مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
منطق کلاسیک
حوزه های تخصصی:
اگرچه دیر زمانی نیست که از تولد منطق فازی می گذرد ولی در همین مدت کوتاه هزاران مقاله و صدها کتاب و در همین حدود کنفرانس و نشست علمی در مورد منطق فازی برگزار شده است. در این میان چیزی که حائز اهمیت است آن است که علی رغم حجم گسترده کار روی منطق فازی این فعالیتها همه جانبه نبوده و بیشتر در زمینه ریاضیات و سیستم های مهندسی فازی فعالیت شده تا در حوزه مفاهیم بنیادی و مبانی آن، بگونه ای که امروزه بسیاری از مهندسان، ریاضیات فازی را به کار می برند اما فهم درستی از آن ندارند. این مقاله قصد دارد یکی از ایده های اساسی در پیدایش منطق فازی را تبیین نماید تا هم کسانی که از آن استفاده می کنند فهم درستی داشته باشد و هم با شناخت دقیق برخی مفاهیم بنیادی فازی، عرصه های جدید تری فرا روی جامعه علمی و خصوصاً مدیریت علمی ایجاد شود.
نظریه پردازی در حوزه مطالعات جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقولات اجتماعی اساساً پیچیده و متنوع هستند و از این رو تاملات در این خصوص همواره عرصه نظریه پردازی با محوریت مسئله اجتماعی را موضوع بحث برانگیزی قرار داده است. آنچه لازم است در ورود به چنین مباحثی مورد توجه جدی قرار گیرد، چگونگی ورود به عرصه مطالعات جامعه شناسی با تاکید بر تنوع دیدگاه های متفکران این عرصه است. باید اذعان داشت امروزه متغیرهای مختلفی در فرایند تحلیل مسائل اجتماعی میل به نظریه پردازی دارند و صرفاً اتکا به برخی نظریه های کلاسیک برای درک مسائل پیچیده و بغرنج اجتماعی کارساز نیست. از سویی ترویج و توسعه نظریه پردازی در حل مسائل اجتماعی، نیازها و پرسش های جدیدی را فراروی جامعه شناسی قرار داده که فراتر از ظرفیت های این رشته بوده و بنابراین موجودیت و کارآمدی آن را به چالش کشیده اند. طبیعی است که نمی توان بر اساس آنچه تاکنون به رشد و بالندگی جامعه شناسی و حوزه های منتسب به آن از جمله جامعه شناسی سیاسی، و ایجاد چارچوب های فعلی در شعب جامعه شناسی خرد و جامعه شناسی کلان انجامیده است، تکیه نمود. امروزه فیلسوفان علوم اجتماعی در مرز میان تحقیق تجربی و تحلیل فلسفی قرار دارند و دو هدف عمده را دنبال می کنند. یکی عمیق تر کردن درک فلسفی ما از جامعه شناسی به دلیل تئوری پردازی در این علم و دیگری فراهم آوردن پایه ای برای پیشرفت در علوم مذکور با فراهم آوردن اندیشه های اصلی تئوریک و تحلیل دقیق آنها. در ضمن با مروری بر نظریات کلاسیک جامعه شناسی سعی شده است جایگاه نظریه پردازی در جامعه شناسی به عنوان مجموعه کوشش های پیشینی که در بردارنده فعالیت های نظری درخصوص نحوه رابطه میان متغیرهای نوین اجتماعی متاثر از مسائل اجتماعی است، بررسی شود.
بررسی مسألهی علیت ذهنی در فیزیکالیسم تحویل گرا و غیرتحویل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله ی علیت ذهنی این است که حالت ذهنی چگونه رفتار را ایجاد می کند. برای حل این مسأله، لازم است که نوعی قانون روان فیزیکی تدوین کنیم که اولاً چگونگی ظهور امر ذهنی از ساختار فیزیکی و ثانیاً نقش علّیِ حالت ذهنی در ایجاد رفتار را تبیین کند. این همانی نوعی به عنوان فیزیکالیسم تحویل گرا منجر به شبه پدیدارگرایی می شود و این همانی مصداقی نیز به عنوان فیزیکالیسم غیر تحویل گرا نتیجه ای جز شبه پدیدارگرایی ندارد. کارکردگرایی به جای علیت، مفهوم تحقق را مطرح می سازد، ولی در نهایت با خلط معرفت شناختی و وجودشناختی مواجه می گردد و همچنین تلاش برخی از فلاسفه برای ارائه ی فیزیکالیسمی که منتهی به شبه پدیدارگرایی نشود، نافرجام می ماند. بنابراین فیزیکالیسم با یک قیاس ذوحدین روبه رو است که یک سوی آن شبه پدیدارگرایی و سوی دیگر آن حل یک مسأله ی وجودشناختی با ترفند معرفتی است.
شناسایی و تحلیل کاربرد منطق و سیستم های فازی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان ها در زندگی روزانه از کلمات و مفاهیمی استفاده میکنند که درجاتی مختلف و نسبی دارند و نمیتوان با آنها به صورت منطق دوارزشی رفتار نمود. مفاهیم فازی با مراتب فراوان، بسته به مبدأ مقایسه، دارای موقعیت گوناگون و در حال تغییر میباشند. بر این اساس، آیات قرآن کریم که دارای مفاهیم بلند اعتقادی، اجتماعی، نظامی، سیاسی، مدیریتی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی میباشد، دارای منطق ویژه و خاصی است که شناسایی آن میتواند مبانی تفکر صحیح بشر را تعیین کرده، انسان را از نابسامانی انتخاب یک منطق مناسب نجات دهد. این مقاله به دنبال شناخت و تحلیل بخشی از کاربردهای منطق فازی در قرآن کریم میباشد و نمونه هایی از مفاهیم قرآن با منطق فازی در آن بررسی شده است. سپس با استفاده از قواعد طراحی و مدل سازی سیستم های فازی، نمونه هایی از مصادیق این مدل ها و سیستم های فازی در حوزه علوم دینی تدوین گشته و در معرض قضاوت صاحب نظران علوم اسلامی قرار داده شده است.
منطق فازی ابزاری جهت ساخت و سنجش مفاهیم در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم اجتماعی بر معانی فهمیده شده ای دلالت دارند که می توان آنها را در ""مصادیق""[1] مشخص و مطالعه کرد. بنابراین، مفاهیم اجتماعی از دوپارة ذهنی[2] و عینی[3] تشکیل شده اند. به عبارت دیگر، وجود رابطة دیالکتیکی بین ذهن و عین است که مفهوم اجتماعی را می سازد. گاه چگالی تأثیر پارة ذهنی بالاتر است و گاه پارة عینی، اما در هردو صورت، درجه ای از چگالی تأثیر پارة دیگر نیز در مفهوم وجود دارد. بنابراین، درباب مفاهیم اجتماعی با درجاتی از انتزاع[4] و انضمام[5] روبه رو هستیم که سبب ساز وجود نوعی ابهام در صدق معنا به مصداق می شود. به عبارت دیگر، به جای حالات دوگانة ""صدق""/""عدم صدق"" با حالات چندگانة ""درجات صدق"" مواجهیم که می توانند در موقعیت هایی بین حالات دوگانة مزبور قرار گیرند. ازاین روست که رویکرد مبتنی بر منطق فازی[6] در ساخت و سنجش این مفاهیم می تواند مؤثر واقع شود.
مسئلة «هست و باید» و پارادوکس پرایور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به علت برخی ویژگی های منطق سنتی ارسطویی، عدم ارتباط منطقی میان جملات از نوع «هست» و جملات از نوع «باید» بدیهی به نظر می رسد. اما منطق جدید فاقد چنین ویژگی هایی است؛ پرایور با تکیه بر این نکته طرف داران شکاف منطقی «هست» و «باید» را با یک پارادوکس مواجه می کند. در این مقاله ابتدا پارادوکس پرایور و برخی پاسخ های فلسفی به آن را بیان می کنیم، سپس به تشریح منطق چند ارزشی بیل که برای حل این پارادوکس پیشنهاد شده می پردازیم و خواهیم دید این پارادوکس در چهارچوب منطق ربط نیز حل خواهد شد. با این حال پرایور علاوه بر این پارادوکس، براهین دیگری نیز ارائه می کند. ما نشان خواهیم داد هر چند این دو منطق پارادوکس پرایور را حل می کنند، هر یک از حل برهانی دیگر عاجز است.
اثر سبک های شناختی بر یادگیری یک تکلیف هدف گیری در محیط باز و بسته بر مبنای منطق فازی و کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر، مطالعة اثر سبک های شناختی مستقل از زمینه و وابسته به زمینه بر یادگیری یک تکلیف هدف گیری در محیط باز و بسته بر مبنای منطق فازی و کلاسیک است. به این منظور، 60 دانش آموز پسر با دامنة سنی 17-16 سال در چهار گروه 15 نفری مستقل از زمینه به شیوه کلاسیک، وابسته به زمینه به شیوه کلاسیک، مستقل از زمینه به شیوه فازی و وابسته به زمینه به شیوه فازی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در هر گروه در هر دو شرایط محیطی باز و بسته به آزمون پاس بسکتبال پرداختند. مرحلة اکتساب، شش جلسه و در هر جلسه، شامل اجرای شصت کوشش در قالب شش بلوک ده تایی بود. آزمون انتقال یک روز و آزمون یادداری یک هفته بعد از مرحله اکتساب انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین شرکت کنندگان مستقل از زمینه و وابسته به زمینه به شیوه کلاسیک در هر دو شرایط محیطی باز و بسته تفاوت معنا داری وجود دارد و در تمام مراحل آزمون (اکتساب، یادداری، انتقال) شرکت کنندگان مستقل از زمینه عملکرد بهتری داشتند. اما بین دو گروه مستقل از زمینه و وابسته به زمینه به شیوه فازی، تفاوت معناداری مشاهده نشد. با این حال، مقایسة میانگین ها، برتری شرکت کنندگان مستقل از زمینه را در شرایط محیطی بسته و عملکرد بهتر شرکت کنندگان وابسته به زمینه را در محیط باز نشان داد.
توان سنجی منطق فازی در تفسیر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش تفسیر قرآن کریم، همانند هر دانشی، از دانش منطق کمک و بهره می گیرد. با توجه به رشد روزافزون شاخه های متنوع دانش منطق، استفاده از هر منطقی، تأثیرات خاص خود را بر دانش تفسیر و نتایج آن خواهد گذاشت. یکی از رویکردهای جدید منطق، منطق فازی است که بر خلاف منطق کلاسیک دو ارزشی، چند ارزشی است. استفاده از منطق فازی، نه تنها به معنی نفی منطق کلاسیک نیست، بلکه در کنار منطق کلاسیک، معنا و ارزش می یابد. منطق فازی می تواند در فهم، تبیین و نیز کاربرد مفاهیم مشکک و طیفی، در استدلال ها به مفسران کمک کند. بر اساس منطق کلاسیک، یک فرد یا مؤمن است یا مؤمن نیست؛ اما بر اساس منطق فازی، حالات متنوعی از نسبت یک فرد با پدیده ایمان تعریف می شود: فردی که اصلاً ایمان ندارد، فردی که ایمان ضعیفی دارد، فردی که دارای ایمان متوسط است و فردی که دارای ایمان قوی است. در این نوشتار، افزون بر منطق فازی در یک مفهوم، از ماتریس فازی نیز سخن به میان آمده است. نگاه فازی به برخی مفاهیم که عنصر تدریج و شدت و ضعف در فهم و تبیین آن ها مؤثر است، دست قرآن پژوهان را در تفسیر قرآن کریم بازتر می نماید و زمینه را برای توسعه و تعمیق معارف قرآن کریم هموارتر می سازد.
ضرورت توجه به «بین رشته ای ها» در نظام های رده بندی علم و منابع کتابخانه ای: گذر از منطق کلاسیک به سوی منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
طبقه بندی کلاسیک با منطق دو ارزشی بنیان غالب طرح های طبقه بندی موجود است، اما با تحولات اخیر و ظهور علوم میان رشته ای، تعیین درست جایگاه آن ها در طبقه بندی علم با چالش مواجه شده است. در این مقاله از روش های تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش تحلیل اسنادی، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با کمک فیش برگه، اسناد مربوط به موضوع بررسی شد. در بخش تحلیل محتوا، 125 طرح (شامل 75طرح طبقه بندی علم و 50 طرح رده بندی کتابخانه ای کتاب شناختی) شناسایی و اطلاعات مربوط به شاخه ها، زیرشاخه ها، واضعان و غیره این طرح ها در چک لیست های تهیه شده، ثبت شد. بنابراین، از روش سرشماری استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از شناسایی 75 نظام طبقه بندی علم است که قدیمی ترین آن رده بندی ودایی (حدود 600 ق.م) است. در رابطه با نظام های رده بندی کتابخانه ای کتاب شناختی، 50 نظام رده بندی در چهار دسته بندی نظام های رده بندی عهد باستان، قرون وسطی، قرون جدید و قرون معاصر شناسایی شدند. بررسی شاخه های اصلی و زیرشاخه های نظام های «طبقه بندی علم» و همین طور «نظام های رده بندی کتابخانه ای کتابشناسی» نشان داد که مبنای «تقسیم بندی علوم» یا «تقسیم بندی منابع مکتوب» در این نظام ها، موضوع یا رشته بوده است و به طور مستقل به میان رشته ها توجه نشده است. بنابراین، ما با سرشاخه های موضوعی دوتایی، سه تایی، چهارتایی، پنج تایی و غیره هم در اکثر نظام های رده بندی کتابخانه ای کتاب شناختی و هم در نظام های طبقه بندی علوم مواجه هستیم که درواقع برگرفته از منطق کلاسیک است. همچنین، نتایج نشان داد که میان رشته ها فاقد جایگاه به طور مستقل در 125 نظام رده بندی هستند. درمجموع، منطق فازی به عنوان روش و منطق جایگزین در طبقه بندی های علوم و رده بندی های منابع کتابخانه ای پیشنهاد می شود.
روش شناسی استنتاج به بهترین تبیین: مدلی برای گزینش نظریات منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
345 - 327
حوزه های تخصصی:
ظهور منطق های غیرکلاسیک در برابر منطق کلاسیک موجب از بین رفتن فرض پیشینی بودن معرفت منطقی شده بطوریکه منطق دانها از ترجیح یک نظریه منطقی بر نظریات دیگر سخن می گویند و مدلی برای گزینش معقول میان آنها ارائه کرده اند. روش شناسی استنتاج به بهترین تبیین از جمله مدلهای گزینش معقول میان نظریات علمی است و در این نوشتار نشان می دهیم که نظریات منطقی از ویژگی های لازم برای کاربست این روش شناسی در حوزه منطق برخوردارند. به ویژه نشان می دهیم که منطق دانها، چنانکه کارنپ می پنداشت، در گزینش نظریات منطقی آزاد نبوده، سازگاری یک نظام منطقی با شواهد پذیرفته شده و نظام دیگر با آن شواهد شرط گزینش معقول است. مسئله تفاوت معنای ادات ربط در منطق های مختلف یکی از مسائلی است که مقایسه پذیری منطق ها را به چالش می کشد و در این نوشتار ضمن معرفی یکی از راه حلها ی این مسئله آن را به گونه ای ترمیم می کنیم که از گزند نقدها در امان بماند.
منطق فازی و اعتباریات عملی در قضایای اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنخ قضایای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و اعتباری بودن «حسن و قبح» که مبنای آنهاست، حکایت از آن دارد که نمی توان به ارزیابی و استنتاج قضایای اخلاقی با استفاده از منطق دوارزشی کلاسیک یا حتّی منطق چندارزشی ریاضی پرداخت. فیلسوف متبحّر در فقه و اصول به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. قضایای اخلاقی اعتباری و تابع متغیّر پیوسته مصالح و مفاسد عام هستند. «منطق ف ازی» یا «منطق ابه ام» الگویی از استدلال های توأم با تقریب در ارزیابی های انسانی به دست می دهد و می تواند با جایگزین کردنِ متغیّرهای زبانی با متغیّرهای عددی، مفاهیم، متغیّرها و سیستم های نادقیق و مبهم بسیاری را به زبان ریاضی شبیه سازی نماید. «درستی» یک متغیر زبانی است؛ زیرا با عبارات «درست» و «خیلی درست» و «نسبتاً درست» و «نه خیلی درست» و «نادرست» و «نه خیلی درست و نه خیلی نادرست» و نظایر این ارزش گذاری می شود. در این نوشتار بر اساس بازنمایی مؤلفه ای ارزش های «درست ی» به عنوان یک متغیر زبانی اثبات می شود که تا کنون، منط ق فازی کامل ترین مرجع شناخته شده ارزش گذاری در قضایای اخلاقی، به منظور نیل به ارزیابی های دقیق در تصمیم گیری های پیچیده انسانی است.
نظام تابع ارزشی حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۴)
21 - 46
حوزه های تخصصی:
مرتضی حاج حسینی به تازگی ویراست دوم کتاب خویش طرحی نو از اصول و مبانی منطق را منتشر و مانند ویراست نخست، چهار منطق ناکلاسیک (تابع ارزشی، غیرتابع ارزشی و ترکیب هایی از آن دو) را معرفی کرده است. در این مقاله، صرفاً به نظام تابع ارزشی او و نقدهای صوری-ریاضی وارد به آن می پردازم و مباحث مربوط به نظام غیرتابع ارزشی و نیز نقدهای فلسفی و غیرصوری وارد به هر دو نظام و نیز مطالب تاریخی مرتبط را به مقاله های دیگری خواهم سپرد. نقدهای صوری مهم عبارت اند از 1. دور در برخی تعریف ها؛ 2. از دست رفتن قاعده جانشینی؛ 3. بیان نادرست قاعده های برهان خلف؛ 4. مربوط نبودن مقدمات و نتایج استنتاج ها؛ 5. هم ارزی یک فرمول با چند فرمول ناهم ارز؛ 6. عدم تطابق شرطی با استنتاج. انتقادهای کم اهمیت تری هم هست که عبارت اند از 7. عدم بیان قاعده فرض؛ 8. عدم بیان دلیل هارمونی نداشتن قاعده حذف فاصل در منطق کلاسیک و هارمونی داشتن قیاس انفصالی در نظام تابع ارزشی؛ 9. بیان قاعده های برهانک ها و عدم استفاده از آنها.
سمانتیک تابع ارزشی حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
115 - 129
حوزه های تخصصی:
نظام تابع ارزشی و دستگاه استنتاج طبیعی آن را که مرتضی حاج حسینی در ویراست دوم کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق» معرفی کرده است در مقاله دیگری بررسی کرده ام. در این مقاله به سمانتیک این نظام خواهم پرداخت و فراقضایای صحت و تمامیت را که او اثبات کرده است مورد واکاوی قرار خواهم داد. نشان می دهم که اصطلاحات سمانتیکی به کار رفته در این کتاب به روشنی تعریف نشده اند یا مقصود از بیان آنها در کتاب مشخص نشده است (برای نمونه مفاهیم «جهان»، «وضعیت»، «کنونی»، «وضعیت فرضی محتمل»، «مفروض»، «قابل فرض»، «وضعیت مبنا» و «مدل مبنا»). از مفهوم سمانتیکی «اعتبار» و «صدق نگهداری» در این سمانتیک، برداشت های متعددی می شود که در برخی از آنها استدلال های ربطی نامربوط می شوند و در برخی از آنها استدلال های نامربوط معتبر می گردند. در پایان نشان می دهم که این سمانتیک با نظریه برهان کتاب هماهنگ نیست و قضایای صحت و تمامیت به درستی طرح نشده اند و در واقع نادرست هستند و مثال های نقض دارند. فراقضیه «تمامیت» برای نظام تابع ارزشی این کتاب برقرار نیست زیرا در سمانتیک این نظام، فرمول ها یا استدلال هایی «معتبر» است که در نظریه برهان آنها «درست» نیست. برای نمونه، در سمانتیک نظام تابع ارزشی، هر صدق منطقی هر صدق منطقی را به صورت معتبر نتیجه می دهد اما برهان های آنها در نظام استنتاج طبیعی به دلیل نقض شرط «نرمال بودن» دگ پراویتز «نادرست» هستند
ملاحظات تاریخی درباره نظام های منطقی معرفی شده توسط حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
151 - 170
حوزه های تخصصی:
مرتضی حاج حسینی در ویراست دوم کتابش، طرحی نو از اصول و مبانی منطق، ادعاهایی درموردِ منطق های پیشین مطرح کرده است که به نظر می رسد برخی از آنها صحت ندارد. این مدعیات از این قرارند: (1) منطق کلاسیک میان استلزام مادی و استنتاج خلط کرده و آنها را یکی گرفته است. (2) منطق کلاسیک نظام های تابع ارزشی و غیرتابع ارزشی را تفکیک نمی کند و تفکیک نظام های تابع ارزشی از غیرتابع ارزشی از ابداعات نویسنده کتاب است و در آثار منطق دانان سابقه نداشته است. (3) فراقضیه استنتاج نادرست است، به دلیلِ اینکه رابطه مقدمات عطف مصداقی است. نشان می دهم که همه این مدعیات نادرست اند. همچنین برخی از نظام های غیر کلاسیکِ کم وبیش مشابه را با نظام های طرح شده در این کتاب مقایسه می کنم.
نظام غیر تابع ارزشی حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
103 - 126
حوزه های تخصصی:
مرتضی حاج حسینی در ویراست دوم کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق» چهار منطق ناکلاسیک معرفی کرده است: 1. نظام تابع ارزشی، 2. نظام غیرتابع ارزشی، 3 و 4. ترکیب هایی از دو نظام نخست که طبیعتا گسترش هایی از آن دو به شمار می آیند. در مقاله دیگری، نظام تابع ارزشی حاج حسینی را بررسی کرده ام و در این مقاله به نظام غیرتابع ارزشی و گسترشی از آن خواهم پرداخت که در کتاب مطرح شده اند. در این مقاله، صرفا به نقدهای صوری-ریاضی می پردازم و نقدهای فلسفی و غیرصوری و نیز مطالب تاریخی مرتبط را به مقاله دیگری خواهم سپرد. افزون بر برخی نقدهای مشترک میان نظام های تابع ارزشی و غیرتابع ارزشی حاج حسینی مانند دور در تعریف نظام استنتاج طبیعی، فقدان نظیر برای شرط «نرمال بودن برهان ها» در سمانتیک، عدم تمامیت، و نادرستی فراقضایا، نقدهای دیگری در نظام غیرتابع ارزشی وجود دارد. نخستین نقد اختصاصی این است که بسیاری از قاعده های اصلی در این نظام به کمک دیگر قواعد اصلی قابل اثبات و در نتیجه زائد هستند و این هرچند با کتاب های «آموزشی» مناسبت دارد، اما مناسب کتاب های «پژوهشی» نیست. نقد اختصاصی دوم نظام غیرتابع ارزشی این است که قاعده ای دارد به نام «قاعده حاج حسینی» که سبب می شود تا هر متغیر گزاره ای در این نظام قضیه باشد و کل نظام بدیهی (trivial) گردد. نقد سوم اینکه با صرف نظر از قاعده حاج حسینی، برخی صور قاعده پخش پذیری در گسترش نظام غیرتابع ارزشی این کتاب، کل نظام را به منطق کلاسیک فرگه و راسل فرومی کاهد.
بررسی انتقادی یک نقد در باره نظام تابع ارزشی منطق پایه گزاره ها؛ آیا راه های اثبات اصول EFQ وEQT مسدود می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
167 - 200
حوزه های تخصصی:
در منطق کلاسیک، استدلال درست است اگر و تنها اگر نتیجه به کمک قاعده های استنتاج از مقدمه ها به دست آید. بر اساس این تعریف، استدلال های P ∧ ∼ P ⊢ Q و Q ⊢ P ∨ ∼ P درست به شمار می آیند. اما شهود طبیعی درستی این دو استدلال را تأیید نمی کند. نویسنده، در نظریه منطق پایه دو بخشی گزاره ها در کتاب «طرحی نو از اصول و مبانی منطق»، با افزودن دو شرط جدید، تعریفی جدید از درستی استدلال ارائه کرده و بر پایه این تعریف، راه های اثبات این دو استدلال را مسدود کرده است. این تعریف مستلزم برخی تجدید نظرها در برخی قاعده های استنتاج و برخی استدلال ها در منطق کلاسیک است و به تأسیس نظریه نظام تابع ارزشی انجامیده است. اسدالله فلاحی در مقاله ای که با عنوان «نظام تابع ارزشی حاج حسینی» در شماره بهار ۱۴۰۲ نشریه علمی آینه معرفت منتشر شده است، بی آنکه موضع خود را در قبال استدلال های فوق مشخص نماید، با طرح انتقادات پراکنده، این نظریه را نقد کرده است. در این میان، تنها یک نقد اصل نظریه را هدف گرفته که به تفصیل به آن پاسخ خواهم داد. دو نقد مستلزم اصلاح خطای سهوی یا رفع ابهام از متن کتاب است. سایر نقدها ناشی از عدول از برخی الزامات نقد، فهم ناصواب از متن کتاب، نادیده گرفتن وجوه معتبر دیگر، غفلت از برخی توضیحات نویسنده با تکیه بر پیش فرض های ناقد به جای تکیه بر پیش فرض های نویسنده است.
بررسی انتقادی یک نقد درباره سمانتیک نظام تابع ارزشی: آیا نتیجه استدلال می تواند مستقل از مقدمه ها باشد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
441 - 463
حوزه های تخصصی:
در منطق کلاسیک، استدلال معتبر است اگر و تنها اگر استدلال فاقد سطر نمونه خلاف باشد، فرقی نمی کند نتیجه مستقل از مقدمه ها باشد یا نباشد. بر اساس این تعریف، استدلال های و معتبر ارزیابی می شوند. شهود طبیعی اما اعتبار این دو استدلال را تایید نمی کند. نویسنده در کتاب طرحی نو از اصول و مبانی منطق (۱۴۰۱) با افزودن دو شرط جدید، تعریفی نو از اعتبار استدلال ارائه کرده است که راه های اثبات اعتبار این دو استدلال را مسدود می کند. این تعریف مستلزم تجدید نظر در ارزیابی برخی استدلال ها، تعریف قاعده جانشینی، تعریف صدق منطقی همتای استنتاج، شیوه تعیین اعتبار و عدم اعتبار استدلال، فرآیند اثبات بهنجاری و تمامیت منطق کلاسیک است که به تأسیس نظریه نظام تابع ارزشی منطق پایه گزاره ها انجامیده است. اسدالله فلاحی در مقاله «سمانتیک تابع ارزشی حاج حسینی» که در مجله فلسفه و کلام اسلامی، ۱۴۰۲، دوره ۵۶، شماره اول منتشر شده است، بی آنکه موضع خود را در قبال استدلال های فوق مشخص نماید، با طرح انتقادات پراکنده، این نظریه را نقد نموده است. در این مقاله این نقدها را در چهار گروه «ابهام در برخی مفاهیم سمانتیک نظام تابع ارزشی»، «اعتبار، صدق نگهداری و مدل»، «پیامدهای تعریف اعتبار و عدم اعتبار استدلال»و «فراقضایای بهنجاری و تمامیت» بررسی می کنیم و نشان می دهیم به جز یک نقد که مستلزم اصلاح یک خطای سهوی است و هیچ آسیبی به اصل نظریه نمی زند، سایر نقدها ناشی از کاربرد شگردهای مغالطی، اتهام های خودساخته، عدول از برخی الزامات نقد، صورت بندی نادرست از تعریف استدلال معتبر و عدم توجه به برخی پیامدهای شروط جدید تعریف اعتبار استدلال است.
سمانتیک غیر تابع ارزشی حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 166
حوزه های تخصصی:
مرتضی حاج حسینی در ویراست دوم کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق» دو نظام تابع ارزشی و غیر تابع ارزشی معرفی کرده است که دستگاه استنتاج طبیعی آن دو و سمانتیک نظام تابع ارزشی را در مقاله های دیگری بررسی کرده ام. در این مقاله به سمانتیک نظام غیر تابع ارزشی خواهم پرداخت و فرا قضایای صحت و تمامیت را که او اثبات کرده است مورد واکاوی قرار خواهم داد. نشان می دهم که 1. این سمانتیک مبتنی بر یک نظریه مجموعه های جدید است که تاکنون تدوین نشده است. 2. تعریف مدل در این کتاب مربوط است به «مدل کامل» در حالی که مدل های معرفی شده همگی «مدل ناقص» هستند. 3. شرایط صدق فرمول های غیر تابع ارزشی یادآور شرایط صدق فرمول های مشابه در منطق استلزام اکید سی. آی. لوئیس اما در سمانتیک موجهاتی لایب نیتزی است. 4. این سمانتیک با نظریه برهان کتاب هماهنگ نیست. 5. از این رو، قضایای صحت و تمامیت در واقع نادرست هستند و مثال های نقض دارند. 6. ادات ناقض در این سمانتیک تابع ارزشی شمرده شده است در حالی که باید غیر تابع ارزشی باشد. 7. تعداد روابط در این سمانتیک متناهی (دقیقاً پنج) معرفی شده است در حالی که این تعداد بی نهایت (ناشمارا) است. 8. به همین دلیل منطق غیرتابع ارزشی باید تصمیم ناپذیر باشد، در حالی که در نظام تابع غیر ارزشی تصمیم پذیر اعلام شده است
منطق و معرفت بخشی در نظام های حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
89 - 113
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از آثار منطق دانان قدیم و جدید، دیده می شود که میان منطق و معرفت شناسی تمایز صریح و واضحی نمی نهند و همین سبب می شود که احکام یکی به دیگری سرایت می کند. در این مقاله، از میان منطق دانان معاصر در کشورمان، به دیدگاه های غلامرضا زکیانی و به ویژه مرتضی حاج حسینی خواهم پرداخت. غلامرضا زکیانی مدعی است که گزاره های متناقض هیچ نتیجه ای نمی دهند. نشان می دهم که این ادعا در واقع خلط منطق و معرفت شناسی است. هم چنین، مرتضی حاج حسینی در دو ویراست کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق»، دست به کار تدوین نظام های منطقی غیر استانداردی شده و به گمان من، احکام معرفت شناختی را بر منطق تحمیل کرده است. برخی از مبانی نظری آشکار و پنهان نظام های منطقی او این ها است: 1. تناقض فقط مستلزم تناقض است؛ 2. قضیه منطقی فقط از قضیه منطقی به دست می آید؛ 3. به تناقض نمی توان معرفت داشت؛ 4. معرفت به قضایا مستقل از معرفت به گزاره های دیگر است؛ 5. قضیه منطقی اشرف قضایا است و چون نتیجه تابع اخس مقدمات است قضیه منطقی نمی تواند از دیگر گزاره ها نتیجه شود؛ 4. تناقض اخس گزاره ها است و چون نتیجه تابع اخس مقدمات است مقدمات متناقض فقط نتیجه متناقض می توانند بدهند. در این مقاله، نشان می دهم که این مبانی نظری همگی ریشه های معرفت شناختی دارند و هیچ کدام به منطق مربوط نمی شوند.