فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴٬۷۵۱ مورد.
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴
69 - 89
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی موضوع مورد توجه جغرافی دانان، ژئوپلیتیسین ها، متخصصین علوم سیاسی و روابط بین الملل، استراتژیست ها و سیاست مداران بوده و هر یک سعی کرده اند راهی برای سنجش آن بیابند. مرور اجمالی تلاش های صورت گرفته نشان می دهد که نه تنها الگوی بومی جامع برای سنجش و ترازیابی قدرت جمهوری اسلامی موجود نیست؛ بلکه حتی شناخت جامعی از الگوهای رایج موجود در دنیا هم وجود ندارد. این تحقیق از نظر نوع، کاربردی- توسعه ای و از نظر روش، یک تحقیق موردی- زمینه ای می باشد؛ اما علاوه بر روش موردی- زمینه ای، به منظور انجام تحلیل های کیفی از دو روش روش بررسی اسناد و مدارک علمی با رویکرد زمینه ای و روش تحلیل محتوی با هر دو رویکرد ژرفانگر و پهنانگر نیز استفاده شده است. بررسی نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوی سنجش و ترازیابی قدرت ملّی که با توجه به ویژگی های بومی جمهوری اسلامی ایران و امکان استفاده از آن در دیگر کشورها تهیه شده، قابلیت ها و امتیازات بسیاری نسبت به اغلب الگوهای سنجش قدرت ملّی موجود دارد. این الگو، صرفاً متکی به وجه سخت قدرت نیست و به همه ی وجوه آن از جمله قدرت نرم و هوشمند نیز در کنار قدرت سخت توجه نموده و علاوه بر سطح ملّی قدرت، به سطوح فروملّی و فراملّی نیز می پردازد. توجه به همه ی ابعاد قدرت و حتی افزودن ابعاد جدید مانند بُعد فرهنگی- ایدئولوژیک و ارتباطی- اطلاعاتی از امتیازات این الگو هم در حوزه ی تئوریک و هم در سطح عملّی است. تنوع و گستردگی متغیرها و شاخص های این الگو در عین توجه به انسجام تئوریک را نیز نباید از نظر دور داشت . اغلب الگوهای سنجش قدرت ملّی صرفاً به دنبال به دست آوردن رتبه ی قدرت کشورها هستند و به ترازیابی و تحلیل شکاف بین ابعاد، متغیرها و شاخص های قدرت ملّی یک کشور یا کشورها با یکدیگر بی توجهند؛ در حالی که الگوی مورد نظر این تحقیق به دلیل توجه همزمان و تکمیلی به سنجش، ترازیابی و تحلیل شکاف قدرت در کنار یکدیگر، موقعیتی ممتاز از سایر الگوهای موجود دارد.
سخن سردبیر: ریسک پژوهی در تحلیل خط مشی های عمومی: قاعده ای در خط مشی گذاری که نباید نادیده گرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه و رسالت هر حکومت و دولتی هماوردی با ریسک های فراروی جامعه است. اصلی ترین ابزار انجام چنین کارویژه ای خط مشی های عمومی هستند، امّا این خط مشی ها در تحقق اهداف خود با انواعی از ریسک های ذاتی و محیطی مواجه هستند. در حالی که ریسک های ذاتی ریشه در نادرستی در فهم مسئله، صورت بندی و طرح خط مشی، انتخاب بدیلها، اجرا، پایش و ارزشیابی عملکرد خط مشی دارد، ریسک های محیطی به ریسک های فراروی خط مشی های عمومی در هنگام اجرا بر می گردد. از آنجایی که تحلیل خط مشی عمومی مرکز ثقل اِفراز خط مشی های عمومی تصور می شود، یکی از دغدغه های اصلی تحلیل گران این حوزه، فهم، تشخیص، سنجش و مدیریت ریسک چنین خط مشی هایی است. مطالعات معدودی به ریسک پژوهی در عرصه تحلیل خط مشی ها پرداخته اند. هدف غایی این نوشتار جلب توجه جامعه علمی و کارگزاران کشور به «ریسک پژوهی» در مطالعات خط مشی های ملی در جمهوری اسلامی ایران است. براین اساس، ضمن واکاوی مفهوم، راهبردهای کنار آمدن با ریسک و نوعی چارچوب برای شناخت و مدیریت «ریسک های خط مشی عمومی» ارائه می شود. در پایان رهنمودی برای پژوهش های آتی در این عرصه مهم پیشنهاد خواهد شد.
کنکاشی پیرامون ذهنیت مدیران نسبت به بازدارنده های پدیده فراموشی سازمانی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
73 - 109
حوزه های تخصصی:
یادگیری سازمانی، اغلب به فرایندهای فراموشی سازمانی وابسته است؛ یعنی سازمان هایی که در خود قصد ایجاد تغییر دارند اغلب باید دانش قدیمی را فراموش کنند که در گذشته، آن ها را محدود کرده است و در این زمینه الگویابی ذهنی کمک کننده خواهد بود. از این رو هدف پژوهش حاضر، برطرف کردن موانع فراموشی دانش ناکارآمد و رویه های قدیمی در سازمان های دولتی است تا بدان طریق سازمان ها بتوانند زمینه را برای القای نوآوری، فرصت های جدید، تجدید روال سازمانی و تصمیم گیری آماده کنند. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی-توسعه ای است و راهبرد آن ذهنیت شناسی (روش شناسی پژوهش کیو) است. برای جمع آوری فضای گفتمان مصاحبه با 6 نفر از مدیران سازمان های دولتی انجام شد و از اسناد و مدارک کتابخانه ای (مبانی نظری) نیز استفاده شد. مشارکت کنندگان در مرتّب سازی کیو، مدیران سازمان های دولتی شهر مشهد بودند که از این میان 30 نفر به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب شده و 20 نفر حاضر به همکاری شدند. یافته های پژوهش هفت نوع الگوی بلوغ سازمانی ضعیف، حافظه سازمانی ضعیف، تمایل به رکود و عدم چابکی سازمان، دلبستگی به گذشته و ظرفیت جذب پایین، ضعف در سرمایه انسانی، مقاومت در برابر یادگیری زدایی و عدم وجود تفکّر خلاق در سازمان را به عنوان عوامل بازدارنده فراموشی سازمانی از دیدگاه مدیران سازمان های دولتی شهر مشهد نشان می دهد. در این راستا، بلوغ سازمانی ضعیف، ذهنیت غالب شناسایی شده است که به دلیل نبود فرهنگ تغییر، تخصص و دانش کارکنان، عدم حمایت های مدیریت ارشد سازمان و عدم ارزیابی عملکردهای درست مانع مهمی در مسیر فراموشی سازمانی است.
ارزیابی ترکیبی از عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در خط مشی های نظام آموزشی و پرورشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
230 - 257
حوزه های تخصصی:
هدف: مشارکت شهروندان، تنها راه تنش زدایی میان قدرت قانونی سازمان ها و قدرت اجتماعی شهروندان و تضمین کننده کارایی و اثربخشی خط مشی هاست. این پژوهش با هدف بررسی سطح روابط بین عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در خط مشی های آموزشی و پرورشی و اولویت بندی آن ها و ارائه دیدی تفسیرپذیر از نتایج به دست آمده اجرا شده است.
روش: در این پژوهش از راهبرد چندگانه استفاده شده است. در مرحله اول با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، شدت روابط بین عوامل شناسایی شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، این عوامل اولویت بندی شدند. در مرحله بعد با استفاده از یافته ها، در یک مدل نوآورانه دوبُعدی AHP-SEM، چهار خوشه اقدام فوری، پژوهشی، مطلوب و نظارت خلق شد که عوامل در آن، بر حسب قابلیت تبیین و وزن خوشه بندی شدند.
یافته ها: بر اساس تحلیل سلسله مراتبی، عوامل حمایت قانونی و عدالت، کمابیش نیمی از وزن ها را به خود اختصاص دادند و عوامل سطح اجرا، پس از این دو عامل قرار گرفت. همچنین، بر اساس رگرسیون های محاسبه شده مفروض در مدل مفهومی، بیشترین قابلیت تبیین متعلق به عوامل سطح اجراست که با حمایت قانونی هم بستگی زیادی دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، عوامل تشکیلات اجرایی، اطلاعات و حمایت قانونی، می بایست در اولویت اقدام قرار گیرد؛ عامل عدالت برای بهبود، علاوه بر بهبود عوامل ساختاری، به بررسی تفسیرهای ذهنی شهروندان از عدالت ادراک شده نیاز دارد؛ باورها و توانمندی های شهروندان، در مرحله بعد، از طریق عامل عدالت می توانند توسعه یابند و عوامل سطح اجتماعی در خوشه نظارت، می بایست برای اصلاح و هدایت روندهای آتی نظارت شوند.
مطالعه طولی علل فساد اداری و روش های کنترل آن در مقاطع سال های 78، 88 و 99(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
59 - 75
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از این مطالعه، بررسی روند تغییر مهمترین علل ظهور و مؤثرترین راهکارهای مدیریت فساد اداری در سه مقطع زمانی مختلف (سال 1378، سال 1388 و سال 1399) از منظر مدیران و کارکنان بخش دولتی در استان خراسان رضوی می باشد. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از منظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی و از نوع بررسی روند بوده و جامعه آماری آن مدیران و کارکنان سازمان های دولتی خراسان رضوی می باشد. یافته های پژوهش: بر اساس تحلیل داده های جمع آوری شده در این سه مطالعه، عوامل اقتصادی از رتبه اول در سال 78 به رتبه سوم در سال 88 و 99 تنزل یافته و عوامل مرتبط با قوانین و مقررات که در سال های 78 و 88 در جایگاه پنجم (آخر) قرار داشتند به رتبه اول علل بروز فساد ارتقاء یافته اند. همچنین، قوانین و مقررات کارآمد به عنوان مهمترین راهکارهای کنترل فساد، از رتبه دوم در سال 78 به رتبه اول در دو مطالعه اخیر ارتقاء یافته و افزایش حقوق کارکنان دولت از رتبه اول در سال 78 به جایگاه سوم در سال 88 و به پله 13 در سال 99 سقوط کرده است. محدودیت ها و پیامدها : مهمترین محدودیت این پژوهش، همچون سایر مطالعات مشابه که در خصوص معضلات نظام اداری انجام می شود، محافظه کاری در پاسخگویی به سؤالات است که باعث می شود نرخ بازگشت پرسشنامه ها بسیار پایین بیاید و فرآیند اجرا را دشوارتر سازد. پیامدهای عملی : بر اساس نتایج تحقیق، تمرکز بر شفاف سازی قوانین و مقررات، اطلاع رسانی در خصوص نحوه دریافت خدمات، ایجاد مکانیزم های کارآمدتر در فرآیند تصمیم گیری سازمان های دولتی، اصلاح فرآیندها و ساختارهای اداره امور با رویکرد تشدید کنترل های موجود و حصول اطمینان از اجرای دقیق قوانین و بستن راه های اعمال نفوذ و سلایق در اجرای مقررات می تواند به منظور مدیریت بهتر بیماری فساد مد نظر سیاست گذاران قرار گیرد. ابتکار یا ارزش مقاله : در زمینه فساد اداری در ایران، مطالعه طولی انجام نشده و این مقاله با بهره گیری از رویکرد روندپژوهی، امکان شناسایی تغییرات نگرش در جامعه هدف و بهره گیری از آن را در تدوین سیاست های اثربخش تر در این حوزه فراهم می آورد.
تبیین عوامل موثر بر موفقیت برنامه ریزی راهبردی در مدیریت پسماند با استفاده از رویکرد نقشه شناختی فازی (مطالعه موردی: منطقه 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
۵۲-۴۱
حوزه های تخصصی:
بهبود سیستم مدیریت پسماند، مستلزم تلاش همه جانبه برای افزایش آگاهی و مشارکت عمومی، ایجاد تخصص و سرمایه گذاری در زیرساخت ها و همچنین ارتقاء سیستم های مدیریتی در شهرداری ها به عنوان متولی امر مدیریت پسماند است. از این رو تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت برنامه ریزی راهبردی مدیریت پسماند در منطقه 12 شهر تهران انجام شده است. داده های مورد نیاز، با استفاده از 46 پرسشنامه محقق ساخته، از خبرگان، مدیران و کارکنان سازمان مدیریت پسماند شهرداری منطقه 12 تهران، گردآوری شد. نتایج حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار FCMapper و نرم افزار Pajek تحلیل و نقشه شناختی فازی تهیه گردید. عامل های اطلاع رسانی به موقع به شهروندان (C31)، در نظر گرفتن تمهیدات لازم جهت تهیه تجهیزات(C27)، بررسی ارتباطات شبکه ای جهت جلوگیری از اختلال در ارتباط بین سازمانی و برون سازمانی(C29)، سرمایه گذاری داخلی و بین المللی در زیرساخت های ارتباطی (C33) و خوشنودی از موفقیت سازمان(C20) پنج عامل مهم از نظر مرکزیت هستند. همچنین نتایج نشان داد، عوامل ارتباطی (با میانگین رتبه ای ۸.۴۷) و آموزش و توسعه راهبردی نیروی انسانی (با میانگین رتبه ای ۸.۲۱) بیشترین تاثیر را در بین عوامل موثر بر موفقیت برنامه ریزی استراتژیک در مدیریت پسماند دارند. در نتیجه مدل مدیریت پسماند بیشترین اعتبار را از این عوامل به دست می آورد. لذا پیشنهاد می گردد به مولفه های این عوامل توجه بیشتر گردد. همچنین استفاده از نیروی انسانی متخصص و به روز کردن دانش آنها با استفاده از آموزش های مناسب و کاربردی، توسعه زمینه مشارکت و تعامل بین سازمان مدیریت پسماند و شهروندان ضروری به نظر می رسد.
بررسی قابلیت تلنگرهای رفتاری در اصلاح سوگیری های خط مشی گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
41 - 66
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله می کوشد این واقعیت را بپذیرد که خط مشی گذاران در معرض سوگیری های مختلفی قرار دارند و این سوگیری ها را تبیین کرده است و در کنار آن، به ارائه راه کارهایی پرداخته است که از مسیر تلنگرزدنی، خط مشی گذار را قادر می سازد تا این سوگیری ها را اصلاح و بر آن ها غلبه کند. در همین راستا، بعد از تعیین سوگیری ها، تلنگرهای اصلاح کننده، احصا شده اند.
روش: در این پژوهش بر اساس یک روش ترکیبی، ابتدا ادبیات نظری بررسی و الگوهای ذهنی فهرست شد؛ سپس با استفاده از روش کیو و مطالعات تحلیل عاملی، نتایج استخراج شدند. در ادامه، داده ها در قالب جداول T مرتب شده و میانگین واریانس کل سوگیری ها و تلنگرها به دست آمد؛ سپس با استفاده از روش ماتریس هم بستگی و چرخش عوامل مبتنی بر فرایند واریماکس، عوامل مشخص شدند.
یافته ها: مطالعات نظری پژوهش نشان داد که خط مشی گذاران هم، مانند دیگر آحاد جامعه، در معرض خطاهای شناختی و سوگیری قرار دارند. بر اساس مطالعات انجام شده، 14 سوگیری در حوزه تصمیمات خط مشی گذاران شناسایی و این سوگیری ها در قالب سه الگوی تعیین کننده در دسته جداگانه قرار گرفت. در ادامه، دو مجموعه تلنگر، در قالب تلنگرهای آگاهی بخش و الهام بخش مشخص شد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد از دیدگاه خبرگان، ابزارهای تلنگری می توانند جایگزین بخشی از تغییرات بنیادین در حوزه خط مشی گذاری و تصمیم سازی عمومی شوند. نتایج پژوهش نشان داد که در الگوی تلنگری الهام بخش، به خانه تکانی های اساسی، اصلاح قانون اساسی، رفرم های اداری و ایجاد فضای گفتمان و به وجودآوردن پیش فرض های جدید بیشتر اشاره شده است. در الگوی تلنگری آگاهی بخش، از 14 تلنگر ذکر شده، شبیه سازی و آینده پژوهی نتایج یک خط مشی، کلیشه های ذهنی، واقع بینی و تغییر الگوی ذهنی برجسته شده است.
مدل ساختاری تحول در مدیریت سرمایه انسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۳
33 - 62
حوزه های تخصصی:
تغییرات گسترده در ماهیت صحنه نبرد هم چون دانش محور شدن جنگ ها، تهدیدهای نوپدید نظامی و توسعه فناوری های نوین نظامی و غیره، نیاز به ایجاد تحول در مدیریت سرمایه های انسانی برای ارتقای پاسخ گویی سازمان های نظامی به این محیط پیچیده را دوچندان ساخته است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مدل تحول در مدیریت سرمایه انسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران (آجا) مبتنی بر رویکردی آمیخته صورت گرفته است. جامعه آماری برای مصاحبه، شامل خبرگان حوزه منابع انسانی در سطح آجا بوده اند که به روش هدفمند انتخاب و مصاحبه با ایشان تا رسیدن به اشباع نظری ( 15 نفر) ادامه یافت. جامعه آماری برای توزیع پرسشنامه، شامل برخی از مسئولین نیروی انسانی آجا (110 نفر) با حداقل مدرک کارشناسی ارشد، آشنا با حوزه سرمایه انسانی و جایگاه سازمانی 18 راهبردی بوده اند که از روش سرشماری برای توزیع پرسشنامه ها استفاده گردید. ابزار جمع آوری داده ها در مرحله اول شامل مطالعه اسناد و مدارک و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در مرحله دوم پرسشنامه 69 سؤالی می باشد که روایی آن به دو روش همگرایی و تشخیصی و پایایی پرسشنامه به روش پایایی مرکب و آلفای کرونباخ تأیید گردیده است. تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا (تِماتیک) و داده های کمی با روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار Smart-Pls 3 انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مدل تحول در مدیریت سرمایه انسانی آجا دارای سه بخش، "پیشران های تحول در مدیریت سرمایه انسانی"، "اقدامات کارکردی- راهبردی تحول در سرمایه انسانی" و "برون دادهای تحول در مدیریت سرمایه انسانی" می باشد که از 17 مؤلفه و 69 شاخص تشکیل یافته است. همچنین نتایج بخش کمی گویای آن است که کلیه روابط علّی بین متغیرهای مدل تأیید گردیده است.
طراحی الگوی معماری منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران با رویکرد هوش آمیخته متوازن، مورد مطالعه: حوزه ستادی وزارت نیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
115 - 136
حوزه های تخصصی:
مدل معماری منابع انسانی شاکله سرمایه انسانی را بر مبنای دو مؤلفه ارزش استراتژیک و منحصربه فرد بودن مهارت ها طراحی نموده است، با توجه به گستردگی دامنه ارائه خدمات دولتی و نقش محوری مؤلفه هوش در تعیین عملکرد منابع انسانی به عنوان ارزشمندترین منبع سازمان، هدف پژوهش حاضر پیوند میان 3 مؤلفه ارزش، مهارت و هوش در سطوح اداری حوزه ستادی وزارت نیرو و طراحی الگویی در این راستا است. نوع روش پژوهش جاری به صورت آمیخته می باشد. در فاز نخست پس از مطالعه کتابخانه ای با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کمی و تکنیک دلفی فازی شاخص های اولیه تلخیص و در بخش آماری با استفاده از تکنیک دنپ فازی روابط بررسی، وزن هر شاخص مشخص و معادله هر سطح سازمانی کشف شده است. نتایج حکایت از آن دارد که شاخص ها در سه بخش عمومی، مشترک و اختصاصی قابل دسته بندی هستند. از میان شاخص های عمومی که در هر سه سطح سازمان تکرار شده اند شاخص قابل اعتماد بودن و از میان شاخص های اختصاصی در سطح کارشناسی شاخص تمرکز بر مسئله، در سطح رئیس گروهی شاخص مشورت و در سطح معاون مدیرکل شاخص تمایل به اصلاح و بهبود سیستم ها بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند. همچنین نتایج تأییدکننده این موضوع است که وزن مؤلفه ارزش در سطح معاون مدیر کلی بیشتر از 2 مؤلفه هوش و مهارت در همان سطح می باشد. همچنین وزن مؤلفه مهارت در این سطح در مقایسه با سطوح پیشین بیشتر است. در پایان الگوی پژوهش مورد تأیید خبرگان قرار گرفت.
طراحی نظام مدیریت دانش برای سازمانهای نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۰
57 - 84
حوزه های تخصصی:
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با داشتن بیشترین نیروی انسانی و گستردگی حوزه جغرافیایی و تنوع ماموریتهای واگذاری یکی از سازمانهایی است که بیش از پیش ضرورت نیاز به استقرار مدیریت دانش را برای بهبود فرایندهای تصمیم گیری در سامانه فرماندهی و کنترل،انتقال تجربیات و دانش ضمنی کارکنان قبل از رها شدن و ذخیره سازی این تجارب در پایگاه دانش سازمان و همچنین کسب و تولید دانش های جدید برای انجام ماموریتها و استفاده از ابزارهای مدیریت دانش برای افزایش بهره وری را درک نموده است.یکی از دغدغه های سازمانهای مسلح در پیاده سازی مدیریت دانش، چندوجهی بودن این موضوع و توزیع آن در حوزه های مختلف مانند فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و نرم افزار است. اگر سازمانی بتواند در این حوزه ها به راه حل های مناسبی از مدیریت دانش دست پیدا نماید، می تواند امید به پیاده سازی متوازن و موفق آن داشته باشد. تحقق این مهم با پیروی از یک رویکرد سیستمی در پیاده سازی مدیریت دانش در سطح سازمان امکان پذیر خواهد بود لذا این تحقیق با هدف ، طراحی نظام مدیریت دانش در سازمانهای نظامی ج ا.ا صورت گرفته است. نوع تحقیق کاربردی توسعه ای با رویکرد آمیخته و روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از نرم افزار spss و در بخش کیفی از تحلیل محتوا برای اسناد و مصاحبه ها استفاده شده است. مهم ترین اجزاء نظام مدیریت دانش برای بهره برداری در یک سازمان نظامی بشرح زیر با میانگین بالاتر از عدد 3 بشرح زیر از طرف نمونه جامعه آماری و خبرگان مورد تایید قرار گرفت: 1- مدیریت و رهبری 2- فناوری اطلاعات و ارتباطات 3-مدیریت منابع انسانی 4-ساختار سازمانی 5-فرهنگ سازمانی 6- استقرار و پیاده سازی7-آموزش 8- ارکان جهت ساز 9-حوزه های دانشی 10- چرخه مدیریت دانش سازمان
بررسی چالش ها و ارائه راه کار برای بهبود اثربخشی نظام پیش بینی منابع در نظام بودجه ریزی دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
646 - 665
حوزه های تخصصی:
هدف: در مدیریت و اداره بخش عمومی، بودجه نقش مهمی ایفا می کند و یکی از اجزای مهم آن، پیش بینی منابع است. در بودجه ریزی دولتی، یکی از وظایف بسیار حیاتی و اغلب بسیار دشوار، پیش بینی منابع است. این امر حیاتی است؛ زیرا پارامترهایی را تعیین می کند که بودجه مبتنی بر آن است. دشوار است؛ چون بسیاری از متغیرهای بیرونی می توانند بر نتایج منابع تأثیر بگذارند و پیش بینی را تغییر بدهند. اگر درآمدها کم برآورد شود، دولت ممکن است در طول سال مالی، خدمات ارزشمندی را ارائه ندهد و مازاد بودجه غیرمنتظره ای در پایان سال ایجاد شود. اگر پیش بینی منابع بیش از حد تخمین زده شود، ممکن است باعث شود که اعتبارات خدمات مهم قطع و دولت با کسری بودجه مواجه شود و تعادل بودجه بر هم بخورد. هدف از این پژوهش، بررسی چالش ها و مشکلات نظام پیش بینی منابع در نظام بودجه ریزی دولتی ایران است. در نهایت، به علت فاصله بین بودجه مصوب و بودجه عملکرد، تلاش بر این است که با ارائه راه کارهایی، به بهبود نظام پیش بینی منابع در نظام بودجه ریزی دولتی ایران کمک شود.
روش: در این پژوهش از رویکرد کیفی استفاده شده است. در این پژوهش با تعداد ۱۴ نفر از متخصصان بودجه ریزی در سازمان برنامه و بودجه، به صورت نمونه گیری گلوله برفی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. این جامعه آماری، به دلیل برخورداری از دانش، تجربه و شناخت کافی از موضوع، داشتن کار عملی در این حوزه و همچنین، اشراف کامل به مشکلات و راه کارهای موجود، انتخاب شد. داده های حاصل از مصاحبه با تحلیل تم کدگذاری و تجزیه وتحلیل شد و سنجش اعتبار پژوهش، از طریق معیار لینکلن و گوبا انجام گرفت.
یافته ها: با مصاحبه و تحلیل انجام شده، تعداد ۲۸ تم فرعی، در قالب ۲ تم اصلی، شامل موانع و مشکلات پیش بینی منابع و ارائه راه کار برای بهبود پیش بینی منابع شناسایی شد.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که چالش ها و مشکلات موجود در پیش بینی منابع عبارت اند از: تقابل علم و عمل، عدم تبدیل سرمایه به سرمایه، گسترش فضای رانت جویی در دستگاه های حاکمیتی، بی اعتمادی مردم به دولت، اثرگذاری شرایط خارجی و داخلی روی منابع دولت، مشکلات سیستم نظارتی، تهیه و تنظیم گزارش های خلاف واقع توسط کارشناسان برای تخصیص بودجه، ارقام واهی در بودجه، عدم وجود برنامه و مدیریت واحد در کشور، نبود چارچوب رسیدگی به نحوه وصول منابع، استفاده نکردن از روش های نوین در پیش بینی منابع، اتکای شدید درآمدهای دولت به درآمدهای نفتی، آفت زدگی سیاسی و سیاست زدگی بودجه، چالش دولت ها با دخالت مجلس در لایحه بودجه و فرار از شفافیت و پاسخ گویی. همچنین برای اثربخشی در پیش بینی منابع، راه کارهایی وجود دارد که عبارت اند از: سیاست زدایی بودجه، ایجاد مدیریت واحد روی درآمدهای دولت، اصلاح و یکپارچه سازی نظام مالیاتی، ارتقای نظام بودجه ریزی با پیاده سازی واقعی بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد، تقویت شفافیت مالی اَعمال دولت، کاهش وابستگی مستقیم به نفت، استفاده از دارایی های سرمایه ای دولت در جهت سرمایه گذاری مجدد، ایجاد اهداف و برنامه مشخص در بودجه ریزی، امنیت سرمایه گذاری از طریق ثبات متغیرهای اقتصادی، افزایش دقت و استفاده از روش های به روز در پیش بینی منابع، اعتمادسازی بین دولت و ملت از طریق شفافیت در عمل و استفاده از کارشناسانی که حکم ابزار فنی در بودجه ریزی دارند.
شناسایی مولفه های نظام سرمایه انسانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۹
121 - 148
حوزه های تخصصی:
العاده در فناوری اطلاعات چالش های تازه ای را در خصوص بهره برداری از سرمایه انسانی در سازمان های نظامی ایجاد کرده است. در جهت بهره مندی موثر از سرمایه انسانی در سازمان های نظامی در ابتدا بایستی مولفه های نظام سرمایه انسانی در این سازمان ها شناسایی شود، در این راستا تحقیق حاضر با هدف شناسایی مولفه های نظام سرمایه انسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت.
روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک تحقیق اکتشافی بوده است. ابتدا با مطالعه کتابخانه ای و جستجوی عمیق ادبیات نظری، مولفه های نظام سرمایه انسانی استخراج و سپس با استفاده از پرسشامه دلفی فازی، مولفه ها در دو مرحله از طریق پنل دلفی اعتبارسنجی شده است. جامعه آماری این تحقیق، فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران و متخصصین آشنا به موضوع تحقیق در حوزه سرمایه انسانی بودند که 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.
یافته ها: براساس نتایج دلفی فازی، مولفه های نظام سرمایه انسانی نیروهای مسلح در ارتش جمهوری اسلامی ایران در 5 معیار اصلی «ویژگی های فردی»، «ویژگی های حرفه ای» ، «توانمندسازهای سازمانی»، «اقدامات توسعه سرمایه انسانی» و «نتایج توسعه سرمایه انسانی» شناسایی شد.
نتیجه گیری: مدیران و سیاست گذاران منابع انسانی در سازمان های نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران می توانند با اتکا بر مولفه های شناسایی شده در پژوهش حاضر به توسعه سرمایه انسانی و متعاقبا تحقق اهداف کلان سازمان و نظام جمهوری اسلامی ایران دست یابند.
شناسایی و اولویت بندی راهبردهای بهبود فرآیندهای تربیتی و آموزشی در دانشگاه افسری امام علی (ع) با تمرکز بر تعاملات علمی- پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۹
1 - 34
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، در راستای بهبود فرایندهای تربیتی و آموزشی در دانشگاه افسری امام علی (ع) با تمرکز بر هم افزایی و تعاملات علمی-پژوهشی و تدوین و الویت بندی راهبردهای موثر انجام شده است. این تحقیق از حیث هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و نحوه اجرا در گروه تحقیقات اقدام پژوهی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان، اساتید و فرماندهان دانشگاه افسری امام علی (ع) بوده و جامعه آماری تحقیق تقریباً به تعداد 150 نفر می باشد که با توجه به اشباع نظری خبرگان، تعداد 30 نفر به عنوان تعداد نمونه آماری تحقیق لحاظ گردیده است.
گردآوری داده ها از طریق توزیع پرسشنامه نیمه ساختار یافته صورت گرفته است و تحلیل و اولویت بندی داده ها به روش QSPM و SWOT انجام شده است. با توجه به نتایج تحقیق موقعیت راهبردی دانشگاه در منطقه تهاجمی شناسایی گردیده است. بعد از احصاء راهبردها و اولویت بندی آنها، از طریق مصاحبه با خبرگان، راهبردهای کاربردی برای نیل به نقطه مطلوب در پنج گروه موضوعی دانش افزایی، تعامل و همکاری با مجامع علمی، بازنگری قوانین داخلی، روزآمدسازی تجهیزات و منابع و ایجاد کارگروه آموزشی و پژوهشی، تدوین و اولویت بندی شده است. براساس نتایج به دست آمده راهبرد «برگزاری دوره های کوتاه مدت دانش افزایی در رابطه با علوم و دانش های نوظهور و جدید» با امتیاز جذابیت 7.8511 و با اولویت اول شناسایی شده است.
مطالعه مؤلفه های سیاست گذاری در اقتصاد شهریه در بخش دولتی: فرا ترکیب مطالعات منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، دولت ها در بخش تأمین مالی آموزش عالی در سطح جهان با کمبودهای مالی شدیدی مواجه شده اند؛ بنابراین، بنا بر ضرورت سیاست شهریه را در آموزش عالی وضع کرده اند و همواره به دنبال راهبردهای برای افزایش اثربخشی این سیاست هستند. بر این اساس، هدف پژوهش پیشرو، مطالعه مؤلفه های سیاست گذاری در اقتصاد شهریه در بخش دولتی می باشد. این پژوهش در دو مرحله انجام شده است. در مرحله نخست، با به کارگیری روش فراترکیب مؤلفه های سیاست گذاری شهریه در نظام آموزش عالی استخراج شد. بدین منظور، کلیدواژه های تخصصی پژوهش در پایگاه های معتبر علمی در بازه زمانی (1990-2021) جستجو شدند. در نهایت از میان 229 مقاله 107 مقاله وارد تحلیل نهایی شدند. در مرحله دوم، با به کارگیری تکنیک آنتروپی شانون یافته های بخش کیفی وزن دهی شدند. در مجموع، هفت مؤلفه تعیین کننده سیاست گذاری شهریه؛ دانشجو (فردی، خانوادگی)؛ دانشگاه (پیچیدگی در قیمت گذاری شهریه، تنوع و تکثر سیاست های دانشگاه، کیفیت علمی دانشگاه)؛ آموزش عالی (رهبری در آموزش عالی، قوانین و مقررات در آموزش عالی)؛ استان (سازوکارهای قانونی و سیاستی استان ها، سازوکارهای مشارکتی و حمایتی استان ها)؛ حکمرانی کلان (حکمرانی خوب، قوانین و مقررات کلان) و محیطی (هنجارهای فرهنگی، هنجارهای اجتماعی) شناسایی شدند. از این میان، مؤلفه دانشجویی و محیطی وزن بیشتری نسبت به دیگر مؤلفه ها داشتند. در پایان، راهکارهای برای نظام آموزش عالی ازجمله در نظر داشتن مفهوم شهریه افتراقی به معنی توجه به عوامل گوناگون در تعیین سیاست های شهریه براساس نرخ بازده رشته های تحصیلی، مقطع و منطقه جغرافیایی و غیره بیان شد.
فهم ذهنیت های کلیدی بازیگران عرصه خط مشی اقتصادی کشور در به کارگیری کلان داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 37
حوزه های تخصصی:
رشد انفجارگونه تولید داده در عصر اطلاعات و ارتباطات باعث شکل گیری مفهومی جدید به نام کلان داده شده است. کلان داده ها فرصت هایی هیجان انگیز و بی بدیل در حوزه های مختلف ایجاد کرده اند، یکی از مهم ترین استفاده کنندگان کلان داده ها، کسب وکارها هستند اما همواره چالش ها و نابسامانی های تنظیمی مختلفی در بهره برداری از کلان داده ها توسط کسب وکارها در کشور وجود داشته است. یکی از مهم ترین دلایل این نابسامانی های تنظیمی، وجود اختلاف نظرها و تفسیرهای مختلف میان بازیگران خط مشی در مورد برخی مسائل کلیدی این حوزه است. پژوهش حاضر با استفاده از روش شناسی کیو، پس از شناسایی مسائل مورد اختلاف و مصاحبه با 16 نفر از متخصصین این حوزه که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، به گونه شناسی و دسته بندی ذهنیت های موجود میان بازیگران خط مشی در این عرصه پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که 6 گونه ذهنیت در مواجهه با به کارگیری کلان داده ها در فضای اقتصادی کشور وجود دارد:«اقتدارگرایان»، «هواداران اقتصاد رقابتی قانون مدار»، «طرفداران اقتصاد باز خودتنظیم»، «تنظیم گران میانه گرا»، «متحیران» و «طرفداران تصمیم گیری متمرکز غیرامنیتی» که هر یک از نگاه خود مسائل موجود در این حوزه را تفسیر می کنند. در نهایت با بررسی و تحلیل «عبارات توافقی» و «عبارات متمایزکننده» توصیه هایی برای خط مشی گذاری مؤثر در این حوزه ارائه شده است.
الگوی ارزیابی قدرت آفند سایبری ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
33 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف ارائه الگوی ارزیابی قدرت آفند سایبری ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شده است.روش: روش اجرای پژوهش توصیفی است، نوع این تحقیق کاربردی است که با رویکرد آمیخته انجام شده است. جامعه آماری برای مصاحبه، شامل 7 نفر از خبرگان در حوزه سایبری آجا بوده است که به روش هدفمند انتخاب و مصاحبه با ایشان تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جامعه آماری برای پرسش نامه، شامل کارکنان ارتش جمهوری اسلامی ایران در طیف درجات افسر ارشد و بالاتر هستند که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی و بالاتر در رشته های مرتبط با علوم سایبری بوده و دارای حداقل ۱۰ سال سابقه خدمت در مشاغل مرتبط با فضای سایبر بوده اند. تعداد جامعه آماری 79 نفر است و از روش سرشماری برای توزیع پرسش نامه استفاده گردید. ابتدا با استفاده از ابزار مطالعه اسناد و مدارک و مصاحبه داده ها جمع آوری شد، سپس از ابزار پرسشنامه استفاده شد که پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ تأیید گردید. داده های کیفی با روش تحلیل محتوا تجزیه وتحلیل شدند و از نرم افزار SPSS برای تجزیه وتحلیل داده های کمی استفاده گردید.یافته ها: نیروی انسانی، پیچیدگی سایبری، تسلیحات سایبری و آگاهی وضعیتی سایبری مهم ترین مؤلفه ها در آفند سایبری هستند که یافته های این پژوهش، احصا ۱۲ شاخص برای ارزیابی قدرت آفند سایبری و ارائه الگوی ارزیابی قدرت آفند سایبری ارتش جمهوری اسلامی ایران است.نتیجه گیری: الگوی ارائه شده نشان می دهد که خودمختاری سلاح سایبری در طراحی و ساخت تسلیحات سایبری (با بدنه و بدون بدنه) باید مدنظر سازندگان قرارگیرد. از طرفی نیروی انسانی کیفی با طیف گسترده ای از مهارت های فنی، خلاقیت که با آموزش مناسب دارای آگاهی وضعیتی بالایی باشند، برای استفاده از این تسلیحات و غلبه بر پیچیدگی های سایبری لازم است.
تبیین نقش منطقه ساحلی ایران در اقیانوس هند بر امنیت ملی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
173 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف: موقعیت ممتاز جغرافیایی و ژئوپلیتیکی مناطق ساحلی اقیانوسی، نقش مهمی در ارتقای قدرت و تأمین امنیت کشورها ایفا می کند. امروزه اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی مناطق ساحلی اقیانوسی رو به افزایش است. این مناطق تأثیر چشمگیری بر منزلت ژئوپلیتیکی و جایگاه آنها در مناسبات بین المللی بر جای می گذارند. این پژوهش با هدف تبیین نقش منطقه ساحلی ایران در اقیانوس هند بر امنیت ملی انجام شده است.روش: تحقیق از نوع بنیادی و کاربردی بوده، روش آن توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده ها و اطلاعات، از روش ترکیبی (کتابخانه ای و میدانی)، با بهره گیری از ابزارهای فیش برداری، پرسشنامه و مشاهده استفاده شده است.یافته ها: در روش میدانی، جامعه آماری اعتبار سنجی مشتمل بر 12 نفر از اعضای هیئت علمی متخصص در حوزه تحقیق و جامعه آماری سنجش مشتمل بر 54 خبره بوده است. تحلیل داده و اطلاعات با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شده استنتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که ویژگی های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی مناطق ترکیبی ساحلی اقیانوسی (آبی و خشکی)، از طریق تأثیر بر شاخص های توسعه و نیز تغییر برایند قدرت ملی کشور، در قالب هفت عامل مکانی- فضایی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و نظامی بر امنیت ملی تأثیر گذارند. ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های تأثیر منطقه ساحلی اقیانوسی ایران بر امنیت ملی در قالب 79 شاخص احصا شده، وزن دهی، رتبه بندی و در قالب مدل معادلات ساختاری ترسیم شده است.
نخبه ستیزی به عنوان پیشایند انزوای کارکنان: نقش تعدیلگر فرهنگ بوروکراتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
163 - 182
حوزه های تخصصی:
هدف: انزوای کارکنان در سازمان ها یکی از مهمترین پیشران های برزو رفتارهای انحرافی می باشد و موجب کاهش مشارکت و انگیزه کارکنان و در نهایت کاهش عملکردی فردی و سازمانی می شود. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر نخبه ستیزی بر انزوای کارکنان با توجه به نقش تعدیلگر فرهنگ بوروکراتیک در سازمان های دولتی می باشد.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی است و از نظر ماهیت روش توصیفی– همبستگی می باشد و از لحاظ جمع آوری اطلاعات نیز جزء تحقیقات میدانی (پیمایشی) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان سازمان های دولتی در شهر ایلام است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 375 نفر برای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در تحقیق حاضر پرسشنامه استاندارد می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار ویژوال پی ال اس استفاده شده است.یافته های پژوهش: نتایج نشان دادند که نخبه ستیزی بر انزوای کارکنان با توجه به نقش تعدیلگری فرهنگ بوروکراتیک در سازمان های دولتی تاثیر معناداری دارد. همچنین ابعاد نخبه ستیزی یعنی طرد هدفمند سازمانی، انجماد شغلی و دانش گریزی نیز بر انزوای کارکنان با توجه به نقش تعدیلگری فرهنگ بوروکراتیک در سازمان های دولتی تاثیر معناداری دارند.محدودیت ها و پیامدها: در این پژوهش تنها متغیر فرهنگ بوروکراتیک به عنوان متغیر تعدیلگر در نظر گرفته شده است در حالی که متغیرهای دیگری نیز وجود دارند که در تاثیرگذاری نخبه ستیزی بر انزوای کارکنان نقش تعدیلگری ایفا کنند. نادیده گرفتن نخبگان و نخبه ستیزی در سازمان ها موجب انزوای عمدی کارکنان در سازمان می شود و این امر در سازمان هایی که فرهنگ بوروکراتیک بر آنها حاکم باشد نمود بیشتر دارد.پیامدهای عملی: برای کاهش انزوای کارکنان در سازمان های دولتی باید فرهنگ و جو حمایت از افراد نخبه برقرار باشد.ابتکار یا ارزش مقاله: در پژوهش انجام شده در کشور تاکنون تاثیر نخبه ستیزی بر انزوای کارکنان با توجه به نقش تعدیلگری فرهنگ بوروکراتیک مورد بررسی قرار نگرفته است. نوع مقاله: مقاله پژوهشی
طراحی مدل تاب آوری منابع انسانی در شرایط بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
61 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف: طراحی مدل تاب آوری منابع انسانی در شرایط بحران کرونا در شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: در این تحقیق بنیادی-کاربردی از نظر هدف و توصیفی-پیمایشی از لحاظ روش، ابتدا با مروری عمیق بر ادبیات تاب آوری منابع انسانی در قبل و بعد از دوره کرونا، با استفاده از روش فراترکیب، عوامل فردی، سازمانی و محیطی موثر بر تاب آوری منابع انسانی و ابعاد آن استخراج گردید. پس از انجام مصاحبه با خبرگان، نتایج مطالعات مرحله قبل، تعدیل و مدل مفهومی ارائه و سپس با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، مدل استخراج شده در جامعه مورد پژوهش در شرایط کرونا آزمون شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و روایی محتوایی آن بر اساس نظرات متخصصان تایید گردید. جامعه آماری، شامل 10000 نفر از کارکنان شرکت بوده که از میان آن، مطابق جدول مورگان، حجم نمونه 370 نفر تعیین شد.یافته های پژوهش: بر مبنای نظرات خبرگان، هفده بُعد برای عوامل فردی، سازمانی، محیطی و هفت بُعد برای تاب آوری منابع انسانی در شرایط بحران کرونا در جامعه مورد پژوهش استخراج شد که مبنای مدل مفهومی گردید. با بهره گیری از شاخص های برازش، مدل های اندازه گیری، ساختاری و کلی مورد تایید قرار گرفت. ضمناً فرضیه ها با استفاده از تحلیل مسیر، مثبت و معنادار گزارش شد.محدودیت ها و پیامدها: فقدان پژوهش های مشابه در شرایط بحران کرونا، محدودیت های ناشی از بحران کرونا در جهت مشارکت مناسب نمونه آماری.پیامدهای عملی: طراحی مدل مناسب تاب آوری کارکنان شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در شرایط بحران کرونا جهت ارتقای اقدامات پیشگیرانه به منظور مقابله با بیماری کرونا.ابتکار یا ارزش مقاله: طراحی مدلی برای تاب آوری منابع انسانی و شناسایی ابعاد آن در محیط کار به همراه ارائه شاخص های عملیاتی جهت پیاده سازی در شرایط بحران کرونانوع مقاله: مقاله پژوهشی
پیش بینی و تبیین سکوت سازمانی با استفاده از راهبردهای رهبری مثبت گرا و نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
67 - 93
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی و تبیین سکوت سازمانی با استفاده از راهبردهای رهبری مثبت گرا و نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی انجام شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، آمیخته اکتشافی است. مدل توسعه ابزار در بخش کمّی، توصیفی هم بستگی و در بخش کیفی، پدیدارشناختی مبتنی بر تجارب زیسته است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان منطقه 9 شرق کشور بودند (354 نفر) که با توجه به فرمول کوکران، در بخش کمّی، 180 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و در بخش کیفی، 26 نفر به روش هدفمند تا اشباع نظری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه های رهبری مثبت گرا کامرون (2008)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا (1997) و پرسش نامه محقق ساخته سکوت سازمانی استفاده شد. پایایی ابزارها برحسب آلفای کرونباخ، به ترتیب 94/0، 77/0 و 93/0 و روایی هم گرای پرسش نامه ها نیز، به ترتیب 86/0، 50/0 و 62/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 24 و اسمارت پی ال اس تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین رهبری مثبت گرا و توانمندسازی روان شناختی و سکوت سازمانی، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین، توانمندسازی روان شناختی بین رهبری مثبت گرا و توانمندسازی روان شناختی، نقش میانجی دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که به کارگیری سبک رهبری مثبت گرا و توانمندسازی کارکنان، می تواند نقش مؤثری در کاهش سکوت کارکنان داشته باشد، از این رو پیشنهاد می شود که مدیران دانشگاه فرهنگیان، روی توسعه و تقویت رهبری مثبت گرا و توانمندسازی کارکنان سرمایه گذاری کنند تا بتوانند با مشارکت و هم فکری هرچه بیشتر کارکنان، زمینه توسعه و اثربخشی بیشتر سازمان را فراهم سازند.