مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ادبیات شفاهی
حوزه های تخصصی:
بومیسرود به اشعاری گفته می¬شودکه شاعران محلّی با استفاده از فرهنگ، وازگان و درونمایههایبومی منطقه خود آن را میسرایند. این ترانه¬ها در ادبیات شفاهی اهمیّت ویژهای دارند؛ زیرا ما را با مفاهیم و اندیشه¬های متعالی آنان آشنا می سازند. بومیسرودها در حوزهجغرافیای فرهنگی ایران بزرگ تنوع و گوناگونی فراوانی دارند. امیری، تبری، طالبا، نجما، کتولی، حقانی، سوتخوانی ، شرفشاهی، چهاردانه، کیلالی و لاکو؛واسونک، شربه، شروه، حاجیانی، فایزخوانی، شنبه¬ای، کلهفریاد، دوبیتی، چهاربیتی، سرحدی، سرصوت، فریاد، نوا، فراقی، عاشقانه، شعردلبر، شعرجاهلی، حقیقی، سهخشتی، گورانی، بیت، نوول، فهلویات، هوره، حیران، لاوک و چهار لنگی، بایاتی، عاشیقی، آغی، باغلاما، قوشما، لایلالار، جیغالی، سالاما، الفلام، قایتارما، دیل ودؤئمز، لیکو، شیر، زهیرک، کردی و سیتک، تنها بخشی از بومیسرودها هستند که ضروری است تا پیش از نابودی آنها شناخته و گونه¬شناسی شوند. در این مقاله پس از تبیین، پیشینه و تعریف بومیسرود، تاریخچه، ارزشها و ویژگیهای آن ارائه میشود، سپس بومیسرود¬های برجستهمناطق مختلف ایران از نظر حوزه جغرافیایی، وجه تسمیه، قالب، زیباییشناسی، محتوا و درون¬مایه بررسی و طبقهبندی میشوند.
اشاره ای به مردم شناسی در ادبیات مکتوب و ادبیات شفاهی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به ضرورت تألیف کتابی در زمینه مردم شناسی ادبیات تأکید و ردپای مردم شناسی در شعر گذشته‘ البته تنها با طرح موضوع و ارائه مثال‘ دنبال شده است. در ادامه به تأثیر ادبیات شفاهی در ادبیات مکتوب و نیز راهیابی نمونه هایی از ادبیات مکتوب به میان مردم‘ به اختصار‘ پرداخته شده است. چون به ادبیات شفاهی‘ در مقایسه با ادبیات مکتوب‘ کمتر توجه شده‘ از این رو در این مجال نیز‘ در حد امکان و فرصت‘ به ویژگیهای شاخه های گوناگون ادبیات شفاهی و کارکردهای هر یک از آنها‘ البته بسیار موجز و مختصر‘ اشاره شده است
چند نکته درباره فردوسی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به برخی از جاذبه های فکری و اعتقادی و رفتاری فردوسی و جنبه های هنری شاهنامه پرداخته شده است. عشق به جاودانگی ایران، شناخت قوم ایرانی و نیازها و آرزوهایشان، ستایش خداوند به عنوان خالق جان و خرد سرسپردگی به خاندان رسالت و امامت، تاکید بر شرافت انسانی، بیدار کردن حس ملیت ایرانی در مقابل بازگشت به عصبیت جاهلی حکومت های بنی امیه و بنی عباس و ستایش احساس مشترک و شعور جمعی ایرانیان در پیوند با نیکی و برخورد با بدی از جمله این جاذبه هاست که با دقت و امانت در داستان های شاهنامه نقل می شود. زبان ساده و صمیمی، توصیف کوتاه و با شکوه صحنه ها و القای عواطف انسانی، تناسب اجزای کلام و ارتباط میان لفظ و موضوع، ایهام ذهنی، اغراق هنرمندانه برای ایجاد تناسب میان توصیف با موضوع حماسه و توان قهرمان و کاربرد استشهادی یا تاکیدی آیات و احادیث - که برای پرهیز از تعارض جاذبه ها، صراحت را در کاربرد آنها مجاز نمی داند و بی هیچ اشاره خاصی از آن درمی گذرد- از جمله جلوه های هنری شاهنامه فردوسی است.
کتیبه سغدی
حوزه های تخصصی:
در فاصله سال های 1966-1967 از چند دیوارنگاره در کنار کاودیوار (تاقچه محرابی) در تالار اصلی اتاق1، بخش 22، در پنجکنت پرده برداشته شد. در این دیوارنگاره ها، بخش هایی از قصه ی ناشناخته در صحنه های متوالی به تصویر درآمده است. در صحنهٔ نهایی، پیروزی قهرمان داستان در برابر دروازهٔ دژی ترسیم شده است. روی این دژ، کتیبه ی به زبان سغدی، مشتمل بر 12 سطر نوشته عمودی، قرار دارد. متن کتیبه در شرح ماجری قصه است که به احتمال بسیار به حلقهٔ داستانی ذِوِنک تعلق دارد. در این پژوهش، پس از قرائت متن سغدی این کتیبه، آوانوشت و برگردان فارسی آن ارائـه خواهـد شد. در پایان، سبـک خاص دیـوارنگاره های سـغدی به اجمال بررسی می شود.
معرفی انتقادی، متن شناسی و نقد متنی حماسة ناشناخته شاهنامه اسدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامة اسدی حماسة 24 هزار بیتی بزرگی منسوب یا سرودة شاعری با کنیة «اسدی» است که در ادامة خط سیر حماسة ملی در شاهنامه رخ می دهد. مضمون اصلی آن روایت کهن لشکرکشی سلیمان به ایران و تقابل او با رستم و کیخسرو و تکرار الگوی نبرد رستم با فرزندانش به طور ناشناخته است. متن، ساختار اپیزودیک و شخصیت های اصلی متعدد دارد. مضامین ویژة افسانه ها در آن برجسته شده و خاستگاه غالب روایات آن، ادبیات شفاهی است. شواهد تشیّع شاعر در متن روشن است. با توجه به سبک ادبی و زبانی، محتوا، روایت اثر و ماده تاریخ موجود در یکی از نسخ، تألیف متن احتمالاً در قرن نهم (سال 809 ه. ق.) پایان یافته است. در این جستار، پس از معرفی متن و شناسایی خاستگاه روایات آن در ادبیات شفاهی و بررسی ساختار روایی حماسه، ارزش های زبانی ادبی آن در یک گزارش سبکی- در سه لایة واژگانی، نحوی و بلاغی- ارائه شده است
مقایسه روایت های شفاهی و کتبی داستان بهمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در ادبیات شفاهی، مقایسة روایت های شفاهی یک متن با روایت های کتبی همان متن است. در این مقاله، روایت های شفاهی و کتبی داستان بهمن مقایسه شده اند. از میان روایت های کتبی، داستان بهمن در شاهنامة فردوسی، داستان بهمن در تاریخ ثعالبی و منظومة بهمن نامه سرودة ایرانشاه بن ابی الخیر و از میان روایت های شفاهی، شانزده روایت انتخاب شده است. نگارنده کوشیده است تفاوت زبان و نوع روایت را در روایت های شفاهی و کتبی این داستان نشان دهد. در این زمینه تاکنون هیچ مقاله ای منتشر نشده است؛ ازاین رو مقالة حاضر نخستین پژوهش دربارة این موضوع است.
اشاراتی بر تحلیل ساختاری – محتوایی لیکو، شعر شفاهی بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به هدف معرفی ویژگی های سبکی لیکو، گونه ای از شعر شفاهی بلوچی، تدوین شده است. لیکو تک بیتی است مقفا و با وزن هجایی که با استناد به یافته های پژوهش حاضر از ویژگی های سبکی مشخصی به لحاظ نوع واژگان، تشبیهات، سازوکار استعاری غالب، بازنمود نگرش های قومی و محتوای واقع گرایانة آن برخوردار است. در این پژوهش یکصدو سی و پنج بیت لیکو به ترتیب از کتاب صد لیکو (مؤمنی، 1384)، خبرنامة بلوچستان (Axenov,1990)، منابع اینترنتی و مصاحبه با گویش ور بلوچ مکرانی گردآوری شد. آنگاه پنجاه لیکو به طور تصادفی انتخاب و به کمک گویش ور بلوچی تصحیح و ترجمه شد. سپس ترجمه ها با ترجمه های موجود در منابع مذکور مقایسه شد و تصحیحات اعمال گردید و در نهایت با توجه به محدودیت فضای مقاله، بیست ودو بیت لیکو که به لحاظ سبکی و معنایی معرف خوبی برای این مجموعه به شمار می آمد و واژگان و محتوای آن در گفتمان دانشگاهی قابل عرضه بود انتخاب شد. نوع واژه های به کار رفته در لیکو، تشبیهات و سبک واقع گرای آن مهم ترین ویژگی های این گونه از شعر شفاهی به شمار می آید. از جمله اشعار گویشی دیگری که به لحاظ ساختار و محتوا شبیه به لیکو به نظر می رسد، بیت کردی است.
شروه، قهس و لالایی های کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات شفاهی سرزمین کهگیلویه و بویراحمد بسیار غنی است. یکی از ترانه های آن شَروه نام دارد که زنان (و اخیراً مردان) با آوازی حزن آلود آن را می خوانند. حزن موجود در این شعار شیرین و ملایم و مطبوع است و انسان را به تعمق وا می دارد. موضوع شروه ها بیشتر بیان غربت، غم و اندوه، رشادت و حماسه، یاد جوانی و شکایت از روزگار است که به شکل های مختلف نمود پیدا می کند؛ گاهی به صورت دو بیت، گاهی چند مصراع و نیم مصراع و گاهی هم تمام مضمون شروه با ایجاز در یک بیت خلاصه می شود.
قهس یا مقوم آوازهای شادی بخشی است که با مضامینی مثل اوصاف طبیعت، هجران و احساسات عاشقانه کاربرد دارد و از روی شادی و دلخوشی خوانده می شود. لالایی های بویراحمدی با آهنگی نرم و بیانی ساده خوانده می شوند و محتوا و مضمون آن ها با دیگر لالایی های ایران مشترک است. در این مقاله سعی براین است تا ضمن بررسی شروه در کهگیلویه و بویراحمد و نیز مقایسه آن با شروه دیگر مناطق، به بررسی محتوای قهس و لالایی در این منطقه پرداخته شود.
معرفی سروده هایی از شاخة ادبیات شفاهی ایران: سه خشتی های کُرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سروده هایی متعلق به خانوادة ادبیات شفاهی ایران از منظر برون متنی و درون متنی معرفی می شود. سه خشتی های کرمانجی، سروده هایی سه مصراعی اند که سابقة آنها به ادبیات دورة پیشااسلامی می رسد اما هنوز در شاخة ادبیات شفاهی منطقة خراسان سروده و خوانده می شوند. در زبان کرمانجی، سه خشتی ها را عمدتاً به آواز می خوانند و همین امر سبب افزودن پاره هایی بر اصل سه مصراع می شود. این پاره ها بیشتر کارکرد موسیقایی دارد و غالباً برای سازگارشدن سه خشتی ها با دستگاه های موسیقایی به آنها افزوده می شود اما غیر از این، کارکرد معنایی عاطفی هم دارند. ما پس از بررسی 304 سه خشتی، آنها را از جهت موسیقایی و زمینة معنایی عاطفی بررسی خواهیم کرد. ضمن اینکه پیش از آن نشان می دهیم رابطة این سروده ها با ادبیات دورة پیشااسلامی چگونه است. در بخش پیشینة تحقیق و وجه تسمیة این قالب نیز نشان خواهیم داد که چه تحقیقاتی در این مورد تاکنون انجام شده است.
طبقه بندی آواهای قالی بافی در چالِشتُر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم آذر و دی ۱۳۹۷ شماره ۲۳
183-200
حوزه های تخصصی:
کارآواها اشعار، جملات و صداهای آهنگینی هستند که هنگام انجام فعالیت هایی همچون قالی بافی خوانده می شوند و در زمره فولکلور و ادبیات شفاهی قرار می گیرند. در منطقه چالشتر این آواها با اهدافی همچون تشویق به انجام کار بیشتر، ایجاد محیطی فرح بخش در کار، توصیف آلام، دلتنگی ها، آرزوهای بافندگان و لالایی های مادران برای فرزندان خوانده می شوند. این آواها را در منطقه چالشتر که با تحولات دنیای معاصر در حال کم رنگ شدن هستند می توان در زمره ادبیات منظوم زنان قرار داد که بازتاب رنج ها، شادی ها و باورهایشان است. بدین علت این مقاله به شیوه تحلیل کیفی و روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این مسئله است که آواهای قالی بافی زنان بافنده چالشتر دارای چه موضوعاتی است. هدف از مقاله حاضر، طبقه بندی موضوعی آواهای قالی بافی زنان بافنده چالشتری است که محقق با استقرار در این منطقه، بافندگان مسن را که تجربه بیشتری در قالی بافی دارند شناسایی کرده است و به شیوه مردم نگاری و گفت وگوهای حضوری اشعار و ترانه های جمع آوری شده را در دسته بندی های قراردادی همچون: الف) آواهایی با منشأ مسائل روزمره و محیط پیرامون و ب) اشعاری با ریشه های مذهبی با زیرمجموعه هایشان معرفی کرده است. این اشعار علاوه بر کارکردهای آشکار خود دارای کارکردهای پنهانی همچون: بازتاب ریشه های مذهبی، معیشتی، بیان آرزوهای دست نیافته، تخلیه روحی بافندگان و امثال آن است. یافته ها نشان می دهد که بیشترین آواهای قالی بافی متعلق به لالایی ها و ترانه هایی با منشأ مذهبی است.
تحلیل انتقادی گفتمان واژگان ترانه های نوازشی بر پایه انگاره فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترانه های نوازشی بخشی از ترانه های عامیانه کودکان هستند که از خلق وخوی مادرانه سرشارند و آرمان ها، آرزوها، رنج ها، حسرت ها و دلتنگی های مادر را بر پایه نظام های فرهنگی و رفتارهای اجتماعی بیان می کنند تا محرک عواطف کودکان باشند. پژوهش پیش رو، ترانه های نوازشی فارسی را از طریق نشانه های موجود در متن، بر اساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف در سطح توصیف واژگانی با رویکردی توصیفی - تحلیلی در 1000 مصراع که بسامد کاربردی آن ها، اساس این گزینش بوده ، واکاوی کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، انواع طبقه بندی واژگانی بر اساس نظریه مذکور در این گونه از ترانه ها کاربرد داشته؛ اما بسامد کاربرد واژه های زبان محاوره ای بیش از گونه های دیگر است. چنان که گفتمان مادر در بیان واقعیت های اجتماعی مانند مردسالاری، برتری جنسیتی، بی وفایی همسر، فقر و اوضاع نابسامان اقتصادی و بیداد زمانه در قالب واژه های محاوره ای و عامیانه با زبانی ساده و زیبا و برخاسته از عشق و عاطفه آمده است. بر این اساس، واژه های ترانه ها نقش مؤثری در آفرینش عاطفه شعری و انتقال احساس مادرانه (ترس از آینده، امید به آینده، نفرت، تنهایی و درنهایت پذیرش مخاطب) دارند. چنان که بیان واقعیت های جامعه در قالب واژه های عامیانه، سبب فهم کامل کودک از واقعیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و نیز اثرگذاری کلام مادر بر ذهن وی (کودک) شده است.
تحلیل جایگاه نخل در ادبیات شفاهی و فرهنگ عامه مردم میناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخل از درختان بسیار قدیمی و مقدس است که نامش در قرآن مجید به کرات آمده است. مورخان درخت نخل را ملکه درختان نامیده اند. ساکنان جنوب، نخل را تنها میراث پس از خود و شجره وفادار می دانند. در ادب شفاهی میناب از نخل فراوان یاد شده است. نخل نقش مهمی در سنت ها، آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای مردم دارد. درخت مفید نخل از هر حیث برای مردم جنوب اهمیت داشته و خوراک و مسکن و همچنین صنایعی حصیری را برای استفاده در امور زندگی به مردم هدیه داده است. نخل در فرهنگ مردم میناب درخت مهمی است. مردم برای کاشت آن وضو می گیرند و آن را رو به قبله می کارند. این مقاله با روش تحلیل محتوا و از طریق ابزار کتابخانه و مصاحبه، درخت نخل در میناب را با ذکر اجزا، انواع و فراورده های آن معرفی می کند و به نخل در ادبیات شفاهی (چیستان، ضرب المثل، لالایی، اصطلاحات عامیانه، باورها و ترانه) می پردازد تا اهمیت نخل در شهرستان میناب معلوم شود. این درخت از گذشته های دور در زندگی مردم آن منطقه اهمیت داشته است و اغراق نیست اگر گفته شود که هر نفر نخل همانند یک نفر انسانِ نان آور می تواند در اقتصاد خانواده سهیم باشد. نخل در نقش یکی از فرزندان خانواده و واحد شمارش آن نفر است و برای آن مرگ و میر در نظر گرفته اند.
تحلیل میزان علاقه مندی و میزان کاربرد اشعار آیینی در گویش سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر میزان علاقمندی و کاربرد اشعار آیینی در مراسم و سنن مختلف بررسی شده است ، داده های لازم جهت در تحقیق حاضر، میزان علاقه مندی و کاربرد اشعار آیینی در مراسم و سنن مختلف بررسی شده است. داده های لازم برای آزمون فرضیه های تحقیق از طریق یک پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شده است. پرسش نامه طراحی شده حاوی 26 پرسش بود که میزان علاقه مندی و کاربرد اشعار سیستانی در آیین های مختلف را پرسش کرده است. به منظور بررسی پایایی پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق تمام افراد بالای 20 سال ساکن شهرستان زابل و روستاهای تابعه است و حجم نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 384 نفر در نظر گرفته شده است. گفتنی است که نمونه گیری به صورت کاملاً تصادفی و ساده صورت گرفت. آمار توصیفی برای بررسی توزیع فراوانی متغیرهای جمعیت شناختی و آمار استنباطی برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شد. برای تحلیل فرضیه ها از آزمون کای 2 اسکوئر استفاده شد و تمام محاسبات و تحلیل های آماری از سوی نرم افزار اس.پی.اس.اس انجام شد. تحلیل ها نشان داد که مردم به اشعار آیینی علاقه مند هستند؛ ولی همچون گذشته اشعار آیینی را در مراسم و سنن مختلف به کار نمی برند.
ویژگی های شتر در ادبیات عامه مردم استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
285-320
حوزه های تخصصی:
از گذشته های دور، یکی از پیشه های اصلی ساکنان مناطق بیابانی، شترداری بوده است. شرایط اقتصادی و اقلیمی و پیشینه فرهنگی، ایلات و کویرنشینان را شیفته شتر کرده بود، نه فقط به دلیل اینکه شتر شاهرگ اقتصادی آنان بوده است، بلکه بدین سبب که روابط عاطفی و دوستانه دیرینه ای با این حیوان برقرار کرده بودند. شتر در فرهنگ و ادبیات مردم استان سمنان بازتاب گسترده ای یافته است. هدف از این تحقیق، گردآوری و تحلیل ویژگی های شتر در دو بخش صفات صوری و عرضی در ادبیات عامه مردم استان سمنان به ویژه شترداران و ساربانان است. شیوه دستیابی به داده ها، گردآوری میدانی با ابزار جست وجوی شنیداری اعم از پرسش و پاسخ (مصاحبه) بوده و در تحلیل و استدراک داده ها از دانش های اهل فن بهره گرفته شده است. بازتاب شتر را می توان در ترانه ها، مثل ها، آواها، چیستان ها و باورها ملاحظه کرد. این ترانه ها، داستان ها، ضرب المثل ها و غیره در کل بیانگر اندیشه ها، آرزوها، بیم و امیدها، غم ها و خوشی های این مردم و گذشته تاریخی آن و به عبارت دیگر بیانگر روان شناسی اجتماعی و نانوشته آنان است. این مقاله حاصل پژوهشی است که با استناد به مطالعات میدانی و مصاحبه با ساربانان و شترداران و مطالعات کتابخانه فراهم آمده است . باورها، ضرب المثل ها، چیستان ها، ترانه ها، حکایت ها و افسانه های مردم استان سمنان به ویژه شترداران و ساربانان در این پژوهش بیان شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که شتر به ویژه در بین شترداران حوزه کویری استان سمنان، نقش مهمی در ادبیات عامه (ترانه ها، ضرب المثل ها، افسانه ها، آواها و باورها و ...) دارد. این مقاله نخستین بررسی تحلیلی در این زمینه است.
عامه سروده های استان کرمان، انواع و درون مایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عامه سروده ها یکی از دل نشین ترین گونه های ادبیات شفاهی در بین اقوام ایرانی اند که معرف روحیات، اندیشه ها و افکار توده مردم و برخاسته از نیازهای طبیعی و روزمره آن ها هستند. ترانه ها و اشعار از شکل های ادب عامه هستند و در حوزه جغرافیای فرهنگی این سرزمین گوناگونی دارند. عامه سروده ها در استان کرمان نیز با نام های متعددی پراکنده شده و بیشتر در قالب دوبیتی سروده شده اند و دارای اوزان عروضی هستند. دوبیتی های رایج این خطه در مراسم مختلف، نام هایی همچون شرمه، اجاق بوس، بیرقی، خیلون، موردخوانی، آبادو، سرآسیابی، آیینو، بیابانی، کردی خوانی، حجله گشون، غریبی خوانی، حنابندی، در حمومی و... دارند. این اشعار در حوزه های سرور، سوگ، کار، اشعار خواب و نوازش، لالایی ها، ترانه بازی ها، سرگرمی و نیایش قرار می گیرند. نگارندگان در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی و با روش کتابخانه ای، تلاش کرده اند تا علاوه بر معرفی سرودهای عامه و محلی استان کرمان، اشعار را بر اساس مضمون، تحلیل و طبقه بندی کنند تا زوایای فرهنگی و عناصر بومی نیز قابل دریافت باشد.
ویژگی های اسطوره ای و فراانسانی شخصیت معشوق در افسانه های سحرآمیز ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۱۲۹-۱۶۸
حوزه های تخصصی:
افسانه های سحرآمیز ازجمله انواع مهم افسانه ها هستند که در آن ها با موجودات ماورائی مانند دیو، پری، و ... و همچنین حوادث شگفت انگیز سروکار داریم. ارتباط با روایت های اسطوره ای از دیگر ویژگی های این نوع افسانه هاست. هدف از این پژوهش یافتن شباهت های میان شخصیت دختر معشوق با شخصیت های اسطوره ای است. هدف این مقاله استخراج ویژگی های مشترک میان شخصیت معشوق افسانه ای و شخصیت های اسطوره ای از طریق بررسی متون مربوط به اسطوره ها و افسانه های سحرآمیز به شیوه تحلیلی توصیفی است. به منزله نتیجه تحقیق، ارتباط دختر با خواب، ارتباط او با اماکن خاص و طبیعت، ارتباط او با آب، قدرت و موقعیت ویژه او در افسانه، ارتباط او با زمان و همچنین ظاهر ماورائی او قابل تطبیق با ویژگی های شخصیت های اسطوره ای است که می تواند این شخصیت افسانه ای را به نوعی با ایزد بانوان اسطوره ای مرتبط سازد.
تأثیرات ادبیات شفاهی بر دست بافته های عشایر قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
۳۸-۲۷
حوزه های تخصصی:
مطالعه بر روی هنر عامه در ایران در تعامل جدی با گفتمان هویت فرهنگی است. در این میان، ادبیات شفاهی با توجه به شاخصه شفاهی بودن و در بر داشتن زمینه های متنوع تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، بستر مناسبی برای انجام پژوهش هایی از این دست به شمار می آید. شعر گونه ها در هنگام بافت قالی در اکثر مناطق قالی بافی ایران رواج دارد، اما شاید بتوان کاربرد ترانه در هنگام بافت در میان قشقاییان را اندکی متفاوت با سایر نقاط ایران به شمار آورد. از این رو موضوع مقاله حاضر، چگونگی تأثیر ادبیات شفاهی بر روی دست بافته های عشایر استان فارس است؛ به این ترتیب مقاله با نگاهی توصیفی و تحلیلی، بخشی از ادبیات شفاهی از جمله ترانه ها و لالایی های عشایر قشقایی استان فارس را در کنار گونه هایی از دست بافته های عشایر قشقایی از لحاظ مضمونی و محتوایی، موردتحلیل قرار خواهد داد. در روند پژوهش از نظرات متفکرانی مانند س. اسپرگ، کارل بوخر، فیلیپس شاله و نیز دیگر منابع تحقیقاتی موجود بهره گرفته شده است. یافته های مقاله حاضر، تأییدکننده روابط نزدیک معنایی و حتی فکری میان ترانه ها و المان ها و عوامل بصری برخی از دست بافته های خاص در میان عشایر قشقایی است. به این ترتیب، مقاله حاضر با ترسیم روابط مضمونی و موضوعی میان ترانه ها و دست بافته های عشایر قشقایی و ترسیم شیوه ای برای شناخت بنیان های فکری و فرهنگی بافندگان در باب شکل گیری برخی از طرح های قالی، به سرانجام می رسد. نتایج به دست آمده از تحقیق، بازگوکننده این نکته هستند که در میان عشایر قشقایی که اغلب نقشه های بافته شده به صورت ذهنی و با توجه به خلاقیت فردی بافنده است، ترانه ها عامل ریتمیک و حتی نقشه ساز برای بافنده به حساب می آیند. در اینجا، ترانه عاملی است برای انتقال فرهنگ و بسیاری از عناصر فرهنگی مانند آرزوها، ارزش ها، هنجارها، اعتقادات، باورها و دانش بومی که از طریق این ترانه ها به نسل دیگر منتقل می شود.
بهمن علاءالدین و حیات جاودانه او در ترانه های ایل: بررسی زبان شناختی و ادبی دو شعر بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود تا به تحلیل زبان شناختی و ادبی شعری از بهمن علاءالدین (شَوِ چهارده «شب چهارده») و شعری در ستایش وی از فیض الله طاهری اردلی (تا لَوتِه غزل خونِ کُنی باز به آواز «تا لب غزل خوانِ خود را به آواز می گشایی») پرداخته شود. بدین منظور، ابتدا این اشعار به خط بختیاریِ پیشنهادی آنونبی و اسدی (2018) ترانویسی شد؛ سپس ترجمه فارسی و انگلیسی و «میان نویسی» ( interlinearization ) آن ها ارائه گردید. به دنبالِ آن، تحلیل زبان شناختی این دو شعر با تمرکز بر ساخت های واجی و دستوری آمده است. ازآنجایی که بختیاری گونه های متعددی دارد، این تحلیل ها، تفاوت های زبانی بین این دو شعر را برجسته ساخته است. از چشم انداز ادبی، تلاش شده است به مهم ترین ویژگی های زبانی، صوَر خیال و آرایه های ادبیِ مطرح در اشعار پرداخته و تحلیلی از آن ها ارائه شود.
بدل پوشی: آشوب سازی در ایدئولوژی، جستاری در باب بدل پوشی با نگاهی به «افسانه های آذربایجان» بازنگاشت صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد نشان دهد بدل پوشی به مثابه امری نمایشی، چگونه قادر است نشانه-های تثبیت شده بوسیله ی ایدئولوژی را به چالش بکشد و در جهت نیل به این مقصود نمونه های بدل پوشی در افسانه های آذربایجان بررسی شده اند. ابتدا برای تبیین روش و نظریه های بنیانی مقاله، ایدئولوژی و روند طبیعی سازی مورد مطالعه قرار گرفته اند و آرای آلتوسر راهگشای این مسیر بوده است. سپس، نظر وی مبنی بر وقوع واکنش هایی بر ضد ایدئولوژی، در ادبیات شفاهی پیگیری می شود و بدل پوشی در سه گونه مردپوشی، کچل پوشی و درویش پوشی، به عنوان اشکالی از این واکنش های ضد ایدئولوژیک، در افسانه های آذربایجان مورد تحلیل قرار می گیرد. در هریک از این سه گونه این مساله مدنظر بوده است که بدل پوشی چگونه می تواند بحران آسیب زای دسته بندی بیافریند و نشانه های طبیعی سازی شده و تثبیت شده در مورد جنس و جنسیت، طبقات اجتماعی و روش های روایی کهن را به چالش کشیده و پیشنهادهایی برای برقراری ساختارهای جدید ارائه کند. از رهگذر پژوهش حاضر این یافته حاصل گردید که بدل پوشی توان بازشناخت ساختارهای ازلی- ابدی طبیعی شده، ساختارزدایی از آن ها و پیشنهادهایی برای برقراری ساختارهای جدید را داراست.
آواها و سروده های «کار» در فرهنگ عامه کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
217 - 246
یکی از گونه های ادبیّات و موسیقی عامّه، آواها و ترانه هایی است که پیرامون پیشه ای خاص سروده شده و یا توده مردم در حین انجام فعالیت و کار، آن ها را بر زبان می آورند. این سروده ها بیانگر اندیشه مردم پاک دل و ساده زیستی است که موسیقی و شعر در جای جای زندگی شان، حتّی در حین کار کردن، راه یافته است. در فرهنگ منطقه کرمانشاه نیز می توان نمونه هایی از این گونه سروده ها به دست داد؛ بنابراین در این مقاله که مبنای آن کتابخانه ای و با روش تحلیلی- توصیفی انجام می گیرد، نگارندگان می کوشند ضمن تبیین جایگاه کار و کوشش در میان کُردان، اشعاری که پیرامون کاری خاص سروده شده و یا در هنگام فعالیتی بر افواه عامّه مردم کُرد کرمانشاه جاری و ساری است، ضمن ترجمه و توضیحاتی، بررسی نمایند. از میان انواع مختلف ترانه های کار، لالایی ها، اشعار مربوط به شیر دوشیدن و مشک زدن دارای بسامد بیشتری هستند که از گنجینه خاطر زنان کُرد به یادگار مانده اند.