جلوه هنر

جلوه هنر

جلوه هنر سال 16 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 44) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

حوای دوم؛ واکاوی نسبت مریم با حوا در الهیات مسیحی و بازنمایی آن در آثار نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حوا مریم حوای دوم زن در مسیحیت گناه نخستین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۶
 مسأله اصلی این پژوهش آنست که درونمایه «حوای ثانی دانستن مریم (ع)» چه نسبتی میان این دو شخصیت در الهیات مسیحی برقرار می کند و این نسبت، چگونه در هنر نقاشی بازنمایی شده است. روش این پژوهش، هم در تفسیر متون الهیاتی و هم در فهم نقاشی ها تحلیلی است و به فهم ترکیب بندی ها و کارکرد عناصر در آن ها نظر دارد. این مقاله نتیجه می گیرد که چنین مضمونی هم در الهیات مسیحی کاملا ریشه دار و مکرر است و هم در هنر نقاشی مسیحی به وفور بازتاب یافته و ترسیم مریم به مثابه نقطه مقابل حوا عنصر اصلی این درونمایه است؛ حوا وسوسه انگیز و برهنه و نافرمان است ولی مریم باکره، پوشیده و فرمانبردار است؛ حوا با گناه خود مرگ را برای نسل بشر می آورد و مریم رهگذر جاودانگی و حیات است؛ حوا کلمه شیطان را می شنود و آدم را به هبوط می کشاند ولی مریم آبستن کلمه خداوند می شود و انسان را به ملکوت می رساند؛ حوا قرین مار به مثابه بازنماینده شیطان است و به فریب او سیب را می ستاند اما مریم مار را زیر پا دارد و نجات بخش است. همچنین طبق الهیات مسیحی، اگر حوای نخست گمراه کننده همسرش آدم شد، مریم نیز در کالبد حوای دوم، مادر و پرورنده عیسی(ع) بود که برخی از مفسرین مسیحی از وی بعنوان آدم ثانی تعبیر می کنند؛ به تعبیری حوای اول و دوم بودن هر یک از این دو شخصیتِ زن، در سایه آدم اول و دومی است که یکی اسباب هبوط را فراهم می کند و دیگری با زایمان خود، آغازگر رستگاری می شود. 
۲.

مطالعه رویکرد بیش متنیت در اقتباس و تاثیر پذیری خط نسخ ایرانی، مطالعه موردی: دعای کمیل بخط میرزا احمد نیریزی و عبدالصمد حاج صمدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسخ ایرانی بینامتنیت میرزا احمد نیریزی عبدالصمد حاج صمدی ژرار ژنت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۸
میرزا احمد نیریزی را که از بزرگ ترین نسخ نویسان تاریخ است، بانی نسخ ایرانی می دانند. درپی افول این خط در دوره معاصر استاد صمدی با مشق از آثار گذشته بخصوص خط نیریزی جان تازه ای بدان بخشیده و در رواج دوباره آن بسیار کوشیده است. کتابت دعای کمیل ازجمله افتخاراتی است که در کارنامه هر دو خوشنویس ثبت شده است. اقتباس، تأثیرپذیری و نظیره نویسی از آثار اساتید بزرگ مبحثی پایه در خوشنویسی بشمار می رود که علاوه برتکرار و مشق، امکان خلق ایده های جدید را فراهم می آورد. این تأثیرپذیری از آثار گذشتگان با بهره گیری از مشاهده، تشابه یابی و اعمال تغییرات را اقتباس گویند که روابط متنی را پدید می آورد و شناخت آن مستلزم نقب به مطالعات ترامتنی است. رویکرد ترامتنیت ژنت تمامی روابط موجود میان متن ها را بررسی می کند که در این میان بیش متنیت با تحلیل متون هنری تناسب بیشتری دارد. در بیش متنیت تأثیر یک متن بر متن دیگر موردبررسی قرار می گیرد که شامل برگرفتگی متن دوم از متن اول است. هدف از این پژوهش، مطالعه ای نظام مند است که منجر به شناخت روابط بیش متنی دعای کمیل به خط این دو استاد گردد. سؤال اصلی پژوهش براین مبنا استوار است که بیش متنیت چگونه و به چه میزان در این آثار به کار گرفته شده است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده صورت پذیرفته و به صورت کیفی تجزیه تحلیل شده است. بر طبق یافته ها اثر دوم حاصل تأثیرپذیری از اثر اول است لذا بیش متن از پیش متن محسوب می شود که به شکل جدی به تغییر سبک و تکثیر متن پرداخته است لذا در گروه جایگشت (ترانسپوزیسیون) قرار می گیرد. 
۳.

مطالعه گرایش کارآفرینانه در کسب وکارهای طراحی-بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طراحی کسب و کار طراحی-بنیان گرایش کارآفرینانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۶
کارآفرینی در هنر و طراحی، به عنوان یک عرصه دارای خلأهای پژوهشی، در طی سالیان اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ بر همین مبنا، هدف از انجام این پژوهش، مطالعه بسترمند شاخص های گرایش کارآفرینانه در کسب وکارهای طراحی-بنیان، به منظور کشف، فهم و توصیف ویژگی های خاص کارآفرینانه این نوع از کسب وکارها بوده است. برای دستیابی به هدف پژوهش، مطالعه ای کیفی در قالب موردکاوی چندگانه اکتشافی-توصیفی با استفاده از ابزارهای مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و مشاهده روی ده کسب وکار طراحی-بنیان ایرانی انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده براساس پنج شاخص استاندارد گرایش کارآفرینانه لامپکین و دس که از پر استنادترین شاخص های گرایش کارآفرینانه است، شامل نوآوری، ریسک پذیری، پیشگامی، استقلال طلبی و رقابت پذیری کدگذاری شده و چارچوب نتایج این مطالعه را شکل دادند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد کسب وکارهای طراحی-بنیان، به واسطه نوآوری طراحی-محور در سطح محصول، دارای ظرفیت بالقوه قابل توجهی در گرایش کارآفرینانه هستند، اما به دلیل عدم تمرکز بر نوآوری سطح بنگاه، از نظر رشد و مقیاس پذیری با چالش هایی مواجه هستند؛ همچنین این کسب وکارها در نوآوری محصول، کاملا ریسک پذیر و در مسائل مالی، به نحو قابل توجهی ریسک گریز هستند و همین ریسک گریزی باعث توسعه مدل های کسب وکار محافظه کارانه تری برای آن ها شده است. یافته های این مطالعه در سطح سیاست گذاری می تواند منجر به فراهم ساختن زیرساخت های لازم برای حمایت از این نوع کسب وکارها باشد و در سطح بنگاه، بینش هایی را برای علاقمندان به راه اندازی این نوع از کسب وکارها برای انجام رفتارهای کارآفرینانه اثربخش تر فراهم سازد.  
۴.

تحلیل عکسیت در عکاسی هنری دهه1390 ایران بر پایه دیدگاه فرانسوا سولاژ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عکاسی هنری ایران دهه 1390 عکسیت فرانسوا سولاژ امر بازگشت ناپذیر امر پایان ناپذیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۲
  عکسیت در تعریف فرانسوا سولاژ به معنای تأکیدِ همزمان بر بازگشت ناپذیر بودنِ لحظه عکاسی شده (امر بازگشت ناپذیر) و امکان تولید تصاویر متفاوت از فایل دیجیتال یا نگاتیوِ آن لحظه است (امر پایان ناپذیر). این امکاناتِ بی پایان، بر تواناییِ ذاتی عکاسی برای ادغام با سایر رسانه ها صحه می گذارند بنابراین با محو شدن مرزهای میانِ رسانه ها، عکاسانه بودن معنای متفاوتی از دوران مدرنیستی اش یافته و به «عکسیت» نزدیک تر است. در این پژوهش به منظور بررسیِ جایگاهِ «عکس بودن» در آثاری که در دهه نود خورشیدی در نمایشگاه های عکاسیِ تهران به نمایش درآمده اند، از این شاخصه استفاده شده است. ابتدا اهمیت امر بازگشت ناپذیر در عکاسی این دهه تحلیل شده که اغلب به شکل ثبت اموری در حال زوال ظاهر شده و گاه از طریق دستکاری در ثبت و چاپ عکس یا نمایش عکس های زوال یافته ، برجسته شده است. سپس استفاده عکاسانِ این دهه از امر پایان ناپذیر در عکاسی مطرح شده که به صورت ِ فتومونتاژ، دستکاری نگاتیو و عکس، چاپ آلترناتیو و استفاده فیزیکی از عکس های از پیش موجود نمایان شده است. در نهایت، تحلیلِ آثار عکاسانی که این دو ویژگی را پیوند داده اند و عکسیت در آثارشان برجسته است، نشان داده که آن ها در مواردی معدود از طریق چینش متفاوت عکس های از پیش موجود خوانش ارجح را به چالش کشیده و در مواردی از طریق چاپ آلترناتیو یا دستکاری اثر به نقاشی نزدیک شده اند، و در بیشتر موارد، از تلفیق گذشته و امروز بهره گرفته اند. چنین تلفیقی اغلب در مسیر سوگواری برای گذشته ای فراموش شده بوده اما در موارد اندکی نیز تداومِ اندوهناک گذشته ای ناخوشایند را در وضعیت امروز به نمایش گذاشته است. 
۵.

خوانش بینافرهنگی متون مصور مکتب نگارگری مشهد بر اساس آرای مایکل ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر عصر صفوی مکتب نگارگری مشهد فرهنگ عامه بینامتنیت ریفاتر خوانش بینافرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۳
فرهنگ عامه، مجموعه آداب و رسومی است که از گذشتگان برجای مانده و ریشه در ادبیات و هنر جامعه دارد. خوانش بینا فرهنگی نوعی از خوانش است که به تبیین پیش متن های درون و برون فرهنگی متن پرداخته و علاوه بر کشف لایه های معنایی عمیق، پیش متن های احتمالی آن ها را نیز بررسی می کند. هدف پژوهش حاضر این است که با توجه به اهمیت بازشناسی فرهنگ عامه و بازتاب آن در متون هنری هر دوره، با تکیه بر آرای خوانشی مایکل ریفاتر به بررسی متون هنری مکتب مشهد در عصر ابراهیم میرزای صفوی بپردازد. پرسش های اصلی عبارتند از: 1- در خوانش اولیه متون مکتب نگارگری مشهد چه وجوهی از فرهنگ عامه عصر ابراهیم میرزای صفوی مشهود است؟ ۲- در خوانش بینافرهنگی ثانویه، پیش متن های احتمالی کلامی و تصویری این متون کدامند؟ روش پژوهش تطبیقی- تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد عناصر فرهنگی بسیاری از جمله سنت های مادی، رفتاری و گفتاری در نگاره های این مکتب اغلب مبتنی بر پیش متن های تصویری احتمالی درون فرهنگی خراسان بزرگ در عهد ابراهیم میرزای صفوی و در کتابخانه او مصور شده است که با بررسی آن ها بسیاری از آداب و رسوم فرهنگ عامه مردمان آن روزگار و نیز برخی ویژگی های تصویری مکتب نگارگری مشهد علاوه بر سنن تصویری مکاتب گذشته مشهود است.  
۶.

تحلیل کنش تعامل گرانه مخاطب با هنر رایانه ای تعاملی از منظر دیوید راکبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر رایانه ای تعاملی تعامل کنش دیوید راکبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۴
  دیوید راکبی هنرمند برجسته کانادایی است که به دلیل کاوش در آثار هنری تعاملی و مبتنی بر رایانه شناخته شده است. در این پژوهش جنبه های کلیدی کنش تعامل گرانه مخاطب هنر رایانه ای از دیدگاه راکبی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. کنش تعامل گرانه از مجرای گرایش های تعامل گرایانه نخستین نیت هنرمند در مشارکت دادن مخاطب در ایجاد و تغییر اثر هنری فراتر رفته و به مرحله گفتمان تجربی دوطرفه وارد می گردد. هدف از این جستار دریافت تحلیلی از تفکر منسجم و الگومدار و بهره مندی از آن در طرح ریزی و اجرای هنرهای معاصر رایانه ای با تأکید بر تعامل کنشی با مخاطب است. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده و به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد کیفی و بهره گیری از اسناد کتابخانه ای و الکترونیکی به این پرسش پاسخ داده است: "کنش تعامل گرانه مخاطب هنرهای رایانه ای از منظر دیوید راکبی دارای چه مؤلفه هایی است؟" یافته های پژوهش حاکی از آن است که دیدگاه دیوید راکبی در مورد کنش تعاملی مخاطب با هنر رایانه ای بر تعامل فعال، تعامل تجسم یافته، گفتگو و آفرینش مشترک، انعکاس و آگاهی، میانجی گری فناوری، درگیری حسی، بازخورد و پاسخگویی، پیامدهای اجتماعی و اخلاقی و مرزهای سیال تأکید دارد.   
۷.

تعمیم پذیری نظریه باورهای آخرالزمانی در تفسیر نقوش سفال نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سفال و سرامیک سفال نیشابور نظریه زمینه ای نظریه باورهای آخرالزمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۳
سفال سامانی که منسوب به قرون سوم و چهارم هجری است، شباهت ترسیمی بسیاری با آثار ساسانیان دارد. نحوه نقاشی چهره ها و اجزای پیکره ها، ترکیب بندی برخی آثار شاخص و شماری ویژگی های تزیینی دیگر، سفال نیشابور را از نظر محققان تاریخ هنر، دنباله منطقی هنر ساسانی در نخستین سده های اسلامی جلوه داده است. هنگامی که خوانش مفهومی از نقوش، تابعی از همین گزاره می شود، تعمیم پذیری نظریه کلی «تأثیرپذیری هنر اسلامی از هنر ساسانی»، به واسطه برخی آثار مخدوش می شود. با نادیده گرفتن سهم هنر ساسانی در تحلیل نقوش، برخی دیگر از آثار از دایره اعتبارسنجی نظری حذف می شوند. اهمیت، ضرورت و هدف این مقاله را اصلاح وضعیت نظریه فوق، شرح می دهد. سوال اصلی پژوهش این است که در مورد سفال نقاشی شده سامانی نیشابور، چه نظریه ای می توان پیشنهاد نمود که بتواند تعمیم پذیری مطلوب تری از نظریه های موجود داشته باشد؟ روش تحقیق، ترکیبی از روش های توصیفی، تاریخی و داده بنیاد یا زمینه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد در تنوع موضوعات و مقولات مفهومی نقوش، ترسیم یک سپهر نظری از مفهوم آخرالزمان، می تواند جامع ترین پاسخ به پرسش از چرایی وجود آثار نیشابور در سده های سوم و چهارم هجری باشد. 
۸.

گفتمان های رایج کتیبه نگاری در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کتیبه های مذهبی کتیبه های پندآموز کتیبه های یادمانی کتیبه های تزئینی گفتمان حاکم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
کتیبه ها حاوی اطلاعات گران سنگی می باشند و می توان آنان را از دیدگاه های گوناگونی مورد پژوهش قرار داد. از آن جمله می توان کتیبه ها را از بابت کارکرد و مضمون مورد بررسی قرار داد. از این منظر کتیبه ها به چهار دسته کلی تقسیم می گردند: کتیبه های مذهبی که بیش تر کارکرد آن در اماکن مذهبی است. کتیبه های تعلیمی یا پند آموز که کارکرد آموزشی دارند. کتیبه های یادمانی و احداثیه که جهت یاد و اطلاع از مطلبی کارکرد داشته است. در نهایت کتیبه های تزئینی؛ که آراستن بنا، مهم ترین هدف از آن می باشد. این دسته ها در جریان رخدادهای فرهنگی و سیاسی هر دوره چه از بابت انتخاب متن و چه انتخاب نوع خط می توانند تغییر یابند، که نشان دهنده ایده حاکمیت در آن دوره می باشد. با تقسیم گفتمان و حاکمیت فرهنگی و سیاسی ایران معاصر به دو دوره پهلوی و جمهوری اسلامی، و نقد کتیبه های دو دوره، می توان به نتایجی دست یافت که نشان از تسلط گفتمان حاکم بر کتیبه نگاری معاصر ایران دارد. از این رو دو پرسش اصلی مقاله چنین است: در کتیبه نگاری معاصر کدام جریان ها و کارکردهای اجتماعی را می توان مشاهده نمود؟ نگاه و ایدئولوژی حاکم چه تأثیری بر روند کتیبه نگاری معاصر گذارده است؟ پس از پژوهش با رویکرد جامعه شناسی و اتخاذ نظریه لاکلا و موف، به عنوان خلاصه نتایج می توان چنین بیان داشت که؛ گفتمان ملی گرایی در دوره پهلوی با بهره گیری از خط نستعلیق و ادبیات فارسی به کتیبه نگاری یادمانی آن دوران هویتی خاص بخشیده، تا جایی که کتیبه نگاری یادمانی و تا حدودی کتیبه نگاری پندآموز شاخصه ی ویژه ی کتیبه نگاری دوره پهلوی می باشد. دردوره جمهوری اسلامی با افزایش بناهای مذهبی، کتیبه های مذهبی گسترش بی سابقه ای یافته است. استفاده از خط ثلث و به کارگیری آیه های قرآنی و احادیث و ادعیه بیش ترین کارکرد مضمونی کتیبه ها در این دوره را به خود اختصاص داده است. 
۹.

مفهوم استعاری زمان در چیدمان های هنر تعاملی با محوریت آثار ونگوگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی مفهوم استعاری زمان هنر تعاملی واقعیت ترکیبی واقعیت مجازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۲۶
رشد روزافزون چیدمان های تعاملی مبتنی بر فناوری های نوین دیجیتال، فصل جدیدی را در نمایش آثار هنری پدید آورده است. این پژوهش، به بررسی دو چیدمان واقعیت مجازی و دو چیدمان واقعیت ترکیبی با محوریت آثار ونگوگ و با رویکرد مفهوم استعاری زمان می پردازد. هدف، پی بردن به نحوه درک زمان توسط مخاطبان است و اینکه فناوری های مجازی، چگونه حرکت در زمان و همگامی با رویدادهای زمانی را در ذهن کاربر القا می کنند. بر اساس نظریه استعاره مفهومی جورج لیکاف و مارک جانسون، مفهوم انتزاعی زمان به صورت مکان و شیء در ذهن انسان ادراک می شود و گذر زمان نیز به صورت حرکت نسبی ناظر و مکان شناخته می شود.این مقاله در صدد پاسخ به این سؤال ها است که استعاره مفهومی گذر زمان به مثابه حرکت، در واقعیت مجازی و واقعیت ترکیبی چگونه تجلی یافته است؟ و چه نسبتی بین واقعیت مجازی و واقعیت ترکیبی برقرار است؟ روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و نیز تطبیقی است. ابتدا چیدمان های تعاملی به تفکیک، توصیف شده و چگونگی شکل گیری مفهوم زمان و میزان درگیری مخاطب با هر کدام تحلیل شده و نهایتاً مطالعه تطبیقی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت هدفمند و آگاهانه از بین نمایشگاه ها و رویدادهای هنری با محوریت آثار ونگوگ بوده است، باتوجه به اینکه در واقعیت مجازی، مخاطب به طور کامل در دنیای مجازی قرار می گیرد و ارتباط حس بینایی به طور کامل با دنیای واقعی قطع می شود فرض بر این بوده است که با افزایش حس غوطه وری، استعاره مفهومی گذر زمان به مثابه حرکت در این چیدمان ها به مراتب مشهودتر و مؤثرتر از چیدمان های واقعیت ترکیبی باشد. نتایج نشان می دهند که در واقعیت مجازی، مخاطب به طور کامل از زمان و مکان خود منفک می شود که این امر در واقعیت ترکیبی به طور نسبی رخ می دهد. در واقعیت مجازی، زمان به مثابه مکان درک می گردد و شاهد حرکت ناظر هستیم؛ درحالی که در واقعیت ترکیبی، زمان به مثابه شیء درک شده و شاهد حرکت زمان هستیم.  
۱۰.

تاثیر سینما بر عکاسی در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأثیرات متقابل سینما عکاسی تصویر زمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۵
 پس از ابداع عکاسی و به دنبال آن تولد سینما، هر دو این هنرها مسیر رشد و تحول را با فاصله ای کمتر از یک قرن، سایه به سایه یکدیگر طی کردند. عکاسی که از۱۸۳۷م تا  ۱۸۹۶م یعنی زمان تولد سینما به تجربه های گوناگون دست زده بود هم در تکنیک و هم در مضمون، راهنمای سینمای نوظهور شد. سینمااین هنر جدید، گوی سبقت را در جذب مخاطب از دیگر هنرها ربود و آرام آرام به تاثیرگذارترین هنر زمان تبدیل شد. سینمای نو پا نه تنها وامدار عکاسی که وامدار ادبیات، نقاشی، تئاتر و موسیقی هم بود. اما ارتباط مستقیم عکاسی و سینما با تصویر ثبت شده، تعامل این دو را نسبت به دیگر هنر ها پررنگ تر کرد. از سوی دیگر جریان های فکری هم عصر با تولد سینما نیز مباحث نظری ویژه ای را رقم زد که نظریه های عکاسی و تئوری های فیلم را در پی داشت  هدف این مطالعه نشان دادن تأثیر سینما بر عکاسی معاصر و یافتن پاسخ برای چرایی این تأثیرگذاری، با استفاده از مطالعات نظری صورت گرفته در این زمینه، به روش مطالعه توصیفی، تحلیلی منابع مکتوب و منابع تصویری با رویکرد به آراء اندیشمندانی مانند والتر بنیامین [1]خصوصاً در مقاله اثر هنری در عصر بازتولید تکنیکی،  و نظریه لحظه قطعی هنری کارتیه برسون[2] و نظریه های جدیدتری مانند تصویر زمان ژیل دلوز[3]است. جریانات فکری که به نظر می رسد تأثیرپذیری سینما از هنرها را معکوس کرده و جهت تأثیر سینما بر دیگر هنرها را تغییر داده است. اکنون در ابتدای قرن بیست و یکم میلادی و به دنبال تحولات فکری انتهای قرن بیستم میلادی، این ردپای سینما است که بر عکاسی دیده می شود. در پی این تحولات، مطالعه عواملی مانند زمان، سکون، قاب، حرکت، تداوم و توالی نشان می دهد که شکلی نو از زبان بصری در سینما و عکاسی رقم خورده است.      
۱۱.

سیر تحول فرمی و کارکردی تذهیب در سه قرآن منسوب به ابن بواب ، یاقوت مستعصمی و شیوه یاقوت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تذهیب های قرآنی دوره سلجوقی دوره ایلخانی دوره تیموری ابن بواب یاقوت مستعصمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۸
با ظهور دین اسلام، قرآن در میان مسلمان نفوذ یافت و در پی رواج کتابت و نگارش قرآن، تذهیب در کنار خطاطی قرارگرفت. در مکاتب هنری ایران، تذهیب های قرآنی بیشتر در صفحات آغازین، افتتاحیه، سرسوره ها، نشان آیات، نشان خُمس و عُشر دیده می شود. تذهیب های قرآنی در دوره های مختلف تغییرات ظاهری و فرمی داشته اند. این پژوهش به تغییرات ظاهری و فرمی تذهیب های قرآنی در سه قرآن منسوب به ابن بواب و قرآن یاقوت مستعصمی و شیوه یاقوتی می پردازد و به این سوال پاسخ می دهد که روند تحول ظاهری و فرمی تذهیب و نشان ها در این سه قرآن به چه صورت است؟ در این تحقیق از روش پژوهش توصیفی-تطبیقی استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد تذهیب های قرآنی در صفحات آغازین، افتتاحیه و نشان ها در قرآن های دوره سلجوقی، ایلخانی و تیموری همواره در حال تغییر و تحول بوده است. در قرآن ابن بواب صفحات افتتاحیه در داخل جدول نشان داده شده، تمامی سرسوره ها دارای نشان سرسوره با اسلیمی طوماری و تنوع زیاد است. صفحات داخلی فاقد جدول کشی بوده درحالی که در قرآن یاقوت تذهیب صفحات آغازین با نقوش هندسی منظم اجرا شده و در صفحات افتتاحیه، نقش مایه های ختایی به کار رفته است. در رنگ آمیزی زمینه تذهیب صفحات افتتاحیه و آغازین طلایی، مشکی و لاجورد دیده می شود. در قرآن تیموری به شیوه یاقوتی تذهیب صفحات آغازین و افتتاحیه از نقوش هندسی بوده و در صفحات افتتاحیه و آغازین از رنگ آبی لاجوردی استفاده شده است. روند تحولی تذهیب های قرآنی در این سه دوره اکثراً در رنگ، فرم و نقش ظاهر می شود و به مرور، رنگ های سرد، فرم های منسجم و متقارن و نقش مایه های ظریف و دقیق در تذهیب ها نمایان می گردد. 

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۴۶