زبان شناسی و گویش های ایرانی
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال 9 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (پیاپی 15) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقشِ سازوکارهایِ طرح واره های ساختی در تخصیص اطلاعات دستوری از جمله ویژگی های صرفی، نحوی، معنایی، مقوله و هسته به کلمات غیربسیط درچارچوب صرف ساختی (بوی 2010، 2017) می پردازد و هدف آن نشان دادن میزان کارآمدی رویکرد ساختی در تحلیل این نوع کلمات است. در این راستا، 200 نمونه از کلمات غیربسیط شامل مشتق، مرکب و اصطلاحات ساختی، برگرفته از فرهنگ زانسو با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شدند. یافته ها نشان داد که نمونه های مشتق و مرکب، ویژگی های دستوری ازجمله ویژگی های صرفی، مقوله نهایی واطلاعات معنایی شان را از طرح واره اصلی و زیرطرح واره های ساختی مسلّط بر خود از طریق سازوکار وراثت دریافت می کنند همچنین مشخص گردید که وندهای «–ش» و «–ان» به ترتیب در کلمات مشتق و مرکب، بیشتر به عنوان نمود صوری بخشی از یک ساخت وقوع می یابند و به دلیل تنوع معناییشان در این نمونه ها، در ساختی با الگوی چندمعنایی قرار می گیرند. همچنین، درکلمات مرکب، جایگاه هسته و وابسته اهمیت نظری ندارد، به این دلیل که ساخت، مسئول نهایی تعیین مقوله این کلمات و دیگر ویژگی ها است. مهم آن که با فرض وجود دو قطب صوری و معنایی در ساخت این کلمات و برقراری رابطه نظام مند میان این دو، می توان شیوه تحلیلی واحد و اقتصادی تری را برای انواع داده های این پژوهش استفاده کرد، اگرچه چالش آن این است که تحلیل دستوری از ساخت این نوع نمونه های فارسی را تاحدّی نامقیّد می سازد. در مجموع، معنایِ گروه های متفاوت کلمات با پیچیدگی ساخت واژی متفاوت، از طریق الگوهای چند معنایی، زیربخشی و معنای وابسته به ساخت به کمک طرح واره ساختی و زیرطرح واره های آن برانگیخته می شود. مهم آن که با رسیدن به چند زیرطرح واره ساختی تحت تسلط طرح واره مسلط بر این کلمات، می توان نمونه های کمتر قاعده مند و به ویژه خاص را همانند نمونه های قاعده مند تبیین کرد، بدون این که در پی یافتن راه حل های پراکنده برای معانی متفاوت یک وند یا شبه وند در کلمات مشتق و اصطلاحات ساختی، طرح تکواژ صفر برای ترکیبات بدون وند، یا معرفی قاعده راست هسته یا چپ هسته برای کلمات مرکب در توجیه بی قاعدگی ها باشیم.
کانون نمای dA در زبان ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش درصدد آن بودیم تا رفتار کلامی کانون نمای dA در زبان ترکی آذری را بررسی کرده و جایگاه آن را در جمله نشان دهیم. نشان دادیم که کانون به سه طریق نحوی (قلب نحوی)، آوایی (تکیه کانونی) و صرفی (استفاده از کانون نما) در زبان ترکی آذری کاربرد دارد. کانون نماها یا صرفاً جهت برجستگی عناصر در بند بکار می روند و نقش دیگری ندارند و یا نقش های دیگری نیز دارند ولی جهت برجستگی از آن نقش خود خالی شده و به عنوان کانون نما مورد استفاده قرار می گیرند. با مثال های متعدد از زبان ترکی آذری نشان دادیم که این کانون نما که بیشتر نقش افزودنی دارد، بصورت درجا به همه عناصر جمله، فاعل، مفعول مستقیم، قید زمان، قید مکان و کل جمله اضافه می شود و آن را برجسته می کند. نشان دادیم که در زبان ترکی آذری، بر خلاف زبان ترکی استانبولی، dA فقط نقش کانون نمایی دارد و به عنوان نشان دهنده مبتدا کاربرد ندارد. در بررسی داده ها معلوم شد که می توان از کانون نمای ki هم همراه کانون نمای dA برای برجستگی بیشتر استفاده کرد. گاهی می توان جهت برجستگی سازه های مختلف، از بیش از دو کانون نما در یک جمله بهره برد. همچنین پس از تحلیل کاربرد کلامی این عنصر یعنی نقش آن به عنوان کانون نما، نمودارهای درختی مربوط به آن بر اساس مدل کمینه گرایی ترسیم شد.
بررسی واج شناختی گویش کرمانی ساردویی و تمایز تاریخی واج های /ɣ/ و /q / در آن از طریق طیف نگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با هدف تقویت و مستندسازی گویش های فارسی و استفاده از طیف نگاره ها در تأیید یافته ها، پژوهش حاضر برای اولین بار به بررسی واج شناختی گویش ساردویی در واج شناسی زایشی، طبق الگوی برکوئست، و مطالعه طیف نگاری همخوان های /ɣ/ و /q/ (غ و ق) جهت نمایش تمایز تاریخی آنها پرداخته است. ساردویی گویشی فارسی و در معرض خطر است که در منطقه ساردوئیه کرمان گویشور دارد. داده های زبانی در پیکره شفاهی از روش میدانی مصاحبه و ضبط گفتار آزاد گویشوران 80- 28 ساله گردآوری شد. یافته های بررسی صوت شناختی در تمایز بین /ɣ/ و /q/ نشان می دهد که این گویش 32 واج (24 همخوان و 8 واکه) دارد. در واکه های مرکب آن احتمال توالی واکه و همخوان /ow/ و /ew/ نیز در اثر روند تغییرات تاریخی زبان ها وجود دارد. پیدایش واکه /ou/ در این گویش به عنوان تغییری جدید دیده می شود. کشش واکه ای در این گویش بر خلاف برخی از گویش های کرمانی تمایز دهنده نیست. همخوان های /ɣ/ و /q/ در ساردویی، برخلاف فارسی امروزی، تمایز واجی خود را حفظ کرده اند. به عنوان نوآوری و ایجاد تجسم عینی جهت کمک به درک بهتر مفاهیم زبانی، و تأیید یافته های پژوهش، این تمایز با طیف نگاره نشان داده شده است. وجود /q/ واکدار، [ɢ]، به صورت واجگونه/گونه ی آزاد در ساردویی می تواند نشانگر پیوستن این گویش به زبان فارسی، در حذف تدریجی/q/ بی واک بوده و بررسی روند آن می تواند در رفع ابهام موضوع /ɣ/ و /q/ در فارسی معیار موثر باشد.
تحلیل تلفیقی بازنمایی خشونت در سریال های شبکه نمایش خانگی با استفاده از رویکردهای بارت (1968)، فیسک (2005) و فرکلاف (2003)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی بازنمایی خشونت در سریال های شبکه نمایش خانگی ایران می پردازد و از چارچوب تلفیقی نشانه شناسی جان فیسک (2005) و رولان بارت (1968) همراه با تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف (2003) بهره می گیرد. در این مطالعه، هفت سریال شامل «پوست شیر»، «یاغی»، «قورباغه»، «زخم کاری»، «نهنگ آبی»، «می خواهم زنده بمانم» و «سیاوش» از منظر میزان و تنوع خشونت مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که خشونت کلامی با 39.4% بیشترین فراوانی را در نماهای تحلیل شده دارد و این موضوع در سریال هایی مانند «نهنگ آبی» و «زخم کاری» به وضوح قابل مشاهده است. خشونت در این سریال ها نه تنها به عنوان پدیده ای فیزیکی و فردی، بلکه به عنوان یک پیام اجتماعی و فرهنگی نیز مطرح شده است. در سطح توصیف، سازندگان سریال ها از شیوه های مختلفی مانند انتخاب واژگان خاص، ویژگی های دستوری و ساخت های متنی پیچیده برای بازنمایی خشونت استفاده کرده اند. در سطح تفسیر و تبیین، خشونت به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی و بررسی روابط قدرت، هویت و روان شناسی شخصیت ها مطرح شده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، فصل اول سریال های شبکه نمایش خانگی را بر اساس نشانه شناسی فیسک و بارت و تحلیل گفتمان فرکلاف بررسی می کند. این پژوهش ضمن ارائه بینشی عمیق درباره نقش خشونت در تولید معنا و پیشبرد داستان، به تحلیل دقیق عناصر بصری، صوتی و روایی در بازنمایی خشونت می پردازد و نشان می دهد که شبکه نمایش خانگی نه تنها بازتاب دهنده برخی از نیازها و دغدغه های اجتماعی است، بلکه در شکل دهی و بازتولید گفتمان های فرهنگی و اجتماعی نیز نقش مهمی ایفا می کند.
بررسی گفتمان نماها در سخنرانی های بین المللی و مصاحبه های تلویزیونی سید ابراهیم رئیسی و حسن روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی انواع گفتمان نماهای به کارگرفته شده در سخنرانی های روسای جمهور، روحانی و رئیسی بر مبنای رویکرد فریزر (2009) اختصاص دارد. بر اساس رویکرد مذکور، گفتماننما کلمه یا عبارتی است که دو پاره گفتار را به هم مرتبط میکند بدون این که تغییری در محتوای گزاره ای آنها ایجاد کند. گفتماننماها نوع رابطه بین دو پاره گفتار را نشان میدهند و از این منظر نقش پیوندهنده دارند و در چهاردسته عمده تقابلی، استنتاجی، تفصیلی و زمانی جای می گیرند. علاوه بر نقش های برشمرده، گفتمان نماها در گفتمان می توانند نقش تعدیل کنندگی نیز ایفا کنند، یعنی از صراحت و اطمینان کامل سخن بکاهند. پیکره جستار حاضر متشکل از سخنرانیهای دو رییس جمهور (روحانی و رئیسی) است که از منابع مختلف گردآوری شده اند. بررسی داده ها نشان می دهد که میزان به کارگیری گفتماننماهای تفصیلی در سخنرانی های هردو رییس جمهور بیش از دیگر گفتمان نماهای مرتبط کننده پیام است و در واقع آنان از این طریق سعی در حفظ انسجام گفته های خود دارند. پیرامون گفتماننماهای تعدیل نیز هر دو رئیس جمهور تقریباً به میزان یکسانی از گفتماننماهای تعدیل بهره جسته اند و گاهی نیز از چند راهبرد همزمان به منظور تعدیل گفته خود بهره گرفتند، بدین معنا که به عنوان مثال هم زمان از ضمایر مبهم، افعال وجهی و قید وجهی در بیان یک جمله استفاده کردند تا به نوعی در ابراز دیدگاه های خود جانب احتیاط را نگاه دارند.
عنوان نژادپرستی مذهبی: تحلیل کفتمان انتقادی اخبار رسانه های غربی پیرامون بازنمایی واکنش های مسلمانان به کاریکاتورهای شارلی ابدو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی مسلمانان در رسا نه های انگلیسی زبان جهان هنوز با چالش های زیادی مواجه است. کلیشه های منفی و تصاویر یک جانبه هم چنان در گفتمان این رسانه ها غالب هستند. آنها به واسطه گفتمان خود می توانند نژادپرستی را عادی و مشروع جلوه دهند و به بازتولید آن در سطح جامعه کمک کنند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بررسی پدیده مشروعیت زدایی از اعتراض مسلمانان به انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز مجله شارلی ابدو می پردازد. این تحقیق اخبار چهار رسانه شاخص غربی از جمله نیویورک تایمز، گاردین، واشنگتن پست و بی بی سی را در بازه زمانی 2020 تا 2024 میلادی با بهره گیری از مفاهیم مربع ایدئولوژیک و راهبردهای گفتمانی وندایک بررسی می کند. در این راستا، مؤلفه های گفتمان مدار در این گزارش های خبری شناسایی شدند و سپس هر یک از آنها با توجه به راهبرد های گفتمانی تحلیل گردیدند. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان این گزارش های خبری، ویژگی های مثبت خودی ها یعنی غیرمسلمانان را برجسته کرده و ویژگی های مثبت غیرخودی ها، یعنی مسلمانان را به حاشیه رانده اند. در همین راستا، برای متقاعد ساختن خوانندگان، از راهبردهای گفتمانی همچون انتخاب واژگان، ارجاع به چهره ها و نهادهای معتبر، بیان هنجارها، قربانی سازی، ارائه شواهد، اغراق، دسته بندی مفاهیم، حسن تعبیر، تلویح، دستکاری آمار و ارقام، تعمیم سازی و تمجید ملی بهره گرفته اند.
گونه شناسی زبانی نسخه خطی «خُطَب»: مطالعه ای تطبیقی با تکیه بر متون همگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گونه شناسی» شاخه ای نوظهور از دانشِ زبان شناسی است که به بررسی، مقایسه و طبقه بندی زبان ها بر اساس ویژگی های ساختاری مشترک آنها می پردازد. نظریه گونه شناسی بر این پیش انگاره بنیادین استوار است، که آیا می توان آثار نویسندگان و سرایندگان مناطق مختلف جغرافیایی ایران را با وجود اختلافات زبانی چشمگیر، از منظرِ سبک و سبک شناسى یکسان انگاشت و همگى را بی توجه به ناهمگونی های واژگانى و ساختارى و آوایىِ موجود در این متون، در قالب یک دوره تاریخى و سبک خاص مورد بررسی قرارداد؟ گونه شناسی با طرح این دو ویژگی، یعنی شناخت کاربرده ای زب ان فارس ی درحوزه های مختلف جغرافیایی و دوره های زمانی معین، سنجه هایی را فراهم می آورد که به کمک آنها می توان گونه زبانی اصیل یک متن، مکان و زمان تقریبی تألیف آثار بی شناسنامه را شناسایی کرد. این پژوهش با رویکردی قیاسی- استقرایی انجام شده است و در آن تلاش می شود تا با شناسایی نظام های آوایی، ساختاری و واژگانی (گونه شناسی) متن و مقایسه این نظام ها با متون همگون، گونه زبانی کتاب و مکان تقریبی تألیف آن مشخص گردد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که روند گرایش گونه ها و گویش ها به سوی شکل گیری زبان فارسی معیار در تمامی مناطق فارسی زبان، به شکلی یکسان و همزمان روی نداده است. گونه زبانی کتاب، گونه فرارودی (ماوراء النهری) است. کاربرد لهجه ها و گویش های محلّی منطقه فرارود و پیوندِ عمیق متن با بافت تاریخی و اجتماعی دوره خود و تأثیر پذیری همزمان از زبان های سغدی و پهلوی در کنار ساختارهای زبان عربی، از عوامل اصلی تشخص بارز زبانی آن به شمار می رود.
بررسی نمونه ای از تیرگی در بقایای تکواژ صفر پیشوند استمراری در کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تیرگی واج شناختی پدیده ای است که در آن صورت های روساختی تصویر شفافی از فرآیندهای اعمال شده بر آن ها را نشان نمی دهند؛ یک فرآیند برخلاف انتظار، در بافتی که شرایط اعمال آن فراهم است رخ نمی دهد، و یا در بافتی اعمال می شود که شرایط وقوع آن فراهم نیست. در کردی کلهری، با اینکه پیشوند استمراری نمود آوایی ندارد، اما فتاحی (۱۴۰۱) بقایای این پیشوند را در صورت «آوردن» و «آمدن» در زمان حال /t/ معرفی می کند. با این حال، در داده های به دست آمده از کردی کلهری گیلان غرب این پیشوند به شکل [ʧ] ظاهر شده است، بی آنکه منشأ تغییر در صورت فعل مشخص باشد. صورت های [ʧæɾem] و [ʧæm] به معنای «می آورم» و «می آیم» در این گونه زبانی این پرسش را مطرح می کنند که چرا این تغییر در شرایطی رخ داده که بافت واجی مناسبِ آن فراهم نیست. به منظور بررسی بیشتر این وضعیت تحلیل داده هایی که از طریق پیکره ای ۱۲ساعته حاصل از مصاحبه با ۱۵ گویشور کردی کلهری ساکن این شهرستان گردآوری شده بود آغاز گردید. تحلیل ها به روش توصیفی‑تحلیلی و به کمک قواعد بازنویسی، تعامل «عکس زمینه برچینی» بین قواعد اعمال شده بر صورت های فعلی موردبررسی را آشکارکرد؛ ابتدا [t] طی فرآیند همگونی ناقص در بافت پیش از غلت به [ʧ] تغییر می یابد، و سپس خود غلت در مرحله بعد حذف می شود. اینگونه به وجود تیرگی واجی در نمونه حاضر پی برده شد. در پایان این نتیجه نیز به دست آمد که این یافته ها شاهدی دیگر در تأیید این مدّعای کیپارسکی (۱۹۷۳) و مک کارتی (۱۹۹۹) و کاخر (۲۰۰۶) هستند که تعامل های «عکس زمینه چینی» و «عکس زمینه برچینی» به تیرگی روساختی می انجامند.
بررسی جامعه شناختی پدیده رمزگردانی میان گیلکی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی جامعه شناختی پدیده ی رمزگردانی میان گیلکی و فارسی در گویشوران گیلانی پرداخته است. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته از 182 گویشور دوزبانه ی گیلکی-فارسی شهر رشت جمع آوری شده است. در این پژوهش درچارچوب تحلیل حوزه ای فیشمن (1972)، رابطه ی متغیرهای جامعه شناختی سن، جنسبت و تحصیلات و متغیر روانشناختی نگرش افراد با میزان رمزگردانی گیلکی-فارسی درحوزه های مختلف کاربرد زبان مورد بررسی قرار گرفته است. نتابج تحقیق نشان می دهد که رمزگردانی میان گیلکی و فارسی در دو حوزه ی خانواده و دوستی بیشتر صورت می گیرد. همچنین گویشوران دوزبانه ی زن نسبت به مردان بیشتر از رمزگردانی در مکالمات خود استفاده می کنند و افراد جوان تر و تحصیل کرده تر به دلیل تمایل بیشتر در استفاده از زبان فارسی بیشتر گرابش به رمزگردانی گیلکی-فارسی دارند. همچنین نتابج تحقیق نشان می دهد بین دو عامل نگرش افراد به رمزگردانی و میزان استفاده از رمزگردانی در تمامی محیط های کاربردی یک رابطه مثبت قوی وجود دارد. به طوری که هرقدر نگرش یک فرد به رمزگردانی مثبت تر باشد، به همان نسبت در مکالمات خود از پدیده رمزگردانی بیشتر استفاده می کند.
معیارهای اجتماعی در نام گذاری کشورهای آسیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است در چارچوب اصول نام شناسی و با استفاده از دو معیار زبان شناختی به بررسی جای نام کشورهای آسیایی بپردازد. معیار نخست به شناسایی عوامل مؤثر در نام گذاری هر کشور اختصاص دارد، از جمله تأثیرات سیاسی، اجتماعی، جغرافیایی، مذهبی و سایر جنبه ها که نقش مهمی در شکل گیری این نام ها داشته اند. معیار دوم به نحوه ورود این جای نام ها به زبان فارسی معیار در ایران می پردازد و بررسی می کند که این نام ها از چه طریقی در زبان فارسی رایج شده اند. برای نیل به اهداف پژوهش، پیکره پژوهش شامل 43 جای نام از کشورهای آسیایی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش در مورد معیار نخست نشان داد که از میان 9 عامل، نام قوم یا قبیله و ویژگی های جغرافیایی تأثیرگذارترین عوامل محسوب می شود؛ زیرا مجموعا 14 کشور براساس نام قوم یا قبیله و 13 کشور براساس ویژگی جغرافیایی نام گذاری شده اند. علاوه بر این، عواملی همچون جهت جغرافیایی، سلسله پادشاهی، ویژگی مردمان، شخص، مکان مذهبی، خدایان و حیوان نیز در نام گذاری کشورهای آسیایی دخیل هستند. نتایج مربوط به معیار دوم نشان داد که قرض گیری مهم ترین عامل در کاربرد جای نام کشورهای آسیایی در فارسی محسوب می شود، زیرا جای نام ۲۸ کشور براساس فرایند قرض گیری مستقیم در فارسی کاربرد دارند. علاوه بر قرض گیری، فرایندهای ابداع و ترجمه قرضی نیز در نحوه کاربرد این جای نام ها در فارسی نقش دارند.
سرعت گفتار در ریتم شعرکلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرعت گفتار با درصد زمانی یا تناسب امتداد سکوت ها ارتباط دارد. در گرایش جهانی، تعداد سکوت ها در شعر بیشتر و سرعت گفتار آهسته تر از سرعت گفتار طبیعی است. این پژوهش با هدف بررسی همبستگی سرعت گفتار با دیرش سکوت ها و دیرش صدا در ساختار زمانی ریتم شعر کلاسیک فارسی صورت گرفت. شش قطعه شعر از دو قالب غزل و رباعی دارای سه الگوی عروضی اصلی انتخاب شدند. ده گویشور مرد و دوازده گویشور زن فارسی زبان این اشعار را خواندند و فرایند تحلیل صوتی با نرم افزار پرت و محاسبات ریاضی و آماری با نرم افزار R و از طریق بررسی رابطه همبستگی انجام شد. نتایج نشان داد که سرعت گفتار در ساختار ریتم شعر کلاسیک عنصری سبک شناختی است و با افزایش دیرش سکوت ها افزایش می یابد؛ اما با دیرش صدا نسبت عکس دارد. همبستگی سرعت گفتار با متغیرهای قالب شعر و الگوهای عروضی نشان می دهد که مطالعه ساختار ریتم شعر می تواند جنبه محاسباتی داشته باشد. از این روی، وجود روابط ریاضی در ساختار ریتم شعر به بررسی بیشتری بر اساس تعداد و دیرش سکوت ها و نیز بر مبنای تعداد و دیرش واحدهای آوایی نیاز دارد. به نظر می رسد از روابط تناسب دیرشی می توان در شناخت بیشتر و طبقه بندی الگوهای عروضی استفاده کرد. محاسبه سرعت گفتار با نسبت های دیرشیِ متفاوت وجود ساختار سلسله مراتبی ریتم شعر کلاسیک فارسی را تأیید می کند و هم چنین مبین وابستگی سازه های بزرگ تر به شاخص های سبکی و وابستگی سازه های کوچک تر به شاخص های سبکی و فردی است.
بررسی تطبیقی ترمیم در مکالمات گویش اهوازی زبان عربی و زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش تعاملی ترمیم در مکالمات از دیرباز مورد توجه مکالمه کاوان بوده است. هدف این پژوهش مطالعه انواع ترمیم و راهبردهای آن در مکالمات گویش اهوازی زبان عربی و زبان فارسی است. جامعه آماری پژوهش شامل ۱۰۰ شرکت کننده (۵۰ گویشور اهوازی و ۵۰ فارسی زبان) است که از افراد ۲۰ تا ۵۰ ساله ساکن اهواز و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. پس از ضبط مکالمات روزمره شرکت کنندگان، داده ها آوانگاری شده و با توجه به الگوی پژوهش موارد ترمیم در آنها شناسایی شدند. یافته های حاصل از 283 دقیقه مکالمه زبان فارسی و 240 دقیقه مکالمه زبان عربی نشان از بسامد زیاد کاربرد خودترمیمی-خودآغاز در مکالمات هر دو گروه دارد. همچنین، مشاهده شد شرکت کنندگان هر دو زبان برای شروع ترمیم خود عمدتاً از آغازگر غیرواژگانی در قالب انقطاع گفتار استفاده کرده اند. به علاوه، یافته ها نشان داد عرب زبانان هفت راهبرد جایگزینی، جستجو، بازیابی، حذف، درج، پرانتزسازی و پرش توالی را در مکالمات استفاده کردند، در حالی که فارسی زبانان نه راهبرد جایگزینی، جستجو، بازیابی، حذف، درج، پرانتزسازی، قالب بندی مجدد، مرتب سازی مجدد و پرش توالی را به کار برده اند. در هر دو زبان راهبردهای جایگزینی، بازیابی و جستجو با فراوانی بالا و راهبرد پرش توالی کمترین کاربرد را داشته است. یافته های پژوهش حاضر به این امر صحه می گذارد که اصول کلی ترمیم جهانی هستند، اما در زبان های مختلف مشاهده تفاوت در جزئیات آن دور از انتظار نیست.