مطالعات زبان و گویش های غرب ایران
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال 12 پاییز 1403 شماره 46 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با آشکارسازی لایه های زیرینِ پیام، بر درک افراد از مسائل فرهنگی-اجتماعی و سیاسی تأثیر می گذارد. پژوهشِ توصیفی-تحلیلی حاضر با واکاوی داستان بَردارکردن حسنک وزیر ازمنظر رویکرد شناختی-اجتماعی ون دایک (2007)، ارتباط کارکردی زبان، ایدئولوژی و روابط قدرت و سلطه در بافت سیاسی و اجتماعی زمان بیهقی را روشن می کند. نمونه گیری در این پژوهش، هدفمند و نمونه ها برگرفته از داستان حسنک وزیر برمبنای نمون برگ محقق ساخته است. تحلیل داده ها نشان داد که در این روایت، از راهبردهای سطوح معنایی مقوله بندی، قطبی سازی، مبالغه، تکذیب، ابهام، همدلی، فاصله و حسن تعبیر استفاده شده است. در سطح استدلال نیز مؤلفه های استناد، ارجاع، مقایسه و صراحت به کار برده شده اند. یافته ها مؤید آن است که بیهقی در این گفتمان که براساس تقابل گروه های قدرت شکل گرفته است به جامعه دوقطبی ما-آن ها اشاره دارد. همچنین مؤلفه های مقوله بندی، تکذیب و مبالغه بر مشخصه های خوب درون گروه (خودنمودی مثبت) و کنش های ناپسند اجتماعی برون گروه (دیگرنمودی منفی) تأکید دارند. سورهای مبهم، فضای تاریک جامعه زمان بیهقی (روابط درون گروه و برون گروه) را نشان می دهد. راهبرد حسن تعبیر نیز برای تلطیف کردن اوضاع نابسامان است و مؤید واقعیت جامعه خشن و شرایط بدِ زمان بیهقی است. در سطح سبکی، استعاره، مجاز و تقابل و در سطح نحوی جابه جایی ارکان جمله و وجهیت برای نشان دادن قطب بندی ما-آن ها به کار می روند.
بررسی بندهای موصولی در زبان ترکی آذری و فارسی: رویکردی رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رده شناسی از شاخه های پویای زبان شناسی است که به کمک آن می توان با مقایسه زبان ها به تعمیم های گوناگون دست یافت. هدفی که در این رویکرد دنبال می شود مقایسه دست ور زبان های مختلف و آشکارکردن الگوهای نظام مند تنوع های موجود درمیان آن ها است. بررسی ترتیب سازه ها یکی از مهم ترین بحث های رده شناسی زبان است که تنوع هایی به همراه دارد؛ مانند توالی هسته و بند موصولی که با آرایش سازه های اصلی زبان ها هم بستگی دارد. هدف اصلی پژوهش پیشِ رو بررسی بند موصولی در زبان ترکی و مقایسه آن با بند موصولی فارسی است. برای کارآمدی این پژوهش، داده ها از جمله های طبیعی گفتاری و نوشتاری ترکی آذری معیار و رمانی با عنوان شامان گردآوری شده است. مثال های ارائه شده برای تأیید درستی و روانی در معرض قضاوت شمّ زبانی گویشوران زبان ترکی قرار گرفته اند؛ سپس بندهای موصولی تحلیل شده اند. در این پژوهش که بر روش توصیفی-تحلیلی مبتنی است تلاش شد تا در چارچوب نظریه رده شناختی باتکیه بر تعمیم های رده شناختی کُمری (1989) به این پرسش ها پاسخ داده شود که چه راهکارهایی در موصولی سازی زبان ترکی به کار برده می شوند و موصول نما کجای بند موصولی قرار می گیرد. یافته های پژوهش نشان داد زبان ترکی برای موصولی سازی از راهبرد «حذف» استفاده می کند و این زبان فاقد موصول نمایی مانند «که» است.
بررسی جایگاه و مقوله نحوی وجه نمای «چِمان» در کُردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجهیت در زبان های مختلف به کمک مقوله های دستوری متفاوت ازجمله صفات وجهی، قیود وجهی، افعال کمکی وجهی و افعال واژگانی وجهی بیان می شود. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، از رویکرد شاخص بنیاد چینکوئه (2004) استفاده شده است تا ماهیت عنصر «چِمان» و به طور خاص مقوله و جایگاه نحوی آن در کردی کلهری مشخص گردد. از شمّ زبانی یکی از نویسندگان که گویشور کردی کلهری است در ارائه و تحلیل داده ها استفاده شده است. با استناد به شواهدی مانند «اختیاری بودن حضور این عنصر در جمله»، «نپذیرفتن پیشوند نفی»، «به کار نرفتن آن با وجه التزامی» و «قرارگرفتن بعد از قیدهای ارزیابی» نشان داده شد که عنصر مذکور به مقوله دستوریِ قید تعلق دارد و با قائل شدن به وجود فرافکن وجه معرفتی بر فراز گروه زمان در این زبان، به این نتیجه رسیدیم که جایگاه نحوی این عنصر به مثابه قید وجهی، شاخص فرافکن وجه معرفتی است. همچنین مشاهده شد که رویکرد شاخص بنیاد چینکوئه کفایت لازم را برای توصیف و تبیین ماهیت و رفتار «چمان» در این گونه زبانی دارد.
تشخیص خودکار هویت نویسنده متن در زبان فارسی براساس دستور نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشخیص خودکار هویت نویسنده متن یکی از مسائل مهم زبان شناسی حقوقی تلقی می شود. در پژوهش حاضر تلاش می شود کارایی ویژگی های مبتنی بر مفاهیم دستور نقش گرای نظام مند هالیدی (هالیدی و متیسن، 2014) با کارایی واژ ه های دستوری در تشخیص هویت نویسنده مقایسه شود. به این منظور، در ابتدا، پیکره ای از آثار هفت نویسنده معاصر ایرانی گردآوری شد. در مرحله دوم، از واژه های دستوری استخراج شده از پیکره فهرستی تهیه شد؛ به علاوه، یک مجموعه واژگان براساس شبکه نظام حروف ربط، شبکه نظام افزوده وجه و شبکه نظام افزوده نگرشی با استفاده از منابع زبانی تهیه شد. سپس بسامد نسبی واژه های دستوری و ویژگی های مبتنی بر دستور نقش گرای نظام مند در هر متن محاسبه شد. طبقه بند پرسپترون چند لایه، نوعی شبکه عصبی، برای مرحله آموزش سامانه به کار گرفته شد و به دقت مطلوبی در مرحله ارزیابی منجر شد. بررسی نتایج ارزیابی سامانه نشان داد که روش محاسبه بسامد واژه های دستوری نسبت به روش مبتنی بر دستور نقش گرای نظام مند در تشخیص هویت نویسنده متون فارسی برتری دارد؛ باوجوداین، هنگامی که ویژگی های دستور نقش گرای نظام مند هالیدی درکنار ویژگی بسامد واژه های دستوری به کار روند، کارایی سامانه نسبت به حالتی که تنها از ویژگی بسامد واژه های دستوری استفاده شود، ارتقا می یابد.
ماهیت ویژگی تدریجی بودن تغییرات مشخصه های جایگاه تولید واکه ها در بهینگی متوالی با تکیه بر شواهدی از سه زبان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در الگوی اولیه نظریه بهینگی که پرینس و اسمولنسکی (1993/2004) مطرح کرده اند، بخش مولد مجاز است بیش از یک فرایند را بر صورت درونداد اعمال کند. این نسخه از نظریه بهینگی که به بهینگی موازی شهرت دارد، قادر نیست اشتقاق و صورت های میانی را تشخیص دهد. ضرورت به رسمیت شناختن صورت های میانی زمینه را برای شکل گیری انگاره جدیدی با عنوان «بهینگی متوالی» فراهم کرد. در بهینگی متوالی، بخش مولد مجاز است که صرفاً یک فرایند را بر درونداد اعمال کند. در پژوهش حاضر تلاش می شود با تحلیل همگونی واکه پیش از غلت /w/ در کردی کلهری، کردی سورانی و لری بختیاری مشخص شود که آیا این فرایند باید یک مشخصه واجی را هدف قرار دهد یا کل گره جایگاه تولید را. داده های کردی در این مطالعه از مصاحبه با 10 گویشور کلهری و 10 گویشور سورانی و داده های لری بختیاری از پژوهش آنونبی و اسدی (2014) گرد آوری شده است. تحلیل های پژوهش حاضر نشان می دهد که برای تبیین همگونی در چارچوب بهینگی متوالی، بخش مولد حتماً باید گره هندسه مشخصه ها را هدف قرار دهد و صرفاً هر مشخصه واجی واحد را هدف قرار ندهد.
حوزه مفهومی شکار و بازنمایی منفی آن در مقوله عشق: تحلیلی شناختی - فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره به منزله فرایندی شناختی، مقوله های ذهنی را در حوزه ای ملموس، عینیت می بخشد و امکان مطالعه ساختار ذهنی انسان را فراهم می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی کلان استعاره «ازدواج شکار است» و بازنمایی منفی آن در حوزه عشق (همسرگزینی و ازدواج) براساس نظریه استعاره مفهومی و زبان شناسی فرهنگی (پالمر، 1996؛ شریفیان، 1392) است. با استناد به پیکره دادگان زبان فارسی و ضرب المثل های فارسی، استعاره «ازدواج شکار است» و بازنمایی منفی آن در این حوزه را بررسی کردیم. سه خرده استعاره «همسرگزینی و ازدواج، شکار است»، «همسرگزینی و ازدواج، سرقت است» و «همسرگزینی و ازدواج، اسارت است» به دست آمد. این خرده استعاره ها در قالب استعاره های زبانی «شکارکردن»، «به چنگ آوردن»، «عقل و هوش ربودن»، «قاپ دزدیدن»، «قرزدن»، «تورکردن»، «گرفتارکردن»، «به دام انداختن»، «اسیرکردن»، «به بندگی گرفتن» و «درکمندکشیدن» با بار عاطفی منفی درباره مرد یا زن به کار می روند. یافته ها نشان داد که در زبان فارسی بازنمایی استعاری منفی حوزه شکار درزمینه «همسرگزینی و ازدواج» درمورد زن و مرد مشاهده می شود. گاه زن صیدی ارزشمند و طعمه مرد است و گاه نقش صیاد را پیدا می کند و مرد به عنوان طعمه شکارچیِ زن معرفی می شود. نتایج نشان داد که عواملی مانند جنسیت، تعهد نسبت به زندگی مشترک و تناسب زوجین به لحاظ ظاهری، اقتصادی، سن، تجرد و اخلاق مداری بر بازنمایی های استعاری تأثیرگذار هستند.