فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۴٬۱۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
خرید ایترنتی اساساً فرآیند خرید کالا و یا خدمات با استفاده از اینترنت می باشد .امروزه خرید اینترنتی را به عنوان عاملی با بیشترین رشد در فضای مجازی می نامند؛ فرآیند خرید آنلاین عمومی، زمانی که مصرف کنندگان بالقوه نیازی برای مقداری کالا یا خدمت را درک می کنند، آنها به اینترنت می روند و در مورد اطلاعات مربوط به آن نیاز جستجو می کنند؛ اما در بیشتر فعالیت های جستجو احساس نیاز مصرف کنندگان بالقوه از طریق اطلاعات درباره محصولات یا خدمات جلب می شود. آنها سپس گزینه ها را ارزیابی می کنند و یکی از بهترین گزینه ها را انتخاب می کنند که با معیارهایشان برای مواجه شدن با احساس نیاز متناسب است. سرانجام معامله ای جریان پیدا می کند و خدمات فروش پستی فراهم می شود.پژوهش حاضر به دنبال ارائه مدلی مفهومی برای تبیین الگوی قصد خرید مشتریان در رفتار خرید آنلاین با در نظر گرفتن متغیر اعتماد به برند آنلاین بوده و از استراتژی داده بنیاد که مشتمل بر کدگذاری باز،محوری،انتخابی است به منظور دستیابی به مدل الگوی پژوهش بهره برده است. یافته های پژوهش حاصلدر شش مقوله شامل شرایط علی مانند کاربر پسند بودن محتوای وب سایت، شرایط زمینه ای مانند چیدمان مناسب محصولات در وب سایت، شرایط مداخله گر مانند کاربر پسند بودن طراحی وب سایت، شرایط محوری مانند داشتن تصویر نماد آی الکترونیک، راهبردها مانند تحقیق بازار و پیامدها مانند توصیه برند به دیگران ارائه شده است.
نقش عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتماد سازمانی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
193 - 240
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتماد سازمانی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (329 نفر) می باشد که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 177 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری به شیوه غیراحتمالی در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بود که از پرسشنامه های عشق کارکنان به برند و تبلیغات دهان به دهان مثبت کارول و آهوویا (2006)؛ پرسشنامه قصد ترک شغل روزین و کورابیک (1991)؛ پرسشنامه اعتماد سازمانی کاناواتاناچی و یو (2002)؛ و پرسشنامه تعهد عاطفی آلن و مایر (1990) استفاده گردید. روایی ابزار اندازه گیری با استفاده از نظرات خبرگان این حوزه و روایی واگرا و همگرا مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید. روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که اعتماد سازمانی بر عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، عشق کارکنان به برند بر تعهد عاطفی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، تعهد عاطفی بر قصد ترک شغل تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتمادسازمانی و قصد ترک شغل نقش میانجی متوالی دارند؛ همچنین، عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتمادسازمانی و و تبلیغات دهان به دهان مثبت نقش میانجی متوالی دارند.
تحلیل ساختار ارتباطی حامیان و سرمایه گذاران و بنگاههای اقتصادی خطر پذیر با شرکتهای دانش بنیان با رویکرد روابط مالی و منابع سرمایه ای
حوزههای تخصصی:
دانش و نوآوری های حاصل از آن به عنوان یکی از مهم ترین عوامل رشد و توسعه اقتصادی هر کشور است که درقالب بنگاه های دانش بنیان با مدیریت وهمت کارافرینان فناورجامعه نمود پیدا می کند، از طرفی ایجاد بنگاه های دانش بنیان علاوه بر وجود زیرساختهای مناسب ، نیازمند دانش و تجربه مدیریتی و منابع مالی است. که در این مسیر تامین مالی این فعالیت ها، به گونه ای که در زمان مناسب و به اندازه کافی و به شیوه درست در اختیار بنگاهها قرارداده شود از اهمیت زیادی برخوردار است ؛ تنظیم ساز و کار درست در نظام مالی برای تامین مالی نوآوری نیازمند چارچوب مناسب برای سیاست گذاری در این حوزه است بنابراین علاوه بر حل مسائل نظام مالی کشور نیازمند طراحی نظام مالی خاص فعالیت های نوآورانه در کشور هستیم ،در این پژوهش با تأکید بر نظریه تامین مالی مرحله ای و منابع سرمایه ای (با ذکرآمار مروری در ایران) و بررسی چارچوب مناسب تامین مالی نوآوری مبتنی بر این ادبیات ارائه شده است سپس با استفاده از روش مطالعه موردی مبتنی بر گزارش های سازمان ها و مرور و مطالعات و مراجعه به خبرگان نظام مالی ایران و همچنین مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده که به صورت فیش برداری ا ز مجموعه مجلات داخلی ایرانی وخارجی واقع در سایت های معتبرعلمی و نشریات مورد تأیید وزارت علوم برداشت واستفاده شده است و چارچوب مد نظر برای تحلیل تامین مالی توسعه نوآوری بنگاهها مورد بررسی قرار گرفته است نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد نظام مالی نوآوری در ایران به درستی شکل نگرفته است که این موضوع از یک طرف اشاره به عدم نهادسازی مناسب مانند سرمایه گذاری ریسک پذیر و نبود شرکتهای خدمات فناوری و از طرف دیگر فرآیندهای شکل گرفته داخلی نیز با مسائل جدی مثل عدم تمکن مالی شرکت های دانش بنیان در هر مرحله از چرخه حیات، نبود حوزه اعتبارسنجی،نبود بازارداخلی،عدم دسترسی به بازارهای جهانی محصولات دانش بنیان روبه رواست که الزامات طرحها و بنگاههای نوآورانه به درستی پاسخگو نیستند. به همین دلیل نیازمند بازنگری در سیاستها، نهادها و فرآیندهای تامین مالی طرحها و بنگاههای نوآورانه هستیم.
طراحی مدل آمیخته بازاریابی محصولات ارگانیک با رویکرد ارزش مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
282 - 302
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور طراحی مدل آمیخته بازاریابی محصولات ارگانیک با رویکرد ارزش مدار صورت پذیرفته است. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد (گرندد) انجام شده است. جامعه آماری، مدیران شرکت های تولیدکننده محصولات ارگانیک و متخصصین صاحب تجربه خواهند بود. تعداد نمونه به روش هدفمند و تا حد کفایت یا اشباع نظری از جامعه آماری مذکور انتخاب می شود. تعداد 10 نفر به عنوان نمونه آماری مورد بررسی قرار گرفتند. حاصل این مصاحبه ها مجموعه ای از مضامین اولیه بود که طی فرایند کدگذاری باز، گردآوری و از درون آن ها مقوله هایی استخراج شد. نتایج به دست آمده از نظرات خبرگان مدل بازاریابی محصولات ارگانیک با رویکرد ارزش مدار میباشد. در بخش شرایط علی مفاهیمی چون سیاستگذاری مدیریت منابع انسانی، اطلاع رسانی، نوگرایی، مسئولیت پذیری از اهمیت زیادی برخورداند . در بخش شرایط زمینه ای نگرش فرهنگی واخلاقی مصرف کنندگان، اعتماد مصرف کنندگان به ارگانیک بودن محصول، آگاهی ، مسئولیت اجتماعی مصرف کنندگان از مفاهیم کلیدی هستند.موقعیت اجتماعی و نگرش مصرف کننده از مهم ترین مفاهیم زمینه شرایط واسطه ای بودند. مولفه هایحمل و نقل مناسب و جلب اعتماد مهم ترین راهبردهای شناسایی شده در این پژوهش بودند. مولفه های بهبود نگرش مصرف کننده، گسترش فرهنگ استفاده از محصولات سبز، کاهش مخاطرات محیط زیست، حفظ منابع، خود اتکایی، احساس نیاز در مصرف کننده، بهبود مزیت رقابتی نسبت به محصولات غیر ارگانیک از مهم ترین پیامدهای شناسایی شده در این پژوهش بودند. نتایج این پژوهش میتواند برای ترویج و توسعه محصولات ارگانیک مورد استفاده شرکتهای فعال در زمینه بازاریابی این محصولات قرار گیرد.
ارائه مدل مفهومی استراتژی های کسب وکار هلدینگ های سرمایه گذاری با تحلیل داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای رشد فناوری، ارزهای دیجیتال به عنوان نسل جدید تجارت بین واحدهای اقتصادی یکی از موضوعات مورد بحث قرن بیست و یکم است. کشورها، شرکت ها و کسب وکار ها دارای انواع مبادلات، معاملات و ارتباطات با یکدیگر بوده و استراتژی های انجام این ارتباطات و تعاملات، با تغییر فن آوری دچار تحول می شوند.که یکی از مولفه های اقتصادی و مالی شرکت های بزرگ، ارزهای دیجیتال می باشد که می توان تاثیر آن را بر استراتژی های کسب وکار مطالعه نمود. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدلی از تاثیر ارزهای دیجیتال بر استراتژی های کسب وکار هلدینگ های سرمایه گذاری با استفاده از روش داده بنیاد صورت پذیرفته است. این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش اکتشافی-کاربردی محسوب می شود. برای طراحی مدل از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش اشتراوس و کوربین استفاده گردید. جامعه مشارکت کنندگان، 19 نفر از مدیران شرکت های هلدینگ سرمایه گذاری بوده و حجم نمونه به روش اشباع نظری انجام شد. یافته های پژوهشی نشان داد شرایط علی بر پدیده محوری موثر هستند. و پدیده محوری در کنار عوامل زمینه ای و عوامل مداخله ای بر راهبرد ها اثر گذاشته و باعث پیامد ارزش آفرینی در هلدینگ ها می گردد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ارز های دیجیتال بر استراتژی های کسب وکار هلدینگ ها، درحوزه معاملات و تجارت بین المللی، مدیریت دارایی ها، سرمایه گذاری در بخش فناوری و جذب مشتریان جدید تاثیر دارند.
بررسی تاثیر بنیان های بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مصرف کننده در ایران با رویکرد فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وفاداری مشتریان یکی از مفاهیمی است که در دنیای رقابتی امروز منجر به موفقیت شرکت ها خواهد شد. برخلاف تصور اولیه، تحقیقات بسیاری نشان داده اند که رضایتمندی کلید نهایی سوداوری و موفقیت سازمان نیست. در حقیقت، امروزه تنها مشتریانی که احساس تعلق خاطر به سازمان دارند، برای سازمان به عنوان سرمایه هایی سوداور و طولانی مدت به شمار می روند. از آنجا که رشد پژوهش های مختلف در حوزه بازاریابی رابطه مند و نقش آن در وفاداری مصرف کننده، موجب پراکندگی اطلاعات در این حوزه شده است؛ بنابراین انجام پژوهش های ترکیبی که عصاره پژوهش های انجام شده در این موضوع را به شیوه نظامند و علمی فراروی پژوهشگران قرار دهد اهمیت فراوانی دارد. پژوهش حاضر با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در حوزه تاثیر بنیان های بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مصرف کننده، با استفاده از روش فراتحلیل و نرم افزار جامع فراتحلیل CAM2 تعداد 10 پژوهش انجام شده در این حوزه در ایران را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه فراتحلیل بنیان های بازاریابی رابطه مند (شامل: اعتماد، مدیریت تعارض، مدیریت ارتباطات و تعهد) نشان داد که بنیان-های اعتماد و تعهد، به ترتیب با اندازه اثر های 456/0 و 406/0 بیشترین تاثیر؛ و بنیان های مدیریت ارتباطات و مدیریت تعارض، به ترتیب با اندازه اثرهای 320/0 و 308/0 کمترین تاثیر را بر وفاداری مصرف کنندگان ایرانی دارند.
مدل یابیِ بازاریابی مبتنی بر فناوری اطلاعات در صنعت بیمه (مورد مطالعه؛ شرکت بیمه ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
141 - 178
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مدل یابی بازاریابی مبتنی بر فناوری اطلاعات در صنعت بیمه، با تمرکز بر مورد مطالعه شرکت بیمه ایران می پردازد. فناوری اطلاعات به عنوان یک ابزار قدرتمند در بهبود روش ها و عملکردهای بازاریابی در صنعت بیمه به طور چشمگیری تأثیرگذاری داشته است. این تحقیق با هدف بررسی چگونگی ادغام مدل یابی با تکنیک های بازاریابی در محیط فناوری اطلاعات و نقش آن در بهبود استراتژی ها و تصمیم گیری های بیمه ای انجام شده است.در این مقاله، ابتدا به معرفی مفاهیم کلیدی مدل یابی، بازاریابی و فناوری اطلاعات پرداخته شده و سپس اهمیت ادغام این سه عامل در صنعت بیمه مورد بررسی قرار گرفته است. به ویژه، تأکید بر تحلیل داده ها به منظور شناسایی الگوها، پیش بینی روندها و بهینه سازی استراتژی های بازاریابی از جمله نتایج مهم این تحقیق می باشد.در انتها، با توجه به یافته ها و تحلیل های ارائه شده، پیشنهاداتی برای شرکت بیمه ایران ارائه شده است تا بتواند از طریق بهره گیری از مدل یابی و فناوری اطلاعات، عملکرد بازاریابی خود را بهبود بخشد و بازار رقابتی بیمه را با هدف افزایش سهم بازار و جذب مشتری های جدید تقویت نماید
تأثیر به کارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برندهای نوظهور ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
161 - 192
حوزههای تخصصی:
امروزه تولد برندها و کسب وکارهای جدید به شدت درحال افزایش بوده و هرکدام از آنها در صدد شناخته شدن و نفوذ در اذهان عمومی می باشند. در همین راستا یکی ازعوامل بسیار مهم در زمینه محبوبیت و بازاریابی، ارزش ویژه یک برند یا کسب وکار می باشد، ارزش ویژه برند با ایجاد وفاداری در بین مشتریان احتمال انتخاب برند را افزایش می دهد و مشتریان وفادار زیادی را مجذوب خویش می کند. در همین راستا یکی از راه های جذب مشتریان استفاده از فرایند بازی وارسازی هست که در آن ویژگی ها و موارد مربوط به بازی را در یک شرایط غیربازی پیاده سازی می کند تا از این طریق سبب جلب توجه بیشتر افراد به خود شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها بصورت نیمه تجربی می باشد، به گونه ای که آزمودنی ها به دو گروه آزمایش و کنترل، هر کدام به تعداد 20 نفر تقسیم گردیدند، تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت؛ ابزار گرد آوری داده ها در این تحقیق استفاده از پرسشنامه ارزش ویژه برند کیم و همکاران (2003) می باشد که توسط یوگاناکان و همکاران (2015) اصلاح گردیده است. برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، این ضریب برای مجموع متغیرها 0.86 بدست آمد که نشان از پایایی مناسب ابزار پژوهش می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل برندهای نوظهور و جدید ورزشی بود که به تازگی اقدام به ثبت برند و ارائه کالا و خدمات به جامعه مربوطه خود کرده و در صدد نفوذ در اذهان عمومی بودند که دو مورد از این برندهای نوظهور به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهد بین میانگین های تعدیل شده نمرات ارزش ویژه برند برحسب عضویت گروه «گواه و آزمایش» در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده نمی شود( 05/0 <P). بنابراین نتیجه گرفته می شود که فرضیه اصلی تحقیق رد شده و بکارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برند شرکت های نوظهور ورزشی تاثیر ندارد. میزان این تاثیر معنادار بودن عملی (30/0) بوده است. سایر فرضیه های تحقیق نیز پس از بررسی میزان معناداری آنان رد شده اند. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهد که بکارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برندهای نوظهور ورزشی تاثیری ندارد و بهتر است برندهای نوظهور در ابتدای پیدایش خود به علت اعتماد کم مردم به صحت پاداش ها و قرعه کشی های برندهای جدید و نوظهور از بازی وارسازی استفاده ننمایند.
طراحی الگوی مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
179 - 205
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری و توجه به آن از یک انتخاب فراتر رفته و به یک ضرورت تبدیل گردیده است. این پژوهش با هدف شناسایی پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی در نظام بانکی و طراحی و تبیین الگوی مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری انجام شده است .روش شناسی: نوع پژوهش از نظر هدف ، توسعه ای و از لحاظ نوع داده ها آمیخته(کیفی و کمی) و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع اسنادی – فراترکیب می باشد. بدین منظور پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، در فاصله زمانی 2000 تا 2022، تعداد 582 مقاله در حوزه رفتارهای مخرب سازمانی ارزیابی و در نهایت 55 مقاله به روش هدفمند انتخاب و وارد مرحله تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس چارچوب نهایی پژوهش، پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی در قالب دو مقوله اصلی و شش مقوله فرعی دسته بندی گردیدند. مقوله های اصلی حاصل از نتایج پژوهش عبارتند از: پیشایندهای تسهیل گر و پیشایندهای محدود کننده رفتارهای مخرب سازمانی. پیشایندهای تسهیل گر و محدود کننده رفتارهای مخرب سازمانی هر یک شامل سه مقوله عوامل رفتاری، ساختاری و زمینه ای تسهیلگر و محدود کننده نیز می باشند. نتیجه گیری: چارچوب به دست آمده را می توان به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی راهبردی در حوزه رفتارهای مخرب سازمانی مورد استفاده قرار داد. نتایج این تحقیق می تواند برای مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی واداری و بهبود آن در نظام بانکی مفید بوده و زمینه مناسبی برای تحقیقات دیگر فراهم نماید.
بررسی تأثیر ویژگی مسابقات اینستاگرامی بر مشارکت کاربران با تبیین نقش میانجی احساسات کاربران و آگاهی از برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
177 - 196
حوزههای تخصصی:
در دنیای رقابتی امروز اینستاگرام به عنوان یکی از محبوب ترین رسانه های اجتماعی مورد استفاده بسیاری از شرکت ها قرار گرفته و به راهی تازه برای افزایش مشارکت و تعامل با کاربران تبدیل شده است. در همین راستا، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا تأثیر ویژگی مسابقات اینستاگرامی، آگاهی از برند و احساسات کاربران بر مشارکت آنها با شرکت بررسی شود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ استراتژی توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کاربران شرکت پارسی اپ (به عنوان یک استارت آپ فعّال در زمینه فین تک) در اینستاگرام به تعداد 8000 نفر است. داده ها در پژوهش حاضر با روش نمونه گیری غیر احتمالیِ در دسترس جمع آوری شد. لینک پرسشنامه آنلاین برای کاربرانی که در مسابقه پارسی اپ شرکت کرده بودند، ارسال و تعداد 300 پاسخ جمع آوری شد. داده های جمع آوری شده با روش مدل سازی معادله های ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی با استفاده از نسخه سوم نرم افزار Smart PLS تجزیه و تحلیل شد. به این ترتیب، نتایج پژوهش نشان داد که مؤلفه های ویژگی مسابقات اینستاگرامی، احساسات کاربران و آگاهی از برند هر کدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر مشارکت کاربران دارند. همچنین، ویژگی مسابقات اینستاگرامی با در نظر گرفتن متغیر میانجی آگاهی از برند بر مشارکت کاربران اثر مثبت و معناداری دارد؛ اما نقش میانجی احساسات کاربران در این ارتباط در سطح اطمینان 95 درصد تأیید نشد که این موضوع نشان از اهمیت توجه به ابزارهای برانگیزاننده مشارکت همچون طراحی مسابقات اینستاگرامی دارد که می تواند به عنوان یک استراتژی در قالب شبکه های اجتماعی و بازاریابی دیجیتال پیاده سازی شود.
مربیگری در مقیاس مناسب: بررسی اثربخشی مربیگری هوش مصنوعی
حوزههای تخصصی:
شواهد محدودی از اثربخشی تجربی در مورد تلاقی هوش مصنوعی (AI) و مربیگری سازمانی و زندگی وجود دارد. مربیگری "اثربخش است" اما اغلب در دسترس نیست یا مقرون به صرفه نیست. هوش مصنوعی می تواند مربیگری را برای دستیابی به مخاطبان گسترده تر توسعه دهد، با این حال، ما هنوز نمی دانیم که AI-coaching چقدر اثربخش است. این مطالعه که یک کارآزمایی طولی کنترل شده همانند سازی شده است، کارآیی یک مربی هوش مصنوعی ربات چت به نام Vici را آزمایش می کند. یک گروه آزمایشی (75 نفر) به مدت شش ماه از Vici استفاده کردند. هشت مقیاس در مورد دستیابی به هدف، تاب آوری، بهزیستی روانشناختی و استرس ادراک شده از گروه آزمایش و کنترل (94 نفر) جمع آوری شد. داده ها در ابتدا، پس از شش ماه استفاده از چت بات، و سه ماه بعد از آن جمع آوری شد. گروه آزمایش افزایش آماری معنی داری را در دستیابی به هدف نشان دادند، در حالی که سایر معیارها نتایج غیرمعنی داری داشتند. این نتایج را با استفاده از تئوری های هدف و کنترل و هوش مصنوعی تفسیر می کنیم تا نشان دهیم که مربیگری هوش مصنوعی در یک گستره ی محدود مؤثر است، و همچنین نشان می دهیم که هوش مصنوعی می تواند مربیگری را به روشی مقرون به صرفه و اثربخش گسترش دهد.
سازمان ارزش بنیان و خلق ارزش شرکت: تحلیل نقش میانجی اخلاق کاری(مورد مطالعه: شرکت های دانش بنیان پارک های علم و فناوری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان ارزش بنیان برای خلق ارزش، بر ارزش ها متکی است، ارزش هایی که ترجمان انتظارات ذینفعان سازمان است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر سازمان ارزش بنیان بر خلق ارزش در شرکت های دانش بنیان با نقش میانجی اخلاق کاری است. جامعه آماری پژوهش شامل 530 نفر از مدیران شرکت های دانش بنیان پارک های علم و فناوری شهر تهران بوده که از میان آنها 222 نفر با استفاده از فرمول کوکران بعنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استاندارد محقق ساخته استفاده گردید و پایایی پرسشنامه به وسیله آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار پی ال اس مشخص گردید که سازمان ارزش بنیان هم بصورت مستقیم و هم از طریق اخلاق کاری و مولفه های آن موجب خلق ارزش و بهبود روابط سازمان با ذینفعان مرتبط با شبکه ارتباطات می گردد. رعایت مسائل اخلاقی و ارزش های سازمانی موجب بهبود تصویر سازمان در نگاه ذینفعان مستقیم و غیر مستقیم و تقویت آتیه سازمان می گردد. همچنین از سازمان های بالادستی انتظار می رود که در راستای حل تعارض منافع و رعایت مسائل اخلاقی در شبکه کسب و کار راه را برای خلق روز افزون ارزش شرکت های دانش بنیان فراهم گردانند.
مکانیسم تاثیر شبکه جهانی اینترنت بر رشد اقتصادی کارآفرینی
حوزههای تخصصی:
نوآوری و کارآفرینی عوامل تعیین کننده مهمی برای رشد اقتصادی هستند و اینترنت نقش اساسی در فعالیت های کارآفرینی ایفا می کند. این مقاله تأثیر اینترنت بر کارآفرینی و مکانیسم این تاثیر را با استفاده از مجموعه داده های پانل مطالعات خانواده چین (CFPS) در سال های 2014 و 2016 مورد بررسی قرار می دهد. یافته های تجربی ما نشان می دهد که اینترنت تأثیر مثبت و معناداری بر کارآفرینی دارد و نتایج حتی پس از برطرف کردن مسائل درونزایی همچنان معتبر باقی می مانند. علاوه بر این، بررسی های ناهمگنی نشان می دهد که اینترنت برای کارآفرینی فرصت طلبانه و در مناطق روستایی سودمندتر است. آنالیز مکانیسم تکمیلی نشان می دهد که اینترنت عمدتاً از طریق تسهیل دسترسی کارآفرینان به اطلاعات و کمک به کارآفرینان برای به دست آوردن منابع مالی غیررسمی، کارآفرینی را ارتقاء می دهد.
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) و کاربرد آن در درمان افسردگی
حوزههای تخصصی:
ذهن آگاهی نوعی خاصی از توجه است. توجهی بدون قضاوت و با آغوش باز به اندیشه ها و احساسات و حسهای بدنی و هر پدیده ای که در درون روان آدمی پدید آید و البته همین نگرش به محرکهای محیطی نیز تعمیم می شود. این شباهت زیادی با "گشودگی به تجربه" در درمانهای وجودی دارد. ذهن آگاهی به نوعی یک توجه با تمرکز محسوب می شود زیرا بر نگاه بی واسطه به هر آنچه هست تاکید دارد. بطوریکه همانطور که یکی از اولین تمرینات کتاب خوردن آرام و ذهن آگاهانه یک کشمش است، نحوه برخورد با همه پدیده ها به مانند آن است که اولین بار است که رویت می شود. این پژوهش به بررسی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT)و کاربرد آن در درمان افسردگی پرداخته است. بر اساس نتایج در درمان افسردگی، شناخت درمانی بر تغییر محتوای شناخت های ناسازگار با استفاده از بازسازی شناختی به منظور جایگزینی افکار منفی غیرواقعی و اثبات نشده با افکار مثبت واقع گرایانه تأکید دارد؛ اما شناخت درمانی نیز ممکن است به طور ضمنی باعث تغییر آگاهی درمان جویان و رابطه آن ها با به افکار منفی شان شود.
چرا روش های بازاریابی برای خانمها، کارآمد نیست؟!
حوزههای تخصصی:
اگر یک سازمان فرآیند طراحی محصولات خود را بهترکند، شیوه فروش و عرضه محصولات خود به خانمها را اصلاح کند، راه حلهایی در راستای صرفه جویی در وقت به مشتریانش ارائه دهد، به تمایز محصولات یا خدماتش توجه کند و روابط پایدار و مستحکمی با جامعه مشتریان خود برقرار کند، نه تنها میتواند روند بازاریابی برای خانمها را موثرتر کند بلکه در بازاریابی برای مردان نیز موفق تر خواهد بود. بنابراین، بازاریابی موثرتر برای خانمها حداقل یک نتیجه مثبت دارد و آن این است که این کار در کل باعث بهتر شدن روند بازاریابی سازمان میشود. سه دغدغه اصلی درباره کار رایج در زمینه بازاریابی برای خانمها وجود دارد: 1- ابتدا بر کاری که او میخواهد انجام دهد، متمرکز شوید: بهتر است ذیل بازاریابی برای خانمها در وهله اول به یک ویژگی آماری– جنسیتی که مشرف بر نیازهای زنان است، توجه شود. بازاریابان باید به اصول بخش بندی بازار توجه داشته باشند: یک بخش بازار یک گروه همگن و یکدست از مشتریانی است که نیازهای مشابهی دارند، یعنی کسانی که میخواهند یک محصول کاری مشابه را برای آنها انجام دهد. سازمانها باید در موقع بازاریابی برای خانمها کارآیی را که یک خانم از یک محصول انتظار دارد، در نظر داشته باشند. 2- شستشوی جنسیتی: نمیتوان با تمامی خانمها به عنوان یک گروه واحد که نیازهای همگن و یکدستی دارند، برخورد کرد. هنگام بازاریابی برای خانمها باید کارهایی انجام شود تا تفاوت بین خانمها کاملاً مشخص شود. 3- همگرایی جنسیتی: یعنی محو شدن نقشهایی که خانمها و آقایان بر عهده دارند.
بررسی رابطه بین عوامل سازمانی و غیرسازمانی با انگیزه خدمت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
102 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تبیین مدل و بررسی رابطه بین عوامل سازمانی (شفافیت اهداف، رهبری تحول آفرین، ویژگی های شغلی) و غیرسازمانی (جامعه پذیری دینی، جامعه پذیری خانواده، ویژگی های شخصیتی، ایدئولوژی سیاسی، شناسایی حرفه ای و ویژگی های جمعیت شناختی) با انگیزه خدمات عمومی (دولتی) صورت پذیرفت. طرح پژوهشی: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نوع تحقیق از جمله تحقیقات توصیفی–همبستگی می باشد. حجم نمونه شامل 324 نفر از کارکنان شهرداری های استان خراسان رضوی بوده که این تعداد نمونه به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برگزیده شده اند. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه های ترکیبی انگیزه خدمت عمومی، عوامل سازمانی و عوامل غیرسازمانی گردآوری شده و ضریب پایایی (αکرونباخ) برای پرسشنامه ها به ترتیب 822/0، 815/0 و 795/0 به دست آمده است و به منظور اطمینان از تناسب شاخص ها با مؤلفه ها (بررسی روایی) از آزمون خبرگی و تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی استفاده گردیده است. داده ها با نرم افزارهای "اس پی اس اس" و "آموس" تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش: نتایج تحقیق نشان داد که رابطه معناداری بین عوامل سازمانی و غیرسازمانی با انگیزش خدمت عمومی کارکنان وجود دارد و روابط در مدل تحقیق تایید شد و در پایان بر اساس یافته های تحقیق، پیشنهادهایی نیز ارائه گردید. نوآوری پژوهش: شناخت عوامل و سنجش میزان اثرگذاری عوامل مختلف بر اانگیزه خدمت عمومی از جمله موضوعات مهم و به روز در زمینه انگیزش کارکنان می باشد. کلید واژگان: انگیزه خدمت عمومی، عوامل سازمانی، عوامل غیرسازمانی
چهارچوب ارزیابی عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در شرکت های کوچک و متوسط؛ رویکردی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیت به کارگیری بازاریابی رسانه های اجتماعی در بسیاری از سازمان ها ازجمله کسب وکارهای کوچک و متوسط، پژوهش های پراکنده و محدودی برای ارزیابی عملکرد آن صورت گرفته است. به همین منظور، در این پژوهش تلاش می شود تا با استفاده از رویکرد مدیریتی شناخته شده کارت امتیازی متوازن، به توسعه چهارچوبی جامع برای ارزیابی عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در شرکت های کوچک و متوسط پرداخته شود. این مطالعه براساس هدف، کاربردی توسعه ای و از نوع ترکیبی است. برای دست یابی به هدف پژوهش، در مرحله اول به روش کیفی و مصاحبه با خبرگان این حوزه و همچنین مرور جامع پیشینه پژوهش، شاخص های چهارچوب پیشنهادی شناسایی و استخراج شده است. در مرحله دوم، به منظور اعتبارسنجی و وزن دهی ابعاد و شاخص ها، پرسشنامه ای پژوهشگرساخته توسعه یافت و به ارزیابی خبرگان دانشگاهی، مدیران بازاریابی باتجربه در حوزه بازاریابی رسانه های اجتماعی و مدیران ارشد بازاریابی شرکت های کوچک و متوسط پرداخته شد. یافته ها نشان داده است که بُعد مالی با وزن 257/0 در اولویت اول، بُعد مشتری با وزن 255/0 در اولویت دوم، بُعد یادگیری و رشد با وزن 250/0 در اولویت سوم و بُعد فرایندهای داخلی کسب وکار با وزن 236/0 در آخرین اولویت قرار دارند. چهارچوب توسعه یافته می تواند به عنوان ابزاری کاربردی برای سنجش نقاط قوت و ضعف و ارزیابی پروژه های عملکرد بازاریابی رسانه های اجتماعی در سازمان ها، به ویژه کسب وکارهای کوچک و متوسط به کار برده شود.
تحلیل غایت حقوقی نظام ثبت اطلاعات «هویتی» و «وضعیتی» شرکتهای تجاری و تاثیر آن در انتخاب الگوی کارآمد ثبتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۶ تابستان ۱۰ شماره ۱۰۳
209 - 232
حوزههای تخصصی:
نظام ثبت شرکت ها به عنوان تنها نهاد تخصصی در حوزه اطلاعاتِ شرکت های تجارتی دارای کارکردی دوگانه در ثبت اطلاعات است. در خصوص اطلاعات هویتی، هدف نظام ثبتی، قطعیت این اطلاعات است، درحالی که در حوزه اطلاعات وضعیتی، «برقراری تقارن اطلاعاتی» هدف اصلی است. نظام های ثبتی در تحقق این اهداف روش های یکسانی را به کار نبرده اند؛ به طوری که در حوزه اطلاعات هویتی الگوهای وحدت ظاهر و تعدد ظاهر را ایجاد کرده اند و در خصوص اطلاعات وضعیتی مدل های واسطه گرا و تعامل گرا را به کار برده اند. نگارندگان این پژوهش با مطالعه تطبیقی و بر مبنای تحلیل های حقوقی و اقتصادی به این نتیجه رسیده اند که برای تحقق اهداف یادشده، در حوزه اطلاعات هویتی، «الگوی وحدت ظاهر» و در حوزه اطلاعات وضعیتی، «الگوی واسطه محور»، الگوی ثبتی کارآمد است و بر همین اساس پیشنهادهایی در جهت وضع قوانین در حوزه ثبت شرکت های ایران ارائه داده اند.
Identifying and prioritizing Factors Affecting the Revisit Intention of the Destination Brand in Iran with the Best-Worst Method
حوزههای تخصصی:
The main purpose of the present study is to identify and investigate the factors affecting the revisit intention of a tourist destination and to prioritize them based on their level of importance. There are many factors that influence the revisit intention of a place, however, not many studies have been conducted to address the issue of identifying and prioritizing them. Accordingly, this study seeks to fill this gap. This study identified more than 200 factors through a comprehensive literature review and expert’s opinions and classified them into 17 main factors. These identified factors were then provided to tourism experts and they were then rated, using the Delphi method. Ultimately, 3 factors were removed and 14 factors remained as factors affecting the revisit intention. The prioritization of these factors and their importance was established using the Multi-Criteria Decision Method, i.e. the Best-worst method (BWM). The results showed that the behavior and culture of local people in a tourist destination is the most important factor for tourists in leading them to revisit that destination. The perceived value factor was ranked second and the motivation factor was ranked third, in this respect. Moreover, the factor of Word of Mouth (WOM) was the least important factor and therefore was ranked last. The findings of this study are useful in helping tourism marketing and branding strategists to focus on the right metrics to make more effective decisions and encourage people to revisit tourist destinations.
بررسی تأثیر داشبورد بازاریابی بر رقابت پذیری سازمانی با تبیین نقش میانجی حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی دهه گذشته، به شکل فزاینده ای بر مؤلفه رقابت پذیری سازمانی تأکید شده است و پژوهشگران چندین عامل تأثیرگذار بر این مهم را مطالعه کرده اند. باوجودِاین، هنوز برخی عوامل در مباحث کنونی رقابت پذیری سازمانی ناشناخته مانده یا در ابعاد بسیار محدودی بررسی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر داشبورد بازاریابی بر رقابت پذیری سازمانی با اثر میانجی گر متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی انجام شد. این پژوهش ازنظر روش و ماهیت، ازجمله پژوهش های توصیفی همبستگی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بود که روایی و پایایی آن به تأیید رسید. جامعه آماری پژوهش، شامل 726 نفر از کارشناسان و مدیران شرکت های فعال بیمه استان لرستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 251 پرسشنامه به تعداد اعضای نمونه توزیع شد. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون پایایی پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS و تجزیه وتحلیل سایر داده ها، از روش کمترین توان دوم جزئی با استفاده از نرم افزار Visual PLS انجام شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مؤلفه های داشبورد بازاریابی، حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی هرکدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر رقابت پذیری سازمانی دارد و همچنین، داشبورد بازاریابی با درنظرگرفتن اثر متغیرهای میانجی گر حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی بر رقابت پذیری سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد. مدیران شرکت های بیمه ای باید انعطاف پذیری را در طراحی و استفاده از داشبورد بازاریابی خود ایجاد کنند و از متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی استفاده کنند تا ارزشی را که داشبورد تولید می کند، افزایش دهند و توان رقابتی سازمان خود را ارتقا بخشند.