مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ون دایک
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی امام محمدباقر خطاب به اهل دمشق برمبنای نظریه فرکلاف و ون دایک
حوزههای تخصصی:
امام باقر علیه السلام پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، نقش تاثیر گذاری در رشد و بالندگی شیعه و دفاع از اسلام داشتند. یکی از شیوه های حضرت به ویژه در مواجهه با جنگ روانی دشمنان،گفتمان انتقادی است.این امام همام در هر فرصتی با انتقاد روشنگر از ایدئولوژی حاکم که لباس خلیفه مسلمین را در ظاهر بر تن داشت،خواستار تغییر بافت فرهنگی جامعه می شدند.یکی از این بیانات خطبه امام باقر علیه السلام خطاب به اهل دمشق است.از این رو هدف مقاله حاضر رمز گشایی از لایه های معنایی نهفته در گفتمان انتقادی امام با استفاده از مولفه های مطرح شده در نظریه فرکلاف و ون دایک می باشد. تحقیق پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی، با رویکردی میان رشته ای از دریچه زبان شناسی، یکی از خطبه های امام باقر(علیه السلام) را بررسی و بازنمود رویکرد امام نسبت به حضرت علی(علیه السلام) و مخالفین ایشان را بابهره گیری از مؤلفه های مطرح شده در رویکرد فرکلاف و مربع ایدئولوژیک ون دایک نشان داده است. تحلیل گفتمان انتقادی خطبه و عبور از دال و رسیدن به مدلول کلام،0 حاکی از آن است که تمامی انتخاب های زبانی امام باقر(علیه السلام) در سطوح مختلف، همگی در راستای هدف حضرت و القای دیدگاه و ایدئولوژی موردنظر ایشان می باشد. این هدف اثبات حقانیّت ولایت حضرت علی(علیه السلام) و انتقاد به بستر ایدئولوژیکی حاکم می باشد. تفاوت رویکردی امام به دو گروه، نشان دهنده ی تفاوت در زیربنای فکری ایشان درمقایسه با ایدئولوژی حاکم بر جامعه است.
بررسی راهبردهای ایدئولوژیکی شاهنامه در تولید گفتمان برتری ایرانیان پیکره مطالعه شده: داستان رستم و چنگش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
127-150
حوزههای تخصصی:
نقش و کارکرد ایدئولوژیک زبان در شاهنامه یکی از مباحثی است که تاکنون کمتر با رویکردی نظریه محور به آن توجه شده است. این پژوهش در پی بررسی این مسئله است که فردوسی در شاهنامه چگونه از زبان در جهت القای ایدئولوژی برتری ایرانیان بهره برده است و با استفاده از چه سازوکارهای کلامی ای، توانسته این مسئله را گفتمان سازی کند. برای نیل به این هدف، در پژوهش حاضر از چارچوب نظری تحلیل گفتمان انتقادی مبتنی بر رهیافت تئون ون دایک (2005 و 2000) استفاده شده است. نبرد "رستم و چنگش" در داستان "رستم و خاقان چین" پیکره تحقیق حاضر است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که فردوسی با استفاده از راهبردهای ایدئولوژیکی کلامی نظیر قطب بندی، بازنمایی مثبت گروه خودی، بازنمایی منفی گروه دیگری، واژگان گرایی، توصیف کنشگران و تعمیم بخشی، توانسته ایدئولوژی برتری ایرانیان را گفتمان سازی کند.
تحلیل زبان شناختی «خروج آمریکا از برجام» در گفتمان های دو شبکه «العربیه» و «المنار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها نمی توانند مخاطبان خود را وادار سازند که «چگونه» بیندیشند؛ اما می توانند با به کارگیری مهارت هایی، آن ها را ترغیب کنند که به «چه موضوعی» فکر کنند، به همین منظور با برجسته سازی پیام هایی که در راستای اهداف آن هاست، توجه مخاطبان را به آن موضوع جلب می کنند. برای برجسته سازی پیام در رسانه ها، تکنیک های مختلفی وجود دارد که از جمله آن ها، تکنیک های زبانی است. پژوهش حاضر به تحلیل زبان شناختی خروج امریکا از برجام در گفتمان های دو شبکه « العربیه » عربستان و« المنار » لبنان با استفاده از الگوی ون دایک می پردازد. «برجسته سازی» و «حاشیه رانی» تکنیک هایی هستند که این دو شبکه تلاش کردند با بهره گیری از آن، قوت گفتمان خود را برجسته کنند ودرمقابل قوت غیر (دشمن) را به حاشیه ببرند و ضعف وی را برجسته کنند. داشتن ایدئولوژی متفاوت نسبت به برجام، معیار اصلی انتخاب این دو شبکه خبری بوده است. این شبکه ها تلاش کردند با استفاده از ابزارهای زبانی چون تکرار، مبالغه، تضاد، قصر و... به دنبال تأثیرگذاری بر مخاطب و اقناع وی باشند و به همین منظور با انتخاب دقیق حروف و واژگان به کار رفته در متن اخبار، واقعیت ها را به گونه ای دیگر نشان دهند و پیام پنهان مورد نظر خود را زیرکانه و غیرمستقیم به مخاطبان منتقل کنند.
بررسی استعاره های ایدئولوژیکی در رمان «مدن الملح» عبدالرحمن منیف، بر اساس نظریه ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره آن گاه که در پیوند با ایدئولوژی، به عنوان یکی از مفاهیم اصلی تحلیل گفتمان انتقادی قرار گیرد، دیگر عنصری تزیینی و خارج از پوسته گفتمان نیست؛ بلکه منافع افراد در گروه خودی را تأمین می کند و در پی ضربه زدن به گروه غیر خودی است. این مسئله در آثار ادبی ای که رنگ ضداستعماری دارند به خوبی آشکار است. رمان «مدن الملح»، نوشته عبدالرحمن منیف، یکی از این آثاری است که ایدئولوژی ضد استعمار امریکایی در آن آشکار است. نگارندگان در این جستار با بهره گیری از روش تحلیل انتقادی گفتمان و بر اساس مطالعات کیفی برآنند کارکرد های استعاره را از منظر مربع ایدئولوژیکی ون دایک بررسی و تحلیل کنند. دستاورد تحقیق بیانگر آن است که عبدالرحمن منیف در رمان «مدن الملح» در توصیف گروه خودی (عرب ها) با کاربست استعاره، صفاتی همچون وطن خواهی، داشتن روحیه انقلابی، اتحاد و آزادمنشی را در متن القا می کند و در توصیف گروه غیر خودی (امریکایی ها و حکومت) ویژگی هایی همچون فریبکاری، خوف آفرینی، دخالت گری، تهاجم فرهنگی و دروغ کاری را به مخاطب القا می کند و به خوبی توانسته است تعارض میان عرب ها با حکومت و امریکایی ها را به تصویر بکشد. مهم ترین کارکرد استعاره در این رمان، مشروعیت وجود امریکا در کشور ها ی حوزه خلیج فارس است که به دلیل حمایت سردمداران از آنان و دادن وعده ها ی دروغین مادی، به آسانی محقق شده است. البته، نویسنده با دو ابزار طنز و عاطفه، کارکرد استعاره در رمان یادشده را به حداکثر رسانده است.
مطالعه ساخت های گفتمان مدار معنایی در روزنامه الحیاه عربستان با تکیه بر الگوی ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
331 - 355
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، بر آن است تا نمود زبان شناختی ساخت های گفتمان مدار در متن های عربی را تحلیل کند. بر این مبنا، مقاله حاضر، به تبیین استراتژی های معنایی که در شکل گیری گفتمانِ متن، نقش دارند، پرداخته است. به این منظور، 30 سرمقاله روزنامه الحیاه عربستان با موضوع مسائل ایران، انتخاب شده و با استفاده از الگوی ون دایک بررسی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بیشترین نمود زبان شناختیِ ساخت های معنایی گفتمان مدار در روزنامه الحیاه، مربوط به دو استراتژیِ فاصله گذاری و قطبی شدگی است. همچنین نویسنده ها به کاربرد مؤلفه هایی مانند تلویح تمایل چندانی نشان ندادند. این امر همسو با تقابل و درگیری های لفظی دو کشور در سال های اخیر است. با توجه به مؤلفه های بررسی شده، ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسنده ها، «معرفی ایران به عنوان تهدیدی برای امنیت منطقه» بود. این ایدئولوژی از سطح کلان به سطح خرد انتقال یافته و در محور معنا -که مورد نظر این پژوهش است، به صورت ساخت های زبانی مانند پیش انگاشت، تعمیم، فاصله گذاری، به نمایی و موارد مشابه مورد استفاده قرار گرفته است.
تحلیل گفتمان انتقادی توئیت ها ی ترامپ بر اساس مدل ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش و تأثیرگذاری شبکه های اجتماعی از جمله توئیتر، انکارنشدنی است. توئیت ها می توانند کنش های اجتماعی را شکل دهند و جامعه را به سمت و سوی ویژه ای، رهبری کنند. بنابراین، تحلیل گفتمان انتقادیِ توئیت ها، نوع تعامل های میان کاربران توئیتر را بازنمایی می کند. در پژوهشِ حاضر، توئیت های ترامپ بر پایه روش تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک واکاوی شدند. به این منظور، از ابتدای ژانویه تا انتهای مارس 2018، حدود 400 توئیت از صفحه شخصی دونالد ترامپ- رئیس جمهور وقت آمریکا، با روش تصادفیِ هدف دار، گرد آوری شده و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس داده های پژوهش با بهره گیری از نشانه ها و عناصر زبان شناختی مدل ون دایک، تفسیر و تبیین شدند. یافته ها نشان می دهند که ترامپ، در سطح معنایی از عناصر زبان شناختی بسیاری مانند مقوله بندی، قطب بندی، تعمیم دادن، ایجاد فاصله، مفهوم تلویحی، مبالغه و خلاف واقع بهره می گیرد. او همچنین، در سطح سبک به واژه گزینی و حذف عمدی برخی واژه ها می پردازد. علاوه بر این، تراپ در سطح استدلال مقوله استدلال را با مغالطه کاری جبران می کند. یافته های پژوهش همچنین نمایانگر آن است که کاربران توئیتر، پیوسته در مواجهه با گفتمان های ایدئولوژیک قرار می گیرند. این گفتمان ها در جامعه، فرایند تأثیرگذاری خود را با سرعت پشت سر نهاده و پایه گذار نظریه های اجتماعی می شوند. همچنین این گفتمان ها، نقش تعیین کننده ای در چگونگی زندگی و دیدگاه افراد یک گروه و یا روابط میان گروهی دارند.
صاحبان قدرت سیاسی به مثابه دیگری در نامه های امام محمّد غزّالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۱۲
65-83
حوزههای تخصصی:
نویسندگان این مقاله، با هدف روشن کردن عقیده حقیقی امام محمّد غزّالی در مورد صاحبان قدرت سیاسی، با استفاده از مدل تئون ون دایک به بررسی حضور آنان به مثابه دیگری در متن نامه های غزّالی می پردازند. پس از تعیین بخش هایی از متن مکاتیب غزّالی که در آنها با صاحبان قدرت سیاسی به منزله دیگری برخورد شده است، ابزارهای مورد استفاده غزّالی در جهت بازنمایی منفی آنان را معرّفی می کنیم. با بررسی شیوه استفاده از این ابزارها، روشن می شود که نگاه غزّالی به صاحبان قدرت سیاسی به مثابه دیگری بیشتر معطوف به ویژگی «گمراه بودن» و حاکی از ترحّم است. در نتیجه، غالب استراتژی های وی به جای سرکوب دیگری و مقابله با او در جهت ترغیب دیگری به تغییر به کار می رود. غزّالی در میان دو دسته «شاهان» و «وزرا»، غالباً به وزرا می پردازد و در برخورد با شاه، احتیاط و ملاحظه کاری موجب کاربرد شیوه های بالا بردن تفسیرپذیری متن می شود. تأثیر مطالعات فلسفی غزّالی در عدم قطعی نگری، در نظر گرفتن احتمال تغییر دیگری، کاربرد قیود تردید و صراحت بالای متن نمایان است.
تحلیل گفتمان دفاعیه علی سلمان، دبیرکل جمعیت الوفاق بحرین، در دادگاه آل خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت بحرین پس از انقلاب 14 فوریه سال 2011، به بهانه های مختلف رهبران عمدتاً شیعی را بازداشت کرد. یکی از این افراد شیخ علی سلمان، دبیرکل جمعیت الوفاق است. وی باوجود همراهی با نظام در روند گفتگوها و برآورده ساختن خواسته نظام بحرین در آرام سازی این جنبش درنهایت توسط آل خلیفه بازداشت گردید و در دادگاه به دفاع از خود پرداخت. شناخت گفتمان حاکم بردفاعیات شیخ علی سلمان به عنوان دریچه ای برای آشنایی با یکی از گفتمان های سیاسی بحرین، هدف این پژوهش است. این مقاله درصدد تبیین و تحلیل دفاعیه شیخ علی سلمان در دادگاه بحرین و پاسخگویی به این سؤال است که مولفه های گفتمانی حاکم بر دفاعیه علی سلمان، در دادگاه حکومت بحرین چیست؟ یافته های این مقاله که با استفاده از روش تفسیری و تحلیل گفتمان ون دایک تدوین شده؛ نشان دهنده نوعی گفتمان میانه رو و اصلاح طلب (در مقابلِ گفتمان انقلابی) در دفاعیه سلمان است. از میان متغیرهای کیفی بیان گردیده در تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک، علی سلمان از واژگان، نقل وقول، حسن تعبیر و قطب بندی، بیشترین استفاده را کرده است. فرضیه این پژوهش از این قبیل است که نظام آل خلیفه اصلاح ناپذیر نبوده و همواره سعی دارد با دادن وعده های بی اساس به مردم بحرین آنان را از جنبش دور سازد.
بیماری «کووید-19» یا «ویروس چینی»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
65 - 87
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا در جهان، زیستِ روزمره انسان در پهنه کره خاکی را با تغییرات عمده ای مواجه ساخته و تمامی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی زندگی بشر را دستخوش دگرگونی کرده است. آن چه در این میان جالبِ توجه است چگونگی رویارویی ممالک جهان با این ویروس شوم و شیوه پرداختن به آن در جوامع گوناگون انسانی است که زمینه ساز تجارب متفاوتی برای گروه های انسانی در این کشورها شده است. پاره گفته «ویروس چینی» که به طور گسترده ای توسط برخی از زمامداران ایالات متحده آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد و تأکید بر منشأ چینی این ویروس که به طور فزاینده ای وارد حوزه عمومی جامعه آمریکایی شده است، در تقویت گفتمان مرکز گرا و سلسله مراتبی غرب علیه جمعیت های انسانی حاشیه ای و به ویژه چینی نقش عمده ای داشته است. پژوهش حاضر، بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و تکیه برچارچوب نظری تحلیل انتقادی گفتمان ون دایک (Van Dijk, 2008; Van Dijk, , 2015) به بررسی چگونگی رویارویی ایالات متحده آمریکا با مهاجران چینی بپردازد. افزون بر این، این پژوهش می کوشد تا نشان دهد چگونه « زبان » موردِ استفاده برخی دولتمردان آمریکایی و اصرار به انتساب ویروس کرونا به کشور چین، سبب احیای گزینشی حافظه تاریخی ملت آمریکا در مواجهه با مهاجران در سطح « شناختی » می شود. همچنین، این زبانِ موردِ اشاره با بازتولید تفکرات قالبی در جامعه، که همواره بر خارجی بودن بیماری و عناصر بیماری زا پافشاری کرده است، زمینه تقویت گفتمان های نژادپرستانه و تحقیر گروه های اقلیت در سطح « جامعه » را فراهم می آورد. در این میان، استفاده از اصطلاح «کووید-19» هنگام پرداختن به این بیماری به مثابه ابزاری موثر در جهت مقابله با گفتمان مرکزگرای غرب علیه شرق است.
بازتاب خود و دیگری در رمان عباد الشمس (با تکیه بر تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر رمان مقاومت فلسطین مجموعه متنوعی از صداهای ملت بحران زده و محروم از جوش وخروش زندگی است که نویسندگان آن در تلاشند تا از ابزار زبانی در برجسته سازی نگرش ها و عقاید سیاسی خویش در قالب ادبی مدرن بهره وافری جسته و رابطه واقعی وحقیقی میان انگاره های خویش و بافت های بیرونی رمان را به بهترین شکل برای مخاطب ترسیم نمایند. پژوهش حاضر در همین راستا، رمان «عباد الشمس» اثر سحر خلیفه، رمان نویس شهیر فلسطینی را با روش گفتمانی – انتقادی و بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک مورد بررسی قرار داده تا از ایدئولوژی نویسنده در بیان واقعیت های زندگی ملت در بند اهریمن، پرده بگشاید و فلسطینیان را به عنوان انسان هایی که باتمام وجود برای باز پس گیری سرزمین شان پیکار می نمایند، به جهانیان بشناساند. نویسنده در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که چگونه می توان با کمک استراتژی های ون دایک، سطح اندیشگانی نویسنده رمان را درباره فلسطینیان با هویت «خودی» و اشغالگران فلسطین با هویت «دیگری» مورد کنکاش قرار داد؟ نتایج نشان می دهد که از کاربست استراتژی های زبانی، مؤلفه های وجهیت، انگاره های ذهنی، گواه نمایی، برجسته سازی و انتخاب واژگانی بیشترین بسامد را برای بازنمایی چهره خودی و دیگری، در رمان مذکور داشته که حکایت از سوگیرانه بودن گفتمان سحر خلیفه در پرداختن به مسائل فلسطین دارد.
بررسی قطب بندی نظام گفتمانی در ترکیب بند محتشم کاشانی بر اساس نظریه ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
155 - 179
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان شعر این امکان را به خواننده می دهد تا نسبت به جهان بینی شاعر، عقاید، باورها و انگاره های ذهنی او آگاهی پیدا کند. این مسأله در ارتباط با شعر شیعه و شعر عاشورایی که غالبا برپایه برجسته سازی قطب مثبت «خود» و حاشیه رانی قطب منفی «دیگری» بنا شده است، نمودی دوچندان دارد. ترکیب بند محتشم کاشانی ازجمله شاهکارهای ادبیات فارسی است که نظام دوقطبی برجسته سازی و حاشیه رانی، نقش اساسی در شکل بندی گفتمان آن دارد. از آن جاکه این اثر در واکُنش به ظلمی که در واقعه عاشورا به امام حسین (ع) و اطرافیانش روا شد، شکل گرفت؛ لذا متن آن تبدیل به شبکه زبانی ای می شود که به خاطر بُعد تأویلی نشانه ها و آگاهی محتشم نسبت به قدرت زبان و سطوح گفتمانی، هویت «خود» برجسته سازی می شود و هویت «دیگری» به حاشیه رانده می شود. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به نظریه تحلیل گفتمان انتقادیِ ون دایک، نظام گفتمانی ترکیب بند محتشم بررسی شود. بُرش افقی گفتمانِ ترکیب بند نشان می دهد حاشیه رانی هویت دیگری، قطب برجسته ترکیب بند است (%61) که با بُرش های عمودی ای که شامل سطوح معنی، ساختار گزاره ای، دستور زبان و استدلال است، این حاشیه رانی تقویت می شود.
واکاویِ ایدئولوژیِ خودی سازیِ غرب و بیگانه سازیِ حکومت در داستان نویسی مدرن ایران برمبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی (مطالعه موردی: سیاحت نامه ابراهیم بیگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
رمان اجتماعی انتقادی سیاحت نامه ابراهیم بیگ اثری است که نویسنده آن با استفاده از غربِ خودی سازی شده، به انتقاد از جامعه خود و نهادهای سیاسی و مذهبیِ آن پرداخته است. در این گفتمان، تقابل ایران و غرب تلاشی برای ازبین بردن شکاف میان خود و دیگری، از طریق معکوس کردن نقش آنان و عجیب و غریب نشان دادن «خود» بیش از «دیگری» است. جستار حاضر با شناسایی شیوه ها و راهبردهای گفتمانی شده بازنماییِ ایدئولوژی در داستان مزبور، می کوشد به دو سؤال بنیادین پاسخ گوید: الف) راهبردهای گفتمانی چگونه به انتقال ایدئولوژی نویسنده می پردازند؟ ب) معکوس سازیِ گفتمانی که نتیجه فرایند خودی سازیِ غرب است، در داستان به چه نحو نمود یافته است؟ هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، بررسی بازنمایی غرب در رمان ابراهیم بیگ از منظر مربع ایدئولوژیک ون دایک است. دستاورد اصلی پژوهش بیانگر آن است که تصویر غرب در گفتمان مراغه ای، به عنوان یک روشنفکر تجددخواه، نماینده تصویر کلیشه ای که در روان ایرانیان از این پدیده وجود دارد، نیست. وی در گفتمان خود، با استفاده از استراتژیِ کلی قطبی سازی، بر نقاط قوت غرب به مثابه گروه خودی، تأکید کرده و نقاط ضعف حاکمان ایران به عنوان گروه غیرخودی را برجسته تر بازنمایی کرده است. نویسنده در توصیف گروه «خودی» با کاربست راهبردهایی چون قطب بندی، مقایسه، دلالت ضمنی، دراماتیزه کردن و کنایه، روحیه آزادگی، وارستگی و سخت کوشی آنان را در متن القا می کند و در بازنمایی گروه «غیر خودی»، با بهره گیری از راهبردهایی چون توصیف کنشگر، اغراق، و بازی با اعداد، ویژگی هایی همچون طمع ورزی، بیدادگری، واپس گرایی، و فریبکاری را به مخاطب نشان می دهد.
تحلیل انتقادی دال مرکزی و برهم کُنِش دال های شناور در گفتمان رمان «سال های ابری» بر اساس رویکرد لاکلائو و مربع ایدئولوژیک ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
141-167
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر نگرش ساختارگرایانه، مفصل بندی دال های شناور، حولِ دال مرکزیِ گفتمان رمان «سال های ابری» را با استفاده از نظریه های ارنستو لاکلائو و تئون ون دایک مورد سنجش قرار دهد. در این راستا، هدف اصلی مقاله آن است تا نشان دهد که چگونه نویسنده با جهت دهی به دال های گفتمان و استفاده از راهبردهای زبانی، تصویری گزینشی و انتخاب شده از جامعه عصر پهلوی، بازنمایی کرده است. این رمان از علی اشرف درویشیان، مجموعه ای معنادار از علائم و نشانه های زبانی و فرا زبانی است. با توجه به این موضوع، نگارندگان به منظور تبیین گفتمان اثر، به تشریح اجزای متشکله آن و توضیح رابطه دال های شناور با دال مرکزی پرداخته؛ سپس زمینه های تبدیل «نابرابری اجتماعی» به دال مرکزی و به تبع آن رشدِ گفتمان سوسیالیسم را مورد بررسی قرار داده اند. پرسش اصلیِ پژوهش حاضر آن است که دال های شناور گفتمان با هدف تثبیت و معنابخشی به دال مرکزی، به چه نحو پیرامون آن شکل گرفته اند؟ نگارندگان با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، رمان مورد بحث را در سه سطح مورد بررسی قرار داده اند. در ابتدا مؤلفه های گفتمان محور متن شناسایی شد. سپس با توجه به مؤلفه های یافته شده، ارتباط دال هایِ شناور با دال مرکزی گفتمان مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله آخر، پس از انجام تحلیل های کیفی، با استفاده از تحلیلِ کمّی، درصد فراوانی دال های شناور و راهبردهای تحلیل ایدئولوژیکی، به صورت جدول و نمودار ارائه گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این اثر، نابرابری اجتماعی به عنوان دال مرکزی در شکل بخشیِ عناصر گفتمانی آن مطرح است. همچنین، دال های شناور که فضای گفتمان رمان، آکنده از آن هاست، در قالب مفاهیمی چون «مساوات اجتماعی»، «نفی استثمار»، «نفی استبداد»، و «آزادی» طوری مفصل بندی شده اند که همگی در خدمت دال مرکزی قرار دارند. در پیوند با نظریه تئون ون دایک، راهبرهای قطب بندی، کنایه، دلالت ضمنی، استعاره، وجهیت، مقایسه، توصیف کنشگر، دراماتیزه کردن، توضیح، تکرار، و فاصله گذاری، مهمترین مقوله های تحلیل ایدئولوژیکی در این گفتمان هستند.
تحلیل داستان رستم و شغاد بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، داستان رستم و شغاد از شاهنامه در چهارچوب «تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاه ون دایک» بررسی می شود. پس از طرح مسأله و بیان پیشینه تحقیق، «رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی» را به طور کلی و رویکرد ون دایک را در تحلیل گفتمان انتقادی به طور خاص معرّفی کرده ایم. این بخش، مبنای نظری تحلیل ما را پیش روی خوانندگان قرار می دهد. در ادامه، ضمن گزارش کوتاه داستان و از طریق تحلیل مؤلفه های گفتمان مدار موجود در متن، نشان داده ایم که تدوین کنندگان روایت شغاد، با بهره گیری از راه کارهای گفتمانی سعی کرده اند خطاهای «خودی ها» را فروکاهند و عیب های «دیگری» را برجسته کنند. در مقابل، نکات مثبت و قابل دفاع «دیگری» را کم رنگ کنند و نکات مثبت «خودی ها» را در چشم مخاطب برجسته سازند . این همان چیزی است که در نظریه ون دایک «مربع ایدئولوژیک» نامیده می شود؛ مربعی که باعث می شود بخشی از واقعیت و حقیقت در متن و کلام نادیده گرفته شود و یا به صورت تحریف شده به مخاطب منتقل شود. ما می توانیم با استفاده از نظریه تحلیل گفتمان بسیاری از روایت های ادب کلاسیک را بازخوانی کنیم و بدین ترتیب به خواننده فرصت دهیم تا از زاویه دیگری به روایت ها بنگرد؛ این مقاله پیش و بیش از هر چیز کوششی است در این راستا.
صورت بندی خطبه های مقمَّصه و فدکیه با تکیه بر الگوی ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئون آی ون دایک؛ زبان شناس هلندی در حوزه گفتمان شناسی انتقادی، مطالعاتی در زمینه های مختلف اجتماعی انجام داد و با ارائه الگوی نظری ایدئولوژیکی اش، رویکردهای ایدئولوژیکی گفتمان و کارکردهای مختلف اجتماعی شناختی را تعریف کرد. هدف پژوهش حاضر، کشف راهبردها و کارکردهای مختلف گفتمانی در دو خطبه مقمّصه از خطبه های حضرت علی(ع) و خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) است تا هویت شناسی و واکاوی ساختاری شوند. از این رو، سعی بر آن است تا با روش اجتماعی شناختی ون دایک پیش رود. رهیافت اولیه چنین می نماید، علی بن ابیطالب و فاطمه (علیهما السلام) در کلام خویش با روش های انسجام ، گزینش واژگانی مناسب، برجسته سازی نکات مثبت گروه خودی و نکات منفی گروه دشمن و استناد به متون قابل اعتماد و قبول اذهان عموم مخاطبان خویش سخن پردازی کرده اند. کارکردهای کنش کلامی در مقایسه با کنش غیرکلامی با پویایی و جهت دهی کلامشان و شریک سازی مخاطبان در راستای اهداف خطبه هایشان نقش آفرینی کرده است. همچنین، رعایت قالب و ترتیب رایج در خطبه های اسلامی که ایشان در خطبه های خویش رعایت کردند، منجر به هژمونی، هویت دهی و انسجام کلامشان شده است.
جایگاه تحلیل گفتمان مبتنی بر مقاومت در کتاب خاطرات «دا» براساس نظریه تحلیل گفتمان ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
231 - 273
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی گفتمان، در بررسی متون از سطح جمله و کلام فراتر رفته و به بافت موقعیتی که متن در آن شکل گرفته است توجه می کند و به دو رویکرد اجتماعی و زبان شناختی اشاره دارد. در رویکرد اجتماعی به گفتمان، بافت موقعیتی و در رویکرد زبان شناختی، بافت متنی تشریح می گردد.
خاطرات و وقایع دوران دفاع مقدّس، نقشی برجسته در شناساندن آن دوران به نسل امروز و الگوسازی ازآن ایفا می کنند. کتاب «دا» جزء خاطرات دفاع مقدس است که حسینی، مقاومت و جان فشانی های مردم ایران را در مقابل تجاوز رژیم بعثی عراق مورد بحث قرار داده است. راوی خاطرات جنگ را با محوریت نقش زن و نگاه و بینش او به جنگ روایت می کند. هدف از نگارش این مقاله، بازتاب گفتمان مقاومت در رمان «دا» با تکیه بر تحلیل گفتمان ون دایک است. این کتاب با استفاده از روش کیفی بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داده کتاب دا گفتمان ارزشی، حماسی و عاطفی جنگ را باز می نمایاند و تحت تأثیر مؤلفه های مختلف گفتمان مقاومت است. موضوع اصلی این گفتمان فراخوانی است به پاسداشت ارزش های اسلامی که ایدئولوژی نویسنده را نشان می دهد و مبین میزان پایبندی نویسنده به ادعاهایش در محور گفتمان مقاومت است.
تحلیل شعر کیفر احمد شاملو بر اساس نظریه مربع ایدئولوژیک ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
205 - 218
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو در شعر کیفر که بازتابی از واقعیت موجود زندگی اوست و این شعر را در زندان قصر در سال 1334 سروده است، به توصیف فضای زندان می پردازد. راوی در این شعر، دیگر زندانیان را قاتل و دزد معرفی می کند و خود را مبرا از آن صفات و ویژگی ها می بیند. نگارندگان در این پژوهش برآنند ایدئولوژی حاکم بر این سروده را بررسی کنند. بر اساس نظریه مربع ایدئولوژیک ون دایک که یک نظریه در حوزه تحلیل انتقادی گفتمان محسوب می شود با روش تحلیلی توصیفی به شگردها و تمهیدات به کاربسته شده از جمله، تمهیدات بلاغی، گزینش واژگان و تعدی در نحو برای برجسته کردن عیوب دیگری و فروکاستن عیوب خود و رفع آن عیوب از خود بپردازند. برآیند این پژوهش نشان می دهد، راوی در این سروده نه تنها تمام کاراکترهای روایت را با صفاتی که دارای بار معنایی منفی هستند، توصیف و ویژگی های منفی را از خود رفع می کند، بلکه با به کارگیری شگردهای فوق بر آن ها تأکید می کند و شخصیت های فرعی موجود در سروده را نیز با ویژگی های منفی به تصویر می کشد.
واکاوی گفتمانی گزاره های زندگی معنوی از منظر محمدرضا حکیمی و وین دایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگیهای عصر جدید تلاش برای جداسازی دین و دنیا از یکدیگر و اختصاص دین به حوزه ای خاص از زندگی و جایگزینی معنویت با تعریفی نوین به جای آن است.در این پژوهش نگاه الهی محمدرضا حکیمی در تقابل با دیدگاه غیر الهی وین دایر به مبانی معنویت شناختی زندگی که عبارتند از نگرش معنوی، گروش معنوی و روش معنوی، بطور مجزا بررسی شده است. در باب نگرش معنوی که عبارتند از خداباوری، راهنماشناسی و عدالت محوری ؛ حکیمی و دایر تفاوتهای مبنایی بسیاری داشته و می توان بیان کرد که نظام معنوی وین دایر، نظامی حداقلی وفردی است در حالی که جهان نگری محمدرضا حکیمی رویکردی اجتماعی و حداکثری دارد. در باب گروش معنوی ، شاید بیشترین تفاهم اندیشه را می توان برای هر دو در نظر گرفت. در باب روش معنوی هم در شیوه های سیر و سلوک و عبادت و کسب فضیلت تا حد زیادی در روش و هدف اختلاف نظر دیده می شود. در واقع دایر به یک معنویت فردی و مذهب ستیزانه اعتقاد داشته در حالی که حکیمی ابعاد فردی و اجتماعی معنویت را در هم تنیده و مذهب را اساس معنویت می داند. روش این جستار تحلیل گفتمان بر اساس شیوه ون دایک می باشد.
نقد دو داستان «زنده بگور» و «حاجی مراد» از صادق هدایت بر اساس نظریه مربع ایدئولوژیک ون دایک
حوزههای تخصصی:
زنده بگور صادق هدایت از جمله داستان های رئالیستی است که در آن راوی نه تنها خود را بلکه دیگران را نیز سیاه و زشت تصویر کرده است. راوی سپس به وسیله بافت اجتماعی و روانی، ویژگی های منفی خود را توجیه می کند و در این راه از مکانیزم های دفاعی روانی استفاده می کند، از سویی دیگر در داستان حاجی مراد نیز شخصیت اصلی داستان نماینده جامعه زن ستیز معرفی شده و راوی شخصیت اصلی را منفور و زشت تصویر کرده است تا بدین سبب همزمان با بازنمایی واقعیت های اجتماعی خشم خود را نسبت به وضعیت موجود نشان دهد. نگارندگان در این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه مربع ایدئولوژیک ون دایک دو داستان زنده بگور و حاجی مراد را بررسی و تحلیل خواهند کرد. از جمله نتایج این پژوهش در داستان زنده بگور نگاه تبعیض آمیز راوی به فرهنگ بیگانه و دست یابی به نوع اختلال های شخصیتی افراد داستان است همچنین مقابله با ریاکاری و جامعه مرد سالار از جمله دستاوردهای این پژوهش در داستان حاجی مراد به شمار می رود.