مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
عکاسی مستند
پس از وقوع رکود بزرگِ آمریکا در سال 1929، آثار هنرمندان و در بطن آن عکاسان مستند و همچنین آثار عکاسان مستند برجسته ی «اداره ی حفاظت از مزارع»، که از آن جمله می توان از دوروتیا لانگ و واکر اونز نام برد، دستخوش تحولاتی عمیق شدند. هدف از انجام این پژوهش، مطالعه و شناسایی تأثیر رکود بزرگ بر آثار عکاسی مستند دوروتیا لانگ و واکر اونز است. روش انجام پژوهش از منظر هدف، بنیادی و از منظر شیوه ی انجام، تاریخی-توصیفی است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که رکود بزرگ بر عکاسی مستند دوروتیا لانگ و واکر اونز تأثیر گذاشته است و آنان سیمای زمانه ی خود را در قالب سبک وحدت یافته ای از مدرنیسم و رئالیسم با ثبت مؤلفه های رکود بزرگ که شامل: فقر، بیکاری، مهاجرت، استثمار و شکست آرمان های سرمایه داری است، به تصویر کشیده اند. آثار لانگ جملگی، خطابی، انگیزاننده و فریادی از سر رنج و دعوت به عمل در جهت اصلاحات اجتماعی است و آثار اونز با به تصویر کشیدن زندگی بومی آمریکایی در قالب محیط زیست انسانی از نمادها و نشانه ها در بازنمایی واقعیت دوره ی خود در راستای حمله ای فاقد هر گونه خوش بینی به نظام موجود بهره گرفته است.
بررسی ویژگی های عکس مستند هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عکاسی مستند یکی از قدیمی ترین و اصلی ترین شاخه های عکاسی است که هدفش ثبت و بازنمایی اشیاء، رویدادها و صحنه های مختلف جهان پیرامون به شکلی واقع نما، بی طرف و صادقانه است. بااین حال، ازآنجاکه عکاس مستند ثبت کننده خنثی و منفعل عناصر و صحنه پیش رویش نیست؛ عکس مستند نیز می تواند کارکردها و کیفیت های مختلفی به خود بگیرد. ازاین رو، با توجه به اهداف و قابلیت های گوناگون بازنمودی و بیانی عکاسی مستند، در این مقاله، به هدف بررسی و تبیین ویژگی های عکس مستند هنری، مفاهیمی چون بازنمایی، فرانمایی، صراحت، ابهام، توصیف و تفسیر را در رابطه با عکس مستند بررسی کرده ایم. همچنین، پرسش مطرح شده این است که عکس مستند به واسطه چه ویژگی هایی، وجه هنری به خود می گیرد و به عکس مستند هنری تبدیل می شود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است و اطلاعات موردنظر از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که عکس مستند هنری حاصل کنش هنری عکاس یعنی نگاه نو و متفاوت او به عناصر، رویدادها و پدیده های جهان واقعی است. در واقع، در عکس مستند هنری، سهم عکاس در مقام فاعل بازنما بیشتر از ابزار و موضوع خودنمایی می کند. لذا در عکس مستند هنری با غلبه جنبه های تألیفی، تفسیری، تلویحی و زیبایی شناختی روبرو می شویم. زیرا عکاس به جای ثبت صرف واقعیت بیرونی، به وسیله بازنمایی نیت مند و خلاقانه صحنه پیش رویش، واقعیت جدیدی بازآفرینی می کند و مفاهیم موردنظر خویش را فرا می نماید. از این طریق، مخاطب نیز به درنگ وا داشته می شود تا پیرامون عکس تفکر و تخیل نماید.
عکاسی و سیاست در ایران پیشاانقلابی: نبرد بر سر تصویر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
115 - 123
حوزه های تخصصی:
رابطه تنگاتنگ عکاسی با واقعیت به عنوان واقع گراترین شکل بازنمایی، به آن قدرت اقناعی منحصربه فردی می بخشد. همین امر باعث میشود که عکس به ابزاری بی رقیب در انتقال پیام های سیاسی و ترویج باورهای ایدئولوژیک بدل شود. هرچند از عکاسی میتوان در راستای پیشبرد منافع طبقات حاکم بهره گرفت، عکاسی در دست منتقدان و مخالفان وضع موجود نیز میتواند به ابزاری برای مبارزه سیاسی بدل شود. این مقاله می کوشد با تمرکز بر گفتمان های سیاسی پیش از انقلاب اسلامی، نشان دهد که چگونه عکاسی می تواند فراتر از فعالیتی هنری، به کنشی سیاسی بدل شود. یافته های پژوهش نشان میدهد که دو جریان واقعگرایی آرمانگرایانه و واقعگرایی انتقادی در عکاسی در این دوران، در واقع انعکاسی از تقابل میان دو گفتمان پهلویسم و جریان چپگرا در سالهای منتهی به انقلاب بوده است که در آن هر جریان سیاسی تلاش میکرد از طریق عکس و عکاسی مشروعیت گفتمانی خود را به اثبات برساند. در پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده و از منابع کتابخانه ای و اسنادی به منظور جمع آوری داده ها بهره گرفته شده است. در این تحقیق تلاش شده است با اشاره به گفتمان های سیاسی رقیب در دوران پهلوی، بستری برای تبیین سیر تحول معنای عکاسی و تحلیل تصاویر عکاسی در ایران فراهم آید.
نقش عکاسی مستند در دوران انقلاب و جنگ با تأکید بر برخی از آرای جورج لوکاچ و آرنولد هاوزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
33 - 46
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: عکاسی مستند بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در بازتاب وقایع دوران انقلابِ 1357 و جنگ در برابر عراق با رویکرد های مستند اجتماعی، خبری و جنگ بسیار تأثیرگذار بوده و این پژوهش به دنبال آن است که چگونگی این تأثیرات را بررسی کرده و تاریخچه ای تحلیلی از موضوع عکاسی این دو دوره در ایران به همراه نقاط قوت و نیز کاستی ها و محدودیت های آن ارائه دهد. هدف پژوهش : این مقاله با هدف مطالعه رابطه عکاسی مستند و رویداد های این دهه، چگونگی نقش عکاسی مستند بر سیاست های قدرت حاکم را با استفاده از برخی آرای لوکاچ و هاوزر بررسی می کند. روش پژوهش : روش تحقیقِ این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات از طریق مرورِ ادبیات مکتوب چاپی و الکترونیکی است. نتیجه گیری : بررسی ها نشان می دهد عکاسی مستند در این دهه بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر بود و به نوبه خود تحت تأثیر سیاست ها و ایدئولوژی قدرت حاکم قرارگرفت. با استفاده قدرت حاکم از عکس ها، جهت اهداف تبلیغاتی-سیاسی، عکاسی مستند کارکردی نهادی و ایدئولوژیک پیدا کرد. با انسداد فضای سیاسی و اجتماعی، عکاسان نتوانستند روح زمانه خود را با تمامی ابعادش بازتاب دهند. مؤلفه هایی چون تأسیس انتشاراتی ها، چاپ کتاب های عکاسی، تأسیس رشته عکاسی، انتشار مجله عکس، برگزاری مسابقات، سالانه های عکاسی و نمایشگاه ها در پیشرفت عکاسی مستند مؤثر بودند و عواملی همچون انسداد فضای سیاسی-اجتماعی، سانسور و ممیزی و عدم امنیت مانع پیشرفت آن بودند و عکس هایی که در راستای ایدئولوژی قدرت سیاسی حاکم بود و یا از ایده آلیسم های آن محسوب می شدند مورد حمایت قرار می گرفتند. می توان گفت بر طبق مباحث ارائه شده، جریان عکاسی مستند در دوران انقلاب و جنگ به طور نسبی منطبق بر آرای مطرح شده از لوکاچ و هاوزر می باشد.
بررسی تغییر مفهوم عکاسی در ایران در گذار از گفتمان انقلابی به سازندگی بر اساس نظریه نهادگرایی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق می کوشد سیر تحول مفهوم عکاسی ایران در دو دهه نخست پس از انقلاب را در نسبت با گفتمان های سیاسی و فرهنگی حاکم بر هر دوره بررسی نماید. در این پژوهش از روش شناسی «نهادگرایی گفتمانی» بهره گرفته شده است که در آن هم زمان به نقش نهادها و ایده ها توجه می شود. در واقع از طریق تجزیه و تحلیل نظرات عکاسان ایرانی از یک سو و هم چنین بررسی گفتمان حاکم بر سازمان های متولی عکاسی تلاش می شود تا نشان دهیم که با گذار از گفتمان انقلابی (دهه نخست انقلاب) به گفتمان سازندگی، چگونه عکاسان ایرانی رفته رفته از صرف ثبت واقعیت (گرفتن عکس) فاصله گرفته و به جنبه ذهنی و بیان فردی (ساختن عکس) روی آورده اند. به عبارت دیگر، این پژوهش نشان می دهد که چگونه ارزش مستندنگارانه عکس رفته رفته جای خود را به ارزش هنری و نمایشی می بخشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که با نزدیک شدن به سال های پایانی دهه شصت، با قوت گرفتن نگرش فرمالیستی ابتدا مقوله ی تعهد و رسالت در عکاسی کمرنگ شده و سپس در نتیجه ی تحولاتی مانند دانشگاهی شدن عکاسی، رشد سازمان های متولی عکاسی و افزایش کتاب های نظری، عکاسان به شکلی از ساخت عکس روی می آورند که ذهنیت عکاس را بیش از پیش در خلق اثر دخیل می سازد.
مستندنگاری بصری مراسم آیینی عید قربان در بنای شیخ احمد جامی از لنز دوربین محسن بخشنده
امروزه عکاسی جایگاه ویژه ای در بین عکاسان پیدا کرده است. همواره دغدغه اصلی هنرمند عکاس ثبت قسمتی از زمان بود که تداعی خاطره ای از ذهن شخصی خویش را به مخاطب القا کند، اما اکنون در آستانه قرار گرفتن سبک جدید مستندنگاری عکاس به دنبال شیوه نوین جهت بروز افکار درونی خویش از دل جامعه است. تلاقی دو قسمت از تاریخ در گذشته و حال می تواند یادآور همان حسی باشد که اکنون درصدد ثبت آن است. یعنی عکاس با مراجعه به یک بنای تاریخی ارزشمند با پیشینه ای تابناک از مزار شیخ احمد جامی به سراغ بخش گمشده ای از ادوار آیینی ایران رفته که شاید کمتر در ثبت تاریخی بدان پرداخته شده باشد. محسن بخشنده عکاس نام آشنای حوزه عکاسی خبری و مستند که در کارنامه خود جوایز ملی را به ثبت رسانده اکنون از لنز دوربین خویش لحظاتی را برای ما به ارمغان می آورد که می تواند عقبه ای درخشان از تاریخ و اسلام و آیین ها را پیش روی ما بگذارد. عکاسی بهتر می تواند به عنوان چالشی در برابر رفتارهای متداول اشخاص در این مراسم دارای ساخت و رنگ دیگری شود. بدین منظور هر گونه عملی در جست و خیز مردمان حاضر در مراسم آیینی می تواند نشان دهنده اجداد آنان بر فراز پیکره این بخش از تاریخ باشد. چه بسا مزار شیخ احمد جامی و متولیان اهل تسنن آن می تواند شیفتگی ما را در یادآوری قلمروی آن تسلی بخشد. با این حال، از آن جاکه عکاس مستند ثبت کننده خنثی و منفعل عناصر و صحنه پیش رویش نیست. عکس مستند نیز می تواند کارکردها و کیفیت های مختلفی به خود بگیرد. از این رو، با توجه به اهداف و قابلیت های گوناگون بازنمودی و بیانی عکاسی مستند، در این مقاله، به هدف بررسی و تبیین ویژگی های عکس مستند و مفاهیمی چون توصیف و تفسیر را در رابطه با عکس مستند مورد بررسی قرار داده ایم. هم چنین، پرسش مطرح شده این است که عکس مستند به واسطه بصری بودن آن، چه ویژگی ها و وجه هنری به خود می گیرد و به عکس مستند تبدیل می شود.
مطالعه ی تطبیقی نقش ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر روند عکاسی مستند ایران در دو دوره ی اصلاحات و مهرورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر جستاری است در خصوص مطالعه ی تطبیقی نقش ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر روند عکاسی مستند به عنوان یک رسانه، در دوره ی اصلاحات با دوره ی مهرورزی، و چگونگی نقش سیاست های قدرت حاکم بر عکاسی مستند در دو دوره ی مورد مطالعه را از منظر دو جامعه شناس هنر، لوکاچ و هاوزر بررسی می کند. در این پژوهشِ کیفی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات از طریق مرورِ ادبیات مکتوب چاپی و الکترونیکی است.یافته ها نشان می دهد که عکاسی مستند در دو دوره ی اصلاحات و مهرورزی تحت تاثیر ایدئولوژی و سیاست های قدرت حاکم قرار داشت، با ایجاد فضای باز سیاسی و اجتماعی در دولت اصلاحات، عکاسی مستند توانست روح ِ زمانه را به طور نسبی بازتاب دهد ولی رئالیسم انتقادی نتوانست رخ دهد. انتشار روزنامه ها، ظهور خبرگزاری ها، برگزاری مسابقات، سالانه های عکاسی، نمایشگاه ها و چاپ کتاب های عکاسی موجب پیشرفت عکاسی مستند اجتماعی و خبری شد، ولی در دولت مهرورزی این موارد به علت آرمان گرا نبودن و مغایرت با ایدئولوژی قدرت حاکم با کنترل شدید و ممیزی همراه بود. عکاسی مستند در دوره ی مهرورزی ادامه ی جریان عکاسیِ دوره ی اصلاحات بود اما با انسداد فضای سیاسی و توقیف روزنامه ها و غیره، فعالیت عکاسان مستند نگار به تدریج محدود تر شد، در نتیجه عکاسی مستند از فضاهای خارجی به سمت فضاهای اندرونی و استودیوها کشیده شد و روح زمانه در قالب عکاسی مفهومی و هنری، ترجمه ی متون و کُتب عکاسی بازتاب یافت و به جای عکاسان حرفه ای، شهروند-خبرنگاران با استفاده از دوربین گوشی های همراه و ابزار های ارتباطی مختلف نقشی اساسی در بازتاب تصاویر مستند این دوره داشتند.