فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴٬۱۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
اینترنت و پیشرفت تکنولوژی موجب ایجاد زیرساخت های بسیار پیشرفته برای تعامل میان سازمان ها و مشتریان شده است که در این میان، هم آفرینی ارزش و هم تخریبی ارزش دو جزء تفکیک ناپذیر از ارتباط مشتری با سازمان و فرآیند تعاملی بین این دو است. در پژوهش حاضر دو موضوع کلی بررسی شده است: اول، دیدگاه یکپارچه و جامع درباره هم تخریبی و هم افزایی ارزش وجود ندارد و دوم، تعریف هم تخریبی ارزش مشتری که ناکارایی هم آفرینی تعریف می شود باید تغییر یابد تا باز تعریف این اصطلاح صورت پذیرد. در این پژوهش با بررسی 157 مقاله به روش فراترکیب بر اساس مدل Hoon این نتایج حاصل شد که هم تخریبی ارزش مشتری مقدم بر هم آفرینی ارزش مشتری است و سازمان ها برای ایجاد هم آفرینی ارزش مشتری ابتدا نیاز است که عوامل بازدارنده آن، یعنی عوامل ایجاد کننده هم تخریبی ارزش مشتری را شناسایی و سپس با استفاده از استراتژی های مناسب مهار این عوامل در راستای بهبود ارزش ادراک شده ازسوی مشتری گام بردارند تا در نهایت، هم آفرینی ارزش مشتری ایجاد شود. در همین راستا، می توان هم آفرینی و هم تخریبی ارزش مشتری را باز تعریف کرد و سپس اقدام های مقتضی را در راستای کاهش هدر رفت منابع مالی، زمانی و اعتباری در دستور کار قرار داد.
پیشایندها و پسایندهای عشق به برند؛ از شیفتگی برند مصرف کننده آنلاین تا نیت خلق ارزش برند (مورد مطالعه برند افق کوروش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
175 - 220
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد سریع و استفاده روزافزون از شبکه های اجتماعی، این امکان را فراهم نموده است که فروشندگان، خرده فروشان و خریداران، در محیط خرده فروشی آنلاین، به شکلی بسیار مؤثرتر باهم ارتباط برقرار میکنند. در این پژوهش بررسی پیشایندها و پسایندهای عشق به برند؛ از شیفتگی برند مصرف کننده آنلاین تا نیت خلق ارزش برند(مورد مطالعه برند افق کوروش)در سال 1401می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری تحقیق کلیه مشتریان فروشگاه های افق کوروش که تعداد آنها و نامعلوم می باشند و نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 384 نفر به روش غیرتصادفی دردسترس انتخاب شد. داده ها در نرم افزار پی ال اس، با روش معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تاییدی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که شیفتگی برند مصرف کننده آنلاین بر عشق به برند و تمایل به پرداخت قیمت بالاتر و نیز بر نیت خلق ارزش برند تاثیر معناداری داشت. همچنین اعتماد برند بر عشق به برند و نیت خلق ارزش برند تاثیر دارد، اما بر تمایل به پرداخت قیمت بالاتر تاثیر نداشت. هویت برند مصرف کننده آنلاین بر عشق به برند و تمایل به پرداخت قیمت بالاتر تاثیر داشت، اما بر نیت خلق ارزش برند تاثیر معناداری نداشت. در نهایت عشق به برند بر نیت خلق ارزش برند و تمایل به پرداخت قیمت بالاتر تاثیر معناداری داشت.
بررسی عوامل موثر بر موفقیت فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی شرکت با تاکید بر خصوصیات شرکت (یکپارچگی و پاسخگویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از ابزارهای بازاریابی به ویژه بازاریابی ویروسی ضمن ایجاد مزیت رقابتی می تواند باعث تغییر الگوی غذایی نیز شود. در پژوهش حاضر عوامل موثر در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک شناسایی، مدل سازی، و وزن دهی شده است. برای شناسایی عوامل موثر از رویکرد فراترکیب و بررسی 90 مقاله علمی معتبر استفاده شد، سپس روش مدل سازی ساختاری تفسیری جامع و نظرات خبرگان به منظور مدل سازی بکار رفت. در ادامه با پیاده سازی روش تحلیل شبکه ای فازی رتبه بندی و تعیین اهمیت عوامل انجام شد. بر مبنای تحلیل یافته ها مشخص شد که 9 عامل در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک موثر هستند و در قالب مدل تفسیری با پنج سطح طبقه بندی می شود. بطوری که در اولین سطح شرایط بازار، در سطح دوم جامعه هدف، در سطح سوم فناوری و قیمت، در سطح چهارم، مصرف کننده، روش ارایه (پیاده سازی) و ایجاد ارزش و در نهایت در سطح پنجم تمایل (انگیزه) و اعتماد قرار دارد. همچنین با استفاده از FANP مشخص شد که عامل های روش ارایه، ارزش پیام و مصرف کننده با ضریب 0.354 به عنوان عامل اصلی پیوندی بیشترین اهمیت را دارند، و عامل های قیمت و شرایط بازار با ضریب اهمیت 0.301 به عنوان عامل اصلی مستقل در رتبه دوم قرار گرفتند. بطورکلی بازاریابی ویروسی در زمینه مواد غذایی ارگانیک باعث ایجاد رونق و تمایل مردم در استفاده از این گونه محصولات می شود. در این پژوهش ابتدا عوامل موثر در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک شناسایی شده و سپس در پنج سطح و در قالب چهار مجموعه بصورت مدلی تفسیری قرار گرفتند و در پایان رتبه بندی شدند.
طراحی مدل پیاده سازی بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه با تأکید بر مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
133 - 158
حوزههای تخصصی:
استفاده از بازاریابی دیجیتال به عنوان کانال ارتباطی و فروش منجر به نیاز و استفاده از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) مبتنی بر هوش مصنوعی برای مدیریت صحیح اطلاعات شرکت شده است. هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل پیاده سازی بازاریابی بنگاه به بنگاه با تأکید بر مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی است. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمّی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نح وه گ ردآوری داده از نوع مطالعات پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته با 18 نفر از متخصصان و خبرگان در زمینه بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه و استادان دانشگاه است که به روش گلوله برفی انتخاب شده است. نمونه گیری در بخش کم ّی به صورت هدفمند با 35 نفر از خبرگان و متخصصان بازاریابی دیجیتال انجام شده و گردآوری اطلاعات نیز با پرسشنامه است. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین است که با استفاده از نرم افزار مکس کیو دا (MAXQDA) و ب ا استفاده از روش کدگذاری تدوین شده است. روش اعتبار سنجی در بخش کمّی نیز بر مبنای آزمون همبستگی کندال است. یافته های پژوهش (6 مقوله کلی، 25 مقوله فرعی و 173 مفهوم اصلی) شامل ارائه مدلی مشتمل بر شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گر به همراه معرف ی پدی ده مح وری و ارائه راهبردهای پیاده سازی بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه و شناسایی پیامدهای آن است. نتایج پژوهش نشان داد که مدیران شرکت برای پیاده سازی بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه به عواملی مانند مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی (تحلیلی، مشارکتی و عملیاتی) توجه کرده اند و به دنبال آن بر تضعیف عوامل بازدارنده و تقویت عوامل مثبت و تأثیرگذار همت ورزیده اند.
طراحی مدل تبلیغات اینترنتی جهت تصویرسازی برند کسب و کارهای اینترنتی آرایشی و بهداشتی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مشکلات اصلی کسب و کارهای اینترنتی آرایشی و بهداشتی، در تصویرسازی برند کسب و کار و ایجاد و ارائه ی تصویر برند شرکتی مناسب است. در این راستا، تبلیغات اینترنتی، می تواند به عنوان ابزاری موثر در زمینه ی تصویرسازی برند این نوع از کسب و کارها مفید واقع گردد. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل تبلیغات اینترنتی جهت تصویرسازی برند کسب و کارهای اینترنتی آرایشی و بهداشتی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد صورت پذیرفته است. این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش اکتشافی- کاربردی محسوب می شود. برای طراحی مدل از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. جامعه ی مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل 20 نفر از خبرگان مرتبط با موضوع پژوهش می باشند. نمونه گیری به صورت غیر تصادفی و با روش هدفمند انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش گراندد تئوری (نظریه ی داده بنیاد) استفاده گردید. یافته های پژوهشی نشان داد شرایط علی شامل تولید محتوای تبلیغاتی، به کارگیری تکنولوژی تبلیغاتی، احساسات و تمایل مشتریان، مدیریت ارتباط با مشتریان بر تبلیغات اینترنتی موثر هستند. تبلیغات اینترنتی به عنوان پدیده ی محوری در کنار شناسایی رقبا و مشتریان هدف به عنوان شرایط مداخله گر و قابلیت اعتماد و اعتبار برند به عنوان شرایط زمینه ای بر راهبردها و اقدامات که استراتژی های بازاریابی کسب و کارهای مورد بررسی می باشند، اثر می گذارند. در نهایت با استفاده از استراتژی های بازاریابی مناسب می توان به پیامدهایی همچون تصویرسازی برند، افزایش مشتریان و سودآوری و کسب مزیت رقابتی دست یافت. نتیجه، شامل طراحی مدل پژوهشی جدید در این حوزه می باشد و بیان از تاثیر تبلیغات اینترنتی بر تصویرسازی برند کسب و کارهای اینترنتی آرایشی و بهداشتی دارد.
ارائه مدل توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت در راستای نقش سیاست گذاری بوده به انجام رسید. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد، اکتشافی، و از لحاظ نحوه تجزیه و تحلیل دادهها، آمیخته (کیفی-کمّی) میباشد. در فاز کیفی تحقیق و به منظور طراحی مدل بر اساس متدولوژی تئوری داده بنیاد، گروهی از خبرگان انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. در این فاز، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد و این فرایند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت در فاز کمّی ، مدیران مدیران ارشد، میانی و عملیاتی، روسای واحدها و کارشناسان شرکت های پالایش نفت در شهر تهران به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند و افراد بر اساس روش نمونهبرداری طبقهای تصادفی انتخاب گردیدند. یافتهها منجر به شناسایی شرایط علّی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر ، مقوله محور، راهبردها و و پیامدهای توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت شد. در فاز کمّی، ابزار اصلی جمعآوری دادهها، پرسشنامهای بود. جهت انجام تجزیه و تحلیل های توصیفی و استنباطی، از نرمافزارهای SPSSو LISREL استفاده شد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که برای توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت مدیران بایستی براساس سیاست گذاری در بخش های مختلف به تمامی مقولهها و زیرمقولههای شناسایی شده در این پژوهش به دقت توجه کنند.
تأثیر بازاریابی رسانه اجتماعی بر ارزش ویژه برند با نقش میانجی تجربه برند و مزایای رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
13 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، گسترش دانش در ارتباط با فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی و ارائه راهکارهایی برای افزایش ارزش ویژه برند از طریق فعالیت های بازاریابی در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. پارادایم اصلی این پژوهش؛ اثبات گرا، هدف؛ توصیفی، جهت گیری پژوهش؛ کاربردی و رویکرد قیاسی است. نمونه آماری تحقیق مخاطبان شبکه اینستاگرام یک شرکت فعال در صنعت مواد غذایی است که از جدول مورگان 389 نفر به به عنوان حجم نمونه تعیین شد. در این مقاله برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بازاریابی رسانه های اجتماعی با تجربه ی برند، ارزش ویژه ی برند و مزایای رسانه های اجتماعی؛ هم چنین تجربه برند با مزایای رسانه های اجتماعی و ارزش ویژه ی برند و در نهایت مزایای رسانه های اجتماعی با ارزش ویژه ی برند ارتباط مستقیم و معنی دار دارد. نتایج حاکی از آن است که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه ی برند تاثیرگذار است و توجه به ابعاد سرگرمی، بروز بودن، تعامل مشتری با رسانه ها و شخصی سازی سفارش ها در بهبود ارزش ویژه ی برند موثر است. مدیران می توانند از این یافته ها برای بهبود استراتژی های بازاریابی خود در رسانه های اجتماعی استفاده کنند
تحلیلی بر ارتباط شخصیت مردانه و زنانۀ برند و ارزش ویژۀ برند مشتری محور در صفحات اینستاگرام محصولات مصرفی تند گردش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف کنندگان امروزی به دلیل تعدّد انتخاب و بهتر شدن کیفیت محصولات در زمان تصمیم گیری تنها به جنبه های کارکردی محصول توجه نمی کنند و در بسیاری از موارد در تصمیم گیری های خود جنبه های نمادین برند را دخیل می کنند. حضور پررنگ انسان امروزی در شبکه های اجتماعی نیز برای برندها فرصت مناسبی است تا انسان با حضور خود در این فضا بیش ازپیش با مشتریان خود تعامل داشته باشد و از این طریق خود را از صرف یک محصول کارکردی به شخصیتی تبدیل کند که با مشتری تعامل دارد. ارزش ویژه برند مشتری محور در بستر شبکه های اجتماعی به عنوان توانایی ایجاد وضعیت روانی در ذهن مصرف کنندگان در تعامل با برند تعریف می شود. در پژوهش حاضر چگونگی ارتباط بین ارزش ویژه برند مشتری محور با ابعاد جنسیت برند به عنوان یک بُعد از شخصیت برند (جنبه ای نمادین و غیر کارکردی برند است) در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام بررسی شده است. همچنین، علاوه بر ارتباط مستقیم این دو متغیر، تأثیر ابعاد شخصیت مردانه و زنانه برند نیز بر ارزش ویژه برند مشتری محور با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی با برند سنجیده شده است. برای سنجش روابط مطرح شده 391 پرسشنامه ازسوی مصرف کنندگان فعّال اینستاگرام برندهای محصولات مصرفی تند گردش تکمیل شد. نتایج تحلیل روابط فوق با استفاده از مدل سازی معادله های ساختاری نشان داد که دو بُعد جنسیت برند به صورت مستقیم و غیرمستقیم و با دو متغیر عشق به برند و تعامل عاطفی مصرف کننده بر ارزش ویژه برند مشتری محور تأثیر مثبت و معنادار دارد. به طور تقریبی، تأثیر هر دو بُعد با ضریب تأثیر کمتر از یک درصد به یک اندازه بود.
Analysis of Supply Chain Anti-fragility in the Textile Industry Using the Best-Worst Method and CoCoSo(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
112 - 125
حوزههای تخصصی:
The economic conditions prevailing in the country, sanctions, rapid changes and transformations of the markets, and the complexity and disorder of the market environment, have made it necessary to pay attention to the anti-fragility approach in the industries. One of the most interesting industries is the textile industry. Hence, due to the strategic nature and having a large domestic consumption market, the textile industry must be anti-fragile in order to quickly adapt to new conditions and maintain and improve its competitive value in a safe and stable condition. This research was conducted with a review of the literature in order to achieve the anti-fragility of textile industries throughout the supply chain. We identified the anti-fragility components and weighed them using the best-worst method. Then, we reviewed the literature on the textile industry and interview the experts in this industry, to identify and evaluate the fragility factors. By using the CoCoSo method the most important factors that disrupt anti-fragility were ranked. Finally, the results of the research showed that the components: unexpectedness, Adequate supervisors, and Attraction are the most important components. Also, the results obtained from the CoCoSo method showed that the of ''Lack of investment in the (clothing) industry", "Saturation of the market with counterfeit brands due to the structural weakness of the distribution and smuggling network", and "Undeveloped distribution network" are the most important in the supply chain of the textile industry.
تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری هوشمند بر مبنای تئوری داده بنیاد
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری و بررسی چگونگی تأثیرگذاری عامل های مدل بر روی همدیگر و راهکارهای عملی در راستای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری می باشد. از این رو با توجه به رویکرد ترکیبی در بخش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق با 12 تن از خبرگان (مدیران آژانس های گردشگری و اساتید دانشگاه که دارای دارای مدرک تحصیلی مدیریت جهانگردی، مدیریت هتلداری و رشته کارآفرینی گردشگری می باشند)، به تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری پرداخته است. این الگو مشتمل بر شش تم اصلی: 1) شرایط علی (عوامل ساختاری، عوامل محیطی و عوامل رفتاری)؛ 2) شرایط زمینه ای(فرهنگ سازمانی، بلوغ سازمانی، یادگیری سازمانی، شرایط محیط کاری و چشم انداز سازمانی)؛ 3)شرایط مداخله گر (موانع سازمانی و موانع اطلاعاتی و انگیزشی)؛ 4) مقوله محوری(مدیریت و توسعه استعداد در بخش گردشگری)؛ 5) راهبردها(استعداد یابی، استعداد گماری، استعداد خواهی و استعداد داری)؛ 6) پیامدها(پیامدهای فردی، سازمانی و فراسازمانی) می باشد. سپس در گام دوم با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری در میان 300 نفر از مدیران و کارکنان آژانس های گردشگری مدل حاصله مورد برازش، اعتباریابی و آزمون قرار گرفت. در مرحله کمی براساس روش تحقیق همبستگی روابط میان متغیرهای مدل اولیه و ضرایب تأثیرگذاری هرکدام در تبیین مدلی برای توسعه مدیریت استعداد در بخش گردشگری تعیین گردید. براساس نتایج آماری تحقیق به ترتیب شرایط علی با ضریب 28%، شرایط زمینه ای با ضریب 25% و شرایط مداخله گر 19% بر مقوله محوری تأثیرگذار بودند. کمترین تأثیرگذاری بر مقوله محوری مربوط به شرایط مداخله گر و بیشترین تأثیرگذاری مربوط به شرایط علی است. همچنین میزان تأثیرگذاری مقوله محوری بر راهبردها 37% ، میزان تأثیرگذاری شرایط زمینه ای بر راهبردها 33% و میزان تأثیرگذاری شرایط مداخله گر بر راهبردها 16% می باشد که بیشترین تأثیر مربوط به مقوله محوری است. تأثیر راهبردها در مدل بر پیامدهای 61% بوده است.
بررسی تاثیر ساختار و آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی هوش رقابتی (مورد مطالعه: بانک ملت)
منبع:
مدیریت بازاریابی هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
119 - 139
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بررسی تاثیر ساختار و آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی هوش رقابتی می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع پیمایشی مقطعی است. داده های تحقیق از طریق سوالات پنج گزینه ای لیکرت موجود در پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. جامعه ی مورد پژوهش تعداد کارکنان بانک سپه خرم آباد کوکران برای جامعه محدود استفاده می شود که کل جامعه آماری بالغ بر 1500نفرمی باشد جهت محاسبه حجم نمونه موردنیاز برای پژوهش با استفاده از فرمول کوکران در سطح اطمینان 5 درصد برابر با 306نفر بدست آمده است. نمونه مورد مطالعه به روش در دسترس جمع آوری شده است.نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای ساختار بانک بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی برنامه ریزی (405/0) آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی برنامه ریزی (360/0) ساختار بانک بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی تحلیل و بررسی(421/0) آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی تحلیل و بررسی(081/0) تحلیل و بررسی(924/0) آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی(080/0) ساختار بانک بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی ارتباطات(429/0) آگاهی فرهنگی بر عملکرد استراتژیک با نقش میانجی ارتباطات(130/0) ساختار بانک بر برنامه ریزی(405/0) آگاهی فرهنگی بر برنامه ریزی(359/0) ساختار بانک بر تحلیل و بررسی(177/0) آگاهی فرهنگی بر تحلیل و بررسی(226/0) ساختار بانک بر جمع آوری اطلاعات(149/0) آگاهی فرهنگی بر جمع آوری اطلاعات(099/0) ساختار بانک بر ارتباطات(566/0) آگاهی فرهنگی بر ارتباطات(171/0) برنامه ریزی بر عملکرد استراتژیک(541/0) تحلیل و بررسی بر عملکرد استراتژیک(357/0) جمع آوری اطلاعات بر عملکرد استراتژیک(804/0) ارتباطات بر عملکرد استراتژیک(758/0) در شعب بانک ملت شهر تهران، تاثیر معنادار دارند.
بررسی تأثیر اعتبار تائید کننده مشهور بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده با نقش میانجی تناسب تأیید کننده مشهور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
13 - 54
حوزههای تخصصی:
یکی از استراتژی های مهم برای ایجاد ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده برای محصولات، اتصال آنها به افراد مشهور است. استفاده از این استراتژی بازاریابی کلیدی در سراسر جهان رو به افزایش است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر اعتبار تاییدکننده و تناسب وی بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده با در نظر گرفتن نقش واسطه ای تناسب می باشد. بدین منظور، دو تبلیغ بر اساس پیش آزمونی که در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان در مورد برندهایی که از تاییدکننده مشهور استفاده می کردند به منظور انتخاب قوی ترین و ضعیف ترین برند انجام شد. جامعه آماری مطالعه، خریداران مگامال ها در تهران بودند. در مجموع، 186 پرسشنامه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی ال اس برای آزمایش فرضیه های پژوهش استفاده شد. نتایج آزمون فرضیه نشان داد که اعتبار تاییدکننده مشهور تأثیر مثبت قابل توجهی بر تناسب تاییدکننده و ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده دارد. علاوه بر این، تناسب تایید کننده تأثیر مثبتی بر ارزش ویژه برند از دیدگاه مصرف کننده داشت. از این یافته ها، مفاهیم نظری و مدیریتی مهمی بدست آمده است.
اکتشاف و تحلیل درونی نظام یافته عوامل کلان فرهنگی مرتبط با موفقیت و شکست سازمان در زمان دورکاری؛ رویکرد تحلیل مقوله
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماری کووید-۱۹ از حدود دو سال گذشته، بسیاری از سازمان ها و دولت ها را ناگزیر از تدوین و پیاده سازی فرآیند دورکاری از منزل به صورت حداکثری نمود. به دلیل ماهیت بحرانی موضوع، سازمان های کمی از آمادگی لازم برای اجرای فرآیند دورکاری برخوردار بودند؛ لذا این مسئله، چالش های متعددی را برای اثربخشی عملکردی سازمان ها ایجاد نموده است. در این پژوهش با رویکرد اکتشافی به این سوال پاسخ داده خواهد شد که مهم ترین عوامل فرهنگی مرتبط با موفقیت و شکست اقدامات دورکاری در موضوع اثربخشی عملکرد سازمانی چیست. برای پاسخ به این پرسش از تحلیل داده های جمع آوری شده از مصاحبه نیمه ساختارمند با افراد یک سازمان دورکار استفاده شده است. افراد مورد مصاحبه، کارکنان و مدیران سازمان می باشند و سوالات مصاحبه به صورت پایان باز و آزاد پرسیده شده است. برای تحلیل داده ها از کدگذاری به روش تحلیل مضمون استفاده شده و مضامین اصلی به عنوان اصلی ترین عوامل فرهنگی در رفتار سازمانی مورد بحث قرار می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که مواردی چون احساس عدالت در سازمان، فرهنگ ارتقای شغلی، انعطاف پذیری سازمان و نگرش نسبت به پاداش و جبران خدمات از جمله مهم ترین عوامل تعیین کننده موفقیت یا شکست دورکاری در سازمان از نظر کارکنان هستند. در طرف مقابل، نحوه نظارت بر عملکرد کارکنان و ارتباطات سازمانی از منظر مدیران به عنوان مهم ترین عوامل مطرح شده است.
واکاوی پیامدهای رهبری زهرآگین در سازمانهای حوزه گردشگری با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
303 - 327
حوزههای تخصصی:
اقدامات یک رهبر سمی می تواند اثر دومینوی منفی بر عملکرد کلی سازمان داشته باشد. هدف از اجرای این تحقیق، واکاوی پیامدهای منفی رهبری زهرآگین در سازمانهای حوزه گردشگری است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و در زمره تحقیقات کیفی قرار دارد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و از روش نمونه گیری هدفمند با تکنیک گلوله برفی استفاده شد. بیست نفر از خبرگان علمی شامل اساتید مطرح دانشگاهی با زمینه علمی گردشگری و خبرگان تجربی شامل مدیران کل و مدیران بخش توسعه گردشگری سازمانهای گردشگری در سطح استان و رؤسای سازمان گردشگری در سطح شهرستان های منطقه شمال کشور بعنوان جامعه نمونه درنظر گرفته شد. پیامدهای رهبری زهرآگین در دو عنوان اصلی پیامدهای درون سازمانی و پیامدهای برون سازمانی شناسایی شد. پیامدهای درون سازمانی به پیامدهای فردی و پیامدهای گروهی – سازمانی، منقسم گردید. پیامدهای فردی در دو مقوله پیامد فیزیولوژیکی- روانشناختی و نگرشی و رفتارهای انحرافی- غیر مدنی، شناسایی گردید. پیامدهای گروهی- سازمانی نیز با دو مقوله ارتباطات و جو سازمانی و عقب ماندگی باطنی، واکاوی گردید. همچنین پیامدهای برون سازمانی در قالب جامعه میزبان و گردشگر بررسی شد. در جامعه میزبان، سه پیامد اجتماعی- فرهنگی، پیامد زیست بوم- محیطی و پیامد اقتصادی، مورد بررسی قرار گرفت. در قالب گردشگر با زمینه رفتاری- نگرشی، نگرش منفی بازار هوشمند گردشگری نیز بررسی شد.
ارائه مدل مدیریت منابع انسانی تنوع محور در سازمان های دولتی ایران به روش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
453 - 473
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش تدوین مدل مدیریت منابع انسانی تنوع محور با توجه به شرایط بومی سازمانهای دولتی ایران می باشد.در این پژوهش ابتدا با استفاه از روش تحلیل مضمون و مصاحبه با خبرگان سازمان امور اداری استخدامی کشور ، و پیاده سازی آن در نرم افزارMaxqda 2020 و انجام کدگذاری باز و محوری مولفه های تنوع و پیامدهای آن شناسایی و تلخیص گردید و سپس با استفاده از کد گذاری گزینشی چارچوب نهایی مدل مدیریت منابع انسانی تنوع محور شکل گرفیافته های پژوهش نشان از آن دارد که خروجی تحلیل مضمون در حالت تحلیلی از مستندات ، تعداد 27 مولفه در 5 بعد تنوع ( محیط ، دانش ، ویژگیهای شخصی ، مهارت و مصادیق رفتاری ) و در حالت تحلیلی از مصاحبه ، تعداد 5 مولفه پیامد ( عملکرد شغلی ، نوآوری سازمانی ، بهبود در آموزش و توسعه نیروی انسانی ، قصد ترک خدمت و تعهد ) شناسایی گردید و خروجی تحلیل عاملی تائیدی نیز نشان داد ابعاد اصلی مدل شامل تنوع با 20 مولفه ، کارکرد با سه مولفه و پیامد با 5 مولفه ، در آزمون های روایی و پایایی امتیازات لازم را کسب نمودند و مدل نهایی با 3 بعد و 28 مولفه ارائه گردید. تمام متغیر ها بر روی مدیریت منابع انسانی تنوع محور تاثیر گذار بوده اند. بر اساس ضرایب بدست آمده میزان تاثیز گذاری پیامد 0.365 ، کارکرد 0.436، محیط 0.534 ، تنوع نیروی انسانی 0.590 ، دانش 0.740 ، مهارت 0.757 و ویژگی های شخصی 0.911 می باشد.
رتبه بندی عوامل مؤثر بر ساماندهی منابع انسانی با رویکرد سبز با استفاده از شاخص های تصمیم گیری چند معیاره در اداره کل مالیاتی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع انسانی مولد مهمترین سرمایه سازمان تلقی می گردد که می تواند موجبات تغییر و تحول در سایر عوامل سازمانی و نتایج اساسی را فراهم آورد. اگر تا دهه های گذشته معیار برتری یک کشور حجم نیروی انسانی، سلاح های مدرن، ارتش نیرومند، سرزمین وسیع یا منابع زیرزمینی گسترده و حق وتو در مجامع بین المللی بود، از این پس قدرت یک کشور به کیفیت نیروی انسانی و سطح بهره وری آن بستگی دارد. هدف این پژوهش رتبه بندی عوامل مؤثر بر ساماندهی منابع انسانی با رویکرد سبز با استفاده از شاخص های تصمیم گیری چندمعیاره در اداره کل مالیاتی استان ایلام است. جامعه آماری مورد پژوهش را 25 نفر از نخبگان دانشگاهی و خبرگان نظام مالیاتی می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند. این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی است. از نقطه نظر چگونگی جمع آوری اطلاعات، از نوع تحقیقات آمیخته توصیفی- تحلیلی میباشد. در این پژوهش، جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه رحیمی و همکاران(1400) استفاده شده است. برای رتبه بندی عوامل مؤثر بر ساماندهی منابع انسانی با رویکرد سبز با استفاده از شاخص های تصمیم گیری چندمعیاره در اداره کل مالیاتی استان ایلام در این تحقیق از روش تاپسیس استفاده گردید. بر اساس نتایج تاپسیس، پیامدهای مرتبط با جامعه رتبه اول را کسب کرده است. اهداف سازمانی و عدم توجه به فضای تعاملی سازمان با جامعه رتبه دوم و راه اندازی سیستم اطلاعات رتبه سوم را کسب کرده اند.
ارائه و اعتبارسنجی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بازاریابی املاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود نگرش مشتریان شرط لازم برای موفقیت در دستیابی به اهداف بازاریابی املاک است که از طریق مدیریت تجربه مشتریان قابل حصول است. هدف از انجام این مطالعه ارائه و اعتبارسنجی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بازاریابی املاک است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شده است. همچنین برای اعتبارسنجی پرسشنامه از روایی محتوایی و روایی همگرا بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش ارائه الگو، شامل مدیران بازاریابی املاک و در بخش اعتبارسنجی الگو شامل مشتریان مسکن می باشند. در گام نخست با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری الگوی اولیه ای طراحی گردید. برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS استفاده شده است. نتایج نشان داد متغیرهای آمیخته بازاریابی و مشتری نوازی دارای قدرت نفوذ بالایی هستند و از تاثیرپذیری پایینی برخوردار هستند، بنابراین متغیرهای مستقل هستند. متغیرهای اعتماد مشتری و تجربه مشتری نیز از قدرت نفوذ و وابستگی مشابهی برخوردار هستند بنابراین متغیرهای پیوندی می باشند. متغیر بازاریابی املاک نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار است بنابراین متغیر وابسته محسوب می شود. بنابراین می توان اذعان داشت مولفه های آمیخته بازاریابی و مشتری نوازی بر اعتماد مشتری و تجربه مشتری تاثیر می گذارند.
طراحی و اعتبارسنجی مدل ارتباطات بلندمدت خریدار-فروشنده در منطقه های آزاد تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
161 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی مدل ارتباطات بلندمدت خریدار-فروشنده در منطقه های آزاد تجاری انجام شده است. این مطالعه از منظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعه ای و از منظر روش گردآوری داده ها یک پژوهش پیمایش مقطعی است. برای دستیابی به هدف از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شده است. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل 17 نفر از خبرگان و مدیران عالی منطقه های آزاد تجاری و استادان بازاریابی است. نمونه گیری در بخش کیفی با روش هدفمند انجام شده و تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافته است. در بخش کمّی نیز از دیدگاه 288 نفر از کارشناسان منطقه های آزاد تجاری استفاده شده است. حجم نمونه با روش اندازه اثر و توان آزمون تعیین و برای نمونه گیری از روش خوشه ای-تصادفی بهره گرفته شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با نرم افزار Maxqda، مدل سازی ساختاری-تفسیری با نرم افزار Micmac و حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. نتایج نشان داده است که عوامل دولتی، مدیریتی، محیطی و ساختاری بر بازاریابی رابطه ای و راهبرد بازاریابی در منطقه های آزاد تجاری تأثیر می گذارند. بازاریابی رابطه ای و راهبرد بازاریابی نیز بر مشتری گرایی، شخصی سازی روابط و هم آفرینی ارزش تأثیر می گذارد و در نهایت، به ارتباطات بلندمدت خریدار-فروشنده در منطقه های آزاد تجاری منجر می شوند.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند با در نظر گرفتن جامعه مصرف کننده با روش FCM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلید مدیریت و توسعه برند، فهمیدن و شناخت این مسئله است که مشتریان به دنبال چه مزیت هایی هستند. در این بین توجه به مفهوم هویت جنسیتی برند و عوامل مؤثر در پیاده سازی آن (به عنوان راه حلی اساسی برای کسب رضایت مشتریان که امروزه متوقع تر از دیروز هستند و فقط به دنبال مزایای کارکردی نیستند، بلکه به دنبال مزایای ناملموسی نیز هستند) یک ضرورت است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند و نیز با در نظر گرفتن جامعه مصرف کننده انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش آمیخته و بر مبنای پژوهش کیفی و کمّی، از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و اکتشافی است که فلسفه پژوهشی قیاسی-استقرایی دارد. جامعه آماری پژوهش خبرگان (مدیران بازاریابی صنعت پوشاک) است که اعضای نمونه آن با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه است که روایی و پایایی مصاحبه پژوهش با استفاده از روش روایی محتوایی، روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار تأیید و روایی و پایایی پرسشنامه پژوهش نیز با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شده است. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمّی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند به تفکیک جوامع مصرف و اولویت بندی آنهاست. در نتایج پژوهش تناسب ظاهر و سبک، روابط احساسی و عاطفی برند، جزئی نگری و دلبستگی به برند به عنوان مهم ترین عوامل موفقیت برند های زنانه و دریافت ارزش های مبتنی بر قدرت و پرستیژ، دریافت نهایت مطلوبیت، انگیزه های کاربردی و کلی نگری به عنوان مهم ترین عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند در برند های مردانه شناسایی شد.
کیفیت شخصیت برند؛ از شخصیت برند پررنگ تا اختلال شخصیت برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
67 - 124
حوزههای تخصصی:
از زمان توسعه ی مدل شخصیت برند آکر در سال 1997 میلادی که با نگاهی به مدل های چندعاملی شخصیت انسان در روانشناسی ارائه شد، پژوهش های پرشماری برای خلق ارزش بر اساس مدل آکر شکل گرفته است. با این وجود، به سایر مفاهیم مرتبط با شخصیت انسان در روانشناسی و کاربرد آنها برای شخصیت برند کمتر توجه شده است. در این پژوهش، با هدف توسعه ی مفهوم "کیفیت شخصیت برند"و تعریف وضعیت های آن، از مفاهیم مرتبط در روانشناسی و رواندرمانی استفاده شده است. پژوهشگران با استفاده از روش تحلیل مضمون، از 289 برش حاصل از مصاحبه های عمیق با 14 خبره و سایر منابع، 8 وضعیت کیفیت شخصیت برند (مضمون اصلی)، 10 زیروضعیت (مضمون فرعی) و 230 ویژگی وضعیت (کد) استخراج نمودند. وضعیت های کیفیت شخصیت برند حاصله عبارتند از: شخصیت مثبت؛ شخصیت منفی؛ شخصیت دووجهی؛ شخصیت پررنگ؛ شخصیت کمرنگ؛ بدون شخصیت؛ مشکل شخصیت؛ و اختلال شخصیت. وضعیت ها و ویژگی های کیفیت شخصیت برند ارائه شده می تواند دید خوبی به شرکت ها درباره شخصیت برند آنها بدهد تا در صورت نیاز، به بهبود و مراقبت از شخصیت برند خود بپردازند. همچنین می تواند مبنایی برای پژوهش های آینده باشد.