مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معماری معاصر
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر گسترش شهرهای جدید بسیاری از کشورها در پیرامون شهرهای تاریخی، یکی از معضلات ساکنین و مدیران شهری به شمار می رود. در اغلب موارد این رشد و توسعة شهرسازی نوین در صورت عدم کنترل صحیح و مدیریت مطلوب از سوی مسئولین به عنوان عاملی که ارزش های میراثی شهرهای تاریخی را تهدید می کند، چالش برانگیز خواهد بود. بیست و هفتمین نشست کمیتة میراث جهانی در شهر وین، بر موضوع گسترش شهرها در دوران معاصرتأکید می کند که منظر شهرهای تاریخی را همواره تحت تأثیر قرار می دهند. در این تفاهم نامه پیشنهاد هایی برای مدیریت حفاظت از مناظر شهری تاریخی و راهکارهایی نیز مرتبط با معاصر سازی در این محدوده ها ارایه شده است. بر این اساس با توجه به رشد و توسعة کالبدی شهرهای کشور به خصوص در پیرامون هسته تاریخی و مناظر ارزشمند آن، توجه به رویکرد های بیان شده در بندهای این کنفرانس ضروری به نظر می رسد.
جایگاه معماری بومی در معماری معاصر یزد
حوزههای تخصصی:
با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژی در تمام موارد مرتبط با ساخت و ساز در ساختمان¬ها و رشد چشم¬گیر انواع مصالح،وسایل ساخت و ساز و ...،متأسفانه تغییراتی در بالاتر رفتن حال وهوا و کیفیت فضایی در معماری معاصر وجود ندارد؛ به گونه¬ای که فضاهای معماری امروزی به فضاهای تک بعدی و کم معنی تبدیلشده است.
از میان فضاهای پیرامونی، خانه بلافصل¬ترین فضای مرتبط با انسان است، که بطور روزمره از آن تأثیر می¬گیرد و بر او تأثیر می¬گذارد و توجه به کیفیت آن نیز می¬بایست همواره مدّ نظر قرار داشته باشد. نیاز انسان به مسکن یکی از نیازهای وی در طول تاریخ بشری است که امروزه با رشد جمعیت نیاز به مسکن بیش از پیش احساس می¬شود. یکی از مسئله¬های مهم مسکن معاصر مسئله¬ی کیفیت فضایی است. آنچه امروزه مسأله معماری معاصر به ویژه مساکن ماست این است که از بوم خود جدا شده و جایگاه معماری بومی در آن¬ها مشخص نمی¬باشد.
با دقت در مسکن سنتی ایرانی که بر اساس تکنولوژی بومی شکل گرفته ¬است به این موضوع پی می¬بریم که می¬توان با استفاده از تکنولوژی بومی در تمام نقاط خانه، حال و هوا و کیفیت¬های متفاوتی را بسته به کاربرد آن فضا بوجود آورد.
بنابراین با رجوع به تکنیک¬ها و روش¬های ساخت که با توجه به جزئیات، مصالح و همچنین هم¬نشینی آن ها و ترکیب مناسب اجزاء بدست می¬آید می¬توان به سمت کیفیت مطلوب در معماری معاصر پیش رفت. بدین منظور در این مقاله به منظور بررسی جایگاه معماری بومی در معماری معاصر یزد با یک مطالعه میدانی سعی بر آن دارد تا رویکرد به معماری بومی را به صورت مصداقی و عینی در نمونه¬های معاصر یزد مورد بررسی قرار دهد.
استمرار تفکر ذن در معماری معاصر با بررسی آثار تادو آندو
حوزههای تخصصی:
نقش انکارناپذیر مکتب ذن بودیسم در فرهنگ و زندگی ژاپنی، گستره تأثیرگذاری تفکر ذن در عرصه هنر و معماری معاصر، تحولات برآمده از اندیشه و هنر ذن، و گرایش فزاینده هنرمندان دیگر سرزمین ها به این رویکرد فکری، زمینه ساز این پژوهش است. ذن در هنر که ساختاری تجربی- شهودی دارد ملموس تر است. از این رو استمرار تفکر ذن را می توان در غالب مبادی زیبایی شناختی در هنرها بررسی کرد. آیین و هنر ذن هدفی مشترک را دنبال می کنند و آن دیدن سرشت وجودی خود است و راهی است به سوی آزادی و رستن از قیود، آرامش، بی ذهنی و نزدیک شدن به طبیعت.
این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی بر آن است تا از لایه های پنهانی اثرگذار این مکتب فکری بر آثار تادو آندو، معمار معاصر ژاپنی، پرده برداری کند.
How Traditional Ottoman Houses Affect Contemporary Architecture in Turkey (چگونگی تأثیرگذاری خانه های سنتی عثمانی بر معماری معاصر ترکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجاکه در قرن 20 و پس از ظهور جمهوری خواهی در کشور ترکیه ، رویکردهای ملی گرا و منطقه گرا در تقابل با رویکردهای متأثر از غرب در جستجوی هویت ترکی در آثار معماری بوده است، لذا معماران ترکی را به معماری و شهرسازی بومی خود در دوران عثمانی متوجه کردند. در این راستا خانه های سنتی به عنوان کلید دستیابی به هویت ترکی در معماری به دنبال دومین جنبش ملی گرایانه در دوران مدرن مطرح شد و پس از آن توسط نسل بعدی معماران ترکیه گسترش یافت . تحسین از ویژگی های مدرن نهفته در معماری این خانه ها و سنت های بازگو کننده هویت مدنی ترکی ، این خانه ها را به نماد هویت معاصر ترکی در جریان این جنبش تبدیل کرد .
سنت خانه سازی دوران عثمانی و تأثیر آن بر معماری ترک ها در جریان دومین جنبش ملی گرا در معماری معاصر ترکیه در مطالعة روند گذار معماران ترک از سنت به مدرنیته موضوع قابل توجهی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است. نتایج پژوهش آثار شاخص رهبران دومین جنبش ملی گرا در معماری ترکیه را به لحاظ چگونگی تأثیر پذیری از معماری خانه های سنتی عثمانی در سه دسته تقسیم بندی کرده و به بررسی و مقایسه ویژ گی های معماری آثار هر یک از آنها پرداخته است.
تغییرات بنیادی در آسیب شناسی مبانی ساختارشکنی معماری ایران
دیکانستراکشن رویکردی فلسفی به معماری است، که ریشه های تولد آن در ساختارگرایی و پساساختارگرایی می باشد. در حدود بیست سال پس از انتشار نخستین کتاب های فلسفی ژاک دریدا و اندیشه های وی، توسط معماران و منتقدان معماری مورد توجه قرار گرفت و در دنیای معماری دنبال شد. نوشتارهای اندکی درباره معماری دیکانستراکشن ایران وجود دارد که این کمبود در آن ها محسوس است، هیچ کدام از آن ها توضیح نمی دهند بر اساس چه قراینی سبک بنایی را دیکانستراکشن می خوانند. به این منظور با ارائه بعضی از تعاریف مربوطه، مسائل اصلی دیکانستراکشن از طریق ارجاع به دریدا و مفسران درجه اول آن مورد معرفی و بررسی قرار گرفته است. این امر که لازمه درک مناسب تر و کاربردی دیکانستراکشن در معماری است، در ادامه با ملاحظه اختصاصی آن، ریشه ها و پشتوانه های معماری دیکانستراکتیویسم با ارائه نمونه های مرتبط دنبال می شود و در نهایت تحلیل اثر این شیوه در معماری معاصر ایران بررسی و برخی نمونه های نزدیک به این شیوه معرفی و بررسی می شوند. لذا این جستار در نظر دارد با مطالعه ویژگی های معماری دیکانستراکشن از طریق جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و تطبیق ویژگی ها با نمونه های موجود در ایران از طریق توصیف، مقایسه و تحلیل محتوای اطلاعات به دست آمده، تأثیر این سبک را در نمونه های ایرانی مورد بررسی قرار دهد. شیوه دیکانستراکشن در معماری معاصر ایران در تقابل با معماری گذشته قرار نمی گیرد و می تواند راهگشای روشی اصولی برای طراحی معماری باشد.
نقش مهندسان آلمانی در معماری معاصر ایران (با تأکید بر دوره پهلوی اول بین سال های 1304 تا 1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
53 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آلمان همواره یکی از شرکای مهم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران بوده است. در دوران حکومت پهلوی اول کشور آلمان نقش ملموسی در شکل گیری برخی مراکز دانشگاهی، اقتصادی و صنعتی در ایران داشت. از این رو عده ای متخصص و صاحب نظر آلمانی در حوزه های مختلف نظیر صنعت، اقتصاد و اساتید برجسته دانشگاه، زمینه را برای بنیان کردن کشوری مدرن فراهم کردند، بالطبع معماری نیز در کنار سایر پدیده های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دستخوش تغییرات اساسی شد و معماران آلمانی در این جریان نقش ویژه ای ایفا کرده اند.هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش متخصصان آلمانی در معماری معاصر ایران است تا در نهایت به تبیین دستاوردها و ویژگی های آثار معماران و متخصصان آلمانی ای بپردازد که در ایران حضور داشته اند.چارچوب نظری تحقیق: با قدرت گرفتن رضاشاه روابط ایران و آلمان به تدریج از مرحله سردی که جنگ جهانی اول موجبات آن را فراهم کرده بود خارج شد، و از طرف دیگر در سال های دهه سوم قرن بیستم آلمان دوباره درصدد برآمد تا روابط خود را با ایران گسترش دهد، از همین رو مراوده بین دو کشور، زمینه حضور متخصصان و مهندسان آلمانی را در ایران فراهم کرد.روش تحقیق: در این پژوهش از روش تحقیق تاریخی تفسیری و همچنین روش توصیفی و تحلیلی به صورت آمیخته استفاده شده است. بر این اساس با بهره گیری از منابع تاریخی و منابع اسنادی به شناسایی و معرفی متخصصان آلمانی و نقش آنها در ایران و بازتاب آن بر جنبه های مختلف معماری معاصر پرداخته خواهد شد.نتایج تحقیق: تأثیر مهندسان آلمانی بر معماری ایران را می توان در سه بخش دسته بندی کرد:1. افزایش کیفیت ساخت و تحول در روند معماری سنتی ایران از طریق به کارگیری مصالح نوین؛2. زمینه طراحی عملکردهای جدید؛ و 3. بخش زیبایی شناسی و نمادپردازی.
شناسایی و اولویت بندی شاخصهای معماری و فرهنگ با تکیه بر کاربرد تکنولوژی در عصر جهانی شدن (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری مقوله ایی است که اگر آن را یکی از مولفه های فرهنگ به شمار نیاوریم، باید دست کم تعامل دوسویه آن را با فرهنگ مهم بر شماریم. تعامل معماری با فرهنگ به معنای تاثیر گذاری دو سویه این دو مقوله در یکدیگر است. از طرفی امروزه نوآوریهای فناورانه عامل مهمی در توسعه و طراحی معماری اند، اما تاثیر آن بر معماری کلانشهرها در جهان یکسان نبوده و راهکارهای ارائه شده در مواردی پایدار و در مواردی انفعالی بوده است. در بسیاری موارد نوآوریهای فناورانه در معماری نتیجه انتقال فناوری بدون در نظر گرفتن ماهیت تکنولوژی است. هدف نوشتار حاضر نیل به تصویری از رابطه فرهنگ و فناوری در معماری معاصر در بستر جهانی شدن است. این مقاله با به کار گیری اسناد و مدارک و شیوه توصیفی- تحلیلی، به بررسی نظریه های فرهنگ و فناوری در مقوله معماری در بستر جهانی شدن و همچنین شناسایی و اولویت بندی ساختمان های های اداری شاخص در شهر تهران پرداخته است. به منظور رتبه بندی و اولویت بندی گزینه ها و معیارها از تاپسیس و آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین ساختمان های مورد مطالعه ساختمان وزارت کشاورزی در رتبه اول و ساختمان آلومینیوم در رتبه دوم قرار گرفته است.
مقدمه ای بر تحلیل تأثیر نفوذ فرهنگی غرب بر معماری مسکونی معاصر ایران در دوران قاجار و پهلوی
معماری بناهای مسکونی در دوره قاجاریه از محرمیت ها و رعایت فضاهای بیرونی و اندرونی و طرح های دلباز به همراه رعایت اصول ارتباطات و محرمیت ها، به معماری غرب گرای پهلوی اول و بخصوص پهلوی دوم رسید. این غرب گرایی به خصوص در ساختمان های مسکونی رخنه کرده تا جایی که فضاهای اندرونی، طرح های ترکی و اتاق سازی ها در اطراف حیاط به فراموشی سپرده شد و معماری ارزشمند ایرانی دست خوش سردرگمی و پریشانی شد. در این مقاله تلاش شده مسیر حرکتی معماری ساختمان های مسکونی از دوره قاجار تا پهلوی دوم مورد برسی قرار گیرد ،که این تحولات باعث تحول در فرم پلان ها در این دوره ها نیز بوده.روش پژوهش در نگارش این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای بوده است.نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که معماری دوره قاجاریه که به حق اصول،مبانی و الگوهای قدیم معماری ایران را ارتقاء بخشیده درنهایت به معماری دوره پهلوی اول با الگو گیری از کشورهای شرقی و تلفیق با معماری سنتی و سپس به معماری دوره پهلوی دوم با الگوی غرب گرایی وبی هویتی رسیده است.
جستاری بر تبیین دیدگاههای منطقه گرایی و سیر تحول آنها در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
7-18
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی، دیدگاهی تحلیلی و انتقادی است که با تأکید بر حفظ ویژگی ها و خصوصیات خاص مکان، برای هویت خاص منطقه در مقابل خصوصیات عام جهانی اولویت قائل است. مقاله حاضر در پی آن است که از رهگذر بررسی پیشینه و سیر تحول نظریه منطقه گرایی در معماری از طریق تحلیل دیدگاه صاحب نظران و مصادیق به تبیین رویکردهای غالب در این حوزه همت گمارد. روش تحقیق در این نوشتار بر مبنای روش کیفی و تحلیلی– تفسیری است و از شیوه اسنادی استفاده شده است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نظریه منطقه گرایی از رویکردهای بومی گرایانه و تأکید بر برداشت های کالبدی و مباحث سبکی، شکلی و زیبایی شناسی منطقه، به سمت رویکردهای نوین و توجه به مباحث اجتماعی، فرهنگی، زیست بوم و ارتباطات انسانی تغییر رویه داده، در پی تعدیل اندیشه های تعصب گرایانه و محدودیت زای پیشین و تقویت نگرش تعاملی و استفاده از مزایای جهانی است. تأکید بر مشارکت مردم و طراحی با تمرکز بر نیازها و قابلیت محلی در راستای تحقق توسعه پایدار، روش پائین به بالا در طراحی به جای روش متمرکز از بالا به پایین، توجه به نیازهای واقعی انسان و ارزش های فرهنگی، اجتماعی و هنجاری در راستای مقاومت در برابر یکسانی محیط مصنوع، تقویت حس مکان، حفاظت خلاق به جای نگاه رجعت گرا، منطقه گرایی انتقادی و منطقه گرایی تعاملی از راهبردها و گفتمان های غالب منطقه گرایی در قالب رویکردهای کالبدی، بوم شناختی و معنایی به شمار می روند.
هندسه در معماری ای رانی پیش از اسلام و تجلی آن در معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
55-66
حوزههای تخصصی:
هندسه یکی از بنیان های هنر و معماری سنتی ایران است که در سراسرآثار فاخر به جای مانده از گذشته، می توان نمودهایی از آن را مشاهده کرد. این مهم در معماری اهمیت بیشتری می یابد زیرا مبنای کار معماری «ساختن» است و برای ساختن لازم است از یک هندسه و نظم دقیق استفاده شود. نه تنها آثار معماری سنتی ایرانی از دوره باستان تا دوران اسلامی از هندسه بهره برده اند، معماری معاصر ایران نیز خود را پای بند به این اصول معرفی می کند. این مقاله برآن است تا ضمن شناخت دقیق از اصول هندسی موجود در معماری سنتی و ریشه های فکری و مبانی نظری آن، تجلی آن را در آثار معماری معاصر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. پرسش اصلی این پژوهش به شناخت اصول هندسی معماری سنتی و کیفیت کاربرد آن در معماری معاصر مربوط می شود. به عبارت دیگر، سوال اصلی آن است که اصول هندسی به کار رفته در معماری سنتی کدامند؟ و تجلی این اصول در معماری معاصر ایران چگونه است؟ دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن هستند که استفاده از نظم هندسی در پلان همراه با بهره گیری از هندسه پنهان، و ایجاد درک هندسی با استفاده از احساس ایستایی، بیش از سایر مفاهیم هندسی معماری سنتی، در معماری معاصر مورد توجه قرار گرفته اند. علاوه برآن که بهره گیری از کهن الگوها و نقش مایه های معماری سنتی همواره مورد نظر معماران معاصر بوده است.
چارچوبی نوین برای تعامل معماری جمعی در طراحی مجموعه های مسکونی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
63-73
حوزههای تخصصی:
استفاده از رویکرد "معماری جمعی" و یا روش های مشارکتی معنادار همواره مورد بحث بوده و نکات مثبت و منفی آن موافقان و مخالفان خود را به همراه داشته است. تجارب عملی استفاده از روشهای مشارکتی نشان می دهد، مسکن (مجموعه های مسکونی) بستر مناسبی برای استفاده از روشهای مشارکتی در معماری هستند تا از طریق فهم و درک صحیح الگوهای رفتاری ساکنان بتوان به ارتقاء کیفیت محیط مصنوع و در نهایت بالا بردن میزان احساس جمعی و توسعه افراد بهره جست. در قرن بیستم توجه به استفاده از روشهای مشارکتی که بتواند محیطی پاسخگو را بوجود آورد در سه دوره قابل بازشناسی است: دوره اول در فاصله پس از جنگ های جهانی تا جنبش های مدنی 1969 صورت می گیرد که در این دوران بیشتر روش تجربی مشارکتی قابل مشاهده است ، دوره دوم در فاصله سالهای 1970 تا 1985 است که مباحث نظری مشارکتی در عمل و توسط معماران برجسته مورد استفاده قرار می گیرد و دوره سوم بعد از 1985 به تعیین و تفکیک نقش معمار و کاربر و دیگر افراد دخیل در فرآیند طراحی مشارکتی می پردازد و تاکید آن بر الگوهای رفتاری و درک آن می باشد. در نهایت استفاده از روشهای صحیح مشارکتی در معماری می تواند نتایج موثری در راستای اعتلای زندگی ساکنان به همراه داشته باشد در حالیکه اگر از روشهای صحیح و در مکان مناسب به کار گرفته نشود می تواند نتایج معکوس داشته باشد.
نقش اندیشه وران و نخبگان سیاسی در شکل گیری انجمن آثار ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
43-53
حوزههای تخصصی:
سپهر گفتمانی ایران از میانه دوره قاجاریه به تدریج به سویی رفت که ضرورت توجه به هویت ملی در کانون توجه قرار گرفت. به تعبیر دیگر، تکوین انگاره ناسیونالیسم در این دوره زمینه را برای توجه به میراث فرهنگی فراهم کرد. پس از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش.) و با گشایش مجلس شورای ملی بود که سیاست گذاری و نهادسازی در این عرصه آغاز شد. در راستای همین نهادسازی بود که در واپسین سال های دوره قاجاریه با گردهمایی شماری از نخبگان سیاسی انجمنی به نام انجمن آثار ملی بنیان نهاده شد. این انجمن اقدامات متنوعی را با هدف شناسایی و بزرگداشت میراث فرهنگی مانند برپایی جلسه های سخنرانی، شناسایی و مرمت بناهای تاریخی و برپایی بناهای یادمانی به انجام رساند. هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های برآمدن انجمن آثار ملی است. این پژوهش بر محور این پرسش شکل گرفته است که چه طیف هایی و به چه ترتیبی در برآمدن انجمن آثار ملی نقش داشتند؟ پژوهش حاضر با روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر واکاوی محتوای منابع دست اول انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از تلاش سه طیف یعنی اندیشه وران، نخبگان سیاسی و شرق شناسان در طرح ضرورت، عینیت یافتن، و استمرار انجمن آثار ملی است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که انگاره های اندیشه وران که بیشتر در نشریه های وقت بازتاب می یافت، زمینه طرح اندیشه انجمن آثار ملی را فراهم کرد. وانگهی، کنش گران سیاسی بازوی عملی تحقق این اندیشه شدند و انجمن را تأسیس کردند و در نهایت، شرق شناسان نیز با طرح دیدگاه های خود، نقشی معین در استمرار و پربار شدن فعالیت های آن ایفا کردند.
چالش فناوری و شکوفایی در معماری معاصر کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲
36-46
حوزههای تخصصی:
گرایش به «کیفیت » در طراحی و ساخت و یا در معنایی کامل تر میل به شکوفایی، موضوعی است که امروزه بیش از هر زمان دیگر توجه همگان را به خود جلب کرده است. مروری بر معماری معاصر کشورهای در حال توسعه نشان دهنده آن است که گرایش به نوعی معماری باکیفیت و قابل رقابت با معماری کشورهای توسعه یافته، جریان جدیدی را در معماری معاصر این کشورها رقم زده است. هدف از این مقاله بازشناسی و تحلیل گرایش به معماری با کیفیت در تعامل با دو مفهوم «شکوفایی » و «فناوری » در معماری معاصر کشورهای در حال توسعه است. در این راستا برای شناخت همزمان سطح کیفی آثار، مهمترین تدابیر طراحانه در آن ها مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. بر اساس چارچوب تنظیم شده همبستگی ) P value رفته در معماری معاصر کشورهای در حال توسعه در پنج حوزه: 1( کانسپت طرح )ایده های ساختاردهنده طرح(، 2( فناوری ساخت، 3( مصالح، 4( شکل و فرم و 5( رابطه با محیط مطالعه می شود. دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن است که هرچند در حوزه فناوری ساخت نتایج قابل قبولی در معماری معاصر کشورهای در حال توسعه وجود دارد؛ لیکن در حوزه دستیابی به معماری باکیفیت دستاوردهای قابل قبولی مشاهده نمی شود.
بررسی عوامل مؤثر بر تحول کالبدی خانه و فرهنگ زندگی در یک قرن اخیر ایران موردپژوهی: تحولات الگوی خانه در شهر تاریخی لار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زندگی امروز، خانه همچنان مأمن و محل آرامش و آسایش هر فرد به حساب می آید، اما میزان این بهره مندی در گونه های متنوع خانه، متفاوت است. وجود خانه های تاریخی و حضور در این خانه ها و شنیدن خاطرات نسل های قدیمی تر و بررسی دیدگاه صاحب نظران در حوزه نقد آثار معماری، روشن می سازد که چرا بسیاری از معماران در حال حاضر، به دنبال شناخت کیفیت هایی در آن خانه های سنتی هستند. در این مقاله، نگارندگان پس از معرفی و بررسی عوامل مؤثر بر تغییر و تحول در معماری مسکونی سنتی ایران، به نحوه شکل گیری شهر جدید لار با عنوان «شهر بدون کوچه» پس از زلزله سال 1339 و هم زمان با ورود اصول شهرسازی و معماری نوین به ایران در دوره پهلوی دوم می پردازند. روش این تحقیق در بخش اول، مطالعات کتابخانه ای و استنادی و در بخش دوم، بررسی میدانی و جمع آوری و مقایسه گونه های مختلف مسکن در شهر لار بوده است. نتایج نشان می دهد که مجموعه ای از تحولات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی از ابتدای قرن سیزدهم در ایران آغاز شد و اگرچه اغلب سرمنشائی خارج از فرهنگ داخلی داشته، پذیرش تدریجی و یا بعضاً تحمیل آن ها در سبک زندگی مردم، زمینه بروز و ظهور تغییرات کالبدی مسکن در یکصد سال اخیر را به وجود آورد. در این میان، مداخلات دولت در نوسازی شهری و ساخت مسکن انبوه، به پشتوانه درآمد نفتی، بیشترین تأثیر را بر تغییر شکل شهرها داشته است. همچنین، گونه شناسی الگوی خانه در شهر لار، در طول صد سال گذشته، نشان داد که در الگوهای مسکونی اخیر، خلاقیت های مردمی ناشی از تجربه زیست در خانه های سنتی و نبوغ طراحان در معماری خانه های ضد زلزله، به کلی نادیده گرفته شده است.
تبیین الگوهای نما در بناهای ساخته شده توسط معماران آلمانی در ایران (دوره ی پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
۱۱۳-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
پوسته ی خارجی و ویژگی های کالبدی ساختمان همواره در معماری ایران نقشی اساسی داشته و کارکرد آن عمدتاً در دوره های مختلف متنوع بوده و همواره در طول تاریخ تحت تأثیر شرایط فرهنگی اجتماعی قرار گرفته است. گوناگونی و تنوع این لایه ی معماری در دوران پهلوی اول بیشتر از دوره های دیگر به چشم می خورد؛ زیرا دولت ایران در این دوران با استخدام معماران خارجی، خصوصاً آلمانی، زمینه را برای بروز و ظهور سبک های مختلف معماری با ویژگی های کالبدی گوناگون فراهم آورد. پرسش اصلی تحقیق این است که ساختار کالبدی و لایه ی بیرونی معماری در این دوران، متأثر از حضور آلمان ها در ایران دارای چه مؤلفه ها و ویژگی هایی است؟ پژوهش پیشِ رو از نوع کیفی است و با استناد به اسناد تاریخی و برداشت های میدانی، بر اساس روش توصیفی تحلیلی به نقش معماران آلمانی در پیدایی و بروز ویژگی های کالبدی در معماری دوران پهلوی اول خواهد پرداخت. نتایج تحقیق نشان می دهد که معماران آلمانی از دو طریق بر جنبه های کالبدی و پوسته ی خارجی معماری در دوره ی پهلوی اول اثرگذار بوده اند؛ نخست استفاده از ظرفیت های معماری آلمان به واسطه ی تجربه ی زیسته و انتقال آن به ایران، و نوع دیگر، بهره بردن از ویژگی های معماری پیش از اسلام و پس از اسلام.
تأثیر نور و فضا در ساختار مسجد بر حالات معنوی نمازگزار (مسجد جامع اصفهان)
حوزههای تخصصی:
در معماری سنتی ایران، نور طبیعی که به عنوان تنها منبع روشنایی روز بود، به تأمین روشنایی محدود نشده و از نظر کیفیت بصری و زیبایی فضا نیز مورد توجه معماران بوده است. یکی از نمونه های خوب بازی نورپردازی طبیعی در معماری ایرانی را می توان در مجموعه های مذهبی با فضاهای متفاوت آن یافت. وجود بازشوهای متنوع دیواری و سقفی در این نوع معماری شاهد این ادعاست. به منظور بررسی نقش طراحی معماری و تنوع نورگیرهای مختلف در کمیت و کیفیت روشنایی فضا متناسب با کاربری آن، تحقیقی در مسجد جامع اصفهان که دارای حیاط ها و فضاهای متفاوت است، انجام شد. در این مقاله با استفاده از روش تحقیق گردآوری اطلاعات از طریق اسناد ضمن آشنایی با معماری معاصر ایران و ارتباط بین نور و فضا در این دوران معماری و توضیح هریک از این عناصر تأثیرگذار و همچنین دیدگاه معماران بزرگ ایران و جهان مجموعه فرهنگی، تاریخی را مورد بررسی قرار دهیم. این مجموعه یکی از مراکز مذهبی شهر اصفهان می باشد. در این مقاله ویژگی نورپردازی تعدادی از فضاهای منتخب این مجموعه که از نظر شکل هندسی فضا، وضعیت و موقعیت نورگیر، محل قرارگیری در مجموعه و کاربری فضا متفاوت هستند، بررسی شده و رابطه بین تصمیمات طراحانه معمار و کیفیت نورپردازی فضا معرفی می گردد. سپس به کمک معیارهای ارائه شده در کتب راهنمای نورپردازی، شرایط نوری هر فضا از نظر میزان روشنایی، تنوع و یکنواختی توزیع نور و کیفیت بصری حاصل از آن با توجه به کاربری فضا تحلیل شد. نتایج حاصله حاکی از آن است که در معماری سنتی ایران، نور روز در کلیه تصمیمات طراحی اعم از انتخاب فضاهای پر و خالی، تناسبات و ابعاد حیاط ها و اتاق ها، جهت گیری هر فضا نسبت به خورشید، میزان دید هر فضا به حیاط و آسمان، عمق هر فضا و شکل و موقعیت نورگیر آن، اهمیت هر فضا از نظر دسترسی و کاربری و غیره نقش تعیین کنندهای داشته و یکی از مهمترین ارکان طراحی محسوب می شده است. راهکارهای طراحانه به کار رفته در این شیوه از معماری، امروز هم می تواند راهگشا و الهام بخش معماران معاصر باشد و امکان بهره مندی هر چه بیشتر از نعمات نورپردازی طبیعی برای مردم را فراهم کند.
بررسی تطبیقی حکمت اشراق در معماری مساجد دوره صفویه و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
28 - 56
حوزههای تخصصی:
معماری اسلامی مانند دیگر انواع معماری، با معرفت شناسی و هستی شناسی در فرهنگ جامعه مرتبط است.برای درک معماری سنتی اسلامی، یا هر صورت دیگری از معماری سنتی، شناخت شیوه نگرش های سنتی به کلیت معماری و اجزایش ضروری است. مهم ترین این اجزا فضا است. دوره صفویه(1135-907ق) یکی از دوره های درخشان معماری در ایران است. این دوره تاریخی یکی از حساس ترین مقاطع تاریخی از نظر رونق فرهنگ و تفکر اسلامی نیز بوده است. در دوره معاصر با گسترش ارتباط با غرب معماری اسلامی نیز تا حدی تحت تأثیر نوآوری های جدید قرار گرفت. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد میزان تأثیرپذیری معماری عصر صفویه و معماری دوره معاصر از نظر وجود نشانه های حکمت اشراق در آنهاست. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی انجام شده است. معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران به عنوان نمونه های بارز معماری دوره صفویه و دوره معاصر به عنوان دو اثر معماری مورد واکاوی قرار گرفته است و یافته های پژوهش حاکی از این است که عالم مثال در ذهن معمار دوره صفوی براساس آیات و روایات است، لذا در معماری مسجد امام اصفهان، حکمت اشراق به گونه ای آشکار بازتاب یافته است. در مسجد الغدیر خلوص احجام به کار رفته، به کارگیری مصالح و تزیینات آجری و کاشی کاری در نما، استفاده از عناصر و مفاهیم معماری گذشته و بیان جدیدی از آن ها، بیانگر تأثیر نهضت های پست مدرنیسم در معماری دوره معاصر است. اهداف پژوهش 1.بازشناسی نشانه های حکمت اشراق در مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران 2. بررسی تطبیقی معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران سؤالات پژوهش 1.حکمت اشراق چه تأثیری بر معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران دارد؟ 2. معماری مسجد امام اصفهان با مسجد الغدیر تهران چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟
ارزیابی مولفه های کالبدی در خانه های سنتی و مدرن با رویکرد توسعه پایدار(مطالعه ی موردی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در رابطه با مطالعات تطبیقی معماری مساکن معاصر ایران)دوران بعد از انقلاب) با معیارهای سنتی (دوران پهلوی) با رویکرد پایداری در شهر تبریز می باشد. سوال اصلی تحقیق این است که آیا بین طراحی مساکن معاصر شهر تبریز با معماری سنتی تضادهای از نظر پایداری وجود دارد؟ در عصر معاصر، همه چیز به نوعی در حال دگرگون شدن است، از سبک زندگی انسانها گرفته تا سبک معماری. این روزها معماری اصیل و سنتی ایرانی و شهر تبریز به خاطر برخی مسایل از جمله تهاجم فرهنگ غربی بیش از پیش کم رنگ و کم رنگ تر می شود. در حالی که در معماری نوع طراحی در هر محله و منطقه ای بر اساس اقلیم و آب و هوا، اعتقادات، باورها، ارزش های دینی، معنوی و مادی صورت گرفته که بیانگر هویت، تاریخ و فرهنگ آن منطقه و محله است. توسعه پایدار تغییری محیط مدارانه در استفاده از منابع طبیعی و سمت گیری توسعه فناوری است تا با نیازهای حال و آینده سازگار باشد. در معماری پایدار که در برگیرنده مفاهیم و اصول توسعه پایدار در حوزه معماری است ساختمان نه تنها خود را با شرایط اقلیمی منطقه تطبیق می دهد، بلکه با بهره گیری از بوم شناسی ساختمان که تاکید بر قابلیت تلفیق ساختمان با عوامل محیطی دارد، سعی در نیل به کیفیات فضایی، کالبد و فرم مناسب در طراحی معماری دارد.
بررسی تفکرات اجتماعی موثر بر تغییرات بافت کالبدی- فضایی شهرها با تاکید بر معماری دهه قبل و بعد از انقلاب 1357 از منظر تالیفات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش، پردازش عوامل اجتماعی تاریخ بعد از انقلاب ایران و اثرات آن بر تفکرات معماری معاصر است. عوامل اجتماعی موثری که به نوعی دخیل در تغییر و تحول معماری هر دوره تاریخی بشمار میروند. معماری بعنوان یک جریان میان رشته ای همواره از عواملی چون جامعه تاثیر گرفته است. سوال این است که ارتباط معماری با زمینه های اجتماعی چگونه بوده و این ارتباط در حوزه معماری برای 3 دهه انقلاب 1357 چگونه است؟ فرض پژوهش براین است که مطالعه در تاریخِ معماری معاصر ایران میتواند پژوهشگر را به بینشی عمومی در حال و هوای جامعه سالهای مورد نظر و بالعکس هدایت نماید. تشریح ارکان اجتماعی در تالیفات معماری محرز است و بینش حاصل، با ارجاع به وقایع تاریخی- اجتماعی قابل تبیین خواهد بود. پژوهش پس از مطالعه کتابخانه ای در دو حوزه اجتماعی و معماری در تلاش است تا برداشتی از جامعه آن روزها و تبعیت معماری از آن بدست آورد، در این میان محتوای آثار تالیفی که متاثر از عوامل اجتماعی هستند را شناسائی و معرفی کند. پژوهش کیفی است با راهبرد تفسیری، که با روش تاریخی و بکارگیری استدلالی منطقی پس زمینه متغیری مداخله گر همچون جامعه در معماری را تبیین میکند. نتیجه این بررسیها نشان میدهد که معیارهای تشخیص جوانب اجتماعیِ معماری در 3 دوره تاریخی قبل از انقلاب، انقلاب 1357 و دهه بعد از انقلاب، بیانگر نوعی گذر از جامعه ای فوق مدرن و لوکس به جامعه ای سنتی- مذهبی و مجدداً بازگشت به جامعه مدرن معتدل می باشد.
مطالعه نقش فضای باز و الگوی پر و خالی خانه و مسجد در معماری سنتی و بازآفرینی آن در معاصر ایران
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
۸۹-۱۰۲
حوزههای تخصصی:
رعایت الگوهای بومی پر و خالی در خلق فضاهای زندگی ایرانیان منطبق با فرهنگ همسازی با طبیعت در اقلیم های مختلف کشور و برای قرن های متمادی شیوه عملکرد معماران بوده است. تقریباً بناهای امروزی پیوستگی و مسئولیت خود را نسبت به زمین، آسمان و همجواری ها از دست داده اند. فضاهای باز به واسطه تقلید نا آگاهانه از معماری تندیس وار اروپایی به پس مانده و اضافه فضاها تبدیل شده و اهمیت پیشین خود را ندارند. این پژوهش با بررسی ویژگی های فضای باز در مساجد و خانه ها (به عنوان دو عنصر مهم در شکل گیری شهرهای ایرانی) به دنبال راهکارهایی برای ایجاد توازن و رابطه مطلوب بین انسان و طبیعت و ایجاد حس تعلق و مشارکت در فضاهای معماری و بازآفرینی مفهوم فضای باز در کالبدی جدید و در مجموع به دنبال احیای دوباره مفهوم حیاط در معماری معاصر است. تحقیق حاضر براساس روش توصیفی و تحلیلی گونه های ارتباط فضای باز و بسته انجام شده است. در همین راستا، 12 نمونه پلان مسجد و 12 نمونه پلان خانه در معماری سنتی و بررسی معماری مساجد و خانه های دوران معاصر، ارتباط فضای باز و بسته در آن ها مورد بررسی قرار گرفت و گونه بندی شد. نتایج پژوهش بر این مهم تأکید دارد که ارزش های نهفته در فضاهای باز و اصول حاکم بر آن ها، قابلیت تداوم دارند و استمرار آن ها در معماری معاصر می تواند کارآمد باشد.