فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۱۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر شیوه حالت نمایی و نقش حروف اضافه در نشانه گذاری حالت در زبان شهمیرزادی بررسی شده است. برای تحلیل داده های زبانی براساس چارچوب نظری پژوهش، از داده های پرسشنامه تهیه شده برای این کار و همچنین داده های شهمیرزادی در پایگاه داده های اطلس زبانی ایران بهره گرفته شده است. علاوه براین برای تدقیق و محک داده ها، از منابع مکتوبِ مرتبط که دارای اطلاعات واژگانی و نحوی هستند، استفاده گردیده است. تحلیل داده ها نشان می دهد که در هر دو نوع حالتِ دستوری و معنایی در این زبان نشانه گذاری حالت با حروف اضافه صورت می گیرد. حروف اضافه در شهمیرزادی از نوع پس اضافه هستند و نشانه گذاری حالت در این زبان از نوع تحلیلی است و از وندهای تصریفی استفاده نمی شود. به عبارت دیگر در این گونه زبانی حالت های مکانی، همراهی، ابزاری و ازی با حروف اضافه وابسته یا مستقل و از سوی دیگر حالت های اضافی، به/ برایی، مفعولی و ازی (در صورتی که از صورت قدیمیِ /ǰǝn-/ استفاده شود) با حروف اضافه وابسته (پی بست) نشان داده می شوند.
حرف اضافه «فرا» و «ها» در متون فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از متون ادب فارسی، ویژگی هایی دارند که در سایر متون دوره اسلامی کمتر دیده می شود، ولی می توان سابقه آن را در زبان های کهن ایرانی بررسی کرد. یکی از این ویژگی ها کاربرد «فرا» و «ها» در مقام حرف اضافه و پیشوند فعلی است. در برخی از متون، «فرا» و در برخی دیگر، «ها» که صورت دیگری از «فرا» است، به کار رفته است. در تاج التراجم، هر دو صورت به کار رفته . در این مقاله، سیر تحول «فرا» از منظر صورت و کارکرد در دوره های کهن زبان های ایرانی بررسی و چگونگی تحول آن از قید به حرف اضافه و پیشوند نشان داده شده است. در زبان اوستایی، frā قید به معنی «پیش، جلو» است و در برخی بافت ها، کارکرد معنایی خود را از دست داده و قرار گرفتن آن پیش از یکی از اجزای جمله سبب شده به عنوان حرف اضافه بازتحلیل شود. نزدیک شدن به فعل جمله نیز به تدریج آن را به پیشوند فعل بدل کرده است. frā در متون موجود فارسی میانه و پهلوی اشکانی جز به صورت عنصری رسوبی در ساخت برخی واژه ها باقی نمانده است، اما در برخی متون ادب فارسی، با کارکرد پیشوند فعل و همچنین، حرف اضافه برای دلالت بر نقش معنایی پذیرنده و مقصد فعل حرکتی باقی مانده است. طی روند تحول آوایی، frā به hā بدل شده و این صورت نیز، همان کارکردهای صورت پیشین را حفظ کرده است.
دستگاه فعل در گویش طاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله توصیف و بررسی دستگاه فعل در گویش طاری از گروه گویش های مرکزی ایران است. طار روستایی کهن است که در دهستان طَرق رود و در بخش مرکزی شهرستان نطنزِ استان اصفهان قرار گرفته است. گویش طاری یکی از گویش های بازمانده از زبان پارتی میانه و از شاخه شمالِ غربی زبان های ایرانی نو است که با گویش های طَرقی، کِشه ای و برخی دیگر از گویش های منطقه نطنز که دارای ساخت کُنایی هستند، همانندی و شباهت هایی دارد. در این پژوهش، با ارائه شواهد و نمونه هایی از گویش طاری، ضمن معرفی مشخصه های تصریفی این گویش مانند زمان، وجه، نمود، جهت، سببی سازی، مطابقه (با وندهای فاعلی و ضمیرهای پی بستی) و منفی سازی؛ هم چنین رابطه تصریفی ستاک حال و گذشته و صفت مفعولی و مصدر، شیوه ساخت صیغگان های مختلف فعل ارائه و توضیح داده شده است. داده های مقاله حاضر تماماً به روش میدانی و از طریق مصاحبه و گفتگو با سه گویشور میان سال و سالمندِ طاری گردآوری شده است.
شمار در زبان گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه چگونگی بازنمایی شمار در زبان گیلکی گونه لاهیجانی بررسی شده است. شمار در این زبان با جنبه های گوناگون ساختاری و کاربردشناختی در تعامل است. داده های پژوهش براساس گفتار روزمره گویشوران و شم زبانی یکی از نگارندگان گردآوری شده است. براساس نتایج پژوهش، ضمایر به لحاظ شمار و در حالت های فاعلی، مفعولی و اضافی دارای صورت های متفاوتی هستند. در گروه های اسمی غیرمعرفه حضور نشانگر جمع به همراه طبقه نما موجب بدساختی می شود، درحالی که در گروه های اسمیِ معرفه حضور تکواژ جمع برای دستوری بودنِ ساخت اجباری است. دوگان سازی از فرایندهایی است که در تعامل با مفهوم شمار قرار دارد. در این فرایند، استفاده از جزء مکرر به همراه پایه در برخی بافت ها برای اشاره به یک مجموعه به کار می رود. براساس سایر یافته ها، در ساخت های همپایه، علی رغم اطلاق مفهوم جمع به هر دو عضو، اگر هر دو به یک مجموعه تعلق داشته باشد (به عنوان مثال لوازم التحریر)، نشانگر جمع می تواند تنها بر روی سازه دوم تظاهر یابد. در برخی بافت ها عدم تطابق صوری یا معنایی به لحاظ شمار مشهود است که عواملی همچون رعایت ادب و تکریم، تعمیم و جانداری در آن دخیل هستند.
تحلیل کیفی آموزش زبان در بستر اینترنت از منظر زبانشناسی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
73 - 108
حوزههای تخصصی:
آموزش حضوری در دوران کرونا تعطیل شد و آموزش آنلاین به یک جنبه مهم آموزش تبدیل شد. به منظور استفاده کامل از این جنبه مهم و آمادگی برای سایر موارد اضطراری، بررسی ابعاد آن به طور دقیق ضروری است. در این راستا، این مطالعه نظرات و پیشنهاد های مدرسان زبان انگلیسی را درباره آموزش آنلاین در طول شیوع کووید-19 موردبررسی قرار داده است. این مطالعه از روش کیفی استفاده کرده و نتایج با استفاده از نرم افزار مکس کیودا (2020) تجزیه وتحلیل شده اند. تحلیل محتوا در سه مرحله انجام شده است. داده ها با کدگذاری کاهش یافته، با طبقه بندی ساختار یافته و با بحث تفسیر شده اند. نتایج نشان می دهد یادگیری آنلاین باعث حفظ و تقویت کیفیت یادگیری و تدریس می شود. فراگیران مسئولیت -پذیرتر، مستقل تر و فعال تر می شوند. سواد رسانه ای و سواد دیجیتال بهبود می یابد. منابع، زمان و هزینه ها مدیریت می شوند. علیرغم مزایای آن، معایبی نیز دارد که موجب کاهش یادگیری می شود. دسترسی ناکافی به اینترنت و فقدان سواد رسانه ای برخی از این نقاط ضعف هستند که مدرسان و فراگیران را از استفاده کامل از آموزش آنلاین بازمی دارند. نظارت و ارزیابی پیشرفت فراگیران نیز برای مدرسان دشوار است. درنتیجه استفاده نادرست از اینترنت ممکن است فراگیران و مدرسان دچار آسیب های جسمی، روحی و روانی شوند. به نظر می رسد علت اصلی مشکلات عدم آمادگی برای استفاده گسترده از این شکل از آموزش است و برنامه ریزی دقیق و حساب شده در سطح کلان می تواند مشکل را حل کند.
تحلیلی ساختی از واژه های مرکب برگرفته از ستاک گذشته «گشت» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی واژه های مرکب مختوم به ستاک گذشته «گشت» در چارچوب صرف ساختی پرداخته است. تلاش این پژوهش ارائه توصیفی همزمانی و درزمانی از تنوعات معنایی و نظام طرحواره ای ناظر بر واژه های حاصل از این ساخت بوده است. داده های پژوهش حاضر شامل 202 واژه مرکب بوده که از پیکره های همزمانی و درزمانی زبان فارسی همچون پیکره فرهنگیار زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، پیکره پایگاه دادگان زبان فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پیکره بی جن خان، پیکره برخط گنجور زبان فارسی (ganjoor.net)، فرهنگ زانسو کشانی (۱۳۷۲) و لغتنامه دهخدا (1377) و نیز جستجوگر گوگل گردآوری شده اند. روش کار توصیفی-تحلیلی و هدف از پژوهش حاضر بررسی تنوعات معنایی موجود، توصیف ساخت ناظر بر این گروه از واژه ها و نیز نگاهی به عملکرد این ساخت در گذر زمان بوده است. برای این منظور ابتدا واژه های استخراج شده بر اساس معنی آن ها در چهار مقوله معنایی دسته بندی شدند. سپس طرحواره ناظر بر آن ها به دست داده شد. بررسی های درزمانی نشان داد از این ساخت در قرون گذشته، در معنایی متفاوت از آنچه امروزه به کار می رود، تولید شده است. همچنین با رواج فضای مجازی در سال های اخیر شاهد بروز برخی تغییرات در عملکرد این ساخت بوده ایم. با در نظر گرفتن تغییرات درچندمعنایی ناظر بر این ساخت، درنهایت نظام طرحواره ای ساخت [x گشت] به دست داده شد. در نظام طرحواره ای این ساخت شاهد دو زیرساخت زایا بودیم که واژه های جدید از رهگذر آن ها تولید شده و دو ساخت ایستا که عامل انگیختگی برخی واژه های موجود هستند.
ریشه شناسی چند واژه در گویش بوشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش بوشهری یکی از گویش های ایرانی نو و از گروه گویش های جنوب غربی ایران است و به همراه گویش های بردستانی، تنگستانی، دشتستانی و دشتی گروه گویش های بوشهری را تشکیل می دهد. این گویش همانندی های بسیاری با گویش های رایج در استان فارس و گویش های لری رایج در بویراحمد و ممسنی دارد. هدف این مقاله، بررسی ریشه شناسی چند واژه از واژه های رو به فراموشی گویش بوشهری است. بسیاری از واژه های اصیل این گویش جای خود را به لغات زبان فارسی داده اند و احتمالاً به بوته فراموشی سپرده شده اند. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، تلفیقی است از روش های میدانی و توصیفی و تحلیلی که با بهره مندی از امکاناتی چون ضبط صوت، پرسشنامه، انجام مصاحبه و منابع معتبر و دست اول در زمینه زبان های ایرانی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که گویش بوشهری با دیگر زبان ها و گویش های ایرانی نو در دوره های تاریخی باستان میانه و نو پیوستگی دارد و واژه های این گویش، از نظر تاریخی دچار دگرگونی های آوایی، واجی و معنایی شده اند. تعدادی از این واژه ها برابر فارسی میانه ندارند و مستقیماً از دوره باستان به گویش وارد شده اند که بیانگر محافظه کاربودن این گویش است. برخی از این واژه ها از نظر ساخت واژه و معنایی نیز دگرگون شده اند.
اصطلاحات و اسامی خوراکی ها در زبان تالشی شمالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
155 - 163
حوزههای تخصصی:
ارزشمند بودن تحقیق در مورد گویش ها و لهجه ها بر هیچ کس پوشیده نیست. لذا با گردآوری و ثبت و ضبط داده های گویشی بسیاری از ناشناخته های زبانی و فرهنگی یک قوم شناخته می شود و از نابودی و خاموشی آن ها کاسته می شود و راهی برای حفظ و ماندگاری زبان ها و فرهنگ ها است. همچنین برای گسترده کردن زبان معیار باید اول به گویش های رایج توجه بیشتری شود و این برای بقای زبان ملی و معیار ضروری می باشد. داده های این پژوهش از منطقه عنبران در استان اردبیل به صورت میدانی جمع آوری شده است. گویشی که در منطقه عنبران بدان تکلم می شود، تالشی شمالی می باشد. زبان تالشی یکی از زبان های شمال غربی ایران است که به سه دسته شمالی، مرکزی، و جنوبی تقسیم می شود. قوم تالش امروز در مناطق وسیعی از حاشیه جنوب غربی دریای خزر در استان گیلان و همچنین در جمهوری آذربایجان و قسمت هایی از استان اردبیل سکونت دارند. بعد از جمع آوری داده ها ابتدا با دقت آوانگاری شدند و سپس برگردان فارسی هر کدام نیز نوشته شد.
رویکردی شناختی به نفی دوگانه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نفی دوگانه در زبان فارسی در چارچوب زبان شناسی شناختی و براساس نظریه فضاهای ذهنی صورت گرفته است. مقوله نفی یکی از مقولات شناختی، عقلانی و زبانی مهم در ذهن بشر است که در زبان های مختلف دنیا به صورت های گوناگونی تجلی می یابد. این مقوله در زبان فارسی نیز توسط عناصر و ساختارهای منفی ساز متعددی تجلی پیدا می کند که آن ها را در یک تقسیم بندی کلی می توان به دو دسته نفی منفرد (ساده) و نفی چندگانه تقسیم کرد. داده های پژوهش مشتمل بر 921 جمله فارسی است که از شبکه اجتماعی اینستاگرام استخراج شده اند. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که هر جمله منفی دوگانه علاوه بر فضای ذهنی مربوط به خود، فضای ذهنی جمله مثبت و گاهی فضای ذهنی جمله منفی منفرد متناظرش را برمی انگیزد. همچنین درک معنای نفی دوگانه وابسته به شکل گیری این فضاهای ذهنی و ایجاد نگاشت های مفهومی بین آن ها براساس سه فرایند شناختی تخفیف، تشدید و خنثی سازی معنایی صورت می گیرد.
کاهش واکه /a/ به /e/ پس از وندافزایی در گویش فارسی مزینانی و تحلیل آن از دیدگاه های متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش واکه ای به طرز قابل توجهی در مطالعات پیشین بویژه از سوی کراسوایت (2000)، هریس (2005) و انگاره [AIU] اندرسون (1996) بررسی و دسته بندی شده است. پژوهش حاضر نیز با هدف گزارش کاهش واکه /a/به/e/ پس از وندافزایی و ترکیب صورت گرفت که در گویش فارسی مزینانی(سبزوار-خراسان رضوی) مشاهده می گردد. این کاهش در چارچوب نظریه بهینگی توصیف وبا رویکردهاو دسته بندی های پیش گفته تبیین شد. لذا، تعمیم زیر از منظر بهینگی به دست آمد: در این گویش، واکه /a/ در هجای فاقد تکیه ناشی از انتقال جایگاه تکیه در اثر وندافزایی و ترکیب با محیط همگون و به واکه /e/ تبدیل شده و این امر با یک درجه افراشتگی آن محقق می گردد؛ چنانچه، در مجاورت واکه /a/ همخوان چاکنایی وجود داشته باشد، کاهش واکه-ای صورت نمی گیرد. مضافا، این تغییر واکه ای از میان دیدگاه های پیش گفته بر تقسیم بندی کراسوایت (2000) منطبق است. بنابر این تقسیم بندی، این کاهش از نوع رسایی بنیاد محسوب می شود؛ زیرا، پس از انتقال جایگاه تکیه در نتیجه وندافزایی، از میزان رسایی آن هسته نیز کاسته شده تا به لحاظ برجستگی با محیط وقوع همگون گردد. از طرفی، بررسی در چارچوب انگاره [AIU] نیز نشان داد که در تغییر/a/ به /e/ با شرط واژگونی هسته روبرو هستیم. از نظر کراسوایت، مقوله [A] در هسته واکه واقع در هجای بی تکیه قرار نمی گیرد، که البته، مثال نقیض آن در کاهش /α/ به /o/ در بافت های بی تکیه گویش مزینانی مشاهده شد. مقایسه داده های این گویش با موارد نظیر آنها در گونه معیار در همین زمینه نیز نشان داد که این گویش دقیقاَ عکس گونه معیار عمل می کند.
معرفی کتاب «کتاب شناسی تحلیلی زبان ها و ویش های ایرانی نو»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
281 - 283
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب شناسی تحلیلی زبان ها و گویش های ایرانی نو از لودویگ پاولدر میان کتاب های ارزشمند حوزه زبان شناسی زبان های ایرانی کتاب شناسی تحلیلی زبان ها و گویش های ایرانی نو با گنجینه ای شامل 3600 عنوان زبان شناسی و گویش شناسی زبان های ایرانی نو، قابل تقدیر و تأمل است.کتاب شناسی تحلیلی زبان ها و گویش های ایرانی نو که در سال 2022 توسط دکتر لودویک پاول (Ludwig Paul) و با همکاری پژمان فیروزبخش در آلمان به چاپ رسیده است، گنجینه ای گرانبهاست که در 444 صفحه طراحی شده است. این کتاب دربرگیرنده 3600 اثر از نویسندگان ایرانی و غیرایرانی است که از سال 1980 تاکنون در قابل کتاب و مقاله به چاپ رسیده است. خود نویسنده معتقد است که این اثر اولین گزارش جامع از تحقیقات ایرانی در این زمینه به شمار می آید و همچنین شامل آثاری است که به اصطلاحات محلی، همراه با مطالعات فولکلوریک درباره ادبیات گویشی نوشته شده است. وی همچنین بیان می کند که قابل توجه ترین مسئله درباره این کتاب، کمیتِ صِرف، کیفیت و جامعیت انتشارات فارسی در مورد زبان ها و گویش های ایرانی نو است که به ندرت کسی (از جمله نویسنده) انتظار وجود آن را داشت.دکتر پاول این کتاب را تقدیم می کند به یاد و خاطره ایرج افشار که علاقه و دانشش به امور ایرانی، دایره المعارف گونه بود و برجسته ترین و پرکارترین کتابشناس ایران بود.
نقش رنگ واژه ها در ساخت جاینام های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام های جغرافیایی از بخش های قدیمی هر زبان هستند. جای نام شناسی علم بررسی نام مکان های جغرافیایی است و هدفش بررسی نام های جغرافیایی به قصد دست یابی به ریشه، معنا و ساختار آن ها است. در نام های جغرافیایی ایران رنگ واژه هایی هم چون سفید (آق)، سرخ، سبز، کبود، زرد (زرین)، سیاه (قره) و مانند آن پربسامد هستند. چگونه ممکن است درخت سیاه باشد و چشمه زرد و خاک سفید؟ پرسش این تحقیق آن است که رنگ واژه ها در ساخت جای نام های ایران چه نقشی دارند؟ پیکره نام هایی که در این تحقیق بررسی شده اند، اغلب از در گاه ملی آمار ایران و در مواردی اندک از منابع دیگر به دست آمده اند. نتیجه بررسی نشان می دهد که یکی از ویژگی های پرتکرار در ساخت جای نام ها استفاده از رنگ واژه ها است. رنگ خاک، یا بستر زمین، رنگ گیاهان و گل ها و نیز جلوه های مختلف آن ها از دور (همانند رنگ تیره یا سبز دریا از دور) رنگ فلزات و کانی ها و مواردی از این قبیل باعث شده که مردم هر جامعه ای برای بار اول از ویژگی ظاهری هر مکان برای اشاره به آن استفاده کنند. روش به کار رفته در این تحقیق قیاسی است؛ به این صورت که جای نام استان های مختلف با زبان ها و گویش های مختلف، باهم مقایسه می شوند.
فرایند دوگان سازی کامل در زبان تاتی در چارچوب نظریۀ دوگان سازی صرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوگان سازی یکی از فرایندهای ساخت واژی است که در آن تمام یا بخشی از یک واژه برای اهدافی ساخت واژی تکرار می شود. این فرایند در بیشتر زبان ها دو نوع کامل و ناقص دارد. در این تحقیق می کوشیم تا انواع دوگان سازی کامل در زبان تاتی را براساس نظریه دوگان سازی صرفی اینکلاس و زول (2005) طبقه بندی کنیم و کارکردهای معنایی انواع دوگان سازی کامل را در این زبان تشخیص دهیم. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی، و داده های آن شامل حدود 150 دوگان ساخت کامل در زبان تاتی است که به روش کتابخانه ای جمع آوری شده اند. در گردآوری داده ها از شمّ زبانی نگارنده اول نیز استفاده شده است. در زبان تاتی دو نوع دوگان سازی کامل وجود دارد، دوگان سازی کامل ناافزوده و افزوده که هرکدام زیرمجموعه های خردتری نیز دارند. در این زبان عناصری از مقوله های دستوری اسم، صفت، فعل، قید، گروه، نام آوا و صوت در دوگان سازی شرکت می کنند. دوگان ساخت ها در تاتی مفاهیمی مانند تداوم یک حالت یا استمرار در انجام یک عمل، کثرت، درنگ، افزایش و کاهش شدت را نشان می دهند.
بحثی در صحت و سقم انتساب منظومۀ خسرونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه عاشقانه خسرونامه یا گل و هرمز یکی از مثنوی های معروف منتسب به عطار است که برخلاف دیگر مثنوی های جعلی منسوب به وی، به خاطر نظم و انسجام شعری و اشتمال بر پاره ای ویژگی های زبانی و تبحر سراینده، عده ای را بر آن داشته است تا این منظومه را از آنِ عطار بدانند و آن را در ردیف چهار منظومه اصلی و مسلّم وی، یعنی منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه و مصیبت نامه بنشانند. درمقابل، عده ای دیگر نیز با بیان ادلّه ای این انتساب را رد کرده اند. این مقاله به مطالعه سبک شناختی خسرونامه ازحیث ساختار، زبان و محتوا می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد انتساب این منظومه به عطار نادرست است؛ زیرا بین خسرونامه و آثار مسلّم عطار، هم ازحیث شکل و ساختار، هم ازنظر کاربردهای زبانی در دو سطح واژگانی و نحوی و هم ازجنبه محتوا و درونمایه، اختلاف و تفاوت های عمده ای وجود دارد. از طرف دیگر با مطالعه نسخه شناختی و برون متنی این منظومه و کشف برخی حقایق تاریخی، رد انتساب آن به عطار تقویت می شود.
«مر» مخفف مگر/ ویژگیِ سبکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از معماهایی که در لغت نامه ها و کتاب های سبک شناسی همواره مطرح شده، استفاده از واژه «مر» در متون کهن است. این واژه در لغت نامه ها به گونه ای آمده که درباره معنای قطعی آن اظهار بی اطلاعی شده است و تنها با توجه به شواهد و قرائن، به دنبال یافتن حدود معنایی آن شده اند. با بررسی لغت نامه ها، معنای استواری برای آن پیدا نشد. در کتاب سبک شناسی بهار هم اطلاعی متقن درباره این واژه داده نشده و با حدس و گمان به حدود معنایی آن اشاره شده است. این جُستار ضمن رعایت احتیاط پژوهشی بر آن است که واژه «مر» در تمامی مواضع می تواند مخفف مگر باشد. چنان که «ار» مخفف اگر است. این «مر» (مخفف مگر) هنوز هم در زبان و گویش های محلی امروز کاررفت دارد. در فرهنگ های کردی، لکی، لری، بختیاری، «مر» را مخفف مگر دانسته اند. دیگر این که مگر در متون کهن در معانی مختلفی چون تأکید، شک، پرسش، استثنا، حصر و ... به کار رفته است. «مر» هم در این معانی کاررفت داشته است. پژوهش حاضر براساس شاهدمثال های مختلف در پی اثبات این امر است.
ارگتیو و مطابقۀ فعلی در جوشقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوشقانی یکی از زبان های مرکزی ایران است که در شهر جوشقان، در شمال اصفهان صحبت می شود. این زبان ساخت ارگتیو را به صورت مطابقه فعلی دارد. در این ساخت فعل شناسه ای می گیرد که از جهت شخص، شمار و جنس با مفعول جمله مطابقت می کند. هدف این مقاله بررسی چگونگی مطابقه در ساخت ارگتیو در جوشقانی است، و نگاهی دارد به موضوع گسسته بودن ارگتیو در این زبان. یافته های این مقاله نشان می دهد فعل در ساخت ارگتیو از نظر جنس با مفعولی که به صورت اسم یا ضمیر شخصی/اشاره در جمله آمده است، مطابقت می کند. از جهت شخص و شمار با مفعولی که به صورت ضمیر آزاد یا پیوسته در جمله آمده است مطابقه می کند. اما فعل می تواند مفعولی را که مرجع مشخصی در جمله ندارد، نیز نشانه گذاری کند. ارگتیو در جوشقانی از این جهت گسسته است که علاوه بر اینکه ارگتیو حالت نمایی نیست، به صورت مطابقه فعلی نیز تنها در جمله هایی به کار می رود که فعل آنها برپایه ستاک گذشته ساخته شده است.
کنکاشی در چیستی و چگونگی فرایندهای ساخت واژی در سیاق عامیانۀ (نو)جوانان ایرانی: موردپژوهی واژگان استفاده شدۀ کاربران رسانۀ طرفداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه سیاق عامیانه زبان، به دلیل ماهیت سیّال، کوته زیست، و از حیث اجتماعی اثرپذیر آن، می تواند اطلاعات ذی قیمتی در اختیار زبان شناسان بگذارد. به رغم اهمیت موضوع، به مطالعه این سیاق در فارسی چندان اقبال نشده است. پژوهش حاضر، با رویکردی زبان شناسانه و با استخراج واژگان عامیانه استفاده شده (نو)جوانان، کوشیده تا نشان دهد چه فرایندهای ساخت واژی غالبی در شکل گیری یا تثبیت نقش عضویت درون گروهی آنها دخیل بوده است. بدین منظور، ابتدا ۱۱۹ واژه غیررسمی از قسمت نظرات کاربران رسانه ورزشی برخط طرفداری طی بازه یک ساله (۱۴۰۱-۱۴۰۰) استخراج گردید و جهت تعیین عامیانه بودن آنها، در قالب یک مقیاس ممتد غیررسمی-رسمی در اختیار نمونه ای مشتمل بر ۳۸۵ نفر از گویشوران بومی پسر و دختر در بازه سنی ۲۹-۱۵ قرار گرفت. سپس براساس قضاوت مبتنی بر شمّ گویشوران بومی، ۶۳ واژه به عنوان نمود سیاق، کوته فهرست و بررسی ساخت واژی شد. یافته ها مؤید آن است تاآنجاکه به داده های جستار کنونی مربوط می شود، از نظر ماهوی، سیاق عامیانه عرصه اجتماعی مزبور در قالب راهبردهای حسن تعبیر/سوء تعبیر خفیف، عموما ماهیتی دیگر ستیزانه دارد. هم چنین، از حیث چگونگی ساخت، لغات با طیفی از فرایندها نظیر وام گیری ، قیاس، و فرایندهای فروکاستنی هم چون سرواژه سازی و پسین سازی ساخته می شوند.
نگاهی به گویش بابلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
127 - 154
حوزههای تخصصی:
چکیدهبابلی از گویش های مرکزی زبان طبری است که در کرانه جنوبی دریای کاسپین رواج دارد و جزوگویش های شمال غربی به شمار می رود. زبان طبری به سه دسته شرقی، غربی و مرکزی تقسیم می شود. این زبان یکی از معدود گویش های ایرانی است که از سنت ادبی کهنی برخوردار است. محدوده رواج گویش بابلی شهرستان بابل در استان مازندران است. این شهرستان متشکل از هفت شهر ِبابل، امیرکلا، زرگرمحله، گتاب، گلوگاه، خوش رودپی و مرزی کلا است. آنچه در این مقاله آمده، توصیف مختصر آواشناسی، ساخت واژی، نحوی و واژگانی و ملاحظات جامعه شناختی گویش بابلی است. نتایج تحقیق نشان می دهد بابلی در مناطق شهری کمرنگ تر از مناطق روستایی صحبت می شود.
مفهوم سازی استعاری حجاب در گفتمان رسانه ای داخل کشور؛ رویکردی شناختی و تحلیل گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد استعاره های مفهومی رایج در گفتمان حجاب را با رویکرد زبان شناسی شناختی و براساس دو نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980) و تحلیل انتقادی استعاره (چارتریس-بلک، 2004) تحلیل کند. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، داده ها متشکل از عبارات استعاری مرتبط با موضوع حجاب است که از متون رسانه ای داخل کشور شامل خبرگزاری های فارس، مشرق نیوز، مهر، تسنیم، باشگاه خبرنگاران جوان و نیز پایگاه اینترنتی خبرآنلاین استخراج شده اند. استخراج داده ها به کمک روش جستجوی کلیدواژه و در یک دوره زمانی یک ساله از ابتدای تیرماه 1401 تا انتهای خردادماه 1402 صورت گرفته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که حوزه مفهومی جنگ مهم ترین حوزه مبدأ برای مفهوم سازی حجاب است که استعاره های مفهومی متعددی از قبیل «حجاب، جبهه است»، «حجاب، سلاح است» و «حجاب، سنگر است» را شامل می شود که آن ها را می توان ذیل کلید مفهومی «مقوله حجاب، میدان جنگ است» قرار داد. علاوه بر جنگ، حوزه های دیگری مانند محافظت، ساختمان و بازار نیز برای مفهوم سازی حجاب به کار رفته اند. در طرف مقابل، مفهوم بی حجابی نیز با استعاره هایی از حوزه جنگ، بیماری، گیاهان، آتش و بازار بیان شده اند. کارکرد استدلالی و عاطفی این استعاره ها تولیدکنندگان گفتمان حجاب را قادر می سازد تا نگرش ها و باورهای ایدئولوژیکی خود را به صورتی مؤثر منتقل و ترویج کنند.
توصیف دستگاه واجی گویش بوالخیری به روش IPA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان تنگستان استان بوشهر، دارای دو بخش مرکزی و دلوار است. روستای بوالخیر، مرکز دهستان بوالخیر از بخش دلوار است. گویش بوالخیری گونه ای از گویش تنگسیری (تنگستانی) است. در این مقاله به توصیف و بررسی دستگاه واجی این گویش پرداخته می شود. برای برپایی شالوده این پژوهش (پیکره زبانی)، از روش مصاحبه با گویشوران، ضبط گفتار و آوانگاری فایل های صوتی آن ها استفاده می شود. روش انجام این پژوهش ترکیبی از روش های میدانی و توصیفی – تحلیلی با ابزار کتابخانه ای است و داده های مورد نیاز از همین روش ها و به کمک الفبای آوانگاری بین المللی (IPA) به ترتیب، جمع آوری، بررسی و توصیف می شوند. در این پژوهش واج آرایی، توزیع و ویژگی های همخوان ها و واکه ها، فرایندهای واجی و ساختمان هجا بررسی و واکاوی می شود. بر اساس شواهد به دست آمده، این گویش 25 همخوان و 9 واکه (6 ساده و 3مرکب) دارد. همخوان های این گویش همگی از نوع ششی هستند. این گویش، دو همخوان /w, ŋ/ را بیش تر از فارسی معیار دارد. ساختمان هجا در این گویش به سه دسته (سبک، سنگین، فوق سنگین) از نظر وزن هجا تقسیم می شود. برای اجماع انواع هجاها و آرایش واجی در این گویش می توان فرمول کلی cv(:)(c(c)) را بیان کرد. در این گویش همه هجاها با همخوان آغاز می شوند، خوشه آغازین وجود ندارد و واژگان همانند فارسی معیار به بیش تر از دو همخوان ختم نمی شوند. فرایندهای واجی همگونی، ناهمگونی، حذف، افزایش، قلب و ابدال در این گویش دیده می شوند و از پرتکرارترین آن ها می توان به ابدال و حذف اشاره کرد که گاهی به صورت توأمان دیده می شوند.