هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی

هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی

هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره 29 تابستان 1403 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تأثیر جانمایی حیاط بر آسایش حرارتی بیرونی در ساختمان های مسکونی میان مرتبه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسایش حرارتی بیرونی طراحی پارامتریک حیاط بهینه یابی شاخص جهانی اقلیم حرارتی (UTCI) شیراز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
جانمایی حیاط در ساختمان های مسکونی، به ویژه در ارتباط با آسایش حرارتی فضاهای بیرونی، اهمیت بسیاری دارد. با وجود هشدارهای روزافزون درباره گرمایش جهانی، این موضوع همچنان در طراحی های معماری مورد غفلت قرار می گیرد. این پژوهش در راستای پر کردن این شکاف، با استفاده از سامانه پسا اثبات گرا و ترکیب راهبردهای شبیه سازی، مطالعات میدانی و استدلال منطقی، بهینه سازی جانمایی حیاط در خانه های یک تا هفت طبقه شهر شیراز را بررسی کرده است. متغیرهای مستقل شامل نوع و تناسبات ابعادی حیاط، جهت گیری ساختمان و تعداد طبقات و متغیرهای وابسته، درصد ساعات آسایش حرارتی در حیاط و پیاده رو بودند. بدین منظور، گونه های مختلف جانمایی حیاط با نرم افزار راینو و پلاگین گرس هاپر تولید و شبیه سازی های حرارتی با افزونه ابزارهای لیدی باگ انجام شد. فرایند بهینه یابی نیز با افزونه اختاپوس صورت گرفت. نتایج نشان داد که جانمایی حیاط، در میان توده گذاری و در شرایطی که محور طولی آن، زاویه ۱۰۰ درجه نسبت به خط افق داشته باشد، بیشترین درصد ساعات آسایش حرارتی بیرونی را فراهم می کند. در ساختمان های یک طبقه، زاویه ۱۱۰ درجه مناسب تر بود. همچنین حیاط سراسری باید به نحوی قرار گیرد که عرض بخشی از توده در نزدیکی خیابان، حدود 22 % و عرض بخش دیگرش، حدود 38% طول زمین باشد.
۲.

الگوهای رشد شهری و عوامل مؤثر حاکم بر آن در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رشد شهری الگوهای فضایی عوامل رشد مدل SLEUTH منطقه کلان شهری تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
مناطق کلان شهری ایران به دلیل رشد سریع شهرنشینی الگوهای فضایی متفاوتی را تجربه کرده اند. در این میان، منطقه کلان شهری تهران نیز با رشد زیادی در خود کلان شهر و مناطق پیرامونی آن روبرو شده که به صورتبندی الگوهای فضایی خاصی در آن منجر شده است. از این رو، این مقاله به دنبال بررسی گونه های مختلف الگوهای رشد شهری و عوامل موثر حاکم بر آن است تا فهم بهتری از آن صورت گرفته و مسیر برای برنامه ریزی فضایی پایدار در منطقه باز شود. روش پژوهش کمی است و با استفاده از مدل اسلوث (SLEUTH)  و رگرسیون لجستیک الگوی فضایی رشد منطقه کلان شهری تهران و عوامل موثر حاکم بر آن طی سال های 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که طی دو دهه اخیر مساحت نواحی شهری و زمین های بایر افزایش یافته و زمین های کشاورزی، مراتع و باغات با کاهش مواجه شده است. الگوهای رشد این منطقه خطی و لبه ای بوده و شبکه راه و شیب از عوامل تاثیرگذار بر این الگوهای فضایی بوده اند. ضرایب گسترش، انتشار و زایش احتمال کم تری را برای مرکز توسعه جدید و رشد خود به خود در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد. در تغییرات نواحی ساخته شده فاصله از زمین های بایر، در تغییرات کاربری کشاورزی فاصله از راه های اصلی و در تغییرات اراضی بایر فاصله از زمین های کشاورزی بیشترین تأثیرگذاری را داشته اند.
۳.

چارچوبی برای سنجش شکل گیری مناطق کلانشهری گسترده، نمونه موردی: منطقه تهران، البرز، قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطقه کلانشهری گسترده سازمان فضایی تهران - البرز - قزوین چارچوب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
تحقیق در خصوص ارزیابی شکل گیری مناطق کلانشهری گسترده یکی از چالش برانگیزترین مباحث در برنامه ریزی منطقه ای است زیرا در وهله اول استاندارهای معینی برای تشخیص شکل گیری آنها وجود ندارد و در وهله دوم مشخص نیست که شکل گیری چنین پدیده ای امری مطلوب است یا نامطلوب. بی توجهی به این جنبه ها ممکن است در ادامه سبب پیشی گرفتن جنبه های منفی بر جنبه های مثبت آن شود. هدف این تحقیق ارائه چارچوبی برای سنجش شکل گیری مناطق کلانشهری گسترده مبتنی بر جمعبندی تحقیقات پیشین است. این چارچوب در منطقه تهران، البرز، قزوین مورد آزمون قرار گرفته زیرا نقشه های نور در شب این فرضیه را به ذهن متبادر می کند که این منطقه در حال تبدیل شدن به یک منطقه کلانشهری گسترده است. چارچوب پیشنهادی شامل یک سیستم امتیازدهی مبتنی بر تحلیل روند است که از تحلیل مورفولوژیک و عملکردی سازمان فضایی بهره می برد. با کاربست این چارچوب در منطقه مورد مطالعه در دو بازه زمانی 85-1375 و 95-1385 این نتیجه حاصل شد که منطقه کلانشهری گسترده در پهنه تهران، البرز، قزوین در حال شکل گیری است و در مرحله ی نوزادی قرار دارد. با این حال، تمرکز منطقه کلانشهری گسترده کماکان در استان تهران و البرز است؛ اما تحلیل ها حرکت آن به سمت قزوین را نیز تایید می کنند.
۴.

چارچوب دوسویه میان منظر فرهنگی و بازآفرینی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظرفرهنگی بازآفرینی شهری تعامل ارزش های منظرفرهنگی ابعاد و اصول بازآفرینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
بازآفرینی شهری، یکی از تدابیر توسعه شهری است که به دلیل ابعاد و اصول منعطف خود، اغلب با رویکردی خاص همراه شده و سمت وسویی مشخص یافته که در آن بنیان های نظری استوارتر و اقدامات اجرایی عملیاتی تر گردیده است. امروزه، گسترش شهرها علاوه بر تغییر فضای کالبدی، بر وجوه دیگری ازجمله فرهنگ و محیط زیست تأثیرگذار بوده و شکاف عمیقی میان انسان و بستر طبیعی او به وجود آورده است. منظرفرهنگی به واسطه تبیین ارزش های برآمده از تعامل انسان و محیط، اسلوب مؤثری ارائه می دهد که در آن بنیان های بازآفرینی بر ارزش ها متمرکز شده و از طرف دیگر توان اجرایی بازآفرینی نیز در خدمت تجدید حیات مناظر به کار گرفته شود. هدف این پژوهش دستیابی به چارچوبی دوسویه به منظور تعامل میان منظرفرهنگی و بازآفرینی شهری است که با روش مطالعه کیفی و تحلیلی و با تأمل بر مفاهیم منظرفرهنگی و بازآفرینی انجام شده است. این پژوهش درانتها به مؤلفه ارزش های نخستین و ارزش های درگذر زمان از مفهوم منظرفرهنگی و دو مؤلفه ابعاد و اصول برآمده از مطالعات بازآفرینی شهری دست می یابد که درنهایت این چهار مؤلفه، چارچوبی دوسویه ارائه می دهد که از یک سو موجب ارتقاء بن مایه های مفهومی بازآفرینی شده و از سوی دیگر باعث تحقق عملیاتی حفاظت و توسعه ارزش ها گردیده که درنهایت سبب همگرایی بنیان های نظری و عملی میان منظرفرهنگی و بازآفرینی می شود.
۵.

نقش مدیریت محلی در تأمین مسکن گروه های کم درآمد؛ نمونه پژوهی: مدیریت شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت محلی سیاست تأمین مسکن گروه های کم درآمد مدیریت شهری تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
یکی از مهم ترین دلایل مداخله دولت و نهادهای مدیریت محلی در بازار مسکن، برطرف کردن نیاز مسکن گروه های کم درآمد است که به دلیل محدودیت های مالی، توانایی رقابت در بازار آزاد را نداشته و از دسترسی به مسکن مناسب محروم هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های تأمین مسکن گروه های کم درآمد در ایران، با تأکید بر نقش نهادهای مدیریت شهری، انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، تمرکزگرایی در ساختار حاکمیتی و فقدان مدیریت شهری یکپارچه، اصلی ترین موانع تأمین مسکن مناسب برای این گروه ها است. این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و با هدف توصیف ابعاد این چالش در وضعیت موجود و کاربردی کردن یافته های پژوهش انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با متخصصین حوزه مسکن و مدیریت شهری، با استفاده از تکنیک های نمونه گیری هدفمند و با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی جمع آوری شده است. تحلیل داده های کیفی با استفاده از نرم افزار MaxQDA به دست آمده است. نتایج  این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی سیاست های مسکن در ایران علی رغم تأکید بر تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد عمدتاً بر تولید مسکن و بدون توجه به توان گروه های هدف، متمرکز بوده و به نیازهای ویژه این گروه ها در بهره برداری از این سیاست ها توجه نشده است. شهرداری ها نیز به عنوان اصلی ترین نهاد مدیریت شهری در سطح محلی،  نقش مؤثری در اجرای سیاست های مسکن ایفا نکرده و بیشتر بر جنبه های کالبدی توسعه شهری تمرکز داشته اند، بدون آنکه راهکارهای مؤثری برای دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب ارائه دهند. از همین روی واگذاری اختیارات بیشتر به شهرداری ها، ایجاد یک بستر قانونی شفاف و یکپارچه برای سیاست گذاری مسکن، و استفاده از ابزارهای مالیاتی همچنین بهره گیری از ظرفیت های درون شهری از جمله پیشنهادهای این پژوهش است.
۶.

واکاوی سازمان فضایی محیط بسته دانشگاهی از طریق تحلیل نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محیط دانشگاهی سازمان فضایی نحو فضا خوانایی فضایی اجتماع پذیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
سازماندهی فضایی محیط بسته ی دانشگاه به طور قابل توجهی بر تعاملات اجتماعی، کیفیت یادگیری و عملکرد کلی دانشجویان تأثیر می گذارد. مطالعات صورت گرفته بر شناسایی فضاهای اجتماع پذیر متمرکز است، مناطقی که همکاری، برخوردهای خودجوش و تبادلات بین دانشجویان، اساتید و بازدیدکنندگان را تقویت می کند. در این پژوهش، به تعامل پیچیده بین چیدمان معماری و تعاملات اجتماعی در محیط بسته دانشگاهی پرداخته شده است و با استفاده از تکنیک های نحو فضا، بینش های ارزشمندی را در مورد اینکه چگونه پیکربندی های فضایی بر ایجاد کانون های اجتماعی، مناطق مشارکتی و فضاهای تجمع پرجنب وجوش در فضای آموزشی تأثیر می گذارند، شناسایی شده است. در این تحقیق از راهبرد اکتشافی متوالی استفاده شده است که در گام اول، رویکرد کیفی به روش توصیفی-تحلیلی و جمع آوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی انجام شده است. سپس رویکرد کمی با روش نحو فضا انجام شده است که روابط توپولوژیکی در ساختارهای فضایی را بررسی و روابط متقابل سازمان فضایی و فعالیت های اجتماعی را تحلیل می کند. محاسبات و تحلیل ها با استفاده از تکنیک های نقشه محدب، ایزویست و نمودار دید در نرم افزارهای دپت مپ و آ-گراف انجام شده اند. نتایج نشان می دهد که حذف یا تغییر در فضاها می تواند تأثیرات قابل توجهی بر پویایی فضا و رفتار کاربران داشته باشد و تحلیل نحو فضا می تواند به درک بهتر روابط فضایی و طراحی مطلوب تر محیط های آموزشی کمک کند.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۲