این مقاله، به اهمیت و ضرورت توجه به مقوله نظریه پایه توسعه ملی و جایگاه آن درنظام برنامهریزی و به ویژه نقش آن در فرایند تهیه طرح پایه آمایش سرزمین میپردازد. مقاله، باارائه تعریفی از نظریه پایه توسعه ملی و محتوای مقوله و ترتیببندی منطقی آن آغاز میشود وآن را به عنوان چارچوبی مرجع برای اتخاذ استراتژیهای توسعه در زمینههای مختلف معرفیمینماید. مقاله با مروری اجمالی بر مبنای نظری خط مشیهای توسعه در برنامههای میانمدت کشوردر قبل و بعد از انقلاب بر ضرورت و اهمیت تدوین چنین چارچوبی تأکید مینماید. بحثمحوری این مقاله، طرح سناریوهای اساسی برای انتخاب نظریه پایه درازمدت کشور میباشد.این بحث، ابتدا چند سناریوی ناظر بر پیشبینی روندهای محتمل بر چشماندازهای اقتصادی،سیاسی و زیستمحیطی جهان را مرور میکند تا زمینه را برای طرح نظریه پایه توسعه فراهمسازد. آن گاه نظریه پایه توسعه ملی را در سه وضعیت یا سناریوی متفاوت که براساس سه دیدگاهدرونگرایی، برونگرایی و میانه روی میباشند مورد بحث قرار میدهد. در بخش پایانی تمرکز مقاله بر بحث در مورد مفروضات اساسی نظریه پایه پیشنهادینویسنده میباشد. در قسمت اجمالی در مورد اینکه چگونه دیدگاههای مختلف در زمینههایتوسعه درازمدت کشور بر شکلبندی سازمان فضایی کشور و مبانی آمایش سرزمین اثر خواهدگذاشت، گفتگو خواهد شد.