مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف، بررسی تأثیر ابعاد فرهنگ اسلامی ایرانی بر رفتار سازمانی مدیران و میزان رضایت شغلی کارکنان، صورت گرفته است.
روش پژوهش: روش پژوهش از نوع توصیفی– پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی شهر تهران به تعداد 223 نفر می باشد. حجم نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 92 نفر تعیین گردید که شامل 80 نفر از کارکنان ستادی دارای 4 سال سابقه کاری، همچنین ۱۲ نفر از مدیران عالی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی که دارای حداقل سه سال سابقه کار مدیریتی بودند نیز به این نمونه آماری اضافه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته در زمینه ابعاد فرهنگ اسلامی ایرانی بر رفتار مدیران و همچنین، پرسشنامه رضایت شغلی (JFS [i] ) بود. روایی پرسشنامه بررسی ابعاد فرهنگ اسلامی ایرانی بر رفتار مدیران از سوی هشت تن از اساتید مدیریت اسلامی و نیز متخصصین شورای عالی انقلاب فرهنگی در امر سیاست گذاری سبک زندگی ایرانی اسلامی مورد تأیید قرار گرفت، پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 83/0 به دست آمد، روایی و پایایی پرسشنامه رضایت شغلی با توجه به استاندارد بودن مورد تأیید است.
یافته ها: نتایج به دست آمده در زمینه تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که شاخص های مورد مطالعه (روحیه محبت و احسان(001/0)، روحیه عفو و گذشت (001/0)، فرهنگ مشارکت (000/0)، گسترش دانش (000/0) و شفافیت گزارشگری (003/0)) به تفکیک اسلامی بودن و ایرانی بودن در رفتار مدیران تأثیر داشته و در رضایتمندی شغلی کارکنان معنی دار ارزیابی گردید. همچنین شاخص صبر در برابر مشکلات در رفتار مدیران تأثیرگذار ارزیابی گردید ولی در رضایت شغلی کارکنان (68/0) تفاوت معنی داری حاصل نشد.
نتیجه گیری: ابعاد فرهنگ اسلامی ایرانی در رفتار مدیران تاثیر مستقیم داشته و رفتار مدیران با میزان رضایت شغلی کارکنان رابطه معناداری دارد.
رابطه بین نظام ارزشی با هوش فرهنگی کار کنان سازمان های فرهنگی استان چهار محال و بختیاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: هدف این تحقیق بررسی رابطه بین نظام ارزشی کار کنان سازمان های فرهنگی استان چهار محال و بختیاری با هوش فرهنگی آنها بود.
روش پژوهش: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارکنان شاغل در سازمان های فرهنگی استان چهار محال و بختیاری به تعداد نفر550 تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 242 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد نظام ارزشی شوارتز(1992) و هوش فرهنگی ارلی و آنگ (2003) بودند که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،روایی صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و روایی سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و روایی مورد تائید قرار گرفت و برای پایایی پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که مقادیر آن به ترتیب پرسشنامه استاندارد نظام ارزشی شوارتز (1992)، 98/0و هوش فرهنگی ارلی و آنگ (2003)، 93/ بود.تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از روش همبستگی پیرسون انجام گرفت
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نظام ارزشی با هوش فرهنگی رابطه معنادار مثبت داشت (05/0 P< ) (496/0 R=). نتایج تحقیق نشان داد مولفه های نظام ارزشی (ارزش قدرت، ارزش پیشرفت، ارزش لذت، ارزش انگیختگی، ارزش خود رهبری، ارزش جهانی بودن، ارزش خیر خواهی، ارزش سنت، ارزش همرنگی و ارزش امنیت) با هوش فرهنگی رابطه معنادار مثبت داشت (05/0 P< ) و همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که نظام ارزشی می توانند هوش فرهنگی رو پیش بینی کنند.
راهبردهای فرهنگی در توانمندسازی اقشار آسیب پذیر(مطالعه موردی: خانواده های تحت پوشش بنیاد خیریه وفاق سبز علوی کشور)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: امروزه کشورها برای دستیابی به توسعه پایدار، توانمندسازی را کارآمدترین روش یافته اند. هدف توانمندسازی کمک به افراد ضعیف است تا تلاش نمایند با افزایش مهارت ها بر ضعف هایشان غلبه کنند و جنبه های مثبت زندگیشان را بهبود بخشند. پژوهش حاضر درتلاش است تا ضمن تحقیق در مورد عوامل متعدد درونی و بیرونی به بررسی راهبردهای توانمندسازی فرهنگی اقشار آسیب پذیر جامعه بپردازد.
روش پژوهش: در این راستا از میان مددجویان تحت پوشش بنیاد خیریه وفاق سبز علوی کشور تعداد 329 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند که در طول مدت 6 ماه در 20 دوره آموزشی فرهنگی و مهارتی به صورت هدفمند شرکت نمودند، سپس با بهره گیری از رویکردهای مختلف نظری و روش میدانی، 4 راهبرد فرهنگی شامل: ترویج فرهنگ قرآنی، تاکید بر هویت فرهنگی، تاکید بر هویت ملی و آموزش مهارت های زندگی بر روی 5 مؤلفه توانمندسازی شامل: خوداثربخشی، خودسامانی، پذیرفتن شخصی نتیجه، معنی دار بودن و اعتماد، مورد سنجش قرار گرفت و بر اساس آنها، به تحلیل داده های گردآوری شده پرداخته شد.
یافته ها: در این پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه های ارسالی پیش از آزمون آلفای کرونباخ میزان 80 درصد را نشان داد و مقدار پایایی بدست آمده بیشتر از 70 درصد شد. در این پژوهش برای بررسی عادی یا نرمال بودن توزیع داده ها، از آزمون کولوموگراف - اسمیرنوف استفاده کردیم. با توجه به نتایج این آزمون دریافتیم که نمونه ی موردنظر این پژوهش موردنظر دارای توضیع نرمالی نمی باشد. به همین دلیل برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های غیرپارامتریک آماری بهره جستیم. برای آزمون فرضیه های این پژوهش نیز از آزمون کای اسکوئر بهره گرفتیم.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق بدین صورت است: در فرضیه اول با انجام آزمون ضریب همبستگی، همبستگی بین ترویج فرهنگ قرآنی و توانمندسازی قشر آسیب پذیر 542/0، در مورد فرضیه دوم همبستگی بین تأکید بر هویت دینی و توانمندسازی قشر آسیب پذیر 319/0، همچنین در فرضیه سوم ، همبستگی بین تأکید بر هویت ملی و توانمندسازی قشر آسیب پذیر 256/0 به دست آمد که در سطح اطمینان 95/0 وجود این رابطه تأیید شد. در مورد فرضیه چهارم نیز، همبستگی بین آموزش مهارت های زندگی و توانمندسازی قشر آسیب پذیر 571/0 به دست آمد که در سطح اطمینان 95/0 وجود این رابطه تأیید شد. چارچوب مفهومی این پژوهش برگرفته از نظریه کنش ارتباطی تالکت پارسونز و نظریه بازتولید فرهنگی لویی آلتوسر و پیر بوردیو می باشد.
آسیب شناسی روش های تبلیغ دین در فضای مجازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در جهان امروز که بحران های فرهنگی درصدد تهی کردن انسان از معنویت می باشند، تبلیغ دین ضروری می باشد.با توجه به پیشرفت تکنولوژی، ابزار و روش های جدیدی برای تبلیغ دین وجود دارد لذا شناخت دقیق فضای مجازی و تلاش برای روش های تأثیرگذاری دین در این فضا جهت ارتقای فرهنگ دینی جامعه ضروری می باشد.
هدف: با توجه به اینکه فضای مجازی توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند و این فضا می تواند موقعیت مناسبی را برای تأثیرگذاری فرهنگی بر این مخاطبان فراهم کند ولی با وجود تلاش برخی بخشهای فرهنگی در این فضا هنوز شاهد مشکلات فرهنگی در جامعه هستیم، در این بین آسیب شناسی روش های تبلیغات دین در فضای مجازی موجب شناخت ریشه ها، علل و عوامل آسیب ها و ضعف هایی می گردد که موجب عدم کارایی تبلیغات دینی می شوند.
روش: در تدوین چارچوب نظری از نظریه عمل بوردیو، نظریات ارتباطات و دیدگاه هایی در باب آثار اینترنت استفاده شده است. هم چنین در بحث ابعاد و نشانه های دین داری از مدل دین داری شجاعی زند بهره گرفته شده است. با عنایت به موضوع تحقیق، مناسب ترین روش برای انجام دادن آن، روش پیمایش است وجامعه آماری تحقیق شامل دختران دبیرستان 13 آبان منطقه 8 تهران است و حجم نمونه این تحقیق طبق فرمول کوکران 175 نفر محاسبه شده است.
یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر این است که بین میزان استفاده از روش های تبلیغ دین در فضای مجازی با نیازهای کاربر، میزان اعتبار رسانه، معتقد بودن، انجام اعمال اخلاقی، داشتن ظاهر دینی و سرمایه اینترنتی، رابطه معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد بین میزان استفاده از روش های تبلیغ دین در فضای مجازی با میزان استفاده کاربر از فضای مجازی، میزان احساس گمنامی، میزان مشارکت دینی، انجام اعمال عبادی، رعایت احکام دینی و تعظیم شعائر دینی رابطه معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به وجود رابطه معنی دار بین برخی متغیرها، ابعاد و نشانه ها، بایستی برای بالابردن میزان استفاده از روش های تبلیغ دین در فضای مجازی، روی این موارد برنامه ریزی های لازم صورت گیرد تا با پررنگ تر شدن هر چه بیشتر حضور دین در بین مردم، مشکلات جامعه کاهش یابد.
رتبه بندی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد بر اساس شاخص های توسعه فرهنگی با استفاده از روش تحلیل روابط خاکستری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: توزیع متناسب منابع میان سکونتگاه های انسانی با هدف دستیابی به توسعه متوازن در جامعه، نیازمند برنامه ریزی اصولی است که در گام نخست با تبیین وضع موجود و شناسایی امکانات و محدودیت های مناطق همراه است. فرهنگ یکی از مهم ترین عوامل تحقق توسعه است، از این رو، توسعه فرهنگی، یکی از پیش شرط های بنیادی تحقق توسعه و یکی از آرمان های بنیادی توسعه در هر جامعه است. استان کهگیلویه و بویراحمد جزء استان هایی است که در سطوح آخر توسعه فرهنگی قرار گرفته و به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه فرهنگی وضعیت مطلوبی ندارد، لذا هدف اصلی پژوهش رتبه بندی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه فرهنگی است.
روش پژوهش: 8 شاخص فرهنگی با روش اسنادی انتخاب و وزن آن ها با الگوی روش AHPتعیین شد. طبقه بندی شهرستان ها از نظر میزان برخورداری از شاخص های فرهنگی، با روش تحلیل روابط خاکستری (GRA) در برنامه Excel انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر بیان کننده نبود تعادل در توزیع شاخص های فرهنگی میان شهرستان های استان است. شهرستان بویراحمد با کسب بیشترین امتیاز حاصل از تحلیل روابط خاکستری، (115/0) به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه فرهنگی از وضعیت مطلوبی برخوردار می باشد و سایر شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد از کمترین رتبه از نظر شاخص های توسعه فرهنگی برخوردار می باشند.
نتیجه گیری: لازمه ی کاهش تفاوت های میان شهرستان ها از لحاظ توسعه یافتگی فرهنگی، توجه به برنامه ریزی منطقه ای و اصلاح نظام برنامه ریزی کشور و دوری از برنامه ریزی بخشی و پیروی از سیاست های متعادل و متوازن در ایجاد فرصت برابر برای منابع در تمام شهرستان های استان می باشد
مدل معادلات ساختاری در ارتباط با فرهنگ سازمانی، انعطاف پذیری ساعات کاری و وفاداری کارکنان با نقش میانجی تعهد سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: این پژوهش بررسی مدل معادلات ساختاری در ارتباط با فرهنگ سازمانی، انعطاف پذیری ساعات کاری و وفاداری کارکنان با نقش میانجی تعهد سازمانی در سازمان تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان خراسان شمالی بود.
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه کارکنان به تعداد 260 نفر بود که تعداد 155 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون (۲۰۰۰)، پرسشنامه انعطاف پذیری ساعات کاری کارکنان سیدنقوی و همکاران (1391) و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1990) و پرسشنامه سنجش وفاداری کارکنان (حسینی، 1386) بود. بعد از تأیید روایی، پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 931/0، 937/0، 907/0 و 841/0 محاسبه شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از روش تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه 19 و روش مدل ساختاری با نرم افزار LISREL نسخه 8 استفاده گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مقدار ضریب مسیر بین فرهنگ سازمانی و وفاداری کارکنان 73/0، مقدار ضریب مسیر انعطاف پذیری ساعات کاری و تعهد سازمانی 66/0 و مقدار ضریب مسیر بین تعهد سازمانی و وفاداری کارکنان 56/0 بدست آمد، لذا بین فرهنگ سازمانی، انعطاف پذیری ساعات کاری بر وفاداری کارکنان با نقش میانجی تعهد سازمانی رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد با تقویت فرهنگ سازمانی و انعطاف پذیری ساعات کاری در بین کارکنان سازمان تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان خراسان شمالی، وفاداری کارکنان به سازمان بیشتر شده که در این میان تعهد سازمانی نقش بسیار موثری داشت.
تحلیل ارتباط ابعاد فرهنگ سازمانی با مولفه های مدیریت کیفیت فراگیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ارتباط ابعاد فرهنگ سازمانی با مولفه های مدیریت کیفیت فراگیر در میان کارکنان دانشگاه ارومیه انجام شده است.
روش پژوهش: با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، 200 نفر از کارکنان با توجه به دانشکده محل خدمت به صورت طبقه ای متناسب با حجم هر یک از دانشکده ها به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استاندارد مدیریت کیفیت فراگیر بر پایه مالکوم بالدریج و پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی بر پایه مدل دنیسن و اسپرتیزر استفاده شد. برای سنجش میزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 30 نفری، پرسشنامه مدیریت کیفیت فراگیر 813/0= α و پرسشنامه فرهنگ سازمانی 828/0 α= بدست آمد.
یافته ها: داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا تحلیل شدند. نتایج به دست آمده گویای آن است که: بین مولفه های فرهنگ سازمانی(فرهنگ توسعه ای، گروهی، عقلایی و سلسله مراتبی) با مولفه های مدیریت کیفیت فراگیر(رهبری، برنامه ریزی استراتژیک، تمرکز بر مشتری، اطلاعات و تحلیل، مدیریت منابع انسانی و مدیریت فرایند) رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر مبین آن است که نوع فرهنگ سازمانی در به کارگیری و اجرای مدیریت کیفیت فراگیر اثر گذار است، لذا در جهت اجرای مدیریت کیفیت فراگیر در دانشگاه ها باید فرهنگ سازمانی آن بررسی گردد و در صورت لزوم به تغییر ساختار فرهنگی آن مبادرت شود.