مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
فن شناسی
حوزههای تخصصی:
سفال یکی از شاخص های مهم پیشرفت تمدن های گذشته بشری محسوب می شود که ساختاری غیر فلزی و غیر آلی داشته، سخت و غیرقابل احتراق بوده و اکسید نمی شود. آثار سفالی بسته به ساختار آن ها، شرایط نگهداری، طرز استفاده و مکانی که از آن به دست آمده اند دچار آسیب هایی شده اند که میزان این آسیب ها با توجه به عوامل به وجود آورنده آن ها متفاوت می باشد. در نتیجه این آسیب ها این آثار نیاز به حفظ و مرمت دارند. مواد گوناگونی جهت حفظ و مرمت آثار سفالی به کار برده می شود، اما بایستی این نکته را در نظر داشت که در جریان هرگونه عملیات حفاظتی و مرمتی، مواد مورد استفاده و روش های مرمتی در چهارچوب اصول و مبانی نظری مرمت باشند.
حفظ و مرمت نقاشی پشت شیشه
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از نگاهی گذرا بر تاریخچه نقاشی پشت شیشه در جهان و ایران، به معرفی مواد به کار رفته، چگونگی آماده سازی و اجرای این نقاشی، همچنین کاربرد روش دستگاهی ( IBA ) برای شناخت اجزاء و ساختار این اثر اشاره گردیده است. در ادامه به آسیب های فیزیکی و شیمیایی مربوط به این نقاشی پرداخته شده است. از این رو برای حفظ و مرمت این آثار، مراحل عملی مانند مستند نگاری، استحکام بخشی، وصالی، بازسازی و تثبیت نهایی شرح داده شده؛ مزایا و معایب مواد بکار رفته ای مانند استحکام بخش ها، ضدآفت ها، پاک کنند ها، چسب ها و روش به کارگیری آنها معرفی گردیده است . سپس با توجه به موارد بالا بهترین مواد و روش ها مطابق با اصول حفاظتی و مرمتی برای نقاشی پشت شیشه توصیه گردیده است .
کاربرد تحلیل های بلورشناسی در مطالعات فنی آثار تاریخی گچی (مطالعه ی موردی گچ بری کوه خواجه ی سیستان، ملات گچ شادیاخ نیشابور و ملات گچ قلعه الموت قزوین)
حوزههای تخصصی:
پژوهش و شناخت آثار تاریخی گچی در ایران دو مشکل فنی و واژه شناسی دارد. مشکل فنی موضوع این مقاله، عموماً ناشی از شناخت خصوصیات بلور گچ، هم چون تغییرات حلالیت یا شکل بلوری در اثر حضور مواد افزودنی یا تغییرات محیطی است. در این مقاله 3 نمونه ی تاریخی جمع آوری شده از کوه خواجه ی سیستان، قلعه الموت قزوین و شادیاخ نیشابور، و 3 نمونه ی مدلسازی شده ی جدید با توجه به ریزساختار بلوری آن ها بررسی می شود. آزمایش XRD حضور فاز غالب انیدریت (CaSO4) را برای هر دو لایه ی گچ بری کوه خواجه نشان می دهد؛ در حالی که ملات مربوط به شادیاخ دارای فاز غالب ژیپس (CaSO4.2H2O) است. پس از تشخیص عدم حضور ماده ی افزودنی آلی در نمونه های تاریخی با روش سوختن تر، از هر نمونه تصاویر SEM تهیه شد. این تصاویر در تشخیص کیفی شکل بلورهای گچ، کنارهم نشینی آ ن ها در ریزساختار نمونه های مختلف و سنجش فشردگی ریزساختار بلوری آن ها به کمک نرم افزار پردازش تصویر به صورت کمّی کمک می کنند. در تصاویر SEM تهیه شده از دو لایه ی گچ بری کوه خواجه، بلورهای منوکلنیک ژیپس دیده نمی شوند و ملات های گچ شادیاخ و قلعه الموت نیز فقط ساختاری فشرده را نشان می دهند؛ در حالی که در نمونه های مدلسازی شده، بلورهای گچ به وضوح قابل شناسایی هستند. نتیجه ی این مشاهدات بیان می کند که هرچند استفاده از تصاویر SEM و تحلیل بصری یا پردازش تصویری آن ها، نتایج ارزشمندی در بررسی و شناسایی ریزساختار مواد تاریخی گچی دارند، اما نتایج آن ها باید در کنار آزمایش XRD و پس از تشخیص حضور یا عدم حضور ماده ی افزودنی آلی، تفسیر و بررسی شوند.
زیبایی شناسی و فن شناسی رنگ در دست بافته های قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
121 - 142
حوزههای تخصصی:
این مقاله متشکل از دو بخش زیبایی شناسی(رنگ بندی، چیدمان رنگی یا هم نشینی رنگ ها در متن بافته) و فن شناسی (رنگرزی) است. در بخش نخست، به مطالعه، بررسی و تحلیل زیبایی شناختی شامل رنگ بندی و عوامل تأثیرگذار بر چیدمان رنگی نخ ها که به وجودآورنده ی نقش ها هستند، پرداخته شده است. در بخش دوم نیز به عرصه فن شناختی رنگ های به کار رفته در دست بافته های قشقایی شامل رنگزاها، چرخه ی(دایره) رنگ، طبقه بندی رنگزاهای اصلی، ترکیبات و نحوه ی تولید رنگ ها و طیف های مختلف آن پرداخته شده است. یافته های این مقاله بیش تر و به طور عمده بر اساس مطالعات و تحلیل میدانی استوار است. این یافته ها به اجمال عبارت اند از : تأثیر عواملی نظیر دریافت های محیطی، طبیعت و عناصر آن و نیز عوامل فرهنگی شامل جنبه های جمعی و قومی(باورها، آداب و سنن، آموزه های پیشینیان) و نیز جنبه های فردی(ذوق و سلیقه، تخیل و تعقل، ابتکارات فردی و تمنیّات روحی و درونی) در رنگ بندی و رنگرزی و نیز کشف و طبقه بندی رنگ های مورد استفاده در دست بافته های عشایری و خاصه قشقایی به دو طبقه ی اصلی(متغیر و ثابت) و فرعی یا ترکیبی، هم چنین مستندنگاری 33 فرمول رنگرزی در عشایر قشقایی از گذشته تا کنون. پژوهش پیش رو، برای نخستین بار به ویژه در حوزه رنگرزی، مستندنگاری و طبقه بندی رنگزاها و ترکیبات رنگی، نگارش شده است. این مقاله از نوع بنیادین و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است.
بررسی دیوارنگاره های بوم پارچه ایران از نظر شیوه اجرا با نگاهی بر منتخبی از آثار اروپا
حوزههای تخصصی:
برای حفظ آثار ارزشمند معماری، در قدم اول نیاز به شناخت کامل و همه جانبه از این آثار است. از بخش های ارزشمند آثار معماری، آرایه ها و دیوارنگاره های آن است. دیوارنگاره بوم پارچه گونه ای از دیوارنگاره ها است که از نظر مواد و مصالح، روش اجرا و بطور کلی از نظر ماهیت، با دیوارنگاره های معمول و متواتر تفاوت دارد. با توجه به این نکته که اولین مرحله برای حفظ اثر هنری، فهم و ادراک آن است، تفاوت این آثار به گونه ای است که انجام روش های معمول حفاظت و مرمت (بدون ادراک صحیح اثر) باعث خدشه دار شدن اصالت و تمامیت این آثار خواهد شد. متأسفانه تا کنون بصورت ویژه، پژوهشی در مورد معرفی و فن شناخت دیوارنگاره های بوم پارچه انجام نشده و شناخت کافی در حوزه های مختلف مربوط به این آثار وجود ندارد. سیر تحول، مواد و مصالح و نحوه اجرای این آثار، تأثیر عدم شناخت فنی دیوارنگاره های بوم پارچه در حفاظت اثر، که در واقع شناخت این ها مقدمه ای برای ارائه راهکار صحیح مرمتی است، از مجهولات این تحقیق است. هدف مقاله پیش رو شناخت فنی در حوزه اجرای این گونه از دیوارنگاره ها و همچنین شناخت سیر تحول این آثار، از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و تحلیل داده های بدست آمده است. به دلیل کمبود پژوهش و ثبت اطلاعات فنی به زبان فارسی در این حوزه، بیشتر مطالعات انجام شده در این تحقیق معطوف به دیوارنگاره های بوم پارچه اروپایی است. این تحقیق از نظر روش، یک تحقیق کیفی است و با توجه به نوع و ضرورت مسأله، دو رویکرد نظری و تاریخی را می توان معرفی نمود. مطالعات نشان داد که در دوره رنسانس جهت حل برخی از مشکلات دیوارنگاره های بزرگ و سقف نگاره ها، در مراحل اجرا به مرور زمان تغییراتی را بوجود آوردند که در نهایت شیوه ای متفاوت و جدید از دیوارنگاره بوجود آمد که در این تحقیق به نام دیوارنگاره بوم پارچه نامیده می شود. گونه ای از دیوارنگاره بوم پارچه در ایران، از دوره ایلخانی به جا مانده است که در مقایسه با آثار اروپایی، قدمت بیشتری دارد. در حوزه چگونگی بوجود آمدن این شیوه، مراحل و شیوه اجرا، نمونه های آن در طول تاریخ، تأثیر عدم شناخت فنی دیوارنگاره های بوم پارچه در حفاظت آن، در پژوهش حاضر شناخت نسبتاً مناسبی به دست آمد.
بررسی تاریخی و فن شناسی زیارتنامه امامزاده هاشم آران وبیدگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
96 - 121
نمونه ای از یادگارهای خوشنویسان، زیارتنامه ها هستند که با توجه به حرمت، تبرک و کاربردی بودنشان، از یک جهت باعث ماندگاری و در نتیجه استفاده فراوان، باعث تخریبشان شده است. این مقاله با هدف مطالعات تاریخی و فن شناسی زیارتنامه امامزاده هاشم بیدگل، به منظور درکِ تکنیک ساخت، مواد و مصالح مورد استفاده ، مطالعات تاریخی تطبیقی اثر، و شناخت خوشنویس آن، مورد ارزیابی قرار گرفته است. این زیارتنامه که آن را محمود مدیرالدوله، از خوشنویسان سده سیزدهم قمری و از چهره های برجسته در دوره مظفرالدین شاه قاجار کتابت کرده ، از سه جزء تکیه گاه چوبی، آستر کاغذی و بستر پارچه ای تشکیل شده است. با مطالعات علمی آزمایشگاهی شیمی تر و آنالیز دستگاهی FT-IR به شناسایی مواد به کاررفته در زیارتنامه امامزاده هاشم پرداخته شد. بر طبق داده های به دست آمده از FT-IR مشخص شد که این زیارتنامه، روی پارچه ای از جنس پنبه و از چسب و رونی پروتئینی سریشم حیوانی استفاده شده است. با مطالعات میکروسکوپی نوری انعکاسی، تکیه گاه زیارتنامه، چوب درخت نراد تشخیص داده شد. با آزمایش های شیمی تر، مرکّب از نوع مازویی، رنگ شنگرف و طلا تشخیص داده شد.
مطالعه فنی و مقایسه ای کاشی نره تک رنگ فیروزه ای ایلخانی و صفوی با پژوهش موردی نمونه هایی از گنبد سلطانیه و گنبد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش نمونه هایی از کاشی نره گنبد الله الله، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی و گنبد سلطانیه به منظور فن شناسی تزئینات کاشی کاری به کاررفته در معماری گنبد در دو دوره ایلخانی و صفوی و با تمرکز بر دو بنای شاخص مذکور از این دوره های تاریخی، موردمطالعه قرارگرفته است. در این پژوهش، عناصر واسطه رنگ ساز لعاب نمونه ها به کمک روش پلاسمای جفت شده القایی ICP انجام شده و شناسایی فازهای تشکیل دهنده بدنه ها به کمک روش پراش پرتوایکس XRD انجام شده است. بر اساس نتایج گزارش در این تحقیق، ماهیت لعاب و تحلیل فرایند فرسایش آن همچنین، ساختار شیمیایی بدنه های نمونه های موردمطالعه مشخص شد و بر اساس نتایج به دست آمده امکان مقایسه فنّی نمونه های موردمطالعه دو دوره، ازلحاظ ترکیبات سازنده بدنه و لعاب و میزان فرسایش آن ها، همچنین تخمین دمای پخت این کاشی های نره تاریخی، فراهم شد.
مطالعه تطبیقی ویژگی های ساختاری تزیینات طلاکاری دوره قاجار در اصفهان نمونه موردی: خانه های قدسیه، شهشهان و حقیقی
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
52 - 69
حوزههای تخصصی:
طلا کاری از جمله تزیینات ارزشمند و نفیس دوره قاجار است که در کاخ ها و عمارات دولتی و نیز در برخی از منازل اشراف و صاحب منصبان آن دوره، در کنار تزیینات دیگر، چشم نوازی می کند؛ وجود این گونه از تزیینات در هر یک از عمارات دوره قاجار، نشانگر شکوه، ارزشمندی و نیز جایگاه والای اجتماعی هر یک از بناها بوده و نمایی درخور شکوه و عظمت آنها را به تصویر می کشد.از آنجا که این آرایه نفیس و ارزنده با روش ها و تکنیک های مختلف و متنوعی در این دوره، از جمله استفاده از ورق طلا، استفاده از طلا به صورت پودر آمیخته با بست، تزیینات زرافشان و...به کار رفته است؛ از این رو، هدف از انجام این مقاله این است که گونه شناسی تزیینات مطلا در دوره قاجار شناسایی و مورد ارزیابی قرار گیرد. از این رو با شناسایی و مقایسه تزیینات طلاکاری، در عمارات مختلف دوره قاجار در اصفهان (خانه های قدسیه، شهشهانی و حقیقی) و انجام بررسی های فن شناسانه بر روی این گونه از تزیینات ارزنده، مطالعات گسترده ای با هدف دست یابی به شناخت چگونگی روش اجرای تزیینات طلا چسبان و نحوه لایه نگاری آنها در دوره قاجار، انجام گردید و پس از نمونه برداری، در راستای دست یابی به اطلاعات جامع، از آزمایشات متنوع شیمی کلاسیک و دستگاهی (SEM-EDX,XRD,FTIR…) جهت تعیین نوع مواد سازنده و روش اجرای لایه چینی بهره گرفته شد. تا به این پرسش ها که:روش اجرای تزیینات طلا کاری در دوره قاجار چگونه است؟ آیا در ادامه دوره های پیش از خود است یا متفاوت می باشد؟ و این که آیا تزیینات طلاکاری در خانه های دوره قاجار یکسان بوده و به یک شیوه کار شده اند یا در هر خانه با یکدیگر تفاوت دارند؟ و به طور کلی چند روش در اجرای تزیینات طلا کاری خانه های دوره قاجار به چشم می خورد؟ و آیا می توان یک روش کلی برای اجرای تزیینات طلا کاری در خانه های دوره قاجار در اصفهان معرفی نمود؟ ،پاسخ داده شود. در نهایت با تحلیل نتایج داده ها و بررسی نتایج به دست آمده از انجام آزمایشات متعدد دستگاهی و شیمی تر، مشاهده گردید که در تزیینات طلاکاری خانه های قاجار، مواد و روش های متفاوت و متعددی به کار رفته است و حتی در یک عمارت تزیینات طلاکاری به دو شیوه اجرا گردیده اند. این تفاوت حتی در به کار بردن ترکیبات متفاوت در نوع ورق طلایی رنگ به کار رفته در شیوه های گوناگون طلاکاری و لایه چینی یک دیوار نیز دیده می شود. از این روست که لزوم انجام مطالعات ساختار شناسی و فن شناسی، پیش از هرگونه اقدامات حفاظتی، به ویژه در خصوص تزیینات طلاکاری در دوره قاجار، بیش از پیش به چشم خورد. با این امید که بتوان گامی هر چند بلندتر در جهت شناسایی، حفظ و تداوم این تکنیک ارزشمند و نفیس برداشت.
بررسی و شناسایی سبک بافت، نوع الیاف و مواد به کاررفته درگلابتون استفاده شده در قالی بشریت عیسی بهادری موجود درموزه هنرستان هنرهای زیبا اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف سال های زیادی است به عنوان هنر کاربردی و تزیینی و اصیل ایرانی در زندگی مردم این خطه نقش و جایگاه ویژه دارد. ازاین رو در حال حاضر پژوهش در خصوص این شاخه از هنرهای سنتی، از وجوه مختلف صورت می پذیرد. در این بین، پژوهش های فن شناسانه در خصوص فرش دستباف نیز یکی از شاخه های تخصصی پژوهش در این حوزه است؛ به ویژه فن شناسی قالی های قدیمی و آنتیک یا آن گروه از فرش هایی که از لحاظ تکنیک بافت یا مواد اولیه حائز اهمیت و متفاوت هستند. به وسیله فن شناسی علمی می توان به تکنیک تولید و نوع مواد اولیه به کاررفته در فرش دستباف پی برد. این مقوله به ما کمک می کند که با مددگیری از یافته های به دست آمده و ارائه آن، در پیشبرد این هنر بکوشیم. پژوهش پیش رو با توجه به اهمیت قالی موسم به بشریت، به علاوه کاربرد متفاوت الیاف گلابتون در قسمت گلیم باف قالی به منظور شناخت بهتر ساختار لیف گلابتون مورد نظر و آسیب های واردشده بر آن، با رویکرد بررسی فن شناسی گلابتون های به کاررفته در قالی بشریت متعلق به دوران پهلوی صورت گرفته است. در این راستا با معرفی کلی قالی بشریت، به بررسی تکنیک بافت و نحوه تولید، ساختار و آسیب شناسی گلابتون های به کاررفته در این قالی با کمک روش های آزمایشگاهی از جمله تصویربرداری میکروسکوپی، EDS، طیف سنجی مادون قرمز و... پرداخته شده است. در نتیجه با استناد به داده های پژوهش می توان به دانش تولید گلابتون در دوران پهلوی پی برد؛ به علاوه با بررسی نوع و دلیل آسیب وارده به این الیاف می توان از وارد شدن آسیب به قالی یا حتی الیاف با شرایط مشابه جلوگیری کرد. و در نهایت به وسیله روش های آزمایشگاهی به کاررفته در این پژوهش، همچنین پژوهش های متناظر، می توان از روش های نوین و علمی در جهت شناخت بهتر و عمیق تر فرش دستباف یاری گرفت. از سوی دیگر با توجه به نوع کاربرد گلابتون در این قالی، می توان به نوآوری و خلق آثاری بدیع به کمک الیاف گلابتون پرداخت.
جایگاه و نقش ملاط گچ در معماری دوران اشکانی، از منظر فنی و تحولات سبک شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۰)
347-326
حوزههای تخصصی:
در دوره فرمانروایی اشکانیان، سبک نوینی در معماری ایران با نام سبک پارتی پایه گذاری شد و تحولاتی در نوع مصالح و اجرای طرح بناها پدید آمد که یکی از تاثیرگذارترین تغییرات را می توان استفاده گسترده از گچ دانست. از آنجا که گچ در قلمرو اشکانی به وفور یافت می شد و دارای استحکام و شکل پذیری آسان بود، از یک سو به عنوان مصالح مستحکم قابل استفاده بود و از سوی دیگر قابلیت اجرای آرایه های مختلف در بنا را داشت. این پژوهش با بررسی سیر تحول معماری دوران اشکانی و تحلیل شواهد استفاده از ماده گچ با استناد بر منابع کتابخانه ای و داده های به دست آمده از بررسی های میدانی، به واکاوی دلایل استفاده گسترده فنی و هنری از این ماده در دوران اشکانی، و تاثیر آن در شکل گیری سبک پارتی و انتقال آن به دوره های دیگر پرداخته است. در نتیجه این بررسی ها مشخص شده است که گچ به دلیل خواص منحصربه فرد خود پاسخگوی بسیاری از نیازهای معماران و هنرمندان این دوران بوده است. استفاده از این ماده به عنوان ملاط، ساخت دیوارهای مستحکم و پوشش های منحنی برای بنا بدون نیاز به قالب را فراهم کرد، و به کارگیری آن در تزیینات باعث گسترش هنر گچبری و نقاشی دیواری، و بی نیازی به حجاری های سنگی زمان و هزینه بر مانند دوره های گذشته شده است. همچنین بررسی های سبک شناسی آرایه های گچی مشخص می کند که در ابتدای این دوره نفوذ هنر هلنی در شیوه اجرا و نقشمایه های هنری بالا بوده است، اما به تدریج این تاثیر کمرنگ تر شده و در اواخر دوره اشکانی نفوذ الگوهای شرقی بیشتر می گردد. در نهایت معماری و هنر اشکانی به عنوان یک سبک مستقل تجارب خود را از نظر فنی و هنری به دوران بعد و با واسطه به هنر و معماری اسلامی منتقل می کند.
اصالت سنجی بشقاب های نقره ساسانی بر مبنای بررسی های فن شناسی و آسیب شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعیین اصالت اشیاء باستانی یکی از موضوعات مهم در حوزه میراث فرهنگی است که با توجه به متنوع تر شدن شیوه های جعل، پژوهشگران را به سوی استفاده از روش های کاربردی تر برای تشخیص اصالت آثار سوق می دهد. بشقاب های نقره ساسانی از جمله اشیایی هستند که به دلیل آشکارساختن برخی ویژگی های فرهنگی و هنری دوره ساسانی، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. تاکنون تشخیص اصالت این بشقاب ها بیشتر مبتنی بر ریخت شناسی و تبیین نقوش بوده است که با توجه به سهولت ایجاد نقشمایه های این دوره، شیوه مزبور برای شناسایی بشقاب های جعلی کافی نبوده و نیاز به روش های تکمیلی وجود دارد. هدف از این پژوهش، یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا تشخیص اصالت اثر می تواند بر مبنای شناسایی تکنیک های ساخت و تزئین و تشخیص آسیب های وارد شده به شیء انجام گیرد؟ به این منظور، تعداد ۵۰ عدد بشقاب نقره ساسانی در موزه های رضا عباسی، میهو، متروپولیتن، ارمیتاژ و موزه بریتانیا مورد مطالعات فن شناسی و آسیب شناسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که آنالیز نقره مورد استفاده، مقایسه غلظت عناصر با نمونه اصلی و تکنیک طلاکاری جیوه ای در بخش فن شناسی و خوردگی های دو فلزی با ویژگی های خاص و مشاهده خوردگی های رشته ای در بخش آسیب شناسی نیز می توانند در کنار اصالت فرم و نقش، در تشخیص اصالت این قبیل آثار راهگشا باشند.
فن شناسی و آسیب شناسی دو خنجر مفرغی از هزاره دوم قبل از میلاد متعلق به محوطه باستانی گَروی
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
53 - 65
حوزههای تخصصی:
اشیای مطالعه شده در این پژوهش دو خنجر مفرغی متعلق به محوطه باستان شناسی گَروی منسوب به اواخر عصر مفرغ و اوایل عصر آهن هستند که فاقد تزیینات اند و خوردگی و اکسیدشدگی روی سطح شان هوید است. هدف این پژوهش مطالعه فن شناسیِ اشیای مذکور از طریق انجام مطالعات تطبیقی و باستان شناسی به روش کتابخانه ای و انجام مطالعات فن شناسی و آسیب شناسی به روش آزمایشگاهی (شیمی تر، رادیوگرافی، متالوگرافی، و آنالیز عنصری مغز فلزی توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) به منظور شناسایی فلز و تکنیک ساخت آن است. پس از مطالعه و انجام آزمایش های ذکرشده، جنس این اشیاء از مفرغ، تکنیکِ ساخت شان ریخته گری و چکش کاری، و متعلق به دوره عصر آهن تشخیص داده شد.
مطالعات فنی و خوردگی تعدادی از آثار برنزی مکشوفه در محوطه میراث جهانی بم
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲)
22 - 35
حوزههای تخصصی:
مطالعه آثار فلزی محوطه ارگ بم همسو با طرح بیماری شناسی آثار فلزی در ایران انجام گرفته که هدف آن بررسی، مطالعه و آسیب شناسی آثار فلزی در ایران است. از محوطه ارگ بم آثار فلزی مختلفی ازجمله آهن، نقره و آلیاژهای مس به دست آمده است. در پژوهش حاضر بر تعدادی از آثار برنزی تمرکز شده است. مطالعات انجام شده از روش های میکروسکوپی و ماکروسکوپی شامل متالوگرافی، شیمی تر، تفرق اشعه ایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس (EDX) استفاده کرده است. نتایج حاکی از آن است که با توجه به ساختار دندریتی، اغلب این آثار به روش ریخته گری ساخته شده اند. طبق نتایج پراش سنج پرتو ایکس (XRD)، محصولات خوردگی شامل کوپریت (اکسید مس)، آزوریت (کربنات مس)، بروکانتیت (سولفات مس)، کاسیتریت (اکسید قلع) و ترکیبات کلریدی آتاکامیت، پاراتاکامیت، نانتوکیت و ملانوتالیت (Cu2OCl2) هستند. نکته قابل توجه آن است که وجود فاز حاوی آهن و گوگرد در تمام نمونه ها نشان دهنده استفاده از سنگ معدن های سولفیدی در استخراج مس است.
شناخت فناوری و بررسی آسیب در یکی از سه مفتول مفرغی به دست آمده از گورستان تپه پردیس قرچک تهران
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
51 - 62
حوزههای تخصصی:
گورستان تپه پردیس واقع در قرچک استان تهران، محوطه ارزشمند تاریخی عصر آهن است که در کاوش های آن اشیای مفتولی مفرغی به دست آمده است. علیرغم به اهمیت تاریخی اشیای فلزی کشف شده در تهران، تاکنون مطالعه تخصصی ساختاری، فن شناسی و آسیب شناسی به صورت مستقل و با استفاده از روش های دستگاهی و آزمایشگاهی بر روی اشیای فلزی به دست آمده از این سایت صورت نگرفته است. هدف نگارندگان، مطالعه یکی از این مفتول های مفرغی به دست آمده از گورستان تپه پردیس از نظر فنی با پرسش هایی در زمینه ترکیبات عنصری و روش ساخت و همچنین بررسی آسیب هاس ت. بدین منظ ور از روش های دس تگاهی AAS, SEM- EDS برای ش ناخت ترکیب شیمیایی آلیاژ و ریزساختارنگاری به منظور شناسایی روش ساخت استفاده شده است. براساس مطالعات، این اثر مربوط به عصر آهن است. با توجه به داده های آنالیز عنصری، ترکیب به کاررفته در ساخت این اثر آلیاژ مس-قلع (مفرغ) است. بررسی ریزساختار نشان داد که شیوه ساخت عملیات پیوسته گرمایی/ مکانیکی است. همچنین نتایج آزمایش XRD، ترکیبات کوپریت، مالاکیت و نانتوکیت در محصولات خوردگی شناسایی شد که با توجه به حضور میزان فراوان نانتوکیت می توان گفت شیء خوردگی فعالی دارد.
حفاظت و مرمت دیگ چه سفالین متعلق به عصر آهن در تپه سگزآباد دشت قزوین
حوزههای تخصصی:
سفال یکی از با ارزش ترین دست ساخته های انسان بوده که در گذر زمان، فنّاوری ساخت و کاربرد آن دچار تغییراتی شده است. در بیشتر کاوش های باستان شناسی آثار سفالین بخش عمده ای از یافته ها را به خود اختصاص می دهند که بیشتر این آثار دارای آسیب های رایجی مانند شکستگی و ترک و در مواردی لایه لایه شدن بدنه هستند که نیاز به پژوهش و اقدامات حفاظتی و مرمتی خاصی دارند. در این مقاله یک نمونه دیگچه سفالین که متعلق به تپه سگزآباد دشت قزوین و مربوط به عصر آهن بوده، مورد مطالعه قرار گرفته است. از جمله اقداماتی که در این طرح بر روی اثر مذکور انجام شده است، می توان به شناخت دقیق فن ساخت و آسیب های به وجود آمده بر روی بدنه و دلایل ایجاد آن ها اشاره کرد. در این مسیر از روش های بررسی دستگاهی همانند XRF و مطالعات تاریخی- تطبیقی بهره گرفته شده است. نتایج بررسی های صورت گرفته، به انتخاب شیوه مرمت و سایر اقدامات حفاظتی مورد نیاز اثر کمک کرد. در نهایت شئ مرمت شده برای جلوگیری از آسیب های ثانویه در جعبه ای که برای آن طراحی شد، قرار گرفت. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که هر اقدام مرمتی و حفاظتی به فراخور مورد، نیازمند بررسی ها و مطالعات تطبیقی، آسیب شناسانه و در مواردی فن شناسانه است.