مطالب مرتبط با کلیدواژه

خودتنهاانگاری


۱.

عقلانیتِ اخلاقی زیستن از نگاه تامس نیگل

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقلانیت نوع دوستی اخلاقی زیستن تامس نیگل خودتنهاانگاری دیگرگزینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷۷ تعداد دانلود : ۸۰۲
با فرض آنکه عقلانیت ممیزه ی آدمی و مؤلفه ی مطلوب اوست؛ و نیز با فرض اینکه رفتارهای به ظاهر دیگرنگرانه و اخلاقی از او سر می زند، آیا اخلاقی زیستن عقلانی است؟ آیا اخلاقی زیستن با اقتضای عقلانیت سازگار است؟ با چه مدلی از عقلانیت؛ عمل؛ عقل و استدلال عملی می توان از اخلاقی زیستن دفاع کرد؟ غایت طرح تامس نیگل فیلسوف جامع الاطرافِ تحلیلی معاصر، دفاع از عقلانیت اخلاقی زیستن است. روش او در این طرح، مهندسیِ معکوس و بیرون کشیدن مفروضات و توالی فاسد و نامعقول دیدگاه مقابل (خودگزینی اخلاقی = ethical egoism) است. وی با تکیه بر تحلیل و تدقیق در استدلال مآل اندیشانه (prudetial) نتیجه می گیرد که اگر ملاحظه ی منافع درازمدت یک عمل، دلیلی برای انجام آن در حال حاضر می شود، این انگیزش مبتنی بر تصوری غیرزمانمند (timeless) از زمان و شخص است، یعنی در چنین انگیزشی فرد خود را به عنوان موجودی منتشر در زمان که در همه ی زمان ها به یک اندازه واقعی است تصور می کند. اثر انگیزشی این تصور، موجب می شود منافع آینده به اندازه ی منافع فعلی شخص اهمیت داشته باشد (این تصویر در کنار مابعدالطبیعه ای است که از زمان در ذهن شخص است و آینده و حال را به یک اندازه، اجزای واقعی زمان می داند). اگر در مورد مآل اندیشی، زمان آینده را می توان از منظری عینی، زمانی به یک اندازه واقعی دانست که اثر انگیزشی از راه دور دارد؛ دلیلی نداریم که در مورد نوع دوستی و دیگرگزینی (altruism) چنین انگیزشی با ملاحظه ی واقعیتِ دیگر افراد (و منافع و علایقشان) امکان وقوع نداشته باشد. جهات و ملاحظات نوع دوستانه (و سایر جهات و ملاحظات فارغ از فاعل) می تواند درست به انداز ی جهات و ملاحظات مآل اندیشانه انگیزش «عقلانی» داشته باشد (فراتر از میل و منافع فرد یا احساسات و عوطف همدلی و نیک خواهی). این انگیزش متکی بر تصویری بیرونی است که شخص به خود و دیگران دارد. از منظر بیرونی آدمی هیچ ممیزه ی خاصی ندارد که بر اساس آن قدر ببیند و رنج نبرد و در مرکز توجه دیگران قرار گیرد. درست است که من بنابر ملاحظات خاصی حس منفعت طلبی که نیروی هنجاری برای من دارند عمل می کنم و آنها ادله ی سابجکتیو هستند، اما من می توانم خودم را از «منظری غیرشخصی صرفاً به عنوان یک شخص» (در میان دیگرانی که به یک اندازه واقعی اند) بنگرم. وقتی من خود را این گونه می نگرم این ملاحظات (خاص) را به نحوی می نگرم که باز هم نیروی انگیزشی دارند (و اگر من این گونه ننگرم، از گسست (dissociation) میان منظر و احکام شخصی و غیرشخصی که می توانم در مورد خود داشته باشم رنج می برم (آنچه هر جمله ی اول شخص بیان می کند می تواند به همان صورت در زمان غیرشخصی و از موضع غیرشخصی گفته شود)(PA, ch11) . عدم پذیرش این امر که بنابر نظر نیگل خودگرایان، به آن معتقدند، آنها را به روایتی از خود تنهاانگاری (solipsism) وادار می کند.
۲.

تقابل میان مفهوم کنشگر هانا آرنت و دازاین خودتنهاپنداشته شدۀ هایدگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عمل انکشاف کیستی خودتنهاانگاری دازاین الثیا تمامیت خواهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۱۴
هانا آرنت، متفکرسیاسی برجستۀ قرن بیستم، در آرائش دربارۀ ارتباط وثیق پراکسیس و غلبه بر تمامیت خواهی که آن را محصول از خودبیگانگی، انفعال و انزوای انسان مدرن می داند، مسیری متمایز از استادش مارتین هایدگر پیموده است. آرنت به شیوه ای پدیدارشناسانه به تحلیلی تاریخی دست می زند تا وضع بشر را از دوران پیشاسقراطی تا کنون، مورد بررسی قرار داده و نقش تقابلی نظر و عمل را در شکل گیری این وضعیت تبیین کند. پرواضح است که او در این مسیر، همانند هایدگر به نقد سنت متافیزیک غربی پرداخته باشد؛ اما آرنت برخلاف هایدگر که بر انکشافِ هستی دازاین به مثابۀ آشکارگی حقیقت تأکید می کند، از «وجود» به «نمود» سوی گردانی کرده و انکشاف را در آشکارگی کیستی عمل ورز که از طریق دو نمود عمل و گفتار در ساحت عمومی رخ می نماید، مورد بررسی قرار می دهد. آرای آرنت با تأکید بر لزوم حضور انسان ها و هم کنشی شان در سپهر متکثر همگانی به منظور برون رفت از بحران تمامیت خواهی، ازخودبیگانگی و غربت از کرۀ ارض، در تقابل با آنچه وی دازاین خود تنها انگاشته شدۀ هایدگری نامیده قرار گرفته و به بوتۀ نقد کشیده شده است. دازاینی که به عقیدۀ آرنت گرچه در-عالم-بودن است، اما غرق شدن در کثرت همبودهای خویش را عامل هرزه درایی و سقوط به زیستنی متوسط و بی اصالت می پندارد و از این رو زیستنی خداگونه و مثالی را در تفرد خویش ارحج می داند.