آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵

چکیده

مقاله حاضر نقدی است بر خوانش صفایی (۱۴۰۰) از گلوسم شناسی یلمزلف به مثابه «نقد عقل محض زبانی». صفایی در خوانش انتقادی خود از کتاب تمهیدات، با ارجاع به انگاره شناختی کانت و چند رویکرد دیگر، نظریه زبان یلمزلف را پیشینی، غیرتجربی، محض، عقل گرا و متعالی می داند. ما، پس از ارائه نکاتی درباره نسبت تمهیدات با کلیت نظریه زبان و نیز اشاره ای به چند مسئله پیرامون ترجمه فارسی اثر، موارد اصلی نقد صفایی را با رجوع به گستره وسیع تری از آثار یلمزلف مورد سنجش قرار می دهیم. با اتکا به انگاره معرفت شناختی کانتی، به این نتیجه می رسیم که معرفت این نظریه، برخلاف خوانش منتقد، «پسینی تحلیلی» است. با بررسی مسئله «درون ماندگاری»، درمی یابیم که اطلاق صفات «حلولی» و «متعالی» به این نظریه نادرست است. در مورد «ساختار»، تصریح می کنیم که این نظریه «برساختی» است و در آن «ضرورت پیشینی» بر ساختار تحمیل نمی شود. در کل، ما نظریه یلمزلف را از حیث روش شناسی و معرفت شناسی تجربی، پسینی، استنتاجی، خود اندیش، برساختی، تجربه گرا و درون ماندگار توصیف می کنیم و نتیجتاً، قراردادن آن در زمره نظریه های «عینیت گرا»ی مورد نقد لیکاف را منتفی می دانیم. سرانجام، با اشاره به امکان گفتگوی این نظریه با دیگر نظریه های زبانی (من جمله رویکردهای شناختی)، بر اهمیت امروزی آن در ساحت نظریه پردازی زبان تأکید می کنیم.

Immanence is Volatile! a critique on reading Hjelmslev’s Theory of Language as “Critique of Pure Linguistic Reason”

In his critical reading of the book Prolegomena to a Theory of Language, Safaie (2021), referring to a Kantian epistemology and several other approaches, considers Hjelmslev’s theory of language a priori, non-empirical, pure, rationalist, and transcendent. In our study, after presenting the relationship between the Prolegomena and the theory of language as a whole, as well as pointing out some issues regarding the Persian translation of this book, we assess the main problems raised in Safaie's critique by referring to a wider range of Hjelmslev’s works. Looking from a Kantian viewpoint, we conclude that the knowledge and propositions provided in this theory, are “analytical a posteriori”. Examining the problem of “immanence”, we find that “Holuli” (“entering from outside”) and “transcendent” cannot be attributed to Glossematics. Under the issue of “structure”, we state that this theory is “constructive” and that no “a priori necessity” is imposed on the structure. In general, we describe Hjelmslev’s theory of language in terms of methodology and epistemology as empirical, a posteriori, reflexive, deductive, constructivist, and immanent, and therefore we don’t agree with the idea of putting this theory among "objectivist" theories criticized by Lakoff. Finally, by pointing to the possibility of dialogues with other linguistic theories (including cognitive approaches), we underline the potential importance of Glossematics in the field of language theorization today.

تبلیغات