مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سفر قهرمان
حوزه های تخصصی:
اسطوره قهرمان و کهن الگوی آن (شخصیت سمبیلک قهرمان)، در طول تاریخ در ناخودآگاه انسان ها وجود داشته و نشان می دهد که نوع بشر متعلق به هر دوره و هر تمدنی که باشد، همواره آرمان ها و آرزوهای مشابهی را طلب می کند. اگر چه قهرمانان در قالب ها و اشکال گوناگون بروز می کنند، اما به جرات می توان بیان کرد که سرگذشت مشابهی دارند و مراحل مشابهی را پشت سر می گذارند. مقاله حاضر درصدد توجیه و کشف این مشابهت هاست و در این راستا از نظریات یونگ در باب کهن الگو و ایده جوزف کمیل در خصوص الگوی «سفر قهرمان» استفاده شده است. برای تاکید بر این نکته که زمان و مکان در ماجرای قهرمانان و سفر کهن الگویی آنان بی تاثیر است. قهرمانان مورد بررسی از تمدن های مختلف بدون در نظر گرفتن تقارن یا عدم تقارن زمانی انتخاب شده اند. بعلاوه انسان امروز نیز بی نیاز از اسطوره و قهرمان نیست و خواهیم دید که چگونه قهرمانان دنیای معاصر، مراحلی مشابه با قهرمانان کهن را سپری می کنند.
تبیین کهن الگوی «سفر قهرمان» بر اساس آرای یونگ و کمبل در هفت خوان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمبل مبتنی بر آرای کارل گوستاو یونگ با طرح کهن الگوی سفر قهرمان، عرصه ای جدید در نقد کهن الگویی، پدید آورد. آرای کمبل درباره این کهن الگو، قابلیت های فراوانی برای تجزیه و تحلیل تطبیقی و زیبایی شناسی آثار داستانی، به ویژه حماسه های کهنی که در آنها پهلوان مراحلی چندگانه را برای رسیدن به هدفی مقدس و انسانی پشت سر می گذارد، دارد. هفت خوان رستم را در شاهنامه نیز می توان مبتنی بر آرای کمبل بررسی کرد. در این هفت خوان، رستمِ قهرمان با اجابت ندای فراخوان زال برای نجات سرداران ایران، پای در سفری به غایت دشوار می نهد و با گذر از مراحلی هفت گانه، ضمن توفیق در مأموریت خود و کسب مواهب مادّی، به نوعی خودشناسی و کمال معنوی نائل می شود که این امر، خویشکاری اصلی قهرمان مطابق با آرای کمبل درباره کهن الگوی «سفر قهرمان» است.
پرداختِ شخصیت در داستان فرود، با توجّه به نقش شخصیت های کهن الگویی در فیلم نامه نویسی
حوزه های تخصصی:
کریستوفر ووگلر، استاد فیلم نامه نویسی و نمایندة الگوی ساختاری شخصیتْ محور یا سفر قهرمان در جهان است. او به پیروی از جوزف کمبل بر بنیادِ نقش مایه های اندیشه های اسطوره ای و روان شناختیِ کارل گوستاو یونگ به شیوه ای دراماتیک به شناخت و کارکردِ شخصیت ها در داستان می پردازد. این جستار با نگرش به دیدگاه ووگلر، افزون بر بررسی شخصیت فرود که نمودی از کهن الگوی قهرمانِ تراژیک است، به همانندی های دیگر شخصیت های این داستان و کهن الگوهای پرکاربردِ هفت گانة شخصیت پرداخته است.پردازشِ شخصیت در پیوند با ساختار داستان از نگاه ووگلر، چنان فراگیر و انعطاف پذیر است که کمابیش دیدگاه های نامی ترین پژوهندگانِ گونه های داستانی را دربر می گیرد. با واکاوی در ساختار و شخصیت های داستان فرود در شاه نامة فردوسی، به این برآیند می رسیم که هم شاه نامه از سرشارترین دست مایه ها برای این نوع پژوهش است و هم کتاب سفر نویسندة ووگلر یکی از برترین الگوها برای بازآفرینیِ سینمایی شاه نامه است.
تحلیل کیفیت بیداری قهرمان درون در شخصیت سیاوش و کی خسرو با تکیه بر نظریة پیرسون -کی مار
حوزه های تخصصی:
بی گمان شاهنامة فردوسی متنی است که نظام اخلاقی-انسانی آن، حصار جغرافیایی و نژادی را برداشته و بدان خاصیتی جهانی و فرازمانی- فرامکانی بخشیده است. از نشانه های این ادعا، ظرفیت کم نظیر شاهنامه و شخصیت های آن با نمادهای جهانی و کهن الگوهای شخصیتی انسان هاست. این پژوهش به شیوة توصیفی-تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری تحلیل روان شناختی-کهن الگویی کارول.اس. پیرسون و هیو کی مار در نظریة «بیداری قهرمان درون» و در بستر نظریة «سفر قهرمان» جوزف کمپل تلاش کرده است به اثبات این فرضیه در داستان زندگی سیاوش وکی خسرو در شاهنامه بپردازد. از نتایج کاربردی این نظریات برمی آید که داستان زندگی سیاوش و کی خسرو از کهن الگوی «یتیم» و نهادینه شدن آن در وجود آن ها آغاز می شود و با وجود تلّون و تبدّلی که ناشی از تحول در شخصیت و موقعیت زندگی آن هاست، این کهن الگو تقریبا در وجود سیاوش به گونه ای نمادین با مرگ به تکامل می رسد و نمود بیرونی و عینی این دگردیسی تکاملی و بیداری یا بازگشت در وجود کی خسرو با بروز کهن الگوی «فرزانه» در او به بیداری درون منجر می شود. بنابراین فرایند شخصیت سازی فردوسی از سیاوش تا کی خسرو هم از نظر چرخة مرگ و حیات (خدای نباتی و شهیدشونده در وجود سیاوش تا الهة باروری و حیات در وجود کی خسرو) و هم از نظر کیفیت سفرقهرمان مکمل یک دیگر است.
تحلیل ساختار رمان چراغ ها را من خاموش میکنم، بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ماندگارترین کهن الگوهای موجود در ادبیات مکتوب و شفاهی، کهن الگوی سفر قهرمان است که جوزف کمبل مبتنی بر آرای یونگ درباره کهن الگوی قهرمان، آن را مطرح کرد. به عقیده کریستوفر وُگلر، بسیاری از فیلم ها و داستان های سراسر جهان نیز از این الگوی جهان شمول قصه ها و اسطوره ها برخوردار هستند؛ به عبارت دیگر، در برخی از داستان ها و فیلم ها و اسطوره ها و قصه ها عناصر ساختاری مشترکی یافت می شود و با تحلیلی جزئی تر می توان مراحل کهن الگوی سفر قهرمان را در این آثار دید. مراحل کهن الگوی سفر قهرمان را در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم نیز می توان مشاهده کرد که با کاوش در سازکار درونی این رمان آشکار می شود. شخصیت اصلی این رمان، مانند قهرمانان اساطیری سفری به دنیای درون و ذهن در پیش می گیرد و در پایان با اکسیر آگاهی و شناخت خود، به زندگی زناشویی و روابطش با اطرافیان بازمی گردد. پژوهش حاضر به تحلیل این رمان از این منظر اختصاص دارد.
بررسی و تحلیل منظومة مانلی نیمایوشیج براساس الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمپبل با توجه به شباهت های ساختاری اسطوره ها و قصه های کهن، الگویی واحد برای تمامی داستان ها ترسیم کرد. او در برایند نظریات خویش از نظریة کهن الگوی یونگ بهره جست و به تبیین الگوی پیشنهادی خود با عنوان «سفر قهرمان» پرداخت. این الگو، اگرچه به لحاظ تفاوت فرهنگ ها و زمان ها دچار تغییر و تحوّل می شود اما اساس و بنیاد آن همواره ثابت است و شامل مراحلی همچون: دعوت به سفر، گذر از آستانه، آزمون، پاداش و بازگشت است. منظومة مانلی نیما، به لحاظ پرداخت به لایه های ژرف اندیشه و روان انسان و با بهره گیری از نمادها، نمونه ای کامل از مراحل اسطوره ای سفر قهرمان را به تصویر می کشد. در این منظومه، مراحل الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل بی هیچ کم و کاستی اجرا می شود. مانلی، قهرمان این منظومه، در سیر و سلوک عرفانی و اجتماعی خود، ضمن پشت سر گذاشتن موانع و آزمون ها، با عشق همراه می شود و به شناختی تازه از جهان دست می یابد. نیما در آفرینش شخصیت مانلی، تجربه های زندگی شخصی خود را مد نظر داشته است؛ در واقع مشکلات و درگیری های ذهنی مانلی، همان دغدغه ها و مسائل روزمرة زندگی خود شاعر است
بازخوانی سفر قهرمان در داستان هفتخان رستم و معلقه ی عنتره بن شداد عبسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان سفر قهرمان و گذشتن از مراحل دشوار برای نیل به مقصودی معین و بخشیدن رهآورد این سفر پرمخاطره به یاران، کهن الگویی است که ژوزف کمبل (1987-1904)، اسطورهشناس آمریکایی را بر آن داشت تا با بررسی شواهدی متعدد از قصه ها و افسانه های مختلف جهان، طرح جامعی را به شیوه رایج ساختارگرایان، برای ارائه نمایه بنیادین کهن الگوی سفر قهرمان، ارائه نماید. مفروض بر اینکه بررسی و انطباق این الگو با داستان های ملل، با تفاوتها و شباهتهایی در سیر ساختاری مواجه خواهد شد. با هدف تبیین همگونی ها و ناهمگونی های ساختار این الگو با سفر قهرمانی در داستان «هفت خوان رستم» از شاهنامه فردوسی و «معلقه عنتره بن شداد» از شاعران عصر جاهلی عرب (نجد،525م.)، به بررسی ویژگیها و صفات کهن الگوهای مربوط با روش توصیفی- تحلیلی به لحاظ نقد کهن الگویی می پردازد. این جستار، با ارائه نشانه های حماسی و بازگویی نشانه های قهرمانی در سروده عنتره و موارد قابل انطباق ساختار آن با سفر قهرمانی (الگوی یگانه کمبل)، طی مطالعه ارتباطات متقابل دو اثر، به این شیوه، این نتیجه را نشان می دهد که ساختار این الگو، در هر دو اثر، خود را در قالبی جدید، با وجود تفاوت ها و شباهت ها تکرار می کند.
تحلیل ساختار فیلم های حماسی بر اساس الگوی سفر قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، برخی متفکران با رویکردی بینارشته ای، با پیوند میان دستاوردهای روایت شناسی، اسطوره شناسی و روان شناسی، زمینه های تازه ای را برای مطالعات فیلم فراهم آورده اند. روایت ها، عموماً بیانگر گونه ای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار می روند. در این میان، روایت های اسطوره ای به واسطه ارائه الگوهایی پربسامد و پایدار از تجارب بشری، اهمیت ویژه ای می یابند. اسطوره قهرمان، متداول ترین و مأنوس ترین اسطوره در جهان امروز به شمار می رود و از همین روست که تأثیری عمیق بر طراحی ساختار نظام های دراماتیک دارد. هدف اصلی این مقاله، واکاوی ساختار روایت اسطوره ای در نظام دراماتیک فیلم های حماسی بر اساس الگوی سفر قهرمان است. برای این منظور، با استناد به مطالعه ویلیام ایندیک، ضمن تحلیل روایت شناختی فیلم سینمایی دلاور (1995) به کارگردانی مل گیبسون و بازخوانی مراحل مختلف سفر قهرمان، به بررسی چگونگی کاربرد این الگو در طراحی ساختار دراماتیک فیلم های حماسی پرداخته شده است.
مطالعه مؤلفه های خلق قهرمان نوجوان در فیلمنامه بر اساس الگوی سفر قهرمان با در نظر گرفتن فرهنگ و هویت ایرانی (بررسی موردی: فیلم های کودکی ایوان و کودک و فرشته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه گذشته، برخی صاحبنظران حوزه فیلمنامه نویسی تلاش کرده اند الگوهای مختلفی را برای شخصیت پردازی قهرمان در سینما و تلویزیون طراحی کنند. الگوی سفر قهرمان وگلر، به دلیل تأکید بر مراحل رشد شخصیت قهرمان، رویکردی نو در حوزه فیلمنامه نویسی ایجاد کرده است. این پژوهش، سفر قهرمان نوجوان را بر اساس الگوی سفر قهرمان وگلر، مورد بازخوانی قرار داده است. در این بازخوانی که به شیوه اسنادی و کتابخانه ای صورت پذیرفته، مراحل سفر قهرمان نوجوان در حیطه کهن الگویی با در نظر گرفتن اقتضائات فرهنگ و هویت ایرانی، مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مطالعه، یک مرحله از الگوی سفر قهرمان وگلر حذف و سه مرحله به آن اضافه شد و در نتیجه سفر قهرمان نوجوان در چهارده مرحله پی ریزی گردید. این پژوهش تلاش می کند با ارائه و بررسی مراحل سفر قهرمان نوجوان، نشان دهد چگونه فیلمنامه-نویس تلویزیونی و سینمایی می تواند با بهره گیری از این مراحل، قهرمان نوجوان را خلق کند. به عنوان نمونه مطالعاتی، ساختار روایی دو فیلم سینمایی «کودکی ایوان» و «کودک و فرشته»، بر اساس مدل پیشنهادی بررسی شده اند.قهرمان، نوجوان، سفر قهرمان، خلق قهرمان، فیلمنامه نویسی
تحلیل تطبیقی حکایت شیخ صنعان برپایة نظریة تک اسطورة کمپبل باتوجه به کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله میزان تطابق نظریة تک اسطوره اسطورة یگانة سفر قهرمان، در سه مرحلة کلی و پانزده مرحلة جزئی از جوزف کمپبل با حکایت شیخ صنعان (از حکایات منطق الطیر) بررسی می شود. در باور کمپبل، سفر همة قهرمانان داستانی در سه محور اساسی با عنوان های جدایی (عزیمت) و تشرف و بازگشت، درخور تبیین است؛ البته هریک مراحل خردتری را نیز می تواند در بر گیرد. در این پژوهش هر بخش از داستان با یکی از محورهای الگوی کمپبل منطبق و سپس از دیدگاه کهن الگوهای یونگ تحلیل می شود. بخش اصلی مقاله، بررسی مرحله ای داستان منظور با تکیه بر محورهای اصلی و فرعی الگوی کمپبل (اسطورة یگانة سفر قهرمان) است. در پایان این نتیجه به دست می آید که ادعای کمپبل مبنی بر وجود یک الگوی کلی و نهایی برای سفر همة قهرمانان داستانی حتی در حوزة ادبیات عرفانی، به ویژه در حکایت شیخ صنعان، نیز درخور تحلیل و پذیرش است. اختلاف ها در این مقایسه اندک است و بیشتر در چینش ریزالگوها مشاهده می شود.
تحلیل سفر روحانی ویراف در ارداویراف نامه بر اساس الگوی کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۹۶
55-76
حوزه های تخصصی:
معراج نامه ها از گونه های کهن در ادب دینی هستند و نمونه های کمابیش مشابهی در فرهنگ های جهان دارند. ارداویراف نامه مفصل ترین معراج نامه مزدایی است که داستان سفر روحانی ویراف به جهان دیگر و بازگشت پیروزمندانه وی را گزارش کرده است. به باور جوزف کمبل، سفر قهرمان در متون روایی همه ملت های جهان از ساختار واحد و مشابهی برخوردار است که بر امده از ناخوداگاه جمعی است. اهمیت این پژوهش تلاش برای تجلی مؤلفه های فرهنگ پیشین ایرانی در چنین اثاری با تکیه بر نظریه های پذیرفته جهانی است که با هدف تبیین مراحل سفر قهرمان (ویراف) در ارداویراف نامه بر اساس الگوی کمبل با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده و دستاورد پژوهش حاکی است که سفر ویراف با مراحل سه گانه (عزیمت، تشرف و بازگشت) سفر قهرمان در الگوی کمبل تا حدودی هم خوانی دارد و در مواردی از زیرگونه های هفده گانه فاقد معادل است که دلیل ان نوع نگرش به سیمای قهرمان در ساحت هدف های دینی و اسطوره ای و نیز تفاوت بنیادین موضوع معراج با سفر قهرمان است
بررسی و نقد داستان بیژن و منیژه بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل
منبع:
علوم ادبی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
87-107
حوزه های تخصصی:
همزمان با آغاز نگرش های نوینی که در قرن بیستم نسبت به متون ادبی آغاز شد، «جوزف کمبل» با مطرح کردن «کهن الگوی سفر قهرمان»، تحولی جدید در حوزه مطالعات نقد اسطوره گرایی پدید آورد. او با بررسی ساختاری اسطوره ها در فرهنگ ملل گوناگون، به این نتیجه دست یافت که حرکت قهرمان از آغاز تا پایان داستان، بر اساس فرمولی ثابت است که به صورت یک دستور زبان ذهنی در همه داستان های ملل مختلف، با اندکی تغییرات جزیی تکرار می شود. داستان «بیژن و منیژه» از جمله داستان های شاهنامه است که قابلیت مطالعاتی بر اساس نقد اسطوره ای را دارد. بنابراین در این مقاله سعی می شود، ضمن تطبیق مراحل گذر قهرمان از مراحل مختلف «کهن الگوی سفر قهرمان کمبل» با داستان «بیژن و منیژه »، میزان این انطباق و همچنین نقش هایی که هر یک از شخصیت ها در این داستان ایفا می کنند، بر اساس این نقد، بررسی شود. بر اساس این بررسی نمایان می شود که طبق نقد کهن الگوی کمبل، قهرمان داستان یعنی «بیژن»، از دنیای عادی بیرون می آید و موفق می گردد تا با گذر از سه مرحله اصلی «عزیمت»، «رهیافت» و «بازگشت»، در نهایت با شخصیتی دگرگونه، در قالب ازدواج با منیژه، دوباره به سرزمین خود باز گردد.
مطالعه تطبیقی در اساطیر ایران و شرق دور (اسطوره سیاوش ایران و کوتان اوتونایِ قوم آینو با رویکرد جوزف کمبل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلقی امروزی انسان نسبت به اساطیر حاکی از این است که اسطوره، امری فراتر از افسانه است. پاسخ انسان به سؤال هایی که در دوران پیش از علم و فلسفه با آن مواجه شده است را می توان در اسطوره ها باز یافت. از مسائل مطرح شده در خصوص اسطوره ، شباهت آن ها در میان اقوام و تمدن های مختلف است. حال این سوال مطرح می شود که علت تشابه اسطوره های اقوام غیرمرتبط با هم چیست؟<br /> این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی برای نشان دادن این موضوع، اسطوره سیاوش ایران و حماسه کوتان اوتونای، متعلق به قوم آینو (ساکنین دوران سنگی جزایر ژاپن) را بررسی کرده است. الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل، به عنوان رویکرد نظری و مراحل سه گانه آن به عنوان متغیر این مطالعه تطبیقی به کار گرفته شده است. این پژوهش نشان می دهد که انسان دوران اسطوره ای صرف نظر از بستر مکانی زبانی متمایز دارای بنیان های معرفت شناسی و هستی شناسی مشترکی بوده اند که در اسطوره ها بازنمایی شده است.
بررسی سفر قهرمان در منظومه مهر و ماه جمالی دهلوی براساس الگوی کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه مهر و ماه داستان غنایی جمالی دهلوی مربوط به قرن دهم است که کهن الگوی سفر قهرمان با بیشتر مراحلش در آن نمود می یابد. ماه شاهزاده بدخشان که به صورت غیرمعمول تولد یافته است، با دیدن رویای مهر، شاهزاده مینا سفر می آغازد و با گذر از آزمون های پرخطر به معشوق رسیده فنا را نیز تجربه می کند. این سفر که از شرق به غرب - غرب نماد فنا است-صورت می گیرد سیر و سلوکی است عرفانی که با کهن الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل قابل تطبیق است. در این منظومه مانند بیشتر داستان هایی که کهن الگوی سفر قهرمان در آن دیده می شود، یاریگران و نیروهای ماورا طبیعی، قهرمان را درگذر از آزمون های سخت یاری داده تولد دوباره و فنای وی را میسّر می سازند. این سفر چون اغلب سفرهای قهرمان اسطوره ای در یک رفت و بازگشت حرکت دایره واری نمود می یابد.
کارکرد «سفر» در داستان های فانتاستیک ایرانی (بر اساس رمان کنسرو غول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنسروغول نوشته ی مهدی رجبی، نوعی فانتزی است که در دو سطح واقعی و فراواقعی ساخته شده است. در دنیای واقعی رهایی نوجوان از سلطه ی آموزش مستقیم و نیز زندگی دور از انتظارات بزرگ ترها، در بستر نمایش کشمکش های بزرگ تجربه می شود. در بخش فراواقعی، آمد و شد وی به دنیای جادوگر، غول و رؤیا، حرکت فرد از خودآگاه به ناخودآگاه را تداعی می کند. این سفر به پیوند تضادهای درونی و بیرونی فرد انجامیده و حاصل آن وحدت تضادهاست که سبب دستیابی به پاداش «بلوغ» است. این پِژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی با تأکید بر چهارچوب نظری «فردیت» مدنظر یونگ و درآمیختن آن با «سفر قهرمان» کمپل، کوشیده به شناخت این فرایند مهم بپردازد. حاصل کار نشان می دهد که برعکس الگوهای فراواقع گرایانه کهن در سفرهای مثالی، در این سفر قهرمان با بحران های کودکی و نوجوانی واقعی در دنیاهای فراواقعی درگیر است و از رهگذر شناخت شرارت ها و تجربه نمودن ترس ها، با انتخاب خود از آن ها فاصله می گیرد و به دنیاهای واقعی می رسد. حاصل این گونه داستان ها، فردیت یافتن قهرمان از رهگذر تجارب واقعی است.
نقد کهن الگویی سفر قهرمان در داستان ماهی سیاه کوچولو بر اساس نظریه کمپبل و پیرسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نقد کهن الگویی سفر قهرمان در داستان ماهی سیاه کوچولو ، اثر صمد بهرنگی می پردازد. کمپبل، برای کهن الگوی سفر قهرمان سه مرحله در نظر گرفته است: عزیمت، جدایی و بازگشت. او معتقد است که رشد کهن الگوها در روان فرد، مستلزم گذر از این مراحل است. پیرسن، از شارحان نظریه ی کمپبل، اعتقاد دارد که در طی این سه مرحله، دوازده کهن الگو در روان فرد فعال می شوند. در مرحله ی عزیمت، معصوم، یتیم، جنگجو و حامی، در مرحله ی تشرف، جوینده، ویرانگر، عاشق و آفریننده، و در مرحله ی بازگشت، حکمران، ساحر، فرزانه و لوده فعال می شوند. این داستان را می توان شرح فرآیند فردیت ماهی سیاه کوچولو، دانست. او در این روایت، قهرمانی است که با تأثیر پذیرفتن از سخنان حلزون پیر و با بیان نارضایتی خود از گردش های بی هدف و تکراری در جویبار، به امید رسیدن به دریا، پا در راه سفر می گذارد و در طول راه، زمینه ی رشد و تحقق کهن الگوها را در خود فراهم می کند تا سرانجام بتواند به دریا که نمادی از ناخودآگاه اوست برسد و با آنیما دیدار کند. پایان یافتن نمادین داستان، سبب شده است تا مرحله ی بازگشت قهرمان و در نتیجه کهن الگوی «ساحر» در حرکت قهرمان آشکار نشود.
تحلیل «سفر قهرمان» در منظومه فرامرزنامه بر اساس الگوی جوزف کمبل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمبل تحت ﺗﺄثیر آرای یونگ، الگوی «سفر قهرمان» را در نقد ادبی مطرح ساخت. او معتقد است که اسطوره ها و قصه های کهن دارای ساختاری واحد هستند که این ساختار، کم و بیش در داستان ها قابل سنجش است. او، در این ساختار سه مرحله جدایی، تشرف و بازگشت را برای سفر نمادین قهرمان قایل گشته است که آن را می توان، در منظومه فرامرزنامه مورد بررسی قرار داد. جستار حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب نقد ادبی ضمن تحلیل ﻣﺴﺄله سفر قهرمان، به بررسی و تبیین نمادهای اسطوره یی و روان شناسی اجزای سازنده منظومه فرامرزنامه پرداخته است. این پژوهش، به لحاظ پرداخت به ضمیر انسان های دوران باستان و با بهره گیری کامل از نمادها، نمونه یی از الگوی سفر قهرمان کمبل را، با اندک تفاوتی در ساختار مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیان گر آن است که فرامرز، کهن الگوی قهرمان است و با شنیدن ندای دعوت، داوطلبانه عازم هندوستان شد تا به خویشتن که غایت نهایی سلوک است، دست یابد. او در بخش عزیمت با نمایندگان نمادین یاریگری چون؛ رستم و بیژن مواجه گشت. سپس فرامرز در مرحله تشرف با غلبه بر دو شیر، دو مار اژدهاسان و دیو دو سر به عنوان نگهبانان آستانه و دیدار با خدابانوان، گام در جاده آزمون-ها گذاشت. سپس، فرامرز با عبور از مناسک گذار و رهایی از سلطه مادر به خدایگانی دست یافت، و درنهایت توانست، برکت نهایی را برای مردم جادوستان به ارمغان آورد.
بازشناسی الگوی وارونه سفر قهرمان ِنوعی کمبل در رشد فردی نوجوان در فانتزی کنسرو غول
حوزه های تخصصی:
رمان فانتزی «کنسروغول» از مهدی رجبی، براساس نیاز روحی و روانی مخاطب نوجوان نوشته شده است. راوی نوجوان رمان، توکا به سفری قهرمانانه می رود و دوره گذار از نوجوانی و رفع نیاز انسانی خود را تجربه می کند. استخراج کهن الگوی سفر قهرمان به عنوان ابزار آموزش مخاطبان نوجوان، علاوه بر یاری رساندن به رشد و تعالی گروه سنی مورد نظر، زوایای پنهان روایت را آشکار می کند. بهره مندی و بازآفرینی کهن الگوهای موجود در اساطیر و در روایات فانتزی نو، سبب رشد ناخودآگاه فرد نوجوان می گردد. در رمان کنسرو غول، مراحل سه گانه سفر قهرمان، به شکلی باژگون بازگو می شود. سفر راوی، نه سفری بیرونی با حرکت در مکان، بلکه به صورتی درونی است. این خصیصه مهم، رمان را به ساختارِ الگوی قهرمان جوزف کمبل نزدیک می سازد. در الگوی «اسطوره یگانه» کمبل، سفرِ قهرمان به شکلی فانتزی نمود پیدا می کند. تلاش رجبی برای ارائه آرمان شهر به کمک قهرمان سازی نوجوان در داستانش-که هر یک نماد و کهن الگوی تیپی خاص در مسیر تکامل و شدن و به عبارتی در مسیر «سفر قهرمان» است- تحلیل شخصیت های داستانی او را از منظر روان شناختی- کهن-الگویی ضروری کرده است. از نتایج تحقیق برمی آید که بسامد شخصیت «جستجوگر» در میان قهرمان داستانی رجبی بیش از دیگر کهن الگوهای شخصیتی است که در مسیر تکامل و سفر قهرمانانه خویش در مواجهه با کهن الگوهای «جنگجو» و «نابودگر» به کمک کهن الگوهای «حامی» به وادی «تشرف» قدم می نهد و غالباً با رسیدن به آرمان های خویش سرافرازانه قدم در مسیر بازگشت می گذارند.
نقد تطبیقی سفر قهرمان درون در داستان های «جاناتان مرغ دریایی» و «شازده کوچولو» براساس نظریه پیرسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان جاناتان مرغ دریایی و شازده کوچولو گزارشی از سفرهایی تمثیلی برای رسیدن به کمال اند. کمپبل معتقد است قهرمان در سفر به سوی ناخودآگاه نخست باید از سرزمینی که بدان خو گرفته عزیمت کند و سپس در مکانی ناآشنا، با نیروهایی ناشناخته رویارو شود و آزمون هایی را از سر بگذراند و سپس با رهاورد این سفر برای ایجاد تحول به سرزمین خویش بازگردد. پیرسن که از شارحان نظریه تک اسطوره ژوزف کمپبل است، اعتقاد دارد که قهرمان در طول سه مرحله سفر خود، باید دوازده کهن الگوی معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جوینده، ویرانگر، آفریننده، فرزانه، حکمران، لوده، عاشق و ساحر را در روان خویش بپرورد تا به مرحله شناخت خویشتن و تولد دوباره برسد. بررسی دو داستان از این منظر، نشان می دهد که هر دو داستان این دوازده کهن الگو را در ژرف ساخت خود در قالب نمادهایی پرورش داده اند تا قهرمان را به سوی فردیت رهنمون شوند. با این تفاوت که توالی مراحل ظهور برخی از این کهن الگوها در دو داستان با نظریه پیرسن رعایت نشده است.
بررسی حکایت «پسر بازرگان روم و شهر خاموشان» از کتاب هشت بهشت امیر خسرو دهلوی بر اساس الگوی تک اسطوره سفر قهرمان جوزف کمپبل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹
102-118
حوزه های تخصصی:
جوزف کمپبل، اسطوره شناس آمریکایی، براساس آرای کارل گوستاو یونگ، به بررسی سفرهای قهرمان در فرهنگ های مختلف پرداخته و در کتاب «قهرمان هزار چهره»، الگویی برای این سفرها ارائه کرده است. این الگو، قابلیّت های فراوانی برای تجزیه و تحلیل آثار ادبی دارد. کتاب «هشت بهشت» امیر خسرو دهلوی یکی از آثاری است که می تواند با الگوی جوزف کمپبل، مورد تطبیق قرار گیرد. پژوهش پیش رو براساس این الگو به بررسی حکایت «پسر بازرگان روم و شهر خاموشان» در کتاب هشت بهشت امیر خسرو دهلوی پرداخته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد بجز دو مؤلّفه «ملاقات با خدا بانو یا باز پس گرفتن نشاط دوره کودکی» که پیش تر از مرحله گام نهادن قهرمان در «جاده آزمون ها»، در بخش تشرّف آمده و مرحله «رسیدن کمک از خارج» که قبل از مرحله «عبور از آستان بازگشت به دنیای عادّی» در بخش بازگشت، ارائه شده -که از نظر کمپل محتمل است- تمام مؤلفه های این داستان با الگوی پیشنهادی جوزف کمبپل، مطابقت کامل دارد.