مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، گسترش دانش در ارتباط با فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی و ارائه راهکارهایی برای افزایش ارزش ویژه برند از طریق فعالیت های بازاریابی در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. پارادایم اصلی این پژوهش؛ اثبات گرا، هدف؛ توصیفی، جهت گیری پژوهش؛ کاربردی و رویکرد قیاسی است. نمونه آماری تحقیق مخاطبان شبکه اینستاگرام یک شرکت فعال در صنعت مواد غذایی است که از جدول مورگان 389 نفر به به عنوان حجم نمونه تعیین شد. در این مقاله برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بازاریابی رسانه های اجتماعی با تجربه ی برند، ارزش ویژه ی برند و مزایای رسانه های اجتماعی؛ هم چنین تجربه برند با مزایای رسانه های اجتماعی و ارزش ویژه ی برند و در نهایت مزایای رسانه های اجتماعی با ارزش ویژه ی برند ارتباط مستقیم و معنی دار دارد. نتایج حاکی از آن است که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه ی برند تاثیرگذار است و توجه به ابعاد سرگرمی، بروز بودن، تعامل مشتری با رسانه ها و شخصی سازی سفارش ها در بهبود ارزش ویژه ی برند موثر است. مدیران می توانند از این یافته ها برای بهبود استراتژی های بازاریابی خود در رسانه های اجتماعی استفاده کنند
کیفیت شخصیت برند؛ از شخصیت برند پررنگ تا اختلال شخصیت برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان توسعه ی مدل شخصیت برند آکر در سال 1997 میلادی که با نگاهی به مدل های چندعاملی شخصیت انسان در روانشناسی ارائه شد، پژوهش های پرشماری برای خلق ارزش بر اساس مدل آکر شکل گرفته است. با این وجود، به سایر مفاهیم مرتبط با شخصیت انسان در روانشناسی و کاربرد آنها برای شخصیت برند کمتر توجه شده است. در این پژوهش، با هدف توسعه ی مفهوم "کیفیت شخصیت برند"و تعریف وضعیت های آن، از مفاهیم مرتبط در روانشناسی و رواندرمانی استفاده شده است. پژوهشگران با استفاده از روش تحلیل مضمون، از 289 برش حاصل از مصاحبه های عمیق با 14 خبره و سایر منابع، 8 وضعیت کیفیت شخصیت برند (مضمون اصلی)، 10 زیروضعیت (مضمون فرعی) و 230 ویژگی وضعیت (کد) استخراج نمودند. وضعیت های کیفیت شخصیت برند حاصله عبارتند از: شخصیت مثبت؛ شخصیت منفی؛ شخصیت دووجهی؛ شخصیت پررنگ؛ شخصیت کمرنگ؛ بدون شخصیت؛ مشکل شخصیت؛ و اختلال شخصیت. وضعیت ها و ویژگی های کیفیت شخصیت برند ارائه شده می تواند دید خوبی به شرکت ها درباره شخصیت برند آنها بدهد تا در صورت نیاز، به بهبود و مراقبت از شخصیت برند خود بپردازند. همچنین می تواند مبنایی برای پژوهش های آینده باشد.
طرحواره نظری بازاریابی جوامع دور از وطن با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازاریابی جوامع دور از وطن (جداو) لفظی مصطلح در پژوهش های بازاریابی بین الملل ولی فاقد طرحواره شناختی برای ایجاد همگرایی در کاربست مصداقی و تفسیر معنایی است. هدف پژوهش حاضر شناسایی یک طرحواره نظری برای بازاریابی جداو با رویکرد فراترکیب است. پژوهش از نظر هدف کابردی با رویکرد روش شناختی کیفی است. جامعه آماری شامل پژوهش های حوزه بازاریابی جداو، روش نمونه گیری از نوع قضاوتی و حجم نمونه 47 است. تحلیل داده های پژوهش متناسب با صورت بندی فراترکیب هون شامل فرآیند تلخیص و کدگذاری داده ها، تحلیل در سطح موردی، ترکیب در سطح میان مطالعه ای و نظریه سازی است. بر اساس یافته های پژوهش طرحواره نظری بازاریابی جداو دارای 76 مفهوم، 21 زیرمقوله و 5 مقوله است. پنج مقوله شامل سیمای جداو، سیمای کشور خاستگاه، فرآیند بازاریابی جداو، پسایندهای بازاریابی جداو برای برندها و پسایندهای بازاریابی جداو برای کشور خاستگاه است. اگرچه مصداق های بازاریابی جداو اغلب برندهای کشور خاستگاه است ولی تفسیرهای معنایی آن تحت تأثیر سیمای جداو و سیمای کشور خاستگاه است. همچنین پسایندهای بازاریابی جداو در دو سطح برند های کشور خاستگاه و کشور خاستگاه است.
تأثیر به کارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برندهای نوظهور ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تولد برندها و کسب وکارهای جدید به شدت درحال افزایش بوده و هرکدام از آنها در صدد شناخته شدن و نفوذ در اذهان عمومی می باشند. در همین راستا یکی ازعوامل بسیار مهم در زمینه محبوبیت و بازاریابی، ارزش ویژه یک برند یا کسب وکار می باشد، ارزش ویژه برند با ایجاد وفاداری در بین مشتریان احتمال انتخاب برند را افزایش می دهد و مشتریان وفادار زیادی را مجذوب خویش می کند. در همین راستا یکی از راه های جذب مشتریان استفاده از فرایند بازی وارسازی هست که در آن ویژگی ها و موارد مربوط به بازی را در یک شرایط غیربازی پیاده سازی می کند تا از این طریق سبب جلب توجه بیشتر افراد به خود شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها بصورت نیمه تجربی می باشد، به گونه ای که آزمودنی ها به دو گروه آزمایش و کنترل، هر کدام به تعداد 20 نفر تقسیم گردیدند، تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس صورت گرفت؛ ابزار گرد آوری داده ها در این تحقیق استفاده از پرسشنامه ارزش ویژه برند کیم و همکاران (2003) می باشد که توسط یوگاناکان و همکاران (2015) اصلاح گردیده است. برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد، این ضریب برای مجموع متغیرها 0.86 بدست آمد که نشان از پایایی مناسب ابزار پژوهش می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل برندهای نوظهور و جدید ورزشی بود که به تازگی اقدام به ثبت برند و ارائه کالا و خدمات به جامعه مربوطه خود کرده و در صدد نفوذ در اذهان عمومی بودند که دو مورد از این برندهای نوظهور به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهد بین میانگین های تعدیل شده نمرات ارزش ویژه برند برحسب عضویت گروه «گواه و آزمایش» در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده نمی شود( 05/0 <P). بنابراین نتیجه گرفته می شود که فرضیه اصلی تحقیق رد شده و بکارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برند شرکت های نوظهور ورزشی تاثیر ندارد. میزان این تاثیر معنادار بودن عملی (30/0) بوده است. سایر فرضیه های تحقیق نیز پس از بررسی میزان معناداری آنان رد شده اند. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهد که بکارگیری بازی وارسازی بر ارزش ویژه برندهای نوظهور ورزشی تاثیری ندارد و بهتر است برندهای نوظهور در ابتدای پیدایش خود به علت اعتماد کم مردم به صحت پاداش ها و قرعه کشی های برندهای جدید و نوظهور از بازی وارسازی استفاده ننمایند.
نقش عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتماد سازمانی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتماد سازمانی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (329 نفر) می باشد که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 177 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری به شیوه غیراحتمالی در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بود که از پرسشنامه های عشق کارکنان به برند و تبلیغات دهان به دهان مثبت کارول و آهوویا (2006)؛ پرسشنامه قصد ترک شغل روزین و کورابیک (1991)؛ پرسشنامه اعتماد سازمانی کاناواتاناچی و یو (2002)؛ و پرسشنامه تعهد عاطفی آلن و مایر (1990) استفاده گردید. روایی ابزار اندازه گیری با استفاده از نظرات خبرگان این حوزه و روایی واگرا و همگرا مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید. روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که اعتماد سازمانی بر عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، عشق کارکنان به برند بر تعهد عاطفی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، تعهد عاطفی بر قصد ترک شغل تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتمادسازمانی و قصد ترک شغل نقش میانجی متوالی دارند؛ همچنین، عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتمادسازمانی و و تبلیغات دهان به دهان مثبت نقش میانجی متوالی دارند.
طراحی و تبیین مدل پارادایمی ارزش ویژه برند صنعتی با روش نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه: ماشین سازی اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برند و ارزش ویژه آن به عنوان با ارزش ترین دارایی ناملموس هر شرکت به دلیل مزیت رقابتی که ایجاد می کند، نقش مهمی در موفقیت شرکت ها بر عهده دارد. هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل پارادایمی ارزش ویژه برند صنعتی در شرکت ماشین سازی اراک می باشد. رویکرد پژوهش کیفی و مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد، با انجام ۱۳مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته صورررت گرفته است. مشارکت پژوهش شامل خبرگان منتخب حاصل از نمونه گیری هدفمند برمبنای معیارهای خبرگی از زنجیره ارزش سازمانی مذکور، مشتریان و تأمین کنندگان بوده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تاحصول اشباع نظری و دستیابی به مدل پارادایمی با فاکتورهای علی، زمینه ای، مداخله گر و حصول راهبردهایی با هدف ایجاد ارزش ویژه برندصنعتی می باشد. نتایج کدگذاری نشان می دهد که عوامل علی تأثیرگذار بر ارزش ویژه برند صنعتی شامل: مدیریت استراتژیک برند، ارزش برند، معماری برند، کیفیت عملکردی احساسی، عوامل بازار، عوامل ساختاری، عوامل فناوری، محصول، عوامل زیرساختی، تأمین کنندگان ،مشتریان و عوامل زمینه ای شامل: عوامل ساختاری، فرآیندی، زیرساختی، نگرش و آموزش و همچنین عوامل مداخله گر شامل: اقتصاد سیاسی، تحریم ستیزی و نوسانات نرخ ارز و دستیابی به راهبردهایی شامل: راهبردی برنامه ای، ساختاری، فرآیندی، نگرشی، پلتفرم، استانداردسازی، صادرات، راهبردهای حوزه تأمین کنندگان و مشتریان و راهبردهای تحریم ستیزی می باشد. پیامدهای تحقیق شامل افزایش سهم بازار، ورود به بازارهای جهانی، افزایش فروش، توانایی تحریم ستیزی و سودآوری بیشتر می باشد.