویل و تنزیل در مساجد بیشتر با رویکرد استنباطی و بهره جستن از نشانه های نمادین می باشد. در ادامه تحلیل مسجد امام اصفهان نیز مهر تاییدی بر این یافته ها گردید؛ زیرا این مسجد هم در کاربرد شمایل و نمایه های نمادین به علاوه نمادهای عرفانی و ساختاری که همگی با رویکرد استنباطی قابل تاویل می باشند، بیش از استقرایی، بهره جسته بود.
بررسی تطبیقی شاخصه های تاثیرگذار در تداوم سبک ملی گرایی ایران و ایتالیا
حوزههای تخصصی:
با بررسی در معماری معاصر کشور مشاهده می شود که سبک نئوکلاسیک غربی کماکان مورد اقبال عموم و بعضا جامعه معماری قرار گرفته است. همانطور که در غرب سبک نئوکلاسیک حائز اهمیت بوده است، سبک ملی گرایی نیز با آغاز سده ی چهاردهم هجری شمسی و فراگیری پدیده ناسیونالیسم در سراسر جهان، در ایران نیز، پدید آمد و در راستای ایجاد این جریان فکری جامعه معماری آن زمان، آثاری هویتمند و با ارزش را که امروزه می تواند الگویی برای معماران باشد را بوجود آوردند. موضوع مهم مورد بررسی، چرایی انزوال این سبک در ایران و بالع کس فراگیری سب ک های باستانیِ دیگر کشورها در عرص ه بین الم لل است. در این پژوه ش از روش تحقیق تحلیلی- تطبیقی با راهبرد تفسیری -تاریخی به منظور شناخت و تبیین شاخصه های تاثیرگذار بر ایجاد و ماندگاری سبک ملی گرایی در دو کشور ایران و ایتالیا استفاده شده است، علت انتخاب این دو کشور را می توان غنای تاریخی و معماریِ آنها دانست. کشورهایی که دارای پیشینه قوی از معماری باستانی هستند و با الهام از آن ها می توانند به یک سبک و اصول متعالی دست پیدا کنند. در این پژوهش تلاش است که در ابتدا به تشریح سبک ملی پرداخته شود و سپس در دو کشور ایران و ایتالیا مورد ارزیابی قرار گیرد. نهایتا با مطالعه تطبیقی بین آثار موجود در این سبک، عوامل انحطاط یا ثبات آن را در هر دو کشور ذکر شده استخراج می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، ساده کردن و یا به عبارت دیگر، امروزی کردن این نشانه ها و همین طور استفاده از تناسبات ساده ی جاری در معماری باستانی در قرن حاضر می تواند کارآمد تر باشد.
چهار بعد معماری داخلی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
71 - 79
حوزههای تخصصی:
تعریف کردن معماری داخلی دشوار است. زیرا مرتبط با بسیاری از رشته های دیگر و دربرگیرنده تعداد زیادی از آنهاست. این مقاله تلاش می کند با نگاه کردن به این اصطلاح تعریف ناپذیر از چهار زاویه مختلف تصویر واضح تری از آن به عنوان رشته ای مستقل بدست دهد.
خوانش نسبت تاریخ گرایی و مفهوم هویت در میراث معماری مدرن شهر تهران (1320- 1310)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: میراث معماری مدرن اولیه در دوره پهلوی اول، بیانگر مفهوم هویت در ساحتی جدید بوده که حاصل انقطاع معماری سنتی ایران است. تجربه معماری تاریخ گرا در دوره پهلوی اول، از نخستین تلاش های صورت گرفته در راستای امتداد هویت معماری ایران در این قالب نوین می باشد. هدف از این پژوهش بازخوانی ریشه ها و سطوح رویکرد تاریخ گرا در دوره پهلوی اول است تا چگونگی استمرار هویت در میراث معماری مدرن این دوره تبیین گردد. روش ها : رویکرد این پژوهش کیفی است که با روشی توصیفی-تحلیلی، ارتباط ارزش فرهنگی میراث معماری مدرن را با مفهوم هویت در معماری تعیین نموده، از طریق رجوع به اسناد مربوطه، روند شکل گیری معماری را در دوره پهلوی اول مورد بررسی قرار داده و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به واکاوی مفهوم هویت در معماری و مؤلفه های وابسته به آن می پردازد. سپس با روشی استنباطی، ارتباط سطوح تاریخ گرایی و هویت پذیری در میراث معماری مدرن را واکاوی نموده و بر اساس آن ابنیه منتخب از جریان تاریخ گرای پهلوی اول را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. یافته ها: تاریخ گرایی تقلیدی، الگویی و مفهومی سه سطح شکل دهنده رویکرد بازگشت به گذشته هستند که با مراحل مختلف هویت یعنی فرمی، استنباطی و معنایی ارتباط مستقیم دارند. نتیجه گیری: هویت در میراث معماری دوره پهلوی اول با نگرش تاریخ گرا، در ابتدا از طریق برداشت مستقیم و انطباق عینی با شاخصه های معماری تاریخی ایران، به شکلی فرمی انتقال می یابد. در امتداد آن، گروهی دیگر از ابنیه شکل می گیرند، که هویت در آن ها به واسطه به کارگیری غیرمستقیم عناصر معماری ایران و پالایش و تجرید مؤلفه های تاریخی، از طریق بازنمایی محتوایی امتدادیافته و ضمن تأکید بر تشابه، تمایزی فرهنگی را در میراث معماری این دوران، به نمایش می گذارند.
تحلیلی بر الگوی «خیابان مزار» در شهرسازی دوره تیموری بر اساس مدارک نوشتاری و باستان شناسی مجموعه های هرات، سمرقند و شهر سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۳۴-۱۷
حوزههای تخصصی:
خیابان-مزار الگویی از مجموعه سازی در دوره تیموری است، با فرمی مبتنی بر استقرار ابنیه مقابر، مزارات و بناهای مذهبی، در امتداد یک گذر حومه ای و یا یک شریان شهری. مستندات باستان شناسی و تاریخی وجود پنج نمونه از مجموعه های خیابان-مزاری در عهد تیموری را گزارش داده اند که از میان آنها سه مجموعه، شاه زنده در سمرقند، دارالسیاده در شهر سبز و خیابان در هرات را می توان از شاخص ترین نمونه های این نوع از مجموعه سازی عنوان داشت. خیابان-مزار هرات را نیز به دلیل دارا بودن قدمتی بیشتر و همچنین استقرار بناهایی پرشمارتر نسبت به دو نمونه دیگر، می توان به عنوان نمونه شاخص این فرم معرفی نمود. در این مقاله ضمن بررسی تحولات ساخت وساز در طول محور خیابان هرات در طی دوره های آل کرت و تیموری، روند تحولات در این محور تبیین می گردد. سپس شاخصه های خیابان-مزار هرات در پایان عهد تیموری به منظور دستیابی به ویژگی های کلی مجموعه های خیابان-مزاری در این دوره، با دو خیابان-مزار دارالسیاده و شاه زنده مقایسه می شود. اطلاعات این مقاله با روش های کتابخانه ای، مشاهده بصری و تحلیل یافته های حاصله، گردآوری شده و پژوهش با روش تحلیلی-تاریخی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فرم خیابان-مزار در مجموعه سازی دوره تیموری مشتمل بوده است بر استقرار منظم ابنیه مقابر در دو سوی معبری که به بنایی مهم در انتهای مسیر منتهی می شده است. در این میان خیابان-مزار هرات با قدمتی بیشتر نسبت به سایر نمونه های هم دوره اش در نقطه ای محوری از حومه شهر هرات قرار داشته و در راستای آن به غیر از بنای مقابر، سایر ابنیه مذهبی و خدماتی نیز مستقر بوده اند.
جایگاه پوشش های پارچه ای و کاغذی بر آرایه های معماری دوره قاجار در خانه وثیق انصاری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
126 - 144
حوزههای تخصصی:
کاربرد کاغذ و پارچه دیواری منقوش، به عنوان آرایه های معماری در ایران، قدمت زیادی ندارد. در دوره ی قاجار به سبب گسترش مراودات تجاری با اروپا و شرق آسیا، پوشش های تجملی دیوارها با استفاده از پارچه و کاغذ، جایگاه ویژه ای در آرایه های معماری ایران یافتند. کاغذهای دیواری قاجاری در کاخ ها، عمارت ها، قلعه های سران حکومت، خانه ثروتمندان و تجار مورد توجه قرار گرفته و نصب می شدند. خانه ی وثیق انصاری در اصفهان، یکی از بناهای دارای پوشش های نوین دیواری دوره قاجار است. بر اساس مطالعات میدانی و بررسی های انجام شده بر خانه وثیق انصاری، مشخص گردید که دو گونه پرکاربرد از تزئینات دیواری پارچه ای و کاغذی وجود دارد که در هرگونه، نقوش و محتوای متنوعی نیز مشاهده می شود. هدف اصلی این پژوهش معرفی و دسته بندی نقوش پارچه ها و کاغذهای دیواری در خانه ی وثیق انصاری و شناخت فرهنگ های تاثیرگذار بر انتخاب نقوش در این آرایه ها است. مهمترین سوال پژوهش این است که نقش مایه های موجود بر پوشش های دیواری خانه ی وثیق انصاری دارای چه ویژگی های تصویری و موضوعی هستند؟ و چگونه می توان ردپای فرهنگ های گوناگون را در این آرایه ها جستجو کرد. یافته های پژوهش نشان می دهد نقش مایه های گیاهی و پیکره ای پرکاربردترین نقوش پوشش های دیواری این خانه هستند. بیشتر این نقش مایه ها ایرانی نیستند و مالکان، با توجه به فرهنگ های غربی و شرق آسیا اقدام به سفارش این پوشش ها کرده اند. نقوش هندسی برگرفته از تزیینات معماری اروپا هم در رده ی بعدی قرار دارند. همچنین خوانش متن و تصویر روایی تئاتر وایانگ در یکی از پوشش ها، روایت کاملی از این تئاتر کهن اندونزیایی را نشان می دهد که احتمالاً تولید کشور هندوستان است. کتیبه ی منحصربه فرد و دارای رقم و تاریخ موجود بر یکی از پوشش ها، زمان تولید بخشی از این آرایه ها را دوره ی حاکمیت ظل السلطان معرفی می کند. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و تجزیه و تحلیل داده ها به روش کیفی انجام شده است. گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات میدانی، مستند نگاری تصاویر، مصاحبه و استفاده از منابع کتابخانه ای و مدارک مکتوب صورت گرفته است.
ارزیابی و تحلیل ساختار و شاخصه های کالبدی- فضایی و گونه شناسی ساباط های شهر کازرون
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نخستین اقدام در شناسایی دقیق و مطالعه آماری ساباط های شهر کازرون که در گویش محلی برخی محلات تاقک گفته می شود است. براین اساس هدف این پژوهش بررسی نوع معماری و گونه شناسی ساباط های شهر کازرون در قالب شاخصه های کالبدی_ فضایی از نظر متغیرهای کمی و کیفی پرداخته است. این نوشتار بر پایه روش کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نظر در انجام پژوهش، از روش کتابخانه ای- اسنادی، تحلیل محتوا، روش میدانی و همچنین تصاویر هوایی گرفته شده در دهه 1340 استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Excel و همچنین جهت ترسیم نقشه ها و نمایش پراکندگی فضایی ساباط ها در سطح شهر از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیای GIS Arc استفاده شده است. یافته های پژوهش در بخش میدانی موجب شناسایی 9 ساباط در سطح بافت محلات تاریخی شهر کازرون گردیده است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل شاخص های کمی، کیفی و مشخصات کالبدی ساباط ها نشان می دهد که ساباط های شهر کازرون از پراکندگی و نمای متفاوت، جنس کف ساباط، نوع گذر و همچنین ابعاد و تناسبات کالبدی برخوردارند. از نظر متغیرهای شرایط اقلیمی (سایه اندازی و نفوذپذیری تابش آفتاب) و مؤلفه های امنیت (دارا بودن درب ورودی) ساباط های موجود از تنوع و گونه های مختلف تشکیل شده اند. خروجی این پژوهش می توان برای نخستین بار به: 1- شناسایی ساباط های باقی مانده در سطح شهر کازرون، 2- مستندنگاری و تهیه گزارش جامع از وضعیت کالبدی و معماری ساباط ها، 3- دسته بندی و گونه شناسی ساباط ها و 4- تهیه نقشه Gis از نمایش موقعیت و پراکندگی فضایی ساباط ها اشاره کرد.
چیدمان کاخ های ایرانی در شیوه معماری آذری: مطالعه تطبیقی اثاثیه و عناصر معماری داخلی و نگاره های سده های 7 ه. ق تا 11 ه. ق (13 م. تا 17 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
127 - 145
حوزههای تخصصی:
آثار اندکی از کاخ های سبک آذری (از دوران ایلخانی تا انتقال پایتخت به اصفهان در دوره صفویه 7 ه. ق تا 10 ه ق /13 م. تا 17 م.) بجای مانده است. عناصر معماری داخلی آن ها با گذشت زمان و به دلیل عوامل فرسایشی از بین رفته و الگوی چیدمان اسباب و اثاثیه در آن ها دچار دگرگونی شده است. ازاین رو بیشتر پژوهشگران تاریخ معماری ایران به بررسی معماری کاخ های ایران پس از این دوره پرداخته اند و توجه چندانی به بررسی معماری داخلی مربوط به بناهای سبک آذری نکرده اند. این در حالی است که هنر نگارگری ایرانی در دوره ایلخانی تا اوایل صفویه (هم زمان با سبک آذری در معماری) در اوج شکوفایی خود بوده و نگاره های زیادی از این دوران بجا مانده است. در بسیاری از این نگاره ها ریزه کاری های فضاهای داخلی کاخ ها بازنمایی شده اند. با توجه به این که کاخ ها و اثاثیه ی باقی مانده از این دوران انگشت شمارند، به سختی می توان اعتبار بازنمایی های معماری کاخ ها در نگاره ها را سنجید. ازاین رو با مقایسه بناها و آثار معماری باز مانده از دوره های بعد (سبک اصفهانی) می توان همانندی های بسیاری میان عناصر فضایی بازنمایی شده در نگاره ها و بناهای معماری پس از سبک آذری یافت که این امر نشان دهنده پیوند میان حوزه های گوناگون هنری در مکاتب گوناگون است. این پژوهش با هدف شناخت ویژگی های معماری داخلی کاخ های ایران است. پرسش های اصلی این نوشتار چیستی ویژگی های اصلی چیدمان عناصر معماری داخلی کاخ های سبک آذری بر پایه نگاره های ایرانی همچون شواهد تاریخی است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پژوهش تطبیقی و تاریخی به بررسی اسناد تاریخی و واکاوی اصول چیدمان اثاثیه در فضاهای داخلی می پردازد. تلاش دارد با بررسی شیوه چیدمان اثاثیه و عناصر معماری داخلی ایران در بازنمایی نگاره های باز مانده از دوران ایلخانی تا اوایل صفویه و هم سنجی آن ها با اسباب و اثاثیه و آثار اندک معماری بجای مانده از این دوره به ویژگی های چیدمان فضاهای داخلی کاخ های این دوره دست یابد. بررسی ها نشان داد سه دسته از عناصر معماری داخلی ثابت، نیمه ثابت و متحرک را می توان از هم بازشناخت. چیدمان و معماری داخلی کاخ ها پیوند تنگاتنگی بین سلسله مراتب اجتماعی و معماری داخلی و چیدمان اثاثیه را نشان می دهد. این سلسله مراتب از طریق محورهای عمودی (بالا و پایین) و افقی (مرکز و دو طرف)، مکان ویژه، کف و اثاثیه اختصاصی و یا جمعی ارزش پیدا می کند.
بررسی اثر تغییرات محیطی-اجتماعی بر فرهنگ آموزش، با رویکرد طراحی فرهنگی و آموزش مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
125 - 135
حوزههای تخصصی:
این مقاله در خصوص بررسی اثر تغییرات محیطی-اجتماعی بر فرهنگ آموزش می باشد. این بررسی بر اساس مفاهیم و ابزارهای طراحی برای فرهنگ صورت گرفته است. هدف از این مطالعه، سنجش امکان انتقال کامل مفاهیم آموزشی و انجام تمرینات مناسب برای یادگیری آن مفاهیم به صورت گروهی و عملی در فضای مجازی به خصوص در رشته های عملی همچون طراحی می باشد. بدین منظور ابتدا مطالعات کتابخانه ای پیرامون آموزش، آموزش مثبت، روانشناسی مثبت، آموزش برخط[i]، فرهنگ آموزش و پویایی و مانایی فرهنگ انجام گرفت. سپس نتایج کارگاه های آموزشی "طراحی در فرهنگ، فرهنگ در طراحی" که روش ها و ابزارهای طراحی فرهنگی را با رویکرد طراحی مثبت آموزش می داد، ارائه گردید. بر اساس کارگاه های برگزار شده و با توجه به تغییرات پیش آمده در اثر ویروس کرونا، کارگاه آموزشی برخط طراحی و اجرا گردید. فرض بر این بود که علی رغم نیاز به کار گروهی و عملی در کلاس ها و کارگاه های آموزشی طراحی، می توان آموزش را به گونه ای طراحی کرد که متناسب با محدودیت ها و فرصت های شرایط جدید باشد. بدین ترتیب کارگاه آموزشی برخط با موضوع "معنا دادن به قرنطینه" برگزار گردید. نتایج نشان داد که با وجود فاصله فیزیکی، بخش تئوری و عملی با شرایط جدید هماهنگ شده و پروژه گروهی با موفقیت به انجام رسید و رضایت شرکت کنندگان را به همراه داشت.
نهادهای مردمی ایرانی چگونه می توانند شهرسازی را اصلاح کنند؟ بررسی موردی در محله شوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
47 - 64
حوزههای تخصصی:
شهرسازی رسمی معمولاً مبتنی بر تعریفی از عقلانیت است و نظریات مبین زندگی غیررسمی و فاقد چنان عقلانیتی همچنان در حاشیه شهرسازی رسمی مانده و امکان اثرگذاری تجربه غیررسمی و عملی عاملان بر شهرسازی رسمی در ایران کمتر مورد توجه بوده است. این پژوهش بر آن است تا سازوکار اثرگذاری دانش تجربی فضاهای غیررسمی بر شهرسازی را با استفاده از نظریه ساختاریابی گیدنز نشان دهد. از این رو با بازخوانی برخی نظریات شهرسازی مقاومت جو، بر اساس نظریه گیدنز، توان ساختاریابی اقدامات غیررسمی و ناخودآگاه مردم و نهادهای مردمی را تبیین و نمونه چنین سازوکاری را نشان خواهد داد. این هدف در یک مطالعه موردی در محله شوش تهران دنبال خواهد شد که در آن اقدامات سمن ها (به نمایندگی از نهادهای مردمی) و نهادهای رسمی در طول زمان ارزیابی و مقایسه خواهند شد. برای ارزیابی میزان دقت نهادها در پرداختن به معضلات اساسی از اصول تحلیل عاملی (با اصلاحات لازم برای کاربرد در زمینه مفهومی) استفاده شده است. مطالعه نشان داد که سمن های فرهنگی در شناسایی معضلات اساسی محله و انجام اقدامات متناسب پیشگام نهادهای رسمی و احتمالاً به شکلی مکتوم بر آنها اثرگذار بوده اند. این شیوه یادگیری از دانش عملی و ناخودآگاه، قابل شناسایی در دیگر حوزه های سیاست گذاری یا تعمیم به آنها به نظر می رسد.
حکمت و هنر اسلامی در تشعیر (با تأکید بر تشعیر دوره تیموری و صفوی)
حوزههای تخصصی:
هنر اسلامی، هنری نیست که فقط به مسائل مذهبی اسلام مرتبط باشد. اصطلاح «اسلامی» نه تنها به مذهب بلکه به فرهنگ غنی و متنوع مردمان سرزمین هایی که آیین اسلام در آن رواج دارد اشاره می کند. حکمت هنر اسلامی حقیقتی است از صور گوناگون عالم هستی که حقیقت وجود این صورتها در قالب نگارگری، خوشنویسی و ....به منصه ظهور می رسد. هنری که از ذات وجود انسان پاک سرشت بر می خیزد و هر چه هنرمند بیشتر به تهذیب نفس و وجود خود بپردازد هنرش بیشتر بر لوح و ضمیر انسان ها تأثیر می گذارد و ماندگارتر است. ایران مهد فرهنگ، هنر و تمدن است از این رو هنرهایی که با ادیبات، شعر و کتابت ارتباط دارد در دوران مختلف تاریخی به کامل ترین و عمیق ترین وجه آن شکل می گیرد. هنر کتاب آرایی و تزئین نوشته ها از دیر باز در ایران رواج داشته است. قرآن ها و نسخ ادبی و علمی فراوانی از دوران مختلف نشان دهنده همین موضوع است. تشعیر یکی از هنرهایی است که به طور اخص در کتاب آرایی کاربرد دارد و برای آرایش و زیباتر کردن کتاب ها و آثار ادبی و مقدس به کار می رود. تشعیر اصطلاح و روشی در تذهیب و نقاشی ایرانی یا نگارگری است که در آن آرایش کتاب یا قطعات خط و مینیاتور و مرقعات استفاده می شود. در واقع تشعیر نوعی تزئین نسخ خطی است که در حاشیه نسخ یا مرقعات، معمولاً با یک یا دو و حتی با سه رنگ طلا انجام می گیرد. در این پژوهش بر آنیم که با مطالعه و بررسی تشعیر در دو دوره تیموری و صفوی به ارتباط حکمت و هنر اسلامی با این هنر ارزشمند بپردازیم. پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته و در پی آن است که به این پرسش ویژه پاسخ دهد که «ارتباط حکمت با هنر تشعیر چگونه است و بر اساس چه منطقی می توان این هنر را هنر حکمی برشمرد؟»
ارزیابی اجتماع پذیری حیاطِ عِلیینْ در دانشکده هنر و معماری یزد بعد از افزونه پوششِ متحرکِ چوبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با دغدغه توجه به کیفیتهای محیطی، پژوهش حاضر به ارزیابی اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در شرایط بعد از افزونه پوشش نسبت به حالت قبل آن می پردازد. به موازات مطالعات کتابخانه ای، نظرات کاربران معطوف به تجربه زیسته آنان اعم از دانشجویان(25 نفر) و استادان(13نفر) با اتکا به نتایج پرسشنامه های با سوالات باز، بسته، تصویری و کروکی در مطالعات میدانی جمع شده است. تدابیر به کارگرفته شده در استخراج نشانه های کالبدی و غیرکالبدی ارزیابی اجتماع پذیری عبارتند از: مشاهده مشارکتی، عکاسی و یادداشت برداری از احوالات حیاط علیین. نتایج بیانگر آنست که اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در قالب هفت شاخصه در سه سطح مولفه های عینی، ذهنی و عینی-ذهنی قابل احصاست. حیاط علیین پس از پوشش، در هر هفت شاخص، نشانه هایی از متوسط تا قوی برای اجتماع پذیرتر بودن نسبت به حالت قبل از پوشش دارد. وجود پوشش در وهله نخست به تقویت نقش مفصلی حیاطِ علیین کمک کرده و از این رهگذر، گاه این نقش به نقش تازه ی مقصدبودنْ تغییرِمکان داده و حیاط به سوی هویتِ مستقل داشتن حرکت کرده است. شاخصه هفتمی در سطح مولفه های ذهنی با عنوان "عاطفی" برای اجتماع پذیری حیاط علیین به صورت منحصر به فردی متبلور شده است که بیانگر حسّ تعلق کاربران به ویژه دانشجویان به حیاط است. از شواهد مرتبط با استخراج شاخصه عاطفی می توان به نقش زنجیره روایت ها از هویت حیاط حاصل از تجربه های زیسته دانشجویان دوره های مختلف در میزان اجتماع پذیری آن اشاره نمود. یکی از روایت ها مربوط به ساخت پوشش و مشارکت مستقیم یا غیرمستقیمِ دانشجویان در آن است. چنین روایت زیسته ای از همبستگی مثبت میان اجتماع پذیری حیاط و مشارکت دانشجویان در ارتقای فضای باز دانشگاهی محل تحصیل خود در جهت تامین شرایط مطلوبتر برای حضور بیشتر و موثرتر در فضا خبر می دهد.
نماد شناسی عرفانی گل و مرغ از منظر عزالدین مقدسی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
21 - 35
حوزههای تخصصی:
کشف دنیای اسرارآمیز هنر نمادین گل ومرغ به سادگی میسر نیست مگر با رجوع به متون عرفانی عارفان بزرگ و تأثیرگذار. این تعبیرات توسط هنرمند به مرتبه صور معلقه تجسم می شود و در قالب نقش و نگار نمود می یابد. در این متون واژگان فراوانی مشاهده می شود که دور از معنی ظاهری خود مفهومی رمزی دارند که از این جمله می توان به آثار عزالدین مقدسی عارف قرن هفتم هجری اشاره نمود. رساله کشف الاسرار فی حکم الطیور و الأزهار که از مهم ترین آثار وی است در سه بخش گفت وگو میان گل ها، پرندگان و حیوانات نوشته شده است، با سپاس و ستایش خداوند متعال شروع می شود و سپس از مردم می خواهد که با بصیرت به تمامی موجودات هستی توجه کنند زیرا هرکدام از آنها رازها و اسرار خود را بیان می کنند. سؤال اصلی پژوهش آن است که تا چه اندازه این رساله در بعد نمادپردازی عرفانی و گل ها و بلبل در ادبیات فارسی تأثیرگذار بوده است ؟و تا چه اندازه بر به کارگیری این نمادها در هنر گل ومرغ تأثیر گذاشته است؟ این پژوهش بر آن است تا با روش تجزیه وتحلیل متن رساله مذکور به میزان انطباق معنایی این متن با ادبیات فارسی و تأثیر و نفوذ این نگاه در هنر گل ومرغ ایرانی بپردازد؛ بنابراین رویکرد اصلی این پژوهش تطبیقی است. با توجه به نتایج به دست آمده آشکار شد که مابین دیدگاه مقدسی در مورد گل سرخ، یاسمن، شقایق، بلبل و دیدگاه ادبیات عرفانی ایرانی به این سوی، انطباق بالایی وجود دارد. شکی نیست که ادبیات تغزلی عرفانی نیز به نوبه خود الهام بخش نگارگران برای شکل گیری هنر گل ومرغ از دوره صفوی به این سوی بوده است. اما در مورد سایر گل های بررسی شده نمادپردازی عزالدین با دیدگاه نمادین شعرا و عرفای ایرانی انطباق نماد شناختی ندارد. از یازده مورد بررسی شده فقط در دو مورد البته این دو مورد اصلی ترین عناصر هنر گل ومرغ ایرانی یعنی گل سرخ و بلبل اند انطباق کامل مشاهده شد.
تحلیل فنی و بصری دیوار نگاره های گل و مرغ در خانه قوام و زینت الملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
161 - 178
حوزههای تخصصی:
نقش گل و مرغ یکی از رایج ترین تزئینات در دوره قاجار و پس از آن است. نقاشی های گل و مرغ به کاررفته در خانه های تاریخی شیراز از نمونه های ارزشمند نقاشی ایرانی به شمار می آید. هدف پژوهش بررسی نقوش گل و مرغ به کاررفته در دوخانه نارنجستان قوام و زینت الملک است. ازاین رو نقوش گل و مرغ بکار رفته در نارنجستان قوام و زینت الملک از منظر بصری و فنی چه ویژگی هایی دارد؟و عوامل مؤثر بر آنها چه بوده است؟ نتایج حاصل نشان می دهد، افتراق نقوش حاکی از کاربری متفاوت این دو بناست. نارنجستان قوام به عنوان دارالحکومه فارس، با نقوش پرکارتری از لحاظ نقش، رنگ، ترکیب بندی و ریتم در راستای اعتبار بخشیدن به قدرت خویش است و در خانه زینت الملک که محل زندگی خانواده قوام بوده، باظرافت نقوش در کنار تصویر زن و استفاده بیشتر از رنگ های گرم، فضای صمیمی حاکم است. نقوش، تحت تأثیر ایران باستان و اسلامی، هنر شرق به ویژه هند و هنر اروپایی، است. همچنین موقعیت جغرافیایی شیراز، شهرت به شهر گل وبلبل و کاخ شاهی در شکل گیری نقوش تأثیر گذاشته است. سایه پردازی، رعایت بعدنمایی، تنوع رنگ و طرح در تمامی فضاها دیده می شود. نقوش به شش دسته مرغ، گل و مرغ، دسته گل، گلدان، گل و اسلیمی، دسته گل و منظره قابل تقسیم است. این نقوش به وسیله رنگ روغن، اکسیدهای فلزی، معرق و چوب بر روی بستری از جنس چوب، سنگ، کاشی و آیینه کار شده اند.
تطبیق الگوی سنت گرایی معماری با زبان الگوی کریستوفر الکساندر (رهیافتی بر تدوین فرآیند محور، نظام الگوی سنتی معماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، از جمله جریان های مهمی که نقدی ماهوی را نسبت به بنیادهای نظری مدرن وارد نمود، مکتب سنت گرایان معنوی بود. نوشته های ایشان در حوزه هنر، علی رغم اینکه در تبیین جایگاه هنرمند و ریشه های باطنی و مبانی حاکم بر آثار معماری سنتی، از نخستین و پراهمّیّت ترین گام های محقّقان غیرغربی تا به امروز محسوب می شد؛ امّا به سبب فیلسوف بودن و جامعیّت رویکرد غالب این متفکّران، شاهد نگاه کلّی به ماهیت الگوهای هنر و معماری سنتی بودیم که کم تر در حوزه روش شناسی، به چگونگی تحقّق مبادی سنت در چهارچوب یک اثر در زمینه خاص زمانی و مکانی خود پرداخته است. وجود این ابهام؛ بیش ازپیش، به فضای آشفته حاکم بر مطالعات نظری معاصر تاریخ معماری از منظر سنتی و چهارچوب انتظام بخش حاکم بر آن دامن زدن است. از دیگر سو و در همین زمان، شاهد ظهور محقّقانی متخصّص چون کریستوفرالکساندر بوده که در نقد رویکرد مدرن، به تبیین روشمندتر، عینی تر و فرایند نگرتر از الگوها در زمینه طرّاحی معماری دارای کیفیت همّت گماردند. پژوهش پیشِ رو در تلاش است با بهره گیری از روش تحقیق مطالعات تطبیقی و شیوه الگوی جرج بِرِدی، به مقایسه دو نظام الگویی مذکور و بیان نقاط اشتراک و افتراق این دو دیدگاه در سه محور کلی ماهیت، ساختار و سازوکار بپردازد. سپس با در نظر گرفتن ویژگی های ممتاز و مرتبط هرکدام با مسئله تحقیق و تنظیم چهارچوب سه گانه تحلیلی (سلسله افعال ساختارمندی، اعمال و ترجمان)، در تلاش است تا تطبیق بیان خوانا و فرآیندگونه الکساندر با ساختار معنایی حاکم بر الگوی معماری سنتی، امکان توانمندسازی و وضوح بیش تر نظام الگویی سنت گرایان معنوی در قالب شبکه نظام الگوهای سه گانه انسانی (فضایل ذاتی معمار)، فعلی (کیفیات فعلی) و کالبدی (خصلت های روحانی، رمزگرایانه و زیباشناسانه) میسر سازد.