مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
شهرگرایی
حوزه های تخصصی:
هدف این جستار این است که نشان دهندة با توجه به رشد فزایندة شهرنشینی در شهر سردشت، ساکنان این شهر تا چه حد شهرگرا هستند و رشد شهرگرایی آن ها از چه عواملی تأثیر می¬پذیرد. از دیدگاه جبرگرایی، با توجه به افزایش شهرنشینی در این شهر می¬توان فرض کرد ساکنان آن دارای شیوة¬ زندگی شهرگرایی هستند، اما میزان آن در همة افراد یکسان نیست و بر اساس دیدگاه ترکیبی بسته به ویژگی های افراد میزان شهرگرایی آن ها متفاوت است. مطالعة ما به روش پیمایشی انجام شده است و داده های تحقیق نشان می¬دهد که بیشتر افراد از نظر میزان شهرگرایی در وضعیت متوسط قرار دارند. همچنین تعداد افرادی که شهرگرایی پایینی دارند یا به عبارتی دیگر، شهرگرا نیستند، کم نیست و از میان ویژگی¬های افراد بیشتر متغیرهای سن، سابقة¬ زندگی در روستا و سطح تحصیلات قادرند تغییرات شهرگرایی را تبیین -کنند. ارزش این مطالعه از آن جهت است که می توان بر اساس نتایج آن وضعیت یکی از متغیرهای مهم توسعه یافتگی، مانند شهرنشینی و پیامدهای آن، را در شهرهای مناطق کردنشین روشن کرد.
اشاره: چالشهای پیشروی جغرافیدانان
حوزه های تخصصی:
علوم جغرافیایی به مکان ومردمی که درآن زندگی می کنند می پردازد. به اینکه مکان چطور از مردمی که درآن زندگی می کنند تأثیرمی پذیرد و برآنها تأثیرمی گذارد. جغرافیا پیرامون مکان درمقیاس های مختلف، ازسطح محلی،ملی، منطقه ای تا جهانی می چرخد. بااینحال یک جغرافیدان باید بداند که رابطه بین مردم ومکان به هیچ وجه رابطه ای یک بعدی نیست،این رابطه بخشی ازیک شبکه پیچیده روابط است و مردمی که دراین شبکه هستند باید درباره مسائل مختلفی با درجه اهمیت متفاوت تصمیم گیری کنند. یک جغرافیدان تنها زمانی می تواند از نتیجه این فرایندهای تصمیم گیری اطلاع حاصل کند که بداند این تصمیمات چطور گرفته شدند وعوامل دیگر چه تأثیری بر این تصمیم گیری داشته اند.
امروزه روند فعالیت انسان شرایط ویژه ای را برجهان تحمیل کرده که دربسیاری ازموارد به چالش های بنیادی درزندگی بشرتبدیل شده است. دراین مقال به اختصار به سه چالش اساسی که پیش روی جغرافیدانان قرار دارد اشاره شده است.
تبدیل شلمزار به شهر و نقش آفرینی آن در توسعه روستاهای پیرامون مطالعه موردی: بخش کیار- شهرستان شهرکرد 1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از راهکارهای موجود به منظور پرهیز از رشد غیراصولی شهرهای بزرگ و مشکلات ناشی از آن، به ویژه نابرابری های میان شهرها و روستاها، توجه به ایجاد و توسعة شهرهای کوچک است. این راهکار برای رفع ناب راب ری ها و تفاوت ها بی ن این دو عرصة جغرافیایی در چارچوب ساماندهی فضایی، مناسب می نماید. تبدیل مراکز روستایی به شهر را می توان از جمله روش های مناسب توسعة شهرهای کوچک طی سال های اخیر برشمرد. تغییرات ناشی از تبدیل روستا به شهر نه تنها تحولات اجتماعی و اقتصادی و فضایی مهمی را در خود این مراکز ایجاد می کند، بلکه تأثیرات عمده ای را نیز بر حوزة نفوذ آنها می نهد. از این رو پژوهش حاضر در پی پاسخ به این دو پرسش اساسی است: در تبدیل روستا به شهر کدام یک از عوامل درون زا یا بیرونی نقش مؤثرتری دارند؟ فرآیند تبدیل روستا به شهر تا چه میزان و چگونه می تواند زمینه های توسعه روستاهای پیرامون را فراهم آورد؟ بدین منظور به عنوان نمونه شلمزار در زمینه بهره مندی از امکانات گوناگون در دو دوره پیش و پس از تبدیل به شهر مقایسه گردید و سپس به ارزیابی میزان نقش آفرینی این شهر کوچک در توسعة روستاهای سه دهستان بخش کیار پرداخته شد. انجام این پژوهش با بهره گیری از روش های توصیفی، حاکی از این است که در تبدیل شلمزار به شهر عوامل بیرونی و حمایت دولت نقش عمده تری از عوامل درون زا داشته اند. همچنین به رغم موفقیت ناچیز شلمزار در ارائه تسهیلات و امکانات به روستاهای دهستان کیار شرقی و دستگرد، عملکرد این شهر در برقراری رابطه اجتماعی و اقتصادی با دهستان کیار غربی و فراهم کردن زمینه های توسع ه روست اهای ای ن دهس تان به روستاییان، موفق ارزیابی شده است.
وضعیت روابط اجتماعی در شهر تهران: بررسی میزان مرزبندی و ترددهای فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط اجتماعی، برای انسان، بهعنوان موجودی اجتماعی، نوعی ضرورت حیاتی برای زیست اجتماعی در هر جامعهای است. مداراکردن با دیگران یا پذیرش و طرد دیگران، ازجمله شکلهای ارتباط اجتماعی افراد یک جامعه با یکدیگر هستند. ارتباط اجتماعی در جوامع گوناگون (روستا، شهرهای کوچک و بزرگ، کلانشهرها و سایر محیطهای اجتماعی) از حیث شدت، سطح، ابعاد و چگونگی، متفاوت و متغیر است. در این مطالعه که به روش کمی (توصیفی-پیمایش) انجام شد، تلاش شد تا میزان مرزبندی و ترددهای فرهنگی موجود در روابط اجتماعی ساکنان شهر تهران بررسی شود. جامعۀ آماری، تمامی شهروندان 16 سال به بالای شهر تهران را شامل میشد. حجم نمونه شامل 625 نفر بود که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامۀ محققساخته بود. نتایج نشان داد که درکل، میزان مرزبندی در روابط اجتماعی در شهر تهران «شدید» و تردد فرهنگی «کم» است. طبقات اجتماعی بالا نسبت به طبقات اجتماعی پایین، افراد با تحصیلات بالا نسبت به افراد با تحصیلات پایینتر، مردان نسبت به زنان، ساکنان محلات در خوشۀ بالاتر نسبت به خوشههای پایینتر، متولدین تهران نسبت به متولدین غیرتهران، جوانترها نسبت به میانسالها و مسنترها، مطلقهها و مجردها نسبت به متأهلها و همسرفوتشدگان، بیشتر از مرزهای فرهنگی و اجتماعی عبور میکنند. یافتههای پژوهش نشان داد که دین و سنت همچنان بهعنوان دو عنصر هویتی مهم از مجموعهعناصر سهگانۀ هویتی (ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت)، نقش مهمی در ایجاد، حفظ و تداوم مرزهای اجتماعی و فرهنگی در روابط اجتماعی افراد، بهخصوص در حوزۀ عمومی دارند و برعکس، عنصر هویتی مدرن نقش مهمی در ترددهای فرهنگی و عبور از مرزبندیهای فرهنگی در روابط اجتماعی میان شهروندان تهرانی ایفا میکند.
تحلیل اثرات شهرگرایی بر تغییر و تحولات سبک زندگی زنان روستایی مورد شناسی: شهرستان الشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
143 - 166
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر در مناطق روستایی کشور، توجه زنان به شهرگرایی، نگرش جدیدی را در آن ها به وجود آورده است و آن ها را با تغییرات فکری در ارزش ها، هنجارها، آداب ورسوم و رفتار های جمعیتی همراه ساخته است؛ به طوری که زمینه را برای تغییر و تحولات در سبک زندگی آن ها به وجود آورده و جهت گیری خاصی به آن ها منتقل کرده است؛ بر این اساس هدف از این پژوهش، تحلیل اثرات شهرگرایی بر تغییر و تحولات سبک زندگی زنان روستایی در شهرستان الشتر است. روش مورداستفاده، توصیفی-تحلیلی و شیوه و ابزار جمع آوری داده ها در مطالعه نظری به صورت کتابخانه ای بوده و در مطالعه میدانی از پرسشنامه و مشاهده کمک گرفته شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss و مدل کوپراس استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق 10 روستای شهرستان الشتر است که از طریق نمونه گیری فرمول کوکران 177 زن به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی ساده بین آن ها توزیع شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین مؤلفه های شهرگرایی و مؤلفه های سبک زندگی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد؛ به طوری که ضریب همبستگی برای الگوی تغذیه 324/0، کاربرد فناوری نوین 325/0، تغییر در لباس و پوشاک 275/0، درآمدزایی 117/0، مادی گرایی 305/0، تغییر فرهنگی و زبانی 311/0، مُد گرایی 587/0، مصرف گرایی 563/0، برخورد با محیط زیست 386/0 و نحوه استفاده از انرژی و منابع 327/0 است؛ بنابراین اثرات شهرگرایی زمینه را برای تغییر سبک زندگی زنان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی در روستاهای شهرستان الشتر به وجود آورده است.
تحلیل میزان شهرگرایی در شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر گرایی به عنوان مرحله ی نهایی و کیفی زندگی شهری یا نتیجه ی شهرنشینی محسوب می شود. شهر گرایی به عنوان سبک جدیدی از زندگی اجتماعی توانسته آثار عمیقی بر رفتار شهروندان ایجاد نماید و این موضوع به یکی از دغدغه های متخصصین شهری تبدیل شده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل موثّر بر میزان شهر گرایی شهروندان سبزوار بر آن است تا دریابد که ساکنان بافت مرکزی، جدید و حاشیه شهر سبزوار تا چه میزان پذیرای فرهنگ شهر گرایی شده اند؟ و شهر گرایی چه تأثیری بر نگرش آن ها گذاشته است؟ این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون Ttestتک نمونه، اسپیرمن، تحلیل واریانس و فریدمن و برای سنجش میزان شهر گرایی در سه بافت موردمطالعه از مدل VIKOR استفاده شده است. حجم نمونه برای سه بافت 382 نمونه انتخاب شده است. مقدار آلفا برای کل شاخص ها برابر با 78/. به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از 6 شاخص موردبررسی در محدوده ی موردمطالعه، شاخص های هویت شهروندی، فردگرایی، بی تفاوتی، تعاملات و عقلانیت رابطه معناداری با میزان شهر گرایی شهروندان شهر سبزوار دارند امّا شاخص ازخودبیگانگی رابطه معناداری با شهر گرایی ندارد و نتایج مدل ویکور نشان می دهد که میزان شهر گرایی در بافت جدید بیش تر است و در مراتب بعدی بافت مرکزی و بافت حاشیه قرار می گیرند. همچنین آزمون فریدمن نشان می دهد که شاخص های ازخودبیگانگی، بی تفاوتی، فردگرایی و تعاملات به ترتیب بیش ترین تأثیر را در میزان شهر گرایی سه بافت موردمطالعه شهر سبزوار را دارا می باشند. بنابراین یافته های تحقیق نشان می دهد که شهر سبزوار به لحاظ درجه شهر گرایی در وضعیت مطلوب و مناسبی قرار ندارد.
ارزیابی وضعیت شهرگرایی در روستاهای پیراشهری (مطالعه موردی: روستاهای پیرامون شهر داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: در سال های اخیر، جوامع روستایی با رشدی روزافزون در عرصه های مختلف زندگی، متأثر از فرآیندهای شهرگرایی بوده اند. بی تردید واقع شدن روستاها در پیرامون نقاط شهری، بر شدت روندهای شهرگرایی آن ها اثرگذار خواهد بود. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر ارزیابی وضعیت شهرگرایی در روستاهای پیرامون شهر داراب می باشد.روش: این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که از روش اسنادی برای بررسی سوابق و تبیین مسئله و از روش پیمایشی برای جمع آوری اطلاعات مرتبط با شهرگرایی در روستاهای پیراشهری استفاده شده است. در این راستا، با توجه به تعداد 3719 خانوار ساکن در روستاهای موردمطالعه و استفاده از فرمول کوکران و تصحیح، تعداد 318 خانوار به عنوان حجم نمونه محاسبه گردید. انتخاب خانوارهای نمونه به منظور تکمیل پرسشنامه های تحقیق با روش تصادفی ساده صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، استنباطی و مدل Vikor و با کمک نرم افزارهای Excel، SPSS و ArcGIS انجام گردیده است.یافته ها: یافته ها پژوهش مؤید آن است که با اطمینان 99 درصد، در روستاهای مورد بررسی اختلاف معناداری بین سطح متغیرهای شهرگرایی وجود دارد و مؤلفه مربوط به وضعیت ساخت و سازها دارای بالاترین سطح از شهرگرایی می باشد. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس مؤید آن است که در سطح خطای 1 درصد، تفاوت معناداری در بین هریک از روستاهای مورد مطالعه وجود دارد. به طوری که بر مبنای نتایج رتبه بندی مدل مورداستفاده، روستای تنگه کتویه در بالاترین و روستای اکبرآباد در پایین ترین سطح از وضعیت شهرگرایی ارزیابی شده اند.نتایج: بنابراین شهرگرایی در بین روستاهای مورد مطالعه متفاوت بوده و میزان آن در هر روستا با دو متغیر فاصله تا شهر و جمعیت هر روستا، دارای همبستگی معناداری می باشد.
تحلیلی بر شهرگرایی، اجتماع محلی و محله در مادرشهر نوین (نمونه: مادرشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: محله به عنوان پدیده ای «فضامند» و تاریخی به طورمعمول، دارای دو بعد بوده است: یکی قلمرو صریح یا ضمنی و دیگری یک «گروه اجتماعی خاص» که از نظر ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از همگونی نسبی برخوردار بوده است. اما با ظهور عصر مدرن واگرایی بین دو بعد پیش گفته آغاز گردید و به مرور زمان در قالب عدم انطباق فضایی محله و اجتماع محلی به ویژه در مادرشهرها در ادبیات شهرشناسی مطرح شد. تبیین فرآیند این واگرایی و تأثیر شهرگرایی در آن در مقیاس محله های مادرشهر تهران مسأله اصلی مقاله حاضر بوده است.روش: این پژوهش از نوع پیمایشی- تحلیلی و شیو ه گردآوری داده ها، اسنادی- میدانی بوده است. جامعه آماری محله های مادرشهر تهران بوده که بر مبنای یک گونه بندی از محله های تهران، پنج محله با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کمی و آماری، شامل آزمون تی تک نمونه ای، آزمون آنوای یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شده است و یافته های مربوط در چارچوب نظریه هدایت گر پژوهش تجزیه و تحلیل شده است.یافته ها: نتایج نشان داد که به رغم تحولات ناشی از نوگرایی، کماکان می توان طیفی از محلات را نسبت به ویژگی های اجتماع محلی در مادرشهر تهران تشخیص داد. در حالت کلی، سطح هویت محله ای در محله های نمونه تهران نسبتاً بالا بوده است؛ لیکن این وضعیت، سبب شکل گیری و بهبود تعاملات و همبستگی اجتماعی درونی ساکنین آن ها نشده است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد تمامی شاخص های شهرگرایی به عنوان متغیر مستقل دارای روابط معنی دار و اثرات منفی بر ویژگی های اجتماع محلی در محله های نمونه بوده اند.نتایج: هرچند یافته های این مقاله حاکی از وجود زمینه ها و سرمایه های اجتماع محلی در محله های نمونه تهران است؛ لیکن، بر اساس ایده بنیادی پژوهش، باید توجه داشت که ارتقاء و تقویت انطباق فضایی اجتماع محلی و محله، شرط اساسی ایجاد، بهبود و بازآفرینی محله های موجود در چارچوب گفتمان مادرشهری نوین و شهرگرایی مقیاس مادرشهر تهران است.
عقلانیت ارتباطی در سطح جهان و همه گیری ویروس کرونا همه گیری ویروس کووید- 19 و تأثیر آن بر گسترش عقلانیت ارتباطی معطوف به جهان شهرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به توضیح سطوح اثرگذاری همه گیری ویروسی کووید- 19، کرونا، بر گسترش عقلانیت ارتباطی در سطح می پردازد. پرسش اصلی نوشتار آن است که کرونا چه پیامدهای اجتماعی قابل توجهی را در سطح حوزه عمومی جهانی (نظام آگاهی فرا- ملی) برجای نهاده است؟ مدعای نوشتار آن است که بحران کرونا امکان گفت وگوی زیست جهان را در باب خیر عمومی در سطح فرا-ملی گسترشی بی سابقه داده است؛گفت وگویی که، در مسیر شکل بخشی به توافق های خردورزانه در حوزه عمومی جهانی، منجر به ارتقاء عقلانیت موثر جهت بسط جهان شهرگرایی گردیده است. حاصل آن که امروزه روز حوزه عمومی جهانی، توانمندتر از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر، قادر به لحاظ به هم پیوستگی منافع بشری به گونه ای ورای معیارهای قومی، جنسی و ملی گردیده است. توجه بیش تر به مقولاتی هم چون توسعه پایدار در سطح جهان از جمله نتایج این رویکرد بوده است. روش این پژوهش تحلیلی-توصیفی است و طی آن تلاش شده است تا با مراجعه به منابع طراز نخست درکی از مراتب این تحول مهم و در حال پدیداری ارایه شود.
گذار تحولی بافت کالبدی روستاهای واقع در حوزه های کلانشهری (مطالعه موردی : مساکن روستایی –دهستان طرقبه)
حوزه های تخصصی:
بافت کالبدی در روستاها بستر فعالیت های مختلفی به شمار می رود که در زندگی روستایی نقش مهمی دارند و بسیاری از کارکردهای روستایی وابسته به این عناصر است. به صورتی که هرگونه تغییر در ویژگی-های اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی در بافت کالبدی روستاها منعکس می شود. این تغییرات بیانگر تأثیرپذیری سکونتگاه های روستایی از جریان های مختلف از جمله شهرگرایی است. زیرا روستاها روابط مختلفی با شهر دارند و ابعاد و دامنه این روابط بر بافت کالبدی روستایی اثرات فراوانی داشته است و باعث تغییر ساختار و عملکرد مساکن روستایی شده است. این تغییرات در حاشیه شهرها مشهودتر بوده و این تغییرات در دامنه گسترده تری قابل مشاهده است. مساکن سنتی روستایی با توجه به عملکردهای متنوع روستایی فضاهای کارکردی مختلفی دارند که باعث تمایز آنها از مساکن شهری است و باعث سهولت فعالیت های روستایی می شوند. در حالی که مساکن جدید روستایی که برگرفته از الگوهای شهری ساخته شده اند تک کارکردی بوده و چالش هایی را در فعالیت های جدید روستایی ایجاد نموده اند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است و داده های تحقیق از طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده اند. براساس یافته های پژوهش، شهرگرایی باعث تحول اجزاء ساختاری و کارکردی مساکن سنتی روستایی شده است و در مسکن روستایی نوین، عناصر جدیدی به تبعیت از مساکن شهری شکل گرفته است که بر کارکردهای مسکن اثرگذار است
روند الحاق روستاهای شمال کلانشهر تهران با تاکید بر روستاهای مناطق درکه و دربند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اثرات فرآیند شهرگرایی شتابان، رشد فزاینده تعداد شهرها و همچنین تبدیل مراکز روستایی به نقاط منفصل شهری است؛ که با بر هم زدن تعادل توزیع فضایی جمعیت و برنامه ریزی، آسیب های اجتماعی وسیعی از آن مترتب است. الحاق روستا به شهر یکی از نتایج گسرش شهری است که آثار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گوناگون مطلوب یا نامطلوب را بر عرصه های روستایی ادغام شده در شهر برجای می گذارد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات اسنادی و میدانی وسیع ازجمله تکمیل پرسشنامه خانوار در روستای درکه و دربند در شمال کلانشهر تهران انجام پذیرفته، تاثیر مجموعه عواملی زیر شاخصه های اقتصادی ،کالبدی، اجتماعی و محیط زیستی در روند الحاق روستاهای موضوع تحقیق مورد بررسی قرار داده و مشخص می سازد عوامل اقتصادی و کالبدی، اجتماعی و محیط زیستی در روند الحاق روستاهای درکه و دربند به کلانشهر تهران موثر بوده اند و احتمالا به عنوان عوامل موثر در ایجاد تعارضات ناشی از الحاق نقاط روستایی به محدوده شهر محسوب می گردند.
انطباق یابی فضایی محله با ویژگی های اجتماع محلی در مادرشهر تهران (موردمطالعه: محله شمیران نو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله به عنوان پدیده ای «فضامند» هم دارای حدومرز صریح و ضمنی و هم به عنوان یک «گروه اجتماعی» دارای همگونی در ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ساکنان خود است. برخلاف دوران ماقبل مدرن، با ظهور عصر مدرن واگرایی بین دو مفهوم «محله» و «اجتماع محلی» آغازشده و به مرورزمان به ویژه در شهرهای بزرگ بیشتر شد. شهرگرایی و سبک زندگی مادرشهری ازجمله عوامل تأثیرگذار بر این جریان بوده است. پژوهش حاضر باهدف شناخت میزان انطباق محله با کیفیت های اجتماع محلی در مقیاس مادرشهری انجام گرفته است. این پژوهش ضمن تأکید بر جنبه کاربردی بودن آن، با فن پیمایشی و به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. شیو ه ی گردآوری داده ها اسنادی- میدانی بوده است. جامعه ی آماری ساکنین محله ی شمیران نو مادرشهر تهران بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از روش های کیفی و کمی، شامل آزمون تی تک نمونه ی و رگرسیون چند متغیره بهره گرفته شده است. نتیجه ی آزمون های تجربی نشان داد که میزان انطباق قلمرو فیزیکی محله ی شمیران نو با ویژگی های اجتماع محلی در حد متوسطی ارزیابی شده است. سطح هویت محله ای در محله ی شمیران نو متوسط و رو به بالا بوده است؛ لیکن این وضعیت، سبب شکل گیری و بهبود تعاملات و همبستگی اجتماعی درونی ساکنین محله نشده است. به گونه ای که سطح همبستگی اجتماعی در میان ساکنین محله پایین تر از حد متوسط بوده است. نتایج آزمون رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد تمامی اغلب شاخص-های شهرگرایی به عنوان متغیر مستقل دارای روابط و تأثیرات منفی بر مؤلفه های اجتماع محلی بوده اند.
رشد شهرگرایی و احساس تعلق محله ای
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تاثیر رشد شهرگرایی بر احساس تعلق محله ای را بررسی می کند و در این راستا مفهوم شهرگرایی با تاکید بر نظریه لوئیس ورث و نظریه های مکتب شیکاگو و مفهوم احساس تعلق محله ای با استفاده از نظریه های حس تعلق به اجتماع محله ای مک میلان و چاویس، هویت مکان رلف و رائولز و نظریه سیستمیک کاساردا و جانویتز مورد مطالعه قرار گرفته اند. احساس تعلق محله ای به عنوان متغیر وابسته شامل ابعاد عینی، ذهنی، شناختی و احساسی می باشد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش از میان مناطق 22 گانه شهر تهران، مناطق 2، 13 و 20 می باشد که چهار محله از هر منطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. روش مورد استفاده پیمایش است که با استفاده از تکنیک پرسش نامه، داده ها در سطح جمعیت آماری 391 نفر که در رده سنی 20 سال به بالا تعریف شده اند، به دست آمده است. در نهایت اطلاعات گردآوری شده با استفاده از تحلیل ضرایب همبستگی، آزمون آنالیز واریانس و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرارگرفته است.برخی از مهمترین نتایج بدست آمده از همبستگی میان متغیرها حاکی از آن است که بین سبک زندگی شهری، گرایش به روابط گسترده در شهر و دلبستگی به مکان شهری با احساس تعلق محله ای همبستگی منفی و معنادار، وجود دارد. بعلاوه نتایج نشان می دهد بین طول مدت اقامت، نوع مالکیت منزل مسکونی با احساس تعلق محله ای همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. ضمنا رابطه معناداری میان متغیرهای زمینه ای سن و میزان درآمد افراد مورد مطالعه با احساس تعلق آنان به محل زندگی شان به دست آمده است.
تحلیل فرآیند شهرگرایی در منطقه حاشیه نشین آخمه قیه
شهرگرایی به عنوان یک شیوه ی اختصاصی زیست یا زندگی که ویژگی شهر است، به کیفیت متمایز انسانی اشاره می کند که برخلاف شهرنشینی، یک فرایند رشد شهری نیست، بلکه مرحله نهایی و نتیجه ی شهرنشینی محسوب می گردد. هدف از این تحقیق تحلیل فرایند شهرگرایی در مناطق حاشیه نشین می باشد که به این منظور محدوده محله "آخمه قیه" شهر تبریز به عنوان یکی از شاخص های وقوع شهرگرایی انتخاب شده است. برای رسیدن به این هداف و اینکه محله مورد نظر در کردام یک از فرایند شهرگرایی قرار داد، پرسشنامه ای با توجه به معیارهای شهرگرایی تهیه و توسط ساکنین محله مذکور تکمیل شده و یافته های پرسشنامه ها توسط نرم افزار spss بررسی شده است. با توجه به نتایج اولویت بندی میزان شهرگرایی افراد محله آخمه قیه نشانگر این است که ؛ این محله در زمینه مدیریت و برنامه ریزی زمان موفق تر بوده و بعد از آن در زمینه روابط اجتماعی شخصی و سپس در زمینه امنیت اجتماعی، ولیکن در زمینه روابط اجتماعی غیر شخصی و عوامل اقتصادی در سطح پایین تر از سطح متوسط شهرگرایی قرار گرفته است.
بررسی نوگرایی در معماری مسکونی روستاهای استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵۲
۵۴-۴۳
حوزه های تخصصی:
امروزه در روستاها با تنوعی از مسکن روبرو هستیم که با چند دهه قبل به شکل معنا داری متفاوت است. مطالعات نشان می دهد که در طی پنجاه سال گذشته تغییرات قابل توجه ای در معماری مسکن روستایی ایجاد شده است. این تغییرات به وضوح چهره روستاها را دگرگون ساخته و مسائل متفاوتی در روستاها به وجود آورده است. در چند دهه اخیر نوگرایی یکی از مهم ترین اتفاق هایی است که در حوزه مسکن روستایی استان فارس رخ داده است. هر چند ریشه های آن را می توان در ارتباط بیشتر شهر و روستا جستجو کرد، اما اصلاحات ارضی در سال ١٣٤٢ را باید سرآغاز جدی نوگرایی در روستاها به شمار آورد. هدف عمده این مقاله بررسی نوگرایی در مسکن روستایی استان فارس است. در این رابطه بدون آنکه این مقاله بخواهد نقدی بر نوگرایی داشته باشد، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و میدانی به بررسی تغییر و نوگرایی در معماری مسکن روستایی استان فارس پرداخته است. تغییر در مؤلفه های معماری مسکونی مورد نظر، در واقع به عنوان بخشی از نوگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده، روش پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، آمارهای موجود مربوط به سرشماری های عمومی نفوس و مسکن روستایی استان فارس ب وده اس ت. تجزی ه و تحلی ل اطلاع ات ب ا اس تفاده از ن رم اف زار « SPSS » و از طری ق آمار توص یفی از جمل ه آزمون تحلیل واریانس ( F ) انج ام ش ده اس ت. نتایج تحقیق نشان دهنده این نکته است که در پنجاه سال گذشته ساخت و سازهای جدید از هویت قبلی روستا تبعیت نکرده و تغییرات قابل توجه ای در واحدهای مسکونی روستایی در مناطق مختلف استان فارس اتفاق افتاده است. همچنین نتایج ح اکی از آن است که مصالح ساختمانی، ریز فضاها در واحدهای مسکونی و تعداد خانوار ساکن در واحد مسکونی تغییرات معنا داری در نیم قرن گذشته داشته است. با توجه به اهمیت شناخت معماری مسکن روستایی، این پژوهش، می تواند نقش مهمی در تدوین تغییرات مسکن روستایی استان فارس داشته باشد.
تحلیل جامعه شناختی رفتار شهرگرایی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
61 - 82
حوزه های تخصصی:
شهرگرایی با همه مظاهر، پیچیدگی ها و مسائل مختلف خود توانسته است آثار عمیق بر رفتار و کنش شهروندان ایجاد کند. این بررسی در نظر دارد تا مسئله ی رشد فرهنگ شهرگرایی را در مطالعه ای جامعه شناختی و با روش پیمایشی در بین گروه زنان بررسی نماید. به نظر می رسد زنان از لحاظ پذیرش، درونی کردن و بازنمایی بخشی از ایستارهای فرهنگی، ارزش ها و هنجارهای شهرگرایی، شرایط خاص و قابل مطالعه ای دارند. در این نوشتار تلاش می شود با تحلیل یافته های تحقیق، الگوها و شاخص های اساسی زنان شهرنشین در ارتباط با شهرگرایی مورد بررسی قرار گیرد. سطح تحلیل در این پژوهش، خرد و واحد تحلیل، فرد است. حجم نمونه تحقیق 400 نفر از زنان 50-20 ساله ی ساکن در سه منطقه ی شهر تهران است که به صورت تصادفی و با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. یافته های پژوهش مبیّن وجود رابطه ی معنادار بین شهرگرایی و از خودبیگانگی فردی، عقلانی شدن کنش فردی، کاهش انسجام اجتماعی و افزایش فردگرایی و کاهش پیوند عاطفی در بین زنان است.