مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
مدل داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
میل به بقا در سازمان ها ذاتی است. در بخش خصوصی سوددهی ضامن بقاست و در بخش دولتی رضایت مردم. به همین دلیل تحصیل کیفیت در هر دو بخش دولتی و خصوصی امری ضروری می باشد. بخش خصوصی در به کارگیری الگوهای مدیریتی نسبت به بخش دولتی پیشی گرفته است. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد انجام شده است. برای جمع آوری دادهها، از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. با به کارگیری روش نمونهگیری گلوله برفی، 18 نفر از خبرگان آشنا با مقوله تعالی منابع انسانی شامل: استادان دانشگاه، مدیران منابع انسانی سازمان های دولتی و کارشناسان تعالی مصاحبه انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل دادهها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام و براساس نتایج آن، الگوی مورد نظر طراحی شد. این الگو شامل: شرایط علّی (ناکارآمدی ها، انتظارات و الزامات)، پدیده اصلی(تعالی منابع انسانی در بخش دولتی)، شرایط زمینه ای (تئوری خدمات دولتی نوین، فرهنگ تعالی و قوانین)، شرایط مداخلهگر(خرده مدل ها، ویژگی های مدیریت دولتی و تفاوت های بخش دولتی و خصوصی)، راهبردها (دولت، مقامات سیاسی، سازمان منابع انسانی، کارکردهای منابع انسانی، اخلاق اداری، مردم، شرکا و خانواده)، نتایج (منابع انسانی و سازمانی)، پیامدها (سازمانی، جامعه و آرمانی) و برداشت ها (مردم و همکاران) می باشد.
طراحی و آزمون مدل بازاریابی خدمات بانکی با تکیه بر روش داده بنیاد سیستماتیک در بانک صادرات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش "طراحی و آزمون مدل بازاریابی خدمات بانکی با تکیه بر روش داده بنیاد سیستماتیک در بانک صادرات ایران" است که در جهت ارائه ی یک مدل پارادایمیک خدمات بانکی نوین بر ترجیحات تاثیرگذار بر مشتریان، متکی است. در این پژوهش، از روش آمیخته ی اکتشافی بهره برده شده است، در ابتدا با کمک روش کیفی داده بنیاد سیستماتیک نسبت به استخراج مدل کیفی خدمات بانکی اقدام شده، سپس با کمک روش پیمایش و معادلات ساختاری نسبت به آزمون مدل اقدام شده است. در زمینه خدمات بانکی بانک صادرات، بیست و دو مولفه بدست آمد: بهبود ساختار بانک در امر خدمت رسانی بانکی، حضور بیشتر و تثبیت شده در بازار، تحقق بازاریابی داخلی، سبک استراتژی های بازاریابی، شیوه ی خدمت رسانی، ساختار مدیریتی، مدیریت منابع انسانی، بازارگرایی (مشتری گرایی و رقیب گرایی)، خلق ارزش برای مشتری، ارتباطات با مشتریان و جامعه، برند و برندسازی، امکانات فیزیکی، بهبود فرایندها، مشتری مداری، مدیریت اطلاعات مشتریان، الکترونیکی کردن خدمات، کارکنان، تبلیغات، قیمت، محصول/خدمت، توزیع. در این مدل، مقوله اصلی و محوری خلق ارزش برای مشتری در بانکداری است. قیمت، توزیع، تبلیغات و کارکنان عوامل علی هستند. مشتری مداری، فرایندها، مدیریت اطلاعات، مشتریان و الکترونیکی کردن فرآیند ها، عوامل زمینه ای هستند. امکانات فیزیکی، برند و برندسازی و ارتباطات بانک، عوامل مداخله گر هستند. بهبود ساختارهای مدیریتی، بهبود استراتژی های بازاریابی، بازارگرایی، مدیریت منابع انسانی و بهبود شیوه ی خدمت رسانی، راهبردهای مدل بوده و نهایتاً حضور بیشتر و تثبیت شده تر در بازار، بهبود ساختار بانک و تحقق بازاریابی درونی، پیامدهای مدل می باشند.
طراحی الگوی تربیت جنسی در عصر جهانی شدن با تأکید بر دیدگاه اسلام: با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
122-138
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: همگام با عصر جهانی شدن، تربیت به معنای عام و به طور خاص تربیت جنسی دچار تغییراتی خواهد شد که در صورت استفاده نابجا از مسائل مرتبط با تربیت جنسی، آسیب هایی در این زمینه بروز خواهد کرد. ازاین رو، هدف این پژوهش مطالعه اکتشافی برای کشف عناصر اصلی تربیت جنسی در عصر جهانی شدن با تأکید بر دیدگاه اسلام به منظور طراحی مدل بر اساس مدل داده بنیاد بود. روش کار: در این پژوهش کیفی از روش داده بنیاد استفاده شده است. روش جمع آوری اطلاعات مطالعه اسناد بالادستی و مصاحبه نیمه ساختارمند بود. جامعه آماری و همچنین نمونه پژوهش 25 نفر از پژوهشگران تعلیم و تربیت بودند که به روش نمونه گیری هدفمند (نه احتمالی) و به صورت نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش تحلیل مقایسه مداوم کوربین و اشتراوس صورت گرفت. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل الگوواره ای بیانگر آن است که شرایط علّی (ضرورت تربیت جنسی)، مؤلفه محوری (فرصت ها و تهدیدهای تربیت جنسی در عصر جهانی شدن)، شرایط زمینه ای (آموزش)، شرایط مداخله گر (ساختارهای فرهنگی-اجتماعی)، راهبردها (اصول، روش و محتوای تربیت جنسی از دیدگاه اسلام؛ و شاخص های آسیب و سلامت تربیت جنسی) و پیامدها (تقویت همه ابعاد به هم پیوسته تربیت در سطح فردی و جامعه) الگوی تربیت جنسی را در عصر جهانی شدن منعکس می نماید. نتیجه گیری: بر مبنای مدل ارائه شده، ضرورت و نیاز، آموزش و ساختارهای فرهنگی-اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی بر مؤلفه محوری (فرصت ها و تهدیدهای جهانی شدن) تأثیرگذار است. بنابراین برنامه های ارائه شده در راهبردها باید بر مبنای اصول، روش و محتوای تربیت جنسی از دیدگاه اسلام و شاخص های آسیب و سلامت تربیت جنسی باشد که به تقویت همه ابعاد به هم پیوسته تربیت در سطح فردی و جامعه منجر می شود.
«مدل اعتیاد به تلفن هوشمند»: یک تحلیل گرانددتئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای گذشته، تلاش های بسیاری برای بررسی پدیده هایی چون اعتیاد به کتاب/خواندن، اعتیاد به تلویزیون، استفاده افراطی از بازیهای کامپیوتری و اخیراً، اختلال بازی اینترنتی و اصطلاح وابسته به آن یعنی اعتیاد اینترنتی انجام گرفته است، اما موضوع اعتیاد به تلفن هوشمند به عنوان موضوعی جدید در مراحل اولیه نظریه پردازی است. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل اعتیاد به تلفن هوشمند می باشد. در این تحقیق، از روش کیفی تئوری سازی داده بنیاد (گراندد تئوری ) استفاده شده است. برای شناسایی و تعریف مفاهیم مرتبط با اعتیاد به تلفن هوشمند، ادبیات پژوهشی داخلی و خارجی در این حیطه، در طول 20 سال گذشته (1399-1379/ 2020-2000) مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله کدگذاری باز، 127 مفهوم استخراج شده و در 28 مقوله و 9 مقوله کلان دسته بندی گردید. درکدگذاری محوری، اعتیاد به تلفن هوشمند، پدیده اصلی بوده و فرایندهای محوری (شامل فرایندهای زیست شناختی، روان شناختی، انگیزشی، هیجانی و اجتماعی)، شرایط علّی پدید آمدن اعتیاد به تلفن هوشمند می باشند. عوامل ساختاری به عنوان عوامل زمینه ای و عوامل فردی_محیطی به عنوان شرایط مداخله گردر این مدل قابل ارائه هستند. استراتژی های کاربری، راهبرد مدل و آسیب های کارکردی، پیامد و خروجی نهایی اعتیاد به تلفن هوشمند در نظر گرفته شده اند. در مرحله کدگذاری انتخابی، مدل تفصیلی اعتیاد به تلفن هوشمند ارائه گردید. درپایان پیشنهادهای پژوهشی و راهکارهایی جهت پیشگیری از اعتیاد به تلفن هوشمند مطرح شد.
طراحی الگوی مفهومی حکمرانی مشارکتی در ایران: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۳
195 - 218
حکمرانی مشارکتی یکی از رویکردهای موفق در جهان در زمینه حکمرانی است. بررسی ها نشان می دهد، ارائه یک الگوی حکمرانی مشارکتی متناسب با مبانی اعتقادی و مسائل فرهنگی و اجتماعی کشور، کمک بسیاری به حل مسائل حکمرانی خواهد کرد. با توجه به اینکه تاکنون الگوی بومی در زمینه حکمرانی مشارکتی طراحی نشده است، هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی حکمرانی مشارکتی در ایران بر اساس تحلیل داده بنیاد است. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است که از نظرات 27 نفر از خبرگان این حوزه استفاده شده است. روش نمونه گیری، هدفمند بوده است. پس از جمع آوری داده ها، بر اساس روش داده بنیاد مفاهیم به صورت باز، محوری و انتخابی کدگذاری شده است. با کدگذاری های انجام شده، 25 مفهوم به دست آمده است که در قالب 5 مقوله شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها، دسته بندی شده اند و به صورت مدلی برای پدیده محوری حکمرانی مشارکتی ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد عواملی از قبیل عدم احساس نیاز به حکمرانی مشارکتی و درک مزایای آن، فاصله بین نخبگان و مردم با نهاد های حکمرانی و افزایش تنش ها، ضعف فرهنگ کار مشارکتی، ضعف دررسیدن به تفاهم و تجمیع نظرات، درک نامناسب رفتارها و مدل های ذهنی افراد و ماهیت متفاوت حکمرانی در اسلام و غرب ازجمله شرایط علّی حکمرانی مشارکتی است. همچنین، عواملی از قبیل افزایش رشد (پیشرفت) در کشور، افزایش انسجام در جامعه، افزایش عدالت در جامعه و افزایش بهره وری در کشور مهم ترین دستاوردهای حکمرانی مشارکتی در کشور می باشد.
نگاهی جامعه شناختی به وقوع آزار جنسی در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۲۸۰-۲۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بیان مدلی داده بنیاد درباره علل و شرایط وقوع آزار جنسی در دانشگاه است. داده های تحقیق با مطالعه اسناد و از خلال مصاحبه با 15 نفر از دانشجویان دختر در یکی از دانشگاه های دولتی استانی مرزی (با نمونه گیری هدفمند) به دست آمده است. تحلیل داده ها پس از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، نشان داد که در این دانشگاه نظام تبعیض آمیز جنسیتی جامعه بزرگ تر بازتولید می شود و مرزبندی جنسیتی و مناسبات فرودستی و بی قدرتی زنان ادامه می یابد. بازتولید فرهنگ تجاوز در محیط دانشگاه همراه با روابط قدرت/ ارزش و قومیت گرایی در این دانشگاه خاص و عدم حساسیت بوروکراسی به آزار جنسی زنان، شرایطی را به وجود می آورد که شکایت قربانیان نادیده گرفته می شود و یا آن ها برای حفظ آبرو ناچار به سکوت می شوند. پیامد این شرایط به فروپاشی اعتماد دانشجویان به جایگاه دانشگاه، ازخودبیگانگی و سرخوردگی ایشان می انجامد. درنهایت، دانشگاه در تحقق آرمان های خود برای پاسخ به نیازهای جامعه و رشد و توسعه سامان اجتماعی عادلانه تر، ناموفق می ماند.
واکاوی علل شکاف جغرافیای دانشگاهی و نیازهای جامعه با مدل داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه های کارآفرین به عنوان نسل سوم باهدف تربیت نیروهای انسانی کارآفرین و ارتباط با صنعت در نیمه دوم قرن بیستم پا به عرصه ظهور گذاشتند و بسترسازی جهت اشتغال دانشجویان از رسالت های مهم دانشگاه ها به شمار می آید. با توجه به انتقادهایی که از عدم کارایی لازم فارغ التحصیلان دانشگاهی ازجمله جغرافیا در شرایط واقعی اشتغال و هم راستا نبودن پژوهش های جغرافیایی با نیازهای جامعه و احساس شکافی که در این مورد اظهار می شود، هدف این پژوهش بررسی علل شکاف جغرافیای دانشگاهی و نیازهای جامعه تعیین شد. لذا با استفاده از مدل های داده بنیاد و تریپل هلیکس این هدف دنبال شد. ضمن مصاحبه با 30 تن از اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان شاغل رشته جغرافیا و کدگذاری آن ها و در نظر گرفتن عناصر مدل پارادایمی (علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها، پیامدها)، مقوله ها و زیر مقوله ها به هر یک از این شرایط منتسب و تشریح شد. نتایج نشان داد که از بین 94 مفهوم شناسایی شده در مصاحبه ها، در مراحل مختلف کدگذاری، به 32 مقوله و درنهایت به 10 مقوله اصلی کاهش یافت. مقوله مرکزی یا هسته، به عنوان «کالایی شدن دانش» شناسایی گردید. کالایی شدن دانش و دانشگاه، در کنار فرایندهای افزایش دهنده تقاضای آموزش و مدرک گرایی در جامعه، کمیت گرایی را تقویت می کند. هم چنین عوامل مداخله گر و زمینه سازی همچون جایگاه نامناسب جغرافیا در ساختار استخدامی کشور، عدم اعتماد و اعتقاد به پژوهش در حوزه اجرایی، به روز نبودن سرفصل ها، ضعف آموزش و مهارت آموزی دانشجویان جغرافیا، باعث کاهش کیفی جریان آموزش و ضعف بازار کار رشته جغرافیا، باعث اقبال بیشتر بخش های دولتی و غیردولتی به رشته های هم جوار با جغرافیا شده است.
تدوین الگوی انتقال فناوری در صنعت نفت و گاز پارس جنوبی از منظر یادگیری تکنولوژیک با تأکید بر تداوم کارکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۳
32 - 56
حوزه های تخصصی:
این تحقیق باهدف تبیین الگویی اثربخش در زمینه عملیاتی سازی انتقال فنّاوری در صنعت نفت و گاز پارس جنوبی با رویکرد یادگیری فناوری های پیشرفته و با تأکید بر تداوم کارکردهای اساسی صنایع نفت و گاز پارس جنوبی انجام شده است. مطالعه تجربیات اجرای فازهای 24 گانه پارس جنوبی در دو بخش تقسیم می گردد که در بخش اول بخشی از فازها توسط پیمانکاران صاحب تکنولوژی خارجی تا قبل از تحریم ها به بهره برداری رسیده و مابقی فازها توسط سازمان های پروژه محور داخلی انجام شده است که در این مطالعه مدل اجرایی و بومی مبتنی بر یادگیری تکنولوژیک استخراج گردیده است. انجام جامعه آماری این پژوهش شامل اساتید منتخب دانشگاه، خبرگان و متخصصان تکنولوژی، معاونین، مشاورین، مدیران، رئیس قسمت ها در شرکت های نفتی و حوزه پدافند غیرعامل با حجم جامعه آماری 380 نفر است. مطالعه در زمره تحقیقات کاربردی و از جمله تحقیق های آمیخته اکتشافی است که در دو مرحله کمی و کیفی انجام می پذیرد. نخست محقق بر اساس روش های کیفی داده بنیاد (گراندد تئوری) به شناسایی شاخص ها در حوزه انتقال فناوری صنعت نفت می پردازد، پس از احصاء شاخص ها، با استفاده از روش های کمی معادلات ساختاری به اولویت بندی و انتخاب معیارهای مؤثر بر مدل طراحی شده می پردازد که نتیجه این پژوهش معرفی الگوی مؤثر انتقال فناوری در راستای بومی سازی، انتقال و یادگیری تکنولوژی باتوجه به تجربیات اجرای فازهای پارس جنوبی در حوزه های طراحی، تأمین کالا، ساخت و راه اندازی زیرساخت های تأمین انرژی برای تداوم کارکرد زنجیره خدمات رسانی زیرساخت های صنعت نفت و گاز به عنوان یکی از مفاهیم اساسی پدافند غیرعامل، به عنوان خروجی تحقیق ارائه می گردد.
واکاوی علل شکاف جغرافیای دانشگاهی و نیازهای جامعه با مدل داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه های کارآفرین به عنوان نسل سوم باهدف تربیت نیروهای انسانی کارآفرین و ارتباط با صنعت در نیمه دوم قرن بیستم پا به عرصه ظهور گذاشتند و بسترسازی جهت اشتغال دانشجویان از رسالت های مهم دانشگاه ها به شمار می آید. با توجه به انتقادهایی که از عدم کارایی لازم فارغ التحصیلان دانشگاهی ازجمله جغرافیا در شرایط واقعی اشتغال و هم راستا نبودن پژوهش های جغرافیایی با نیازهای جامعه و احساس شکافی که در این مورد اظهار می شود، هدف این پژوهش بررسی علل شکاف جغرافیای دانشگاهی و نیازهای جامعه تعیین شد. لذا با استفاده از مدل های داده بنیاد و تریپل هلیکس این هدف دنبال شد. ضمن مصاحبه با 30 تن از اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان شاغل رشته جغرافیا و کدگذاری آن ها و در نظر گرفتن عناصر مدل پارادایمی (علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها، پیامدها)، مقوله ها و زیر مقوله ها به هر یک از این شرایط منتسب و تشریح شد. نتایج نشان داد که از بین 94 مفهوم شناسایی شده در مصاحبه ها، در مراحل مختلف کدگذاری، به 32 مقوله و درنهایت به 10 مقوله اصلی کاهش یافت. مقوله مرکزی یا هسته، به عنوان کالایی شدن دانش شناسایی گردید. کالایی شدن دانش و دانشگاه، در کنار فرایندهای افزایش دهنده تقاضای آموزش و مدرک گرایی در جامعه، کمیت گرایی را تقویت می کند. هم چنین عوامل مداخله گر و زمینه سازی همچون جایگاه نامناسب جغرافیا در ساختار استخدامی کشور، عدم اعتماد و اعتقاد به پژوهش در حوزه اجرایی، به روز نبودن سرفصل ها، ضعف آموزش و مهارت آموزی دانشجویان جغرافیا، باعث کاهش کیفی جریان آموزش و ضعف بازار کار رشته جغرافیا، باعث اقبال بیشتر بخش های دولتی و غیردولتی به رشته های هم جوار با جغرافیا شده است.