فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۰۳۹ مورد.
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
159 - 129
حوزههای تخصصی:
آزمون تعیین سطح، آزمونی است با هدف فراهم کردن اطلاعات که با توجه به توانایی های زبان آموزان، سطح مناسب آن ها را در یک دوره آموزشی مشخص می کند. با توجه به پیشرفت سریع فناوری و کاربرد آن در حوزه آموزش، رویکرد آزمون سازی از آزمون مبتنی بر قلم و کاغذ به آزمون مبتنی بر رایانه تغییر یافته است. هدف پژوهش حاضر طراحی آزمون تعیین سطح آنلاینی است که از اعتبار لازم برای تعیین سطح مناسب فارسی آموزان در مراکز آموزشی و همچنین وب- اپلیکیشن در دست طراحی (برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان) برخوردار باشد. این آزمون براساس محتوای مجموعه دوازده جلدی آموزشی «فراز فارسی» (میردهقان فراشاه و همکاران، 1402) و برای سه زیرمهارت واژه، دستور و کارکرد تهیه و به صورت آزمایشی اجرا شده است. برای اجرای آزمون، از میان محیط های آزمون ساز آنلاین موردبررسی، «دیجی فرم» با توجه به ویژگی های برتر ازجمله امکان نمایش تصویر آزمون دهنده و امنیت بالاتر انتخاب شد. به منظور تعیین پایایی، لینک شرکت در آزمون از طریق یک گروه تلگرامی در اختیار 178 نفر از فارسی آموزان غیرفارسی زبان مرکز آزفای دانشگاه شهید بهشتی قرار گرفت. تحلیل داده های حاصل، با استفاده از فرمول 20 کودر و ریچاردسون پایایی 0.93 آزمون را نشان داد. در تعیین روایی محتوایی آزمون، پرسشنامه 10 گویه ای تهیه شده در اختیار 20 نفر از مدرسان (18 زن و 2 مرد) مجموعه آموزشی فراز قرار داده شد. همه مدرسان دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دانشجوی دکتری آزفا و با سابقه تدریس بیش از پنج سال بودند. نتایج این پرسشنامه نمایانگر روایی محتوایی مطلوب آزمون می باشد.
واج آرایی پایانه ی هجا در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
109 - 137
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی اصول واج آرایی حاکم بر زبان ترکی آذربایجانی گویش اردبیلی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. هدف این است بر اساس محدودیت های واجی حاکم بر این زبان تعیین شود ساختار مجاز هجا در این زبان چگونه است؟ همچنین مشخص شود آیا توالی واکه ها در ترکی گونه اردبیلی مجاز است یا خیر؟ در تحقیق حاضر از دو روش میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است. در مطالعات مربوط به پیشینه نظری و توصیفی به طور عمده از روش کتابخانه ای استفاده شده و گردآوری داده ها با مراجعه و مصاحبه با گویشوران اردبیلی بدون دخالت دادن متغیر جنسیت صورت گرفته است. گویشوران از افراد مسن انتخاب شده اند، تا افرادی باشند که کمتر تحت تأثیر زبان فارسی قرار گرفته اند و به زبان اصیل صحبت می کنند. اصول واج آرایی عبارتند از چهار اصل: اصل توالی رسایی، اصل مرز اجباری، قانون مجاورت هجا و اصل آغازه بیشینه. این اصول در زبان ترکی گونه اردبیلی در چارچوب نظریه بهینگی موردبررسی قرار گرفته است. با بررسی داده های زبان ترکی گونه اردبیلی مشخص شد هر چهار اصل در این زبان فعال بوده و از اصول حاکم بر این زبان هستند؛ بدین صورت که اصل توالی رسایی از اهمیت و اولویت بسیار بالایی در این زبان برخوردار است. همچنین، اصل مرز اجباری نیز در گونه ترکی اردبیلی حاکم است و اگر به هنگام وند افزایی، التقای واکه ها رخ دهد، با اعمال فرآیند درج همخوان بین دو واکه، از نقض اصل مرز اجباری پیشگیری می شود. علاوه بر این، قانون مجاورت هجا در گونه ترکی اردبیلی حاکم است و پایانه هجای قبلی از آغازه هجای بعدی رسا تر است. با توجه به الگوی هجایی گونه ترکی اردبیلی که وجود آغازه ضروری است، به هنگام وند افزایی و هجابندی مجدد این اصل رعایت می شود و حتماً یک همخوان در جایگاه آغازه قرار می گیرد. اگر در مواردی مانند وام واژه هایی که وارد این زبان شده اند، این اصول نقض شوند، با اعمال فرآیند های واجی از قبیل درج و حذف از بروز ساختار های غیر مجاز در این زبان پیشگیری شده و ساختار مجاز در این زبان را به خود می گیرند.
دستگاه فعل در گویش کندازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
70 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی و توصیف دستگاه فعل در گویش کُندازی است. کُندازی روستایی است کوهستانی و کهن که در دهستان اَبرَج و در بخش دُرودزَن شهرستان مرودشت قرار گرفته است. گویش کندازی یکی از گویش های بازمانده از زبان فارسی میانه و گویشی از شاخه غربی جنوبیِ زبان های ایرانی نو است که با گویش های دشتکی، امامزاده اسماعیلی، کوهمَره ای/ کُهمَره ای، اردکانی، خُلّاری، قَلاتی، لارستانی، دَوانی و دشتی و پاره ای دیگر از گویش هایی که دارای ساخت کُنایی هستند، شباهت و همانندی هایی دارد. در این پژوهش، شیوه ساختاری مصدر، ستاک حال و گذشته، اسم مفعول، شناسه های فعلی در زمان های حال و گذشته، واژه بست فاعلی، وجه و زمان دستوری افعال بررسی می شود. شیوه پژوهش در بررسی و مطالعه این گویش، میدانی و کتابخانه ای است. داده های زبانی این گویش می تواند پرتویی بر دانش ایران شناسی، شناخت و مطالعه زبان های ایرانی و پژوهش های رده شناسی باشد. در این پژوهش، 1۶ گویشور مرد و 4 گویشور زن در گروه های سنی 20 تا 80 ساله از افراد بی سواد، کم سواد و باسواد در گردآوری پیکره زبانی همکاری داشته اند.
نقش عوامل صوتی در تمایز دستوری افعال دو هجایی همسان (در گونه مشهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر افعال دو هجایی در گویش مشهدی معرفی می شوند که حتی به لحاظ جایگاه تکیه نیز کاملاً همسان هستند اما در زمان های متفاوت دستوری به کارمی روند و گویشوران مشهدی از عوامل صوتی خاصی جهت تمایز این افعال بهره می برند. عامل تمایز این افعال نه واجی است و نه تکیه ای به همین سبب در پژوهش حاضر به کمک آواشناسی آکوستیک این افعال بررسی می شوند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی بر ۱۰ مرد گویشور مشهدی در محدوده سنی ۴۰ تا ۶۰ سال انجام شد. نقش همبسته های آکوستیکی تکیه و تأثیر آن بر تمایز دستوری افعال دو هجایی به وسیله پارامترهای صوتی مهم نوای گفتار یعنی فرکانس پایه، شدت و دیرش بر افعال بررسی شد. در این بررسی۲۴ فعل تولید و به وسیله نرم افزار تحلیل گفتار پرات بررسی شد. این افعال دو هجایی در هشت زمان دستوری حال استمراری و آینده، ماضی ساده و ماضی نقلی، ماضی استمراری و ماضی نقلی مستمر، ماضی بعید و ماضی ابعد به کار رفته اند. یافته ها نشان می دهند افعالی که نسبت زمانی دورتری با گوینده دارند با دیرش و زیر و بمی بیش تری تولید می شوند اما افعالی که به زمان گوینده نزدیک تر هستند از دیرش و زیرو بمی کم تری برخوردارند. این افعال به دو دسته دور (آینده، ماضی نقلی، ماضی نقلی مستمر و ماضی ابعد) و نزدیک (حال استمراری، ماضی ساده، ماضی استمراری و ماضی بعید) تقسیم شدند. گویشور مشهدی برای القای مفهوم زمان دورتر در افعال کاملا همسان نیازمند دو عامل دیرش و فرکانس پایه است.
تعبیری ناآشنا در بیتی منسوب به لبیبی
منبع:
مطالعات تطبیقی اندیشه دینی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
105 - 108
حوزههای تخصصی:
در این یادداشت به بیتی منسوب به لبیبی پرداخته و نشان داده ایم که این بیت تقریباً به همان صورتی که در فرهنگ ها ضبط شده صحیح است و بحث درباره تصحیف اجزای آن که اخیراً در مقاله ای مطرح شده، گویا برخاسته از تعبیر ناآشنای «قاروره بر روی پزشک/طبیب زدن» است. برای این تعبیر شاهدی نیز از رباعیات شمس گنجه به دست داده ایم.
A Symmetric Approach to Agreement in Kurmanji (Northern Kurdish) Direct Arguments(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Kurmanji uses two morphological forms of pronouns and R-expressions: direct and oblique. The direct form of first and second pronouns (local pronouns) is fully specified for person and number. In contrast, direct third-person pronouns and R-expressions are unmarked; however, these arguments still exhibit person and number agreement with verbs and number and gender agreement with Ezafe heads. There are two approaches to deal with direct unmarked arguments. In the asymmetric approach, these arguments are assumed to be fully specified for relevant φ-features, which are deleted at PF (Phonological Form) after agreement, whereas in the symmetric approach, they are merged as underspecified for relevant features and acquire their interpretation via agreement. Given the prevalence of unmarked arguments in Kurmanji, the symmetric approach is more economical and minimalistic, requiring fewer theoretical tools and computations. The present study shows that the key distinction between local pronouns and unmarked arguments lies in the specification of relevant φ-features. Direct unmarked arguments enter the derivation underspecified for these features, establishing a relation of ‘subset control’ in agreement and acquiring their interpretation by spreading features from the agreeing head at the LF (Logical Form) interface. This study also reveals that agreement in Ezafe constructions and pro-drop sentences also involve subset control and agreement is the only possible way to license φ-features, such as gender in inanimate arguments and person in R-expressions.
مقایسه صرف فعل در چند گویش مرزی خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گویش های فارسی خراسان شمالی و حتی رضوی گاه آمیختگی هایی را با الگوهای زبانی برخی اقوام مهاجر شاهد هستیم که موجب شده اطلس گویشی آن ها ناهمگن شود. این در حالی است که نواحی جنوبی استان خراسان رضوی و نیز خراسان جنوبی به جهت واقع بودن در حاشیه کویر و دوری از مرکز، گویش های فارسی اصیلی دارد که برخی از ویژگی های فارسی میانه و دری آغازین را به یادگار داشته و در مواردی با گویش های فارسی مرزی در افغانستان نیز بی شباهت نیست. به دلیل ماهیت پیکره بنیاد پژوهش در زبان ها و گویش های ایرانی بررسی تطبیقی آن ها در تحقیقات دانشگاهی کشور چندان معمول نبوده و کمبود اطلاعات گویشی با رویکرد مقایسه ای، انجام این دسته از پژوهش ها را محدود کرده است. مقاله حاضر از نتایج یک تحقیق میدانی در باب بررسی تطبیقی گویش های مرزی شرق ایران است که در آن گونه های متنوع صرف فعل در زمان های مختلف در چند گویش از نواحی جنوبی استان خراسان رضوی شامل شهرهای خواف، تایباد و تربت جام همراه با مثال های مرتبط ارائه شده اند. پژوهنده به این منظور از رهگذر مصاحبه و همچنین مشاهده مستقیم، پیکره گویشی مورد نیاز را استخراج و ثبت کرده است. تعداد گویشوران از هر گویش 5 نفر مرد و زن بومی با میانگین سن 60 سال است. نتایج تحقیق حاضر حاکی از تفاوت هایی در ساخت فعل در برخی از گویش های مورد مطالعه از حیث نمود استمرار در زمان های حال و گذشته مستمر (ملموس) و نیز درج پیشوند be بر ابتدای برخی ساخت های گذشته، همسو با زبان فارسی میانه است.
بازتاب باورهای عامیانه و خرافی در شعر کلاسیک؛ با تاکید بر چشم زخم
منبع:
مطالعات تطبیقی اندیشه دینی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
170 - 189
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و ادبیات عامیانه پیشینه فرهنگی و ادبی هر ملتی است. عناصر ادبیات عامیانه داستانها، قصه ها، اسطوره ها، باورها، خرافه ها، لالایی ها، ترانه ها، فهلویات، ضرب المثل ها، چیستا ن ها و امثال اینها است که بخش عظیمی از فرهنگ و هویت یک ملت را تشکیل می دهد. باورهای عامیانه و خرافی یکی از این عناصر می باشد که در ادبیات و شعر کلاسیک هم تأثیر به سزایی داشته است. باور به چشم زخم و شورچشمی یکی از این باورها ست که در جوامع مختلف شاهد آن می باشیم. بشر از دیرباز بر این باور بوده است که چشم زخم آسیبی است که در اثر حسد و سوء نیت دیگران به انسان می رسد و در پی راهکارهایی برای دفع آن بوده است. این باور تنها خاص ایرانیان نیست؛ بلکه در بین هندیان، اعراب، یونانانیان، ایتالیایی ها، امریکاییان اروپایی تبار و ... به شدت رواج دارد. چشم زخم از مضمون هایی است که به کرات در دیوان شاعران فارسی زبان به چشم می خورد. هدف از این پژوهش آشنایی مخاطب با باورهای عامیانه از جمله چشم زخم و بازتاب آن در شعر فارسی است. با بررسی دیوان های شاعران بزرگ مشخص گردید که پدیده چشم زخم از موضوعات حائز اهمیتی است که شاعران بسیار به آن توجه کرده اند. ازآنجایی که تأثیر قرآن و حدیث بر ادب فارسی کاملاً مشهود است، نمی توان گفت چشم زخم عنصری صددرصد خرافی است.
بازنمایی قدرت، سلطه و مقاومت در گفتمان دادگاه: جستاری در گفتمان کاوی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام قضایی موجود در هر کشور از مهم ترین نهادهای اعمال قدرت محسوب می شود. در این نظام مهم ترین ابزارکنش اجتماعی، زبان است تا جایی که می توان اذعان کرد که در هیچ بافتی به اندازه بافت حقوقی و قضایی چگونگی کاربرد زبان محسوس و تأثیرگذار نیست. زبان در بافت های مذکور ابزاری در جهت اعمال قدرت، سلطه و کنترل است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی ابعاد مختلف گفتمان محاکمه به بررسی انواع بازنمایی های قدرت در تعامل مشارکان در جلسات مختلف دادگاه می پردازد. بدین منظور جلسات متعدد دادگاه حقوقی، کیفری و خانواده مربوط به دادگاه و دادسرای شهرستان دورود مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. تحلیل داده ها در مطالعه حاضر بر مبنای تلفیقی از رویکردهای کمی و کیفی است. در بعد کمی از محاسبات آماری، و در بعد کیفی با اتکاء بر چارچوب قوم نگاری (هایمز، 1974) به تحلیل داده ها پرداختیم. یافته ها مؤید آن هستند که در گفتمان محاکمه، مشارکان حقوقی (قاضی، بازپرس، دادیار و غیره) جهت تثبیت قدرت و سلطه خود از راهبردهای مختلف کلامی و غیرکلامی بهره می جویند که از میان آن ها می توان به «پرسش» و «قطع کلام» اشاره کرد. در مقابل، مشارکان عادی (اعم از متهم، شاکی، متشکی و غیره) با به کارگیری شگردهایی چون مداخله، قطع کلام، پرسش متقابل و سکوت مقاومت خود را در برابر اعمال سلطه و قدرت نشان می دهند. نتایج پژوهش حاضر می تواند گامی در جهت بهبود تعامل مشارکان در گفتمان محاکمه تلقی شود که بر مبنای آن افراد با آگاهی بیش تری در پیشبرد اهداف خود در بافت های قضایی اقدام کنند.
کاربرد تمثیل در قطعه ای تعلیمی به زبان ختنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
3 - 17
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی یکی از سبک های مهم ادبی و از شاخه های پربار انواع ادبی محسوب می شود که با بیان هنرمندانه و با استفاده از ابزارهای کارآمد ادبی همچون تمثیل به طرح مباحث تعلیمی می پردازد و پیام خاص خود را به مخاطبش انتقال می دهد. آنچه در آثار ادبی تعلیمی می تواند پند و اندرزهای اخلاقی را پررنگ تر کند، کاربرد ابزارهای بلاغی برای ملموس کردن برخی مفاهیم انتزاعی و غیرحسی است. در این پژوهش به بررسی آرایه های ادبی در متنی به زبان ختنی می پردازیم. زبان ختنی یکی از زبان های ایرانی میانه شرقی است که در مقایسه با سایر زبان های ایرانی باستان و ایرانی میانه غربی کمتر مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است، مقاله حاضر بر آن است که به بررسی آرایه های ادبی موجود در فصل دوم کتاب زمبسته بپردازد. کتاب زمبسته حاوی مطالب تعلیمی و آموزه های بودایی مکتب مهایانه است. بنابراین، می توان آن را در زمره آثار تعلیمی به شمار آورد و به کارگیری این ابزارها در این فصل از کتاب شاید بیانگر این است که نویسنده با استفاده از آنها سعی در تفهیم بهتر مطالب تعلیمی به مخاطبان خود داشته است. همچنین، این مطالعه نشان می دهد که زبان ختنی نیز مانند دیگر زبان ها از چنین ابزارهای بلاغی بی بهره نبوده است.
فرایند کشش جبرانی در گویش بروجردی در چارچوب نظریه بهینگی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درباره "فرایند کشش جبرانی در گویش بروجردی" و روش انجام آن به صورت توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش با به کارگیری دو نظریه "بهینگی و مورایی" فرایند کشش جبرانی[1] واکه در گویش بروجردی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید دو نوع کشش جبرانی در این گویش وجود دارد: نخست کشش جبرانی واکه که ناشی از حذف همخوان های چاکنایی /h/ و/ʔ/ است و دیگری کشش جبرانی واکه ناشی از حذف واکه. این دو همخوان چاکنایی تنها همخوان های گویش بروجردی هستند که وزن هجایی دارند. حذف این دو همخوان یا واکه سبب می شود مورای آنها به واکه کوتاه پیش از آنها منتقل گردد و از آنجایی که واکه های کوتاه تک مورایی هستند، پس از جذب مورای آزاد شده همخوان های چاکنایی و واکه محذوف، به واکه های دو مورایی تبدیل گردند و فرایند کشش جبرانی بر روی آنها اعمال شود. نتیجه پژوهش حاضر مشخص نمود این فرایند در گویش بروجردی، علاوه بر سه بافت واجی که "بیک مور" معرفی کرده است، در بافت دیگری نیز در واژه های سه هجایی رخ می دهد.
فرایند حذف در گویش رودباری
منبع:
مطالعات تطبیقی اندیشه دینی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
109 - 143
حوزههای تخصصی:
فرایند حذف elision یا deletion یکی از فرایندهای واجی (phonological process) است که در خدمت اقتصاد زبان است و به منظور کم کوشی و آسان جویی در زبان ها و گویش ها صورت می گیرد. در این نوشتار حذف واج (اعم از واکه، همخوان و هجا) در سطح واژه یا در ترکیب واژگانی در گویش رودباری مورد بررسی قرار گرفته است. گویش رودباری از گویش های کرانه دریای خزر است که در شهرستان رودبار در جنوب استان گیلان به آن سخن می گویند. شواهدی که در این مقاله ارائه شده اند از واژه نامه های مختلف گویش رودباری و نیز از پژوهش میدانی در آبادی های مختلف شهرستان رودبار که به این گویش سخن می گویند به دست آمده است. این پژوهش نشان می دهد که در گویش رودباری از میان واکه ها، بیش از همه e/a/ǝ به عنوان واکه پایانی، و از میان همخوان ها r، x، f، q،n ، š، d، t،z ، s، k، b، v، y، ? و h بیشتر در معرض حذف قرار دارند؛ که در این میان به ویژه بسامد حذف d و r قابل توجه است. حذف همخوان ها عمدتاً پس از واکه و در جایگاه پایانی دیده می شود. به دلیل نزدیکی گویش رودباری با گیلکی، تاتی، تالشی و تبری، نتایج این پژوهش برای پژوهشگران این زبان ها سودمند و تا اندازه زیادی به این زبان ها قابل تعمیم است.
مقایسه تطبیقی مؤلفه های فرهنگ ملی جامعه ایران و مصر (مطالعه موردی: سیمین دانشور«سَووَشون» و «کوچه مَدَق» از نجیب محفوظ)
منبع:
مطالعات تطبیقی اندیشه دینی سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
137 - 170
حوزههای تخصصی:
نویسندگان از رهگذر داستان به ارائه افکار و اندیشه های خاص خود و گاه جامعه می پردازند و چه بسا آثار داستانی آینه تمام نمایی است که فرهنگ ملی جامعه را منعکس می سازد. نویسندگان ایران و عرب نیز نقش تعیین کننده ای در گستره ادبیات معاصر بر عهده دارند. سیمین دانشور از جمله بانوان نویسنده ای است که در رمان های خویش به هویت و فرهنگ ملی ایران پرداخته است. در مقابل نویسنده مصری، نجیب محفوظ، نیز حضوری فعال و پر ثمر در عرصه ادبیات معاصر داشته و در آثار داستانی خویش با نگرشی واقع گرایانه، عمده ترین مسائل فرهنگی واجتماعی مصر را در برهه ای از زمان به تصویر کشیده است. با توجه به تاثیر پذیری این دو نویسنده از فرهنگ ملی و بازتاب آن در آثارشان، در این پژوهش به بررسی تطبیقی مولفه های فرهنگ ملی در رمان های «سووشون» از دانشور و «کوچه مدق» از نجیب محفوظ به روش توصیفی - تحلیلی پرداخته شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که هر دو نویسنده در نگارش رمان های خود از فرهنگ جامعه خویش تاثیر پذیرفته اند؛ اگرچه باورهای اساطیری و تاریخی مانند مراسم نوروز، سیاوشان و... در آثار سیمین دانشور نمود بیشتری یافته است.
تحلیل فرایند شکل گیری معنا از طریق نظام های گفتمانی نشانه معناشناختی در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه معناشناسی گفتمانی علمی است که به مطالعه فرآیندی زبان می پردازد. این علم نشانه را به عنوان مبدأ و معنا را مقصد کار خود در نظر می گیرد. نشانه معناشناسی گفتمان را به عنوان حوزه کاری خود برمی گزیند. ازآنجایی که ادبیات از نمونه های گفتمان های پویاست، نشانه معناشناسی گفتمانی با بررسی عناصر دخیل در این گفتمان ها و روابط بین این عناصر، به کشف فضاهای معنایی مخفی می پردازد. پژوهش حاضر در پی بررسی فرآیند تولید معنا و نظام های گفتمانی مؤثر در این فرآیند در عناصر داستانی زال و رودابه شاهنامه فردوسی بر اساس رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی است. در بررسی این روایت مشخص شد که سوژه کنشی به جهت کسب ارزش و رفع نقصان خواهان داشتن فرزند است؛ اما رفع این نقصان باعث اولین تنش و چالش در سیر روایت می شود. سوژه با طرد نوزاد سپیدموی که مغایر با هنجارهای اجتماعی است، سعی در رفع چالش دارد، اما طرد فرزند چالش های بیشتری را پیش روی کنشگر اصلی و حتی دیگر کنشگران روایی قرار می دهد. در واقع، طرد فرزند در این روایت امکان اضمحلال معنا را فراهم می سازد. دراین بین، آنچه جریان معناسازی را تداوم می بخشد تبدیل شدن سوژه کنشی به سوژه شوشی و تغییر فضای روایت به فضایی حسی-ادراکی است. در واقع، حکیم فردوسی با استفاده از راهکارهای عاطفی و بهره بردن از نظام های معنایی از قبیل کنش، شوش، بوش، تخیل و اسطوره جریان معناسازی را تداوم می بخشد.
تحقیق در واژه های دیریابِ نسخه ای مشکول از السّامی فی الاسامی (مورّخ 537 ه .ق.) با تأکید بر واژه های سیستانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۹) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
92 - 131
حوزههای تخصصی:
یکی از فرهنگ های کهنِ عربی به فارسی که در پژوهش های لغویِ زبان فارسی اهمّیت بسیاری دارد السّامی فی الاسامی نوشته ابوالفضل احمد بن محمّد المیدانی (وفات: ۵18 ه .ق.) است. از این متن نسخه های کهنِ بسیاری برجای مانده است که کهن ترینِ آن ها مورّخ ۵37 هجری قمری است و در موزه آسیایی آکادمی علوم اتّحاد جماهیر شوروی (سابق) نگهداری می شود. ویژگی مهمِ این نسخه حرکت داشتنِ واژه های فارسیِ آن است؛ بنابراین به یاریِ آن می توان از تلفّظ های رایج آن زمان آگاه شد که البتّه برخی از آن ها ویژه محل تولّد یا زندگی کاتب بوده است. اهمّیت دیگر نسخه وجود برخی برابرهای سیستانی است که کاتب برای واژه های عربی برگزیده است. این واژه ها در نسخه های دیگرِ متن به کار نرفته اند و تنها در متون سیستانی به ویژه مهذّب الاسماء یافت می شوند. همچنین به سیستانی بودنِ بعضی از آن ها در کتاب الصّیدنه تصریح شده است. بنابراین می توان گفت برخی واژه های دیگرِ نسخه که در منابع دیگر یافته نشده است، به احتمال بسیار از منطقه سیستان است. این احتمال زمانی قوی تر گشت که تعدادی از این واژه ها در فرهنگ های سیستانی معاصر نیز به نظر رسید. با توجه به اینکه متون سیستانیِ نسبتاً اندکی از گذشته برجای مانده است وجود چنین نسخه هایی و تحقیق در آن ها اهمّیتی بسیار می یابد. همچنین این نسخه، به دلیلِ کهن، درست، کامل و مشکول بودن ضمن اینکه در تصحیح اثر، نسخه اساس واقع می شود، بهره مندی از آن نیازمند احتیاط است؛ به ویژه در مواردی که برابرهایی متفاوت با برابرهای دیگر نسخه ها دارد.
بررسی زبان شناختی کهنترین متن گاهشماری فارسی به خط مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن M150 ازجمله دست نوشته های مجموعه متن های مانوی آکادمی علوم برلین است که به خط مانوی و به زبان فارسی نو آغازین نوشته شده است. این متن را مانویان فارسی زبان آسیای میانه، به نگارش در آورده اند و ازجمله کهن ترین متن های فارسی دری است. این دست نوشته به گونه جدولی تنظیم شده که بیشتر قسمت های آن آسیب دیده و دارای واژه های عربی بسیاری است که یک نمونه از گاهشماری سغدی- مانوی مربوط به نیمه نخست قرن چهارم هجری به شمار می رود. در این متن، نام روزها زردشتی، ولی نام سیاره ها و برج های دوازده گانه (صور فلکی) به صورت عربی آمده است. این مقاله، ابتدا به معرفی این گاهشماری قرن چهارم هجری می پردازد و سپس نویسه گردانی، آوانوشت و ترجمه شده و در پایان همراه با توضیحات و یادداشت ها به بررسی آن پرداخته شده است.
Revisiting Word-initial Glottal Stops in Persian: Underlying or Epenthetic?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The phonological status of word-initial glottal stops in Persian has been a subject of controversy. Particularly, researchers hold divergent views on whether the glottal stop functions as a phoneme in word-initial positions. These perspectives can be categorized into three main positions: (1) glottal stops are phonemes in all occurrences (Samareh, 1985; Windfuhr, 1979); (2) word-initial glottal stops are phonemes only in loanwords, especially from Arabic (Bijankhan, 2018; Haghshenas, 1991; Jam, 2019; Kord-Zaferanloo-Kambozia, 2003); and (3) word-initial glottal stops are not phonemes in Persian (Jahani, 2005; Majidi & Ternes, 1999; Sepanta, 1973). In this paper, a critical review of previous findings is provided along with new insights and neglected evidence relevant to the underlying representations of words with glottal stops. Based on these considerations, the paper leans towards the position that glottal stops function as phonemes in all positions regardless of occurrence in loanwords or native words. It also calls for a revision of previous research, emphasizing the importance of non-acoustic aspects in exploring the phonological functions of word-initial glottal stops.
Equative Constructions in the Laki Language(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Different linguistic constructions, including comparative, superlative, similative, and equative constructions, are employed to convey the concept of comparison. Equative and similative constructions exhibit the highest semantic and structural resemblance out of all the specified constructions. In such constructions, two entities -referred to as the comparee and the standard- are compared based on a specific characteristic or quality. In equative constructions the comparison is based on a gradable property, where one of the referents has the property to a higher degree, while similative constructions compare the similarity in manner. This study explored the equative constructions in the Laki language by primarily relying on classification put forth by Haspelmath (2017). The data for the present study consists of 123 equative sentences taken from spoken interviews with twelve individuals residing in Noorabad city. The findings indicate that speakers mainly use seven strategies to convey the concept of equality in Laki. Furthermore, the data show that in numerous equative constructions in Laki, there is a preference for omitting the standard marker while retaining the degree marker
مشخّصه های آکوستیکی و نرخِ تغییراتِ واکه های دوگانه گویشِ خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
127 - 111
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، پس از معرّفی و بررسی واکه های دوگانه گویشِ خوافی و ذکر نمونه هایی از کلماتِ دارایِ این نوع واکه ها، نتایج آزمایشی که برای اندازه گیری مشخّصه های آکوستیکی این واکه ها انجام پذیرفته، ذکر، بررسی و تحلیل شده است. مقاله حاضر بخشی از تحقیق مفصلی است که با هدف آوانگاری دقیق و علمی واحدهای واژگانی این گویش صورت گرفته و نتایج آن برای تألیف فرهنگ گویشِ خوافی و نیز گردآوری ادبیاتِ عامیانه آن ضروری است. در این مقاله، مشخّصه های آکوستیکی واکه های مذکور در واژه های تک هجایی بررسی گردیده است. این پژوهش مطابقِ روش سوکَده (2008) صورت گرفته است؛ براساس این شیوه، نخست میانگینِ بسامدِ سازه هایِ اول و دومِ آغازه و پایانه واکه هایِ دوگانه خوافی محاسبه و بررسی شده و سپس فضای واکه های مرکب این گویش ترسیم گردیده است. در ادامه مقاله، نرخِ تغییراتِ بسامدِ سازه هایِ اول و دومِ واکه هایِ دوگانه خوافی محاسبه و تحلیل شده است. مقاله با اندازه گیری دیرش این واکه ها به پایان می رسد. نتیجه کلّیِ این پژوهش نشان می دهد که حرکتِ سازه اوّلِ واکه هایِ دوگانه خوافی از واکه ای باز به سمت واکه ای بسته است و حرکتِ سازه دوم آن ها، غیر از [ou]، در جهت پیشین شدگی است.
تحلیلی ساختی از واژه های مرکب برگرفته از ستاک گذشته «گشت» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی واژه های مرکب مختوم به ستاک گذشته «گشت» در چارچوب صرف ساختی پرداخته است. تلاش این پژوهش ارائه توصیفی همزمانی و درزمانی از تنوعات معنایی و نظام طرحواره ای ناظر بر واژه های حاصل از این ساخت بوده است. داده های پژوهش حاضر شامل 202 واژه مرکب بوده که از پیکره های همزمانی و درزمانی زبان فارسی همچون پیکره فرهنگیار زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیکره پایگاه دادگان زبان فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پیکره بی جن خان، پیکره برخط گنجور زبان فارسی (ganjoor.net)، فرهنگ زانسو کشانی (۱۳۷۲) و لغتنامه دهخدا (1377) و نیز جستجوگر گوگل گردآوری شده اند. روش کار توصیفی-تحلیلی و هدف از پژوهش حاضر بررسی تنوعات معنایی موجود، توصیف ساخت ناظر بر این گروه از واژه ها و نیز نگاهی به عملکرد این ساخت در گذر زمان بوده است. برای این منظور ابتدا واژه های استخراج شده بر اساس معنی آن ها در چهار مقوله معنایی دسته بندی شدند. سپس طرحواره ناظر بر آن ها به دست داده شد. بررسی های درزمانی نشان داد از این ساخت در قرون گذشته، در معنایی متفاوت از آنچه امروزه به کار می رود، تولید شده است. همچنین با رواج فضای مجازی در سال های اخیر شاهد بروز برخی تغییرات در عملکرد این ساخت بوده ایم. با در نظر گرفتن تغییرات درچندمعنایی ناظر بر این ساخت، درنهایت نظام طرحواره ای ساخت [x گشت] به دست داده شد. در نظام طرحواره ای این ساخت شاهد دو زیرساخت زایا بودیم که واژه های جدید از رهگذر آن ها تولید شده و دو ساخت ایستا که عامل انگیختگی برخی واژه های موجود هستند.