آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

این نوشتار با ارائه تعریفى مناسب از امنیت ملى و تهدید امنیت ملى شروع مى‏شود و با تعریف واژه اصلاح و بیان تفاوت اصطلاح اصلاح با انقلاب در فرهنگ غربى به تبیین مفهوم و جایگاه اصلاحات در فرهنگ اسلامى ادامه مى‏یابد. در فرهنگ اسلامى اصلاحات شامل تغییرات دفعى، یعنى انقلاب نیز مى‏شود. در ادامه نوشتار دو رویکرد دینى و آمریکایى به اصلاحات معرفى مى‏شود و در پایان، ویژگى‏هاى اصلاحات اسلامى از دیدگاه امام على‏علیه السلام و مقام معظم رهبرى ذکر مى‏گردد.

متن

‏امنیت ملى
در حوزه علوم انسانى و اجتماعى، اجماع نظرى در مورد تعریف امنیت ملى وجود ندارد و شاید تعریفى فراگیر این باشد که مى‏گوید: «امنیت ملى به وضعیتى گفته مى‏شود که طى آن یک ملت قادر است اهداف، منافع و ارزشهاى حیاتى موردنظر خود را در سطح ملى و فراملى گسترش دهد و یا حداقل در برابر تهدیدات بالقوه و بالفعل داخلى و خارجى از آنها حفاظت کند».
‏تهدید امنیت ملى
هر عاملى که اهداف، منافع و ارزشهاى حیاتى ملت ما را تهدید کند، به آن عامل تهدید امنیت ملى مى‏گوییم. در دهه اول انقلاب تهدیدات عمدتاً به روش نظامى و به طور مسلحانه طراحى و اجرا شده است، لکن در دهه دوم ماهیت تهدید، بدون اینکه هدف خود را از دست بدهد، تغییر یافت و شکل غیرنظامى و نرم به خود گرفت.
اصلاحات اجتماعى‏
تعریف اصلاح: اصلاح کلمه‏اى عربى و از ریشه «ص - ل - ح» و داراى دو معنى است که یکى از ماده صلح و دیگرى از ماده صلاح گرفته شده است. اصلاح از ماده صلح به معناى آشتى دادن است که در قرآن کریم و احادیث این واژه تحت عنوان «اصلاح ذات‏البین» به کرّات به‏کار رفته است و اما اصلاح از ماده صلاح در مقابل فساد است که به معناى شایستگى در فارسى به کار مى‏رود. بنابراین اصلاح به این معنا در مقابل افساد است و به دو معنا به‏کار رفته: یکى انجام کار شایسته و دیگرى برطرف کردن فساد. این معنى از اصلاح، که مفهوم اجتماعى گسترده‏ترى دارد، در قرآن و کلمات معصومین و ادبیات سیاسى و اجتماعى کشور ما به‏کار مى‏رود.
اصلاحات در فرهنگ غرب‏
اصلاح و اصلاحات در مفهوم رایج فرهنگ سیاسى غرب، معادل رفرم (reform) و در مقابل انقلاب (revolution) به‏کار مى‏رود. بدین معنا که تغییراتى که در جامعه ایجاد مى‏شود گاه تدریجى و آرام است، که رفرم نامیده مى‏شود و متولیان آن اصلاح‏طلب یا رفرمیست (reformist) خوانده مى‏شوند و گاه این تغییرات تند، ناگهانى و اغلب همراه خشونت و برخورد صورت مى‏گیرد، که بدان انقلاب مى‏گویند و کسانى را که به این روش عمل مى‏کنند انقلابى مى‏نامند. طبق این تعریف، اصلاحات، تحول ساختارى نیست بلکه رفع اشکالات موجود در ساختار را مورد توجه قرار مى‏دهد.
‏اصلاحات در فرهنگ اسلامى
در ادبیات دینى ما مطلق اصلاح مدنظر است که ممکن است تند یا کند و دفعى یا تدریجى باشد. انقلاب هم خود نوعى اصلاح است. اصلاح‏طلبى جزء متن دین ماست؛ چراکه اولاً اصلاح‏طلبى و اصلاح‏گرى یک شأن پیامبرى است، ثانیاً یکى از مصادیق امر به معروف و نهى از منکر است. بدین ترتیب یک فرد مسلمان و جامعه اسلامى به طور مدام مى‏بایست به سوى کمال حرکت کند و خودش را از وضع موجود به وضع مطلوب نزدیک کند و این حرکت اصلاح‏گرى است. در همین مورد امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «مَن ساوا یَوماه فَهُوَ مَغبُون؛ اگر کسى دو روزش با هم مساوى باشد زیانکار است.» چه رسد به اینکه روز دومش بدتر از روز اول باشد. امام على‏علیه السلام نیز در فلسفه قیام و مبارزات خود مى‏فرمایند: «خداوندا ! تو مى‏دانى کارى که ما کردیم براى به‏دست آوردن قدرت و جمع‏آورى ثروت نبود، بلکه براى این بود تا نشانه‏هایى از دین تو که از جاى خود کنار رفته، منحرف و حذف شده بودند را دوباره به جایگاه اصلى خود بازگردانیم و اصلاح را در سرزمینهاى تو آشکار کنیم و تحقق بخشیم که در اثر بازگرداندن معالم دین الهى و اصلاح بلاد، بندگان مظلوم تو امنیت پیدا بکنند و حدود و قوانین بر زمین‏مانده تو برپا داشته شوند. حضرت در نامه‏اى آتشین به معاویه مى‏نویسد: «إن أرید الا الاصلاح ما استطعت وما توفیقى الّا باللَّه... .»
در صد ساله اخیر نیز در کشور ما نهضتهاى گسترده اصلاح‏طلبى با آرمانهاى اسلامى به رهبرى روحانیت شیعه صورت گرفت که نهضت امام خمینى‏قدس سره یکى از آنهاست. با پیروزى انقلاب اسلامى که نظام سیاسى تغییر کرد اصلاح‏گرى شیعى به اتمام نرسید؛ زیرا تغییر نظام سیاسى حاکم زمینه‏ساز انجام سایر اصلاحات بود. انقلاب به معناى توسعه و تحکیم آرمانهاى آن در همه عرصه‏هاى زندگى فردى و اجتماعى استمرار مى‏یابد، زیرا یک جامعه انقلابى مدام باید در حال تحرک و تحول باشد؛ چراکه براى وضع مطلوب نهایت وجود ندارد.
دو رویکرد متضاد به اصلاحات‏
در یک نگاه کلى دو رویکرد مختلف نسبت به اصلاحات وجود دارد و این از آن رو است که بسیارى از مفاهیم علوم انسانى ریشه در جهان‏بینى‏ها و ایدئولوژى‏ها و نظامهاى ارزشى مختلف دارند. در یک رویکرد قوانین آسمانى و احکام دینى خود، به نوعى فساد تلقى مى‏شود و حذف آن از جامعه نوعى اصلاح مى‏باشد و این همان چیزى است که در غرب اتفاق افتاد و ما آن را اصلاحات آمریکایى مى‏نامیم که مبتنى بر نگرشهاى اومانیستى و سکولاریستى است و در رویکرد دیگر طبق فرموده امیرالمؤمنین‏علیه السلام بر زمین ماندن حدود الهى فساد تلقى مى‏شود و اصلاح آن است که حدود الهى اقامه شود که این را اصلاحات دینى مى‏نامیم.
‏اصلاحات دینى و مشخصات آن
اصلاحات دینى همان چیزى است که در نهایت منجر به حاکمیت ارزشهاى الهى بر جامعه و تحکیم مناسبات و نظام دینى مى‏شود. اینک به برخى مشخصات آن در کلام حضرت على‏علیه السلام اشاره مى‏کنیم:
1. امام على‏علیه السلام مى‏فرمایند: هر کس رابطه بین خود و خدا را اصلاح نماید خداوند رابطه او و مردم را اصلاح خواهد کرد و هرکس امر آخرت خود را اصلاح نماید خداوند دنیاى او را اصلاح مى‏کند. لذا در رویکرد دینى اصلاحات واقعى آنها هستند که ریشه در رابطه با خداوند، دین و آخرت داشته باشند.
2. امام على‏علیه السلام مى‏فرمایند: وَلاتصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالاً یعنى اصلاحات دنیایى که مایه زوال و نابودى دین است کنار بگذار چراکه این زیانبارترین عمل خواهد بود.
3. امام على‏علیه السلام مى‏فرماید: مردمى که به خاطر اصلاح دنیایشان آخرت خود را کنار مى‏نهند، نه تنها دنیایشان اصلاح نخواهد شد، بلکه خدا شرایطى را براى آنها فراهم مى‏کند که بدتر از وضع گذشته آنان است.
در نظر مقام معظم رهبرى نیز اصلاحات یک حقیقت ضرورى و لازم و جزء ذات انقلابى و دینى نظام ماست که اگر به صورت نو به نو انجام نگیرد نظام فاسد خواهد شد. اینک به برخى مصادیق اصلاحات در کلام رهبرى اشاره مى‏کنیم:
1. مقابله با فساد در دستگاه‏هاى ادارى؛
2. رفع مقررات تبعیض‏آمیز؛
3. بستن راه‏هاى نامشروع کسب ثروت؛
4. رفع ناامنى؛
5 . مقابله با گرایش به مصرف‏زدگى؛
6. رفع بى‏انضباطى در جامعه بخصوص در مسؤولان؛
7. نفى روابط جنسى ناسالم در جامعه؛
8 . مبارزه با اعتیاد؛
9. افزایش سطح معرفت و شعور عمومى؛
10. ایجاد حس وظیفه‏شناسى در مسؤولان؛
11. مقابله با جرم و جنایت و استقرار قضاوت عادلانه.
بررسى‏
از کلمات ایشان استفاده مى‏شود که اصلاحات دینى تنها به اقامه حدود و قوانین الهى منحصر مى‏شود، در حالى که با تفکیک عرصه‏هاى معارف و حیات بشرى روشن مى‏شود که دین انسان را در برخى عرصه‏ها آزاد گذاشته است تا وضعیت خود را براساس مقتضیات زمان و اصول و قوانین دینى تشخیص دهد و اصلاح دینى در اینجا رفع خطاهاى علمى و عملى است.
کیهان، 1 و 2/8/79

تبلیغات