مصالح مردم و رعایت آن ها در صلح ها و صلح نامه هاى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)
آرشیو
چکیده
متن
در جوامع کنونى، که انسان را محور قرار دادهاند و همه چیز را با منافع او تبیین و تفسیر مىکنند و هر چه نافى و یا در تضاد با منافع وى باشد مردود قلمداد مىشود، بحث در مورد محدوده رعایت این مصالح در سیره نبوى مفید و درسآموز است . این نوشتار به دنبال آن است که رعایت مصالح مردم را در صلحها و صلحنامهها و پیمانهاى پیامبراکرم صلى الله علیه و آله با غیر مسلمانان بررسى کرده، نگاهى پر رنگتر به آن داشته باشد .
تبیین واژهها
منظور از «مصالح» همان منافع و امورى است که مسلمانان را در رسیدن به اهداف مادى یا معنوىشان یارى مىدهد .
مراد از «مردم» مسلمانان و ایمانآورندگان به پیامبراکرم صلى الله علیه و آله هستند، اعم از مسلمانانى که در سایه حکومت اسلامى زندگى مىکردند یا مسلمانانى که در خارج از این قلمرو (مثلا، در مکه پیش از فتح) به سر مىبردند .
محدوده بحث، صلحنامهها و پیماننامههایى است که با غیرمسلمانان منعقد شده است و بحث در محدوده کلىتر یا محدودههاى جزئى دیگر، نوشتارهاى دیگرى را مىطلبد .
رعایت مصالح جامعه و مردم از سوى یک رهبر حکیم، امرى عقلانى و بدیهى است، به ویژه آنکه آن رهبر حکیم، پیامبراکرم صلى الله علیه و آله باشد که از عصمت و حکمتیکجا بهرهمند بود . این نوشته به بیان مصادیقى از این مصلحتسنجى و برخى از اولویتها در این امر مىپردازد .
تقدم مصالح آخرت بر دنیا
قرآن کریم، که ترجمان فرهنگ اسلامى و معارف الهى است، در بیان نسبت دنیا و آخرت از لحاظ ارزش، اهمیت، برترى و جاودانگى، دنیا را غیرقابل مقایسه با آخرت معرفى مىکند و منافع و بهرههاى اخروى را بهتر و جاودانهتر از منافع دنیوى مىداند: «قل متاع الدنیا قلیل و الآخرة خیر لمن اتقى» (نساء: 77) ; بگو سرمایه زندگى دنیا ناچیز است و سراى آخرت براى کسى که پرهیزگار باشد، بهتر است .
در آیه دیگرى مىفرماید: «فما متاع الحیاة الدنیا فى الآخرة الا قلیل» (توبه: 38)، متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى نیست .
همچنین مىفرماید: «بل تؤثرون الحیاة الدنیا و الاخرة خیر و ابقى» (الاعلى: 16 - 17)، ولى شما زندگى دنیا را مقدم مىدارید، در حالى که حیات آخرت بهتر و جاودانهتر است .
در آیات دیگرى از قرآن کریم، این مفاهیم تکرار شدهاند .
پیامبراکرم نیز، که ترجمان عملى قرآن کریم است، نه تنها در زندگى و سیره فردى خود آخرت را بر دنیا مقدم مىدارد، بلکه در ابعاد دیگر سیره شریفش این امر محقق است . در ترجیح و تقدم مصالح دنیوى یا اخروى مردم، مسلما مصالح اخروى مقدم است; به این معنا که اگر در رعایت مصالح اخروى و معنوى مردم چارهاى جزنفى یا محدودکردن مصالحدنیوىو مادى نباشد، قطعا این امرانجام مىگیرد، حتى اگرخواستمردم برخلاف آن باشد .
همچنین اگر اصل اسلام در خطر باشد، منافع یا مصالح دیگر مورد لحاظ قرار نمىگیرند و تمام همت پیامبر بر حفظ اصل اسلام تعلق مىگیرد .
براى نمونه، مىتوان از «صلح حدیبیه» یاد کرد . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در سال ششم هجرى پس از دیدن رؤیاى صادقه، به همراه 1400 یا 1600 تن از مسلمانان به قصد زیارت کعبه و انجام عمره راهى مکه شدند . مسلمانان به دستور پیامبر اکرم هیچ سلاح جنگى به همراه نداشتند . مشرکان، که از حرکت مسلمانان خبردار شده بودند، آنان را در نزدیکى مکه متوقف کرده (1) و مصمم بودند تا براى شکسته نشدن اقتدار خود، به هر قیمتى که شده است از ورود مسلمانان جلوگیرى کنند . (2) مسلمانان بدون سلاح و بىآمادگى براى جنگى سهمگین در شرایطى سخت و خطرناک قرار گرفتند . سختى شرایط به گونهاى بود که امکان داشتبرخى از مسلمانان تاب پایدارى از کف بدهند . از اینرو، مسلمانان همگى تجدید پیمان کردند که این پیمان به «بیعتشجره» یا «بیعت رضوان» معروف است . (3) برافروخته شدن آتش جنگ وضعیت نامعلوم و خطرناکى براى اصل اسلام در پى داشت . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پیشنهاد صلح موقت و برقرارى امنیت را مطرح کردند (4) و حتى در نگارش صلحنامه، عقبنشینىهایى کردند; مثل حذف «بسمالله الرحمن الرحیم» و عنوان «رسول الله» (5) ، که برخى از اصحاب آن را سرشکستگى و ذلت مىدانستند و در مقابل آن موضع گرفتند . (6) از اعتراض مسلمانان به اصل صلح و نحوه نگارش صلحنامه معلوم مىشود که آنان این صلح و صلحنامه را بر خلاف مصالح و منافع خود مىدانستند، ولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله حفظ اصل اسلام و مسلمانان را با اهمیتتر از خواستههاى مسلمانان تشخیص مىدادند و همینگونه هم عمل کردند .
تقدم مصالح حکومت اسلامى بر مصالح فردى
نکته دیگر اینکه در صلحهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مصالح حکومت اسلامى بر امور دیگر ترجیح دارند . در جریان صلح حدیبیه، شاید به زعم برخى از اصحاب مسلمانان دچار سرشکستگى و متهم به ترس از جنگ شدند، به ویژه برخى از بندهاى آن (که عصبانیت و جسارت برخى را هم به دنبال داشت). (8) اینها شاید به ظاهر به نفع مسلمانان نبود، ولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با چشمان تیزبین خود منافع مهمترى در نظر داشتند و در صدد تامین منافع حکومت اسلامى، از جمله به دست آوردن فضاى امن سیاسى و اجتماعى (که شرط اول تبلیغ اسلام و جذب مردم به اسلام بود)، همچنین بیرون آوردن مسلمانان مظلوم از زیر بار شکنجه و ظلم قریشیان مشرک و مهمتر از همه، به رسمیتشناخته شدن از سوى دشمنانى بود که حتى حاضر به شنیدن نام پیامبر نبودند . البته گذشت زمان نشان داد که این مصلحتسنجى دقیق پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ترجیح منافع حکومت اسلامى و نه منافع زودگذر وفردى، منافع آحاد مسلمانان را به دنبال داشت، به گونهاى که مشرکان قریش خود خواستار لغو مادهاى از صلحنامه که متضمن بازگرداندن یک طرفه فراریان بود، شدند .
تقدم مصالح جمعى بر مصالح فردى
بعد دیگرى از موضوع مورد بحث را مىتوان اینگونه مطرح کرد که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله همیشه در برقرارى صلحها و انعقاد صلحنامهها و پیمانها، مصالح جمع را بر فرد مقدم مىدارند . بیان دو نمونه تاریخى این ادعا را به خوبى اثبات مىکند . در جریان صلح حدیبیه، توافق شد که هرگاه از سوى مکیان شخصى فرار کرد و به مدینه آمد، مسلمانان ملزم به بازگرداندن او باشند، ولى عکس آن لازم نیست . این بند صلحنامه براى بسیارى از مسلمانان سخت مىنمود و آن را، دستکم، بر خلاف مصالح و منافع فراریان مسلمان مىدانستند، ولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به سبب رعایت مصالح جمعى، این بند را پذیرفتند و در عمل نیز چنین کردند . وقتى ابوبصیر (یکى از مسلمانان مکه) از زندان مکیان فرار کرد (9) و خود را به مدینه رساند، پیامبر او را به دو فرستاده قریش تحویل داد . حتى وقتى وى توانستبا کشتن یک نفر از فرستادگان و فرارى دادن دیگرى، خود را دوباره به مدینه برساند و از پیامبر درخواست ماندن در مدینه کرد، پیامبر به او سفارش کردند به جایى دیگر برود . وى نیز چنین کرد و به منطقه «عیص» رفت و کمینگاهى بر سر راه تجارى قریش ایجاد کرد . (10) البته پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پیش از این نیز چنین عملى انجام داده بودند . پیش از نگارش صلحنامه، در حضور سهیل بن عمرو، نماینده مکیان، فرزند وى مسلمان شده بود و به اردوگاه مسلمانان آمده بود . سهیل بن عمرو او را مشاهده کرد و انعقاد صلح را مشروط به بازگرداندن وى کرد . پیامبر در جهتبرقرارى صلح و تامین منافع برتر، این شرط را نیز پذیرفت و فرزند سهیل بن عمرو را پس از امان گرفتن از دو همراه سهیل، به پدرش تحویل داد . (11) شاید به ظاهر منفعت و مصلحت فرزند سهیل یا ابوبصیر تامین نشد، ولى مهمتر از آن مصلحت جمع و صلحتحکومت اسلامى بود .
تامین امنیت اجتماعى در صلحها
با شروع دعوت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مکه و طرح شعارها و معارف الهى مانند برابرى، نفى ظلم و ستم، نفى بتپرستى، پرستش خداوند یگانه، نفى تبعیض و ظلم و ستم، مشرکان منافع خود را در خطر دیدند و سرسختانه در برابر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله جبههگیرى کردند . وقتى تطمیع پیامبر اکرم سودى نبخشید، مشرکان آزار و شکنجهها را دهها برابر کردند . شدت این فشار و اختناق به حدى بود که پیامبر به گروهى از مسلمانان امر کردند که به حبشه هجرت کنند و خود نیز به مدینه هجرت کردند . پس از هجرت ایشان، مسلمانان مکه همچنان در فشار ظلم و بیدادگرى مشرکان بودند . مسلما چنین فضاى خفقان و سهمگینى، هم موجب سستى برخى و هم عدم جذب عدهاى به اسلام مىشد . از بین رفتن چنین فضایى از بزرگترین منافع و اهداف مسلمانان محسوب مىگردید . روند برقرارى صلحها و مفاد صلحنامهها نشاندهنده تلاش پیامبراکرم صلى الله علیه و آله در تامین این منفعت اساسى و سرنوشتساز است . یارى نرساندن به دشمنان مسلمانان در مفاد صلح با «بنى ضمره» ، (12) دفاع از مظلوم، یارى رساندن به مسلمانان، عدم همراهى با مشرکان در سرکوب مسلمانان، عدم توطئه علیه مسلمانان و امنیت جانى مسلمانان از جانب یهود در پیمان عمومى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با یهودیان، (13) و برداشته شدن ده ساله جنگ و برقرارى امنیت، ممنوعیت غارت و خیانت، آزادى مسلمانان در ابراز اسلام در مکه و امنیت جانى و مالى مسلمانان که به مکه مسافرت مىکنند در مفاد پیمان صلح حدیبیه (14) از نمونههاى بارز این سیاست پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در تامین امنیت اجتماعى مسلمانان است .
تامین امنیت و منافع اقتصادى در صلحها
پیامدى که در پس امنیت اجتماعى مسلمانان مىآمد، امنیت اقتصادى و رونق فعالیتهاى اقتصادى مثل تجارت و شرکت در بازارهاى روز بود . به این مسئله گاهى در صلحنامه تصریح مىشد و به عنوان یکى از مفاد آن در نظر گرفته مىشد . در صلح حدیبیه، که مهمترین صلح تاریخ زندگانى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است، تصریح شده که اگر مسلمانان براى طلب روزى خدا به مکه بیایند، جان و مال آنان در امنیت است . (15)
مواردى دیگر از تامین منافع اقتصادى مسلمانان در صلح نامههاى پیامبراکرم صلى الله علیه و آله مشاهده مىشود; از جمله صلحنامههایى که در آن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله اموال غیر مسلمانان متخلف را به نفع مسلمانان بر اساس صلحنامه ضبط مىکند . در جریان صلح در غزوه «خیبر» ، وقتى یهودیان شکستخوردند و مصالحهاى برقرار شد، یکى از مفاد آن مصالحه این بود که یهودیان فقط حق دارند یک تنپوش با خود بردارند و کلیه اموال و اراضى را باید باقى بگذارند . (16)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در برخى از صلحهاى خود، طرف مصالحه را به پرداخت جزیه ملزم مىکردند که سالیانه یا ماهیانه اموالى منقول یا غیر منقول بپردازد . قطعا آمدن این اموال به خزانه حکومت اسلامى منافع مهم اقتصادى براى مسلمانان در پى داشت . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در صلح با مسیحیان «ایله» ، آنان را به پرداختسالیانه یک دینار براى هر مرد ملزم کردند . (17) در صلح با یهودیان «اذرح» و «جرباء» آنان را به پرداختسالیانه 100 دینار به مسلمانان ملزم نمودند . (18) در جریان صلح با یهودیان «مقنا» در صلحنامه اینگونه مقرر شد که آنان هر سال یک چهارم از محصول خرما و صید دریایى و آنچه را زنان رشتهاند به مسلمانان تحویل دهند . (19) در صلحنامه پیامبراکرم صلى الله علیه و آله با مسیحیان «نجران» ، آنان سالیانه به پرداخت دو هزار جامه، هر یک به ارزش 40 درهم ملزم شدند . (20) نمونههاى دیگرى از تعیین جزیه در صلحنامهها یافت مىشوند .
قطعا تتبع بیشتر و نگاهى دقیقتر، رعایت مصالح مردم و محدوده آن را در صلحها و صلحنامهها در سیره نبوى بهتر نمایان مىسازد .
پىنوشتها
1و2 - ابوعبدالله محمد بن عمر الواقدى، کتاب المغازى، تحقیق مارسدن جونس، چ سوم، بیروت، مؤسسةالاعلمى للمطبوعات، ج 2، ص 574 و 573/ج 2، ص 593 .
3 - همان، ج 2، ص 3 - 6/ابن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفىالسقاءو دیگران، چدوم، بیروت، دارالمعرفه، ج2، ص 315 .
4 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 593 .
5 - همان، ج 2، ص 611/ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 317 .
6 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 606 - 607 .
7 - ابوجعفر محمد بن جریر طبرى، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبرى)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چ دوم، بیروت، روائع التراث العربى، ج 2، ص 635 .
8 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 607 .
9 - ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 323 .
10و11 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 624/ج 2، ص 607 .
12 - محمد حمیدالله، مجموعة الوثائق السیاسیة للعهد النبوى و الخلافة الراشده، چ ششم، بیروت، دارالنفائس، ص 267 .
13 - ابن هشام، پیشین، ج 1، ص 501 - 504 .
14 - على بن ابراهیم، تفسیر القمى، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1412 ق، ج 2، ص 288 .
15 - على احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، قم، دارالحدیث، ج 3، ص 77 .
16 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 670 و 669/ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 337 .
17و18 - واقدى، پیشین، ج 3، ص 1031 .
19 - على احمدى میانجى، پیشین، ج 3، ص 100 تا 105 .
20 - همان، ج 3، ص 152 - 156 .
تبیین واژهها
منظور از «مصالح» همان منافع و امورى است که مسلمانان را در رسیدن به اهداف مادى یا معنوىشان یارى مىدهد .
مراد از «مردم» مسلمانان و ایمانآورندگان به پیامبراکرم صلى الله علیه و آله هستند، اعم از مسلمانانى که در سایه حکومت اسلامى زندگى مىکردند یا مسلمانانى که در خارج از این قلمرو (مثلا، در مکه پیش از فتح) به سر مىبردند .
محدوده بحث، صلحنامهها و پیماننامههایى است که با غیرمسلمانان منعقد شده است و بحث در محدوده کلىتر یا محدودههاى جزئى دیگر، نوشتارهاى دیگرى را مىطلبد .
رعایت مصالح جامعه و مردم از سوى یک رهبر حکیم، امرى عقلانى و بدیهى است، به ویژه آنکه آن رهبر حکیم، پیامبراکرم صلى الله علیه و آله باشد که از عصمت و حکمتیکجا بهرهمند بود . این نوشته به بیان مصادیقى از این مصلحتسنجى و برخى از اولویتها در این امر مىپردازد .
تقدم مصالح آخرت بر دنیا
قرآن کریم، که ترجمان فرهنگ اسلامى و معارف الهى است، در بیان نسبت دنیا و آخرت از لحاظ ارزش، اهمیت، برترى و جاودانگى، دنیا را غیرقابل مقایسه با آخرت معرفى مىکند و منافع و بهرههاى اخروى را بهتر و جاودانهتر از منافع دنیوى مىداند: «قل متاع الدنیا قلیل و الآخرة خیر لمن اتقى» (نساء: 77) ; بگو سرمایه زندگى دنیا ناچیز است و سراى آخرت براى کسى که پرهیزگار باشد، بهتر است .
در آیه دیگرى مىفرماید: «فما متاع الحیاة الدنیا فى الآخرة الا قلیل» (توبه: 38)، متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى نیست .
همچنین مىفرماید: «بل تؤثرون الحیاة الدنیا و الاخرة خیر و ابقى» (الاعلى: 16 - 17)، ولى شما زندگى دنیا را مقدم مىدارید، در حالى که حیات آخرت بهتر و جاودانهتر است .
در آیات دیگرى از قرآن کریم، این مفاهیم تکرار شدهاند .
پیامبراکرم نیز، که ترجمان عملى قرآن کریم است، نه تنها در زندگى و سیره فردى خود آخرت را بر دنیا مقدم مىدارد، بلکه در ابعاد دیگر سیره شریفش این امر محقق است . در ترجیح و تقدم مصالح دنیوى یا اخروى مردم، مسلما مصالح اخروى مقدم است; به این معنا که اگر در رعایت مصالح اخروى و معنوى مردم چارهاى جزنفى یا محدودکردن مصالحدنیوىو مادى نباشد، قطعا این امرانجام مىگیرد، حتى اگرخواستمردم برخلاف آن باشد .
همچنین اگر اصل اسلام در خطر باشد، منافع یا مصالح دیگر مورد لحاظ قرار نمىگیرند و تمام همت پیامبر بر حفظ اصل اسلام تعلق مىگیرد .
براى نمونه، مىتوان از «صلح حدیبیه» یاد کرد . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در سال ششم هجرى پس از دیدن رؤیاى صادقه، به همراه 1400 یا 1600 تن از مسلمانان به قصد زیارت کعبه و انجام عمره راهى مکه شدند . مسلمانان به دستور پیامبر اکرم هیچ سلاح جنگى به همراه نداشتند . مشرکان، که از حرکت مسلمانان خبردار شده بودند، آنان را در نزدیکى مکه متوقف کرده (1) و مصمم بودند تا براى شکسته نشدن اقتدار خود، به هر قیمتى که شده است از ورود مسلمانان جلوگیرى کنند . (2) مسلمانان بدون سلاح و بىآمادگى براى جنگى سهمگین در شرایطى سخت و خطرناک قرار گرفتند . سختى شرایط به گونهاى بود که امکان داشتبرخى از مسلمانان تاب پایدارى از کف بدهند . از اینرو، مسلمانان همگى تجدید پیمان کردند که این پیمان به «بیعتشجره» یا «بیعت رضوان» معروف است . (3) برافروخته شدن آتش جنگ وضعیت نامعلوم و خطرناکى براى اصل اسلام در پى داشت . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پیشنهاد صلح موقت و برقرارى امنیت را مطرح کردند (4) و حتى در نگارش صلحنامه، عقبنشینىهایى کردند; مثل حذف «بسمالله الرحمن الرحیم» و عنوان «رسول الله» (5) ، که برخى از اصحاب آن را سرشکستگى و ذلت مىدانستند و در مقابل آن موضع گرفتند . (6) از اعتراض مسلمانان به اصل صلح و نحوه نگارش صلحنامه معلوم مىشود که آنان این صلح و صلحنامه را بر خلاف مصالح و منافع خود مىدانستند، ولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله حفظ اصل اسلام و مسلمانان را با اهمیتتر از خواستههاى مسلمانان تشخیص مىدادند و همینگونه هم عمل کردند .
تقدم مصالح حکومت اسلامى بر مصالح فردى
نکته دیگر اینکه در صلحهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مصالح حکومت اسلامى بر امور دیگر ترجیح دارند . در جریان صلح حدیبیه، شاید به زعم برخى از اصحاب مسلمانان دچار سرشکستگى و متهم به ترس از جنگ شدند، به ویژه برخى از بندهاى آن (که عصبانیت و جسارت برخى را هم به دنبال داشت). (8) اینها شاید به ظاهر به نفع مسلمانان نبود، ولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با چشمان تیزبین خود منافع مهمترى در نظر داشتند و در صدد تامین منافع حکومت اسلامى، از جمله به دست آوردن فضاى امن سیاسى و اجتماعى (که شرط اول تبلیغ اسلام و جذب مردم به اسلام بود)، همچنین بیرون آوردن مسلمانان مظلوم از زیر بار شکنجه و ظلم قریشیان مشرک و مهمتر از همه، به رسمیتشناخته شدن از سوى دشمنانى بود که حتى حاضر به شنیدن نام پیامبر نبودند . البته گذشت زمان نشان داد که این مصلحتسنجى دقیق پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ترجیح منافع حکومت اسلامى و نه منافع زودگذر وفردى، منافع آحاد مسلمانان را به دنبال داشت، به گونهاى که مشرکان قریش خود خواستار لغو مادهاى از صلحنامه که متضمن بازگرداندن یک طرفه فراریان بود، شدند .
تقدم مصالح جمعى بر مصالح فردى
بعد دیگرى از موضوع مورد بحث را مىتوان اینگونه مطرح کرد که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله همیشه در برقرارى صلحها و انعقاد صلحنامهها و پیمانها، مصالح جمع را بر فرد مقدم مىدارند . بیان دو نمونه تاریخى این ادعا را به خوبى اثبات مىکند . در جریان صلح حدیبیه، توافق شد که هرگاه از سوى مکیان شخصى فرار کرد و به مدینه آمد، مسلمانان ملزم به بازگرداندن او باشند، ولى عکس آن لازم نیست . این بند صلحنامه براى بسیارى از مسلمانان سخت مىنمود و آن را، دستکم، بر خلاف مصالح و منافع فراریان مسلمان مىدانستند، ولى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به سبب رعایت مصالح جمعى، این بند را پذیرفتند و در عمل نیز چنین کردند . وقتى ابوبصیر (یکى از مسلمانان مکه) از زندان مکیان فرار کرد (9) و خود را به مدینه رساند، پیامبر او را به دو فرستاده قریش تحویل داد . حتى وقتى وى توانستبا کشتن یک نفر از فرستادگان و فرارى دادن دیگرى، خود را دوباره به مدینه برساند و از پیامبر درخواست ماندن در مدینه کرد، پیامبر به او سفارش کردند به جایى دیگر برود . وى نیز چنین کرد و به منطقه «عیص» رفت و کمینگاهى بر سر راه تجارى قریش ایجاد کرد . (10) البته پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پیش از این نیز چنین عملى انجام داده بودند . پیش از نگارش صلحنامه، در حضور سهیل بن عمرو، نماینده مکیان، فرزند وى مسلمان شده بود و به اردوگاه مسلمانان آمده بود . سهیل بن عمرو او را مشاهده کرد و انعقاد صلح را مشروط به بازگرداندن وى کرد . پیامبر در جهتبرقرارى صلح و تامین منافع برتر، این شرط را نیز پذیرفت و فرزند سهیل بن عمرو را پس از امان گرفتن از دو همراه سهیل، به پدرش تحویل داد . (11) شاید به ظاهر منفعت و مصلحت فرزند سهیل یا ابوبصیر تامین نشد، ولى مهمتر از آن مصلحت جمع و صلحتحکومت اسلامى بود .
تامین امنیت اجتماعى در صلحها
با شروع دعوت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مکه و طرح شعارها و معارف الهى مانند برابرى، نفى ظلم و ستم، نفى بتپرستى، پرستش خداوند یگانه، نفى تبعیض و ظلم و ستم، مشرکان منافع خود را در خطر دیدند و سرسختانه در برابر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله جبههگیرى کردند . وقتى تطمیع پیامبر اکرم سودى نبخشید، مشرکان آزار و شکنجهها را دهها برابر کردند . شدت این فشار و اختناق به حدى بود که پیامبر به گروهى از مسلمانان امر کردند که به حبشه هجرت کنند و خود نیز به مدینه هجرت کردند . پس از هجرت ایشان، مسلمانان مکه همچنان در فشار ظلم و بیدادگرى مشرکان بودند . مسلما چنین فضاى خفقان و سهمگینى، هم موجب سستى برخى و هم عدم جذب عدهاى به اسلام مىشد . از بین رفتن چنین فضایى از بزرگترین منافع و اهداف مسلمانان محسوب مىگردید . روند برقرارى صلحها و مفاد صلحنامهها نشاندهنده تلاش پیامبراکرم صلى الله علیه و آله در تامین این منفعت اساسى و سرنوشتساز است . یارى نرساندن به دشمنان مسلمانان در مفاد صلح با «بنى ضمره» ، (12) دفاع از مظلوم، یارى رساندن به مسلمانان، عدم همراهى با مشرکان در سرکوب مسلمانان، عدم توطئه علیه مسلمانان و امنیت جانى مسلمانان از جانب یهود در پیمان عمومى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با یهودیان، (13) و برداشته شدن ده ساله جنگ و برقرارى امنیت، ممنوعیت غارت و خیانت، آزادى مسلمانان در ابراز اسلام در مکه و امنیت جانى و مالى مسلمانان که به مکه مسافرت مىکنند در مفاد پیمان صلح حدیبیه (14) از نمونههاى بارز این سیاست پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در تامین امنیت اجتماعى مسلمانان است .
تامین امنیت و منافع اقتصادى در صلحها
پیامدى که در پس امنیت اجتماعى مسلمانان مىآمد، امنیت اقتصادى و رونق فعالیتهاى اقتصادى مثل تجارت و شرکت در بازارهاى روز بود . به این مسئله گاهى در صلحنامه تصریح مىشد و به عنوان یکى از مفاد آن در نظر گرفته مىشد . در صلح حدیبیه، که مهمترین صلح تاریخ زندگانى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله است، تصریح شده که اگر مسلمانان براى طلب روزى خدا به مکه بیایند، جان و مال آنان در امنیت است . (15)
مواردى دیگر از تامین منافع اقتصادى مسلمانان در صلح نامههاى پیامبراکرم صلى الله علیه و آله مشاهده مىشود; از جمله صلحنامههایى که در آن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله اموال غیر مسلمانان متخلف را به نفع مسلمانان بر اساس صلحنامه ضبط مىکند . در جریان صلح در غزوه «خیبر» ، وقتى یهودیان شکستخوردند و مصالحهاى برقرار شد، یکى از مفاد آن مصالحه این بود که یهودیان فقط حق دارند یک تنپوش با خود بردارند و کلیه اموال و اراضى را باید باقى بگذارند . (16)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در برخى از صلحهاى خود، طرف مصالحه را به پرداخت جزیه ملزم مىکردند که سالیانه یا ماهیانه اموالى منقول یا غیر منقول بپردازد . قطعا آمدن این اموال به خزانه حکومت اسلامى منافع مهم اقتصادى براى مسلمانان در پى داشت . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در صلح با مسیحیان «ایله» ، آنان را به پرداختسالیانه یک دینار براى هر مرد ملزم کردند . (17) در صلح با یهودیان «اذرح» و «جرباء» آنان را به پرداختسالیانه 100 دینار به مسلمانان ملزم نمودند . (18) در جریان صلح با یهودیان «مقنا» در صلحنامه اینگونه مقرر شد که آنان هر سال یک چهارم از محصول خرما و صید دریایى و آنچه را زنان رشتهاند به مسلمانان تحویل دهند . (19) در صلحنامه پیامبراکرم صلى الله علیه و آله با مسیحیان «نجران» ، آنان سالیانه به پرداخت دو هزار جامه، هر یک به ارزش 40 درهم ملزم شدند . (20) نمونههاى دیگرى از تعیین جزیه در صلحنامهها یافت مىشوند .
قطعا تتبع بیشتر و نگاهى دقیقتر، رعایت مصالح مردم و محدوده آن را در صلحها و صلحنامهها در سیره نبوى بهتر نمایان مىسازد .
پىنوشتها
1و2 - ابوعبدالله محمد بن عمر الواقدى، کتاب المغازى، تحقیق مارسدن جونس، چ سوم، بیروت، مؤسسةالاعلمى للمطبوعات، ج 2، ص 574 و 573/ج 2، ص 593 .
3 - همان، ج 2، ص 3 - 6/ابن هشام، السیرة النبویة، تحقیق مصطفىالسقاءو دیگران، چدوم، بیروت، دارالمعرفه، ج2، ص 315 .
4 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 593 .
5 - همان، ج 2، ص 611/ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 317 .
6 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 606 - 607 .
7 - ابوجعفر محمد بن جریر طبرى، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبرى)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چ دوم، بیروت، روائع التراث العربى، ج 2، ص 635 .
8 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 607 .
9 - ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 323 .
10و11 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 624/ج 2، ص 607 .
12 - محمد حمیدالله، مجموعة الوثائق السیاسیة للعهد النبوى و الخلافة الراشده، چ ششم، بیروت، دارالنفائس، ص 267 .
13 - ابن هشام، پیشین، ج 1، ص 501 - 504 .
14 - على بن ابراهیم، تفسیر القمى، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1412 ق، ج 2، ص 288 .
15 - على احمدى میانجى، مکاتیب الرسول، قم، دارالحدیث، ج 3، ص 77 .
16 - واقدى، پیشین، ج 2، ص 670 و 669/ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 337 .
17و18 - واقدى، پیشین، ج 3، ص 1031 .
19 - على احمدى میانجى، پیشین، ج 3، ص 100 تا 105 .
20 - همان، ج 3، ص 152 - 156 .