فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۹۸۱.

مواجهه با نظریه تکامل داروین در ایران: روایت مارکسیست ها در عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: انتخاب طبیعی سوسیالیسم مارکسیسم ماتریالیسم داروینیسم عصر پهلوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۷۸
نظریه تکامل داروین و نظریه تکامل اجتماعی مارکس هر دو ریشه در مدرنیته غربی داشتند. بار اصلی ترویج اندیشه داروین در ایران نیز در عصر پهلوی یکم بر عهده مارکسیست ها بود. رویکرد مارکسیست ها به نظریه تکامل داروین در این دوره ضمن شباهت هایی که با مواجهه اندیشمندان ایرانی دوره ی قاجار با نظریه تکامل داشت، اما روایت زیست شناختی دقیق تری را از نظریه تکاملی داروین ارائه می داد، به همین دلیل در طول چند دهه روایت های داروینی مارکسیستی بر جامعه فکری ایران غالب شد. با بررسی آرای تکاملیِ متفکران شاخصِ مارکسیست ایرانی ضمن اینکه در می یابیم چگونه و چرا یک نظریه علمی زیست شناسی موردتوجه احزاب مارکسیستی قرار گرفت، روندصعود و افول سیطره اندیشه های تکاملی مارکسیستی را بر جامعه علمی ایرانی نظاره خواهیم می نماییم.
۹۸۲.

تبیین و نقد رویکرد لیپمن در برنامه فلسفه برای کودکان از منظر پرسشگری وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه برای کودکان لیپمن پرسشگری وجودی اجتماع پژوهشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۲۴
هدف : این پژوهش با هدف تبیین و نقد رویکرد لیپمن در برنامه فلسفه برای کودکان از منظر پرسش گری وجودی صورت گرفت. روش پژوهش : نوع این پژوهش کیفی و جهت دستیابی و تبیین هدف، از روش توصیفی - تحلیلی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش شامل آثار مرتبط لیپمن درخصوص مضامین وجودی و مقالات و پژوهش های صورت گرفته در این موضوع بوده است. بدین منظور برای جمع آوری اطلاعات، نمونه های مناسب از منابع مرتبط با موضوع پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و برای ثبت داده ها از فرم فیش برداری استفاده شد و داده های به دست آمده در طول تحقیق به طور مستمر تحلیل و تفسیر گردید.. یافته ها : براساس یافته های پژوهش مضامین وجودی توجه به معنا، اصالت و مسؤلیّت مورد توجّه برنامه درسی فلسفه برای کودکان بوده است؛ امّا با بررسی دیدگاه های اندیشمندان و راهنماهای برنامه درسی فلسفه برای کودکان، ملاحظه گردید که در این برنامه، سؤالات وجودی کودکان نادیده گرفته شده است. نتیجه گیری : در نتیجه نادیده گرفتن سؤالات وجودی کودکان، برنامه درسی فلسفه برای کودکان با دو آرمان اصلی این رویکرد یعنی ایجاد فضایی امن برای پرسش گری آزاد کودکان و همچنین مراقبت عاطفی از آنان در تضاد است.
۹۸۳.

جایگاه هستی شناسی و ارزش شناسی توخه یا بخت در دیدگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارسطو توخه بخت یا شانس علت بالعرض غایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۹۶
بررسی و تحلیل آثار ارسطو نشان می دهد که مباحث وی در مورد توخه یا بخت، در دو حوزه هستی شناسی و ارزش شناسی قابل بررسی و ارزیابی است. وی در حوزه هستی شناسی به وجود بخت به عنوان علتی بالعرض معترف شده است؛ علتی بالعرض برای واقعه ای که از روی انتخابِ مبتنی بر تفکر و برای مقصودی روی می دهد. ارسطو هم چنین ویژگی ها و خصوصیاتی را برای بخت بیان نموده است و معتقد است امور حاصل از بخت، موضوع قصد و تعقل می باشند و از عواملی سر می زنند که دارای افعال ارادی هستند. وی در عین حال بخت را به عنوان امری ضدقاعده، ناپایدار، دارای علل نامعین و بدون غایت معرفی کرده است. تحلیل و بررسی آراء ارسطو بیانگر تناقض هایی آشکار و غیر قابل تردید در گفتار وی است؛ از جمله اینکه بخت بر اساس انتخابِ مبتنی بر تفکر روی می دهد و دارای مقصودی است و در عین حال غایت ندارد و یا اینکه بخت موضوع قصد و تعقل است و در عین حال علل آن نامعین است. وی حتی در حوزه ی افعال مربوط به تخنه و سعادت انسان نیز وجود بخت را پذیرفته است؛ اما از لحاظ ارزش شناسی برای آن اعتبار ارزشی قائل نیست و آن را علتی بالعرض و مؤخر از طبیعت و عقل بیان نموده و حتی معتقد است که برای آن علمی وجود ندارد. علاوه بر این در حوزه افعال مربوط به سعادت انسان نیز آن را فاقد اعتبار ارزشی بیان نموده است.
۹۸۴.

گسست از بیان امر الهیِ هگلی در پیکرسازی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هگل امر الهی خدا دین هنر پیکرسازی هنر مدرنیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۷۵
هگل از معدود متفکرانی است که به هنر پیکرسازی اندیشیده است. وی در کتاب پدیدارشناسیِ روح در ذیل مبحث دین به طور موجز و در درس گفتارهای زیباشناسی به تفصیل درباره پیکرسازی سخن گفته است. ویژگی مشترک این دو متن آن است که امر مطلق که مترادف امرِ الهی است در هر دو متن، توانسته است از طریق پیکرتراشی در حد توان و ظرفیت هنر به بیان آگاهی از خویشتن بپردازد. هگل، هنر پس از رُمانتیک را پایان یافته می داند و معتقد است که هنر دیگر نمی تواند نمایان گر و بیان گر نیاز روح باشد زیرا دیگر هنر نیاز مبرم روح نیست. پیکرسازی مدرن تفاوت ماهوی با تلقی هگل از این هنر دارد با این حال این تلقی جدید از پیکرسازی هم از بطن اندیشه هگل قابل دریافت است. هگل هنر پیکرسازی را بیان گر و بازنمایاننده امر الهی در مراحل مختلف تاریخ (اعم از تاریخ دین و تاریخ هنر) می داند. در هنر مدرنیسم، پیکره انسان به عنوان مأمن و معبد روح، متلاشی شده است و هنر پیکرسازی دیگر نمی تواند بیان گر امر الهی باشد. در واقع بنیاد پیکرسازی مدرن، اصالت بشر است و امور فردی و اجتماعی انسانی جایگزین امر الهی می شود. در این مقاله تلاش شده است نسبت بین امر الهی و اعلام پایان هنر توسط هگل مورد تأمل قرار گیرد سپس گسست از بیان امر الهی در پیکرسازی مدرن بررسی شود. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تلقی سکولار از پیکرسازی مدرن می تواند از بطن اندیشه هگل بیرون کشیده شود.
۹۸۵.

بازشناسی و کارآمدی روش تاریخی نگری در مطالعات اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: دین پژوهی روش تاریخی نگری روش شناسی مطالعات اسلامی اسلام پژوهی علیت تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۵ تعداد دانلود : ۱۸۱
مطالعات اسلامی به منزله یکی از شاخه های دین پژوهی، همواره در معرض تغییراتی بوده که در این زمینه به وجود آمده است. روش تاریخی نگری مهم ترین تحول در دین پژوهی قرون هجدهم و نوزدهم، از این قاعده مستثنا نبوده و  تأثیر زیادی بر مطالعات اسلامی داشت. این روش مطالعه مدعی بود اگر اصول آن تبعیت شود، می تواند شناخت دقیق و علمی تری از دین فراهم آورد و به پیش داوری ها و غرض ورزی های دوره های گذشته دین پژوهی خاتمه دهد. در این نوشتار تلاش شده تا ابتدا تاریخی نگری و اصول اساسی آن تشریح شده، سپس نتایج به کارگیری آن در مطالعات اسلامی در آثار مستشرقانی همچون ابراهام گایگر، گلدزیهر و پاتریشیاکرون بررسی گردد تا مدعای طرفداران این روش، در مطالعه ای موردی در حوزه مطالعات اسلامی راستی آزمایی شود. موضوع اصلی این نوشتار، اسلام پژوهی علمی است و مسئله آن بررسی نسبت میان دین پژوهی مدرن و اسلام پژوهی است. پرسش اصلی این است که «آیا دین پژوهی جدید که بر مبنای عینیت  و نگرش تاریخی  شکل گرفته است، به بهبود اسلام پژوهی، به ویژه در دو سده اخیر، کمک کرده است؟» این مقاله پاسخ پرسش بالا را از سه منظرِ برخی اندیشمندان، سنت دینی و دیدگاه عموم جوامع اسلامی بررسی کرده و در مجموع به این نتیجه رسیده است که روش تاریخی نگری، اگرچه با هدف رفع مشکلات دین پژوهی در ادوار پیش از خود شکل گرفت، در رسیدن به اهدافش ناکام ماند و به رغم ظرافت ها و دقت هایی که در مطالعه اجزای مختلف دین به کار گرفت، در عمل کمک خاصی به فهم بهتر از اسلام نکرد؛ ازاین رو نتوانست به نحو مؤثری به شناخت بهتر مسلمانان یاری رساند.
۹۸۶.

عوامل موثر بر استکمال مراتب شناختی نفس بر اساس فلسفه صدرایی با تکیه بر یافته های تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استکمال شناختی مثالی وهمی عقلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۹۵
استکمال نفس انسان در مراتب شناختی آن اصلی ترین دلیل زندگی انسانی در این جهان است. اما سوال اساسی اینجاست که چه عواملی باعث می شوند تا انسان سریع تر و با شدت بیشتر در این مراتب ادراکی استکمال یافته و به توانمندی های ادراکی و شناختی ویژه انسان دست یابد؟ در فلسفه صدرایی بر اساس تاثیر و تاثر میان نفس و بدن با توجه به جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، قابلیت تربیت و رشد استعدادها و قوای نفس با توجه به حرکت جوهری و نیز با قبول نظریات قطعی نوروفیزیولوژی به عنوان اصول موضوعه قابل استعمال در فلسفه، عواملی مادی و متعالی در گذر از مرتبه مثالی به مرتبه واسط وهمی و سپس مرتبه عقلی قابل اثبات اند. منظور از این بیان، گذر از مراتب مثالی به عقل در سیر حرکت جوهری نفس و در نهایت تدبیر کامل واهمه انسانی یا عقل منزل توسط عقل شکوفا شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، عوامل مادی و متعالی موثر در استکمال مراتب شناختی نفس عبارت اند از: سلامت اندام های دستگاه شناختی، تغذیه و تامین غذای مورد نیاز اعضای دستگاه شناختی، ژنتیک و وراثت از بدن والدین، محیط و اجتماع، تجارب و اطلاعات موجود در خیال (حافظه)، نفس والدین و تزکیه نفس. شماره ی مقاله: ۳
۹۸۷.

داشتن شاهد در معرفت شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: داشتن شاهد توجیه حالات ذهنیِ بالفعل باورهای بالقوه شواهدِ ممکن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۳۲۱
دیدگاه های مختلف در توجیه معرفتی ناگزیر از پاسخ به این پرسش اند که شناسا تحت چه شرایطی یک شاهد را داراست. سه دیدگاه مهم درباره چیستی داشتن شاهد میان معرفت شناسان وجود دارد: دیدگاه افراطی در داشتن شاهد، دیدگاه تفریطی در داشتن شاهد و دیدگاه میانه رو در داشتن شاهد. در این مقاله، در ضمنِ تبیین و ارزیابی ادله ی دیدگاه های سه گانه در داشتن شاهد، به این نظر می رسیم که از طرفی، دیدگاه های افراطی و تفریطی در داشتنِ شاهد قابل دفاع نیستند و از طرف دیگر، تقریری از دیدگاه میانه رو در داشتن شاهد قابل دفاع است. خواهیم دید که این دیدگاه از مشکلاتِ دیدگاه های رقیبش نیز مبرا است؛ از این رو، می توانیم بنابر این دیدگاه در داشتن شاهد، معتقد شویم که p شاهدِ در دسترسِ شناسا مربوط به q در t است اگر و تنها اگر در t یا شناسا بالفعل از p آگاه باشد یا شناسا مستعدِ به یادآوری p هنگامی که تأمل درباره پرسش از صدقِ q می کند، باشد.
۹۸۸.

رابطه موجبیت و مسئولیت اخلاقی در نظریه کنش سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موجبیت اراده آزاد سازگاری نظریه کنش ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۱۲۵
مسئله اصلی این مقاله، نحوه جمع میان موجبیت و مسئولیت اخلاقی است (مسئله کلاسیک اراده آزاد). این مسئله از آنجا ناشی می شود که ما با سه شهود به ظاهر ناسازگار مواجه ایم اوّل آنکه مسئولیت اخلاقی و پاسخگو بودن در مقابل رفتارهایی که انجام داده ایم، نیازمند آزادی است و کسی را نمی توان برای انجام کاری که هیچ گزینه بدیلی در قبال آن نداشته، بازخواست کرد؛ دوم آنکه دستکم در برخی از کارهایی که انجام می دهیم، آزادی رفتار داریم، و می توانستیم آنها را ترک کنیم یا به گونه ای دیگر انجام دهیم؛ سوم آنکه هر چیزی که اتفاق می افتد، و از جمله کنش های آزاد ما، علت یا دلیلی دارد که با وجود آن علت، اتفاق دیگری محقق نمی شود. برای پاسخ به این مسئله، ابتدا معانی اختیار و اراده را مرور می کنیم و پس از آن، آموزه موجبیت مبتنی بر اصل علیت و قوانین طبیعت تبیین خواهد شد، و برای تثبیت آن، ادله ای ارائه می شود. در گام بعدی، مسئله کلاسیک اراده آزاد را به دو مسئله می شکنیم و راه حل ابن سینا برای هریک را ارائه می کنیم. نهایتاً نمایی کلی از نظریه کنش سینوی مورد بازسازی قرار می گیرد. ادعای نویسندگان این است که راه حل سینوی به مسئله کلاسیک و نظریه کنش مبتنی بر آن، از مناسب ترین راه حل های این مسئله جدی است.
۹۸۹.

بررسی و نقد رابطه سیاست و اخلاق در هنر در پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست سیاست اخلاق هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۱۰۶
در پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست، اخلاق و سیاست در هنر پیوندی عمیق دارند. او فیلسوفی است که بررسی و مبارزه با نژادپرستی در مرکز تفکراتش قرار دارد. در رویکرد وست اخلاق تبدیل پایه زیبایی شناسی و سیاست می شود. او تصویری از زندگی اخلاقی ارائه می دهد که در آن بر منحصربه فرد بودن ویژگی های انسان ها تأکید می شود. هدف او از پراگماتیسم پیامبرانه، ارائه پاسخ به مشکلات کوتاه مدت و تفسیرهای مداوم فرهنگی در دوران تاریخی مشخص است. وست نهیلیسم را شرّ و در تضاد با دموکراسی می داند. از نظر او بدون هنر نمی توان شرایط سخت مبارزه با نهیلیسم را تاب آورد. او معتقد است هنر با اصالت – هنر با دغدغه مشترک با ستمدیدگان و رنگین پوستان– دارای خاصیت ضد نهیلیستی است؛ که در عالی ترین سطح می توان آن را در هنر سیاه پوستان آمریکایی مشاهده کرد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی، پس از بررسی و تبیین نظریات وست، رابطه سیاست و اخلاق در هنر از نگاه وست مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
۹۹۰.

روش شناسی کشف فرضیه تبیین گر: رهیافتی تاریخی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: طرد و عکس سبر و تقسیم دوران تردید استنتاج بهترین تبیین فرضیه ربایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۰ تعداد دانلود : ۱۰۳
روش شناسیِ کشف فرضیه تبیین گر چیست؟ در دوران معاصر، و در مغرب زمین، بیش و پیش از همه، پِرس، هارمن، و لیپتون به این پرسش درپیچیده اند. تلاش های آنان به مفهوم «استنتاج بهترین تبیین» انجامیده است، که یک نوع دلیل غیرقیاسی مشتمل بر دو مرحله است: (1) تولید فرضیه های تبیین گر، (2) انتخاب بهترین تبیین. بنابراین، پرسش آغازین به پرسش از چیستیِ روش شناسی هر یک از این دو مرحله فروکاسته خواهد شد. در دوران سنتی، و در جهان اسلام، نزد متکلمان و فقیهان، دو روش استنتاجی رواج داشته است به نام های (الف) طرد و عکس، یا دَوَران؛ (ب) تقسیم و سبر، یا تردید که می توان آن ها را به پیش دیدهایی از استنتاج بهترین تبیین تأویل کرد و به ویژه، به مثابهروش شناسیِ مرحله (1) به کار بست. این خوانش نه تنها دَوَران و تردید را در برابر نقدهای فیلسوفان و منطق دانان مسلمان قابل دفاع خواهد کرد، بلکه از یک سو، به روش شناسیِ طراحان آن دو، چهره ای معاصر بخشیده و از دیگرسو، به استنتاج بهترین تبیین پیشینه ای کهن در فرهنگی کاملاً متفاوت خواهد داد. این یافته ها برای تاریخ منطق، تاریخ کلام، و حتی تاریخ فلسفه علم می توانند مهم باشند.
۹۹۱.

بررسی امکان ارتقاء اثربخشی دروس معارف اسلامی در دانشگاه ها با رویکرد الهیات عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: الهیات عملی دروس معارف اسلامی ارتقاء اثربخشی مسائل اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۴
یکی از مهم ترین اهداف تدریس معارف اسلامی در دانشگاه ها دستیابی دانشجویان به منظومه معرفتی منسجم و کارآمدی است که آنان را به بهبود رفتارهای فردی و اجتماعی رهنمون باشد و از این رهگذر آنان به افرادی دین مدار بدل گردند. لازمه دستیابی به چنین هدفی همخوانی میان مطالب ارائه شده در کلاس ها و نیازهای دانشجویان است. از سوی دیگر الهیات عملی نیز در پی تبیین نقش دین در صحنه زندگی روزمره آدمیان و هویدا ساختن آثار دین داری برای غلبه بر مشکلات فردی و اجتماعی است. بنابراین لازم است در پژوهشی به این سؤال کلیدی پاسخ داده شود که آیا می توان سرفصل های دروس معارف اسلامی را به منظور ارتقاء اثربخشی این دروس با رویکرد الهیات عملی تنظیم کرد؟ با توجه به لزوم همخوانی میان نیاز دانشجویان و سرفصل های ارائه شده برای ارتقاء اثربخشی دروس لازم است ابتدا نیازها و اولویت های دانشجویان در دروس معارف اسلامی بررسی شود. زیرا اگر این نیازها با رویکرد الهیات عملی مطابق باشد، می توان به استقبال دانشجویان و همچنین ارتقاء اثربخشی این دروس امیدوار بود. بدین منظور پژوهشی در دانشگاه صنعتی شریف صورت گرفت تا ضمن آن اولویت های دانشجویان مقطع کارشناسی این دانشگاه برای موضوعات مختلفی که امکان طرح در کلاس های دروس معارف اسلامی را دارند مشخص شود. نتایج حاکی از آن است که نزد دانشجویان از بین موضوعات پنجگانه مطرح شده در پرسش نامه (اعتقادی، اخلاقی، تفسیری، مسائل اجتماعی و خانوادگی) پرداختن به موضوعات مرتبط با مسائل اجتماعی مانند حقوق زن، لزوم حجاب در جوامع اسلامی، روابط دختر و پسر، بررسی مفهوم آزادی و همچنین مسئله صلح و خشونت در اسلام اولویت بیشتری نسبت به سایر موضوعات دارند. بین موضوعات چهارگانه دیگر نیز از منظر دانشجویان تفاوت معناداری وجود نداشت. بنابراین با توجه به اقبال دانشجویان به طرح مسائل اجتماعی، بازنگری در سرفصل های این دروس با رویکرد الهیات عملی می تواند موجب ارتقاء اثربخشی دروس معارف اسلامی و اقناع بهتر دانشجویان شود.
۹۹۲.

نقش آموزه های ارزشی در علوم انسانی از منظر علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزه های ارزشی علوم انسانی علامه طباطبائی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
این مقاله با نظر به مراحل تولید علوم انسانی، به دنبال بررسی نقش ارزش ها در این علوم از نگاه علامه طباطبائی است. بدین منظور با روش کتابخانه ای اطلاعات لازم از میان آثار علامه طباطبائی گردآوری و با روش تحلیلی بررسی گردیده است. پاسخ کلی به این پرسش از منظر علامه این است که هر مرحله ای از مراحل تحقیق علوم انسانی که با فعل اختیاری انسان سروکار داشته باشد ارزش ها در آن مرحله تأثیرگذار خواهند بود. اما بررسی جزئی این مراحل نشان می دهد که ارزش ها در انتخاب مسئله تحقیق و تنوع بخشی به مسائل مورد تحقیق، تأثیر دارند، گرچه این امر ضرورتاً موجب تفاوت در پاسخ مسائل این علوم نمی گردد. نقش اساسی ارزش ها در علوم انسانی دستوری نمایان می گردد و آن تعیین اهداف این علوم و جهت دهی به شکل گیری مسائل این علوم و گاه بیان پاسخ مسائل این علوم است و این تأثیر امری اجتناب ناپذیر است. اما در مرحله پاسخ گویی به مسائل علوم انسانی توصیفی، وظیفه محقق تعهد به رعایت ضوابط علم و مبارزه با عوامل روانی مزاحم است.
۹۹۳.

خاستگاه و مبانی فلسفی ترااِنسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تراانسان فناوری اومانیسم روشنگری کمال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۲۷
نیاز علوم به فلسفه و بهره گیری آنها از فلسفه، امری است که همواره بسیاری از صاحب نظران به آن تأکید داشته اند. در چند دهه اخیر و با رشد فزاینده فناوری های نوین، تبیین رابطه این فناوری ها و فلسفه، هم چنین جایگاه فلسفه در هویت بخشی به این فناوری ها و کاربرد فلسفه برای آنها به امری ضروری مبدل شده است. ترااِنسان گرایی یک جنبش فناورانه وآینده گرا است که صاحب نظران آن، ایده های خود را از منظر فلسفی وارث و احیاگر آرمان های عصر روشنگری می دانند. هدف پژوهش حاضر، فهم و واکاوی خاستگاه تاریخی فلسفی ترااِنسان گرایی و تلاش درجهت تبیین مبانی فلسفی این تفکر است. کمال گرایی یک ایده اخلاقی فلسفی است که می توان آن را اساسی ترین مفهوم الهام بخش ترااِنسان گرایان در شکل دهی به ایده اولیه ترااِنسان دانست. اومانیسم و روشنگری دو جریان فلسفی اثرگذار بر اندیشه های ترااِنسانی بوده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد هرچند ذات فناورانه این جنبش باعث تحول ایده های ترااِنسانی و فرارفتن آنها از این خاستگاه های فلسفی می شود، اما با لحاظ کردن این سه خاستگاه فلسفی با عنصر فناوری می توان مبانی فلسفی ترااِنسان را ذیل هستی شناسی اومانیستی، معرفت شناسی پراگماتیستی و ارزش شناسی فناورانه گنجاند.
۹۹۴.

یافته های روش شناختی علوم انسانی مطلوب بر پایه معرفت شناسی اسلامی (با تأکید بر آرای علامه مصباح یزدی)(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: معرفت شناسی روش شناسی علوم انسانی منبع شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۷۷
یکی از اساسی ترین محور در تولید علوم انسانی، روش شناسی آن است. بیشتر مسائل روش شناختی، به صورت مستقیم، ریشه در دانش های بالادستی نظیر معرفت شناسی دارد؛ بنا بر این، روش شناسی علوم انسانی، بیشتر از معرفت شناسی، تغذیه می کند. گرانیگاه معرفت شناسی علوم انسانی عبارت است از: ماهیت شناسی گزاره های علوم انسانی، منبع شناسی علوم انسانی و مسأله اعتبارسنجی آن. پاسخ این مسائل، وابسته به نوع پارادایم فکری، متفاوت است و هر کدام نیز نتایج روش شناختی خاصی دارند. روش شناسی علوم انسانی رایج، ریشه در رویکردها و گرایش های فکری به ویژه معرفت شناسی در غرب است؛ اما بر اساس دستگاه فکری اسلام، نتایج رو ش شناختی دیگری حاصل خواهد شد. مقاله حاضر می کوشد با روش تحلیل عقلی-فلسفی، ابتدا به صورت اجمالی، به نتایج روش شناختی علوم انسانی رایج بر شالوده معرفت شناسی در پارادایم های غالب، اشاره نماید و در ادامه، یافته های روش شناختی علوم انسانی اسلامی بر پایه معرفت شناسی اسلامی در منظومه فکری علامه مصباح یزدی، تبیین کند. تبیین سازکار تأثیر معرفت شناسی در روش شناسی علوم انسانی اسلامی، از یافته های این مقاله است.
۹۹۵.

ارزیابی انتقاد نیچه به امر مطلق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خ‍لاق امر مطلق اراده عقل انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۱۱۷
فردریش نیچه، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در حوزه اخلاق، در بخشی از انتقادش به اخلاقیات گذشتگان، به اخلاق فیلسوفان می تازد و آن را فاقد کارایی لازم قلمداد می کند. این جستار، با محور قرار دادن نگرش انتقادی نیچه در قبال امر مطلق، به ارزیابی نقد او نسبت به فلسفه اخلاقی کانت می پردازد و نشان می دهد که بخش مهمی از انتقاد نیچه به اخلاق مسیحی و اخلاق فیلسوفان واکنشی به امر مطلق کانت و تعمیم نهفته در آن است. لذا مسئله اصلی پژوهش پیش رو تحلیل دقیق ریشه های معرفت شناختی و روش شناختی واکنش نیچه به امر مطلق کانت است. به همین منظور، ابتدا توجه افراطی فیلسوفان اخلاق به قاعده عام را در روندی تاریخی مورد توجه قرار می دهیم که از سوفسطاییان تا کانت ادامه پیدا می کند. سپس، با روش توصیفی- تحلیلی، مبانی معرفتی کانت را در برابر باورهای معرفتی نیچه بازنمایی می کنیم و امر مطلق کانت را در برابر ابرمرد نیچه، با توجه به جایگاه عقل و غریزه در اندیشه این دو فیلسوف، مورد تفسیر قرار خواهیم داد. همچنین در پایان بدین نتیجه رهنمون خواهیم شد که محور ارزش اخلاقی برای کانت امر مطلق (عمومیت اخلاق) است، در حالی که نیچه، با ارزش گذاری مجدد ارزش ها، بر آن است که ملاک اخلاقی بودن فعل را سازگاری آن با اراده معطوف به قدرت معرفی کند (جنبه فردی). از دیگر نتایج این پژوهش پاسخ به یک انتقاد عمومی در فلسفه اخلاق است که نیچه را متهم به بازگشت ناخواسته به همان قاعده عمومی کانتی می کند.
۹۹۶.

بررسی تطبیقی جبر و اختیار در سعادت و شقاوت از دیدگاه ملاصدرا و آیت الله مجتبی قزوینی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: سعادت شقاوت جبر اختیار ملاصدرا مجتبی قزوینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۸۲
سعادت و شقاوت از آغاز پیدایش بشر، موضوع اساسی و دغدغه اصلی او بوده است. از نظر آیت الله مجتبی قزوینی، بحث سعادت و شقاوت چنان که در فلسفه و عرفان مطرح شده، مخالف معارف قرآنی است. این درحالی است که فلاسفه ای همچون ملاصدرا که در پی سازگار کردن قرآن، برهان و عرفان اند، چنین نظری ندارند. این نوشتار درآمدی است بر بررسی دیدگاه فلاسفه در این زمینه و تجمیع نظر آیت الله مجتبی قزوینی و ملاصدرا، و گام برداشتن در مسیر ایجاد هماهنگی میان فلسفه اسلامی با معارف قرآنی. ارزیابی سخنان این دو اندیشمند در این حوزه نشان می دهد که به طور کلی آیت الله قزوینی دلایل کافی و قانع کننده ای در مخالفت با فلسفه ارائه نداده و نظر او درمورد جبرانگار بودن فلاسفه ازجمله ملاصدرا درست نیست. استاد قزوینی سعادت و شقاوت را امری اختیاری می داند، اما به طبیعت ثانویِ شقاوت و تغییرناپذیری آن قائل است. از دیدگاه او، سعادت و شقاوت در فلسفه امری جبری و تخلف ناپذیر است، اما ملاصدرا عوامل ارادی سعادت را به صراحت برشمرده و موانع دست ساز بشر بر سر راه سعادت را گوشزد کرده است.
۹۹۷.

نقد و بررسی نظریه اخلاقی قرب گرایی؛ دیدگاه آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قرب ارزش اخلاقی لزوم الزام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۰
نظریه قرب گرایی، دیدگاه آیت الله مصباح در تبیین ارزش های اخلاقی و نوعی دفاع از واقع گرایی در اخلاق است. در این نظریه حب ذات منشأ ارزش های اخلاقی تلقی می شود و واقعی بودن این حب و تعلق آن به کمال و از طرفی دستوری، سلیقه ای و قراردادی نبودن کمال سبب شده تا ارزش های اخلاقی، واقعی به شمار آیند. آیت الله مصباح بین لزوم و الزام تفکیک می کند و الزامات اخلاقی را اعتباری می داند، با این توجه که این اعتبارات براساس لزوم بالقیاس موجود میان فعل اختیاری و غایت اخلاق انشا شده اند. از نظر ایشان غایت اخلاق قرب الهی است و رفتارهایی ارزشمندند که انسان را به این قرب برسانند. در این مقاله نظر ایشان در باب غیراختیاری بودن حب ذات مورد اشکال قرار گرفته و تقریری خاص از اختیاری بودن حب ذات ارائه شده است. در این تقریر با ارجاع حب ذات به حب اصل کمال و در نتیجه، مقایسه کمال ذات با کمالات برتر از آن، وجهی برای انتخابی و اختیاری شدن حب ذات ارائه شده است. به این ترتیب معیار ارزش های اخلاقی از کمال حقیقی انسان به کمال خداوند متعال تغییر کرده و عمل بر اساس حب به کمال الهی، به عنوان بالاترین ارزش ذاتی اخلاق معرفی شده است. در نتیجه تبیین دیگری از واقع گرایی اخلاقی و غایت اخلاق ارائه شده است. علی رغم این نقدها سایر ابعاد این دیدگاه تأیید، و از نقاط قوت آن دانسته شده است.
۹۹۸.

هویت مندی و جهت داری فلسفه دین و معیارها و شاخص های اسلامی بودن آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فلسفه دین جهت داری فلسفه دین اسلامی فلسفه قاره ای و تحلیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۰۹
یکی از مسائل مهم در حوزه علم شناسی، جهت داری و هویت مندی علوم است. مراد از جهت داری علم، داشتن اوصافی نظیر دینی، اسلامی، یهودی، مسیحی، سکولار و الحادی است. این مسئله درباره تمامی علوم از فلسفه مطلق به مثابه انتزاعی ترین آن تا فلسفه های مضاف، علوم انضمامی و کاربردی صادق است. فلسفه دین به عنوان یکی از فلسفه های مضاف نیز از این قاعده مستثنا نبوده و می تواند جهت دار و هویت مند باشد. عوامل مختلفی به مثابه شاخص در هویت بخشی و جهت داری فلسفه دین نقش دارند. برخی از عوامل از سنخ نظری و معرفتی اند و برخی نیز از سنخ غیر معرفتی. عوامل معرفتی عبارت اند از: نگرش ها، جهان بینی ها، فلسفه، پارادایم ها و مبادی و مبانی، موضوع، مسائل، منابع، روش و غایت. عوامل غیر معرفتی اموری نظیر انگیزه ها، نیازها، گرایش ها، بستر و فضای فرهنگی و اقتضائات اجتماعی را شامل می شود. مقاله حاضر می کوشد با روش فلسفی و عقلی، ضمن طرح جهت داری فلسفه دین، معیارها، عوامل و شاخص های جهت داری آن را نشان دهد. از نتایج و یافته های این مقاله، امکان و ضرورت فلسفه دین اسلامی به رغم وجود برخی ویژگی ها، نظیر داشتن دغدغه و سؤال جهانی و مشترک، عدم تفاوت ملحد و متدین در تفکر فلسفی درباره دین و عدم دغدغه در دفاع از عقاید دینی می باشد.
۹۹۹.

مراحل ده گانه شناخت بر مبنای آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مراحل شناخت قرآن حدیث

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۸
بُعد شناختی انسان در قرآن، با مفاهیم متنوعی مانند: علم، حلم، فکر، فقه، یقین، تعقّل، تدبّر، تأمّل، معرفت، حکمت و... بیان شده است. روش تحقیق در این مقاله، پژوهش از نوع تحلیلی توصیفی بر مبنای مطالعه کتابخانه ای است. اولین مرحله شناخت، در ساختار "عقل" اتفاق می افتد. در فرایند تعقّل، با دریافت "علم"، به عنوان محتوای شناختی، علم به معرفت تبدیل می شود. معارف جذب شده توسط عقل، در ساختارِ"حلم"، استقرار می یابد. "فکر"، فرایندی است که با معلومات ذخیره شده را جهت استفده در مرحله بعدی قرار می دهد. "ذکر"، به فراخوانی معارف ذخیره شده از حلم، در قلب می پردازد. "فقه" معلومات ذخیره شده در قلب را با کمک میل به ایمان تبدیل می کند. "یقین"، مرحله تکامل یافته ایمان، که در یک ساختار جدیدِ نفس، آن به حکمت تبدیل می شود. "حکمت"، نتیجه فرایند همه مذکورات عقلی و قلبی است که در اختیار نفس، برای تحقق عمل قرار می گیرد. در این مقاله در صدد هستیم تا مراحل ده گانه شناخت انسان را بر اساس آیات قرآن و روایات ائمه معصوم(ع) مورد بررسی دقیق و عمیق قرار داده و نکات لازم جهت استفاده در زندگی دنیوی و به تبع آن، بهره برداری در زندگی اخروی را تبیین کنیم.
۱۰۰۰.

«تعلّق به» و «گسستن از»؛ تأمّلی بر نسبت هرمنوتیک گادامر، پداگوژی انتقادی و سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هرمنوتیک گادامر سنت پداگوژی انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۹۱
در عالم فلسفه، بحث ها درباره مناقشه گادامر با هابرماس بر سر موضوع سنّت همچنان جاری است. اما در عرصه فلسفه تعلیم و تربیت معمولاً هرمنوتیک فلسفی گادامر از سوی مدافعان پداگوژی انتقادی، به محافظه کاری متّهم شده و پژوهش های اندکی در دفاع از توان انتقادی هرمنوتیک گادامر به چشم می خورد. در اسناد رسمی نظام آموزشی ایران نیز اگرچه بر پاسبانی و در عین حال بازسازی سنّت ها تأکید می شود، اما در عمل نوعی سرگشتگی در توجه متوازن به این دو مشهود است. این پژوهش در پی آن است تا با بازخوانی جایگاه سنّت در هرمنوتیک گادامر، عناصر انتقادی آن را واکاوی کند و به این ترتیب هم دفاعیه ای از تعلیم و تربیت بر مبنای هرمنوتیک فلسفی در برابر پداگوژی انتقادی ارائه داده و هم الگویی برای مواجهه با سنّت ها در تعلیم و تربیت فراهم آورد. مدّعای اصلی این پژوهش آن است که تلّقی گادامر از سنّت هم زمان واجد بیان توصیفی به عنوان مبنای تربیتی و بیان هنجارین به عنوان اصل تربیتی است و بستر تحقق هر دوی آنها «یادگیری از مسیر منفیّت» است. در چنین بستری، «تأثیر و تأثّر آگاهی و تاریخ »، «در نظر گرفتن سنّت به عنوان پاسخی برای یک پرسش»، «فاصله گیری انتقادی از سنّت» و «کاربست سنّت» مهمترین عناصر انتقادی خواهند بود که هرمنوتیک گادامر را از یک هرمنوتیک محافظه کار و سنّت گرا متمایز خواهند ساخت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان