مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
ساخت موضوعی
حوزه های تخصصی:
"از افعالی که در ساخت موضوعی آنها هم موضوع برونی و هم موضوع درونی مستقیم وجود دارد، میتوان هم اسم فاعل و هم اسم مفعول ساخت و مصدر این افعال میتواند در ترکیبات اسمی با دو گروه اسمی ظاهر شود.از افعالی که دارای ساخت موضوعی با یک موضوع برونی هستند فقط میتوان اسم فاعل ساخت و مصدر آنها در ترکیبات اسمی با یک گروه اسمی رخ میدهد.از افعال دارای ساخت موضوعی با یک موضوع درونی فقط میتوان اسم مفعول مشتق کرد و مصدر آنها در ترکیبات اسمی با یک گروه اسمی ظاهر میگردد.
"
تحلیل زبان شناختی آرای قضایی بر اساس الگوی خلاق: رویکرد حوزه زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد است تا الگوی نوینی را برای تهیه خلاصه آراء قضایی به زبان ساده حقوقی ارائه دهد. در این مقاله، ضمن تحلیل زبان شناختی آراء قضایی، الگویی با عنوان «الگوی خلاق» معرفی می شود که براساس آن طی 5 مرحله مجزا می توان خلاصه آراء قضایی که حاوی کلان گزاره های متن است را به زبان ساده حقوقی و با تفکیک موضوع ارائه داد. پیکره زبانی پژوهش عبارتست از 50 دادنامه با موضوع کیفری و حقوقی که با روش تحلیلی- توصیفی از نوع تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل می شوند. پس از پیاده سازی آراء در «الگوی خلاق»، میزان جامعیت متن خلاصه رای و همچنین قابلیت درک و شفافیت بیان آن در مقایسه با متن اصلی به روش «بررسی مقایسه ای» و روش «گروه کانونی» مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می دهد که خلاصه آراء قضایی که از طریق «الگوی خلاق» به دست آمده، نه تنها نکات کلیدی متن اصلی را در برگرفته، بلکه در مقایسه با متن اصلی از قابلیت درک و صراحت بیان بیشتری برخوردار است.
آموزش فعل مرکب فارسی به غیرفارسی زبانان
حوزه های تخصصی:
مقوله فعل مرکب از جالب ترین، ظریف ترین و در عین حال پیچیده ترین بخش های پژوهش های نحوی است که توجه بسیاری از زبان شناسان و مدرسان آموزش زبان دوم /خارجی را به خود معطوف کرده است. این پژوهش سعی دارد با استفاده ازتحلیل ساختار فعل مرکب فارسی گفتاری معیار در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و نیز با استفاده از شیوه های نوین و علمی آموزش زبان و واژه، راهکار علمی و کارآمدی جهت آموزش فعل مرکب فارسی به غیرفارسی زبانان به دست دهد. بر طبق این پژوهش، فعل های مرکب فارسی گفتاری معیار را می توان به لحاظ تعداد موضوع های آن به دو دسته یک موضوعی و چند موضوعی تقسیم کرد. برای آموزش فعل مرکب به غیر فارسی زبانان، بهتر است در سطح مبتدی از فعل های مرکب یک موضوعی و در سطوح بالاتر از فعل های مرکب با موضوع های بیشتر استفاده کرد. بعلاوه استفاده از متن های گفتاری که به صورت طبیعی و به منظور ایجاد ارتباط تهیه شده اند مناسب تر به نظرمی رسد.
ساخت موضوعی کلمات مشتق در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
ساخت موضوعی بـه فهرست موضوع هی یک محمـول اطلاق می شود. مثلاً، فعل «خورد» دو موضوع و فعل «داد» سه موضوع در ساخت موضوعی خود دارد. معمولاً ساخت موضوعی افعال پس از افزوده شدن یک وند اشتقاقی به آنها تغییر می کند، به گونه ی که ساخت موضوعی مشتق حاصله با ساخت موضوعی کلمهٔ پیه متفاوت است. در مقاله حاضر، ساخت موضوعی مشتقات فعلی زبان فارسی و تأثیر وند افزیی بر ساخت موضوعی کلمه پیه را مطالعه می کنیم. چارچوب نظری ین مقاله نظریه لیبر است که ساخت موضوعی هر کلمه را فرافکنی از ساختار معنیی ـ واژگانی آن می داند و معتقد است که، بری مطالعه ساخت موضوعی هر کلمه یا تغییرات وارده بر آن، بید ساختار معنیی ـ واژگانی آن را مطالعه کرد. ما نیز تأثیر وندافزیی بر ساخت موضوعی کلمه پیه را از طریق بررسی تأثیر آن بر ساختار معنیی ـ واژگانی آن کلمه مطالعه می کنیم و نشان می دهیم که فقط وندهیی ساخت موضوعی کلمه پیه را تغییر می دهند که در ساختار معنیی ـ واژگانی آن کلمه تغییری یجاد کرده باشند.
معناشناسی زمینه و تناوب فعل های مرکب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با بررسی تناوب موضوعی برخی فعل های مرکب در زبان فارسی نشان می دهیم چگونه یک توصیف مبتنی بر زمینه های معنایی می تواند به پرسش هایی در زمینة رفتار نحوی و ساخت های موضوعی مرتبط با این فعل ها پاسخ دهد. در زبان فارسی تعدادی از فعل های مرکب، می توانند در تناوب سببی شرکت کنند. این فعل ها دارای گونة سببی و ضد سببی هستند. اما در برخی بافت ها، گونة ضد سببی پذیرفتنی نیست؛ در حالی که گونة سببی پذیرفتنی است. در این مقاله رفتار متفاوت این فعل ها را در بافت های مختلف در چارچوب نظریة «معناشناسی زمینه» (Vide. Fillmore & Atkins, 1992) توضیح داده و نشان می دهیم این فعل ها با دو زمینة معنایی مرتبط هستند. همچنین با استفاده از مفهوم زمینة معنایی (Vide. Fillmore & Baker, 2010) نشان می دهیم بر خلاف کریمی دوستان (2005) که معتقد است ساخت موضوعی فعل های مرکب به وسیلة عنصر غیر فعلی تعیین می شود و نیز برخلاف عقیدة فولی، هارلی و کریمی (2005) که مدعی اند همکرد و عنصر غیر فعلی در تعیین ساخت موضوعی فعل های مرکب مؤثر هستند، ساخت موضوعی این فعل ها به وسیلة کل ساخت حاوی فعل تعیین می شود.
فعل سبک در افعال مرکّب فارسی
حوزه های تخصصی:
فعل سبک فارسی یکی از مقولاتی است که پژوهش های قابل توجّهی را در مباحثی چون فعل سببی، انضمام، فعل مرکّب، ساختار موضوعی و ساخت مجهول به خود اختصاص داده است. در عموم بررسی هایی که در خصوص فعل سبک در افعال مرکّب صورت گرفته است افزایش و کاهش ظرفیت فعل و ساختار موضوعی آن بیشتر مدّ نظر قرار گرفته است. یکی از جنبه های قابل بررسی در فعل سبک میزان واژگانی بودن این فعل در ترکیبات متفاوت است. این پژوهش می کوشد تا نحوه سبک شدن فعل سبک را در افعال مرکّب مورد بررسی قراردهد. در این پژوهش فعل سبک از دو منظر هم نشینی با اجزاء غیرفعلی و جانشینی با صورت های متفاوت آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که افعال سبک فارسی نه تنها در مقایسه با هم به لحاظ واژگانی و سبک بودن بر روی یک پیوستار قرار می گیرند، به لحاظ هم نشینی با اجزاء غیر فعلی متفاوت نیز به صورت های متفاوت سبک شده اند. در این پژوهش طرحی موسوم به طرح بادبادکی ارائه شد که میزان سبک شدن فعل سبک فارسی را در دو محور افقی (هم نشینی) و عمودی (جانشینی عنصر غیر فعلی)، به تصویر می کشد.
عوامل مؤثر بر تناوب سببی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از زبان شناسان، ساخت موضوعی و تظاهر موضوع ها را در تناوب های سببی/ خودانگیخته ازمنظر رویکردهای واژگان گرا بررسی کرده اند. در مقاله حاضر، انشعاب های مختلف رویکردهای واژگان گرا را بررسی، نقد و مقایسه می کنیم و سپس فرضیه اصلی این رویکردها را مورد آزمایش قرار می دهیم. در این رویکردها، فرض این است که ویژگی های معنایی و واژگانی فعل تعیین کننده ساخت موضوعی و تناوب موضوعی است. در این مقاله، مبتنی بر داده های زبان فارسی نشان می دهیم که ویژگی های معنایی فعل نقشی اساسی در تعیین تناوب موضوعی ایفا می کنند؛ اما نمی توانیم شرکت یا شرکت نکردن فعل در تناوب سببی را تنها به محتوای واژگانی فعل نسبت دهیم. به طور کلی، یافته های این پژوهش بر نتایج پژوهش های پیشین سایه تردید می افکنند و نشان می دهند که عوامل دیگری ورای ویژگی های واژگانی فعل در تعیین ساخت موضوعی و شرکت فعل در تناوب سببی ایفای نقش می کنند. در این ارتباط، هدف دیگر این مقاله تعیین عوامل مؤثر بر شرکت افعال زبان فارسی در تناوب سببی است.ازمیان این عوامل می توانیم به عوامل بافتی، همچون ویژگی معنایی موضوع های فعل و سازه های غیرموضوع و همچنین دانش دایرة المعارفی که در سطح بازنمون منطقی در تعامل با یکدیگرند، اشاره کنیم.
محدودیت های صرفی و نحوی در زایایی فرایند اشتقاق در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان زایایی ساختواژی و تعداد محدودیت های حاکم بر عملکرد زایای فرایندهای ساختواژی رابطة معکوس وجود دارد؛ به این ترتیب که با افزایش تعداد این محدودیت ها، زایایی ساختواژی کاهش می یابد. گروهی از محدودیت های زایایی ساختواژی، ساختاری هستند که از آن جمله می توان به محدودیت های صرفی و نحوی اشاره کرد. محدودیت های صرفی شامل طبقة صرفی پایه، ساخت صرفی پایه و وند موجود در آخرین لایة پایه و محدودیت های نحوی شامل محدودیت های چهارچوب زیرْمقوله ای و ساخت موضوعی هستند.
بررسی تطبیقی ساخت موضوعیِ رباعیات اصیل خیام با برخی رباعیات منسوب به وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اصالت متون مختلف ادب فارسی با استفاده از الگوهای علمی و چارچوب های مشخص، می تواند از طرفی، معیاری واحد برای داوری دربارة اصالت این متون به دست دهد، و از طرف دیگر، بسیاری از این متون را که هنوز اصالتشان مورد تردید است از بلاتکلیفی خارج کند. رباعیات خیام از جملة آثاری است که علی رغم پژوهش های فراوانی که دربارة آن انجام شده است، هنوز بر سر آن اختلاف بسیاری وجود دارد و تعداد رباعیات اصیل این شاعر هم چنان نامشخص است. از این رو، در مقالة حاضر کوشیدیم تا با به کارگیری الگویی زبان شناختی، و با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی و آماری به بررسی و مقایسة 20 رباعی اصیل و 20 رباعی منسوب به خیام از منظر ساخت موضوعی بپردازیم، و پس از تجزیه و تحلیل داده ها دریافتیم که ویژگی رباعیات اصیل خیام سادگی بیش تر و استفادة کم تر از ساخت های پیچیده است، در حالی که رباعیات منسوب گرایش بیش تری به پیچیده گویی و استفاده از ساخت های نشان دار دارند. بدین ترتیب، با توجه به تفاوت قابل توجه دو پیکره از منظر ساخت موضوعی، به این نتیجه رسیدیم که رباعیات منسوبی که در مقالة حاضر بررسی شده اند، دست کم از این منظر، متعلق به خیام نیستند.
ساخت الحاقی: توصیف و پیامدهای نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر توصیفی، فرایند الحاق به فرایندی نحوی- ساختواژی اطلاق می شود که در آن یک حرف اضافه با پیوستن به فعل موضوع جدیدی را به ساختار موضوعی فعل اضافه می کند و یا اینکه یک موضوع غیرمستقیم را به موضوع مستقیم فعل بدل می کند. موضوع الحاقی غالباً دارای یکی از نقش های معنایی بهره ور، ابزار، مکان و یا جهت می باشد. در پژوهش های زبانشناسی توصیفی/نظری، شناسایی، توصیف و تحلیل این فرایند و ساخت های مشتق از آن در زبان های ایرانی مورد غفلت قرار گرفته است و لذا این پژوهش نخستین گام جدی در راستای معرفی و بررسی این ساخت در یکی از زبان های ایرانی، کردی کلهری، می باشد. به طور مشخص، در این مقاله، ساخت الحاقی در زبان کردی کلهری با تکیه بر جنبه های توصیفی و نظری آن مورد کنکاش قرار می گیرد و از این رهگذر ملاک های تشخیص این ساخت و تحلیل ساز و کارهای نحوی دخیل در اشتقاق آن در انگاره زایشی کمینه گرا معرفی می گردند.
یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم از منظر فرضیه مبتدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه هایی که چگونگی تولید زبان با زبان آموز را تبیین می کند، نظریه پردازش پذیری (پینمان، 1998) است. این نظریه پیوست هایی دارد که یکی از آن ها فرضیه مبتدا است. این فرضیه به پیش بینی نحوه و روند مبتداسازی در مراحل گوناگون زبان آموزی اقدام می کند و آن را دارای سه مرحله می داند. براساس فرضیه مبتدا، زبان آموزان در مرحله اوّل تولید جملات به زبان دوم، تفاوتی میان نقش دستوری مبتدا و فاعل قائل نمی شوند. در مرحله دوم، افزوده ها در جایگاه آغازین ظاهر می شوند و در مرحله سوم، موضوع کانونی غیر فاعلی ای در این جایگاه قرار می گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر جلب توجّه معلّمان زبان فارسی به ضرورت آگاه کردن فارسی آموزان از ترتیب واژگانی کمابیش آزاد در جملات فارسی است. مسئله نوشتار پیش رو بررسی مبتداسازی در سطوح مختلف فارسی آموزی برمبنای فرضیه مبتداست. برای پرداختن به مسئله یادشده ، در ابتدا تعداد (48) فایل صوتی اجرای برخط آزمون تعیین سطح گفتار دو دوره دانش افزایی زبان و ادبیات فارسی براساس دستورالعمل ارزیابی تولیدات زبانی بنیاد سعدی سطح بندی شد؛ سپس تعداد (482) جمله دارای فاعل و ساخت موضوعی کامل از فایل های صوتی به منظور تحلیل استخراج شد. نتیجه تحلیل داده های نهایی این بود که فرضیه مبتدا درخصوص یادگیری زبان فارسی به تمامی صادق نیست.
نقد و بررسی مبحث فعل مرکب درکتابهای زبان فارسی دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نهم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳۵
66 - 88
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که در کتابهای زبان فارسی مقطع متوسطه بسیار مورد نقد قرار می گیرد مقوله فعل مرکب است که به اذعان دبیران فارسی مشکل سازترین مطلب این کتابهاست. در این پژوهش پس از ارائه آرائ برخی از دستورنویسان و زبانشناسان و معرفی مبانی علمی و زبانشناختی مبحث فعل مرکب ،اشکالات کتاب “زبان فارسی2” دوره متوسطه در این زمینه استخراج ، نقد و بررسی می شود . مبحث فعل مرکب در کتاب مذکور ،منعکس کننده آرای وحیدیان کامیار (1356) می باشد که برخلاف بسیاری از دستورنویسان و زبانشناسان (خانلری1352، صادقی1372، دبیرمقدم1374)معتقد است تعداد افعال مرکب در زبان فارسی بسیار کم است. شاهدی که وی برای این ادعا می آورد استفاده از معیار نحوی عدم گسترش پذیری جزئ غیرصرفی فعل مرکب است. این معیار موارد نقض بسیار دارد که ناشی از خلط مباحث صرفی و نحوی است. در این نوشتار ضمن نقد و بررسی آرائ وحیدیان کامیار به نارسایی های مبحث فعل مرکب در کتاب زبان فارسی 2 پرداخته شده است سپس با پیروی از آرای کریمی(2005)و کریمی دوستان(2005) سعی در رفع اشکالات مذکور شده است و با استفاده از معیار معنایی و معیارهای نحوی چون «اسناد سازی» و «استفاده از تکواژ «را»» افعال مرکب شناسایی شده است .
ساختار موضوعی فعل حسی «دیدن» در زبان فارسی: رویکرد دستور ساختِ گلدبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل های حسی طبقه مهمی از افعال در زبان های طبیعی اند که برای بیان رویدادهای حسی و ادراکی مربوط به انسان و سایر موجودات ذی شعور به کار می روند. مقاله حاضر به بررسی ساختار موضوعی مهم ترین فعل حسی در زبان فارسی، یعنی «دیدن»، در چارچوب دستور ساخت شناختی گلدبرگ (1995، 2006) می پردازد. داده های پژوهش شامل مجموعه ای بیش از 500 جمله نوشتاری فارسی معیار است که از پیکره همشهری استخراج شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که فاعل فعل «دیدن» از لحاظ معنایی نقش حسگر و مفعول آن نقش پدیده دارد که گاه به صورت گروه اسمی و گاهی به صورت بند پیرو ظاهر می شود. فعل «دیدن» از درجه بالایی از چندمعنایی برخوردار است و در این پژوهش 17 معنای مجزا برای آن کشف شده است که در هر یک از این معانی، ساختار موضوعی فعل از لحاظ ویژگی های صوری یا معنایی مفعول ویا از لحاظ تعداد متمم ها متفاوت است. در نتیجه می توان استدلال کرد که ساختار موضوعی فعل «دیدن» برخلاف دیدگاه رایج در رویکرد فرافکن گرا، وابسته به خود فعل نیست، بلکه وابسته به ساخت خاصی است که فعل در آن قرار می گیرد. این نتیجه گیری همسو با دیدگاهی است که در رویکرد ساخت گرا اتخاذ می شود و ساخت را به خودی خود واجد صورت و معنای مستقل می داند.
ساختار موضوعی افعال حسّی شنوایی در زبان فارسی در چارچوب دستور ساختِ گلدبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افعال حسّی طبقه مهمی از افعال در زبان های طبیعی اند که رویدادهای حسّی و ادراکی مربوط به انسان و دیگر موجودات ذی شعور را بیان می کنند. هدف پژوهش حاضر این است که ساختار موضوعی افعال مربوط به حس شنوایی در زبان فارسی را در چارچوب دستور ساخت گلدبرگ (1995، 2006) بررسی نماید. داده های پژوهش مشتمل بر 320 جمله نوشتاری فارسی معیار است که از پیکره همشهری (نسخه دوم) استخراج شده اند. نتایج بررسی داده ها نشان می دهد که فعل بسیط «شنیدن» چندمعناترین فعل حسّی شنوایی در زبان فارسی است که پنج معنای متفاوت دارد: شنیدن غیرارادی، شنیدن ارادی، مطلع شدن، اطاعت کردن و استشمام کردن. فعل «شنیدن» در این معانی پنج گانه در مجموع سه نوع ساختار موضوعی را از خود نشان می دهد: [فاعل + مفعول اسمی]، [فاعل + مفعول بندی] و [فاعل + مفعول حرف اضافه ای]. سایر افعال مربوط به حس شنوایی نیز دارای ساخت ساختار موضوعی خاصی هستند که تعیین کننده معنا و نحو آنهاست اما درجه چندمعنایی آنها کمتر از فعل «شنیدن» است. براساس رویکرد ساخت بنیاد می توان نتبجه گرفت که چندمعنایی این افعال از نوع چندمعنایی ساختی است که در سطح ساخت های کمابیش انتزاعی و طرحواره ای قابل تبیین است و نه در سطح واژه های عینی.
تناوب سببی و ضدسببی در زبان کردی (گویش سورانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله تناوب سببی و ضدسببی در کانون پژوهش های نظری در حوزه ساختار موضوعی در سطح روابط نحو و معناشناسی قرار دارد. در تبیین این تناوب، دو دیدگاه عمده گذرایی زدایی و سببی سازی بر این عقیده هستند که دو گونه این تناوب دارای مدخل های متمایز واژگانی نمی باشند. به عبارت دیگر، بر اساس این دو رویکرد، هر کدام از گونه های این تناوب از مدخل واژگانی گونه دیگر مشتق می شود. در این پژوهش با استناد به داده های زبان کردی گویش سورانی نشان می دهیم که در تناوب سببی و ضدسببی رابطه اشتقاقی دو طرفه وجود ندارد بلکه هر دو گونه از یک مدخل واژگانی خنثی مشتق می شوند. در لابلای این تحلیل، در سطحی زبان ویژه، به بررسی وجود تنوع ساخت واژی بر گونه های این تناوب ، محدودیت های فعلی انتخابی افعال در هر دو گونه و توزیع گروه حرف اضافه در ارتباط با موضوع بیرونی پرداخته می شود. در این پژوهش استدلال می شود که عاملیت و سببیت در سطوح مختلف به ساخت معرفی می شوند و تفاوت مجهول و گونه ضدسببی در فرافکن هسته جهت می باشد؛ به این صورت که مجهول دارای هسته جهت ولی ضدسببی فاقد این هسته می باشد.