مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
تمامیت خواهی
منبع:
پژوهش ملل مهر ۱۴۰۰ شماره ۶۸
43-64
مقاله حاضر به تحلیل اثر معکوس روش های مدیریت پدرانه حکومت، به خصوص قوانین و مقررات حاکم بر بخش خصوصی می پردازد. غالباً دولت با صدور قوانین و مقررات و تصمیم گیری در زمینه هایی مانند قراردادهای بخش خصوصی که قانون بخش خصوصی و آزادی انتخاب در آن پیروز شده است، مواضع معینی اتخاذ کرده است. به دلیل موضع حمایتی دولت تنظیم قوانین در بخش خصوصی افزایش یافته است. قوه قضائیه به مشکلاتی که روزانه در فضای بخش خصوصی بوجود می آید رسیدگی می کند چون آن را تنها عامل اجتماعی می داند که می تواند تصمیمات اش را به اجرا بگذارد. به این ترتیب، این مقاله درصدد آن است که به تحلیل تبعات ممکن این وضعیت نوع دوستانه بپردازد. جالب است بدانید که چنین وضعیتی همزمان مستبدانه هم هست، چون افراد را از ازل آسیب پذیر می داند و اصول قانون بخش خصوصی را به حداقل می رساند. این طرز فکر در نهایت می تواند یک سیستم دموکراتیک را به سیستمی تمامیت خواه تبدیل کند.
همانندی های مارکسیسم لنینیسم با اندیشه و رفتار داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی ریشه های دیدگاه غرب ستیزانه اسلام گرایی رادیکال (مورد داعش) و مقایسه آن با ایدئولوژی سیاسی جایگزین غربی، در شکل توتالیتر آن (مارکسیسم لنینیسم) است. این مقایسه برپایه بازسازی نظریه سیاسی سید قطب، مهم ترین نظریه پرداز اسلام گرایی رادیکال در دوران معاصر، و ولادیمیر لنین، نظریه پرداز مارکسیسم لنینیسم انجام شده است. با وجود تمام تفاوت های این دو دیدگاه، می توان مبانی مشابهی را در این دو نظریه پردازی و اندیشه ورزی یافت: «تاریخ بشر، به عنوان نبرد مرگ و زندگی میان خیر و شر قلمداد می شود که در هر دو نظریه، شر موجودیت بشر را تهدید می کند. دراین میان، افرادی هستند که شخصیتی همراه با خیر دارند و دارای مأموریت یا رسالت هستند تا بشریت را از شر نجات دهند و سرانجام، آرمان شهر جامعه بی طبقه را تحقق بخشند؛ در چنین فرایندی، مبارزه و منازعه، امری طبیعی است و باید برای ایجاد جامعه ای متشکل از پیروان عقیده راستین تلاش کرد» پرسش و مسئله اصلی این مقاله، این است که «آیا دو جریان اسلام گرایی رادیکال (مورد داعش) و مارکسیسم - لنینیسم (بلشویسم) قابل مقایسه هستند؟» و اینکه « چه شباهت ها و تفاوت هایی میان این دو جریان وجود دارد؟» یافته این مقاله این است که اسلام گرایی رادیکال، یک ایدئولوژی پیشامدرن نیست، بلکه فراتراز آن، می توان آن را ایدئولوژی ای به شمار آورد که پیروان خود را ( با تأکید بر این موضوع که این جوامع در تحقق وعده اصلی خود، یعنی آزادی، شکست خورده اند) به نقد جامعه لیبرال تحریک و تشویق می کند. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی کتابخانه ای است.
بررسی نسبت خشونت، جنگ و سیاست با تأکید بر اندیشه های هانا آرنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
81 - 110
حوزههای تخصصی:
تعریف سیاست از منظری واقع گرایانه همانا علمی است هماره آمیخته به نیرنگ و فریب و اغلب به دور از هر انگاره و ایده اخلاقی و الزامات آن. این تعریف در جهان امروز بی شک چراغ راه و رأی بسیاری از سیاستمداران و کنشگرانی بوده و هست که برآنند در کشمشی همیشگی و غالبِ اوقات آمیخته با خشونت، باید منافع خویش را فراچنگ آورد. در این میانه آشوب و جنگ و خشونت به نام سیاست، برخی کنشگران سیاست و اخلاق در مقابل گاه و بیگاه بر آن شده اند که سیاست را باید از افقی انسانی، اخلاقی و همسوی صلح و دوستیِ اعضای بنی آدمی خواند و سیاست، خشونت نیست. در کشمکش این مجادلات، معنای سیاست و نسبت آن با خشونت هنوز مبهم به نظر می رسد و نسبت آنها یک مسئله است. در این پژوهش کوشیدیم به مسئله «نسبت خشونت و جنگ با سیاست» بپردازیم و به این سؤال پاسخ دهیم که خشونت، جنگ و سیاست چه رابطه ای باهم دارند؟ برای این منظور آرای هانا آرنت را محور قرار دادیم و با روشی توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع اصلی تحقیق پرداختیم. بررسی ما نشان می دهد هانا آرنت بر اساس مبانی فکری اگزیستانسیالیستی خود تعریفی از سیاست ارائه می دهد که برآیند ابعاد انسانی وجود آدمی یعنی عقل، سخن، آغازگری، انگیختگی، با دیگران بودن و گفت وگو است. آرنت سیاست را کنشی از جنس سخن و تعامل انسانی در عرصه عمومی می بیند که نسبتی با خشونت نداشته در تضاد با آن است. آنجا که خشونت آغاز می گردد، سیاست پایان یافته است.
تحزب و تعمیق توتالیتریسم در حکومت پهلوی(1357- 1336)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۱۷۴-۱۵۵
پژوهش پیش رو با تمرکز بر سیاست تحزب پهلوی دوم از سال 1336 تا 1357، در پی پاسخ به این پرسش است که محمدرضا پهلوی چرا و چگونه از ابزاری دموکراتیک چون حزب در راستای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهره برده و در این زمینه به چه نتایجی نایل شده است؟ (سوال) یافته های پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیل گردآمده(روش) حاکی از آن است که پهلوی دوم با سیاست تحزب، از یک طرف در پی تربیت کادرهای مطیع و توسعه نظارت حزبی بر ارکان زندگی مردم و در نهایت توسعه توتالیتریسم برآمده و از طرف دیگر با مشارکت اجباری توده ها در صحنه سیاسی و همچنین نمایش دموکراتیک به دنبال تضمین مشروعیت حکومت بوده است. اما نتایج حاصل از این سیاست نه تنها به تقویت حکومت پهلوی نیانجامید بلکه به فروپاشی آن سرعت بخشید. (یافته ها)
تقابل میان مفهوم کنشگر هانا آرنت و دازاین خودتنهاپنداشته شدۀ هایدگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
25 - 42
حوزههای تخصصی:
هانا آرنت، متفکرسیاسی برجستۀ قرن بیستم، در آرائش دربارۀ ارتباط وثیق پراکسیس و غلبه بر تمامیت خواهی که آن را محصول از خودبیگانگی، انفعال و انزوای انسان مدرن می داند، مسیری متمایز از استادش مارتین هایدگر پیموده است. آرنت به شیوه ای پدیدارشناسانه به تحلیلی تاریخی دست می زند تا وضع بشر را از دوران پیشاسقراطی تا کنون، مورد بررسی قرار داده و نقش تقابلی نظر و عمل را در شکل گیری این وضعیت تبیین کند. پرواضح است که او در این مسیر، همانند هایدگر به نقد سنت متافیزیک غربی پرداخته باشد؛ اما آرنت برخلاف هایدگر که بر انکشافِ هستی دازاین به مثابۀ آشکارگی حقیقت تأکید می کند، از «وجود» به «نمود» سوی گردانی کرده و انکشاف را در آشکارگی کیستی عمل ورز که از طریق دو نمود عمل و گفتار در ساحت عمومی رخ می نماید، مورد بررسی قرار می دهد. آرای آرنت با تأکید بر لزوم حضور انسان ها و هم کنشی شان در سپهر متکثر همگانی به منظور برون رفت از بحران تمامیت خواهی، ازخودبیگانگی و غربت از کرۀ ارض، در تقابل با آنچه وی دازاین خود تنها انگاشته شدۀ هایدگری نامیده قرار گرفته و به بوتۀ نقد کشیده شده است. دازاینی که به عقیدۀ آرنت گرچه در-عالم-بودن است، اما غرق شدن در کثرت همبودهای خویش را عامل هرزه درایی و سقوط به زیستنی متوسط و بی اصالت می پندارد و از این رو زیستنی خداگونه و مثالی را در تفرد خویش ارحج می داند.
ناسازه آرمانشهر و ویرانشهر در دولت کره شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۱
297 - 342
حوزههای تخصصی:
نظام های تمامیت خواه دارای رویکرد آرمانشهری هستند و رهبران آن ها، ایدئولوژی و تصمیمات خود را برای رسیدن به وضعیت بهتر توجیه می کنند و در وضعیت ویرانشهری، نظام سیاسی در رسیدن به اهداف خود با ناکامی مواجه می شود. در این راستا، نظام کره شمالی که از چهار ایدئولوژی، سوریونگ (رهبر)، جوچه (خودکفایی همه جانبه) سونگون (اولویت نظامی) و سونگبون (نظام کاست ارثی) برای رسیدن به وضعیت آرمانشهری پیروی می کند. سؤال مهم این است که از دیدگاه رویکرد آرمانشهری و ویرانشهری، تحلیل نظام کره شمالی در ابعاد داخلی و سیاست خارجی خود نمایانگر چه وضعیتی است؟ بنابر فرضیه، ابعاد توسعه سیاسی، اقتصادی و نظامی کره شمالی نشان می دهد که این کشور نمایانگر یک ویرانشهر است. بر اساس روش توصیفی_ تحلیلی نتایج تحقیق مبتنی بر تحلیل داده ها و آمارهای اقتصادی و تجزیه وتحلیل شاخص های سیاسی نشان می دهد این نظام شاخص های دولت تمامیت خواه و ویرانشهری را با وضعیت اقتصادی نابسامان و شکننده به نمایش گذاشته است و در بالاترین رتبه های جهانی کنترل حداکثری، سرکوب سیاسی و عدم مشروعیت قرار دارد. به دلیل وجود نظام تبعیض ارثی سونگبون و شکست ایدئولوژِی جوچه و اولویت سیاست های نظامی سونگون بر تأمین نیازهای اقتصادی و درنتیجه پدید آمدن فقر گسترده و چالش های انسانی با عدم مشروعیت دولت و نظام سیاسی مواجه شده است و در عرصه سیاست خارجی به دلیل سیاست ها و آزمایش های هسته ای تهاجمی مغایر با جامعه بین الملل با تحریم های همه جانبه بین المللی مواجه شده و دچار افول شدید اقتصادی و انزوای جهانی شده است و در ابعاد داخلی و خارجی در ویرانشهر قرار دارد.