
زبان شناسی و گویش های خراسان
زبان شناسی و گویش های خراسان سال 17 بهار 1404 شماره 38 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی آکوستیکی پارامترهای کیفیت صدا در دو گروه زنان و مردان فارسی زبان می پردازد. این مطالعه با هدف ارزیابی توانایی پارامترهای کیفیت صدا در تمایز گویندگان فارسی زبان و بررسی میزان اثرگذاری این پارامترها در شناسایی ویژگی های گوینده محور طراحی شده است. علاوه بر این، با هدف گسترش دانش موجود در حوزه کیفیت صدا و پر کردن خلأ مطالعات محدود پیشین در زبان فارسی انجام شده است. داده های آوایی از ۲۰ گویشور زن و ۲۰ گویشور مرد در محیط آزمایشگاهی ضبط شدند. برای تحلیل تفاوت های میان گویندگان از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و برای ارزیابی اهمیت ویژگی ها، از الگوریتم جنگل تصادفی بهره گرفته شد. شش پارامتر کیفیت صدا شامل فرکانس پریشی، دامنه پریشی، نسبت هارمونیک به نویز، نسبت دامنه هارمونیک های اول و دوم، برجستگی قله طیفی و فرکانس پایه انتخاب شدند. نتایج نشان داد ویژگی های کیفیت صدا در نشان دادن تفاوت های آکوستیکی میان گویندگان فارسی زبان دارای تفاوت های معناداری بوده اند، اگرچه توانایی آن ها در تمایز گویندگان به طور یکسان نبوده است. برای گویندگان مرد، پارامترهای برجستگی قله طیفی، نسبت هارمونیک به نویز و نسبت دامنه هارمونیک های اول و دوم، به ترتیب بیشترین توانایی را در تمایز آن ها از یکدیگر دارند. برای گویندگان زن، فرکانس پایه، برجستگی قله طیفی و نسبت هارمونیک به نویز به عنوان مهم ترین ویژگی ها برای تشخیص هویت شناخته شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد پارامترهای کیفیت صدا نقش قابل توجهی در شناسایی گویندگان فارسی زبان دارند. بااین حال، برای دستیابی به دقت بالاتر در سیستم های شناسایی گوینده، توجه به تفاوت های جنسیتی و اهمیت متغیرهای مختلف ضروری است. از طرف دیگر، محدودیت تعداد شرکت کنندگان ممکن است بر تعمیم پذیری نتایج تأثیر بگذارد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده، از نمونه های بزرگ تر و تنوع بیشتر در گویندگان استفاده شود.
بازنمایی برخی تحولات درزمانی در گویش بیرجندی (با رویکردی به چند متن کهنِ گویشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش بیرجندی در زمره گویش های فارسی رایج در مرز شرقی ایران است که در قیاس با دیگر گویش های خراسان به جهت موقعیت کویری آن، دوری از مرکز و عدم آمیختگی قومی و نژادی، تحول کمتری یافته است. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای- میدانی به بررسی تحولات آوایی، دستوری و واژگانی گویش بیرجندی با محوریت چند متن کهن ازجمله نِصاب صبوحی (اوایل قرن سیزدهم هجری)، پژوهش ایوانُف (حدود یک قرن پیش) و دیوان حکیم نزاری (قرن هفتم هجری) و همچنین منابع مرتبط با نمونه هایی از ادبیات شفاهیِ محلی پرداخته شده است. واژه های گویشی مندرج در این منابع نیز بر مبنای الگوی IPA واج نویسی شدند تا خوانش صحیح آن ها میسر گردد. همچنین برای اطمینان از صحت تلفظ و معنی واژه های منتخب، اطلاعات گویشی 10 گویشور بومیِ کم سواد بالای 60 سال در دو جنسیت مورد توجه پژوهندگان قرار داشته است. در این راستا، راهنمای گردآوری و توصیف گویش ها (زمردیان، 1386) و راهنمای ﮔﺮدآوری گویش های ایرانی (فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1399) نیز به لحاظ ساختاری موردعنایت پژوهشگران قرار داشته است. به علاوه شم زبانی نویسندگان نیز به عنوان گویشوران بومی در باب برخی ملاحظات تلفظی، مورد نظر بوده است. نتایج حاصل از یافته ها برخی از تحولات آوایی، وندهای مهجور و ساخت های دستوری روبه زوال و نمودهای فعلی منسوخ را در گویش بیرجندی نشان می دهد که بعضاً تا قرن پیش رایج بوده اند. همچنین به نظر می رسد این گویش در قرون اخیر از حیث واژه های اختصاصیِ محلی به طور محسوس تهی شده است؛ به گونه ای که برآیند این تحولات، حاکی از تسریع در روند معیارشدگی آن است.
بررسی نمود در فرایند تکرار کامل ناافزوده در چارچوب نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند تکرار یکی از سازوکارهای مهم در ساخت واژه های زبان فارسی است که به ایجاد واژه های جدیدی با معنای مستقل از پایه واژگانی منجر می شود. این پژوهش با هدف تحلیل فرایند تکرار کامل ناافزوده در چارچوب نظریه صرف توزیعی هله و مرنتز (1993 ) انجام شده است. هدف کلی از این پژوهش تبیین فرایند تکرار کامل نا افزوده و همچنین چگونگی شکل گیری مفهوم نمود در صورت مکرر بر پایه این نظریه است. با توجه به اینکه با اضافه شدن بخش تکرار شونده برای تشکیل صورت مکرر غالباً مقوله نحوی پایه تغییر می کند و در بسیاری از این نمونه ها مفهوم نمود تداومی نیز شکل می گیرد، بررسی این فرایند از دیدگاه صرف توزیعی اهمیت می یابد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و گردآوری داده ها به شکل کتابخانه ای است. ابتدا 78 نمونه از نمونه های تکرار کامل نا افزوده که مفهوم تداوم و تکرار عمل را در خود واژگانی کرده اند بر پایه ی طبقه بندی شقاقی (1379) و همچنین طبقه بندی رضایتی کیشه خاله و دیگران (1394) استخراج شد. سپس، در قالب نمودارهای درختی و از طریق ادغام واحد های زبانی و چگونگی به کارگیری اصول نظریه صرف واژگانی ازجمله قواعد ترمیمی، شکاف، وندافزایی، قواعد تنظیم آوایی و زیرمشخصه های تخصیصی به تبیین این داده ها پرداخته شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در ساخت صورت های تکراری کامل مانند "آهسته آهسته" عموماً قواعد وندافزایی و قواعد ترمیمی و همجوشی دخیل هستند. هسته واژگانی در طی فرایند ادغام با بخش تکرارشونده گره نحوی مشخصی را به وجود می آورد در نتیجه جابجایی آن به گروه نمود مشخصه نمودی خود را بازبینی می کند. در این رابطه برای ساخت فرایند تکرار کامل نا افزوده قواعد شکاف و حذف، نقشی را ایفا نمی کنند و تشکیل صورت مکرر از طریق به کارگیری قواعد وند افزایی، قواعد ترمیمی و هم جوشی حاصل می شود. به این ترتیب، عناصر واژگانی در سطح نحو شکل می گیرند و از نمود تداومی برخوردار می شوند. این پژوهش نشان می دهد که تکرار صرفی به عنوان یک فرایند واژه سازی در سطح واژه و بالاتر از واژه عمل می کند و معنای جدیدی به این صورت زبانی می افزاید. یافته های این پژوهش همچنین می تواند در قالب الگویی برای تحلیل های صرفی در زبان ها و گویش های مختلف مورد استفاده قرار گیرد و چشم اندازی تازه برای درک بهتر ساختار صرفی زبان های دیگر فراهم کند.
نگرش های زبانی گویشوران در همزیستی فارسی و مازندرانی در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به همراه توسعه تکنولوژی و ارتباطات در سال های اخیر در کشورمان موجب گرایش گویشوران زبان های بومی و اقلیت به زبان فارسی شده است و این روند تهدیدی برای بقای زبان های اقلیت به حساب می آید. دراین بین، نگرش زبانی گویشوران نسبت به زبان مادری شان یکی از عوامل مؤثر و تعیین کننده در سرنوشت این زبان هاست. این پژوهش به بررسی نگرش های زبانی گویشوران نسبت به زبان مازندرانی و فارسی در استان مازندران و هم چنین تأثیر برخی عوامل اجتماعی مانند سن، جنسیت و شهرنشینی بر این نگرش ها پرداخته است. جمعیت نمونه شامل 1200 گویشور مازندرانی از سه گروه سن ی، در پنج شهر و دوازده منطقه روستایی و از دو گروه جنسیتی زن و مرد می باشند. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که بسیاری از گویشوران مازندرانی به قابلیت و اهمیت این زبان اعتقاد چندانی ندارند و درمجموع نگرش های منفی نسبت به مازندرانی غالب است. هم چنین تحلیل ها نشان دادند که درمجموع گروه های سنی پایین تر گرایش بیشتری به زبان فارسی دارند و زنان بیش از مردان و شهرنشینان بیش از روستانشینان به زبان فارسی علاقه مندند. با توجه به گسترش شهرنشینی از یک سو و نقش نسل جوان و به ویژه دختران به عنوان مادران آینده، در انتقال زبان مادری به نسل آینده، می توان پیش بینی کرد که خطر زوال، مازندرانی را تهدید می کند.
یادگیری ساخت شرطی زبان فارسی توسط غیرفارسی زبانان در چارچوب نظریه پردازش پذیری: ارائه الگویی برای آموزش این ساخت به فارسی آموزان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های حوزه آموزش زبان دوم دستور زبان است. آموزش دستور زبان فارسی به غیرفارسی زبانان نیز با چالش های فراوانی روبه رو است. افزون براین، یکی از مسائل مهم در حوزه یادگیری و آموزش زبان دوم این است که زبان دوم آموزان در طول یادگیری زبان دوم چه مراحلی را پشت سر می گذارند و علت آن چیست. یکی از نظریه های مطرح در این حوزه نظریه پردازش پذیری است که براساس آن، فراگیری زبان دوم از یک سلسله مراتب تکوینی به نام سلسله مراتب پردازش پذیری تبعیت می کند. با توجه به سلسله مراتب پردازش پذیری زبان دوم آموزان به ترتیب، واژه های محتوایی، واژه های نقشی، گروه ها، جمله ها و بندهای پیرو را یاد می گیرند. به دلیل اهمیت جایگاه دستور و چالش برانگیزبودن یادگیری و آموزش برخی از ساخت های دستوری زبان فارسی بر آن شدیم تا ابتدا، براساس نظریه پردازش پذیری مرحله بندی یادگیری ساخت شرطی زبان فارسی توسط غیرفارسی زبانان را بررسی کرده و سپس، الگویی برای آموزش این ساخت به فارسی آموزان غیرایرانی ارائه دهیم. برای انجام این کار نخست، برمبنای ویژگی های نحوی ساخت شرطی در زبان فارسی جایگاه این ساخت را در سلسله مراتب پردازش پذیری مشخص نمودیم. سپس، با استفاده از تکنیک مصاحبه به گردآوری داده ها پرداختیم. شرکت کنندگان این پژوهش 120 فارسی آموز غیرایرانی که در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دانشگاه علامه طباطبائی مشغول به یادگیری زبان فارسی بودند و براساس استاندارد مرجع آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بنیاد سعدی در 5 سطح مقدماتی، پیش میانی، میانی، فوق میانی و پیشرفته قرار داشتند انتخاب شدند. مصاحبه ها هم زمان ضبط و بعد، به متن نوشتاری تبدیل شدند. سپس، براساس اصول سه گانه روش شناختی در نظریه پردازش پذیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. پس از تجزیه وتحلیل داده ها مشخص شد فارسی آموزان خارجی به ترتیب، اگر+ حال التزامی + حال ساده؛ اگر+ حال ساده+ حال ساده؛ اگر+ گذشته استمراری+ گذشته استمراری؛ اگر+ گذشته استمراری/ دور + گذشته استمراری/ دور؛ اگر+ گذشته التزامی+ حال ساده؛ اگر+ گذشته ساده+ حال ساده و سایر ساخت های شرطی را یاد می گیرند. درنهایت، براساس یافته ها الگویی برای آموزش ساخت شرطی زبان فارسی به غیرفارسی زبانان ارائه شد.
تحلیل تطبیقی کاربرد استعاره دستوری در رمان بلندی های بادگیر و دو ترجمه از آن توسط رضا رضایی و نوشین ابراهیمی از منظر دستور نظام مند نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق در تحلیلی تطبیقی، نحوه کاربرد و میزان ترجمه استعاره دستوری را در رمان «بلندی های بادگیر»[1] نوشته امیلی برونته[2] و دو ترجمه از آن توسط رضا رضایی (1390) و نوشین ابراهیمی (1391) به لحاظ کمی و کیفی بررسی شد. برای انتخاب تصادفی داده ها، سه فصل از اول، وسط و آخر رمان و ترجمه های آن، یعنی فصل اول، فصل پانزدهم و فصل سی و چهارم بررسی شده اند. چارچوب نظری پژوهش دستور نظام مند نقشی هلیدی و متیسن[3] (2004) انتخاب شد و سپس انواع استعاره دستوری با توجه به سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی به لحاظ کمّی و کیفی بررسی شدند. ازآنجاکه ساخت های نشان دار حاوی استعارات دستوری می باشند و این ساخت ها در انتقال مفهوم معنامند بوده و گفتمان مدار هم محسوب می شوند، لذا تحلیل نحوه و میزان کاربرد آن ها مخصوصاً در متون ترجمه شده حائز اهمیت است؛ چراکه درک خواننده درچارچوب توانش زبانی و دانش دایره المعارفی اوست، لذا همان طور که در ترجمه استعارات واژگانی لازم است مترجم با در نظر گرفتن تفاوت های زبانی و فرهنگی خواننده متن مقصد، معادل یابی صحیح و مناسبی برای استعارات داشته باشد، درترجمه استعاره های دستوری نیز لازم است مترجم به استعاره های دستوری متن مبدأ توجه آگاهانه بیشتری داشته باشد تا به جای حذف استعاره دستوری و ترجمه آن به صورت غیر استعاری، معادل یابی معنایی و کاربردی درست تر و مناسب تری ارائه دهد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که در ترجمه های ابراهیمی و رضایی، استعاره دستوری کمتری نسبت به متن اصلی رمان، به کار رفته است. مقایسه ترجمه ها نیز نشان می دهد که در ترجمه ابراهیمی، استعاره های دستوری بیشتری نسبت به ترجمه رضایی به کار رفته است.