مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
نگاه خیره
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برپایه نظریه روانکاوی ژاک لکان، روانکاو پساساختارگرای فرانسوی، رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری تحلیل و بررسی می شود. پس از طرح مباحثی نظری درباره چند اصطلاح رایج در نظریه لکان (حیث واقع، ساحت خیالی، ساحت نمادین، نام پدر و نگاه خیره، در خوانشی نقادانه از شازده احتجاب گلشیری چگونگی کارکرد این مفاهیم سنجیده خواهد شد. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند به دو پرسش اساسی پاسخ دهند: رمان شازده احتجاب در کدام ساحت لکانی روایت می شود؟ و علت عمده گسستگی و عدم انسجامِ ساختار «خود» شازده احتجاب و ساختار روایی این رمان چیست؟
خوانشی «لکانی» از شازده احتجاب گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برپایه نظریه روانکاوی ژاک لکان، روانکاو پساساختارگرای فرانسوی، رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری تحلیل و بررسی می شود. پس از طرح مباحثی نظری درباره چند اصطلاح رایج در نظریه لکان (حیث واقع، ساحت خیالی، ساحت نمادین، نام پدر و نگاه خیره، در خوانشی نقادانه از شازده احتجاب گلشیری چگونگی کارکرد این مفاهیم سنجیده خواهد شد. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند به دو پرسش اساسی پاسخ دهند: رمان شازده احتجاب در کدام ساحت لکانی روایت می شود؟ و علت عمده گسستگی و عدم انسجامِ ساختار «خود» شازده احتجاب و ساختار روایی این رمان چیست؟
قدرت و مقاومت در بازنمایی پیکره زن در آثار اعضای انجمن هنرمندان نقاش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاریف متعدد از "" قدرت "" ، دو رویکرد متفاوت برای آن در نظر می گیرد، رویکردی جهت دار و از بالا به پایین که در آن فاعل قدرت، عامل اعمال آن بر مفعول قدرت بوده و در مقابل، رویکرد فوکویی قدرت است که فاقد جهت بوده و سوژه در یک زمان می تواند فاعل و مفعول قدرت باشد. در این رویکرد، راه برای مقاومت در برابر قدرت باز است و این شکل از قدرت، شکل دهنده زندگی انسانی خواهد بود. در اعمال قدرت به ویژه قدرت جنسیتی می توان از ابزار متعددی بهره گرفت، یکی از این ابزارهای بسیار قوی، نگاه است. تئوری های خیره نگری که به بررسی چگونگی اعمال قدرت به ویژه قدرت مردانه بر پیکره زن می پردازند، بامطالعه نگاه خیره به ویژه نگاه خیره مردانه لذت جویانه، راهی برای چگونگی بیان قدرت در آثار بصری و تجسمی ایجاد می کنند. در این پژوهش، نگارندگان با استفاده از تئوری "" نگاهِ خیره "" و در نظر گرفتن رویکرد فوکویی قدرت، ضمن گردآوری اطلاعات اسنادی به تحلیل محتوا با کمک منابع دیجیتال متکی بر شیوه های کمی و کیفی پرداخته اند، تا با بررسی پیکره های زن بازنمایی شده در آثار اعضای انجمن هنرمندان نقاش ایران و مطالعه نگاه خیره در آثار، تحلیل چگونگی اعمال قدرت در بازنمایی پیکره زن انجام شود. هدف این پژوهش، پاسخ به پرسش اصلی چگونگی اعمال قدرت در بازنمایی پیکره زن در آثار نقاشی و نیز بررسی چگونگی بازنمایی زن در موقعیت قدرت و ارتباط آن با نگاه این پیکره به مخاطب است. بر مبنای فرضیه پژوهش، هنرمند نقاش با مقاومت در برابر سلطه نهاد قدرت ناظر، با دلایل فرهنگی و مذهبی با استفاده از تکنیک های تجسمی از سوژه کردن زن در برابر کلیشه های قدرت جنسیتی امتناع کرده است. در این پژوهش با مطالعه انواع نگاه خیره مطرح شده از سوی چندلر، در بازنمایی پیکره زن، ارتباط عوامل تجسمی، نگاه و قدرت و مقاومت بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، هنرمند نقاش، زن بازنمایی شده را به عنوان موجودی منفعل و تحت سیطره به تصویر نکشیده است، به این معنا که زن، سوژه کنشِ در معرض نگاه قرار گرفتن واقع نمی شود. در رویکردی که با مسئله مقاومت مطرح شده از سوی فوکو در روابط قدرت منطبق است، زن با بازگرداندن نگاه، به ویژه نگاه خیره به سوی مخاطب، در جایگاهِ فاعلِ قدرت قرار می گیرد. در این بازنمایی، هنرمند از کلیه عوامل و مبانی تجسمی بهره گرفته و به خصوص با قرار دادن زن در زاویه دید هم تراز با خود و مخاطب، او را در موقعیت قدرتی برابر قرار می دهد. اما رابطه هنرمند و مخاطب رابطه رایج قدرت است، مخاطب فرصتی برای اعمال قدرت بر هنرمند نداشته و این هنرمند است که با مهارت فنی خود، بیننده را به چگونه دیدن هدایت می کند. ممانعت های فرهنگی که متأثر از فرهنگ اجتماعی و مذهبی هنرمند است، از احساسات بصری لذت جویانه تأثیر بیشتری ایجاد می کند و باعث می شود علیرغم اینکه هنرمند، زن را اغلب بدون پوشش سر بازنمایی می کند، با نهاد قدرت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ناظر بر فعالیت انجمن نقاشان هم راستا شده و از نمایش زن برهنه به عنوان سوژه نگاه لذت جویانه امتناع ورزد.
رابطه قدرت و خشونت نگاه در نمایش نامه در بسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی درون مایه «نگاه خیره» می پردازد. درون مایه «نگاه خیره» از جمله مباحثی است که هم در آثار ادبی و فلسفی سارتر و هم در فلسفه فوکو مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، باور این دو فیلسوف درباره قدرت «نگاه خیره» در نمایش نامه تمثیل گونه در بسته اثر ژان پل سارتر بررسی می شود. با واکاوی در تار و پود اجزای این نمایش نامه و با به کارگیری ابزارهایی که «نگاه خیره» در اختیار دارد و از آن طریق به هستی دیگری عینیت می بخشد، در این مقاله سعی بر آن است که چگونگی سلب آزادی سوژه [فاعل شناسا] و بیگانه شدگی فرد نسبت به وجود واقعی خود نشان داده شود. اثرات دائمی، محونشدنی و نابودکننده ای که زیر سایه سنگین «نگاه خیره» دیگری در شخصیت سوژه [فاعل شناسا] جاری می شود، آزادی افراد را تحت الشعاع خود قرار می دهد و در چنگال رابطه قدرت، اسیر و گرفتار می کند همچنان که شخصیت های نمایش، اینه ، استل و گارسین در هزارتوی روابط قدرت گرفتار می شوند و از آنجا که در برابر هجوم «نگاه خیره» دیگری، به شیء بی دفاعی تبدیل می شوند، راه گریز برای فرار از چشمی که به آن ها خیره شده است، نمی یابند.
امپراتوری نگاه خیره: از قدرت منتشرِ فوکویی به کیچ در کوندرا (مطالعه موردی: رمان بار هستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
217-237
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلیِ مقاله حاضر این است که چه رابطه ای میان مفهوم فوکویی از قدرت با مفهوم کیچ در رمان بار هستی اثر میلان کوندرا وجود دارد؟ به عبارت دیگر، پرسش محوری این است که چگونه ظهور کیچ ملازم است با مفهوم قدرتِ منتشر در جهان مدرن؟ یکی از اهداف این مطالعه تطبیقی که بر خوانشِ فوکویی از رمان بارِ هستی (کوندرا) متمرکز شده، این است که بدون فراروی از مفهوم سنتیِ قدرت نمی توان پدیده کیچ را در کوندرا توضیح داد. چنین دریافت متفاوتی از قدرت را فوکو در اختیار ما می نهد. فوکو و کوندرا از قدرتِ بدون سوژه سخن می گویند: امپراتوری نگاه خیره. در نگاه آنان، مفهوم قدرت/کیچ به فراسوی دوقطبیِ لیبرالیسم-کمونیسم ارجاع دارد. در این مقاله، از تقابل مفهوم قدرتِ مکان زدایی شده در برابر قدرت متمرکز، زیبایی شناسیِ اتفاق در برابر زیبایی شناسی همگانی، امر تکین در برابر یکسانیِ هستی شناختی، مؤلف محوری در مقابل مرگ مؤلف، بحث می شود. این دوقطبی ها، محصول چرخش مفهوم قدرت در جهان مدرن است. بنابراین، یکی از اهداف پژوهش حاضر، نشان دادن پیامدهای قدرت مدرن در چهار بُعد سیاست-زیبایی شناسی-هستی شناسی-ادبیات است. کاربرد این مقاله، از یکسو، نشان دادن اهمیت نقد فلسفی در تحلیل رمان و از سوی دیگر، پیوند اندیشه پست مدرن با رمان های کوندرا است.
بررسی اشعار فروغ فرخزاد از منظر نظریه های «نگاه خیره» و «مرحله آینه» لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژاک لاکان (Jacques Lacan) در نظریه «مرحله آینه»، بر نقش اساسی تصویر آینه در رشد روان شخص تاکید می کند. او به اهمیتی که تصویر آینه ای در هویت اجتماعی و زبانی فرد دارد اشاره می کند. مفهوم دیگری که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد «نگاه خیره» است که با نظریه لاکان درباره «مرحلهآینه» پیوند دارد. از نظر لاکان «نگاه خیره» مرد بر «نگاه خیره» زن برتری دارد. «نگاه خیره» مرد با زن به عنوان اُبژه ای که جایگاه پایین تری دارد، برخورد می کند. در مقاله حاضر، نویسنده سعی کرده است با استفاده از روش توصیف و تحلیل محتوا، نظریه لاکانی «نگاه خیره» و «مرحله آینه» را در اشعار فروغ فرخزاد مورد بررسی قرار دهد. اشعار فروغ بازتابی از احساسات و تفکرات او است، لذا این مقاله می تواند زمینه مهمی را برای گسترش رویکرد لاکانی بر اشعار فروغ فراهم سازد. پرسش اصلی تحقیق این است که چگونه می توان به ارتباط بین «نگاه خیره» و «مرحله آینه» لاکانی با اشعار فروغ پی برد. یافته ها بر این موضوع دلالت می کنند که فروغ قصد داشته است از طریق اشعارش هویتی را که جامعه و سنت ادبی برای او و زنان دیگر در نظر گرفته است به چالش بکشاند؛ او قصد داشت به خود واقعی برسد. به همین منظور، او توانست بخوبی از آینه به عنوان استعاره استفاده کند و مانند بسیاری از شعرای مدرن، از تصویر آینه و «نگاه خیره» حاصل از آن، ذهنیت زنانه و بحران هویتی خودش را به تصویر بکشاند.
بررسی مفهوم "نگاه خیره لاکانی" در تیزرهای تبلیغاتی و اثر آن بر مخاطب به مثابه سوژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژاک لاکان فیلسوف وروانکاو پست مدرن، که در حوزه نقد پسا ساختارگرایانه تحلیل هایش بر محوریت ابژه استوار است و هویت سوژه را با مفهوم خلاء یا فقدانی محاسبه می کند که برای پرکردنش به دنبال دیگریست، در این راستا نظریاتی ارائه می دهد همچون نظریه "نگاه خیره". در مقاله پیش رو که به روش تحلیلی-توصیفی جمع آوری شده است، به روشن ساختن سوالات و مسائلی از قبیل اینکه چگونه بر اساس نظریه نگاه لاکان، می توان یکی از محورهای اصلی فانتزی و تخیل، یعنی تبلیغات را برای جذب مصرف کننده مؤثرتر کرد و به علاوه بیان اینکه چطور سوژه در مقام مصرف کننده در فضای فانتزی آگهی های تبلیغاتی به دنبال پر کردن خلاء وجود خود می گردد و از این رو به دام آگهی های تبلیغاتی میافتد، خواهد پرداخت، و بنابراین با در نظر گرفتن مرزهای مشترک دنیای فیلم وسینما با تبلیغات (به خصوص تیزرهای بازرگانی)، سعی بر انعکاس نظریه نگاه و ویژگی های "امر واقعِ محالِ لاکانی"، بر عناصر مورد تاکید در تبلیغات شده و چگونگی ایجادِ پیوند سمبولیک و فانتزی بین ذهن مصرف کننده و کالای تبلیغاتی به این گونه مورد بررسی قرار داده شد که تماشاگر هنگام تماشای تبلیغات به وسیله نگاه خیره ابژه یا امر واقع محال درونِ آن نظم نمادین، از فضایی جسمانی و واقعی وجود خود به فضایی خیالی و فانتزی دیگریِ درونْ داستانی تبلیغات پیوند می خورد و در نتیجه، این تاثر درون داستان به شیوه شکست و ویرانگری فضای رئالیسمِ امر نمادین وجود میابد و به صورت مازاد آگاهی یا نوری کور کننده به سوی تماشاگر پرتاب می شود. ودر پی این روند سوژه میان میل خود و یکی شدن با دیگری داستان دچار ابهام و تشنه تصاحب کالا یا ابژه تبلیغاتی می شود و به مصرف و خرید کالا می پردازد.
تقابل سکون / حرکت در سینمای عباس کیارستمی بر مبنای نظریه زیبایی شناسی سکون لورا مالوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لورا مالوی به عنوان منتقد روش سینمای کلاسیک هالیوود در بازنمایی تصویر زن، لحظه توقف زمان در فیلم و ثابت شدن تصویر سینمایی را بسیار مهم می داند. او در کتاب مرگ ۲۴ بار در ثانیه: سکون و تصویر متحرک به تحلیل حضور همزمان و متناقض سکون و حرکت در سینما می پردازد. سینمای عباس کیارستمی مطالعه موردی مالوی در این زمینه است و از آن به عنوان سینمای عدم قطعیت یاد می کند. در این پژوهش به این مسأله پرداخته شده است که مالوی چگونه سینمای کیارستمی را به عنوان سینمای تأخیر و سکون معرفی می کند، در حالی که استفاده از نماهایی از اتومبیلِ در حال حرکت ویژگی سبک شناختی سینمای کیارستمی است. روش تحقیق در این پژوهش روش کیفی است و رویکرد اصلی نیز تحلیل روان کاوانه بر مبنای نظریات ژاک لاکان است. نقد روانکاوانه لاکانی تحلیل روش های متجلی شدن امیال ناخودآگاه شخصیت یا نویسنده نیست بلکه تحلیل خود متن و رابطه متن باخواننده است. در تحلیل تقابل سکون و حرکت در آثار کیارستمی ، مفاهیم تکرار و بازگشت و تأثیر آنها بر خاطره تماشاگر و همچنین نگاه خیره دوربین بررسی شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نگاه دوربین کیارستمی در داخل اتومبیل حس اقامت گزیدن در حرکت و در نتیجه حضور چندوجهی در فضا و زمان را به بیننده منتقل می کند.
فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما(1370) بازنمایی کننده تجربه نظاره گری جسمانی و از میان رفتن مرز میان ناظر و منظر سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما مبتنی بر وقایع ورود سینما به ایران و با مروری بر تاریخ سینمای ایران، داستانی تخیلی ارائه می کند، و از این مدخل به معضلات ساخت فیلم و ممیزی می پردازد و نقش قدرت حاکم در این فرایند را مورد اشاره قرار می دهد. در طول روایت، دایما مرزهای میان فضای واقعی مفروض جهان داستان و فضای سینمایی درون روایت محو می شود؛ گاه شخصیت فیلمی وارد فضای واقعی می شود و فاصله پرسپکتیوی و جایگاه امن نظاره گری را از بین می برد، و گاه تماشاگر وارد محیط فیلم می شود و با شخصیت فیلمی به تعامل می پردازد. از این منظر این اثر را می توان به مثابه کنکاشی خلاقانه در رابطه با تجربه نظاره گری سینمایی در نظر گرفت. با شکافته شدن پرده و شکسته شدن مرز میان ناظر و منظر سینمایی، این فیلم الگوی نظاره گری مبتنی بر تماس لامسه ای و ارتباط بدنی را بازنمایی می کند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، این بحث را مطرح می سازد که این اثر، با ادای دین به تاریخ سینمای ایران سعی کرده است درک سنتی از مفهوم نظاره گری سینمایی را مورد پرسش قرار دهد و بر جنبه های تنانی و ادراک جسمانی در تماشای فیلم تاکید کند.
چالش ساختارهای نظارتی و بازتعریف مفاهیم «خود» و «دیگری» در رمان زیبا صدایم کن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۱
1 - 21
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مقوله «فرهنگ نظارتی» و ارتباط آن با مقوله خانواده در ادبیات نوجوان می پردازد. نویسنده با بهره-گیری از نظریات منتقدانی نظیر فوکو و فلنگن و تمرکز بر موضوعاتی نظیر «نگاه خیره»، «نظارت خودخواسته» و «نظارت عرضی» در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه «فرهنگ نظارتی» نوین بر هویت نوجوان و تعریف پدیده شهروندی وی تأثیرگذار است؟ بدین منظور کتاب زیبا صدایم کن، نوشته فرهاد حسن زاده، بررسی می شود تا با استفاده از شیوه ی توصیفی تحلیلی و تمرکز برساختارهای نظارتی نه تنها به چگونگی کارکرد آنها در حفظ ساختارهای فرهنگی حاکم بپردازد، بلکه تأثیر آنها را در شکل گیری هویت نوجوان و تعریف وی از «خود»، «دیگری» و ارزش های اخلاقی مورد بررسی قرار دهد. چنین استدلال می شود که همگام با گفتمان پسا-اومانیستی رسالت ادبیات نوجوان نیز، علی رغم نقش ویژه آن در درونی کردن ساختارهای نظارتی و هنجارها، تغییر کرده است؛ به دیگرسخن، این آثار با ارائه تصویر قهرمانی شورشی و ساختارگریز «ضدروایتی» را رقم می زنند تا از یک سو گستره ساختارهای سلسله مراتبی نظارتی را به تصویر کشند و از سوی دیگر محدوده طغیان در برابر نظم اجتماعی را تعیین کنند؛ بدین ترتیب، نوجوان به ادراکی نوینی از مقوله های «نظارت»، «خود»، «دیگری» و اخلاق فردی می رسد که لازمه حیات مدنی امروزه به شمار می رود.
بازنمایی «لکه»، با تکیه بر وجه استعاری «چشم» و «نگاه خیره» در رمان شهری که زیر درختان سدر مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
101 - 123
حوزه های تخصصی:
دستاوردهای «ژک لکان» در زمینه روان کاوی ساختاری، انقلاب بزرگی در حوزه نقد پسامدرن به وجود آورده است. «نگاه خیره» و «چشم» از ایده های کلیدی لکان به شمار می رود. به عقیده او نگاه خیره میل ناممکن ناخودآگاه را می نمایاند؛ درحالی که چشم ماهیت بصری دارد و به خودآگاه اشاره می کند. امکان مرئی شدن شیء در زیر نگاه خیره، «لکه» ای را در نظم تصویری برجای می گذارد. لکه هر لحظه تصویر را به کام خود می کشد و سوژه را مضطرب می کند. از میان نویسندگان ایرانی آثار خسرو حمزوی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. فهم جایگاه این نویسنده بدون بررسی رمان شهری که زیر درختان سدر مرد ، از منظر روان کاوانه میسر نخواهد شد. هدف از نگارش مقاله حاضر تحلیل رمان یادشده با به کار گیری نظریه لکان و با محوریت مفاهیم «نگاه خیره»، «چشم»، «ابژه مفقود»، «دیگری بزرگ»، «همان انگاری» و «لکه» است. طبق نتایج به دست آمده شخصیت «جریر» در قالب ابژه تماشا کارگزاری مشابه «ابژه مفقود» دارد. نگاه سوژه کیان به دنبال چیزی می گردد که در ورای تصویر گمشده است؛ ولی تصویر در زیر نگاه جریر به لکه مبدل می شود. رمان یادشده به لحاظ پیچیدگی روانی شخصیت ها قابلیت بررسی از جنبه های روان کاوانه را دارد و نظریه لکان الگوی مناسبی برای بررسی این اثر است.