راسل ال. اکوف، برنامهریزی و سیاستگذاری را توأما هنر و دانش تبدیل آنچه که محالمینماید به ممکنات میداند که برای موفقیت آن لازم است محدودیتهای موجود از میانبرداشته شود. به نظر او، این محدودیتها غالبا از داخل کشور تحمیل شده است تا از خارج، ومحدودیتهای وخیم به ندرت جنبه اقتصادی، محیطی یا تکنولوژیک دارد، بلکه صفت ممیزهآنها معمولا اجتماعی، اخلاقی و سیاسی است. به محدودیتهای وخیم اجتماعی، اخلاقی و سیاسی که برنامهریزی و سیاستگذاری را دچاراشکال و ناکامی مینماید، محدودیت اطلاعاتی را نیز باید اضافه کرد. محدودیتهای اطلاعاتیموجب میگردد تا برنامهریزی و سیاستگذاری، دقت و درجه اطمینان علمی خود را از دستبدهد و موفقیت آن در گرو تصادف و احتمال باشد. اطلاعات باعث کاهش تردید و عدماطمینان میگردد. اطلاعات وسیلهای است برای تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی. برنامهریزی وسیاستگذاری نیز وسایلی هستند برای بهبود زندگی و ارتقای سطح رفاه و بهرهمندی مردم وجوامع، یعنی آنچه که زیرعنوان کلی رشد و توسعه اقتصادی - اجتماعی مطرح میشود. باتوجه به این نکات، رشد و توسعه اقتصادی - اجتماعی در آغاز مورد بحث قرار میگیرد وسپس در قسمت دوم، برنامهریزی رشد و توسعه با توجه به نیازهای اطلاعاتی آن در مراحلمختلف، تشریح میگردد. در قسمت سوم، اطلاعات به عنوان سرچشمه دانش و آگاهی یا بهعنوان نوعی انرژی مطرح میشود، و در قسمت چهارم، رابطه بین اطلاعات و تصمیمگیری بیانمیگردد. در قسمت پنجم، مراکز اطلاع رسانی و جایگاه آنها در برنامهریزی تشریح میشود. در تحلیل نهایی، آنچه که از مجموعه مباحث فوقالذکر قابل جمعبندی است، این است کهاطلاعات به عنوان انرژی یا به زبانی سادهتر، به عنوان ماده حیاتی و خونی که در مجاریتصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی جریان پیدا میکند، کالایی است عرضه شده توسطمراکز اطلاع رسانی که حتی با بهترین پردازش و در مناسبترین بستهبندی هم، ارزش آن بستگیبه میزان تقاضا و استقبال متقاضی دارد. مراکز اطلاع رسانی در ایجاد این ارزش برایمصرفکنندگان اطلاعات، تا حدی توانایی و رسالت دارند که هر ع