مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
XRF
حوزه های تخصصی:
شهر سوخته محوطه ای آغاز تاریخی است که در جنوب شرق ایران در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است و تاریخ آغاز استقرار در آن به 3200 ق.م بازمی گردد. نتایج حاصل از کاوش های مختلف نشان دهنده چهار دوره فرهنگی- استقراری (I-IV) در این شهر است که به یازده فاز تقسیم شده است. دوره II در شهر سوخته به 2800 تا 2500 ق.م بر می گردد. دوره III با تاریخی برابر با 2500 تا 2300 ق.م و دوره IV نیز تاریخی بین 1800 تا 1750 ق.م پیشنهاد شده است. این محوطه باستانی در 57 کیلومتری جاده زابل زاهدان واقع شده است که در سال 1393 هفدهمین اثر ثبتی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو انتخاب گردید. کاوش های باستان شناختی انجام گرفته در این تپه هزاران قطعه سفال را از دل خاک بیرون کشیده است که غالباً با خمیرهای به رنگ نخودی هستند. همچنین سفال با خمیره خاکستری و قرمز نیز در میان بقایای سفالی این محوطه 150 هکتاری دیده می شود. باستان شناسان بر این باورند که بیشتر سفا ل های به دست آمده در خود شهر سوخته در محوطه های اقماری اطراف ساخته شده اند که برای سنجش این فرضیه، پژوهش حاضر بر اساس تجزیه های عنصری نمونه سفال های شهر سوخته انجام گرفته است. در همین راستا 15 قطعه سفال که همگی این سفال ها مربوط به دوره II-III استقرار و مربوط به بازه زمانی 2800 تا 2200 ق.م است انتخاب شده است. قطعات سفال فوق با روش آنالیز دستگاهی فلورسانس پرتو ایکس (XRF) مورد آزمایش قرار گرفت تا میزان عناصر اصلی و فرعی قطعات شناخته شوند. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد اغلب سفال ها در یک دسته مشخص با نام گروه تولید محلی قرار می گیرند. بر همین اساس تعداد 4 قطعه سفال تولید محلی نبوده و در گروه دیگری قرار گرفتند. با توجه به داده های تحقیق مشخص شد که سفال های قرمز و خاکستری مربوط به شهر سوخته نبوده و احتمالاً این سفا ل ها وارداتی اند.
شناسایی ساختار و فرآیندهای فرسایش ملات قیر به کاررفته در آجرهای یادمان هخامنشی تل آجری در پارسه
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ملات قیر به کار رفته به عنوان ملات ضد آب در آجرهای یادمان تل آجری در شهر پارسه به منظور شناسایی و تحلیل ساختار شیمیایی ماده، اجزاء سازنده و بررسی فرآیندهای فرسایش مورد مطالعه قرار گرفته است. روش های مختلف شیمی تجزیه ی همچنین روشهای جداسازی کلاسیک و مشاهدات میکروسکوپی مقطع ملات قیر در این FT-IR, XRD, XRF دستگاهی از قبیل مطالعه مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس آزمایش های جداسازی کلاسیک، این ماده به لحاظ حالت فیزیکی مخلوطی دوجزئی مورد تجزیه و شناسایی انواع FT-IR است و از قسمتهای آلی و معدنی تشکیل یافته است. جزء آلی این مخلوط طبیعی به روش گروههای عاملی و هیدروکربنهای سازندهی آن از قبیل آلکانها و ترکیبات آروماتیک قرار گرفت؛ هم چنین نتیجه ی تجزیه ی وجود فازهای معدنی کلسیت، انیدریت، فلدسپار (کلسیم)، کوارتز و دولومیت را در این مخلوط قیری XRD دستگاهی به کمک روش درصد وزنی ترکیبات تشکیلدهنده ی ملات قیر را نشان میدهد. فرآیندهای تخریب در طی سالیان XRF شناسایی کرده است و روش قیر؛ با کاهش دادن بخشهای اشباع روغنی و رزینها در ساختار آن (Age hardening) دفن به سبب پیشرفت واکنشهای پیر –سختی و در نتیجه افزایش شکنندگی و خشکی در ترکیب این ماده همراه است، که لزوم توجه به پایش و کنترل شرایط محیطی در حفظ و نگهداری بهینهی آثار این ملات هخامنشی در تل آجری را ضروری مینماید.
تأثیر نو زمین ساخت و تغییر اقلیم در تحول پهنه های ماسه ای شمال خاوری اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه ها و لندفرم های ماسه ای بارزترین ویژگی مناطق بیابانی در روی زمین می باشند که در شناخت و بازسازی تغییرات پالئوژئومورفولوژی و پالئوکلیماتولوژی کمک شایانی می کنند. در این پژوهش به منظور تأثیر نو زمین ساخت و تغییر اقلیم در تحول پهنه های ماسه ای اهواز، نخست با بررسی و اثبات زمین ساخت به وسیله چهار فاکتور ژئومورفولوژیکی – مورفوتکتونیکی شامل: پارامتر تراکم زهکش ها (P)، شکل حوضه (BS)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF) و ضریب پیچ وخم جبهه کوهستان(SMF) پرداخته شد. در ادامه جهت بررسی تأثیر اقلیم بر پهنه های ماسه ای، جمعاً ۶ نمونه رسوبی، (۳ نمونه از ماسه های فسیل و ۳ نمونه از ماسه های روان) به وسیله دستگاه XRF تعین جنس و مقدار کربنات کلسیم هر نمونه به وسیله دستگاه کلسیمتری برنارد مشخص گردید. نتایج بدست آمده از فاکتورهای ژئومورفولوژیکی – مورفوتکتونیکی نشان از بالا بودن زمین ساخت جنبا در منطقه مورد مطالعه در محدوده خطوط گسلی و تاقدیس کوپال به ویژه در بخش خاوری منطقه می باشد. داده های رسوبی ۱۱ عنصر را شامل: Na2O، MgO، AL2O3، SiO2، P2O5، SO3، K2O، CaO، Fe2O3، Sr و Br در همه نمونه ها نشان داد. درمجموع از یازده کانی مورد مطالعه در نمونه های ماسه های فسیل و روان، ده عنصر دارای تغییر می باشند و میانگین CaO در ماسه های فسیل تقریباً ۲۰٪ کمتر از ماسه های روان می باشد. این تغییر درصد عناصر از ماسه های فسیل به روان نشان از یک فاز تغییر اقلیم می باشد که در کانی های حساس به هوازدگی شیمیایی مانند Fe2O3 (۱۲٪ بیشتر) و AL2O3 (۱۸٪ بیشتر) در منطقه بارزتر می باشد. نتایج این پژوهش نشان از تکامل پهنه های ماسه ای بخش خاوری اهواز به وسیله زمین ساخت و تغییر اقلیم می باشد.
ساختارشناسی ملاط های تاریخی در آرایه های معماری و اندود داخلی معبد صخره ای ورجووی مراغه، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه شواهدی جدید مبنی بر استفاده از ملاط در آرایه های معماری و اندودهای بدنه داخلی معبد صخره ای ورجووی در دوره اسلامی است. معبد ورجووی ازجمله بناهای با تاریخ نه چندان دقیق در پیش از اسلام و با الحاقاتی منسوب به دوره ایلخانی است که در نزدیکی قبرستان تاریخی روستای ورجووی در فاصله 6 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان مراغه در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این معبد جزء مجموعه سازه های زیرزمینی است که در بستر سنگی کنده شده و دارای بخش های مختلفی ازلحاظ معماری در زیر روستای کنونی ورجووی است. تنها بخش معبد اصلی به واسطه تداوم استفاده در دوره اسلامی هیچ گاه مدفون و پوشیده نشده است. مابقی این مجموعه بزرگ، هم اکنون در زیر لایه های خاک پوشیده شده است. تداوم استفاده از معبد، با تغییراتی در پلان ها و همچنین آرایه های معماری در دوره های مختلف همراه بوده که از مظاهر آن حجاری های روی بدنه و استفاده از نقوش و خطوط اسلامی، با آیات قرآنی و همچنین استفاده از آرایه های معماری در قالب ملاط بسیار سخت و مقاوم ساروج و دیگر ملاط های آهکی به همراه رنگدانه بوده است. با توجه به عدم شناسایی ترکیب و روش ساخت آرایه های معماری این بنا در گذشته، در این مقاله ساختارشناسی و معرفی آرایه های ساخته شده از ملاط های بسیار سخت و فناوارنه معبد ورجووی انجام شده است. از جمله سؤالات این تحقیق عبارت اند از اینکه: در کدام بخش های معبد ورجووی از ملاط استفاده شده است؟ ملاط های استفاده شده از چه نوعی هستند و از چه ساختار و ساختمانی برخوردارند؟ در همین راستا بر اساس مطالعات میدانی اقدام به نمونه برداری از نواحی شناسایی شده و مشکوک به ملاط و بدنه سنگی گردید که با استفاده از آنالیزهای ساختارشناسی (پتروگرافی مقطع نازک-در شناسایی سنگ-XRD, XRF) اقدام به ارزیابی و مقایسه میان ملاط های بدنه و آرایه ها و بستر سنگی آن گرفته شد. نتایج حاصل از پژوهش گویای این مهم است که در اندود بدنه ها از ملاط گچ و آهک به همراه پرکننده پودر سنگ توف و خاکستر و همچنین الیاف گیاهی استفاده شده است و برای پوشش سطحی آرایه قطاربندی در فضای V6، از ملاط ساروج مهره خورده استفاده شده است.
مطالعه ساختارشناسی ظروف سنگ استاتیتی محوطه شادیاخ به روشXRF ، XRD و SEM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید ظروف سنگی از دوران نوسنگی آغاز شد، تولید و استفاده از سنگ های کلریت و استاتیت نیز از دوران مفرغ آغاز گردید. ایران از مهم ترین مراکز دارای معادن سنگ نرم جهت تولید این نوع ظروف است و محوطه هایی همچون تپه یحیی و کنار صندل شمالی و جنوبی در استان کرمان از معروف ترین محوطه هایی هستند که در صنعت ساخت ظروف و اشیاء از سنگ های نرم فعالیت داشته اند. پژوهش های محدودی در مورد منابع خام این سنگ ها صورت گرفته است که بر روی نمونه های عصر مفرغ متمرکز شده بود و باوجودآنکه استفاده از این سنگ ها در دوره های تاریخی یا اسلامی نیز رواج داشته است، تنها پژوهش در این زمینه منحصر به تأثیر پخت وپز بر ساختار ظروف کلریتی بود. طی کاوش های باستان شناسی در محوطه شادیاخ که به قرون ابتدایی و میانی اسلامی متعلق است، قطعات مختلفی از این ظروف در لایه های باستانی به دست آمده است. سؤالات این پژوهش: ظروف سنگی محوطه شادیاخ از چه جنسی هستند؟ و چه کانی هایی در بافت آن وجود دارد و میزان همخوانی ترکیب شیمیایی آن ها چه میزان است. هدف از این پژوهش ساختارشناسی ظروف سنگی شادیاخ است. در این پژوهش تعداد 16 نمونه مورد آنالیز قرار گرفت. هر 16 نمونه به روش XRD آزمایش شدند. به منظور تکمیل اطلاعات از این مجموعه 4 قطعه نیز به روش XRF و 2 نمونه هم با روش SEM آزمایش شد. در این پژوهش نتایج این مطالعه نشان داد که نمونه ظروف شادیاخ با توجه به نتایج جنس استاتیت است مطالعه عناصر و کانی ها و تهیه نمودار برهم اندازی عناصر، نشان داد که نمونه های محوطه شادیاخ از یک منبع یا ساختار زمین شناسی ساخته شدند.
مطالعه ساختاری سفال های منطقه هورامان استان کردستان (محوطه های سرچم، برده مار و کناچه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کاوش های نجات بخشی سد داریان منطقه هورامان در استان کردستان چندین مکان کاوش شدند که محوطه های سرچم، برده مار و کناچه ازجمله آن ها هستند. در این سه محوطه آثار دوره اسلامی، دوران تاریخی، عصر آهن I، مفرغ متأخر، و دوره مس سنگی شناسایی شد که شناخت منابع خاک سفال های آن به دلیل شیوه معیشت این ناحیه که جمعیتی متحرک دارد، حائز اهمیت است. کوهستانی بودن منطقه هورامان و قرارگیری آن در مجاورت منطقه زاگرس مرکزی و بین النهرین باعث شده تا شیوه معیشت مردمان باستانی آن مورد سؤال باشد و شناخت منابع خاک سفال ها می تواند اطلاعات مفیدی در مورد منشأ جغرافیایی سفال های ناحیه و استفاده کنندگان آن در اختیار قرار دهد. برای این هدف تعداد 42 عدد سفال از سه مکان شامل غار کناچه و دو محوطه برده مار و سرچم برای آزمایش XRD و XRF انتخاب شد. علاوه بر نمونه های سفال، 3 نمونه خاک از اطراف این محوطه ها نیز مورد آزمایش XRD و XRF قرار گرفت. محوطه برده مار و کناچه متعلق به دوره اسلامی و محوطه سرچم چهار دوره زمانی از دوران تاریخی تا دوره مس سنگی را دربر می گیرد. تنوع محوطه ها، تنوع کاربری مکان ها و نیز گوناگونی سبک های سفالی بر جامع بودن شناخت ما از منابع خاک سفال های باستانی منجر شده است. بر اساس نمونه های موجود، احتمالاً سفال های هر سه محوطه در دوره های شناسایی شده تولید محلی است و تشابه زیادی باهم دارند. این تشابه در طول زمان و نیز در مقایسه با ترکیب خاکه ای منطقه دیده می شود و تمامی گونه های سفال حتی نمونه هایی که دارای نسبت کمی در مجموعه سفال ها بودند از خاک های محلی ساخته شده اند. این نتایج برای غار کناچه که احتمالاً توسط رمه گردانان مورد استفاده بوده اند نیز صادق است.
مطالعه و بررسی ذخایر رسی دراطراف منطقه چغازنبیل در راستای تهیه خشت مرمتی بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای ساخت مجموعه بناهای محوطه تاریخی چغازنبیل، بزرگترین اثر معماری شناخته شده از تمدن ایلام میانه در جنوب غربی ایران (استان خوزستان) مربوط به قرن 13 ق. م، امتیازات مساعد محیطی کاملاً به خدمت گرفته شده اند، در سواحل رودی که مقدار آب آن نا محدود نشان می دهد چوب برای سوزاندن جهت مصارف مختلف ( بویژه کوره های آجر پزی) و خاک مناسبی برای تولید خشت و آجر و ملات در اختیار بوده است بگونه ای که امروزه نیز کم و بیش چنین می باشد. مشخصاً در محوطه تاریخی چغازنبیل بیشترین حجم مصرف مصالح را خشت تشکیل داده است که عنصر اصلی در برپایی سازه های معماری به استثنای مخزن آب و مقابر زیر زمینی می باشد. با آنکه سطح عمده خشت های تاریخی چغازنبیل با اندودکاهگل و یا دیواره های خشتی مرمتی، درمرمت های گذشته پوشیده شده است اما بر اثر گذشت زمان وشسته شدن توسط آب باران آسیب دیده اند.در نتیجه این آسیب دیدگی قسمت های زیادی از بنا تخریب گردیده و بخش های وسیع تری در شرف نابودی قرار دارند که باید مرمت و حفاظت شوند. این کار مستلزم ساخت خشت های جدیدی است که حتی المقدور علاوه بر دارا بودن کیفیت لازم و ویژگی های کلی خشت های تاریخی، برخی از خواص آنها نیز با اجرای بهترین شرایط ساخت و عمل آوری، اصلاح گردیده باشد. این تحقیق با رویکرد کاربردی به دنبال شناخت ذخایر رسی مناسب برای تهیه خشت مرمتی بهینه در اطراف محوطه چغازنبیل است و می کوشد بر پایه روش های کمی و کیفی (فیزیکی، شیمیایی) پاسخگوی سوال اصلی یعنی چیستی عوامل مؤثر در انتخاب خاک مناسب برای تهیه خشت مرمتی بهینه باشد.در این راستا ذخایر سازندی اطراف محوطه جغازنبیل که درگذشته بررسی شده بودند مورد مطالعه و بررسی و ذخایر آبرفتی مورد آزمایش ( XRD ، XRF ، دانه بندی، هیدرومتری و حدود آتربرگ) قرارگرفتند و مطلوب ترین ذخایر ( G3 و R2 ) برای تهیه خشت مرمتی انتخاب شدند.
ساختارشناسی سنگ های خاکستری سیاه پایه ستون های کاخ هخامنشی چرخاب برازجان
حوزه های تخصصی:
آثار پایه ستون های سنگی هخامنشیان به واسطه وسعت قلمرو فرمانروایی، در مناطق مختلف ایران به ثبت رسیده است. بقایای این سبک معماری را در مجموعه آثار: پاسارگاد، تخت جمشید، نقش رستم، لیدوما و تُمب بت در فارس، آثار شوش در خوزستان، آثار سنگی هگمتانه در همدان، کاخ ریوی در استان خراسان شمالی و مجموعه کاخ های هخامنشی منطقه برازجان در استان بوشهر، می توان ملاحظه کرد. معادن استخراج سنگ های این بناها عمدتاً محلی تشخیص داده شده اند؛ با این حال، در استان بوشهر از دو معدن باستانی «پوزه پلنگی راهدار» و «تنگ گیر برازجان» می توان نام برد که از معدن پوزه پلنگی بیشترین استخراج و به کارگیری سنگ های سفید کرم رنگ برای کاخ های منطقه برازجان به ثبت رسیده است. مهم ترین پرسش های پژوهش پیشِ رو عبارتنداز این که، ساختارشناسی و ارتباط میان سنگ های سیاه-خاکستری به کار رفته در معماری هخانشی کاخ های برازجان چیست؟ اما جهت ساختارشناسی سنگ خاکستری-سیاه کاخ هخامنشی چرخاب برازجان، نمونه های این نوع سنگ از کاخ چرخاب برداشت گردید که این نمونه ها با نمونه های سنگ خاکستری-سیاه کاخ های بردک سیاه و سنگ سیاه برازجان مورد مقایسه قرار گرفتند. با بررسی های پتروگرافی مقاطع نازک به دست آمده از کاخ ها و آنالیز شیمیاییXRD و XRF روند ساختارشناسی نمونه سنگ های خاکستری-سیاه کاخ های هخامنشی منطقه برازجان وارد مرحله تازه ای گردید. نتایج مطالعات پتروگرافی حاکی از آن است که نمونه سنگ های خاکستری-سیاه کاخ چرخاب با نمونه کاخ سنگ سیاه و بردک سیاه با توجه به زمینه میکرواسپارایتی تا اسپارایتی و مقدار کم میکرایت، همچنین ساختار لایه لایه ای، با یکدیگر مطابقت دارند. همچنین ارزیابی نمونه های آنالیزی XRD و XRF این سنگ ها حاکی از آن است که نمونه های کاخ چرخاب و سنگ سیاه یکسان هستند. باتوجه به این که رد معدن کاری برای سنگ های خاکستری-سیاه در استان بوشهر تاکنون یافت نشده؛ بنابراین می توان ادعا کرد که این سنگ ها از یک معدن غیرمحلی ناشناخته، استحصال و استخراج شده اند.
مطالعه ترکیبات و عناصر سفال منقوش دوره سلوکی/ اوایل اشکانی منطقه غرب ایران با استفاده از روش XRF و XRD با هدف تعیین میزان تشابه و تمایز
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه و شناخت ترکیبات و عناصر سفال های سلوکی/اوایل اشکانی در غرب ایران با استفاده از دو روش آزمایشگاهی XRD و XRF صورت گرفت. در برخی از بررسی و کاوش های منطقه غرب ایران این نوع سفال شناسایی شده است و در عموم این محوطه ها، سفال های یاد شده از حیث شیوه ساخت ویژگی های همسانی دارند؛ با این حال منشأ ساخت آن ها مورد بحث است. به درستی برای پژوهشگران مشخص نشده که چه میزان از سفال های مکشوف از ادوار سلوکی و اشکانی، چه آن ها که در بررسی های سطحی به دست آمده اند و چه آن ها که از کاوش های باستان شناسی یافت شده اند، منشأ بومی دارند یا وارداتی هستند؟ این سفالینه ها ازنظر ترکیب و نوع عناصر و همچنین شرایط پخت با همدیگر شبیه هستند یا متفاوت اند؟ تشخیص همگونی این نمونه ها که صرفاً بر پایه تشابهات ظاهری و از روی گونه شناختی اظهارنظر می شود، بعضاً موجب شده تا حدس وجود موضوعاتی مانند تجارت گسترده سفال یا مراکز عمده و اصلی تولید آن مطرح شود. نمونه های مورد مطالعه این پژوهش از مناطق «دلفان»، «الشتر» و «نهاوند» به عنوان بخش شرقی زاگرس مرکزی گزینش شده اند. نحوه گزینش این قطعات بر پایه انتخاب نمونه های شاخص محوطه های مرتبط با دوره سلوکی و اوایل دوره اشکانی است. این پژوهش دارای ماهیت توصیفی-تحلیلی است و روش پژوهش در این مقاله به صورت ترکیبی از فعالیت های میدانی باستان شناسی، مطالعات آزمایشگاهی (XRD و XRF) و گردآوری کتابخانه ای است. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که سفال های همگون در محوطه های مورد بررسی، علاوه بر تشابه در عناصر و ترکیب سفال ها با ساختار زمین شناسی و ناحیه جغرافیایی نیز همسان هستند؛ لذا بحث وارداتی بودن این سفال ها منتفی است.
پژوهشی در فناوری های هنریِ ساخت زیورآلات نقره ای زنان در سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
131 - 153
حوزه های تخصصی:
زیورآلات فلزی سنتی و بومی بانوان در سیستان و بلوچستان از آثار زینتی مهم بوده که تا چند دهه پیش استفاده می شده است. این آثار که در طرح ها و مدل های گوناگون ساخته می شده از شاخص ترین دست ساخته های هنری جنوب شرق است که امروزه رو به فراموشی رفته و به مطالعه و تحقیق در این زمینه نیاز دارد. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است با مطالعه زیورآلات سنتی بانوان بلوچ به بررسی روش های ساخت، ساختار و چیستی مواد مورد استفاده آن ها پرداخته شود. ازاین رو، در مطالعه حاضر 9 نمونه از زیورآلات مرسوم زنان بلوچی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته اند و روی آن ها آزمایش هایی همچون متالوگرافی (OM)، رادیوگرافی، سی تی اسکن (CT-Scan)، آنالیز پراش پرتوی ایکس (XRD) و آنالیز فلورسانس اشعه ایکس (XRF) انجام گرفته است. بررسی ها و آزمایش های ساختارشناسی زیورآلات فلزی نشان داد پایه فلزی اصلی آثار تماماً از آلیاژ نقره مس است و با ساختار یوتکتیک و با روش های ریخته گری ساخته شده اند. به طوری که آزمایش های عنصری و ترکیبی دو عنصر نقره و مس را به ترتیب با بیشترین میزان در ترکیب نوع آلیاژ شناسایی کرده است. همچنین، نوع اتصالات، لحیم کاری و مغز فلزی زیورآلات توسط بررسی های رادیوگرافی و سی تی اسکن بررسی شده است.
مطالعه وضعیت اقتصادی اشکانیان در دوران مهرداد اول و مهرداد دوم، براساس آزمایش سکه های نقره (یک درهمی) بوسیله دستگاه XRF(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۷ بهار و تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۳
91-100
حوزه های تخصصی:
سکه ها یکی از شاخص ترین داده های باستان شناختی برای مطالعه دوره طولانی اشکانی که اطلاعات کمی در ارتباط با آن وجود دارد، به شمار می روند. تجزیه عنصری سکه ها و تعیین مقدار عناصر به کار رفته در آن ها رابطه مستقیمی با وضعیت اقتصادی سیاسی دوره ضربشان دارد. در این پژوهش ۱۲ نمونه سکه نقره یک درهمی مهرداد اول (نمونه های ۱-۸) و مهرداد دوم (نمونه های ۹-۱۲) بوسیله دستگاه XRF آنالیز شد. نتیجه آزمایش مذکور نشان داد که در دوره مهرداد اول مقدار نقره موجود در سکه ها بین ۹۶/۸۶۹ تا ۹۰/۸۶۳ درصد است. این میزان بالای نقره در سکه های این پادشاه اشاره به توان بالای اقتصادی اشکانیان دارد که نتیجه تصرف راه های تجاری بین النهرین و غنایم حاصل از غارت معابد غنی الیمایی بوده است. در آزمایش نمونه های مربوط به مهرداد دوم می بینیم که میزان نقره در سکه های این پادشاه از ۹۵/۶۷۱ تا ۶۵/۹۹۵ درصد در نوسان است. کاهش چشمگیر درصد خلوص نقره به کار رفته در سکه های اواخر حکومت مهرداد دوم را می توان در راستای استقلال گودرز، تسلط وی بر بابل و راه های تجاری آن و همچنین، از دست رفتن شوش در اواخر حکومت مهرداد تفسیر کرد. با از دست رفتن این مناطق پر درآمد تجاری، پارتی ها در این برهه زمانی از لحاظ اقتصادی دچار مشکل شدند. به همین خاطر، ضرابخانه ها به دلیل کمبود منابع مورد نیاز، درصد نقره را کاهش داده و عنصر کم بهای مس را افزایش داده اند.
بررسی فناوری ساخت سفال های نوسنگی محوطۀ هرمنگان استان فارس
حوزه های تخصصی:
سفال از فراوان ترین یافته های باستان شناسی است که از دوران نوسنگی به بعد در اکثر محوطه ها باستانی یافت می شود. شناخت این محصول به درک بهتر جامعه تولیدکننده آن و هم چنین سطح فناوری و پیچیدگی های اجتماعی مردمان آن زمان کمک می کند. محوطه هرمنگان، استقرارگاه نوسنگی در شمال شرق استان فارس است که با کاوش در آن، سفال هایی هم زمان با دوره موشکی و سازه ای حرارت دیده که احتمالاً مربوط به پخت سفال ها بوده است، به دست آمد. مطالعات آزمایشگاهی برروی سفال های این محوطه با هدف پاسخ گویی به پرسش هایی هم چون: نحوه تولید سفال های دوره موشکی، شناخت و دسته بندی خاک رس به کاررفته، مواد خام پرکننده خاک رس، سطح پیشرفت و آگاهی سفال گر از تولید محصول نهایی و هم چنین تعیین محل تولید، انجام شد. پس از دسته بندی سفال ها براساس ویژگی های ظاهری، تعداد ۳۶ قطعه برای انجام مطالعات پتروگرافی و ۱۸ قطعه از آن ها برای آنالیز مرحله XRD و آنالیز عنصری XRF انتخاب شدند. درنتیجه این آزمایش ها مشخص شد که سفالگران این محوطه از سه نوع خاک رس برای ساخت سفال ها استفاده می کردند. احتمالاً فقط از کاه به عنوان آمیزه استفاده شده و دمای پخت سفال ها اکثراً زیر 800 درجه سانتی گراد بوده است. با توجه به فناوری ابتدایی کوره که جزو کوره های اولیه روباز محسوب می شود، دمای آن قابل کنترل نبوده و پخت تحت شرایط اکسیداسیون انجام می گرفته است؛ هم چنین با توجه به مطالعات زمین شناسی و مقایسه سفال ها با یک دیگر چنین به نظر می رسد که سفال های مزبور محلی باشند؛ از این رو با این که برای ساخت سفال ها از سه نوع خاک متفاوت استفاده شده است، محصول نهایی تولیدشده شبیه به هم است و تفاوت بارزی در ظاهر این سفال ها دیده نمی شود.
منشأیابی رسوبات کلوتک های دلتای قدیمی رودخانه ی هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۹ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۳
83 - 102
حوزه های تخصصی:
کلوتک ها یکی از اشکال ژئومورفولوژیکی مناطق خشک و نیمه خشک جهان هستند. این عوارض در ایران دارای گسترش و تنوع زیادی بوده که حاصل فرسایش رسوبات رودخانه ای و دریاچه ای دوران چهارم زمین شناسی می باشند. بخش وسیعی از گسترش کلوتک ها در شرق و جنوب شرق کشور بوده که دارای ویژگی های خاص و منحصربه فردی هستند. در این میان، وجود کلوتک ها واقع در پلایای هامون سیستان توسعه ی چشم گیری داشته است. منطقه ی موردمطالعه، قسمتی از کلوتک های این محدوده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و منشأیابی رسوبات نهشته شده ی دلتای قدیمی رودخانه ی هیرمند بوده که محدوده ی اصلی گسترش کلوتک ها بوده است. در این رابطه پنج نمونه رسوب، به صورت مشخص از منطقه ی موردمطالعه برداشت شده و با استفاده از روش های تجزیه وتحلیل آزمایشگاهی XRD و XRF موردبررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد رسوباتی چون کوارتز، آلومینیوم، کلسیم و دیگر رسوبات تبخیری، بیش ترین درصد تشکیل دهنده ی کلوتک ها را دارا می باشند. همچنین با توجه به عناصر به دست آمده از آزمایش های انجام گرفته و بررسی نقشه های زمین شناسی در ایران و افغانستان می توان گفت این رسوبات هم دارای منشأ داخلی و هم دارای منشأ خارجی هستند. سازندهای فرسایش یافته و رسوب گذاری شده ی فلیش شرق ایران در منطقه، منشأ داخلی رسوبات را تأیید و وجود کوارتز، آلومینیم، کلسیت، دولومیت، مسکوویت، آلبیت و سایر کانی ها و عناصر دیگر نیز نشان از خارجی بودن منشأ این رسوبات بوده که توسط رودخانه ی هیرمند انتقال یافته و در پلایای هامون رسوب گذاری شده است. با توجه به نتایج به دست آمده، رسوبات دلتای قدیمی رودخانه ی هیرمند به دلیل خصوصیات خاک شناسی و عوامل اقلیمی، بهترین شرایط را برای فرسایش و تشکیل کلوتک ها در این منطقه فراهم کرده است.
حفاظت و مرمت دیگ چه سفالین متعلق به عصر آهن در تپه سگزآباد دشت قزوین
حوزه های تخصصی:
سفال یکی از با ارزش ترین دست ساخته های انسان بوده که در گذر زمان، فنّاوری ساخت و کاربرد آن دچار تغییراتی شده است. در بیشتر کاوش های باستان شناسی آثار سفالین بخش عمده ای از یافته ها را به خود اختصاص می دهند که بیشتر این آثار دارای آسیب های رایجی مانند شکستگی و ترک و در مواردی لایه لایه شدن بدنه هستند که نیاز به پژوهش و اقدامات حفاظتی و مرمتی خاصی دارند. در این مقاله یک نمونه دیگچه سفالین که متعلق به تپه سگزآباد دشت قزوین و مربوط به عصر آهن بوده، مورد مطالعه قرار گرفته است. از جمله اقداماتی که در این طرح بر روی اثر مذکور انجام شده است، می توان به شناخت دقیق فن ساخت و آسیب های به وجود آمده بر روی بدنه و دلایل ایجاد آن ها اشاره کرد. در این مسیر از روش های بررسی دستگاهی همانند XRF و مطالعات تاریخی- تطبیقی بهره گرفته شده است. نتایج بررسی های صورت گرفته، به انتخاب شیوه مرمت و سایر اقدامات حفاظتی مورد نیاز اثر کمک کرد. در نهایت شئ مرمت شده برای جلوگیری از آسیب های ثانویه در جعبه ای که برای آن طراحی شد، قرار گرفت. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که هر اقدام مرمتی و حفاظتی به فراخور مورد، نیازمند بررسی ها و مطالعات تطبیقی، آسیب شناسانه و در مواردی فن شناسانه است.