در برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور (1378-1374)، افزایش بهرهوری در تمام سطوح جامعه مورد تأکید قرار گرفته است. به ویژه، عباراتی نظیر "استفادهبهینه از کلیه عوامل و زمان، افزایش کارایی هزینههای عمومی و جلوگیری از اسراف و تبذیر دربودجه عمومی، ایجاد نظم و انضباط مالی و جز اینها، و توجه به تسریع در اتمام و بهرهبرداریپروژهها از طریق تمرکز امکانات در این موارد به جای داشتن پروژههای متعدد و پراکنده همراه باکندی کار" را میتوان نام برد. بدین روی، علاوه بر نیاز به التزام عملی از طریق حاکمیت برنامه، بر صاحبنظران وکارشناسان آگاه و دلسوز فرض است که به مدد دولت بیایند و برای شناخت ابعاد موضوع و حلمشکلات، با استفاده از پژوهش و نوآوری، معیارهای قابل اتکا در اختیار برنامهریزان و مجریانامور گذارند تا از این طریق، نحوه عمل در دستیابی به استفاده بهینه از منابع، در طول زمان،همواره مورد ارزشیابی قرار گیرد. این مقاله با درک اهمیت موضوع، جنبههای مهم تأخیر در اجرای پروژهها را از طریق مبانینظری، به ویژه تجربیات کاری نگارنده، تبیین مینماید و با روشها و الگوهای خاصی برایسنجش و مقایسه تأثیر ابعاد زمانی در اجرای پروژهها، با آوردن موارد مشابه عینی و ذهنی، ارائهمیکند. حضرت علی (ع) میفرمایند: اغتنموا الفرص، فانها تمر مرالسحاب. فرصتها را غنیمت بشمارید که همانند ابر میگذرند. غررالحکم، الفصل الثانی (اغتنام الفرص)، روایت 10809