الگوهای فکری مسلط در توسعه اقتصادی، نوعی تقسیم نهادی مصنوعی میانبازارهای خودانگیخته و دولتهای ابزاری ایجاد کردهاند. رهنمودهای سیاستی متضاد، پدیدارگشته و تثبیت شدهاند. این مقاله، در پی آن است که با بازنگری در نقش کارآفرینی در توسعهاقتصادی، هر دوی این رویکردها را به چالش فرا خواند. این مقاله با پذیرش دیدگاهی تکاملی،بحث میکند که نظام ملی کارآفرینی منجر به پیدایش چارچوب مناسبی برای ترکیبفرایندهای خلاق و مخربی میشود که ذاتی کارآفرینی است، و تنوع نهادی، ویژگی توسعهاقتصادی موفق است. در این مقاله، این بحث با مقایسه تجربههای توسعه در سوئد و کره جنوبیانجام میپذیرد.