فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 176
حوزههای تخصصی:
نقاشی دیواری به فرآیند طراحی یا نوشتن بر روی دیوار اشاره دارد، در حالی که دیوارنگاری به اثر نقاشی یا نوشته شده بر روی دیوار گفته می شود. نقاشی های دیواری و تعابیر معروف، با توجه به بررسی های به دست آمده در تجربیات کاربردی و کارشناسی، با ویژگی های این هنر در ایران مرتبط هستند، مثلاً با معماری ارتباط تنگاتنگی دارند واز نظر ایجاد تأثیر قوی بصری، آفرینش زیبایی، هماهنگی فرم و ریتم نقش ارزشمندی در آثار معماری دارند. می توان به یکپارچگی با محیط اطراف، دیوارها و کل بنا، تکمیل کننده معماری، هویت بنا، سبک تزئینی، استحکام، مقاومت و عدم تعلق به دوره ای خاص اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی نقاشی های دیواری میدان ولی عصر (ع) است که فراتر از تعریف فرم فیزیکی، به تأثیر اجتماعی نقاشی های دیواری و امکانات آن ها برای ارتباط و حرکت می پردازد. از این رو، پژوهش حاضر سعی دارد به چگونگی بازنمایی دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) در سطوح ملی و بین المللی پاسخ دهد. روش تحقیق مقاله بر اساس دیدگاه اجتماعی پیر بوردیو است و به تحلیل نقاشی های دیواری میدان ولی عصر(عج) در بستر اجتماعی امروز می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی تحلیلی و از طریق تحقیق کتابخانه ای و مشاهده آثار انجام شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد موضوعاتی که هنرمندان دیوارنگاره ولی عصر(عج) اغلب مورد توجه دارند، شرایط و اتفاقاتی است که در جامعه ملی و بین المللی رخ داده است. سرمایه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نمادین در به نمایش گذاشتن اقتدار، همبستگی، وحدت و غیره به وفور قابل مشاهده است، اما طراحان این دیوارنگاره ها سعی نموده اند که از سرمایه نمادین به شیوه تمثیل سازی بهره برد و امر تأثیرگذاری بر مخاطب را افزایش دهد.
مطالعه باستان شناسی روش تزئین سفالی نقش کنده در گلابه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
199 - 215
حوزههای تخصصی:
در دوره اسلامی انواع مختلفی از روش های تزئینی سفالگری مورداستفاده قرارگرفته و در کارگاه های سفالگری مناطق مختلف ایران، شیوه های متنوعی از روش های تزئین، ابداع شده است. یکی از روش هایی که نقش بسیار اساسی در رشد فنّاوری سفالگری اسلامی ایفا کرده شیوه «نقش کنده در گلابه» (اسگرافیتو) است. این روش هم زمان با سده های سوم و چهارم هجری، آغاز و طی مراحل تکوین خود در سده های پنجم تا هفتم هجری به اوج خود رسید. این شیوه در اوایل دوره اسلامی روی سفال های بدون لعاب و سپس از اواخر سده سوم هجری هم زمان با شروع روش لعاب پاشیده به عنوان یکی از مهم ترین شیوه های تزئینی مورداستفاده قرار گرفت. این نوع روش در ایران به سه نوع گروس، آق کند و آمل تقسیم می شوند. هدف پژوهش حاضر مطالعه شمال غرب ایران، به عنوان خاستگاه اصلی این نوع سفال به دلیل کشف گروه قابل توجهی از این نوع سفالینه ها هم زمان با سده های سوم تا هفتم هجری در شمال غرب ایران است. در این پژوهش سعی شده به این دو سؤال اساسی پاسخ داده شود: 1. سفال اسگرافیتو در شمال غرب ایران در کدام مراکز تولیدشده اند؟ 2. سفال های اسگرافیتو شمال غرب ایران دارای چه ویژگی هایی بوده اند؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج این مطالعه نشان داد سفال اسگرافیتو در شمال غربی ایران، در مناطق مختلفی ازجمله شهر فعلی تبریز، محوطه های شهرستان چاراویماق (آغچه ریش، قره آغاج، شهر دل، عزیز کندی و غیره)، آق کند، شیخ تپه ارومیه ، منطقه گروس، تخت سلیمان، شهر فعلی زنجان، سلطانیه و برخی شهرهای استان اردبیل تولیدشده است. همچنین مشخص شد دو نوع سفال گروس و آق کند از سبک های رایج این منطقه در تولید سفال نوع اسگرافیتو بوده که در آن ها، بیشتر از نقشمایه های هندسی، گیاهی و حیوانی استفاده شده و از نقشمایه های کتیبه ای و انسانی کمتر استفاده شده است.
شاخصه ها و عوامل معماری پدیدآرنده نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه، بررسی موردی: خانه های قاجاری شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
131 - 148
حوزههای تخصصی:
نما یا پوسته معماری ساختمان، لباس و بُعد دیداری بیرونی آن است که مرز بین فضای درون و بیرون را تعریف می کند. نما در معماری خانه های تاریخی قاجاریه فلات مرکزی ایران به واسطه فرهنگ و معماری درون گرا، بیشتر در حیاط میانی شان جلوه گر شده است. «شاخصه» ها و «عوامل معماریانه» گوناگونی در پدیدآوری این نما مؤثر بوده اند. در این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و متونی که به معماری نما و یا نمای خانه یا خانه تاریخی ایرانی پرداخته اند، «شاخصه»ها و «عوامل معماریانه» زیرمجموعه آن ها شناسایی شد. پس از پیمایش، یک چارچوب نظری به عنوان سامانه پیشنهادی دربرگیرنده همه عوامل معماری معماریانه نمای حیاط میانی خانه تاریخی قاجاریه ارائه شد. این چارچوب نظری مورد بازخوانی، استدلال منطقی و ارزیابی قرار گرفت تا کارآیی و جامعیت آن محک بخورد و در صورت نیاز کامل شود. «شاخصه» های مؤثر در پدیدآوری نمای خانه ها به ترتیب عبارت اند از: اقلیم، عملکرد، شکل و فناوری ساخت. هر یک از این «شاخصه» های کلان، در زیر مجموعه خود دارای «عوامل معماریانه» چندی هستند. چهار «شاخصه» و شانزده «عامل معماریانه» شناسایی شده در چارچوب نظری، با پژوهش میدانی آزمون و اثبات شد و الگوی ارائه شده، کارآیی خود را در خوانش معماری نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه و یا احتمالاً دوره تاریخی و شاید برای خانه های امروزین در فلات مرکزی یا دیگر نقاط اقلیمی و جغرافیایی ایران، نشان داد.
نقش مدیریت محلی در تأمین مسکن گروه های کم درآمد؛ نمونه پژوهی: مدیریت شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دلایل مداخله دولت و نهادهای مدیریت محلی در بازار مسکن، برطرف کردن نیاز مسکن گروه های کم درآمد است که به دلیل محدودیت های مالی، توانایی رقابت در بازار آزاد را نداشته و از دسترسی به مسکن مناسب محروم هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های تأمین مسکن گروه های کم درآمد در ایران، با تأکید بر نقش نهادهای مدیریت شهری، انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، تمرکزگرایی در ساختار حاکمیتی و فقدان مدیریت شهری یکپارچه، اصلی ترین موانع تأمین مسکن مناسب برای این گروه ها است. این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و با هدف توصیف ابعاد این چالش در وضعیت موجود و کاربردی کردن یافته های پژوهش انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با متخصصین حوزه مسکن و مدیریت شهری، با استفاده از تکنیک های نمونه گیری هدفمند و با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی جمع آوری شده است. تحلیل داده های کیفی با استفاده از نرم افزار MaxQDA به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی سیاست های مسکن در ایران علی رغم تأکید بر تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد عمدتاً بر تولید مسکن و بدون توجه به توان گروه های هدف، متمرکز بوده و به نیازهای ویژه این گروه ها در بهره برداری از این سیاست ها توجه نشده است. شهرداری ها نیز به عنوان اصلی ترین نهاد مدیریت شهری در سطح محلی، نقش مؤثری در اجرای سیاست های مسکن ایفا نکرده و بیشتر بر جنبه های کالبدی توسعه شهری تمرکز داشته اند، بدون آنکه راهکارهای مؤثری برای دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب ارائه دهند. از همین روی واگذاری اختیارات بیشتر به شهرداری ها، ایجاد یک بستر قانونی شفاف و یکپارچه برای سیاست گذاری مسکن، و استفاده از ابزارهای مالیاتی همچنین بهره گیری از ظرفیت های درون شهری از جمله پیشنهادهای این پژوهش است.
بررسی نگاره پیرزن و سلطان سنجر بر اساس آرای پانوفسکی در مکتب صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
79 - 93
حوزههای تخصصی:
مخزن الاسرار یکی از پنج مثنوی معروف نظامی گنجوی است که دارای داستان ها و حکایات مختلفی در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و ... است. یکی از این داستان ها قصه «پیرزن و سلطان سنجر» می باشد. ظلمی که در حق پیرزن شده و بی خبری سلطان محتوای داستان را می سازد. در نسخه برداری کتب ادبی در ادوار تاریخی موضوعات مختلفی را به تصویر کشیده اند، داستان نامبرده نیز به قلم چند نقاش به تصویر در آمده است. در این پژوهش سعی می شود که به بررسی و تحلیل نگاره های موجود در مکتب صفوی با دیدگاه تحلیلی آیکونولوژی اروین پانوفسکی پرداخته شود. هدف از این جستار بررسی صورت و محتوایی داستان بر اساس نگاره ها خواهد بود. سؤال مطرح در این تحقیق، چه ارتباطی بین صورت و محتوای نگاره ها بر اساس آرای پانوفسکی وجود دارد؟ این مقاله به صورت توصیفی – تطبیقی انجام گشته و به روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که نگاره های موجود از ادوار مختلف عمدتاً بیت اول شعر مربوط به داستان «سلطان سنجر و پیرزن» را به تصویر کشیده اند از نظر آرای پانوفسکی نه تنها آثار هنری برجسته ای هستند بلکه درک عمیقی از نمادشناسی و معانی و دینی به وضوح قابل مشاهده است و می توان آنها را در چارچوب تاریخ هنر ایرانی و تأثیرات آن بر فرهنگ جهانی قرار دارد. پانوفسکی به عنوان یک تاریخ نگار هنر به ویژه در آثار هنری اسلامی، توانست نگاه انتقادی و تحلیلی خود را به شکلی مفهومی و نمادین بکار گیرد که بر درک بهتر آثار هنری کمک کرده است. رنگ لباس ها در هنر اسلامی نه تنها نشان دهنده وضعیت اجتماعی افراد هستند بلکه در بازتاب ویژگی های معنوی و روانی اشخاص نیز نقش دارد. در این نگاره رنگ لباس سلطان سنجر به رنگ های نارنجی و سبز دیده می شود که نماد قدرت، ثروت و اعتبار اوست. همچنین فرم بدن و لبا س های او بیشتر به صورت صاف و کشیده طراحی شده که اسوه ای از قدرت پادشاه می باشد. در مقابل لباس های پیرزن از رنگ های ملایم تر و کم فام تر مثل سفید و آبی بهره برده که نمادی از سادگی و فقر اجتماعی است و فرم بدن و لباس او از خطوط نرم و منحنی وار استفاده شده است که همگی این نقش ها و رنگ ها نشانی از تفاوت اجتماعی و طبقاتی مختلف جامعه را بازتاب دهد.
HBIM ، فناوری نوین در مستندسازی میراث معماری بررسی موردی؛ مسجد حیاط دوم رباط شرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به سرعت پیشرفت فناوری در عرصه های مختلف، در مقوله ساختمان نیز همسو با پیشرفت ها، ورود فناوری مدل سازی اطلاعات ساخت BIM درصنعت ساختمان، انقلابی ایجاد کرده است. فناوری BIM امکان ساخت یک مدل دقیق مجازی از یک ساختمان را فراهم ساخته و هدف اصلی، نگهداری اطلاعات ساخت در تمام طول حیات و زیست آن است. از این فناوری در مستندسازی بناهای تاریخی نیز استفاده شده و به کارگیری آن درحال گسترش است به گونه ای که طی پژوهش های انجام شده در سال های اخیر وجوه جدیدی از آن شناخته و معرفی شده است. مدل سازی با کمک این فناوری در بناهای تاریخی با عنوان اختصاری HBIM شناخته شده که ارائه دهنده الگوی نوینی برای مدل سازی در عرصه حفاظت میراث معماری بوده و ساخت مدل رقومی، مستندنگاری، نگهداشت و مدیریت اطلاعات شامل ترسیم ها و نقشه های دو بعدی و سه بعدی بنا، تصاویر، تاریخچه و توضیحات مرتبط با عناصر و جزئیات آن را امکان پذیر ساخته است. در ایران ﺑﺎ وﺟﻮد اﻧﺠﺎم روبشگری ﻟﯿﺰری ﺑﺴﯿﺎری از ﺑﻨﺎﻫﺎ ﻃﯽ سال های ﮔﺬﺷﺘﻪ، هیچگونه اطلاعاتی در مرکز اﺳﻨﺎد ﻣﯿﺮاث ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ که از ﻓﻨﺎوری HBIM بهره برده باشد، ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻧﺸﺪ و ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻧﺸﺎن از ﻋﺪم استفاده از ایﻦ ﻓﻨﺎوری در ﻣﺪلﺳﺎزی ﺑﻨﺎﻫﺎی ﻣﯿﺮاﺛﯽ ایﺮان دارد. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ روش ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪه، ﺷﯿﻮه ای ﻧﻮیﻦ در مستندﺳﺎزی اﺑﻨﯿﻪ ﺗﺎریﺨﯽ ایﺮان، اراﺋﻪ داده و ﻧﻮآوری ﭘﮋوﻫﺶ اﺳﺖ. در پژوهش حاضر فرآیند مدل سازی از برداشت تا پیوست اطلاعات به اجزای میراث معماری که بر روی نمونه موردی، مسجد حیاط دوم رباط شرف پیاده سازی شده است[i]، تشریح می گردد. [i] این مقاله برگرفته از رساله دکتری نویسنده اول با عنوان « تبیین اثر فناوری HBIM بر تفکراستراتژیک پیش از مداخله در ابنیه تاریخی» است که در رشته مرمت ابنیه و بافت های تاریخی دانشگاه هنر اصفهان به راهنمایی دکتر غلامرضا کیانی ده کیانی و دکتر عباس مالیان انجام شد.
بررسی معیارهای محیطی مهدکودک مطلوب کودکان (نمونه موردی: مهدکودک های شهر ارومیه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کودکان سرمایه های با ارزش جامعه می باشند و عوامل متعددی بر رشد مطلوب آنها موثر است. یکی از مهم ترین عوامل، محیطی است که کودک در آن به یادگیری می پردازد. هدف این پژوهش دست یافتن به معیارهای محیطی مهدکودک مطلوب کودکان جهت استفاده در طراحی معماری می باشد. پژوهش حاضر از دو بخش تشکیل شده که در بخش اول از طریق روش کیفی توصیفی به بررسی ویژگی های کودکان از نظر ادراک ذهنی و همچنین تحلیل نقاشی های کودکان بر این اساس می پردازد. جامعه ی آماری در این پژوهش، کلیه ی کودکان مهدکودک های چهار ستاره شهر ارومیه به تعداد 192 نفر دختر و پسر 4 تا 6 سال می باشد و ابزار پژوهش، نقاشی های کودکان تحت عنوان "ترسیم مهدکودک مورد علاقه شان" می باشد. نتایج بدست آمده، نشان می دهد عواملی همچون فضای باز، محل استراحت، طبیعت، امکانات بازی، تنوع رنگ، تنوع فضا، فضای جمعی، روشنایی، دسترسی آسان، مبلمان، امنیت، موسیقی و انعطاف پذیری ویژگی هایی هستند که کودکان از مهدکودک مورد علاقه خود انتظار دارند. بخش دوم پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش کمی است. پس از دستیابی به شناخت عوامل مورد انتظار کودکان، جهت سنجش پایایی تحقیق، پرسشنامه ای به صورت نیمه باز در قالب طیف لیکرت تنظیم و در اختیار 10 نفر از خبرگان این حوزه قرار داده شد. سپس به روش تکنیک دلفی در سه دور بررسی گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد عوامل اشاره شده توسط کودکان، معیارهای محیطی مهدکودک مطلوب از دیدگاه متخصصین هستند.
تطبیق دگرگونی نقش مایه دیو در نگاره های خان آخر شاهنامه های قاجار با دوره های تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاکله و ساختار داستان ها، قصه ها و اساطیر تابع قواعد و اصولی قراردادی است که تحت عنوان "ساختارشناسی قصه های عامیانه" بازشناسی می شود. به طوری که هرگونه تعدیل، دخالت دادن علایق شخصی و به کارگیری سبک های ادبی در نسخ اصلی روایات، مانع از آن نمی شود که ساختار قصه رو به نابودی گزارد. مطالعه حاضر، حاکی از وجود برخی تغییرات فرمی و مضمونی در نگارگری صحنه آخر از داستان رستم در شاهنامه های دوره قاجار است. یعنی، هنرمندان با فاصله گیری از متن اصلی، آثار خود را به قواعد ساختاری قصه های عامیانه نزدیک کرده اند. نگارندگان با هدف بررسی علل و زمینه های صورت بستن این تغییرات، خود را ملزم به پاسخ گویی این پرسش کرده اند که زمینه ها و انگیزه های گرایش هنرمندان به تغییر سبک های پیشین چه بوده است؟ این جستار، داستان رستم را در سه مرحله منبع شفاهی، متن ادبی و تمایل به دگردیسی قهرمان به ساختار اولیه عامیانه مطالعه و با بررسی توصیفی – تحلیلی 21 نگاره انتخابی به روش کیفی از دو دوره قاجار و پیش از آن با موضوع "رستم و دیو سفید" بدین نتیجه رسیده که هنرمند دوره قاجار در همگرایی با میل عمومی و پیروی از ناخودآگاه جمعی، دیو آخر داستان را گونه ای بازنمایانده که این موجود خیالی چهره و رفتاری زنانه نگاریده شده و در شخصیت معشوقه ای ظاهر شده که در خان چهارم داستان به او دریغ داشته شده است. این امر در نتیجه تمایل جمعی انسانی به شنودن وقایع برابر الگوهای ساختاری قصه های عامیانه، رغبت عمومی به روایت عامیانه از داستان به جای روایت ادبی و تصویرسازی منطبق با روحیات عامه در زمان خودشان صورت گرفته است.
مبلمان شهری و ملاحظات طراحی آن در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مبلمان شهری یکی از عناصر مهم در فضاهای شهری به جهت خدمات رسانی به شهروندان محسوب می شود که از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ لذا در طراحی و مکان یابی این مبلمان باید تمامی شرایط و ملاحظات لازم را در نظر گرفت.
اهداف: هدف اصلی در این پژوهش بررسی ملاحظات طراحی مبلمان شهری در فضاهای شهری است که برای این منظور در این مطالعه معیارها و ملاحظات مربوطه مورد سنجش قرار می گیرند.
روش تحقیق: پس از مطالعات و بررسی های انجام شده، در ابتدا به بررسی تعاریف مختلفی که کارشناسان برای مبلمان شهری در نظر گرفته اند پرداخته شده و سپس به دسته بندی آن در دنیا و ایران و پس از آن ملاحظات و معیارهای مبلمان شهری مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در طراحی مبلمان شهری، ملاحظات و معیارهای طراحی در یک تعامل و رابطه دوجانبه هستند. در واقع می توان عنوان کرد که از نظر چگونگی توجه به ملاحظات و معیارهای طراحی دو حالت می تواند وجود داشته باشد؛ حالت اول طراحی استاندارد محور و یکسان که در پروسه طراحی آن کلیه ملاحظات و معیارها به طورکلی موردتوجه است و معیارهای معناشناسانه یا متوجه اهداف نهاد متولی مبلمان است و یا بعضاً فاقد معیارهای معناشناسانه است. این مبلمان و طراحی آن در بازه های زمانی بلند مورداستفاده قرار می گیرد و گاهی پس از گذشت چند دهه بازطراحی انجام می شود.حالت دوم طراحی موردی، که بر اساس شرایط ویژه و بر اساس مکان و بستر قرارگیری مبلمان و با رعایت ملاحظات و معیارهای متناسب با آن طراحی صورت می گیرد.
فضاهای خاص آیینی در خانه، نگاهی به تأثیر مدرنیسم در تغییر انگاره های آیینی در معماری خانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنش های آیین ممکن است در هر دو قلمرو مقدس و نامقدس حیات اجتماعی دیده شوند. در هر دو مورد کیفیت نمادین کنش ویژگی ممتاز اعمال آیین است. اولین نکته مبین این اصل است که نمادین بودن کنش آیین عنصر اساسی این نوع کنش به شمار می آید. نمادین بودن آیینها این اجازه را به افراد می دهد که اندیشه ها و تفکرات خود را توسعه دهند و آنها را به یکدیگر انتقال دهند که این خود مبنای شکلگیری کنش ارتباطی است. ارتباطات نمادین افراد را قادر می سازد که اندیشه ها و اطلاعات خود را تولید و تبیین و ثبت کنند. ضمن این تعریف عام، می توان اظهار داشت که آیین ها در گذار از سنت به مدرنیته، تفاوت اصلی در این خصوص میان این دو دوره تاریخی، بیشتر متوجه محتوا است و نه ساختار و این ادعایی است که این نوشتار با بررسی نظریات و آثار مدرنیستی در حوزه مسکن، در پی تبیین آن است. در واقع، سؤال اصلی پژوهش این است که تأثیر مدرنیسم در تغییر انگارههای آیینی در خانه چقدر است؟ روش تحقیق در نوشتارِ حاضر، براساس روش کیفی و استدلال منطقی استوار است. ضمناً بررسی اسنادی و مطالعه کتابخانهای، بنیان تحلیل، توصیف و تفسیر نتایج در این مقاله را شکل می دهد. مقاله حاضر، در مرحله گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بهره برده است و در مراحل بعد، از روش استدلال قیاسی استفاده شده است. در نهایت با بررسیها و تحلیلهای به عمل آمده میتوان این طور نتیجه گرفت که محتوای سنتی آیینی جای خود را به عواملی دیگر مثل تلویزیون، اتاق خواب، آتش یا شومینه (در طرحهای لوید رایت) داده است و به لحاظ ساختار تغییری در این موجودیت ثابت و پایدار آیین در خانه به وجود نیامده است.
ریخت شناسی تصاویر دیوان در دیوارنگاره های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
۵۲-۳۳
حوزههای تخصصی:
دیوارنگاری یکی از هنرهای برجسته و فاخر دوره قاجار بوده که در قالب نقاشی بر زمینه هایی چون کاشی، گچ و چوب شکل گرفته است. توجه به باستان گرایی و موضوعات مذهبی در این دوره، باعث شکل گیری آثاری شد که در آن نقش اهریمن و دیو بیش از همه مورد توجه هنرمندان و حاکمان وقت قرار گرفت. نقوشی که علاوه بر جنبه روایتی از نظر ریخت شناسی نیز قابل بررسی هستند. هدف از این پژوهش بررسی ریخت و کالبد تصاویر دیوها در هنر عمومی دیوارنگاری های دوره قاجار است. نگارندگان با بررسی 14 نمونه گزینشی از خلال دیوارنگاری های قاجاری و داده های اسنادی و میدانی به شیوه کیفی و بر مبنای تجزیه و تحلیل توصیفی–تحلیلی و منابع تصویری، در تلاش برای پاسخ گویی بدین پرسش هستند که ریخت و کالبد دیو در هنر عمومی دوره قاجار بر پایه چه تفکراتی از ذهن هنرمند تراوش کرده است؟ یافته ها نشان می دهد، نقوشی که در عصر قاجار زینت بخش بناهای عمومی چون سردرها، حمام ها و بناهای مذهبی بودند، تصاویری مخوف و تیره وتار ندارند. به عبارت دیگر تصوری که از دیو در اذهان مردم موجودی مهیب، هولناک و مخوف تجسم می شد، ناگهان تغییر کرد و به موجودی لطیف، کم آزار، شایان شفقت، طنزآمیز، خندان و گاه با اندام های اروتیک زنانه و حتی آراسته دیده شد؛ موجوداتی خوش لباس که مزین به رنگ های زیبا بودند و حتی زیورآلاتی نیز به خود آویخته اند. این امر بیانگر عرفی گرایی در زندگی اجتماعی زنانه در این دوره بود. یافته های پژوهش بیانگر آن هستند که چهار مفهوم زن، طبیعت، باورهای ماورایی اولیه و بیگانه در ذهن و اندیشه ایرانی ها در دوره قاجار دچار تغییراتی ژرف شده بود.
مسأله شناسی سیاستهای شهرسازی ایرا ن با تمرکز بر بعد حقوقی برنامه های توسعۀ شهری بعد از دورۀ انقلاب اسلامی "از ابتدای دهۀ 1360 تا اواخر دهۀ 1390 ه.ش"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
117 - 131
حوزههای تخصصی:
اهداف: مساله شناسی سیاست های شهرسازی ایران با تمرکز بر بعد حقوقی برنامه های توسعه شهری در دوره بعد از انقلاب از اوائل دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۹۰ می باشد.
روش کار: به این منظور پس از مطالعه دقیق متن مصوبات در بازه زمانی یادشده، با رویکرد تفسیری- تحلیلی و به کمک روش تحلیل محتوای کیفی، مصوبات موضوعات مرتبط با طراحی شهری پرداخته شده بود، استخراج گردید و سپس محتوای مرتبط با طرح های توسعه شهری از منظر حقوقی، در این 42 مصوبه مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: توجه به بافت و بناهای تاریخی با 24/68 درصد، توجه به زمینه تاریخی موجود با 18/36، گردشگری در پهنه های شهری با 16/58، و محورهای تفریحی و فراغتی با 15/47 درصد بیشترین موضوعاتی بودند که از نظر حقوقی مورد توجه بوده اند. در این میان به موضوعات «محور دید» با 0/98، «محور پیاده روی» 1/88 و «محور دوچرخه سواری»1/88 توجه «به تناسبات ارتفاعی» «مقیاس انسانی» توجه کمتری به لحاظ حقوقی در مسائل سیاست های شهر سازی ایران از نظر حقوقی در طی دهه 60 تا اواخر دهه 90 شده است .
نتیجه گیری: در نتیجه هم اینک با وجود صد عنوان از متون قانونی که حداقل یک ماده یا بند مرتبط با امر طرح ریزی کنترل توسعه کالبدی کشور دارند، این مجموعه هنوز نتوانسته ، پاسخ گوی نیازهای امروز توسعه کالبدی کشور باشد و روابط دولت با مردم و مردم با مردم و چارچوب حقوقی و قانونی روابط را معین کند.
بررسی دلایل کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی ساختمان در کم رنگ شدن مفاهیم طراحی در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 118
حوزههای تخصصی:
اهداف: بررسی و تحلیل قوانین طراحی با هدف رفع تناقضات و ایرادت، یکی از موضوعات پویا و حائز اهمیت پژوهشی در اکثر نقاط جهان است. تردیدی در لزوم وجود قوانین وجود ندارد، اما سوالی که مطرح است نحوه ی طراحی قوانین مذکور است، به گونه ای که منجر به افت کیفیت و تنش در فرایند پیچیده طراحی نشوند. هدف پژوهش ریشه یابی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی با تمرکز بر مبحث چهارم، در کم رنگ شدن مفاهیم طراحانه در حوزه ساختمان است.
روش ها: پژوهش با رویکرد تحلیلی، مبتنی بر تحلیل محتوی و استدلال منطقی منابع کتابخانه ای انجام شده و چارچوب پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان تعیین شده است.
یافته ها: مقررات ملی از نوع تجویزی هستند که تعیین راه حل ها، عدم انعطاف پذیری و محوریت استانداردها، مهم ترین ویژگی این گونه از مقررات است. تقلیل مسائل حوزه ی طراحی، جایگزین کردن مهارت به جای شناخت، رفع مسئولیت طراحی از طریق تکیه به استانداردها، تعیین حداقل ها به عنوان اهداف و حذف انگیزه برای خلاقیت و نوآوری، دلایل اصلی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی در حوزه طراحی و ساخت است.
نتیجه گیری: ساختار و محتوای مقررات تغییراتی در شیوه ها و کارهای طراحان ایجاد می کند. رویکرد تجویزی با ویژگی های خاص خود، برای تدوین مقررات حوزه ی طراحی معماری مناسب نیست و نیازمند مقرراتی هستیم که طراح را مجاب به تفکر در مسیرهای خاص نکند. محوریت استانداردها، مسائل حوزه طراحی را محدود کرده است و با تنزیل سطح طراحی در حد تکنسین ها، سبب کمرنگ شدن نقش طراحان مبتکر و مفاهیم طراحانه شده و بستر حضور غیرمتخصصان در حوزه طراحی را فراهم کرده است.
خوانش آثار عفیفه لعیبی بر اساس نظریات لوسی ایریگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
7 - 17
حوزههای تخصصی:
مؤلفه زن در سراسر تاریخ به عنوان یکی از عناصر مهم تصویری در تمامی هنرها تحت تأثیر مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه قرار گرفته و به شکل های متفاوتی بروز یافته است. هنرمندان به طرق مختلفی از این مؤلفه برای بازگویی هویت از دست رفته زن و محو شدن آن در پشت گفتمان مردسالار رایج در جامعه بهره گرفته اند. نقاشان متعددی همچون عفیفه لعیبی از مؤلفه زن جهت نمایاندن جایگاه زن در جامعه استفاده کرده و از دیدهای مختلفی این مؤلفه را به تصویر کشیده اند که در واقع بسیاری از این آثار تداعی کننده نظریات فمینیستی در قالب نقاشی است. در همین راستا روشنفکران بسیاری نیز در هر دوره از تاریخ جهت بازپس گیری جایگاه اجتماعی زنان تلاش کرده و نظریات متعددی از خود ارائه کرده اند. لوسی ایریگاری از فیلسوفان و روانکاوان فرانسوی، حذف زنان از زبان مردسالاری را مورد بررسی قرار می دهد تا شکل های بدیل نوشتار زنانه را پیدا کند که به زنان امکان می دهد خودشان را به خودشان معرفی کنند چرا که زنان در گفتمان مردسالار همواره به عنوان هویتی منفعل و وابسته تعریف شده و از قلمرو فرهنگ طرد شده اند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده، ابتدا به تعریف نظریات ایریگاری در زمینه واسازی تعاریف مربوط به هویت زنانه می پردازد و در ادامه خوانشی از آثار هنرمند عراقی، عفیفه لعیبی که فیگور زن یکی از مؤلفه های اصلی در نقاشی های اوست براساس دیدگاه لوسی ایریگاری ارائه می دهد تا به این پرسش که چه شباهت هایی میان نظریات لوسی ایریگاری و آثار عفیفه لعیبی وجود دارد و چگونه می توان آثار او را از این منظر تحلیل کرد؟ پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با تعاریفی که لوسی ایریگاری در مورد هویت یابی زنان ارائه داده، موارد متعددی را می توان در آثار نقاشی عفیفه لعیبی با این نظریات تطبیق داد. یکی از انتقادهای لوسی ایریگاری به جایگاه اجتماعی زنان و هویت از دست رفته او به واسطه گرایش مردانه زبان و همچنین الگوی مادر-فرزندی بوده که این مفاهیم به وضوح در نقاشی های عفیفه قابل مشاهده است. وی در بسیاری از آثار خود مفهوم مادر بودن را به تصویر کشیده و از طرف دیگر زنانی را به نمایش گذاشته که طبق اندیشه مردسالار غالب در جامعه، صرفاً در امورات منزل گرفتار شده و مشغول برآورده ساختن امیال مردانه هستند.
حوای دوم؛ واکاوی نسبت مریم با حوا در الهیات مسیحی و بازنمایی آن در آثار نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
7 - 19
حوزههای تخصصی:
مسأله اصلی این پژوهش آنست که درونمایه «حوای ثانی دانستن مریم (ع)» چه نسبتی میان این دو شخصیت در الهیات مسیحی برقرار می کند و این نسبت، چگونه در هنر نقاشی بازنمایی شده است. روش این پژوهش، هم در تفسیر متون الهیاتی و هم در فهم نقاشی ها تحلیلی است و به فهم ترکیب بندی ها و کارکرد عناصر در آن ها نظر دارد. این مقاله نتیجه می گیرد که چنین مضمونی هم در الهیات مسیحی کاملا ریشه دار و مکرر است و هم در هنر نقاشی مسیحی به وفور بازتاب یافته و ترسیم مریم به مثابه نقطه مقابل حوا عنصر اصلی این درونمایه است؛ حوا وسوسه انگیز و برهنه و نافرمان است ولی مریم باکره، پوشیده و فرمانبردار است؛ حوا با گناه خود مرگ را برای نسل بشر می آورد و مریم رهگذر جاودانگی و حیات است؛ حوا کلمه شیطان را می شنود و آدم را به هبوط می کشاند ولی مریم آبستن کلمه خداوند می شود و انسان را به ملکوت می رساند؛ حوا قرین مار به مثابه بازنماینده شیطان است و به فریب او سیب را می ستاند اما مریم مار را زیر پا دارد و نجات بخش است. همچنین طبق الهیات مسیحی، اگر حوای نخست گمراه کننده همسرش آدم شد، مریم نیز در کالبد حوای دوم، مادر و پرورنده عیسی(ع) بود که برخی از مفسرین مسیحی از وی بعنوان آدم ثانی تعبیر می کنند؛ به تعبیری حوای اول و دوم بودن هر یک از این دو شخصیتِ زن، در سایه آدم اول و دومی است که یکی اسباب هبوط را فراهم می کند و دیگری با زایمان خود، آغازگر رستگاری می شود.
بررسی تأثیر متقابل انسان خلاق، محیط خلاق و آموزش خلاق بر عملکرد تحصیلی دانشجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
193 - 210
حوزههای تخصصی:
یکی از انتظارهایی که از دانشجویان معماری می رود، به کارگیری «خلاقیت» در انجام کارها و فعالیت های معماری و پس از آن در انجام فعالیت های تخصصی این رشته در خارج از دانشگاه است. خلاقیت قابل آموزش دادن است و بهره گیری از خلاقیت نیازمند آموزش خلاق است. برای این مهم، یاددهندگان ناگزیر به شناخت و بررسی عوامل مؤثری هستند که بتواند خلاقیت را در یادگیرندگان شکوفا سازد. در این حیطه، تأثیر متقابل ساختار سه وجهی تشکیل شده از عوامل انسان خلاق، محیط خلاق و آموزش خلاق به عنوان چارچوب و زمینه ساز ارتقای خلاقیت اهمیت می یابد. در این مقاله، طی یک پژوهش توصیفی، پس از بررسی عوامل مؤثر بر خلاقیت و با در نظر گرفتن ساختار سه وجهی یادشده، تأثیر متقابل این ساختار در بخش محیط خلاق و آموزش خلاق با میزان رضایت دانشجویان و عملکرد تحصیلی دانشجویان معماری دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، ورودی سال های 1398 تا 1402، با استفاده از پرسش نامه بررسی شد.تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس نشان می دهد محتوای دروس عمومی در ارتقای خلاقیت دانشجویان بی تأثیر بوده است و دروس طراحی نقش مؤثری در ارتقای خلاقیت دارند. نیمی از دانشجویان احساس رضایت از خلاقیت محیط داشته اند و احساس رضایت در روش تدریس به کمتر از نصف دانشجویان کاهش می یابد. همچنین این میزان رضایت در گروه دانشجویان با تسلط ربع چهارم مغز یا ربع D که طبق نظریه چهار ربع مغزی ند هرمان، ربع مرتبط با بروز خلاقیت بیشتر می باشد، در پایین ترین حد قرار داشته است. وجود رابطه غیرمعنادار بین رضایت از خلاقیت تدریس و میزان موفقیت نشان می دهد که آموزش معماری هنوز نتوانسته است از روش های مناسب با توانمندی های این افراد استفاده کند. همچنین غیرمعناداری رابطه خلاقیت محیطی و خلاقیت در تدریس با میزان موفقیت در گروه با تسلط ربع چهارم مغز نشان می دهد که این افراد بیشتر با تکیه بر قابلیت های فردی خود توانسته اند عملکرد تحصیلی مثبتی داشته باشند.
مطالعه تطبیقی نقش انسان-ماهی در نگاره های داستان حضرت یونس در قرآن و تجلی اول ویشنو در آئین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن و اسطوره های هند، از موضوعاتی هستند که پژوهشگران،کمتر به مقایسه و تطبیق آنها پرداخته اند. نگارگران زیادی، این داستان ها را تصویرسازی کرده اند که بررسی آنها می تواند به بازنمایی مفاهیم و معانی درونی دین کمک کند. این مقاله، داستان یونس(ع) در قرآن را با داستان هندی مربوط به تجلّی اول ویشنو(خدای نگهدارنده) در ادیان هندو، مورد بررسی قرار داده است تا به هدف پژوهش که شناسایی و کشف معانی، در نگاره های این دوتمدن است، دست یابد. برای دست یابی به این هدف، نگارنده در صدد پاسخ به این سوالات بوده است:1.چه شباهت ها و تفاوت هایی در نگاره های یونس(ع) و ویشنو، وجود دارد؟2.علت استفاده از تصویر انسان-ماهی در دو تمدن اسلامی و هندی چیست؟ برای رسیدن به این مقصود، نگارنده نشانه های نمادین در نگاره های اسلامی و هندی را موردبررسی قرار داده است. روش پژوهش حاضر، از نوع بنیادی و توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. جامعه پژوهش، شامل شش نگاره از هنر اسلامی و هنر هندی است.همچنین شیوه تحلیل آثار کیفی است. بررسی ها نشان داده است که شمایل یونس(ع) و ویشنو در ترکیب با ماهی، تاثیرات نقوش اساطیری از انسان-ماهی را نشان می دهد اما معانی متفاوتی از این تصویر در این دو تمدن دریافت می شود. به نظر می رسد باورهای اساطیری درعلت استفاده از این موجود ترکیبی، بسیار تأثیرگذار بوده است. تصویرگران داستان یونس(ع)، با تاثیرپذیری از معنی نمادین این نقشمایه در اساطیر،داستان قرآن را تصویرسازی کرده اند. همینطور در داستان ویشنو نیز تصویرگران هندو بسیار به منابع اسطوره ای پایبند بوده اند و اعتقادات دینی خود را با ترکیب عقاید اسطوره ای به نمایش گذاشته اند.
فضای تهی؛ محل تجلی و ادراک معنا در معماری اسلامی (بررسی تأثیرگذاری فضاهای تهی بر روی مخاطب، مبتنی بر آرای ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
63 - 80
حوزههای تخصصی:
فضاهای تهی دارای هویتی فعال و قدرتمند در معماری است. فضاهای تهی با خالی کردن خود از ماده، زمینه تجلی معنا را فراهم می سازد و ادراک معنا بر روی مخاطب تأثیر می گذارد. ملاصدرا ماده را عجین با عدم می داند، که ادراک حسی را شامل می شود. وی حواس را در عیان ساختن واقعیت خارجی ناتوان می داند. درواقع، ارج به فضاهای تهی، ارج به غیرماده است. در این ساحت است که می توان تفکرات ملاصدرا را در باب ادراک با مباحث معماری انطباق داد. این پژوهش از نوع کیفی و بین رشته ای ا ست که با روش تطبیقی-تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات اسنادی انجام شده است. نتایج حاکی از این است که فضاهای تهی محل تجلی معانیست و می تواند بر مخاطب خود تأثیر بگذارد. با تطبیق دیدگاه های ادراکی ملاصدرا با معانی موجود در فضای تهی، درمی یابیم که فضای تهی به دلیل مجردبودن از ماده، امکان بروز معانی و ادراک را فراهم می کند؛ که به صورت ناخودآگاه (ضمنی) و خودآگاه (صریح) بر مخاطب تأثیر می گذارد. در نظر ملاصدرا سیر در فضاهای تهی مانند نوعی حرکت از ظاهر تا باطن می ماند که مخاطب متوجه نوعی ادراک ضمنی است و وی را به سمت معنا (کمال) است، هدایت می کند. اهداف پژوهش:تبیین جایگاه معنایی فضاهای تهی در معماری و نحوه تأثیرات گذاریش بر مخاطب.پیوند و انطباق آرای فلسفی ملاصدرا در باب ادراک، با ادراک معنا در فضاهای تهی معماری.سؤالات پژوهش:تأثیرات معنایی فضاهای تهی بر روی مخاطب چگونه است؟دیدگاه فلسفی ملاصدرا در باب ادراک، به چه نحوی با درک معنا در فضای تهی قابل انطباق است؟
ارزیابی فضاهای خوابگاهی دانشجویان دختر با رویکرد ارتقای سطح آرامش و محرمیت (نمونه موردی: سکونتگاه دانشجویی دانشگاه شهر محلات)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ ماره ۱
19 - 34
حوزههای تخصصی:
از عوامل مهم در خوابگاه دختران، اهمیت دادن به موضوع محرمیت می باشد، محرمیت در اقامتگاه دخترانه برای دانشجویان دختر بسیار حائز اهمیت است، زیرا وجود حریم به احساس آرامش آنها کمک میکند و بدین طریق دانشجویان میتوانند زمان خود را بدون هرگونه اضطراب و دلهره گذرانده و به بلوغ و صلح روانی دستیابند. مدنظر قرار دادن محرمیت به عنوان یک عامل مهم در جهت ارتقای آرامش برای استفاده کنندگان از فضا حائز اهمیت است، و به همین سبب هدف از مقاله حاضر نیز بررسی خوابگاه های دانشجویی با رویکرد ارتقا سطح آرامش و محرمیت می باشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی برپایه پیمایش بوده و ابزار مورد استفاده در آن ،پرسشنامه می باشد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان شهر محلات و تعداد نمونه مورد مطالعه آن 300 نفر می باشد که به صورت هدفمند انتخاب شده است. براساس نتایج به دست آمده با توجه به نیاز دانشجویان به سلامت روانی، می توان شرایط مد نظر را با توجه به شاخصه ها در طراحی یک خوابگاه دخترانه با رویکرد ارتقا محرمیت و آرامش فراهم آورد. به عبارتی دیگر سلامت روانی می تواند با برقراری آرامش به دست آید. با توجه اینکه آرامش در گرو امنیت بر قرار می شود، می توان گفت میان ابعاد آرامش و امنیت رابطه ای وجود دارد، به عبارتی میتوان گفت با افزایش امنیت به آرامش مطلوب خواهیم رسید.
ارزیابی عوامل مؤثر بر تجربه گردشگر پس از سفر در سایت های بوم گردی شهرستان رشت
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعداد محدودی از مطالعات تجربی بررسی کرده اند که چگونه تجربه گردشگران پس از سفر تأثیری بر تصویر مقصد می گذارد. اما برخی از ارتباطات بین تجربه، تصویر، رضایت و رفتار هنوز به طور کامل درک نشده اند، به خصوص در حوزه بوم گردی که مدیریت تصویر مقصد در آن می تواند چالش برانگیزتر باشد.هدف پژوهش: بررسی عوامل مؤثر بر تجربه گردشگر پس از سفر در سایت های بوم گردی شهرستان رشت می باشد.روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی و در چارچوب روش های تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات، از تکنیک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. میزان آلفای کرونباخ این تعداد پرسش نامه 0/924 است. جامعه پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شده است. روش حجم نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای و بین گردشگران و شهروندان مراجعه کننده به طبیعت رشت مورد بررسی قرار گرفت که برای تحلیل نتایج پرسشنامه ها، و تأثیر تجربه گردشگر بر وفاداری، رضایت و تصویر مقصد با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم-افزار SPSS 25 و لیزرل برای محاسبه شاخص های برازش داده-مدل برای ارائه مدل تحلیلی ساختاری متغیر های پژوهش استفاده شده است.یافته ها و بحث: با توجه به مقدار ضریب تأثیر می توان بیان نمود که اثر شاخص های تجربه گردشگر بر متغیر تجربه گردشگر مثبت، مستقیم و در حد متوسط به بالا برآورد گردید، به این معنا که افزایش میزان شاخص های تجربه گردشگر می تواند در حد بالایی منجر به تقویت تجربه گردشگر در رشت گردد. نتیجه گیری: نشان داد که رضایت متاثر از تجربیات گردشگری و تصویر مقصد است. تجربه گردشگری تأثیر مستقیم بر رضایت و تأثیر غیرمستقیم از طریق تصویر مقصد داشت. علاوه بر این، رضایت بطور مستقیم تحت تأثیر هر دو بعد تصویر مقصد ویژه و کلی و دو بعد تجربه (یادگیری و متفاوت)، در حالی که بطور غیرمستقیم تحت تأثیر سه بعد تجربه (تجربه فعال، حواس مربوط به تجربه و عاطفی) از طریق تصویر مقصد قرار گرفت.