مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
مازندرانی
حوزه های تخصصی:
تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سالهای اخیر بسیاری از زبان های محلی و اقلیت را در معرض خطر انقراض قرار داده و زبان های محلی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امروزه در استان مازندران نیز شاهد فراگیری و کاربرد روزافزون فارسی و کاهش کاربرد مازندرانی در حوزه های مختلف هستیم و ادامه این روند می تواند تهدیدی برای موجودیت این زبان باشد. این پژوهش با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه به بررسی میزان کاربرد و فراگیری مازندرانی در چندین حوزه و در سه گروه سنی در شهر آمل پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که در برخی حوزه های غیررسمی مانند خانواده مازندرانی زبان غالب است اما در حوزه های رسمی تر مانند مدرسه و اداره فارسی غلبه دارد. در تمامی حوزه ها کاربرد فارسی در بین جوانان بیش از گروه های سنی بالاتر است. در ضمن زنان بیش از مردان، شهرنشینان بیش از روستانشینان و افراد تحصیل کرده بیش از افراد بیسواد یا کم سواد از فارسی استفاده می کنند. نگرشها نسبت به مازندرانی، به ویژه در بین جوانان چندان مثبت نیست. با در نظر گرفتن موارد ذکر شده می توان ادعا کرد که مازندرانی یک روند فرسایشی تدریجی را در منطقه طی می کند.
بررسی پیکره بنیاد مفعول نمایی افتراقی در مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چنان چه در زبانی برای نشان دادن نقش مفعولی از نشانه حالت استفاده شود در آن زبان مفعول نمایی وجود دارد و درصورتی که نشانه حالت مفعولی تنها با زیرمجموعه ای از مفعول های آن زبان همراه شود، مفعول نمایی به صورت افتراقی می باشد. ویژگی هایی مانند معرفگی و جانداری مفعول از جمله دلائل حضور نشانه مفعولی در کنار یک مفعول در میان برخی زبان های جهان هستند. هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی وضعیت مفعول های مستقیم دارای نشانه و بدون نشانه با توجه به جانداری و معرفگی در متون مکتوب مازندرانی است تا از این طریق رابطه بین این عوامل مشخص گردد. از رویکرد آیسن(2003) در چارچوب نظریه بهینگی در انجام این پژوهش استفاده شده است. با بررسی مفعول نمایی افتراقی در یک پیکره مازندرانی در مجموع 150 گروه اسمی مفعول مستقیم شناسایی شد و مشخص شد که هر دو ویژگی معرفگی و جانداری در حضور نشانه مفعولی در کنار مفعول مستقیم در این پیکره زبانی از زبان مازندرانی تاثیرگذار هستند.
بسامد پایه صوت در دوزبانه های مازندرانی- فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بسامد پایه (F0) واکه ها و همخوان دار در دوزبانه های مازندرانی- فارسی و پاسخ به این پرسش که چه تفاوتی میان بسامد پایة صوت در این زبانها وجود دارد، به انجام رسیده است. به این ترتیب، روشِ این پژوهش به طور مقطعی، توصیفی، تحلیلی و غیرمداخله ای است. تعداد آزمودنی ها 5 نفر داوطلب (3 مرد و 2 زن)، و سن آزمودنی ها 25 تا 35 سال است. ابزار این پژوهش که در سال 1386 به انجام رسیده، آزمونی محقق ی و 57 واژه در زبان فارسییی آن به تأیید متخصصانِ این حیطه رسیده است. آواها در سه جایگاه آغازی، میانی و پایانی واژه ها بررسی شده اند. از آزمودنی ها خواسته شد تا هر واژه را سه بار تلفظ کنند و درنهایت میانگین بسامد پایه، با استفاده از نرم افزار تحلیل یچ، برای هر آوا و هر آزمودنی محاسبه گردید. سپس برای هر 5 فرد به طور جداگانه، با استفاده از آزمون تی، معناداریِ تغییراتِ به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به این p> است، تفاوت معناداری میان بسامد پایه در زبان فارسی و مازندرانی مشاهده نشد. درعین حال، تفاوتِ میانگینِ بسامد پایه آوا ها در آزمودنی های مرد و زن در زبان فارسیی پس از بررسی نتایج، فرضیة صفر پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر، تغییرات بسامد پایه و انحرافِ معیار در زبان فارسی و مازندرانی در افراد دو زبانه معنادار نیست. اما تفاوت بسامد پایه در آزمودنی های مرد و زن معنادار است.
منشأ اختلاف اشیاء: پژوهشی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در این مقاله، دیدگاه های میرزا مهدی اصفهانی از یک سو، محدثان مانند ملا صالح مازندرانی از یک سوی، و نیز اندیشمندانی که ذهن فلسفی دارند، مانند صدرالدین شیرازی، ملاهادی سبزواری، میرداماد، فیض کاشانی را به طور تطبیقی بررسی می کند. محورهای این بررسی تطبیقی، عَرَضی بودن اختلاف اشیاء، و نقش اطاعت و عصیان فاعل مختار در آن است.
حرف اضافه/ǰɑ/ در گونة بابلیِ زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گونة بابلیِ زبان مازندرانی، حرف اضافة /ǰɑ/ پسایند است و بر نقش های معناییِ خاستگاه، همراهی، ابزار و روش دلالت می کند و کارکرد معناییِ آن همانند «از» و «با» در زبان فارسی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که با توجه به تحولات تاریخی زبان های ایرانی، کدام نقش معنایی این حرف اضافه اصلی است و کدام حاصل تغییر معنایی. در این مقاله، صورتِ کهنِ /ǰɑ/ و کارکردهای معنایی آن در دوره های باستان و میانة زبان های ایرانی بررسی و مشخص شده است که /ǰɑ/ بازماندة hačaیا hačāدر زبان های اوستایی و فارسی باستان، و sacāدر زبان سنسکریت است. کارکرد اصلی این حرف اضافه دلالت بر نقش معنایی همراهی بوده است. در تحولات تاریخی زبان، این حرف اضافه با گسترش معنایی بر نقش های معنایی ابزار، سبب و روش دلالت کرده است. بازمانده های این حرف اضافه در دوره هایِ میانه برای دلالت بر نقش های معناییِ همراهی، ابزار، روش و سبب به کار رفته اند. /ǰɑ/ در گونة بابلی زبان مازندرانی کارکرد اصلی این حرف اضافه را حفظ کرده است. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی گویشوران گردآوری شده و شیوة بررسی آنها توصیفی - تحلیلی است.
تحلیلی اجتماعی-زبانشناختی بر جایگاه و کاربرد مازندرانی و فارسی در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
119 - 145
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به ارزیابی جایگاهِ اجتماعیِ گونه زبانی مازندرانی در کنار فارسی و میزان کاربرد آن ها در حوزه های گوناگون، در استان مازندران می پردازد. در این بررسی، از شیوه تحلیل حوزه ای فیشمن (Fishman, 1996) بهره گرفته شده است و میزان کاربرد دو گونه زبانی بر مبنای موقعیت کاربرد، موضوع و مخاطب آن ها در شش حوزه خانواده، مدرسه، اداره، کوچه و بازار، مذهب، و هنر- سرگرمی گروه بندی شده و با استفاده از پرسش نامه، مصاحبه و مشاهده بررسی شده است. تعداد 1200 آزمودنی از پنج شهر استان مازندران، در سه گروه سنی گوناگون و از بین دو جنس زن و مرد گزینش شدند تا به سؤال های پرسش نامه پاسخ دهند. علاوه بر این، نگارندگان، 240 موقعیت ارتباطی را از طریق مشاهده، ثبت کردند. بررسی داده ها نشان می دهد که به طور نسبی، بیشترین میزان کاربرد گونه مازندرانی، به حوزه خانواده تعلق دارد و هر چه حوزه کاربرد آن رسمی تر می شود، میزان بهره گیری از گونه زبانی مازندرانی کاهش می یابد. در حوزه آموزش رسمی، گونه زبانی، اغلب اجباری بوده و فارسی معیار بر گونه مازندرانی چیرگی دارد. در حوزه کوچه و بازار، موقعیت گفتار و یا جایگاه، سن، و جنسیت گوینده با مخاطب می تواند در انتخاب زبان مؤثر باشد. در حوزه اداری به دلیل اینکه رسمیت بیشتری دارد، میزان کاربرد فارسی بیش از سایر حوزه ها است. در حوزه هایی مانند مذهب، هنر و سرگرمی که بر مبنای موضوع تعریف شده اند، غلبه با زبان فارسی است و فقط در مورد حوزه موسیقی، اغلب گونه مازندرانی بر فارسی معیار ترجیح داده شد.
هژمونی صرفی- نحوی زبان فارسی بر زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به تأثیرات متقابل زبان ها و شناخت تحولات زبانی با توجه به شرایط موجود در کنار سایر عوامل، به منظور جلوگیری از انقراض زبان ها، ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر هژمونی صرفی-نحوی زبان فارسی بر زبان مازندرانی می باشد. فرضیه پژوهش این است که فارسی بر زبان های محلی قدرت هژمونیک دارد و این پژوهش در پی پاسخی به این سؤال است که آیا زبان فارسی ازنظر صرفی-نحوی بر صرف و نحو گونه محاوره ای زبان مازندرانی گونه ساروی هژمونی و برتری دارد؟ این پژوهش، یک مطالعه ی میدانی از نوع توصیفی و تحلیلی است که ضمن تحلیل داده ها، به بررسی تأثیر عوامل اجتماعی از قبیل سن و موقعیت جغرافیایی به عنوان متغیرهای مستقل بر میزان تأثیر بر صرف و نحو مازندرانی به عنوان یک متغیر وابسته می پردازد. در پژوهش حاضر، از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده در برخی موارد استفاده شده، نمونه ی آماری 53 نفر که از طریق نمونه گیری طبقه بندی شده، از مناطق شهری و روستایی ساری به روش تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که زبان مازندرانی با دخالت فرآیندهایی چون قیاس و تعمیم افراطی در نسل های مختلف، در شرف فارسی شدگی است. شناسایی عوامل می تواند مورداستفاده جامعه شناسان زبان و برنامه ریزان زبان قرار گیرد.
تأثیر تلفظی زبان فارسی بر زبان مازندرانی (گونه ساروی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای میدانی از نوع توصیفی-تحلیلی است که ضمن توصیف و تحلیل داده ها به بررسی تأثیر آوایی و واجی زبان فارسی و بررسی تأثیر عوامل اجتماعی سن و منطقه جغرافیایی بر مازندرانی پرداخته است. در پژوهش حاضر، از ابزار پرسش نامه، مصاحبه و ضبط صدا استفاده شده است. نمونه آماری از گروه های سنی مختلف از بین دختران و پسران 14-18 سال (جوانان)، زنان و مردان بین 30-40 سال (میان سالان) و بالای50 سال (بزرگ سالان) هستند که از مناطق شهری و روستایی ساری به روش تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان داده است که زبان مازندرانی، با دخالت فرایندهایی چون قیاس و تعمیم افراطی در نسل های مختلف روستایی و فارسی در شرف تغییر و فارسی شدگی است. تحقیق حاضر افق تحلیلی جدیدی را درباره تحول و تغییرات زبانی بازمی نماید و جامعه شناسان زبان و برنامه ریزان زبان می توانند از آن استفاده کنند.
بررسی وضعیت حیات زبانی مازندرانی در مناطق شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 2003 یونسکو دستورالعملی را برای برآورد حیات زبان ها و میزان در معرض خطر بودن آنها ارائه داد. مزیت برآورد این است که با شناخت حوزه های کاربرد زبان و وضعیت موجود زبان در هر یک از عوامل نه گانه معرفی شده یونسکو می توان راهکارهایی برای گسترش کاربرد، ثبت و مستندسازی و در نتیجه پیشگیری از انقراض زبان اندیشید. هرچند مهم ترین عامل در زنده ماندن هر زبانی انتقال زبان از والدین به فرزندان و به عبارتی دیگر، انتقال بین نسلی است، اما عوامل دیگری نیز بر حیات زبانی تأثیرگذار هستند و برای برآورد وضعیت حیات زبانی باید همه این عوامل را درکنار هم سنجید. هدف این پژوهش بررسی وضعیت حیات زبانی مازندرانی و برآورد نقاط ضعف و قوت آن با به کارگیری شیوه های یونسکو است. مازندرانی از زبان های ایرانی کرانه جنوبی دریای کاسپین است و حدود 3 میلیون گویشور دارد. این زبان نیز همانند دیگر زبان ها و گویش های محلی و منطقه ای ایران به دلایلی که تا حدودی در مقاله به آنها پرداخته شده در حال از دست دادن گویشوران خود است.
پیچیدگی روایت های داستانی کودکان تک زبانه و دوزبانه 4 -6 ساله (مطالعه موردی: تهران و جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
75 - 107
حوزه های تخصصی:
بررسی رشد روایی یکی از ابزارهای کارآمد و پرکاربرد در مطالعات رشد زبان، دوزبانگی و اختلال های زبانی است. به ویژه آزمون های مرتبط با دستور داستان که ساختار روایت را در دو سطح کلان (شناختی) و خرد (زبانی) تحلیل می کنند، در سال های اخیر بسیار موردتوجه زبان شناسان بوده اند. در این پژوهش، پیچیدگی ساختار روایت های داستانی فارسی 16 کودک 4 تا 6 ساله دوزبانه مازندرانی-فارسی ساکن جویبار با 16 کودک تک زبانه فارسی زبان همتای سنی و جنسی آن ها در تهران مقایسه و تحلیل می شوند. متغیرهای مستقل و کنترل در این پژوهش دوزبانگی، جنسیت و سن هستند. ابزار گردآوری داده، بازگویی داستان مصور بی کلام و چارچوب تحلیل، شاخص تی اِن اِل پی آر (TNL-Pr) (گیلام و گیلام، 2009) برای سنجش پیچیدگی ساختار روایت است. بر مبنای یافته ها در هر دو گروه با بالارفتن سن پیچیدگی ساختار روایت به ویژه در سطح ساختار خرد در کاربرد قید، حروف ربط و افعال ذهنی و در ساختار کلان در اشاره به پیامد، بیشتر می شود. میانگین نمره کودکان تک زبانه در همه گروه ها، به ویژه در سنین پایین تر بیشتر از دوزبانه و تفاوت دو گروه در اشاره به رخداد آغازین و پاسخ درونی معنادار است. تعداد واژه در روایت های تک زبانه ها بیشتر از دوزبانه و این تفاوت در گروه سنی 4 تا 5/4 ساله معنادار است. پیچیدگی ساختار روایت در دختران و پسران تفاوت هایی را نشان می دهد، اما تفاوت ها به لحاظ آماری معنادار نیستند. در گروه تک زبانه تعداد واژه و میانگین طول پاره گفتار در دختران بیشتر از پسران و در گروه دوزبانه در پسران بیشتر از دختران است. با وجود این، جنسیت تأثیر معناداری بر طول روایت ندارد.